آزمودنی شماره 1
توصیف آزمایشگر ازآزمودنی : کودک دارای نقص بینایی – آرام – بدون سؤال نقاشی را شروع کرد از گردی صورت آدمک / عدم استفاده از پاک کن.
توصیف آزمودنی از نقاشی: (در حال پاسخ به سؤالها دارای اضطراب / تکان دان دستها و لرزش صدا)
این کیه؟ یه دختره مامان و باباش دوستش دارن یا نه؟ آره دوسش دارن چی کار کرده؟ به یکی کمک کرده ، هیچوقتم کاربد نمی کنه.
جنبه های کلی نقاشی:
الف) محل ترسیم در صفحه: آدمک در قسمت وسط بالا و وسط قرار دارد. که بیانگر زندگی تخیلی گسترده و آرمان گرایی در نقاش است اما حضور آدمک در وسط صفحه بیانگر چشم داشتن و اطلاع از واقعیت نیز هست.
ب) ابعاد و نسبتها: 1. ابعاد: آدمک بسیار بزرگ ترسیم شده کهبه معنای اعتماد به نفس. احساس ایمنی وفقدان بازداری در کودک است . اما با توجه به قد و قواه خود کودک و داشتن جسمی نحیف و بیمار شاید این نوع ترسیم نوع گسترش جویی بر اساس مکانیسم جبران در نقاش باشد.
2. نسبت ها : تناسب میان تند و سر آدمک وجود ندارد . همچنین بین بازوها و تند و تناسب اتصال ساختها به تنه (در صورت اتصال فرضی) وجود ندارد) اما شاید بر اساس اینکه آدمک کودک باشد بزرگتر بودن سد طبیعی جلوه کند و عدم تناسب چندانی به چشم به چشم نخورد. اما اگر عدم تناسب را ملحوظ کنیمنشانگر عدم تعادل شکل شناختی در کودک است.
ج) خطوط ترسیمی : پررنگ و ضخیم – شکسته و زاویه دار – که بیانگر شهوت گرایی ، تمایل به لذت جسمانی و خشم و نیرو هستند. (خطوط شکسته و زاوه دار در تنه – گلها)
د) موضع آدمک در صفحه و قرینه سازی: موضع آدمک : نسبتاً استوار است زیرا ساقها استوار رسم شده اند اما محور کاملاً عمودی نیست با توجه به نوع وصل شدن سر به ته محور کمی تمایل به سمت چپ دارد که بیانگر عدم تعادل درونی در کودک است اما این عدم تعادل در حد اضطرابهای ناشی از پرت شدن نمی تواند باشد.
تقارن : تقارن تقریبا رعایت شده اما با توجه به نوع وصل شدن سر به تنه که مقداری تمایل به سمت چپ دارد عدم تقارن القا می شود اما در ترسیم کلی و در مقام مقایسه فقط اندکی عدم تقارن در بازوها وجود ارد . که عدم تقارن در کل نشانه ای از اختلال عاطفی و عصب شناختی است اما در این نقاشی صورت بحرانی وجود ندارد.
ه) حالت و حرکت: 1- تمام رخ و نیم رخ : آدمک تمام رخ رسم شه و پاها به سمت چپ جهت دارند که ترکیبی از نقاشی نیم رخ و تمام رخ است که طبیعی ترین شکل نقاشی در این سنین است و مفهوم نما کاملاً دستیابی نشده است. و ساعتها هم به صورت موازی رسم شده اند.
2- حالت کلی آدمک: بدن آدمک از تعادل کافی برخوردار نیست سر و پاها به تنه درست متصل نشده اند که می تواند باینگر عدم تعادل و ناایمنی کودک نسبت به محیط را نشان دهد.
3- موضع بازوها: بازوها به حالت (A) رسم شده و از بدن فاصله دار رسم شده اند که معمول ترین شکل ترسیم است که بیانگر تمایل به تماسها اجتماعی – دیگر خواهی است:
4- موضع ساعتها: ساختها موازی رسم شده اند و روی زمین مستحکم قرار دارند و از هم فاصله دارند که نشانگر اعتماد به نفس در کودک است اما امتداد فرضی ساختها تقریباً به تنهمتصل نمی شود و می تواند عدم استحکام لازم و تعادل را نشان دهد.
