دانلود تحقیق بینش عاطفی به عنوان جو فکری ، شخصیت و توانایی روحی

Word 55 KB 11556 15
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • بینش عاطفی وEQ به وسیله انجمن گویش آمریکایی به عنوان مفیدترین صفات یا واژه های نوین در سال 1995 انتخاب شدند .

    (1995،1999،Brrodie ، 1996) .

    و همانطور که این گفتار شهادت می دهد در این زمینه گسترش زیادی ایجاد شده است .

    جنبش در علاقه مندی دائم به بینش عاطفی با ارائه مقاله در نشریات دانشگاهی در سال 1990 شروع شد و پس از آن با نشر عمومی بوسیله کتاب پر فروش « بینش عاطفی » گسترده شد .

    بعد از آن تفکر «بینش عاطفی » روی جلد جمله Time رفت ( 1995 Gibbs ) .

    از آن به بعد درباره بینش عاطفی آنقدر سخنها رانده شد که محال است (یا حداقل بسیار طاقت فرساست ) تا تمام جوانب آن را مورد بررسی قرار داده.

    به هر حال حائز اهمیت است که ببینیم واژه « بینش عاطفی » در چه زمینه هایی بکار می آید در این فصل سه معنای آن را مورد بررسی قرار می دهیم .

    اولین آنها که مهمترین و جامعترین معناست عبارت «جو فکری» ( Zeitgeist) یا فرهنگ رایج می باشد .

    روحیه یک عصر غالباً به عنوان جو فکری ، یک ذهنیت یا علاقه رایج که آن دوران را شخصیت می دهد .

    در فرهنگ تنها یک عامل دخیل نیست بلکه جو فکری در هم پیچیده ای آن را متأثر می کند .

    فکر می کنیم که واژه « جو فکری » به نوعی معرف بینش عاطفی می باشد و اولین معادلی است که در این فصل به عنوان معادلی فرهنگی و سیاسی یافتیم .

    و دومین معادل تخصیص یک خصیصه شخصیتی است که به نظر می رسد مانند پشتکار مؤلفه مهمی برای موفقیت در زندگی محسوب می شود .

    سومین و آخرین معنی بینش عاطفی که نظرها را در متون علمی جلب کرد و خصیصه یک سری از توانایی ها در فرآیند بینش عاطفی می باشد .

    مطالعات ما در زمینه بینش عاطفی هم منابع عمومی و هم منابع دانشگاهی را در بر می گیرد هدفمان این است تا موارد استفاده واژه بینش عاطفی را روشن کنیم و مواردی را که ممکن است با نادیده گرفتنشان معنای بینش عاطفی مبهم شود .

    خاطر نشان کنیم برای این منظور اگر لازم باشد به مباحث علمی و فرهنگی پرداخته خواهد شد .

    بعد از این مقدمه بخش اعظم این بخش به مطالعه سه معنای بینش عاطفی به عنوان جو فکری ، شخصیت و توانایی روحی .

    بینش عاطفی و جو فکری رواج بینش عاطفی احتمالاً در 1995 با چاپ یک سری داستان در مجله Time و مجله USA Today Weekend در باره اهمیت بینش عاطفی برای موفقیت در مدرسه و کار ، به اوج خود رسید Gibbs) 1995 ؛ Goleman ، 1995) .

    این گزارشات ترکیبی از دانش و احساس افروزی بود .

    ایده اصلی این بود که یک بخش اعظم شخصیت - بخشی که می توان به دستش آورد به صورت گسترده أی می تواند شخص را در بدست آوردن اهدافش یاری رساند و توجهی که به این مقالات می شد بیشتر از یک دلگرمی برای بدست آوردن خواسته ها بود .

    اساساً علاقه به این مقالات پی آمدی از دو ناحیه نقش های فرهنگی جامعه بود .

    اول تنش در تفکر غربی بین عاطفه و دلیل بود .

    یک واژه که بینش و عاطفه را بهم مربوط می کرد و به نوعی ترکیب متضاد (ترکیب متضاد با استفاده از کلمات متضاد رفتاری را کالبد شکافی می کند مانند لطف ظالمانه ) محسوب می شد زیرا عاطفه ها ایده أی را بدون دلیل در خود جای می دهد.

    Mayer , Salorey) ،1990) .

    چندین سال قبل، Payne پیش بینی کرده بود که در آینده عصری خواهد آمد که در مدارس ترکیب و هم آمیزی عاطفه و بینش را آموزش خواهند داد ، و دولتها نسبت به احساسات شخصی مسئول خواهند بود.Payne) ، 1986) .

    دومین تنشی که در اندیشه غربی وجود داشت برابر گرایی و نخبه گرایی بود .

    در همان دوران معروفیت بینش عاطفی،Herrnstein ، Murray (1994) کتاب Bell Curve .

    را که در مورد اهمیت IQ در فهم طبقه بندی های اجتماعی آمریکا بود ، چاپ کردند .

    وقتی که کتاب « بینش عاطفی» چاپ شد ، نویسنده اش تصریح کرده بود که این کتاب به نوعی برابر گرایی و تکذیب و رد مباحث کتاب Bell Curve می باشد که به صورت گسترده ای جانب نخبه گرایی را گرفته است .

    Goleman) ، 1995) .

    بررسی تاریخی : مناعت طبع در مقابل عشق گرایی جدال بین احترام گذاردن و بی توجهی عاطفه در اندیشه غربی حکایت بلندی است .

