برای درک وضعیت زنان در ایران و نقش آنها در زندگی سیاسی باید بستر تاریخی اجتماعی و مسائل بنیادین، مانند مقام و منزلت زن در جامعه، ملهم از مجموعه ارزشها، اعتقادها و باورها، حضور تاریخی مستقیم و غیر مستقیم آنها در سیاست و نقشآنها در تحولات اجتماعی سیاسی که همگی عناصر اساسی در پدید آوردن فرهنگ سیاسی جامعه است را مدّ نظر داشته باشیم، وضعیت حال هر پدیده اجتماعی بدون شناخت پیشینه تاریخی و عقاید و ارزشهای حاکم بر جامعه میسر نیست. کشور ایران که در طول تاریخ خود، همواره از مراکز مهم تمدن دنیا با فرهنگ و تمدنی شکوفا و غنی به حساب آمده است. زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش مهم و اساسی در شکل گیری و گسترش تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ... این مرز و بوم داشته اند. البته اطلاعات و دانستنی ها درباره وضعیت زنان در ایران مانند همه نقاط جهان کم و گاهی متناقض است و از طرف دیگر، تاریخ سیاسی زنان از تاریخ سیاسی مردان جدا نیست و همه تواریخ حول محور پادشاهان نوشته شده است. در نتیجه درک شرایط توده مردم و از جمله جامعه زنان ایران مشکل است. در تاریخ ایران باستان زنان از مقام و موقعیت بالایی برخوردار بوده اند. به عنوان مثال در دوره حکومت ایلامیان، مردانی که از وارثان ملکه نخستین بودند اجازه سلطنت داشتند. پرستش الهه های زنان متداول بود. زن جاودانه و قابل احترام بود و نسب خانواده را حفظ می کرد، الهه مادر در رأس خدایان ایلامی قرا رداشت و موجب باروری و سودبخشی همه پدیده های طبیعت می شد باستان شناسان پیکره های بسیاری از الهه های مادر را کشف کرده اند که حاکی از مقام و موقعیت زن بود و یا شاتن های زن (مسئولان امور دینی جامعه) که از جایگاه اجتماعی آنان خبر می داد. براساس منابع و ماخذ تاریخی، مقام و موقعیت و حرمت زنان در ایران باستان نسبت به سایر ممالک هم عصر خود، بهتر بوده است. زمانی که در یونان قدیم زنان، حتی شهروند هم به حساب نمی آمدند، در ایران پادشاهی همای و جنگ های گرد آفرید جزیی از تاریخ است. زمانی که اعراب دختران خود را زنده بگور می کردند، در ایران دختران خسروپرویز، آذرمیدخت و پوراندخت، فرمانروایی می کردند. در دوران بربریت اروپای شمالی، زنان مسلمان ایرانی مانند ریحانه، دختر حسین خوارزمی، در علم نجوم متبحر بودند. در بین النهرین (حکومت بابلیان) زن از شوهر ارث می برد، ارثیه او جهیزیه و مهریه اش بود. زن در حکومت آشور هیچ حقی نداشت اما در ایران در عصر ایلامی ها براساس گل نوشته ی به جا مانده از آن حکومت، مرد هنگام مرگ، مایملکش را با رضایت کامل به همسرش می بخشید و پس از آن تنها فرزندانی می توانستند وارد خانه شوند که حرمت مادر را نگه می داشتند. البته باید توجه داشت که اصولاً نوسانات مدارج حقوقی و مقام زن در هر دوره به مقتضیات زمان و وضعیت محیط و نوع مناسبات اجتماعی بستگی داشته است. پایه و ارزش مدارج نقش هایی که زن در جامعه ایفا می کرد، به نسبت آزادیی بود که در موقعیت های گوناگون اجتماعی برخوردار بوده است. بدین معنا که این حقوق و مقام زن در دوران ما قبل تاریخ، ایران باستان، پس از اسلام و امروز همواره تابعی از موقعیت عصر خود بوده است. دوره حکومت مادها در تاریخ ایران، دوره انتقال عصر مادرسالاری به پدر سالاری است، براساس اسناد و مدارک موجود دوران اولیه زندگی اجتماعی انسان (عصر حجر و عصر مفرغ) دوره مادر سالاری بوده اما پس از شروع عصر آهن و تکامل ابزار کار با یک تحول تاریخی نقش زن و مرد روبرو می شویم که مصادف با دوره حکومت مادها است. در این دوره حقوق زن و مرد در جامعه با هم مساوی بود. در امور سیاسی و حتی در حق توارث سلطنت نیز مساوری بودند. دیاکونف در کتاب (تاریخ ماد) می گوید:» در میان مادها و پارسیان و مصریان دختر پادشاه و داماد او می توانند به جای او بنشینند.