5- حرکت: هیچ کدام ازسه علامت حرکت در نقاشی دیده نمی شود و آزمودنی هم صحبتی از حرکت آدمک نکرد. ولی آدمک ایستاده است که همین حاکی از فعالیت درآدمک است.
و) رنگ: در نقاشی غلبه شکل بر رنگ دیده می شود – واقع نگری در رنگ آمیزی به طورنسبی وجود دارد زیرا صورت و موها، لبها، با رنگهای واقعی ولی دستها دارای رنگهای غیر واقعی اند. از تمام رنگها استفاده شده که می تواند از علایم صرعی خویی باشد.
- رمزگرایی رنگ: غلبه رنگ زرد وجود دارد که نشانگر میل به مشارکت ، گرایش به پیشرفت است و مبین شادی و خوش بینی و درخشش و گشایش است.
ز) شخصیت دهی به آدمک: سن: با توجه به حالت و خطوط چهره آدمک و بزرگی سر آدمک کودک و راست که مشخص بودن سن می تواند نشانه ای از ادراک زمان و فهم دستورات و بلوغ روانی باشد.
جنس: با توجه به نشانه های رسم دامن – رنگ لبها که از ویژگیهای خاص زنانه در نقاشی است و گفتار صریح خود آزمودنی آدمک، مؤنث و همچنین با آزمودنی است.
هویت آدمک: نشانه ای دال بر هویت خاص در نقاشی و گفتار آزمودنی به چشم نمی خورد.
ح) حالت صورت آدمک: آدمک لبخند بر لب دارد، اما حالت کلی و چشمهای آدمک حالت غیر طبیعی و ترسناک دارند که شاید به نقص بینایی در خود آزمودنی و یا احساسات درونی وی برگردد.
ط) پیرامون آدمک: آدمک تقریباً جایی برای رسم اشیاء در پیرامون نگذاشته امادر پیرامون علایمی مانند (گل – ابر – خورشید – زمین) وجود دارند که قابل تفسیر است صرفاً و جنبه پر کردن محیط را نیز ندارند و در بخش پایانی تفسیر می گردند.
جنبه های تحلیلی نقاشی: الف ( سر: سر آدمک بسیار بزرگ ترسیم شده که بیانگر خود دوستاری – گستردگی من و تکبر اخلاقی و عقلی باشد و شاید ارزند سازی قوای هوش به علت تاخیر عقلی .
ب) صورت: چشمها : چشمها به شکلی عجیب ترسیم شده اند که شاید بیانگر نقص بینایی موجود در خود آزمودنی باشد اما بر خطوط اطراف چشمها تاکید شده که می تواند بیانگر احساس گناه در کودک باشد.
ابروها: ترسیم ابروها به شکل دو خطی و در هم بیانگر خشونت و عدم توفیق آزمودنی در مهار کشاننده ها باشد.
دهان: به رنگ قرمز رنگ آمیزی شدهاست که از ویژگیهای خاص زناناست. لبهای برجسته و پهن که نشانگر و خشونت در کودک است.
بینی: بسیار نوک تیز رسم شده که می تواند از نشانه های اصیلی و مردانگی و خشونت در نقاشی باشد.
چانه: برجستگی چانه به صورت کاملاً مشخص رسم شده که نشانه ای مردانه و تمایل به تایید خویشتن و قدرت در نقاشی است (از نشانه های متضاد در این نقاشی)
ستودن: آدمک فاقد گردن است که بیانگر غلبه مادی نگری در نقاش است.
ج) تنه : تنه با خطوط شکسته و زاویه دار رسم شده که بیانگر نیرو و مردانگی است.
د) اعضاء : ساقها: ساختها استوار هستند و از هم فاصله دار ترسیم شده اند که نشانگر اعتماد به نفس در نقاش است قرار گرفتن پاها روی زمین مستحکم هستند اما ساها به طور مناسب به تنه متصل نشده اند.- آدمک ایستاده ترسیم شده از نشانه های فعالیت در نقاش است.
پاها: پاها بسیار برجسته و بزرگ ترسیم شده اند که از نشانه های ترسیم پاها در پسران است و از علایم اصیلی در نقاشی است تزئین پاها و جاذبه آنها نشانگر گرایشات هم جنس خواهانه در کودک است . پاها با فاصله از هم رسم شده که از نشانه های اعتماد به نفس در کودک است.
