11. پیشینه ی مرمت نقاشی در جهان
هر چند نوشتن یک تاریخ تفضیلی برای مرمت آثار دشوار است، صرف نظر از مراحل مقدماتی می توان گفت که پس از شکل گیری مجموعه های خصوصی، مرمت بصورت ناحیه ای شروع شد. و با موقعیتی که حوادثی چون جنگها و تاخت و تازها برای تأسیس موزه های عمومی در اروپا به وجودآورد، مرمت نیز گسترش و سامان بیشتری یافت.
حفاری های قرن 19 م نیز موجب پر شدن مجموعه های خصوصی و عمومی از آثار، و مواجه شدن مرمتگران با یک سری وظایف جدید گردید.
در این قرن تمام سبکهای نقاشی مورد محک سلیقه ی دوران قرار گرفت و شاید، علت توجه بیشتر به مشکلات مرمت نقاشی ها نیز همین امر بوده است.
مرمتگر ابتدا با بکارگیری هنر خود در کارگاههای خصوصی روشهای جدیدی را کشف می کرد، ولی با تعصب سعی در پنهان داشتن رموز آنها می نمود. علت عدم نگارش تاریخچه مرمت نقاشی در گذشته همین رسم راز پوشی مرمتگران و کمبود تاریخچه های موردی بود. با کاسته شدن از راز پوشی ها و صراحت روشهای جدید و ثبت اطلاعات اکنون می توان پیشینه ی مرمت را حجم بخشید. توجه دقیق به تاریخ هنر، پیشرفتهای علمی و بخصوص باستان شناسی به روشن شدن پیشینه ی مرمت کمک اساسی می کند.
تا حدود سال 1850 م مراقبت از نقاشی ها جزو وظایف هنرمندان و نقاشان و در واقع بخش دوم حرفه ی آنها به شمار می رفت. مورخان و پژوهشگران تاریخ هنر در قرون 15 و 16 و 17 میلادی، صدمه دیدن نقاشی های قدیمی در اثر مرمتهای انجام شده به وسیله ی هنرمندان را ثبت نموده اند. در ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، هلند و آلمان عهد باستان معمولاً از نقاشان خواسته می شد که نقاشی های کهنه را تعمیر، تمیز یا مرمت کنند. آقای شلدون کک عقیده دارند که از قرن هجدهم متخصصی که حرفه اش حفظ و مرمت آثار هنری است وارد صحنه می شود و این متخصص که «مرمتگر» نامیده می شود از این پس جایگزین نقاش / مرمتگری می شود که پیش از آن به تعمیر آثار هنری می پرداخت.
در نیمه ی قرن 19 م دانش نقاشان درباره ی رنگ و نقاشی به دلیل تولید تجاری انواع رنگ، بست و رزینهای محافظ، دچار نقصان می شود. ایشان در درجه ی نخست در کار رفع مشکلات تصویر سازی تبحر داشتند و فاقد تجهیزات لازم برای مرمت و همچنین شناخت صحیح از هدف اصلی مرمت بودند. شواهد به جا مانده نشان می دهد که بسیاری از این نقاش / مرمتگران فکر می کردند که وظیفه ی آنها این است که تابلوها را دوباره کار کنند تا «جدید» به نظر برسند. مشکل دیگر این دسته از مرمتگران این بود که در زمان آنها فقط تعداد اندکی از شاهکارهای هنری قابل مشاهده بود (به دلیل لایه های ورنی تیره شده و غبار دوده بر سطح آنها) و این موجب می شد که ایشان درک روشنی از شیوه و مقصود استادان متقدم خود نداشته باشند.
در پایان قرن 19 م، زمانی که نقاشی ها حائز اهمیت فراوان گردیدند و مطالعات ریشه ای درباره ی آنها رو به تکامل گذاشت، کوشش برای یافتن روشهای مناسب برای نگهداری از آنها شروع و موجب بروز پیشرفتهای پراکنده ولی مطمئن گردید.
در این قرن و در آغاز قرن 20 م کتابهای متعددی درباره ی مرمت نقاشی به رشته ی تحریر در آمد. از جمله، فورنی (Forni) و سچوسوارد و (secco – suardo) در ایتالیا، لوکانیوس (Lucanus) در آلمان و دیون (Deon) در فرانسه کتابهایی در این زمینه نوشتند و مؤلفانی چون بوویر (Bovvier) و مریمه (merimee) فصلهای طویلی از کتابهای نقاشی عمومی خود را به مرمت اختصاص دادند.
آثار کلاسیک به نگارش درآمده درباره ی شیوه ی استادان متقدم نیز با واسطه بر مرمت نقاشی اثر گذاشت. مؤلف این آثار کسانی چون لودویک (Ludwig)، برگر (Berger) ایستالک (Eastlake) و مریفیلد (Merrifield)بودند.
در پایان قرن 19 م رابطه ی سیستماتیک علوم طبیعی به ویژه فیزیک و شیمی با مرمت موجب تحول آن گردید و کم کم پیشرفت تنگاتنگ تکنیکها و روشهای حفظ و مرمت در قرن 20 م عامل تشکیل جامعه ی متخصصان این فن گردید. در این زمان روشهای علمی مرمت و تمیز کاری جایگزین روشهای غیر علمی و کلی پیشین گردید و علم به تدریج معیارهایی را معرفی کرد که پایه اش استوار بود بر شناخت عمیق ماهیت و ساختار آثار باستانی و تغییراتی که آثار مذکور متحمل آن گردیده بودند.
اولین آزمایشگاه موزه در سال 1888 م در برلین تأسیس شد و بعد از جنگ جهانی اول نیز آزمایشگاههای بسیاری ابتدا در لندن و سپس در سایر نقاط اروپا گشوده شد. این آزمایشگاهها متصل به کارگاه بودند.
