هرگاه از افت تحصیلی دانش آموزی صحبت به میان می آید ناخود آگاه انگشت اتهام و تنبلی و بازیگوشی به سوی او نشانه می رود. معلم اولیای او را به مدرسه فرا می خواند و آنها نیز او را مورد مؤاخذه قرار می دهند و برای چندمین بار امکانات محدود و نامحدودی را که از سر لطف و وظیفه برایش مهیا کرده اند، بر می شمرند. غافل از این که ممکن است همه آنها در اشتباه باشند. شاید بهتر باشد ابزار گره گشایی را در جای دیگر جست وجو کنند. پژوهش های کارشناسان تعلیم و تربیت گواه این مطلب است که دانش آموزان کمترین تأثیر را در افت تحصیلی خود دارند، در مواردی نیز بی تأثیرند. در این میان آن چه نقش بازی می کند عوامل دیگری همچون کیفیت و میزان فضا و امکانات آموزشی، شیوه های تدریس، مهارت های معلمی آموزگاران، محتوا و حجم کتاب های درسی، به روز بودن آموزش ها، ارتباط عاطفی بین معلم و شاگرد، هماهنگی آموزش های جامعه، خانواده و مدرسه، توجه به نیازها، علایق و توانمندی های دانش آموزان است.
* پراکندگی جغرافیایی افت تحصیلی
دکتر «علیرضا شریفی» پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت در تعریف و علل افت تحصیلی می گوید: «آموزش و پرورش با توجه به IQ دانش آموز و امکاناتی که در اختیار او قرار می دهد، در هر مقطع و پایه تحصیلی اهداف نهایی و میانی برای خود تعریف می کند و سعی دارد دانش آموز را تا حد ممکن به این اهداف نزدیک کند. در این میان همیشه درصد مشخصی نیز افت را در نظر می گیرد، مانند تکرار پایه تحصیلی و تسلط نداشتن دانش آموز به همه مطالبی که توسط معلم ارائه می شود. هرگاه میزان این افت در فرآیند یاد دهی و یادگیری بیش از حد انتظار آموزش وپرورش باشد، از آن به عنوان افت تحصیلی نام می بریم. پراکندگی جغرافیایی افت تحصیلی هم در سطح کشور چه از نظر میزان و چه از نظر عوامل به وجود آورنده آن یکسان نیست. در بررسی این مسأله باید شرایط متعددی از قبیل شرایط جغرافیایی، فرهنگی، قومی، زبانی و طبقه اجتماعی و اقتصادی دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد.
البته چند عامل مشترک در همه نقاط کشور به چشم می خورد. مشکل نیروی انسانی یکی از این عوامل است. معلمانی که از نظر نحوه و چگونگی انتقال دانش خود به دانش آموزان و استفاده از تکنیک ها و روش های معلمی متخصص هستند و روان شناسی تربیت را به خوبی می دانند، افت تحصیلی دانش آموزان در درسی که آنها تدریس می کنند، کمتر است البته نوع ارزشیابی دانش آموزان نیز در افت تحصیلی اهمیت می یابد. هرچه در این باره تکنیک ها را بهتر رعایت کنیم و سؤالات استاندارد و همخوان با محتوای درس ارائه شده، طراحی کنیم، افت تحصیلی کاهش می یابد. تراکم بالای دانش آموزی نیز به عنوان یک عامل در افت تحصیلی مورد بحث و بررسی است. در تراکم بالابه علت کمبود فضا و نیروی انسانی، تکالیف و آن چه که دانش آموز فراگرفته زیر ذره بین قرار نمی گیرد. نقش انجمن اولیا و مربیان هم دراین باره ضروری به نظر می رسد. برپایه پژوهش های انجام شده هرچه میزان حساسیت خانواده و دفعات رفت و آمد آنها به مدرسه بیشتر و ارتباط انجمن اولیا و مربیان با مسئولان مدرسه نزدیک تر باشد افت تحصیلی کاهش و بازده فعالیت ها افزایش می یابد. در مناطق دو زبانه نیز همواره افت تحصیلی بیشتر از مناطق یک زبانه است. در این مناطق دانش آموز هم باید زبان فارسی و رسمی را بیاموزد و هم مطالب را فراگیرد، این فراگیری برای او بویژه در سال های اول مدرسه بسیار مشکل خواهدبود. میزان اشراف و تسلط فراگیران به توان خواندن و نوشتن هم باید مدنظر قرارگیرد. هرچه این مهارت بالاتر باشد افت تحصیلی او کمتر می شود. میزان مهارت خواندن و نوشتن را از طریق آزمون جهانی پرلز (Pirls) و میزان مهارت ریاضی و علوم را از طریق آزمون تیمز (Tims) که در همه کشورها برگزار می شود می توان به دست آورد. در این آزمون ها سؤالات کاملاً بومی و محلی می شود.
