مقدمه
محتویات فصل دوم از سه بخش تشکیل شده که بهش اول و دوم آن به دیدگاههای تظری پژوهش و بخش سوم به پژوهشهای انجام شده مربوط می شود.
*در بخش اول به بررسی دوره نوجوانی و مسائل مربوط به آن، از آن جهت پرداخته شده است که گروه سنی نمونه مورد بررسی در پژوهش جاری در این دوره قرار دارند. در این بخش موضوع هایی چون: ویژگیهای نوجوانی، شخصیت، انگیزه و انگیزش، نوجوانی در نظریه پیاژه، والون و اریکسون، هویت و هویت یابی و آگاهی از تواناییها در دوره نوجوانی شرح داده شدهن است.
*بخش دوم اخحتصاص داده شده است به عوامل موثر در کسب دانش و آگاهی و تصمیم گیری نوجوان
در این بخش نقش برخی عوامل غیررسمی چون: خانواده، دوستان و همسالان، گروه ، رادیو و تلوزیون، کامپیوتر و اینترنت در کسب دانش و آگاهی و تصمیم گیری نوجوانان بررسی شد ه و قبل داز اینکه نقش عواملی چون معلم، مشاور و مدیر مورد تفحص قرار گیرد، سیستم آموزش متوسطه و نحوه ورود به دانشگاه در چند کشور جهان و سپس نظام آموزش متوسطه و پیش دانشگاهی در ایران مورد بررسی قرار گرفته است:
در انتهای بخش دوم مبحثی نیز به مسئله انتخاب و تصمیم گیری، و حیطه های شناختی و عاطفی بنجامین بلوم اختصاص داده شده است.
*در بخش سوم، همانطور که گفته شد برخی پژوهشهای انجام شده و مرتبط با پژوهشی که پیش روی دارید آورده شده است.
بخش اول
نوجوانی
منظور از «بلوغ یا نوجوانی» رشد و بلوغ در کلیه جنبه ها – اعم از فیزیکی، عقلی و اجتماعی است، به همین جهت، این واژه نسبت به واژه های «بلوغ جنسی»، که مفهوم بسته تری دارد، و «جوانی»، که مفهوم وسیعتری است، رجحان می یابد. نوجوانی دوره ای است حد فاصل میان کودکی و بزرگسالی. حدود و همچنین طول مدت آن چندان مشخص نیست و بسته به افراد و جوامع گوناگون متغیر است. شروع آن را، که همراه با بلوغ جنسی است، با قاطعیت به نسبت بیشتری می توان تعیین کرد. (نسبی از این جهت که سن پیدایش بلوغ جنسی در افراد، متفاوت است، و افزون بر این، حدود متوسط آن نیز، به عوامل فرهنگی و محیط بستگی دارد)، گرچه تعیین حد آغازین بلوغ، نسبتا ساده تر است، از آنجا که نظامهای فرهنگی گوناگونند، مقیاسهای عمومی و مشترک که برای تعیین حد پایانی آن وجود ندارد. بنابراین می توان گفت طول مدت نوجوانی در جوامع گوناگون ئیکسان نیست. بطور کلی، با در نظر گرفتن دوران «پیش از بلوغ جنسی»، که طی آن رشد سرعت نسبی بیشتری می یابد، و دوره «پیش از کمال عقلی»، که رسیدن به آستانه بزرگسالی است، می توان گفت دوره نوجوانی چند سال، از 12 تا تقریبا 18 الی 21 سالگی، به دزرازا می کشد.
بدون شک، یک بحران عمومی و مطلق که بتوان به استناد آن، دوره نوجوانی را لزوما یک دوره منقلب محسوب کرد، وجود ندارد. از آن گذشته، حتی وقتی هم بحرانی هست، نوجوانی، عامتر و کلی تر از آن است که بتوان آنرا فقط یک دوره بحرانه دانست. اما از سوی دیگر، عدم وجود پذیرش بحران نیز نباید به این معنا استنباط شود که لحظات بحرانی، موقعیتهای تاثرانگیز و شخصیتهای پرجوش و خروش دوره نوجوانی موجودیت واقعی ندارند. آنچه را که می توان به عنوان اصل کلی پذیرفت، وجود یک زمینه آماده برای بروز بحران است. تغییرات عمیق و همه جانبه (جنسی، جسمانی، عقلانی و عاطفی – اجتماعی) که در این دوره تحقق می پذیرند، هستی رواین نوجوان را دچار دگرگونی می سازند. او «خود» را به نحو دیگر احساس می کند. به عبارت بهتر، «خود» را از دست می دهد. با خود می گوید: «من کیستم»، به همین جهت جوجودی است نسبتا شکننده و متاثر از آنچه آنچه او را احاطه کرده است.