تأسیس اداره ی بین المللی موزه ها (Icom) در 1930 م اولین نشانه ی بارز پیشرفت بین المللی در زمینه ی مرمت بود. تشکیل این اداره معلول برگزاری همایش بین المللی مرمتگران تحت عنوان «کنفرانس بین المللی مطالعه ی روشهای علمی برای آزمایش و نگهداری آثار هنری» در رم بود. در این همایش که بسیاری از مرمتگران و مؤسسه های مرمتی شرکت جسته بودند، علوم با در اختیار گذاشتن امکاناتی چون پرتونگاری، عکاسی با نورفرابنفش یا مادون قرمز، طیف نمایی، طیف سنجی نوری و تجزیه ی میکروشیمیایی، راه را برای شناخت مواد و پیشرفت روشهای مناسب برای بررسی وضعیت نقاشی ها باز نمود. به علاوه در این کنفرانس ضمن ابراز خشنودی از نقش کشفیات علمی در نگهداری از مواد نقاشی بر یکسری از اصول مبتنی بر حمایت از امور مرمتی و خصوصیات ویژه ی آثار هنری، مهر تأیید زده شد.
نیاز به آموزش و دسترسی به اطلاعات فنی درباره ی روشهای جدید آزمایش و حفظ و نگهداری آثار هنری موجب شد تا اداره ی بین _ المللی موزه ها در رم از سال 1938 م گاهنامه ی Mousion را منتشر کند. سپس در ایالات متحده نشریه ی «مطالعات تکنیکی» و در آلمان Techni sche Mitteilungen Fur Malevi در زمینه ی هنرهای زیبا منتشر گردید و انجمن موزه های بریتانیا پس از طرح برنامه ی دیپلم «Museums Jurnal» به تربیت تکنسین موزه پرداخت. در ایتالیا تصویب قانون 1939 در میانه ی جنگ دوم جهانی عاملی شد برای تشکیل انستیتو مرکزی مرمت در رم که در آن سالها امور مرمتی را سازمان می داد و هنوز هم با کمی تغییر به فعالیتش ادامه می دهد. در دوران جنگ جهانی دوم شصت اثر از استادان بزرگ نقاشی در نشنال گالری (لندن) تمیز و مرمت شد و کنت کلارک (Kenneth clarck) برای اولین بار نقدی بر آنها نوشت. در اکتبر سال 1946 م شصت تابلو به همراه سایر تابلوهای گردآوری شده از سایر نقاط کشور به نمایش گذاشته شد. نشریات تایمز و دیلی تلگراف به مدت یکسال ستونهایی از مطالب خود را به جدولهای و آرای مربوط به تمیز کاری این تابلوها اختصاص دادند.
از 1945 م فعالیت موسسه هایی چون یونسکو، انجمن بین المللی موزه ها (Icom)، انستیتوی بین المللی محافظت (IIC) و مرکز بین المللی مطالعه برای حفظ و نگهداری اموال فرهنگی (ICROM) انگیزه جدیدی برای پیگیری مطالعات مربوط به مرمت را ایجاد نمود.
12 نگاهی گذرا به پیشینه ی مرمت در ایران
در گذشته حفظ و مرمت آثار و ابنیه ی تاریخی عمدتاً بسته به علاقه ی شخصی و امکانات مالی، بدون کمک دولت صورت می گرفته و هیچ سازمان یا مؤسسه ای وجود نداشته است که بر این امور نظارت کند یا در پیشبرد آن بکوشد، فقط در اماکن مذهبی قدیمی یا جدید، متولیان در چهار چوب وقف نامه ها تعمیراتی انجام می دادند.
بعد ها در دوران قاجار چنین جریاناتی نظم و هماهنگی معقول تری بخود گرفت و با ایجاد وزارت فواید عامه و اوقاف، سازمان متمرکزتری بوجود آمد.
بعد از جنگ دوم جهانی، تحول سریع علوم در اروپا و آمریکا تأثیر قابل ملاحظه ای به پیشبرد دانش مرمت گذاشت. بالطبع در ایران نیز پس از جنگ جهانی دوم پیشرفتهائی حاصل شد، از جمله افتتاح موزه ی ایران باستان و اجرای حفاریهای متعدد باستان شناسی و در اصفهان نیز فعالیت استاد معارفی در دهه ی 30 شمسی در مورد آثار معماری، این فعالیت ها تا زمانی که بخش از وزارت خانه ی فرهنگ به نام اداره ی باستان شناسی در زمینه ی حفاظت و مرمت آثار تاریخی آغاز به کار کرد ادامه داشت. با تأسیس وزارت فرهنگ و هنر کارها ارتباط معقول تری یافت و با تأسیس سازمان حفاظت آثار تاریخی و دفاتر فنی این سازمان در شهرستانها (بخصوص دفتر فنی اصفهان)، برنامه های اصولی برای حفاظت آثار تدوین شد.
طی سالهای 48 47 شمسی، تعدادی از کارشناسان مرمت ایتالیا به ایران آمدند و فعالیتهای مرمتی خود را در دفتر فنی اصفهان متمرکز کردند. طی چند سال فعالیت ایتالیائیها، کارشناسان خبره ای در ایران تربیت شد تا اینکه در اوایل دهه ی 50 با تحصیل ایرانیان در مراکز مرمتی ایتالیا گام جدیدی در تربیت متخصصان مرمت برداشته شد و از این طریق تعدادی از ایرانیان در زمینه ی حفظ و مرمت آثار خاصه نقاشی، تخصصهای پر ارزشی را کسب نمودند.