ارتقاء سطح حفاظت از حیات وحش که عمدتاً گونه های بارز و مشخص را در بر می گیرد،به سطوح تنوع زیستی که همه زیستمندان زیستگاهها را در بر می گیرد،تحولی اساسی در بینش زیست محیطی جامعه جهانی به شمار می آید.
ارتقاء سطح حفاظت از حیات وحش که عمدتاً گونه های بارز و مشخص را در بر می گیرد،به سطوح تنوع زیستی که همه زیستمندان زیستگاهها را در بر می گیرد،تحولی اساسی در بینش زیست محیطی جامعه جهانی به شمار می آید.که بشر را به درک صحسح و علمی از ساختار،کارکرد،سرشت ارگانیک و یگانه طبیعت و اجزاء آن در مفهوم اکوسیستمی نزدیکتر می کند.هریک از گونه های گیاهی و جانوری منبع ژنتیکی منحصر به فردی محسوب می شود.
این گونه ها مانند کلیدی در راه پیشرفت های آینده بشر به شمار می آیدو با از دست رفتن هر یک از آنها گزینه ای از امکانات بشر کم می شود.در واقع نابودی گونه ها به مصابه خلع سلاح شدن انسان در برابر مخاطرات عظیمی است که در آینده گرفتار آن خواهد شد.
بهره وری نادرست و تخریب طبیعت به منزله کاهش تنوع زیستی،تخریب روابط متقابل عوامل زنده با یکدیگر و فروپاشی نظام پیچیده یک اکوسیستم به شمار می آید.عوامل حیاتی و غیر حیاتی هر اکوسیستم،پایه های تشکیل دهنده آن نظام به شمار می آیند.تاروپود حیات در داخل این بافت پیچیده و شگفت انگیز از طریق پیوستگی و ارتباطات متقابل تامین می شود.
در اثر فعالیتهای کنونی انسان،نه تنها بسیاری از گونه ها محکوم به انقراض اند،بلکه کاهش و تخریب زیستگاهها نیز از تکامل گونه های جدید جلوگیری می کند.
به همین دلیل با از بین رفتن گونه ها و زیستگاهها،فرهنگ های انسانی نیز به منزله نتیجه تکامل سازگاری منحصر به فرد و استثنائی انسان،اغلب از بین می رود.امروزه تنوع زیستی،جدا از تخریب کانونهای اصلی آنها حتی در سیستمهای حفاظت شده نیز در خطر تهدید قرار دارند.تجزیه زیستگاهها و جزیره ای شدن آنها حفاظت بلند مدت بسیاری از زیستگاههای حفاظت شده را با تردید مواجه کرده است.
زیستگاه های حیات وحش مناطقی هستند که گونه های اهلی نشده اعم از گیاهی یا جانوری می توانند غذا،آب،پناه و سایر منابع مورد نیاز خود را برای بقاء در آنها پیدا کنند.چون میزان آسایش حیات وحش وسیعاً به شرایط زیستگاهی بستگی دارد و خود از اجزاء مهم زیستگاه محسوب می شود.لذا شناخت زیستگاه و نیازهای زیستگاهی حیات وحش به خصوص گونه های در معرض تهدید و آسیب پذیر در جهت حفاظت از آنها و نیز برنامه های مدیریتی و نظارت پیوسته بر جمعیت آنها بسیار موثر است.پستانداران،پرندگان و خزندگان بعنوان گروهی متنوع از مهره داران نقش بارزی در روند اکولوژیک اکوسیستم طبیعی دارند.و این تاثیر به شکلهای مختلف انجام می گیرد.همچنین ارزشهای علمی-تحقیقاتی-تفریحی و بویژه اقتصادی آنها بر هیچ کس پوشیده نیست.
مشکلات و معضلات حیات وحش ادوارد ویلسون ، بزرگ ترین زیست شناس معاصر، در نظریه ی جغرافیای زیستی جزایر خود که با همکاری رابرت مک آرتور وضع کرده ، با دقتی ریاضی وار نشان داده است که با ده بار کاهش مساحت یک زیستگاه ، تعداد گونه ها به نصف کاهش می یابد .
همچنین، ویلسون و دیگران ثابت کرده اند که هر چه اندازه ی متوسط یک جمعیت کوچک تر باشد ، آن جمعیت سریع تر به نقطه ی صفر رانده می شود ( نگاه کنید به فصل یازدهم کتاب تنوع حیات او ) .
در ایران ، در بیشتر زیستگاه ها ، با هر دوپدیده ی یادشده روبرو هستیم ؛ هم ابعاد زیستگاه ها در سی سال اخیر بسیار کوچک شده اند ، و هم تعداد افراد هر گونه بسی کم تر شده است .