« در عصر حکومت هخامنشیان زمینه اجتماعی مقام زن بر مبنای مفاهیم عدالت و مردمی عصر خود استوار بود. زن در این دوره در امورسیاست، تعلیم و تربیت و سرنوشت میدان جنگ نقش داشته است. مقام و منزلت زن در دوره هخامنشیان تا آنجا بود که چون اسکندر، داریوش سوم را شکست داد و مادر او اسیر شد، پادشاه ایران طی سومین نامه خود به اسکندر حاضر شد به خاطر آزادی مادرش گذشته از 30 هزار تالان پول، پسرش نیز نزد اسکندر به گروگان باقی بماند. در مورد مقام و موقعیت زن در دوره حکومت اشکانیان اطلاعا ت چندانی در دست نیست اندک اطلاعاتی که وجود دارد، حکایت از آن دارد که نقش ملکه های اشکانی زیاد نبوده و آنها در امور سیاسی و دولت زیاد مداخله نکرده اند. البته فقط در یک مورد از ملکه موزا، همسر فرهاد چهارم ذکر شد. که با پسرش فرهاد پنجم در سلطنت مشارکت داشته است. در عصر اشکانیان زن موهبتی برای برقراری صلح میان اقوام مختلف و ملتها بوده و پیوند زناشویی با آنها سبب اتحاد، وحدت و صلح، امنیت بوده است. در دوره ساسانیان، مقام و موقعیت زنان در جامعه اهمیت زیادی داشته است. زنان نقش موثری را در بین تمام طبقات جامعه ایفا نمودند و به بالاترین مقام رسیده و سلطنت کرده اند. البته فقط زنان طبقات بالای جامعه از امتیازات خاصی برخوردار بودند تاریخ درباره وضعیت توده زنان سکوت کرده است و به این مقوله پرداخته نشده است. براساس منابع موجود، مذهب زرتشت در ایران قبل از اسلام زمینه ساز مناسبی برای حرمت زنان بوده است. زن در مذهب زرتشت و در کتاب اوستا از ارزش و کرامت و احترام والایی برخوردار است. زن نگهدارنده روشنایی آتش و رکن اساسی خانواده است. در اساطیر زرتشت زن و مرد هر دو شاخه یک ریواس هستند. در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) بارها و بارها بر تساوی حقوق زن و مرد تاکید شده است. مادر از احترام خاصی برخوردار است در دینکرت، به زنان حق مالکیت داده شده است و در مرگ شوهر معادل پسر متوفی ارث به او تعلق می گیرد. در نزد مانویان، زنان ارج و منزلت خاصی در جامعه داشته اند زن حتی می توانست جز طبقه برگزیدگان دینی قرار گیرد و به عنوان مبلغ مذهبی یا فقیه دینی به جامعه، دین و آیین خود خدمت کند. بنابراین زنان در طول تاریخ ایران در تحولات جامعه نقش مهم و اساسی داشته اند و همدوش مردان در صحنه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ... حضور داشته اند در نتیجه بدون نگرش مثبت و بهره گیری از توان جمعیت زنان در جامعه نمی توان به آینده مطلوب اندیشید و به توسعه که فصل مشترک همه مطالعات علوم انسانی است دست یافت. منابع: 1 بارتلمه، کریستان، زن در حقوق ساسانی، ترجمه ناصر الدین صاحب الزمانی، بی جا، عطائی، 1337. 2 پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان، دنیای کتاب، تهران، 1342. 3 دیاکونف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، امیر کبیر، تهران، 1343. 4 طلوعی، محمود، زن بر سریر قدرت، اسپرک، تهران، 1371. 5 منوچهریان، مهر انگیز، تربیت سیاسی و اجتماعی زن، یونسکو، تهران، 1348.
زن نقش بزرگی در اجتماع دارد، زن مظهر تحقق آمال بشر است.
*زن مربی انسان است.
* از دامن زن مرد به معراج می رود.
* زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود، افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزش های والای انسانی کشیده شوند.
* نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه زنان، بانوان، علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند ،قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می کنند.
* من در جامعه زنها یک جور تحول عجیبی می بینم که بیشتر از تحولی است که در مردها پیدا شده.
* این جانب به زنان پر افتخار ایران مباهات می کنم، که تحولی آن چنان در آنان پیدا شد، که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بی شرافت آنان ، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را، نقش برآب نمودند.