بازوها: بازوها از بدن فاصله دار رسم شده اند که از علایم تمایل به تماسهای اجتماعی و دیگر خواهی و میل به مشارکت است.
دست ها: به صورت بازو با انگشتان مشخص ترسیم شده که دستهای باز ترجمان حسن نیت و ترسیم انگشتان نشانگر میل به اکتشاف در محیط است.
ه) لباس: ترسیم دامن از ویژگیهای خاص زنانه در نقاشی است.
ترسیم سنجاق و گل سر برای موها: میل به مهار خویش تبعیت از خواسته های محیط و منشاء قدرت در آزمودنی می تواند باشد .
همگرایی نشانه ها: الف) ترسیم آدمک و پاره ای رگه های خلقی:
حسی نگری در آزمودنی از فشار مدار بر کاغذ – تاکید بر ترسیم اعضای حسی ، مانند چشمها / دهان / بینی و دستها و صورت پهن آدمک وآدمک بزرگ قابل مشاهده است.
چند نکته نیز در نقاشی در پیرامون خشونت و پرخاشگری نیز دیده می شود، از جمله خطوط شکسته و نوک تیز پررنگ برانگیخته، رمزهای اصیلی (کفشها وپاهای برجسته / بینی نوک تیز) و رنگ آمیزی تند و زنده.
ب) ترسیم آدمک و مراحل نخول عاطفی:
مرحله دهانی بر اساس: علایم پرخوری و فربه گی : آدمک پهن – انبساط سر در نقاشی که بین وابستگی و میل به مهار خویشتن است . قاعده صورت بسیار پهن رسم شده.
اختلالات گفتار بر اساس : رسم بازوها به سمت جلو – شکل پنجه خرسی دستها که نشانگر پرخاشگری واکنشی است.
ج) ترسیم آدمک و روانشناسی مرضی: علایم صرعی خویی در نقاشی دیده می شود از قبیل: خطوط پررنگ رنگ آمیزی غیر واقع نگردستها – فقدان گردن – سرحجیم – بکار بردن رنگهای متعدد – حسی نگری – رنگهای یکسره پوشاندن سطحهایی وسیع با رنگ – پیرامون اشیاء قالبی وجود دارند.
محیط پیرامونی آدمک:
وجود خورشید با انواری که تا سر آدمک آمده اند در مرکز صحنه بیانگر اهمیت تصویر پدر است و از نمادهای زندگی و خوشبختی.
وجود گل ها: از علایم زنانه و نشانگر شادی و خوش بختی است (اما گلها در این نقاشی واجد نوکهای تیز و پرخاشگرانه ترسیم شده اند و به شکل قالبی تکرار شده اند که می تواند معنی جنسی داشته باشد.)
وجود: ابر : ابرها نماد تهدید در نقاشی هستند و شاید آزمودنی از جانبی احساس ناامنی می کند.
زمین: سمبل ایمنی و غذا، نشانگر خوب داشتن محیط زندگی چون منحنی ملایم تصویر شده است در نقاشی آزمودنی میباشد.
آزمودنی شماره 2
توصیف آزمایشگر از آزمودنی : نقاشی از تنه آدمک آغاز شد، کودک با ریتم خوب و بدون وقفه نقاشی میکشید. (استفاده جزئی از پاک سون برای تند و گردی صورت.
توصیف آزمودنی از نقاشی : این کیه؟ یه خانومه – اینجا چی کار میکنه؟ اومده گل رو بکنه ببره خونه (با اشاره خانه را نشان داد که بالای سر آدمک رسم شده)
الان خوشحاله یا ناراحته؟ هیچ کدوم پس حالش چطوره؟ نمیدونم.
جنبههای کلی نقاشی:
الف) محل ترسیم : نقاشی عمدتا در قسمت وسط کشیده شده که بیانگر شخصیت کنونی و واقعی نقاشی است.
ب) ابعاد و نسبتها : 1. ابعاد : آدمک تقریباً اندازه نرمالی دارد؛ اما از میزان معمول (cm1) بزرگتر است (cm15) که میتواند گفت این مبین اعتماد به نفس در آزمودنی است.
2. نسبتها : نسبتها تقریبا درست رعایت شده، نسبت تنه به سر و بازوها تقریباً رعایت شده که این تناسب آدمک میتواند بیانگر تحول شکل شناختی در کودک باشد.
