فعالیت هاى انسان نسل حدود نیمى از گونه هاى گیاهى کره زمین را در معرض خطر انقراض قرار داده است. بررسى هاى قبلى حاکى از آن بود که تنها قریب به ۱۳ درصد از کلیه گونه هاى گیاهى در خطر انقراض است ولیکن بررسى هایى که جدیداً صورت گرفته مشخص ساخته است که در بررسى هاى قبلى گیاهان موجود در مناطق استوایى که بر اثر تغییرات زیست محیطى مورد تهدید قرار گرفته اند به حساب نیامده است.
مناطق استوایى زیستگاه بیشترین گونه هاى گیاهى جهان است. پژوهشگران در گزارشى که در مجله ساینس به چاپ رسیده اعلام کرده اند که حدود ۸۳ درصد از گونه هاى گیاهى اکوادور در خطر انقراض قرار دارند. محیط زیست کشور اکوادور از نقطه نظر غناى گیاهى حرف اول را در میان کشورهاى استوایىمى زند. از تعمیم این اطلاعات به سرتاسر جهان این نتیجه به دست مى آید که ۲۲ تا ۴۷ درصد از کل گونه هاى گیاهى جهان در خطر انقراض قرار دارند. گیاه شناسان در مورد شمار گونه هاى گیاهى جهان اتفاق نظر ندارند و تعداد گونه هاى گیاهى را بین ۳۱۰ تا ۴۲۲ هزار گونه برآورد مى کنند. «پیتر یورگنسن» از باغ کشاورزى میسورى مى گوید: «اکثر گونه هاى گیاهى جهان در مناطق استوایى مى رویند. از طرفى تقاضا براى به دست آوردن زمین هاى جدید کشاورزى براى تامین غذاى شمار فزاینده مردم در کشورهاى استوایى، بزرگترین عامل انقراض گونه هاى گیاهى در جهان است.» به گفته وى در این مناطق، جنگل هاى طبیعى بریده و سوزانده مى شوند و مرغزارها به کشتزارها و چراگاه ها تبدیل مى شوند. وى در ادامه افزود: «گرمایش تدریجى زمین مى تواند فرآیند انقراض نسل گیاهان را تشدید کند زیرا اراضى کشاورزى مانع از آن مى شوند که گیاهان در مقابل تغییرات اقلیمى واکنش نشان داده و به طور طبیعى مهاجرت کنند.» در پایان باید خاطرنشان کرد که ممکن است در حال حاضر گرمایش هوا اثرى نداشته باشد اما در آینده اثر خود را نشان خواهد داد. هر چقدر که فعالیت هاى مربوط به تکه تکه سازى زمین هاى کشاورزى بیشتر شود براى محیط زیست طبیعى نشان دادن واکنش دشوارتر خواهد بود. گیاهانى که براى یافتن مکانى خنک تر براى رشد مى بایست به این سو و آن سو مهاجرت کنند قادر به انجام این کار نخواهند بود زیرا
کشاورزان در سر راه آنها قرار دارند.
طبق آمار روزانه حدود ۳ تن منواکسید کربن، ۴۵ تن هیدروکربن نسوخته، ۱۳۰ تن اکسیدهاى نیتروژن، ۳۰ تن گوگرد و ۳۰ تن ذرات معلق وارد هواى از پیش آلوده تهران مى شود. هر چند همه به نقش چشمگیر خودروها در آلودگى هواى تهران اذعان داریم، باز هم شاهد آنیم که مسئولان صنعت کشور رویاى تولید سالانه یک میلیون دستگاه خودرو را در سر مى پرورانند. کیفیت بد سوخت مصرفى در کشور، پایین بودن استانداردهاى خودروهاى تولید شده در کشور و همچنین میزان بالاى مصرف سوخت از مهمترین دلایل آلودگى این
کلان شهر است. هرچند در چند سال اخیر شرکت هاى زیادى اقدام به تولید خودرو کرده اند اما هیچ کدام از این خودروها در سال هاى اخیر طراحى نشده اند و لاجرم از تکنولوژى روز بى بهره اند.