به علاوه ، کیفیت زیستگاه ها – یک پارچگی ، در امان بودن از انسان و دام ، پوشش گیاهی مناسب ، و ...
– هم سخت افت کرده است .
پس کم شدن تنوع زیستی و انقراض ، هر دو به دلیل دخالت عامل انسانی ، محیط زیست ما را به انحطاط کشانده و وضع روز به روز وخیم تر هم می شود .
در این حال ، فقط دخالت مثبت انسان می تواند اوضاع را بهتر ، یا دست کم در حالت موجود تثبیت کند .
صورت های بسیار موثر این "دخالت مثبت" جلوگیری از تجاوز بیشتر به زیستگاه ، افزودن منطقه های ضربه گیر به اطراف زیستگاه ، مطالعه در رفتار گونه ها و مانند این ها است .
اما ، در مواردی ممکن است یک رشته عملیات اورژانسی هم لازم باشد ، مثلا دادن کمک تغذیه به گونه ها در زیستگاه .
ریختن علوفه و دانه برای علف خواران و پرندگان وحشی ، یک کار نمایشی یا رمانتیک نیست و روی آن مطالعه ی علمی شده است .
در زیستگاهی مانند ورجین (در کوه های شمال تهران) ، کل و بز یا قوچ و میش دیگر در زمستان ها امکان مهاجرت به دشت های چند ده کیلومتر پایین دست که هیچ ، حتی امکان آمدن به کنار رودخانه ی جاجرود برای استفاده از چمن های حاشیه ی آب را هم ندارند ، چرا که تمامی حریم رودخانه را نیز زمین خواران تصرف کرده اند .
" گدار رفتن " سردسته ی گله های این جانوران ، که درشرایط بزرگ بودن زیستگاه ، نشانه ی تشخیص درست غریزی آن ها در فرارسیدن فصل سرد ، و به مثابه سوت قطار برای راه افتادن بود ، اینک زنگ خطری است برای محیط بانان که این گله های کوچک باقی مانده ممکن است کمی پایین تر گرفتار شکارچی ها و افراد ناآگاه شوند یا در جاده ها با خودرو ها تصادف کنند .
علوفه پراکنی در زیستگاه ، از مهاجرت به سوی تله های مرگبار جلوگیری می کند ، و البته کمک موثری است به تغذیه ی حیوان علف خوار و گوشتخوارانی که بقایشان در گرو وجود آن علف خوار است .
اگر این دخالت مثبت آدمی نبود ، چه بسا که نسل علف خواران بزرگ در منطقه ی حفاظت شده ی ورجین و جاهای مشابه ، چند سال پیش از میان رفته بود .
در مقیاس های کوچک تر یا نیمه شهری می توان به دانه ریختن برای کبوترچاهی در اطراف زیارتگاه ها اشاره کرد که تا حد زیادی به حفظ نسل آن ها و بعضی گونه های دیگر مانند قمری خانگی ، یاکریم ، گنجشک ، سار، کلاغ ، زاغ ، دم جنبانک ، بلبل خرما - و به یمن بقای آن ها ، به حفظ گونه هایی از پرندگان شکاری در حوزه ی شهری و روستایی کمک کرده است .
در مقیاس های بزرگ ، می توان اشاره کرد که در بعضی زیستگاه ها و حومه های شهری کانادا ، با فرارسیدن زمستان ، مردم و مقام های مسوول ، با دادن غذا به " موس " ها (گوزن های شمالی) این جانوران را که در شرایط تغییرات محیطی و جوی دیگر نمی توانند مانند گذشته زمستان را از سربگذرانند ، به زیر چتر حمایتی خود می گیرند .
توضیح این که محققان دریافته اند که موس ها که در گذشته ، علف ها و خزه های کوتاه روی سنگ ها را با کنار زدن برف زمستانی ، می خوردند ، در سال های اخیر در این کار با مشکل روبرو شده اند .
علت این است که گرم شدن زمین سبب شده که حتی در روزهای زمستانی ، مقدار بی سابقه ای از برف های رویی ذوب شود و به پایین رود .
این آب ها با رسیدن به سطح سنگ یا خاک ، یخ می زند و در نتیجه موس ها نمی توانند با کنار زدن برف ها به علف دست یابند .
پس از جر و بحث هایی در این زمینه که تغذیه ی مصنوعی موس ها در زمستان ، آن ها را بدعادت خواهد کرد ، بررسی های محققان به این نتیجه رسید که این عمل مضر نیست و درهرحال می تواند کمکی باشد به بقای جانور .
نکته ی مهم این است که علوفه پراکنی و ریختن دانه برای کبک و ...