شیوه های تدریس نیز در میزان افت تحصیلی مهم تلقی می شود. به اندازه ای که شیوه های تدریس را نو می کنیم و با شرایط و نیازهای روز هماهنگ می کنیم و آن را در کلاس درس به کار می گیریم، میزان افت کاهش می یابد. البته اگر در برخی مدارس روش های نوین به کار نمی رود به خاطر آشنا نبودن معلمان با این روش ها نیست، بلکه به علت نوع ارزشیابی است که استفاده می شود. با توجه به آن که عناوین کتاب های درسی و حجم آنها بالاست و از همه کتاب آزمون به عمل می آید، عملاً نمی توان از روش های نوین که نیاز به زمان زیاد و حجم کمتر درس دارد، استفاده کرد. بنابراین معلم ناگزیر است همچنان از روش سخنرانی و معلم محوری استفاده کند. در کنار حجم و تنوع بالای کتب درسی که یکی از بالاترین کشورها در این باره محسوب می شویم، سبک نگارش کتاب نیز با کاستی هایی روبه رو است. همچنین هرچه پایگاه اقتصادی دانش آموز بالاتر و بعد خانوار او کمتر باشد به همان نسبت امکانات بیشتری دراختیار او قرار می گیرد و به همان میزان نیز افت تحصیلی کاهش می یابد. میزان سواد والدین، مکان جغرافیایی دانش آموز (شهر یا روستا، مناطق برخوردار یا محروم) نیز بر میزان افت تحصیلی تأثیر به سزایی دارد. تحصیل دانش آموز در مدرسه دولتی یا غیردولتی نیز اهمیت دارد. معمولاً در مدارس غیردولتی به خاطر آن که برخی از عوامل به وجودآورنده افت تحصیلی حذف می شود، میزان افت تحصیلی کمتر است.»
* دانش آموز مقصر نیست
ابوالقاسم جامه بزرگ مدیرکل سابق آموزش و پرورش ابتدایی و پیش دبستانی و صاحبنظر در امر تعلیم و تربیت نیز در این باره می افزاید : «به افت تحصیلی در هر دوره تحصیلی باید به شکل متفاوت نگاه کرد. بنابراین نمی توان برای همه دوره های تحصیلی نسخه واحدی پیچید. ضمن آن که همه دانش آموزان از نظر درک، توانایی، هوش علمی و انتزاعی متفاوت هستند. در دوره ابتدایی انتظار داریم دروسی را که به آن ها ارائه می کنیم، مانند یک شعر حفظ کنند و روی ورقه بیاورند، معلم هم آنچه را که از کتاب به او آموخته است مورد ارزیابی قرار می دهد، بنابراین اگر دانش آموز نتواند بخشی از آنچه را که به او آموزش داده شده، بیان کند، او را در معرض افت تحصیلی می بینیم. در حالی که باید عملکرد او مورد توجه قرار گیرد نه صرفاً آنچه را از کتاب آموخته است. بنابراین نوع و شیوه تدریس معلم که همان توجه زیاد به حفظ کردن است، باید مورد تجدیدنظر قرار گیرد. ارائه حجم بالایی از مطالب و ارائه پشت سر آن ها هم باعث می شود دانش آموز نتواند همه مطالب را روی کاغذ بیاورد، این ناتوانی را افت تحصیلی می دانیم در حالی که باید این حجم و محتوا بازنگری شود. مطالبی هم که آموزش داده می شود، به خاطر آن که ذهن دانش آموز را با خود درگیر نمی کند و ارتباط چندانی نیز بازندگی روزمره آن ها ندارد، جذاب نیست همه این مسائل بر روی یادگیری دانش آموز تأثیر می گذارد ولی نباید آن را افت تحصیلی قلمداد کنیم.
نامناسب بودن فضای آموزشی و احساس راحتی نکردن دانش آموز نیز یادگیری او را متأثر می کند. همه دانش آموزان را هم از نظر هوش، استعداد و عاطفی بودن یکسان فرض می کنیم و مطالب یکسانی را نیز به آنها می آموزیم و استرس امتحان را نیز در آن ها ایجاد می کنیم، همه این عوامل هم بر یادگیری آن ها تأثیر منفی می گذارد. ضمن آن که کارشناسان آموزش وپرورش معتقدند بهترین معلمان آن هایی هستند که همه مطالب را بدانند اما همه آن را ارائه ندهند تا به این وسیله دانش آموز را به چالش بکشانند.
ارزشیابی توصیفی (نمره دادن به دانش آموز در طول سال و نه صرفاً کمی) باید مورد توجه قرار گیرد. باید معلمان توجه داشته باشند که تنبیه زدگی در دانش آموز به وجود نیاید، به این معنی که اگر بچه شیطنت کرد باید معلم نیز حوصله همراهی و جست وخیز کردن با او را داشته باشد. اما اگر برخلاف آن او را همواره مورد تنبیه قرار داد، درواقع تنبیه زدگی را در او به وجود آورده است. این امر باعث می شود دانش آموز مطالب را یاد نگیرد، معلم نیز تصور می کند او دچار افت تحصیلی شده است در حالی که برخلاف تصور است. باید شرایط، امکانات و آزمون ها را با دانش آموز متناسب کنیم. اگر در فرآیند یاددهی و یادگیری مسأله ای به وجود آید نباید دانش آموز را متهم و مقصر بدانیم بلکه باید در شرایط بازنگری کنیم. در دوره ابتدایی باید ۱۰۰ درصد دانش آموزان به پایه های بالاتر ارتقا یابند. در بسیاری از کشورها ارتقای خود به خودی مطرح می شود. البته این بدان معنا نیست که دانش آموز چیزی فرانمی گیرد بلکه روش ها و محتوای درس به گونه ای او را به یادگیری برمی انگیزد. براساس تئوری «یادگیری در حد تسلط» بیش از ۹۰ درصد دانش آموزان آن چه را که به آن ها می آموزند،