    رواج خویشتن داری ( مناعت طبع ) از یونان باستان (حدوداً200 سال قبل از میلاد تا 300 سال بعد از میلاد مسیح ) همراه با دلواپسی از اینکه عاطفه زندگی خوب را چگونه پیش می برد ، بود.

    رواقیون (پیروان فلسفه رواق ، که بی توجه به لذات مادی بودند ) ، روحیات میل ، ترس ، خواسته های بیش از اندازه فردی و منحصر بود می دانستند تا بتوان بر آنها تکیه کرد .

    در فلسفه رواقیون یک فرد خردمند هیچ گونه احساس یا عاطفه ای از خود نشان نمی داد .

    آن قدر این گونه احساسات کنار گذاشته می شد تا سر انجام تنها چیزی باقی بماند عقلانیت و منطق باشد Payne)964) .

    فلسفه رواق به اندازه مذهب فلسفی شد .

    در ابتدا این فلسفه خطوط مشخصی از اندیشه یهود را تحت تأثیر قرار داد .Guttman) ، 1964) و سپس مسیحیت اولیه را .

    این فلسفه سرانجام در قرن سوم بعد از میلاد متلاشی شد اما هنوز در مذهب مسیحیت رگه هایی از آن دیده می شود .

    « رواقی گری اصول و شیوه خود را برای مسیحیت به ارث گذاشت … ترکه ای که تمدن غربی را متأثر کرد … و در ساختار درونی مسیحیت فرو رفت » ( جمله ای از Rendell به نقل از Payne ، 1986) .

    نتیجه روالی ضد عاطفی در اندیشه غربی برد .

    این روال ضد عاطفی در اعصار مختلف تأکید می شد .

    به عنوان مثال در اواسط قرن هجدهم در یهود اروپای شرقی انقلابی عاطفی رخ داد .Israel ben Eliezer Rabbi ، حرکت خاسیدیم را به عنوان مقداری بر عاطفه گرایی و تصرف بنیان نهاد ، چیزی که بر خلاف بینش گرایی معروف یهود بود .

    در اواخر قرن هجدهم حرکت رمانتیک اروپایی تأکید داشت که چقدر اندیشه تلقین و مشهود گرایی (که عاطفه را نیز شامل می شد ) از خط درونی بوسیله منطق غیر دست یافتنی است .

    نویسنده ها ، نقاشها ، و موسیقی دانها شورش عاطفی خود را در برابر قوانین خشک عقلانی و چیده و کتابهای کلاسیک نشان داده اند .

    احساسات آنها بیانگر این بود که چقدر از ترکیب صنعتی شدن جامعه بیزارند .

    واکنش در برابر چنین انزجاری غالباً در شعر ، نثر و نمایشنامه هایشان مشهود بود .

    upshur etal) ، 1995).

    با نزدیکتر شدن به زمان حال ، به ابزار احساسات در دهه هفتاد در آمریکای شمالی و اروپا می رسیم .

    دهه هفتاد قیامی طولانی در برابر نیروهای عقلانیت می باشد .

    این دهه همچنین دورانی است که بسیاری از محققان بینش و عاطفه پا به عرصه گذاشتند .

    این دوران زمانی است که فعالیتهای سیاسی شدیدی برای برافراشتن حقوق بیشتر از فعالیتهای یک دانش آموز بر علیه جنگ ویتنام گرفته تا حرکتها اجتماعی از قبیل هی پی ها و یی پی ها ، و حرکتهای زنان – صورت گرفته است .

    یکی از این افراد می گوید: «بوی آزادی جهانی می آید ، تقدس ستایش می شود … پرشی به سمت تساوی ، استانداردها محک می خورند ، نفرتی از دلایل به راه پنتاگون احساس می شود ، پروازی از صخره های سخت عقلانیت صورت گرفته است .» Gitlin) 1993) .

    «پرواز از صخره های سخت عقلانیت »یعنی پرواز به سمت عاطفه گرایی .

    عاطفه گرایی با کمال حیرت رابطه تنگاتنگی با رشد شخصیت داشت .

    رهبران آن دهه که طرفدار روانشناختی انسانی بودند از قبیل Gordon Allport , Abraham Maslow ,Carl Rogers ، بصورت سیاسی در زمینه روانشناسی فعال بودند ، با تناقض «اعتماد » روانشناختی مواجه بودند که از قرون قبل منتقل شده بود .

    تفکری که می گفت مردم ذاتاً ضعیف هستند و پنجه های خطر را به راحتی در خانواده هایشان فرو می کنند.

    در مقابل آنها می گفتند : مردم می توانند و باید بتوانند شخصیتشان را نیرو دهند Herman) ، 1992).

    روانشناختی انسانی در میان تمام چیزهای دیگر از این تفکر حمایت می کند که ضروری ترین نیاز انسان این است که در مورد خودش خوش بین باشد ، بطور مستقیم احساساتش را تجربه کند و از نظر عاطفی رشد داشته باشد Herman) ، 1992).

    در دهه هفتاد همانطور که بصورت روز افزونی پرده از نابرابری های اجتماعی فرو می افتاد، عواطف ارضا نشده در اجتماع بصورت تار و پودی در هم تنیده دیده می شد روانشناس Alvin Pouissant اشاره کرد که کارگران « حمله شدید خشم» را در تقواهایشان تجربه کردند که احتیاج به مسکن های زیادی به عنوان پادزهر دارد Pouissant)،1970) .

