طرح وبیان مساله:
براى پرداختن درست به موضوع مورد بحث، ابتدا لازم است تعاریفى که واژه «سکولاریسم» در سیر تاریخى، به خود گرفته روشن شود و در مرتبه بعد، بیان شود که سیر تاریخى تکوین و توسعه اندیشه سکولاریستى در ایران از بدو تولد تا امروز عمدتاً با کدام تلقّى از مفهوم و تعریف این واژه رقم خورده است. قطعاً رسیدن به معنایى دقیق و خالى از اشکال در تعاریف امروز بسیار مشکل است، از این رو، مى توان بعضى از تعریف هایى که معنایى نسبتاً جامع دارند و مى توانند تمام معانى و محتواى واژه سکولاریسم را منتقل کنند، اخذ کرد. سپس با توجه به آن معناى جامع، قضاوت و داورى خود را نسبت به اوج و افول جریان و سیر تاریخى آن بیان نمود.
اهمیت و ضروت تحقیق:
در این جا لازم است واژه سکولاریسم از لحاظ اصطلاحى تعریف و تفاوت آن نیز با سکولاریزاسیون بیان شود.
عموماً واژه سکولاریسم به عنوان یک مفهوم «توصیه اى» (Normative)، که در آن بایدها و نبایدهاى خاصى مورد تأکید مى باشد، به کار گرفته مى شود. سکولاریسم به صورت یک ایدئولوژى به گرایش ها و بینش انسان جهت دنیوى مى دهد و این گرایش دنیوى در صدد توسعه و گسترش به شکل دستورى به همه مقولات زندگى و امور دنیوى انسان مى باشد. در همین رابطه ویلسون (Wilson) مى نویسد: «دنیوى گروى یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژى است; قایلان و مبلّغان این ایدئولوژى آگاهانه همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماوراى طبیعى و وسایط و کارکردهاى مختص به آن را طرد و تخطئه مى کنند و از اصول غیر دینى و ضدّ دینى به عنوان مبناى اخلاق شخصى و سازمان اجتماعى حمایت مى کنند.»4
مى توان سکولاریسم را این گونه تعریف کرد: «سکولاریسم عبارت است از گرایشى که طرفدار و مروّج حذف یا بى اعتنایى و به حاشیه راندن نقش دین در ساحت هاى مختلف حیات انسانى از قبیل: سیاست، حکومت، علم، عقلانیت، اخلاق و... است. سکولاریسم در این معناى مشخص، عمدتاً یکى از مؤلّفه هاى مدرنیته غربى محسوب مى شود.»
آنچه از تعاریف مذکور برمى آید این است که سکولاریسم به صورت یک گرایش عمدى و دستورى، سیاست و تدبیرى است که از سوى نهادها یا اشخاص، براى مخالفت با هر موضوع و مقوله اى که هویت و حقیقت آن در نسبت با دین تمام مى شود، پى گیرى شود. به همین روى، دنیوى کردن و موضوعیت دادن استقلالى به امور این جهانى با قطع نظر از نسبت آن با ماوراءِ طبیعت، همچون دستورالعملى است که در همه زمینه ها و مقولات، اعم از حوزه هاى نظرى و عملى، مورد توجه قرار مى گیرد.
سوالات:
1-سکولاریزم چیست؟
2-علل انحراف فکری انان چه بود؟
3-دیدگاه سکولاریزم نسبت به جوامع مسلمان چگونه است؟
4-نقش مسلمانان نسبت به سکولاریزم و مسون ماندن از انها چیست؟
اهداف تحقیق:
روشن کردن علل پیدایش سکولاریزم و نقش انان در جوامع بشری و اشکار سازی این فرقه نسبت به رفتار های انان در مقابل بشریت و اینکه چرا سکولاریزم بوجود آمد.
مقدمه:
از آنجا که در روزگار کنونی با مفهوم سکولاریسم و جامعه سکولار بسیار سر وکار داریم و این مفهوم به عنوان یکی از ادعاهای جدایی دین از سیاست ،اقتصاد و مسائل اجتماعی مطرح است و از طرف دیگر این پدیده در گستره وسیعی از جهان کنونی به عنوان تفکر ومکتب غالب به چشم می خورد و جهان آنطور اداره می شود که این تفکر به وسیله اصحاب علم و فلسفه مطرح شده است و در مباحث سیاسی نیز بیشتر مجادلات و مناقشات به طرفداری از این تفکر و یا مخالفت با این تفکر است بر آن شدیم تا به بررسی سکولاریسم ومبانی آن بپردازیم.باید توجه داشت که این مفهوم مربوط به روزگار مدرنیته یا دوران معاصر و تاریخ معاصر نیست بلکه این مفهوم قبل از میلاد از زمانی که فلسفه شکل می گیرد به عنوان یک مناقشه وجود داشته است و تا کنون نیز ادامه دارد.لذا در این تحقیق به بیان مفهوم لغوی و اصطلاحی سکولاریسم ، زمینه های تاریخی شکل گیری سکولاریسم،زمینه های فکری شکل گیری سکولاریسم،وبنیادهای فکری سکولاریسم خواهیم پرداخت.