باید در محل هایی انجام شود که حداقلی از شرایط حفاظتی را داشته باشد و از دسترس " شکار دزد " ها در امان باشد ، وگرنه ممکن است که این کار به نوعی تله گذاری بدل شود .
بنابراین ، توصیه این است که سازمان های غیردولتی و داوطلبان دیگر ، تغذیه ی مصنوعی را با هماهنگی محیط بانان انجام دهند .
گروه دیده بان کوهستان انجمن کوه نوردان ایران ، در 4-3 سال گذشته از کوه نوردان و دیگر گروه های دوستدار طبیعت دعوت کرده است تا با تهیه ی علوفه و دانه ، و ضمن هماهنگی با پاسگاه های محیط بانی ، در منطقه هایی که بارش سنگین برف مشکل جدی برای حیات وحش پیش می آورد ، به کمک این مخلوقا ت زیبا بروند.
تجربه ی علوفه پراکنی ما ، توانسته اندکی به محیط بانان سخت کوش پاسگاه زردبند دل گرمی بدهد که کسانی هستند که قدر زحمت های آنان را بدانند .
همچنین توانسته به خود ما ثابت کند که می توانیم کارهایی موثر ( و نه فقط نمادین) انجام دهیم ، و دیگر این که توانسته فرصتی برایمان فراهم کند تا از رهگذر آن به آموزش های زیست محیطی برای گروه هایی از مردم بپردازیم .
این برنامه ها در چندین روز تعطیل در منطقه ی ورجین، و چند مورد مشابه آن نیز در دیگر استان ها اجرا شده است .
سازمان های غیردولتی جبهه ی سبز ایران ، انجمن حمایت از حیوانات ، و جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست ، از همکاران ما در این برنامه ها بوده اند .
بررسی پیامدهای سد سیوند و ملاصدرا بر پارک ملی و پناهگاه حیاتوحش بختگان؛ یک دهه اخیر از مشارکت مردم در برنامهریزی، یا آنچه امروزه خوانده میشدر طول حداقل ود، فراوان صحبت شده است، لیکن در عمل به همان شیوه برنامهریزی سنتی که از آن تنها میشود با عنوان یا یاد کرد، استفاده شده است.
پدرسالاری یا پاترنالیسم چیست؟
به طور خلاصه پدری به خود این حق را میدهد که برای فرزندان خود در هر زمینهای - از انتخاب همسر و ازدواج گرفته تا انتخاب شغل و شیوه زندگی - اخذ تصمیم کند، ولی هرگز پیامدهای اخذ تصمیمات خود را نپذیرد و از پذیرش آن سر باز زند.
در حقیقت نقطه مقابل روش برنامهریزی مشارکتی، روش برنامهریزی پدرسالارانه است، یعنی دولت و جمع کارشناسان مورد اعتماد دولت، چه در بخش دولتی و چه در قالب مهندسان مشاور خصوصی و پیمانکاران، بدون مشورت با مردم - حذف مشارکت مردم - تصمیم میگیرند، طرحی را اجرای و طرح دیگر را اجرا ننمایند.
در این شرایط اصولا اولویتهای جامعه نمیتواند مورد توجه قرار گیرد، زیرا دولت و جمع کارشناسان معتمد بر این باورند که خود نیازهای جامعه را به خوبی میشناسند و بدین لحاظ نیازی به شناخت اولویتهای جامعه ندارند.
از دید جامعه طرحهای غیرمشارکتی همواره مشابه هستند که تا لحظه باز کردن شکلات = ( افتتاح طرح ) کودک نمیداند چه چیزی نصیب او میشود.
طرح سد سیوند و جالب تر از آن سد ملاصدرا نیز، به دلیل بیاطلاعی جامعه و در ارتباط با موضوع بحث حاضر، بی توجهی آشکار مسوولان سازمان حفاظت محیطزیست و اداره مسوول در سطح استان فارس، در حکم همان تخم مرغهای شکلاتی هستند که تازه زمانی که پوسته آن برداشته میشود، مشخص میگردد که درون آن چیست و پیامدهای آن کدام است.
در حقیقت نقطه مقابل روش برنامهریزی مشارکتی، روش برنامهریزی پدرسالارانه است، یعنی دولت و جمع کارشناسان مورد اعتماد دولت، چه در بخش دولتی و چه در قالب مهندسان مشاور خصوصی و پیمانکاران، بدون مشورت با مردم - حذف مشارکت مردم - تصمیم میگیرند، طرحی را اجرای و طرح دیگر را اجرا ننمایند.
در مورد سد سیوند و پیامدهای احتمالی آن بر پاسارگاد مطالب زیادی نوشته شد، اما دریغ از یک مطلب درباره آثار و پیامدهای این سد و سد ملاصدرا بر پارک ملی، پناهگاه حیات وحش و تالابهای بینالمللی طشک، بختگان و کمجان.