    به هر حال تلویحاً این قیام ها احساسات کنترل نشده ای بود نه از جهت دفاع از غیر عقلانیت در طبیعت بشر ، بلکه از این جهت که این احساسات نتیجه أی از و پیامی در باره یک جامعه معیوب بود .

    وقتی Abraham Maslow (1969) این سؤال را مطرح کرد : « در باره یک برده جا افتاده چگونه باید فکر کنیم ؟» بیانیه اش این مفهوم را می رساند که خشم گاهی اوقات در برابر بی عدالتی لازم است .

    بعد ها کسانی که در حرکتهای زمان و روانشناسی رادیکال شرکت داشتند ، بر عقیده بودند که احساسات پیامی از فشار و ستم است .

    « این امر حتمی است … که ما رابطه مان را با احساساتمان قوی تر خواهیم کرد» یا در جای دیگری نوشته شده است .« نباید نگران باشیم که آیا این احساسات درست هستند یا خیر ، باید نگران این باشیم که هستند یا خیر .

    احساسات واقعیت اند » llen) 1973).

    جستجوی احساسات همیشه همراه با حرکتهای سیاسی سازمان یافته مانند حقوق زنان نبود .

    بعضی مواقع به احساسات دامن زده می شد یا بر عکس جزئی از یک گروه مواد – معمولاً سری می شد .

    موادی مانند ماری جوانا و حشیش که روحیه را تغییر می داد ، بصورت گسترده ای استفاده می شد .

    همچنین موادی نیز مصرف می شد که هم روحیه را تغییر می داد و هم ادراک را ، مانند hallucinogen .

    یکی از اولین ردپاهایی که از بینش عاطفی پیدا کردیم در « آزادی و بینش عاطفی» بود که از یک مقاله آلمانی ترجمه شده است و زنان بالغی را تشریح می کند که بخاطر بینش عاطفی کمشان حقوق اجتماعی خودشان را منکر می شوند .

    Leuner) ،1966 ) نویسنده مشکلاتی را ذکر می کند که باعث می شود که زنان از همان دوران کودکی از مادرانشان جدا شوند .

    در ستایش اغراق آمیز و فرهنگ دهه هفتاد ، نویسنده این کمبود را با داروهای hallucinogenic درمان می کند !

    تضاد در برابر یکپارچگی ارتباط بین عاطفه و دلیل غالباً بعنوان یک تضاد دیده می شود .

    Payne (1986) این مسئله را در بیشتر تاریخ غرب بررسی کرد ، کسانی با منطق بیشتر در حاکی، بیشتر مسائل عاطفی در میان ما برچسب مرض روانی عرف زده و زجر کشیده در تیمارستانها را می خوردند ، یا به عنوان کسانی که از نظر عاطفی موقوف شده اند می بیند .

    آنهایی که الگویی و همدردی ندارند نهایتاً یا نگهبان زندان می شوند یا شکنجه گر .

    Payne می نویسد « بسیاری از ما از بیان احساسات کنترل فشرده در هراسیم .

    آیا جای تعجب است وقتی که قدرت عقده ها را در نیاکانمان مورد بررسی قرار می دهیم ، به بسیاری از ما زادگان مستقیم همان کسانی هستیم که بخاطر بیان احساسات به بنده کشیده و شکنجه می شدند ، و بسیاری از ما زادگان همان کسانی هستند که شکنجه می کردند .Payne) ، 1986) .

    بینش عاطفی می تواند به عنوان تشریح هایی که عاطفه و تفکر را در هم می تنید تغییر شود.

    همانطور که تحقیقات جدید مغز اشاره دارد ، سیستم خود آگاه و عاطفی بیشتر از آنچه که قبلاً تصور می شود بهم وابسته اند .

    Damasio) ، 1995 ؛ LeDoux ،1998).

    بسیاری از کسانی که درباره بینش عاطفی مطلب می نویسند فرآیند آموزش عاطفی را در مدارس خاطر نشان می کنند .

    برای بسیاری از روانشناسان و فرهیختگان ، بینش عاطفی ، تفکر در هم تنیده أی بود که رقابت در جامعه و مهارتهای عاطفی را توضیح می داد .

    Eliasetal) ،1997 ؛Goleman ، 1995 ).

    به هر حال دیگران فراتر رفتند .

    به عنوان مثال Payne (1986)براین باور است که بینش عاطفی می تواند در مدارس بوسیله آزاد کردن تجربه های عاطفی پرورش یابد .

    رهایی احساسات به نقل از او « کار ساده ای نیست … در بی قراری های اجتماعی احتمالاً ایجاد خواهد شد .

    اما خواه نا خواه ما باید این فرآیند را تکامل دهیم و یا اینکه با نسلی سرکنیم که احساسات را زیر پا گذاشته اند و بنابراین راه ها را بیراه می روند .» Payne) ،1986) بینش عاطفی به عنوان برابر کننده دومین قسمت «جو فکری»تضاد بین درک تفاوتهای میان مردم و برابر سازی آنها می باشد .

    در سال 1994 ،Murray, Herrnstein کتاب Bell Curve را نوشتند ، کتاب قطوری که زمینه بینش را با طرح های عمومی در ایالت متحده مورد بررسی قرارداد.

