مقدمه
گیاه شناسی گیاهشناسی شاخهای از زیستشناسی است که با گیاهان سروکار دارد. که چند نوع گیاه وجود دارند؟ چگونه زندگی و رشد میکنند. چه طور نسبت به محیط اطراف خود واکنش نشان میدهند نسبت به چه امراضی حساس هستند و مهمتر از همه آنکه به چه نحوی گیاهان در زندگی روزمره ما تأثیر میگذارند. مطالعه بیشتر دید روشنتری نسبت به وابستگی انسان به گیاهان و تأثیر زیادی که آنها در منشا و پیشرفت تمدن داشتهاند به دست میدهد.
و به مطالعه علمی گیاهان میپردازد. بطور قراردادی، گیاهشناسان به بررسی کلیه موجودات زندهای که عموماً جزو گونههای حیوانات محسوب نمیشوند میپردازند، یعنی موجودات زندهای که ثابت بوده یا به پایهای متصلند، هدف بررسی گیاه شناسان هستند. بنابراین پیشرفتهای حاصل در دانش اقسام گوناگون حیات موجب ایجاد حوزههای دیگر مطالعات تخصصی، جدا از گیاهشناسی برای این موجودات "شبیه گیاه" شده است. امروزه رشتهای به نام قارچشناسی به مطالعه قارچها، میکروبیولوژی به بررسی ویروسها و باکتریها و رشته جلبکشناسی به بررسی جلبکها میپردازد. امروزه موجودات زنده جزو این سه گروه (بیشتر قارچها، جلبکها و میکروبها) دیگر در قلمرو گیاهان، مورد بررسی قرار نمیگیرند
اما هنوز هم توجه گیاهان شناسان به آنها معطوف است. در بین کارهای آغازین مربوط به گیاهشناسی که تقریباً 300 سال قبل بعد از میلاد نوشته شده دو رساله بزرگ توسط تئوفراستوس (فیلسوف یونانی) دیده میشود
: درباره تاریخچه گیاهان (Historia Plantarum) و درباره اهداف گیاهان. این دو کتاب روی هم بیشترین تأثیر را در دوران باستان و قرون وسطی در علم گیاهشناسی داشتهاند. Dioscorides نویسنده پزشکی رومی شواهد مهمی مبنی بر دانش یونانیان و رومیان درباره گیاهان دارویی ارائه میدهد. رابرت هوک (Robert Hooke) در سال 1665 با استفاده از یک میکروسکوپ ابتدایی، یاخته را در چوب پنبه و اندک زمانی بعد در بافت گیاه زنده کشف کرد.
او با نگاه به یک برش باریکی از چوب پنبه نوشت: من توانستم تعداد بسیار زیادی منفذ و سوراخ در آن مشاهده کنم که بیشتر شبیه کندوی عسل هستند، این روزنهها یا یاختهها عمق زیادی نداشتند اما تعداد بسیار زیادی جعبه کوچک محسوب میشوند. (Leonhart Fuchs) نویسنده آلمانی، (Conrad Gessner) نویسنده سوئیسی و (Nicholas Culpeper) و (John Gerard) نویسنده گان انگلیسی یک کتاب گیاهی منتشر کردند که اطلاعاتی را درباره گیاهان داروئی ارائه میکرد نخستین گیاهان در زندگی بشر گیاهان نه فقط برای ما غذا، لباس و مسکن تهیه میکنند، بلکه هوایی را که تنفس میکنیم از اکسیژن، که بدون آن زندگی ممکن نیست منحنی میسازند.
بعضی از گیاهان نظیر باکتریها موجب امراض منحنی برای انسان و حیوانات میشوند اما در عین حال پادزیستها (آنتیبیوتیکها)، نظیر پنیسیلین و دیگر داروهایی که از گیاهان به دست میآیند به جلوگیری و شنا یافتن از این امراض کمک مینمایند.
تمامی اکوسیستمهای کره زمین روی هم زیست کره را تشکیل میدهند و بخش فیزیکی این بزرگترین واحد اکولوژیک ، محیط زیست کره زمین است. این بخش فیزیکی خود از سه قسمت بهم پیوسته تشکیل شده است.
قسمت آب یا آب کره ، قسمت خشکی یا سنگ کره و قسمت گازی یا هوا کره. از آنجا که تعداد اندکی از گونهها میتوانند بطور همیشگی در هوا بمانند، دو دسته اصلی زیستگاهها را زیستگاههای آبی و زیستگاههای خشکی تشکیل میدهند.
خزه
این گیاه کند رشد جزو اولین گیاهان زمینی محسوب میشود و فاقد ساقه و ریشه حقیقی است. خزهها به وسیله هاگ تولید مثل میکنند .این گیاهان دارای ساقههای عمودی هستند.
یکی از انواع خزهها خزه شاخ گوزنی است. این گیاه در واقع یک نوع گلسنگ است. یک گیاه قارچی که با یک جلبک میکروسکوپی همزیستی دارد این گیاه شبیه یکبوته کوچک است که سریعتر از دیگر انواع گل سنگ رشد میکند .این گیاه در زمینهای مرطوب روییده و یکی از متداولترین اشکال حیات در نواحی سنگلاخی است. هر چند که این گیاه چندان مغذی نیست غذای عمده گلههای گوزن شمالی که منطقه را تحت سلطه خود دارند تشکیل میدهد.