ج) خطوط ترسیمی : غالباً خطوط رسم شده چه در آدمک و چه در پیرامون (درختها) نشانگر خطوط استوار و مستقیم با کمترین میزان ارزش هستند که بیانگر اعتماد به نفس و مصمم بودن و در عین حال تاثیر ناپذیری در آزمودنی هستند.
البته زاویه خطوط غالبا شکسته است که میتواند علامتی از خشم، ناآرامی و نیرو باشد.
د) موضع آدمک در صحنه و قرینه سازی
موضع آدمک : آدمک دانای محور عمودی است که تقریبا مستحکم است و به سمتی تمایل ندارد که استحکام و تعادل روانی آزمودنی در این زمینه را نشان میدهد.
تقارن : قرینه سازی تا حد مطلوبی رعایت شده و میتوان گفت آدمک متقارن است. غیر از مقدار کمی در صورت که حالت ابرو چشمها این تقارن را اندکی بر هم زده اما همین حالت و تغییر تقارن به صورت آدمک احساس خاصی را میبخشد.
که گویی انگار آدمک در حالت ورانداز کردن چیزی است. مع الوصف تقارن در آدمک و تعادل آن نشانگر متعادل روانی در آزمودنی است که عدم تقارن میتواند از نشانههای اختلالات عاطفی و عصب شناختی در کودک باشد که در این نقاشی قابل چشم پوشی است.
ه ) حالت و حرکت : 1. تمام رخ و نیم رخ : آدمک تمام رخ رسم شده و حتی پاها به سمت روبه رو رسم شدهاند که بیانگر رسیدن کودک به مفهوم نما و تمام رخ بودن آدمک است که طبیعی ترین شکل ترسیم است.
2. حالت کلی آدمک : وضع بدنی آدمک را میتوان مستحکم و متعادل برآورد کرد که این بیانگر متعادل بودن و احساس ایمنی در نقاش است.
3. موضع بازوها : بازوها از بدن فاصله دارند که نشانگر تمایل به تماس اجتماعی اما بازوها افتاده به نظر میرسند و منفعل.
4. موضع ساقها : ساقها بوسیله بدن پوشانده شده اما امتداد فرضی آن از پاها به بالا نشانگر این است که ساقها از هم فاصله دار رسم شدهاند و پایدار هستند که مبین اعتماد به نفس در آزمودنی هستند.
5. حرکت : هیچ کدام از علایم حرکت در نقاشی به چشم نمیخورد. و حرکتی که دال بر توجه آدمک به گل برای چیدن آن باشد نیز در دسترس نیست با این وجود میتوان آدمک را ایستا در نظر گرفت. اما همین ایستاده بودن آدمک هم از نشانههای فعالیت است.
و) رنگ : در نقاشی غلبه شکل به رنگ به چشم میخورد. نقاش از واقع نگری در ترسیم رنگ ها برخوردار است که این از رنگ صورت، لبها و دستها مشخص است. رنگ غالب رنگ سبز که نشانگر گرایش آزمودنی به حفظ حرمت خود نیاز به جلب توجه و میل به محبوبیت است. از یک سو گرایش به مبادله و ارتباط و از سویی اداره، پایداری، سوختی و گاهی نیز مقاومت و تضاد ورزی را نشان میدهد. که این موارد با شکل بازوها هم تقارن دارد زیرا بازوها از بدن فاصله دارند که بیانگر اجتماعی خواهی است اما بسیار منفعل رسم شدهاند که بیانگر مقاومت و پایداری شخص در مورد عقاید خویش است.
ز) شخصیت دهی به آدمک :
سن : با توجه به چهره آدمک میتوان کاملاً حدس زد که آدمک بزرگسال است که این میتواند جنین همسانسازی کودک با یک بزرگسال یا تصویری از مادر باشد، در هر حال کودک به قدری تحول پیدا کرده که این سن را بخوبی توانسته تمایز دهد و در نقاشی خود نمایش دهد که از علایم بلوغ روانی در آزمودنی است.
جنس : با توجه به نشانههای خاص زنانه (دامن – رنگ لبها – روسری) و گفته نقاش نقاشی بوضوح مونث و هم جنس با آزمودنی است.
هویت آدمک : نشانهای دال بر هویت خاص در آدمک ملاحظه نمیشود.