    لب کلام کتاب این بود که مردم بصورت طبیعی بینش های متفاوتی دارند ، بعضی بینش پایین ، اکثر با بینشی متوسط و بعضی با بینش بالا ، و این تفاوتها را بسیار مشکل می توان تغییر داد .

    نویسندگان سپس اضافه کردند که بینش پایین دلیلی است که مردم فقیر یا بیکار هستند و بینش بالا دلیل که بعضی ثروتمندند .

    میان چنین عقیده تبعیض آمیزی در جامعه ای که بنیان گذارانش در اعلامیه استقلالشان نوشته بودند« تمام انسانها تساوی خلق شده اند .» دعوتی برای ستیزه محسوب می شد .

    و اگر به این مطلب تفاوتهای بینشی میان نسلها ، مذاهب ، و نژادهای مختلف ، را که نویسندگان ذکر کرده بودند ، اضافه کنید ، بوی ستیز را به وضوح خواهد شنید.

    در رسانه ها تغییرهای زیادی به دنبال کتاب آمد ، همچنین عنوان های جدیدی از قبیل « The Bell Curve Wars» Fraser) ،1995) رواج بینش عاطفی پاسخی بود به Bell Curve .

    بلافاصله بعد از Bell Curve ، Goleman بینش عاطفی را با بینش کلی مقایسه کرد .

    او خاطر نشان کرد: « بینش عاطفی می توانند قدرتمند تر از IQ باشد » و « صلاحیت عاطفی قاطع واقعاً می تواند یاد گرفته شود .» Goleman) ، 1995).

    از این وجه ، روح فرهنگی «بینش عاطفی» - با ارزش جو فکری – برای هر کس که بتواند آن را فراگیرد برابر گراست .

    به هر حال از دید مشکوک این بینش عاطفی تصویر گنگی از آینده ای دارد که دلیل و تفکر بحرانی دیگر اهمیتی ندارد .

    کمیک استریپ Dilbert درباره یک مهندس و سگش Dogbert است که با عقلانیت زندگی مدرن روبرو می شود .در یک قسمت Dogbert خبری می دهد که او تئوری « مردم هر لحظه احمق تر می شوند» را مزه کرده است و شاسی کرونومتر را فعال می کند .

    Dilbert جواب می دهد « به این سادگی ها نیست ،تو همچنین باید علاوه بر فعال کردن کرونومتر بینش عاطفی مرا نیز که در یک کتاب که نخوانده امش شرحش داده اند ، در نظر بگیری» .Dogbert بلافاصله شاسی کرونومتر را فشار می دهد .

    کرونومتر می ایستد .

    Dogbert فاتحانه خبر می دهد « دوازده ثانیه !» Adams) ، 1997/1998 ) انتقاد واژه « بینش عاطفی » دلالت بر بعضی از جوانب جو فکری کنونی دارد .

    روح و خلقیات رقابتی دوران ما در آن ظاهر شده است .

    در بعضی متون ، این واژه دلالت بر ستیز عاطفه و عقلانیت در طول تاریخ دارد ، به این روایت جامعه متفکر عاطفی جامعه ای است که می تواند و می فهمد چگونه دلیل و عاطفه را ترکیب کند .

    در بعضی متون دیگر بینش عاطفی به عنوان بینشی ملایم تر و مهربان تر اشاره شده است – بینشی که هرکسی می تواند داشته باشد.

    به این روایت جامعه متفکر عاطفی جامعه ای است که هر کسی – حتی کسانی که فکر می شده است چندان باهوش نیستند – میتواند متفکر باشد .

    آیا اینها استفاده های درستی از واژه بینش عاطفی می باشد ؟

    جواب دادن به این پرسش مستلزم درک کاملتری از بینش عاطفی است .

    این درک علمی ممکن است چنین استفاده هایی را تأثیر کند یا نکند .

    بینش عاطفی به عنوان شخصیت وقتی که قلمروی عمومی را ترک می کنم و وارد قلمروی علمی می شویم مجبوریم بالاترین استانداردها را درباره لغات تخصصی بکار گیریم .

    این استانداردها عبارتند از هم اینکه واژه به وضوح مفهوم باشد وهم اینکه واژه های موجود (یا جدید ) باید به مفاهیمی ارجاع داده شوند که درصورت نیاز به یکدیگر وابسته باشند .

    به عنوان مثال همانگونه که روانشناسان مغز را به اجزای سازنده اش تقسیم کرده اند ، تمام آن قسمتها و هم چنین قسمتهای وابسته شان بدقت مورد بررسی قرار گرفته اند .

    Mayer) ، 1995 و 1998 ) .این قسمتها عبارتند از مکانیسم های روانی ،سازنده ها ،عملکردها ، و فرآیندها .

    بصورت ایده آل تنها زمانی واژه جدیدی کشف شود .

    دوباره نام نهادن قسمتهای قدیمی باید فقط در صورتی ظاهر شود که عقیده و تفکر درباره آن قسمت عضو شده باشد .

    روانشناسی شخصیت – مطالعه قسمتهای روانی شخصی ، سازمان یافتگی آن قسمتها ، و گسترش آنها – وابسته ترین قاعده در اینجا محسوب می شود .

    Mayer) ، 1998) .

    علاوه بر این یکی از اهداف روانشناسی شخصیت ارتباط دادن قسمتهای مختلف مغز به واکنشهای زندگی می باشد .