خزه ها زیر گروه بریوفیتها می باشند که دارای اندامهای هوایی مشابه برگ و ساقه اند و اگر محور خزه ها در جهت عمودی رشد نماید حداکثر تا 15 سانتی متر ارتفاع پیدا می کند برخی از خزه هانیز نیبز محور خزنده دارند. در مرکز محور خزه ها (در برش طولی) عده ای از سلولهای دراز و باریک دنبال هم که ترتیب قرار گرفتن آنها شباهت زیادی به وضع عناصر آوندهای غربالی پیشگام در نهاندانگان را دارد، دیده میشود. ساختار تشریحی اندام برگی خزه ها بسیار ساده و مرکب از یک لایه سلول است که در وسط آن به صورت رگبرگ تراکم بیشتری پیدا می کنند. روی هر محور ایستاده و بدون انشعاب خزه های ایستاده معمولاً چند ردیف اندام برگی دیده میشود و محور خوابیده خزه های خزنده ، غالباً منشعب و چند شاخه ای هستند در ساختار تشریحی محور خزه ها بخشهای زیر را می توان دید.
1-سلولهای سطحی که جدار نسبتاً ضخیم داشته ، معمولاً به رنگ قرمز مایل به قهوه ای اند.
2-در زیر سلولهای سطحی محور، سلولهای نسبتاً درشت با دیواره یی نازک و حاوی مواد ذخیره یی قرار دارند.
3-بخش مرکزی از سلولهای دراز و باریک دنبال هم تشکیل می شود.
خزه ها فاقد ریشه حقیقی بوده به وسیله ریزوئید مواد معدنی و آب را از خاک جذب می کنند. ساختار ریزوئید خزه ها بسیار ساده است و از چند سلول که به رنگ قرمز مایل به قهوه ای هستند تشکیل می شود وریزوئیدهای خزه ها ساده و یا ممکن است منشعب باشند
خزهها گیاهانی هستند که در مکانهای مرطوب و مردابی میرویند و نمونههایی از آنها که در آبهای شور زندگی میکنند دیده شده است. تخته سنگها و تنه درختان در نواحی مرطوب و جنگلها پوشیده از یک قشر خزه است. گروهی ابتدایی از گیاهان را تشکیل میدهند که آثار سنگوارهای آنها در دوره دونین و کربونیفر مشاهده شده است. فاقد گل هستند که دستگاه رویشی آنها از ساقه و برگ تشکیل شده است.
دستگاه آوندی مشخصی در آنها دیده نمیشود و بجای ریشه کرکهای یک یا چند یاختهای به نام ریزوئید عمل جذب مواد را برای آنها انجام میدهند.خزهها چرخه زندگی مخصوص به خود را دارند که با چرخه زندگی گیاهان متعلق به شاخههای دیگر متفاوت است. در این گیاهان وجود گامتوفیت طولانی و بسر بردن اسپروفیت روی گامتوفیت یکی از ویژگیهای چرخه زندگی است.
ساختمان دستگاه رویشی
یک خزه به ظاهر دارای دستگاه رویشی مشابه گیاهان گلدار میباشد. یعنی دارای ساقه راست با تقارن محوری و ندرتا صفحهای و پوشیده از برگهای مرتب است. ولی باید دانست که این تشابه ظاهری است و تنه خزه هرگز دارای ریشه واقعی نیست. بلکه کرکهای یک یا چند یاختهای ریزوئید نامیده میشود و از لایه خارجی ساقه منشا میگیرند کار ریشه را انجام میدهند. بافت آوندی حقیقی وجود ندارد و دارای روزنه نیست و از طرفی تمام سلولها هاپلوئید هستند. در گروهی از خزهها به نام هپاتیکها ساقه برگدار گیاه به شکل صفحات پهن با تقارن صفحهای دیده میشود که قابل مقایسه با ریسههای جلبکها میباشد. سلسله گیاهان شامل 4 شاخه است. شاخه ریسهداران یا تالوفیتها (Tallophyta) ، شاخه خزهایها (Bryophyta) ، شاخه نهانزادان آوندی (Pteridophyta) و شاخه گیاهان دانهدار یا اسپرمتوفیتها (Spermatophyta). وجود دانه یکی از صفات مشخص کننده گیاهان دانهدار میباشد. با تشکیل دانه نسل تازهای از گیاه به نام رویان در درون آن شروع به رشد میکند. بنابراین دانه عامل بقا و انتشار این گیاهان بشمار میرود.
دو زیر شاخه بازدانگان و نهاندانگان از لحاظ مقام رده بندی دارای ارزش یکسانی هستند ولی از بسیاری از جهات با یکدیگر تفاوت دارند. در بازدانگان تخمک و دانه حاصل از رشد آن فاقد پوشش هستند ولی در نهاندانگان پوشش تمایز یافتهای به نام برچه ، تخمک و دانه حاصل از آن را میپوشاند. هر کدام از این زیر شاخهها به گروههای کوچکتری تقسیم بندی میشوند.