در این ارتباط سکوت سازمان حفاظت محیطزیست و اداره کل حفاظت محیطزیست استان فارس شکلی غیرقابل توجیه به خود گرفته است.
این همه در حالی است که احداث سد سیوند از سال 1371 آغاز شد و اخذ تصمیم درباره احداث سد ملاصدرا به سال 1377 باز میگردد و حداقل مسوولان استان موظف بودند - با توجه به آشنایی با آثار و پیامدهای اکولوژیک سد درودزن بر تالابهای پایین دست - سازمان مرکزی را مطلع ساخته و دراین خصوص هشدارهای لازم را اعلام نموده و مهمتر از آن به انجام اقدامات جدی مبادرت نمایند.
متأسفانه همه چیز با سکوت برگزار شد و اصولا به نظر میرسد، قرار نیست درباره محیطزیست و ضرورت حفاظت از آن به طور جدی صحبت شود و همه طبیعت را دوست دارند، ولی هیچکس حاضر نیست نه قدمی در جهت حفاظت از آن بردارد و نه پولی در راه آن خرج کند.
از این رو بهزودی میبایست با تالابهای طشک، بختگان و کمجان نیز خداحافظی کرد.
بختگان گذشتهای حسرت بار، آیندهای نامعلوم در اوایل سال 1346 حفاظت از مجموعه بختگان از طرف اداره شکاربانی فارس به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در تهران پیشنهاد شد و در پی این پیشنهاد از تاریخ 1/9/1347 منطقه شکار ممنوع و سپس در سال 1347 حفاظت شده اعلام شد.
در این زمان وسعت منطقه حفاظت شده به 310438 هکتار میرسید.
در گذشته نیز این فضای طبیعی باشکوه ارزشهای طبیعی خود را نشان داده بود و بر مبنای همین ارزشها، به منطقه حفاظت شده و در سالهای بعد به رتبههای بالاتر حفاظتی دست یافت.
طبق نوشته مولف کتاب تالابها و پرندگان مهاجر ایران اولین شوک جدی تا این مرحله ظاهرا روند پیشرفت کار آنگونه بود که باید باشد لیکن در سال 1350 سد درودزن روی رودخانه کر و در انتهای شرقی واحد هیدرولوژیک احداث شد.
از احداث این سد بیشتر دشتهای مرودشت و درودزن منتفع شدند؛ یعنی گسترش صرف سطوح زیر کشت و نه در مفهوم افزایش دانش فنی جامعه کشاورزی، افزایش بازدهی مصرف آب و راندمان تولید در واحد سطح.
در نتیجه احداث سد درودزن اولین شوک جدی بر سیستم اکولوژیک بسیار پیچ در پیچ تالابهای منطقه و از جمله تالابهای طشک و بختگان وارد آمد.
در همان سالهای نخستین پیامدهای اکولوژیک سد درودزن بیش و کم آشکار شد و نگرانیهایی را به وجود آورد.
بدین ترتیب پیشبینی مولف به میزان زیادی به واقعیت گرایید، ولی آنگونه که در مراحل بعدی شرح داده خواهد شد، در وضعیت موجود دیگر نمیتوان از اصطلاح خوشبینانه استفاده به عمل آورد.
تقریبا یک دهه بعد - اوایل دهه شصت خورشیدی - بیژن فرهنگ دره شوری که سالیان دراز کل منطقه بختگان را درنوردیده است و هم او بود که برای نخستین بار گربهشنی Felis margarita در اطراف بختگان را مشاهده کرد، مینویسد: بیژن فرهنگ دره شوری از آنچه در محدوده حوزه کر میگذرد، انتظار نتیجهگیری آموزنده دارد و به همین سبب مینویسد: نظریه فصلی بودن دریاچههای طشک و بختگان طبق تحقیقات دفتر بررسیهای منابع آب وزارت نیرو وسعت دریاچه طشک حدود 350 کیلومتر مربع و حجم متوسط آب دریاچه برابر 300 MCM تخمین زده میشود.
در مورد دریاچه بختگان نیز دفتر بررسیهای منابع آب وسعت دریاچه را حدود 600 کیلومتر مربع و حجم آب دریاچه را حدود 780 MCM برآورد مینماید.
از آنجا که در ایران در خصوص عمق دریاچهها به ندرت مطالعات باتیمتری انجام گرفته است، درباره عمق دریاچههای طشک و بختگان نیز نمیتوان با قاطعیت اظهار نظر کرد، زیرا هر اظهارنظری میتواند به همان نسبت که درست است، نادرست هم باشد.