    روانشناسی شخصیت و واژه شناسی شخصیت آیا باید واژه « بینش عاطفی » برای تشریح تمام شخصیت بکار رود ؟

    این مسئله بستگی به این دارد که یک نفر چگونه در مورد سیستم شخصیتی فکر می کند ، اما این مسئله با شرایط کنونی روانشناسی شخصیت وفق نداردayer) ،1998 ؛ Mc Adams، 1996 ؛ Casta ,Mc Crae ،1999 ).

    تفاوتهای بین شخصیت و بینش عاطفی با نگاهی مختصر به شخصیت و اجزایش مشخص می شود .

    همین بررسی مختصر وقتی که درباره بینش عاطفی و خصیصه ناتوانی بحث می کنیم حائز اهمیت است .

    برای شروع ، واژه هایی که مردم هنگام صحبت کردن درباره بینش عاطفی بکار می برند – انگیزش ، عاطفه ، ادراک و آگاهی ـ عمدتاً در روانشناسی شخصیت به عنوان فرآیند اصلی در نظر قرار می گیرند که سبب می شود پایه شبه زیستی شخصیت شکل گیرد Mayer) ،1995 و 1998 ) .

    این چهار فرآیند ، و مکانیسمی که آنها را بوجود می آورد می تواند بصورت باطنی جای گذاری شوند و از نظر زیستی بیشتر به سیستمهای خارجی انگیزش اصلی بصورت باطنی است و دل مشغولی های اصلی نیاز دارند به چیزهایی مانند غذا ، آب ، همچنین چیزهایی از قبیل ارتباط و ایمنی .

    سیستم انگیزش چنین نیازهایی را به صورت : بخور ، بیاشام ، با دیگران مرتبط باشد ، یا بعضی مواقع حمله کن یا از آنها فرار کن ، ترجمه می کند .

    سیستم عاطفی شامل تجربه های درونی است که در واکنش به مدلهای ارتباطات خارجی بروز می کنند .

    اگر شخصی فکر کند که دیگران به او عشق می ورزند این مسئله را خوشحال خواهد کرد .

    اگر او فکر کند دیگران با او بد رفتار می کنند ، این مسئله او را عصبانی خواهد کرد و الی آخر .

    هرچند که این مدلهای ارتباطی درونی جهان خارج را منعکس می کنند ، دقیقاً شبیه آنچه که در بیرون رخ می دهد نیستند .

    درباره طبیعت مدلهای درونی یادآوری می شویم وقتی که یک نفر که یک نفر با کسی مواجه می شود که به ما می گوید که چیزهایی را که درباره ارتباط با او فکر می کرده ایم ابداً وجود نداشته اند ، و چیزی که واقعاً در جریان است چیزی است که اصلاً تصورش را نمی کرده ایم .

    ادراک خارجی ترین مکانیسم روانی محسوب می شود .

    دقیقاً یکی از اهداف آن کمک کردن به رضایتمندی انگیزش و نگهداشت عواطف خوشایند می باشد .

    همچنین دقیقاً بیشتر تفکرات بسته به نقشه های درونی هستند .

    من جمله اندیشمندی و خیال پروری (خیالهای باطل).

    با این وجود ادراک مسئول امور روزانه می باشد .

    برای چنین منظوری باید نقشه جزئیات جهان را خلق کند ، به تجربه آنها را تست کند ، با دلیل افسانه را از حقیقت جدا کند و در غیر اینصورت اطلاعات را پردازش کند .

    آگاهی جنبه ای از چهار حالت اصلی مغز است که کمتر شناخته شده است .

    آگاهی هوشیاری نسبت به دیگر قسمتهای مغز است .

    چنین آگاهی ای بصورت مستمر در ساعات بیداری ظاهر می شود ، هرچند ممکن است در طول روز موقعیتش را بر اثر خستگی ، هیجان و شرایط دیگر عوض کند .

    بعضی معتقدند این آگاهی بوسیله تغییرات هدایت می شود ، متوقف می شود و دوباره در جهت فعالیتهای روانی ، وقتی که مغز مسئله ای را بخوبی حل نمی کند ، هدایت می شود .

    به عنوان مثال یک شخص که در یک مجلس در حالت صحبت کردن است ممکن است ناگهان متوجه قیافه کسل شنوندگان شود و تصمیم بگیرد که برای لحظه ای صحبت نکند .

    از این دیدگاه آگاهی فرصت تغییرات است .

    چهار حالت مغز در زیر شکل 1-5 آورده شده اند .

    واضح است این چهار فرآیند و مکانیسم های وابسته شان کلیت شخصیت را تشکیل نمی دهند .

    دیگر گروههای شخصیت که قبلاً ذکر شدند عبارتند از مدلهای جهان و خود مشخص ، که باید با آموزش ساخته شوند .

    توسعه مهمی که شخص باید انجام دهد خلق مدلهای خویش ، جهان و خویش در جهان می باشد.

    این مدلها وجوه انگیزش فردی ، عواطف ، ادراک و آگاهی را بهم مرتبط می سازند .

    بنابراین یک بچه ممکن است ترسیم روانی یک دایناسور را شکل دهد.

    سپس او در مورد gigantasaurus مطلبی می خواند که بزرگترین دایناسور کشف شده تا کنون می باشد .

    بچه حرکتهای پرتکاپوی یک دایناسور بزرگ و قوی را تصور می کند .