مفهوم لغوى سکولاریسم :
معادل لاتین این واژه secularis بوده که از واژه seculum به معناى «دنیا» یا «گیتى» در برابر «مینو» اخذ شده است. seculum به معناى عصر، دوره و زمان است. فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعىدرباره این واژه، معانى متعددى ذکر کرده است; از جمله به موارد ذیل مى توان اشاره کرد: ناسوتى، بشرى، بى حرمت، زمینى (غیر معنوى) دنیوى، غیر مذهبى، این دنیایى، عرفى، این جهانى و گیتیانه (در برابر معنوى یا اخروى.)
یکى از نویسندگان معاصر غرب نیز در توضیح معناى لغوى این واژه، آن را مشتق از واژه لاتین saeculum دانسته است و معناى آن را «گروهى از مردم» مى داند. او مى گوید: در پى تحولات کلیسا، این واژه از معناى لغوى به معناى اصطلاحى منحصر شده است و به عالم مادى در قبال عالم معنوى اشاره دارد. این نویسنده همچنین معتقد است که واژه سکولاریسم در کشورهایى با مذهب پروتستان مصطلح است، اما در کشورهایى با مذهب کاتولیک از آن به واژه لاییک (laicit) تعبیر مى شود. این واژه در قانون اساسى کشور ترکیه نیز به کار برده شده و مشتق از دو کلمه یونانى «laos» به معناى مردم و «laikos» به معناى عامه مردم است، به گونه اى که جدا از پادشاهان لحاظ شده اند.
درزبان عربى،ازاین واژه باکلمه«العلمانیه »تعبیر شده است. چگونگى ورود واژه «علمانیه » به زبان عربى به طور دقیق مشخص نیست. برخى از نویسندگان معاصر عرب تصورمى کنند که این واژه «عِلم» گرفته شده است. به همین دلیل، بدان (عِلمانیه به کسر عین) گفته اند.
غریز العظمه ، یکى دیگر از نویسندگان عرب، درباره اشتقاق این واژه، ابتدا اظهار مى دارد که در آن ابهام وجود دارد، اما در نهایت، «عِلمانیه » را، که از واژه «عِلم» اخذ شده است صحیح تر مى داند و معتقد است مناقشاتى که در غیر این اشتقاق صورت گیرد صحیح نیست. برخى دیگر از نویسندگان عرب زبان ضمن اینکه معتقدند «عِلمانیه » (به کسر عین) در بین نویسندگان عرب مشهور است، خود قائل به نادرست بودن آن هستند و تلفظ صحیح را به فتح عین و مشتق از «عالَم» مى دانند العیسمى، جانشین میشل غفلق در حزب بعث، نیز آن را مشتق از «عالَم» مى داند.(محمد جواد نوروزی،مبانی فکری سکولاریسم،فصلنامه معرفت شماره 22).
معنای سکولاریسم:
ملکم همیلتون در جامعه شناسی دین به نقل از شاینر 6 معنا یا کاربرد برای اصطلاح سکولاریسم نقل کرده است که به اختصار به قرار زیر است:
1)نخستین معنا مربوط به زوال دین است بدین ترتیب که نهادها و اموزه ها و نهادهای مذهبی پیشین حیثیت و اعتبارشان را از دست می دهند و در نتیجه راه برای جامعه بدون دین باز میشود.2)معنای دوم به سازگاری هرچه بیشتر با این جهان مربوط است به این معنا که در این جهان توجه ادمها از عوامل فراطبیعی منفک شده و به ضرورتهای زندگی دنیوی و مسائل آن جلب می شود.3)سومین کاربرد به معنای جدایی دین و جامعه است در این کاربرد دین به قلمرو خاص خودش عقب می نشیند و منحصر به زندگی خصوصی می شود.و خصلتی یکسره درونی پیدا می کند و تسلطش را بر هر یک از جنبه های زندگی اجتماعی خارج از قلمرو دین از دست میدهد.4)دنیا گرایی در کاربرد چهارم به معنای جایگزینی صورتهای مذهبی به جای باورداشتها و نهادهای مذهبی است.در این معنا دانش،رفتار نهادهایی که زمانی مبتنی بر قدرت خداییی تصور می شوند به پدیده های آفریده ی انسان و تحت مسئولیت او تبدیل می شوند و در اینجا با دین انسانی شده روبرو می شویم.5)دنیا گرایی در کاربرد پنجم بمعنای سلب تقدس از جهان است.جهان خصلت مقدسش را از دست می دهد و انسان و طبیعت موضوع تبیین عقلانی میشوند...در این جهان نیروهای فراطبیعی هیچ نقشی ندارند.6)سرانجام دنیا گرایی به معنای حرکت از جامعه ی دنیوی است.به این ترتیب که جامعه هرگونه پایبندی اش را به ارزشها و عملکردهای سنتی را رها میکند و ضمن پذیرش دگرگونی ، همه ی تصمیها و کنشهایش را بر یک مبنای عقلانی و فایده گرایانه انجام میدهد.(حمیدرضا شریعت مداری،سکولاریسم در جهان عرب،تهران مرکز تحقیقات و مطالعات ادیان ،1382 ص28-29.).