برخی کشورها مانند سنگاپور و کره جنوبی گام هایی بلند برای فاصله گرفتن از بودجه های حجیم برداشته اند .
اما تلاش ها برای رسیدن به بودجه کوچک در منظقه خاورمیانه و جنوب آسیا تاکنون نتیجه ملموسی نداشته است . تنها استثناها دو همسایه ایران یعنی پاکستان و ترکیه هستند که اولی به علت حجم پایین درآمد سرانه شاید مبنای دقیقی برای مقایسه نباشد . اما مشابهت ها ی تاریخی ، حجم تولید ناخالص داخلی ، نرخ بیکاری و عناصر مشابه دیگر این امکان را می دهد که بودجه های ایران و ترکیه و نتایج آنها به صورت اجمالی بررسی شود . ایران و ترکیه هر دو حدود 70 میلیون نفر جمعیت دارند . تولید ناخالص داخلی ایران به اساس شاخص قدرت خرید 600 تا 620 میلیارد دلاد و ترکیه بین 620 تا 630 میلیارد دلاد برآورد شده است . سرانه دو کشور 8900 دلار ، رشد اقتصادی حدود 5 درصد و نیروی کار حدود 25 میلیون نقر است . اما در میان ارقام بنیادی اقتصادی دو کشور دو تفاوت معتادار دیده می شود . جمعیت زیر فقر در ایران 40 درصد د در ترکیه 20 درصد است و تفاصل نرخ تولید ناخالص داخلی ایران به اساس شاخص های قدرت خرید و قیمت مبادله جهانی حدود 416 میلیارد دلار و در مورد ترکیه حدود 269 میلیارد دلار است . معنای این دو رقم این است که مردم ایران هر سال 147 میلیارد دلار بیشتر از مردم ترکیه از کالاها و خدمات ارزان و عمدتا از طریق یارانه ها استفاده می کنند .
ریخت و پاش 147 میلیارد دلاری در هزینه های دولت و ملت ایران درمقایسه با ترکیه و دو برابر بودن جمعیت زیر فقر ایران نسبت به ترکیه نشان می دهد با وجود آنکه ملت ایران بیشتر خرج کرده است از همسایه مقتصد خود فقیر تر است .
از نظر بودجه ای نیز بودجه دولت ایران امسال حدود 105 میلیارد دلاد ( بدون محاسبه بودجه شرکت های دولتی ) و بودجه دولت ترکیه 95 میلیارد دلار است . ( در ترکیه شرکت های دولتی به معنای مصطلح در ایران وجود ندارد .) با افزودن بودجه شرکت های دولتی به بودجه دولت ، بودجه کل کشور برای ایران حدود 190 میلیارد دلار می شود ، حال آنکه بودجه دولت ترکیه همان 95 میلیارد دلار می ماند یا به علت پاره ای تعهدات و دیون دولت به حدود 110 میلیارد دلار افزایش می یابد .
اما از درون این دو بوده متفاوت ، نتایجی متفاوت و البته معکوس به زیان بورجه بزرگ تر حاصل شده است . اتصاد ترکیه به لحاظ ترکیب بخش ها ی کشاورزی ، صنعت و خدمات به ترتیب 2/11 ، 4/29 و 4/59 درصد است . حال آنکه این ترکیب در ایران به ترتیب 30/25 و 45 درصد است .
معنای این دو دسته ارقام این است که اقتصاد ایران کمتر از ترکیه صنعتی شده و بافت سنتی آن کمتر تغییر کرده است . با توجه به پایین تر بودن ارزش افزوده در بخش کشاورزی ، درآ مد مردم ترکیه از ناحیه کار مساوی با ایرانیان بیشتر است . زیرا ارزش افزودن بخش صنعت نوعا از کشاورزی و سودآوری بخش خدمات از دو بخش دیگر بیشتر است .
راز این تفاوت و تفاضل هزینه و درآمد در ایران و ترکیه چیست ؟ چگونه است که دو ملت با ویژگی ها و سوابق کمابیش مشابه از درون سرمایه گذاری یکسان ، سودهای متفاوت به دست می آورند و چرا با وجود تاکید 35 ساله بر عدالت اجتماعی در ایران ، شکاف درآمدی در ایران زیادتر از ترکیه است و در نهایت ارتباط این وضع با بودجه چیست ؟
دو سوم بودجه سالانه ایران متعلق به شرکت های دولتی است . مثلا در بودجه عمومی سال 1386 از مجموع 2290551 میلیارد ریال ، 1677104 میلیارد ریال آن متعلق به شرکت های دولتی و بانک ها است .
این بخش از بودجه به صورت ظاهری در فهرست دخل و خرج دولت قرار دارد . اما در عالم واقع دولت بابت آن نه هزینه ای می پردازد که بخواهد در بخش درآمدی کاری کند و نه سود حاصله از این بنگاه ها به کار دولت می آید . زیرا نوعا ترازنامه شرکت ها به گونه ای تنظیم می شود که بخش های درآمدی و هزینه ای آنها متوازن می شود .
تنها اتفاقی کع در این میان رخ می دهد این است که این بنگاه های دولتی به جز مووارد استثنایی با هزینه های بالا و بهره وری کم اداره می شوند و دو سوم بودجه یا یک هفتم تولید ناخالص داخلی کشور ( بر اساس شاخش قدرت خرید ) و یا به عبارت واقعی تر و دقیق تر دو سوم تولید ناخالص داخلی کشور ( به اساس قیمت واقعی مبادله ) به روش غیر اقتصادی مدیریت می شود . این وضع خاص دولت کنونی نیست و از نیمه دهه 1350 تاکنون به ویژگی ثابت بودجه های ایران تبدیل شده است .