    او ممکن است تبعش برانگیخته شود ، بترسد ،و درباره چیزی به چنین بزرگی احساس وحشت کند و اطلاعات ادراکی دیگری از قبیل اینکه اسم gigantasaurus ، یعنی «خزنده بزرگ شمال» بدست بیاورد .

    سرانجام او ممکن است gigantasaurus در هنگامی که چنین اطلاعاتی مفید است (مانند وقتی که به دنبال یک موضوع خوب برای کلاس علوم می گردد ) از آنها آگاه شود .

    این مدلها در روی انگیزشها ، عواطف ،ادراک و آگاهی رسم می شدند اما می توانند از آنها وقتی که با یکدیگر ترکیب شوند ، متمایز گردند ، و عملکرد اصلی این است که جهان داخلی و خارجی را مدل کنند .

    مثالهایی از چنین مدلهایی را می توانید در ردیف دوم شکل 1ـ5 ببینید .

    وجه ـ خصیصه یا موضوع ـ سومی نیز درباره شخصیت وجود دارد .

    چنین خصیصه هایی وقتی که یک انگیزش ، عاطفه یا تفکر مداماً در مدلهای مشخص و جهان حاضر می شوند ، با هم ترکیب می گردند ( که در واقع در ترسیم های روانی یادگرفته شده هستند ) .

    برای مثال اگر یک کودک جنگ با دایناسورها را تصور کند ، تصاویر با عروسکهایش مبارزه می کنند و با والدینش بیشتر از هر زمان دیگری بحث می کنند ، از آن بچه ممکن است خواسته شود تا خصیصه های جدلها و یورشها را دارا باشد .

    یا خوشحالی یک شخص ممکن است در شهرتش ، عشق به دوستانش و توجه به جهان مشهود باشد .

    سرانجام بینش یک شخص ممکن است در توانایی او در ترتیب دادن جداول کاری پیچیده ، حل مسائل ریاضی ، فهم قابوس نامه ها ، یا عملکرد خوب در مدرسه باشد.

    این خصیصه ها در انگیزش ، عواطف یا ادراکات با یکدیگر تفاوت دارند.

    مثالهایی از این خصیصه ها می تواند در ردیف سوم شکل 1ـ5 دیده شود.

    این مطلب قسمتی از تعریف شخصیت است اما برای واژه شناسی بینش عاطفی کافی است .

    بعنوان مثال می توانیم ببینیم که عاطفه تنها یکی از چهار پایه شخصیت را تحت تأثیر قرار می دهد ، در حالی که انگیزش ،ادراک و آگاهی از آن دور هستند .

    علاوه براین می توانیم ببینیم که بینش در حل مسائل ادراکی در مدلهای یاد گرفته شده دخیل است .

    یکی از راههای بررسی بینش عاطفی ، که بعداً بصورت تشریحی توضیح داده خواهد شد ، خصیصه توانایی عمومی است (شبیه به بینش شفاهی )در این دیدگاه ، بینش عاطفی مکانیسم عاطفی و ادراکی را تحت حیطه فرد در می آورد .

    این به خدمت گیری در فر آیند وجوه عاطفی خویش، جهان، و خویش در جهان نمود پیدا می کند .

    همچنین در فرآیند هرگونه دانش متخصص از عاطفه .

    برای بررسی شخصیت بصورت عمومی تر می بینیم بعضی از قسمتها نسبت به قسمتهای دیگر بیشتر به اعضای دیگر وابسته اند .

    واژه های عاطفه و بینش نسبتاً وابستگی کمتری به مکانیسم هایی از قبیل انگیزش یا خصیصه هایی از قبیل خوش بینی یا معاشرت پذیری یا ارتباطات نیک دارند .

    شخصیت پیچیده و تعاریف عاطفه جمعی بینش عاطفی بینش عاطفی توسط بعضی از محققان به لیست بلندی از مشخصات و توانایی ها مربوط می شود .

    مشخصات و توانایی هایی که از وجوه مختلف شخصیت بیرون کشیده شده است .

    چنین تغییرهایی از بینش عاطفی از کتاب معروف «بینش عاطفی» بیرون کشیده شده استGoleman) ، 1995) .

    از این جهت بینش عاطفی گفته می شود که پنج قسمت دارد : عواطف شناخته شده ، عواطف هدایت شده ، انگیزش فردی ، عواطف باز شناخته در دیگران ، و ارتباطات کنترل شده .

    بینش عاطفی در آن کدام گاه گاه دوباره تعریف و تشریح می شود ، در هر دفعه یک دسته مشخصات شخصیتی متفاوت را شامل می شود .

    به عنوان مثال یکی از تعاریف بعدی که ارائه شد عاطفه شناخته شده و عواطف هدایت شده را نگه داشته بود و به این دو « خودآگاهی ، کنترل شوق و تأخیر لذت ، و کنترل نگرانی و تنش» را نیز اضافه کرده بود .

    تأثیر چنین دامنه گسترده ای با تعاریفی که یکدیگر را پوشش می دهد ، این است که نهایتاً تمام شخصیت را در برگیرد.

    مواردی را که شامل می شود خصیصه هایی بر مبنای انگیزش (انگیزش فردی ) ، همچنین عاطفه (مانند تشخیص عواطف در دیگران)، و همچنین هویت بخشی نواحی وسیعی از رفتار (کنترل روابط) که تمامی مدلی را که یک نفر در جهان عملی انجام می دهد احاطه کرده است Mayer) ،1995و1998 ).