به طورى که به جز یکى دو خودرو هیچ کدام از کیفیت جهانى برخوردار نیستند. مصرف بیش از حد سوخت (بین سه تا چهار برابر متوسط جهانى) بیانگر همین موضوع است. به نظر مى رسد براى رهایى از این معضل مسئولان باید از سود هنگفت تولید خودروهاى از رده خارج به قیمت بالا چشم پوشى کرده و با سرمایه گذارى مناسب به تولید خودروهایى در استانداردهاى جهانى بیندیشند.معضل دیگر آلودگى هواى تهران وجود تعداد زیاد خودروهاى سوارى و نبود سیستم حمل و نقل عمومى است. امروزه عمده خودروهاى تولید شده در کشور خودروهاى سوارى است اما سیستم حمل و نقل عمومى همانند اتوبوس و مترو در ایران هیچ گونه کارایى ندارد. (نکته جالب آنکه یکى از مسئولان ترافیک کشور در یک برنامه تلویزیونى در پاسخ به این پرسش که چرا سیستم حمل و نقل عمومى تقویت نمى شود یا تعداد اتوبوس ها را زیاد نمى کنید، پاسخى گفت به این مضمون «وجود اتوبوس در شهر تهران باعث تشدید ترافیک مى شود!» مشکل ترافیک تهران به خودروهاى تک سرنشین مربوط مى شود!!) راه حل دیگر براى معضل آلایندگى خودروها استفاده از دیگر وسایط حمل و نقل و استفاده از خودروهاى دوگانه سوز یا گازسوز است. نقش اتوبوس هاى برقى در حمل و نقل تهران بسیار ناچیز و تولید خودروهاى گازسوز نیز به رغم حجم بالاى تبلیغات بسیار کم است و به نظر مى رسد تبلیغ فراوان درباره تولید آنها توجیه افکار عمومى و متقاعد ساختن آنها است که مسئولان به فکر حل این معضل هستند.عدم توجه به محیط زیست و تخریب باغ ها عامل دیگر افزایش آلودگى محیط زیست است. با توجه به سودآورى کلان ساخت و ساز و بساز بفروشى در تهران مى توان به انگیزه تبر به دستان پى برد. نکته جالب توجه در این زمینه نیز آن است شهردارى به عوارض ساخت وساز و فروش تراکم همانند یک چاه نفت نگاه مى کند که مى تواند درآمد کلان و بادآورده اى را براى شهردارى به همراه داشته باشد و به این ترتیب به این معضل دامن زده است. شاید راه حل این مشکل توجه بیشتر به شهرستان ها و انجام فعالیت هاى عمرانى در شهرستان ها باشد تا شهرستانى ها به تهران همانند کعبه آمال ننگرند. بسیارى از کشورهاى دیگر به جاى آنکه اجازه دهند شهرهایشان به طور بى رویه و بدون طرح و برنامه رشد یابند در اطراف شهرهاى اصلى شهرک هاى اقمارى با امکانات کافى طراحى مى کنند تا بخش عمده مهاجران را به نحو مناسب و شایسته اى اسکان دهند. هرچند که مشابه چنین طرح هایى در ایران نیز انجام شده و شهرک هایى همانند پردیس ساخته شده است اما به دلایل بسیار این الگو بردارى نیز نتوانست موفقیت آمیز عمل کند.اما یکى از مهمترین معضلات آلایندگى خودروها به این نکته برمى گردد که شهر تهران در هیچ دوره و مرحله اى از ساخت خود هیچ طرح و برنامه اى را براى ساخت و ساز یا معمارى شهرى به خود ندیده است.هیچ کدام از مدیران شهرى تا همین چند سال پیش هرگز تصورش را هم نمى کردند که روزى برسد شهر تهران
به جمعیت بالاى ۱۰میلیون برسد. مدیران شرکت ایران خودرو که تا چند سال پیش تعداد کل خودروهاى تولیدى اش به پنج، شش هزار نمى رسید به خواب
هم نمى دیدند تولید شرکت به چندصدهزار دستگاه در سال برسد.سه میلیون
دستگاه خودروى شهر تهران باید در همان شهرى تردد کنند که در دهه هاى سى و چهل و به مقتضاى همان روزها طراحى و ساخته شده بودند.نتیجه آن ترافیک بسیار کند و ازدحام خودروها در پشت چراغ قرمز است که امروزه همه شاهدیم. به نظر بسیارى از کارشناسان بخش بسیار عمده اى از مصرف بنزین و تولید آلاینده ها پشت همین چراغ هاى قرمز صورت مى گیرد. اولین راه حلى که براى گریز از این معضل به نظر مى رسد، ساخت راه ها، خیابان ها، بزرگراه ها و به ویژه تقاطع هاى غیرهم سطح است، اما با توجه به این نکته که چنین مواردى از قبل پیش بینى نشده بود ساخت بزرگراه ها در تهران چنان هزینه بر است که چنین طرح هایى را به پروژه هاى عظیمى تبدیل مى کند.با اینکه امروزه همه به لزوم بازنگرى در مدیریت شهرى واقفیم اما اخیراً به رغم ساخت وسازهاى زیادى که صورت گرفته، پدیده ترافیک به دلیل گستردگى و پیچیدگى موضوع همچنان حل نشده باقى مانده است.موقعیت جغرافیایى شهر تهران و محصور بودن در کوه ها و نبود جریان هاى مناسب هوا از یکدیگر معضلاتى است که بر آلودگى هواى تهران دامن مى زند. رشته کوه البرز همچون دیوارى رابطه هوا با دیگر مناطق اطراف را قطع کرده و باعث مى شود جریان هواى مناسب وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر سکون هوا در این منطقه به تشدید بحران آلودگى کمک کرده است. واقع شدن شهر تهران در منطقه خشک و کم باران عامل دیگرى است که باعث مى شود شهروندان روزهاى متوالى چشم به آسمان بدوزند بدون آنکه بارش باران و برف به تلطیف هوا کمک کند. تراکم آلاینده ها و کمى بارش در شهر تهران باعث مى شود در همان معدود روز هاى بارندگى با معضل دیگرى علاوه بر مشکلات جارى همانند وقوع راه بندان و جارى شدن سیل مواجه شویم. بارش باران هاى اسیدى مشکلى است که در شهر هاى صنعتى بسیار روى مى دهد. اما شدت آن در مناطق پرباران که بارش باران منظم و دائم است، چندان قابل توجه نیست، اما در تهران به معضل دیگرى تبدیل شده است. هرچند نمى توان مکان جغرافیایى تهران را تغییر داد یا وضعیت آب و هوایى آن را تغییر داد اما مى توان انتظار داشت که مسئولان با اتخاذ شیوه هاى مناسب و کنترل دقیق و مستمر کارخانه ها و کارگاه ها میزان آلایندگى آن را به طور دائم کنترل کنند یا در صورت لزوم واحد هاى آلاینده ها را به حومه شهر هاى بزرگ منتقل کنند تا میزان آلاینده ها در دراز مدت کاهش یابد.