بر مبنای این محاسبات، برای آنکه هر دو دریاچه پرآب بمانند، درمجموع به 1080 MCM آب نیاز است.
در گذشته این آب از طریق ورود آب چشمه گمبان، ریزشهای جوی، سیلابهای فصلی و ورود رودخانه کر در محل دوشاخ کربال تأمین میشده است.
طی سالهای اخیر از طریق دوکانال زهکش که تنها فاضلاب آلوده و مسموم کشاورزی را وارد دریاچهها مینمایند، دریاچهها آبی را دریافت مینمایند که قاعدتا نباید دریافت کنند.
نخست باید یاد آور شد، به هر گندابی، نمیتوان عنوان تالاب اطلاق نمود و در مرحله بعدی، گویا مسوولان امر دریاچههای طشک و بختگان را با گودال تبخیر اشتباه گرفتهاند.
گذشته از این، با توجه به اینکه شیب تعدادی از اراضی زراعی و نیز مراکز مسکونی به سمت دریاچههاست، باید انتظار داشت که دریاچهها از این طریق نیز بخشی از فاضلاب انسانی و کشاورزی منطقه را به صورت آب زیرسطحی دریافت دارند.
تعدادی از محققان که قبول زحمت کرده و با نیم نگاهی وضعیت مجموعه بختگان را مورد توجه قرار دادهاند، به این باور رسیدهاند که دریاچههای طشک و بختگان اصولا" دریاچههای فصلی بوده و هرازچند سالی دچار خشکسالی میشوند، لیکن در باب توالی و شدت خشکسالیها اظهارنظری نکردهاند.
ردیابی این پرسش که، آیا دریاچههای طشک و بختگان را باید در شمار دریاچههای دائمی یا موقت قرار داد، نیازمند تحقیقات بیشتر است، با این وصف در این زمینه میتوان فرضیاتی را نیز مطرح کرد.
در این واقعیت که دریاچههای مذکور از چندین دهه پیش دچار خشکی میشدهاند تردیدی نیست ولی به نظر میرسد، خشک شدن گاه و بیگاه دریاچهها را نمیتوان تنها به شرایط طبیعی آن نسبت داد.
بررسی صحت و سقم نظریه فصلی بودن دریاچههای طشک و بختگان را نه در محدوده دریاچهها، که از رودخانه کر و حوزه آن باید آغاز کرد.
مهمترین سازههای حوزه رودخانه کر هرگاه از سرشاخه رودخانه کر به سمت جنوب حرکت کنیم، نخست سد ملاصدرا در تنگه براق جلب توجه میکند.
حجم مفید مخزن این سد 411 میلیون متر مکعب در نظر گرفته شده و اهدافی که برای احداث آن عنوان شده عبارتند از افزایش 100 میلیون مترمکعب به حجم دریاچه سد درودزن، گسترش10هزار هکتار از اراضی دشت کربال، تولید 100 مگاوات انرژی برقآبی، جلوگیری از تخریب اراضی دشت کربال در پاییندست سد درودزن و افزایش عمر مفید سد درودزن.
البته به نظر میرسد، گسترش 10 هزار هکتار اراضی کشاورزی، قرار است از طریق زهکشی بیشتر تالاب بینالمللی کمجان صورت گیرد، ضمن آنکه باید یادآور شد، تالاب کمجان هم اکنون نیز کارکردهای اکولوژیک خود را - از جمله تأمین آب شیرین برای دریاچه بختگان - از دست داده است.
در این شرایط نمیتوان صحبت از به طور اعم و به طور اخص به میان آورد.
توسعه همواره مفهومی کیفی بوده و به معنای بهکرد شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی ادراک میشود، حال آنکه آنچه امروزه در جریان است - از احداث اتوبان در پارک وحش قمیشلو گرفته تا احداث خط لوله نفت و گاز در خجیر و پالایشگاه نفت در جزیره قشم - جملگی محسوب میشوند.
بحث در زمینه تفاوت موجود میان و مقوله جدیدی نبوده و به اواسط دهه 60 میلادی برمیگردد.
در هر صورت به موازات احداث سد ملاصدرا، حتی سیلابهای فصلی نیز دیگر به دریاچههای طشک و بختگان نخواهند رسید.
در ادامه مسیر سد درودزن قرار گرفته است که دشت سیریناپذیر کامفیروز را مشروب مینماید و سرانجام سد سیوند که به نظر میرسد شهرتی جهانی یافته و به معرفی بیشتر نیازی ندارد.
حال با توجه به اینکه زیر حوزه طشک - بختگان در انتهای حوزه کلان رودخانه کر قرار دارد، آیا انتظاری جز این میرفت که، دریاچههای طشک و بختگان رو به نابودی روند؟
هشدارها قبلا داده شده بود و هم ریاست سازمان حفاظت محیطزیست و هم مدیریت اداره کل حفاظت محیطزیست استان فارس در جریان امر قرار داشتهاند.