    هیچ تعجبی ندارد که سپس Goleman خاطر نشان می کند « کلمه قدیمی ای وجود دارد که بینش عاطفی برای مهارتهای جسم عرضه می کند : منش» (صفحه 285).

    ممکن است به نظر برسد نگه داشتن تئوری Goleman چندان علمی نیست .

    در ابتدا این نظریه کاری ژورنالیستی محسوب می شدGoleman) ، 1995 ؛Mayer , Salovey ، 1990) با این وجود بسیاری از دانشمندان کار Goleman را با جدیت دنبال کرده اند و Goleman نیز این نقش پیچیده را قبول کرده است ، به عنوان مثال اخیراً نوشته است :« به ریشه های قدیمی شغل تخصصی ام بعنوان یک مدرس روانشناسی بر می گردم ، مطالعه مجردی با تعمق روی تحقیق انجام می دهم … و چندین آنالیز علمی داده ها را انجام می دهم » Goleman ) 1998) .

    تعریف دیگر بوسیله Baron (1997 ، صفحه 14 )ارائه شده است ، بینش عاطفی خصوصیت بندی شده به عنوان « یکسری از توانایی ها ، صلاحیتها و مهارتهای غیر ادراکی که توانایی یک نفر در موفقیت شخص برای کنترل فشارها و تقاضاهای محیط را تحت تأثیر قرار می دهد » معرفی می شود .

    او یافته های گزارشات شخصی بینش عاطفی را تغییر می کند و بینش عاطفی را قابل تقسیم به پنج زیر شاخه عمده می کند .

    اول بینش عاطفی درون شخصیتی که خود به خود آگاهی عاطفی ، شوق ، اعتماد بنفس ، خود تنظیمی ، و استقلال تقسیم می شود .

    دوم بینش عاطفی درون شخصیتی برون گرا که خود به همدردی ، روابط درون شخصیتی و مسئولیت پذیری اجتماعی تقسیم می شود .

    این دو عامل اول یادآور بینش های شخصی Gardner هستند ، که آنها نیز به عملکردهای درون شخصیتی درون شخصیتی برون گرا تقسیم می شوند .

    سومین عامل بینش عاطفی وفق پذیر که خود به حل مشکلات ، آزمایش حقیقت و انعطاف پذیری تقسیم می شود .

    چهارمین عامل بینش عاطفی کنترل تنش می باشد که خود به کنترل هیجان و تحمل تنش تقسیم می شود .

    پنجمین و آخرین عامل بینش عاطفی روانی کلی است که به شادی ،خوش بینی Baron) ،1997) تقسیم بندی می شود .

    فصل هفده هم یک بررسی از مدل Baron ارائه می کند ، که در آن تغییراتی ایجاد شده است ،از جمله اینکه ناحیه روانی عمومی بیشتر از اینکه قسمتی از بینش روانی باشد در واقع جای دهنده آن است .

    با وجود این بسیاری از مشخصات مدل مانند آزمایش حقیقت ، کنترل تنش و هیجان ، به نظر می رسد فراتر از چیزهایی باشند که عموماً عاطفه یا تفکر نامیده می شوند .

    تعریف دیگری از بینش عاطفی توسط Goleman در آخرین کتابش بکار گرفته شده است که روی محل کار متمرکز شده است Goleman) ، 1998) .

    اکنون پنج وجه بینش عاطفی به 25 توانایی عاطفی مختلف تقسیم بندی شده اند ، در میان آنها آگاهی سیاسی ، جهت خدمت پذیری ، اعتماد بنفس ، هوشیاری ، و نیروی دستیابی ، به چشم می آید Goleman) ،1998) .

    به سادگی ترسیم ها بینش عاطفیCooper با خود آگاهی عاطفی ، هوشیاری عاطفی دیگران ، ارتباطات درون شخصیتی برون گرا ، و مانند اینها شروع می شود ، اما با انعطاف پذیری ، خلاقیت ، دلسوزی ،و بصیرت ادامه می یابد .

    حالا جای تعجب است که اصلاً چه چیزی را بینش عاطفی شامل نمی شود .

    چرا ما فرآیندهایی را دوباره به عنوان تمامی شخصیت بنام « بینش عاطفی» برچسب می زنیم ؟

    اگر بینش عاطفی انحصاراً به عاطفه و بینش مرتبط نیست بنابراین مسائلی که به آن مرتبط هستند کاملاً ناواضح اند .

    کیفیتهایی مانند جهت خدمت پذیری ، ارتباطات درون شخصیتی برون گرا ، بصیرت و خود تنظیمی ، به نظر می رسند بدون توجه نشیمنگاه هایشان گسترده شده اند .

    ممکن است نام نهادن تحقیقات شخصیتی به عنوان بینش عاطفی ـ که زمینه جدیدی محسوب می شود ـ مردم را از دعوی های خود دور سازد .

    این امر به یک شخص اجازه می دهد تا تئوری ای خلق کند که از دیگر تئوریها جداست و در نتیجه بسیار رؤیایی بودن نتیجه می شود ـ اما ممکن است این فرآیند سبب دلسردی شود آنگاه که ارتباط بین رؤیا و حقیقت مورد بازنگری قرار می گیرد .

    مطالعات روحی براساس مطالب تفکیک شده و متقارب جدیداً شروع شده است .