(احدی و محسنی، 1378، ص 11 و 21)
بازتاب تغییرات جنسی بر شخصیت نوجوانان
بلوغ جنسی، تغییر از موقعیت فیزیولوژیک کودک به موقعیت فیزیولوژیک بزرگسال است. به عبارت دیگر، بلوغ جنسی، تغییرات فیزیولوژیک و جسمانی است که کودک را چه از حیث شکل ظاهر و چه از حیث کنشهای فیزیولوژیک به سطح بزرگسال می رساند.
از نقطه نظر روانی، رشد شخصیت نو بالغ در سه زمینه اصلی تحقق می پذیرد، بیداری علائق و احساسات جنسی، رشد سریع قوای عقلانی و ازدیاد دانش و پیدایش شکلهای جدید فعالیت و در پی آن خصوصیات و خصیصه های جدید مورد لزوم برای پیدا کردن تندیس بزرگسال. (احدی و محسنی، 1378، ص 48 و 23)
به طور خلاصه، نتیجه ای که از بررسی بلوغ جنسی و جسمانی و بازتاب آن در شخصیت نوجوان استنباط شود این است که بطور قطع، این تغییرات به همان دلیل که فیزیولوژیک و جسمانی اند، از مسائل کلی بلوغ می باشند و به اصلاح زمینه همگانی و عام آن را تشکیل می دهند. اما با این وجود خود به تنهایی نمی توانند کلیه تحولات این دوره را توجیه کنند؛ زیرا ارزشهای فرهنگی، مسائل اجتماعی، حادثه های گوناگون زندگی، تجربیات هر فرد، به اضافه رشد عقلی او، زمینه های دیگری اند که بازتاب تغییرات بلوغ جنسی در زندگی روانی و شخصیت نوجوان را تحت تأثیر قرار می دهند: بدون شک تغییرات جسمانی، بدیار شدن احساسات و نیازهای جنسی، در مجموع، حادثه ای در زندگی نوجوان به شمار می روند که تعادل او را مختل می سازند. و در کلیه وجودش بازتاب می یابد اما در این میان توجه به دو نکته ضروری است، اول اینکه بازتاب این حادثه از خلال عواملی است که ذکر شدند و دوم اینکه این حادثه به تنهایی نمی تواند گویای تمامی تحولاتی باشد که از لحاظ معنوی، رواین و اجتماعی در شخصیت نوجوان تحقق می یابند. تحولات معنوی با بلوغ جنسی آغاز می شوند، اما پس از آن نیز ادامه می یابند و به استقلال، خودنامی و ورود نوجوانان به ا جتماع منجر می شوند. از سوی دیگر، از سوی دیگر، تحول معنوی در همه افراد به یک انمدازه نیست و گاه نیز موجب ذرکود یم شود. حتی می توان از این نیز فراتر رفت و چنین گفت که به نظر می رسد مشکلات بسیاری از نوجوانان ناشی از عدم هماهنگی میان جنبه های گوناگون رشد، به ویژه عاطفی و جنسی، باشد. در اروپا همایشی تحت عنوان «کودک و تمدن تکنیکی» تشکیل شد که از کل مطالب آن چنین استنباط می شود که تمدن تکنیکی باعث «تسریع» رشد شده است. اما در این «تسریع» به همه جنبه های رشد تعمیم پیدا نمی کند و به خصوص رشد جنسی و فیزیکی کودکان است که در مقایسه با گذشته پیش رس تر شده است، تحولات معنوی و عاطفی همگام با سرعت رشد جنسی نیست و، حتی برعکس، رشد عاطفی برخی از نوجوانان دچار وقفه و اشکال شده، دیرپایی خلاق و صفات کودکانه نسبت به گذشته محسوس تر است. چنین ناهماهنگی میان سرعت رشد جنسی و جسمانی (که در شهرها نسبت به روستاها، بیشتر یدده می شود به نظر برخی از متخصصان با کندتر شدن عقلی همراه است و از نظر برخی دیگر چنین نیست) و کندی رشد عاطفی، عدم تعادل خطرناکی را به وجود آورده است که تعارضها، کردارهای خلاف اجتماع و به طور کلی واکنشهای نوجوانان بزهکار را می توان از پیامدهای آن دانست.
به طور کلی می توان گفت تغییرات فیزیولوژیک و جسمانی خبر از آغاز بلوغ می دهند و ورود نوجوانان به اجتماع و پذیرش مکسئولیت اجتماعی نیز نشان دهنده حد نهایی و پایان است. در میان این دو حد، یا دو قطب، یک دگرگونی ژرف در شخصیت بوجود می آید که هم در رابطه شخص با خودش و هم در رابطه او با دیگری بازتاب می یابد. (احدی و محسنی، 1378، ص 59-57)