با همه این اوصاف، همه چیز با سکوت مسوولین روبهرو شد.
تالابهای طشک، بختگان و کمجان همچنان در فهرست رامسر قرار دارند، لیکن چند سالی است که، در فهرست مونترو (تالابهای در خطر جهان) قرار داده شدهاند، با این امید که شاید مسوولان محیطزیست و دیگر دستاندرکاران در جهت بهسازی تالابهای یاد شده اقدامی جدی به عمل آورند ؛ ظاهرا اقدام جدی همان آبگیری سد ملا صدرا و سیوند بود.
بنابراین سازمان حفاظت محیطزیست به تعهدات بینالمللی خود نیز - کنوانسیون رامسر و کنوانسیون تنوع زیستی - پایبندی نشان نداده است.
ضیافتی که همه در آن سهیم شدند !
بدین ترتیب بیش از 2000 جوجه فلامینگو در مرداد ماه سال جاری در یک ضیافت شوم نمکگیر شدند!
لیکن مهماندار آن ضیافت، تنها وزارت نیرو نیست.
وزارت نیرو و سازمانهای مربوطه در استان فارس، جملگی در تخریب پارک ملی، پناهگاه حیات وحش، تالاب بینالمللی بختگان، طشک و کمجان مقصر هستند و در نتیجه میبایست مهمانداران اصلی این ضیافت تلخ به شمار آیند.
گویا مسوولان محیطزیست استان فارس نزدیکترین شاهدین به واقعه و در عین حال ساکتترین آنها نیز بودهاند.
اگر قرار است اقدامی مثبت انجام شود، در نخستین گام دریاچهها میبایست حقابه خود را، یعنی 1080 MCM آب سالم دریافت نمایند.
دومین گام عدم استفاده از دریاچهها به عنوان گودال تبخیر اراضی کشاورزی دشت کربال - خرامه است.
وزارت نیرو، سازمان آب منطقهای فارس و سازمان جهادکشاورزی استان فارس موظفاند، برای انتقال فاضلاب زهکشهای صاحبالزمان و وزارت نیرو، به مکانیابی گودال تبخیر برای دریافت فاضلاب زهکشها مبادرت نمایند.
در نهایت تالاب کمجان میبایست باززندهسازی یا Rehabilitation شود، تا جاییکه کارکردهای اکولوژیک خود را باز یابد.
هرگاه همه این اتفاقها بیفتد، در آن صورت میتوان انتظار داشت ظرف حدود 10 - 8 سال آینده، بختگان جانی دوباره گیرد، در غیر این صورت، میتوان از هم اکنون کل منطقه را به دست فراموشی سپرد.
البته نسل ما با خاطرات و عکسهای گذشته زندگی خواهد کرد، نسل جدید با طشک و بختگان آشنایی نخواهد یافت، ولی طبیعت پاسخ نهایی خود را خواهد داد.
شگفتی های حیات وحش علم دامپزشکی علیرغم تصور عامه در دنیای کنونی مرتفع کننده بسیاری از مشکلات است.
برخی از دانشمندان این رشته، دامپزشکی را علم شناخت بیماری های دامی اعم از بیماری های مشترک بین انسان و حیوان یا بیماری های خاص دام، پیشگیری از بیماری ها و همچنین علم تغذیه انسان و دام می دانند.
اما باید گفت وظایف دامپزشک و نقش برجسته این حرفه زمانی در زندگی امروز رنگ جدی تری به خود می گیرد که بتوان حوزه عملکرد آن را در حفظ و حراست بهداشت دام ها مورد بررسی قرار داد.
دامپزشک با تامین بهداشت و مبارزه با عوامل تهدید کننده حیات دام، طیور، آبزیان و حشرات مفید، ضمن انجام اقدامات بهداشتی لازم برای افزایش طول عمر آنها، با تامین سلامتی این دسته از موجودات کمک می کند که بازدهی تولیدی و خدماتی آنها بیشتر بشود.
یک دامپزشک وظیفه مبارزه با بیش از 400 بیماری مشترک بین انسان و حیوان را نیز دارد.
بیماری هایی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم به انسان منتقل شده و حیات او را به مخاطره می اندازد.
دامپزشکان همچنین در حفظ محیط زیست نقش بسزایی دارند چرا که به مبارزه با بیماری های مشترک بین انسان و حیوان می پردازند.
امروز روز دامپزشکی نام نهاده شده است و در این مطلب تلاش شده به دانستنی هایی درباره حیوانات بپردازیم تا بیشتر با آنها آشنا شویم.