    این مطالعات پرده از این حقیقت خواهند انداخت که آیا این سنجشهای جدید کشفیات قبلاً است و یا اینکه در واقع چیزهای جدی هستند .

    حتی با همین تحقیقات کنونی نیز می توان فهمید که یک چیز اشاره به چه چیزهایی می کند و به چه چیزهایی اشاره ندارد .

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

کلمات کلیدی: EQ - بینش عاطفی

بینش عاطفی وEQ به وسیله انجمن گویش آمریکایی به عنوان مفیدترین صفات یا واژه های نوین در سال 1995 انتخاب شدند . (1995،1999،Brrodie ، 1996) . و همانطور که این گفتار شهادت می دهد در این زمینه گسترش زیادی ایجاد شده است . جنبش در علاقه مندی دائم به بینش عاطفی با ارائه مقاله در نشریات دانشگاهی در سال 1990 شروع شد و پس از آن با نشر عمومی بوسیله کتاب پر فروش « بینش عاطفی » گسترده شد . ...

بيان مقدمه، مسأله و اهداف پژوهشي : هر تمدني‌ که‌ در تاريخ‌ بوجود آمده‌ است‌ مبتني‌ بر مطالعه‌ تحقيق‌ و پژوهش‌ بوده‌ است‌، سرزمين‌ باستاني‌ ايران‌ يکي‌از گهواره‌هاي‌ تمدن‌ بشري‌ بوده‌ است‌، آثار باقي‌ مانده‌ از آن‌ دوران‌ نشان‌ مي‌دهد که‌ ايراني

جوان و تربيت " فرزندم ، قبل از آنکه قبلت، سخت شود و انديشه ات ، مشغول گردد، به تربيت تو مبادرت نمودم." (حضرت علي عليه السلام) " تربيت، زيباترين چيزي است که در بهترين انسانها ، آشکار مي شود."( افلاطون) چهار چيز است که اگر جمع شود در دل سنگ

اختلال کمبود توجه بيش فعالي يکي از شايع ترين اختلالات دوره کودکي است که مي تواند اثرات نامطلوبي بر روي فرد در دوره کودکي و نوجواني، بر روابط خانوادگي و بخصوص سلامت عمومي مادران داشته باشد. و يکي از موثرترين راههاي کاهش اين اثرات نامطلوب، آموزش خانوا

فصل سوم: علل ترک نماز کم توجهي يا بي توجهي برخي از افراد به نماز علل فردي عدم گرايش به نماز علل مربوط به خانواده علل اجتماعي عدم گرايش به نماز کم توجهي يا بي توجهي برخي از افراد به نماز علي رغم اين همه توجه اسلام

مقدمه: به راستی چرا بعضی از پیوندهای عاشقانه بعد از ازدواج گسسته شده و ازهم فرومی پاشد؟ آیا تا کنون از خود پرسیده اید که چرا بعضی از زوجها با یکدیگر همدلی و همفکری دارند و برخی ندارند؟ و آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چگونه زنان و شوهرانی که مدعی بوده اند نمی توانند با همدیگر زندگی کنند، دوباره زندگی را با یکدیگر و حتی بهتر از قبل ادامه دهند؟ همان گونه که می دانید، ...

چکیده فرد در خانواده متولد می شود و والدین یا دیگر اعضای خانواده از او مواظبت می کنند . خانواده بر شکل گیری شخصیت فرد به عنوان عضوی از اجتماع ، موجودی متفکر و دارای شناخت تأثیر زیادی دارد . نوع رفتار والدین در اعمال ، اندیشه ها و احساسات فرزندان تأثیرات عمده أی دارد . اگر فرد در خانواده أی رشد پیدا کند که به مسائل تربیتی و روانشناسی آگاهی داشته باشند بدون شک بسیاری از نیازهای ...

پیشگفتار دختران و پسران ایرانی به طور متوسط در سنین 11 تا 13 سالگی به بلوغ جنسی می‌رسند و به طور میانگین در سنین 26 تا 28 سالگی اکثر آنها متأهل و شاغل می‌شوند. این فاصله سنی که در کشور ما حدوداً 15 سال می‌باشد، دوره جوانی می‌نامد و از جمله وظایف و مأموریت های اساسی خود را شناخت این مرحله از زندگی نسل جوان می‌داند. با عنایت به این که تمامی‌قوای زیستی، روحی ، روانی، فکری و عاطفی ...

طلیعه در زمانی که انسان معاصر در باتلاقی از آلودگی های دنیایی- که بر روابط شرک بنا شده – فرو رفته است و در زیر چرخ دنده های دنیای صنعتی و ماشینی ، دست وپا می زند و حقیقت و ذات وجود خود را فراموش نموده ، و دائما در طول زندگی از فطرت پاک و خداجوی خود دور می گردد، و در شرایطی که رسانه ها و موسسات فرهنگی در خدمت به بیگانه هویت دینی او را مسخ نموده اند ، بشر برای نجات خود به مردانی ...

توانمندسازي(توانا سازي) فرايند قدرت بخشيدن به افراد است. در اين فرايند به کارکنان خود کمک مي کنيم تا حس اعتماد به نفس خويش را بهبود بخشند و بر احساس ناتواني و درماندگي خود چيره شوند. تواناسازي در اين معني به بسيج انگيزه هاي دروني افراد مي انجامد.(

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول