خلاصه
اگر چه مقایسه اولیه سرمایهگذاری در زمینه نانوتکنولوژی حاکی از آن است که ایالات متحده به مراتب بیشتر از اتحادیه اروپا در این زمینه بسیار مهم، سرمایهگذاری مینماید؛ نگاهی دقیقتر به آمار و ارقامی که در قالب سه سناریو بیان گردیده است نشان میدهد که سرمایهگذاری اتحادیه اروپا در زمینه نانوتکنولوژی نه تنها با سرمایهگذاری ایالات متحده قابل مقایسه است، بلکه به احتمال زیاد در سال 2003 دو برابر یا فراتر از سرمایهگذاری آمریکا خواهد شد.
همچنین به دلیل اینکه سرمایهگذاریهای "پنهان" اروپا قابل مشاهده نمیباشد، انتظار سود بسیار بالایی برای سرمایهگذاری این اتحادیه میرود. هزینههای "پنهان" ششمین برنامه تحقیقاتی اتحادیه اروپا "FP6" به صورت "اولویت موضوعی" مصرف میگردد. این شیوه متعادل میتواند نتیجه و سود بیشتری در بر داشته باشد. بنابر تحلیلها، سرمایهگذاریهای انجام شده فقط توسط اتحادیه اروپا در زمینه نانوتکنولوژی بین 4 الی 20 درصد کل سرمایهگذاریهای تحقیقاتی در اروپا میباشد که این مقدار فراتر از بودجه پیشنهادی سال 2003 ایالات متحده در زمینه نانوتکنولوژی خواهد بود. علاوه بر این، هزینههای صرف شده در اروپا شامل هزینههای زیرساختها و نیروی انسانی نمیباشد! در حالی که در آمریکا چنین نیست؛ زیرا در اروپا این هزینهها توسط دولتها و به صورت جداگانه تأمین میگردد. بنابراین هزینههای اعلام شده بخش اندکی از هزینههای واقعی میباشد. با این حساب اگر سرمایهگذاری تمام ملل اتحادیه اروپا به عنوان سرمایهگذاریهای کلی اروپا در نانوتکنولوژی در سال 2003 منظور گردد، ممکن است حتی بیش از دو برابر سرمایهگذاری در ایالات متحده باشد. هر چند این تحلیلها بیانگر تشخیص درست اروپا از پتانسیلهای اقتصادی طولانی مدت در زمینه نانوتکنولوژی میباشد ولی کماکان زمینههایی وجود دارد که بهمنظور افزایش تواناییهای اروپا در هدایت تحقیقات در سطح جهان و تحقق اهداف اقتصادی آن، توجه زیادی را میطلبد.
پیشنهادها
بهمنظور مطرح نمودن اروپا در رقابتهای جهانی، باید به زمینههایی که در برنامه FP6 کمتر اشاره شده است، توجه گردد. این کار هم باید در سطح ملی و هم در سطح اروپا، هم از طریق ساختارهای اروپایی موجود و هم از طریق سازمانهایی نظیر انجمن کسب و کار نانو در اروپا (ENA)، انجام پذیرد.
تحقیق و توسعه پایه و علوم بنیادی: بنا به دلایل سیاسی و اقتصادی،q اتحادیه اروپا قادر به هماهنگی تحقیقات تمام کشورهایش نمیباشد. بنابراین ضروری است که تمام کشورهای اروپایی تلاش خود را در زمینه سرمایهگذاری در تحقیقات پایه و کاربردی نانوتکنولوژی به کار گیرند. کشورها به طور جداگانه سریعتر از کل اروپا میتوانند به تغییرات علوم و موقعیتهای اقتصادی عکسالعمل نشان داده و از این موقعیتها به نفع خود استفاده کنند. اروپا میتواند با پیاده کردن معیارهای محلی متناسب با شرایط محلی و تواناییها و نیازهای بازار، نقش راهبردی خود را در این زمینه حفظ کند.
وضعیت شغلی: شرایط موجود برای ایجاد مشاغل مربوط بهq نانوتکنولوژی در اروپا بسیار متنوع میباشد. این موضوع هم در مورد مناسبات دولت و هم در مورد سرمایهگذاریها، چه در بخش خصوصی و چه بخش عمومی صادق میباشد.
q انتقال فناوری: تنوع زیاد در اروپا منجر به تقسیم فناوری در اروپا میگردد. تحقیقات دانشگاهی عموماً از استاندارد بسیار مناسبی در تمام قاره برخوردار میباشد ولی انتقال فناوری چنین نیست. این امر تأثیر زیادی بر روی سرمایهگذاریهای مشترک دانشگاهی و حرکتهای آنها دارد. مسیر موفقیت در زمینه انتقال فناوری در کشورهای مختلف، متنوع میباشد و ارائه راهحل مناسب در هر ناحیه برای دسترسی به موفقیت بسیار ضروری است.
فهم عمومی: در میان انجمنهای کسبوکار و عامه مردم، اینq باور عمومی وجود دارد که نانوتکنولوژی هنوز افسانه است و این امر موجب کاهش تمایل بخش صنعت در راستای بهرهبردن از آن میگردد. توجه به بها و ارزش نانوتکنولوژی در اروپا نسبت به سایر نقاط جهان کمتر جلوه میکند. اتحادیه اروپا و ENA و دولتهای مستقل میبایست در زمینه افزایش درک انجمنهای کسبوکار و درک عمومی از نانوتکنولوژی، بیشتر تلاش کنند.
عدم فعالیت دولتها: در حالی که بسیاری ازq کشورهای اروپایی از همان اول معیارهایی را برای خود در نظر گرفتند، بسیاری مخصوصاً در اروپای شمالی، منتظر ماندند تا مسیر مناسب هویدا گردد و یا اصلاً این زمینه از بین برود. اعمال همین دیدگاه در زمینه میکروالکترونیک و اینترنت منجر به بروز شکافهای عمیق اقتصادی بین اقتصادهای مبتنی بر فناوری و مبتنی بر مالکیت و توریسم گردیده است. نانوتکنولوژی در بهبود اقتصاد به مراتب از انقلابهای تکنولوژیک اخیر، بنیادیتر است و همه دولتهای اروپایی باید از عملکرد و کارایی نانوتکنولوژی فهم درستی داشته باشند.
آموزش: از کره گرفته تا جمهوری ایرلند، نمونههای فراوانیq را در تاریخ معاصر میتوان یافت که با داشتن افراد تحصیل کرد. و نیروهای نسبتاً ارزان، به سرعت تبدیل به کشورهای دارای فناوری قوی شدهاند. اقتصاد مبتنی بر مالکیت و توریسم در اروپا، هزینه کارگری اندک و سطح زندگی خوبی را به دنبال داشته است. به لطف تلاشهای اتحادیه اروپا زیرساختهای فعلی در زمینه آموزش ایجاد شده است. نکته کلیدی و نهایی برای اینکه اقتصاد این کشورها مبتنی بر فناوری گردد، آموزش میباشد. در واقع داشتن انبوهی از افراد و کارگرهای تحصیل کرده در اروپا لازم میباشد. برای مؤسسههای اروپایی که میخواهند برای انجام طرحهای خود، سرمایه جذب کنند، داشتن آموزش علوم طبیعی بسیار حائز اهمیت میباشد. در مورد جذب دانشجویان در موضوعات علمی نیز همین گونه است. این مشکل در بسیاری از کشورهای اروپایی مهار شده است و سایر کشورها نیز باید از این روشها الگوبرداری نمایند.