زندگی طبیعی موجودات مختلف با هم متفاوت است.
این تفاوت در حیوانات گاهی به حدی است که از دانستن آنها شگفت زده می شویم.
آنچه می خوانید برخی از ویژگی های عجیب و غریب حیوانات است: - زالو یک بار 2 تا 3 سانتیمتر مکعب خون می مکد و بعد از آن یک سال تمام چیزی نمی خورد.
- شاخ کرگدن گرچه شبیه استخوان است اما در واقع توده ای از موهایی است که محکم درهم تنیده شده اند.
- زمانی که گورخرها گله ای کنار هم می ایستند با خط های بدنشان در همدیگر ادغام می شوند و این موضوع حیوانات درنده را برای شکار آنها گمراه می کند.
- اسب های آبی می توانند مسافت کوتاهی را با سرعتی برابر 30 کیلومتر در ساعت بدوند; درحالی که حدود 3 تن وزن دارند.
- جانوری موسوم به «راکون» قبل از صرف غذا باید ابتدا غذایش را با آب بشوید.
- یک زنبور ناگزیر است دو میلیون دفعه روی گل ها بنشیند تا بتواند یک لیوان عسل تولید کند.
- مار ناشنواست و محیط اطراف خود را با ارتعاشات دریافتی از زمین درک می کند.
- بعضی از جانوران هنگام خواب علاوه بر چشم، گوش های خود را نیز می بندند تا صدا کمتر مزاحم خواب آنان شود.
- یک فیل قادر است پنج تن بار را به آسانی حمل کند.
- فیل در یک شبانه روز فقط 3 ساعت و نیم می خوابد.
- فقط پشه ماده نیش می زند و از پروتئین خون مکیده شده برای تخم گذاری استفاده می کند.
- بزرگ ترین نهنگ جهان به نام نهنگ آبی رنگ که 33 متر طول و 180 تن وزن دارد، چند سال پیش در آب های خلیج فارس مشاهده شد.
-7 1/ میلیون نوع مختلف پرنده در جهان کشف شده است.
- خرچنگ های ماده پس از جفتگیری، زوج خود را می کشند و می خورند.
- نژاد خاصی از خفاش ها به نام هومل، کوچک ترین پستاندار روی زمین به شمار می آید که وزن آن بیشتر از 2 گرم نیست.
- تندروترین جانور روی زمین چیتا یا همان یوزپلنگ است که در دشت های آفریقا یا جنوب آسیا از جمله ایران زندگی می کند.
گفته می شود این جانور می تواند بیش از 500 متر را طی 15 ثانیه بپیماید و طی کند.
به عبارت دیگر، سرعت چیتا حدود 120 کلیومتر در ساعت است.
- پلنگ می تواند با سرعت 110 کیلومتر در ساعت بدود و این سرعت را تا 800 متر حفظ کند.
- فیل ها قدرت بینایی ضعیفی دارند; به طوری که شب ها بچه خود را با کفتار اشتباه می گیرند.
- دوران بارداری فیل 21 ماه است.
- مغز فیل یک هزارم وزن بدن اوست.
- فیل از گوش هایش به عنوان تهویه هوا نیز استفاده می کند.
او دمای بدنش را توسط گوش هایش متعادل نگه می دارد، چون سطح بزرگی دارد که حیوان می تواند از طریق آن حرارت بدنش را کاهش دهد.
- دولفین ها و فیل ها فقط 2 ساعت در شبانه روز می خوابند.
- چشمان موش کور به کوچکی انتهای سوزن ته گرد است و فقط تاریک و روشن را تشخیص می دهد.
- فقط قورباغه های نر قور قور می کنند.
- در آفریقای جنوبی، اسب آبی در مقایسه با دیگر حیوانات باعث بیشترین تلفات جانی در بین انسان ها می شود.
- کنه که حشره ای ریز است می تواند یک سال تمام بدون غذا زنده بماند.
- زرافه می تواند با سرعت 57 کیلومتر در ساعت بدود.
- یک سوسک، بدون سر می تواند 9 روز زنده بماند، قبل از اینکه از گرسنگی بمیرد.
- چشم شترمرغ بزرگ تر از مغزش است.
- تخم شترمرغ 1/5 کیلو وزن دارد.
- قوه چشایی پروانه ها در پاهای آنان تعبیه شده است.
- هر چه از استوا به سمت قطب پیش می رویم، اندازه موجوداتی مثل پنگوئن ، روباه و وال بزرگ تر می شود.
- گاو نر کور رنگ است و تنها در برابر حرکات شنلی که گاو باز در مقابل چشمانش تکان می دهد به خشم می آید و دیگر فرقی نمی کند شنل چه رنگی باشد.
- وزن کل موریانه های جهان ده برابر وزن کل انسان هاست.
- ادرار موش زیر اشعه ماورابنفش می درخشد و همین باعث می شود که بازها بتوانند آنها را شکار کنند.
- کانگوروها نمی توانند به سمت عقب راه بروند.
- مارها و ببرهای استرالیایی که چشم هایشان توسط پرندگان کور شده اند، به راحتی می توانند به زندگی خود ادامه دهند.
- ببر می تواند بزرگ تر از شیر باشد یک ببر بالغ می تواند تا 3 متر طول و بیش از 300 کیلو وزن داشته باشد.
در مقابل شیر می تواند تا 2/5 متر طول و تا 250 کیلو وزن داشته باشد.
- یکی از سمی ترین حیوانات دنیا نوعی عروس دریایی است که سم آن در کمتر از دو دقیقه قربانی خود را می کشد.
- فقط 30 درصد از مارهای دنیا سمی هستند.
- عقرب ها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیو اکتیویته تاثیری برآنها ندارد و جالب تر اینکه عقرب ها دو دشمن دارند یکی از آنها نوعی سار است و دیگری مگس.
- مار «آناکوندا» تنها نمونه افعی است که بچه می زاید.
- ملکه موریانه پنجاه بار بزرگ تر از جفت خود است.
- نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح آب می آید و یک و نیم دقیقه در هوا پرواز و طعمه خود را شکار می کند.
- اسب ماده 30 دندان و اسب نر 36 دندان دارد.
- حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.
- 8800 نژاد مختلف مورچه در جهان وجود دارد و تعداد تمام مورچه های جهان به یک میلیون میلیارد می رسد.
-دانشمندان از بزاق نوعی خفاش خون آشام، دارویی ساخته اند که جلوی سکته مغزی را می گیرد.
- در صورت نبودن غذا، تمساح قوی، همنوع ضعیف تر خود را می خورد.
- تمساح نمی تواند زبانش را بیرون بیاورد.
- دندان های تمساح در همه سنین عمر دوباره درمی آید.
- طول بدن تمساح به 5 متر و وزن آن به بیش از 520 کیلوگرم هم می رسد.
تمساح ها به راحتی در آب شنا می کنند و با بستن پرده گوش و بینی شان می توانند بیش از یک ساعت نفس خود را در سینه حبس کنند و زیر آب بمانند.
- کوچک ترین سگ جهان، دارکیده پیترزبورگ با 600 گرم وزن است.
- پنگوئن نر در طول دو ماه محافظت از تنها تخم پنگوئن ماده، چیزی نمی خورد و چهل درصد وزن خود را از دست دهد.
- پنگوئن نر می تواند ماهی را در معده خود بیش از یک هفته بدون اینکه هضم کند نگهدارد و هر زمان لازم شد مقداری از آن را بالا بیاورد و به بچه خود بدهد.
- قلب گنجشک 100 بار در دقیقه می زند.
- مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند.
- بزرگ ترین مار جهان 8 متر طول و 125 کیلوگرم وزن دارد.
- قدرت بینایی جغد 82 برابر انسان است.
- حداکثر سرعت لاک پشت های غول پیکر 4/5 متر در دقیقه است که خرگوش این فاصله را در کمتر از نیم ثانیه می پیماید.
- بزرگ ترین جانور بی مهره، ماهی مرکب غول پیکر است که بلندی اش می تواند تا حدود 15 متر برسد.
- شامپانزه، اورانگوتان، گوریل، میمون، سگ، گربه، راکون، خوک، فیل و اسب جزو باهوش ترین حیوانات هستند.
- وزن مغز گوریل 600 گرم است.
- سگ ها دنیا را بی رنگ و مات می بینند، آنها نزدیک بین هستند و تنها سایه های خاکستری رنگ را تشخیص می دهند.
- ماهی قزل آلا یکی از بهترین و معروف ترین ماهی های پرورشی آب های شیرین است و نوع رنگین کمان آن نخستین بار از آمریکا به نقاط دیگر برده شد.
- ضربان قلب مرغ مگس خوار 1000 مرتبه در دقیقه است.
- حیواناتی چون سگ و گربه تنها از طریق نفس زدن تندتند به دفع گرمای بدن خود می پردازند و به این علت است که سگ در هوای گرم دهان خود را باز می کند و له له می زند، تا به این ترتیب از حرارت بدن خود بکاهد.
- بعضی از پرندگان چنان درجه حرارت بدنشان بالاست که مجبورند برای حفظ این گرما، غذای زیادی بخورند، به طوری که اگر شما بخواهید به اندازه این نوع پرندگان غذا بخورید باید در هر وعده غذا حداقل 10 کیلو غذا میل کنید.