به طور کلی، غده پاراتیروئید، عمل آزاد شدن کلسیم از استخوان ها را کنترل می کند. با کمبود کلسیم در خوراک دام، این غده تحریک شده با ترشح هورمون خود، باعث آزاد شدن کلسیم می شود، به نحوی که غلظت کلسیم را در خون تقریباً ثابت نگه می دارد. البته در این حالت چون کلسیم و فسفر به صورت ترکیب با یکدیگر در استخوان ها وجود دارند، فسفر نیز آزاد می شود ولی به علت عدم نیاز به آن، این ماده از بدن دفع خواهد شد. در جذب کلسیم و جایگزینی آن در استخوان ها، ویتامین D نقش اساسی دارد.
بعضی از اسیدهای آلی، با کلسیم ترکیبات پایدار تولید می کنند، به صورتی که این عنصر از دسترس جذب خارج می شود. به عنوان مثال اسیدهای اُگزالیک و فایتیک با کلسیم تولید اُگزالات کلسیم و کلسیم فایتیت می کنند که برای دامها قابل جذب نیست.
کلسیم این ترکیبات، زمانی امکان جذب دارد که شکسته شده و به صورت یون آزاد شود. در غیر این صورت کلسیم به همان صورت کمپلکس بدون آن که جذب شود، از دستگاه گوارش خارج می شود. در دستگاه گوارش نشخوارکنندگان تجزیه بعضی از این ترکیبات پیچیده تا حدودی امکان پذیر است. بخش عمده ای از کلسیم خوراک های دام به صورت این ترکیبات پایدار و پیچیده است، مثل کلسیم موجود در چغندر قند و فرآورده ها و ضایعات آن، کمبود کلسیم در بدن باعث ایجاد عوارض متعدد می گردد. در دام های جوان و در حال رشد، استخوان ها به طور طبیعی رشد نکرده، استقامت لازم را ندارند و از نظر ظاهری نیز غیر طبیعی به نظر می رسند و به همین علت حیوان در هنگام راه رفتن دچار اشکال می شود. به این عارضه ریکتز یا راشیتیسم می گویند که از علائم مشخصه آن لنگیدن است.
کمبود کلسیم در دام های بالغ، باعث عارضه پوکی استخوان می شود، زیرا کلسیم خارج شده از استخوان ها جایگزین نشده است، به این عارضه استئومالیشیا می گویند و از علائم مشخصه آن شکنندگی استخوان ها و ایجاد کجی یا انحنا در پاها است.
ظهور ریکتز و استئومالیشیا، تنها مربوط به کمبود کلسیم نیست. زیرا کمبود فسفر، نسبت نامناسب بین کلسیم و فسفر و همچنین کمبود ویتامین D نیز باعث بروز نشانه های این عارضه می شود. این عوامل همچنین باعث بروز عارضه تب شیر در گاوهای شیرده می شود. کاهش کلسیم سرم خون، تشنج عضلانی، و در نهایت فلجی و بی حسی کامل، همه از علائم این عارضه است.
برای رفع کمبود کلسیم، می توان آن را به صورت مکمل به جیره های غذایی افزود. در افزودن مکمل کلسیم به جیره غذایی دامها، باید نسبت بین کلسیم و فسفر جیره رعایت شود، زیرا نامناسب بودن این نسبت بین دو عنصر حداقل به اندازه کمبود آنها زیان آور است. مناسبترین نسبت را در حدود 2 قسمت کلسیم به 1 قسمت فسفر در دامها، به غیر از طیور تخمگذار می دانند.
نسبت کلسیم برای مرغ تخمگذار بیشتر است. زیرا این حیوان برای تولید پوسته تخم مرغ احتیاج بیشتری به کلسیم دارد و چنانچه در جیره غذایی، کلسیم به مقدار کافی وجود نداشته باشد، پوسته تخم مرع بیش از حد نازک می شود.
دفع کلسیم عمدتاً از راه مدفوع است و به میزان ناچیز از راه ادرار و عرق نیز دفع می شود.
منابع کلسیم: از منابع گیاهی، علوفه گیاهان و محصولات سبز و پربرگ بخصوص گیاهان خانواده بقولات منابع خوب کلسیم هستند.
گیاهان خانواده غلات و ریشه ها و به طور کلی دانه ها از لحاظ کلسیم فقیرند.
از منابع حیوانی، شیر و فرآورده های آن، محصولات فرعی دامی و ضایعات فرآوری آنها که حاوی استخوان باشند، (آرد استخوان و آرد گوشت و استخوان و آرد آدمی) بسیار غنی از کلسیم هستند. از مکمّل های معدنی کلسیم متداول در تغذیه دام بخصوص در تغذیه دامهای شیروار و مرغهای تخمگذار، آرد استخوان و دی کلسیم فسفات و آرد صدف را می توان نام برد.
فسفر: یکی دیگر از مواد معدنی مهم و ضروری در بدن است. رابطه بسیار نزدیک بین فسفر و کلسیم در استخوان وجود دارد. فسفر نیز مانند کلسیم در تشکیل استخوان ها و دندان ها مشارکت داشته و در حدود 75% از کل فسفر بدن را می توان در این قسمت ها یافت علاوه بر آن در ساختمان فسفولیپیدها، فسفوپروتئین ها، و اسید های نوکلئیک نیز موجود است. فسفر در سوخت و ساز کربوهیدرات ها و سایر مواد مغذی، همچنین جابه جایی انرژی در بدن و نیز به عنوان بخشی از بافرهای موجود در خون نقشی مهم و حیاتی به عهده دارد. مقدار فسفر در مقایسه با کلسیم در بدن کمتر است و نقش ویتامین D در جذب آن در بدن، حائز اهمیت است.
فسفر نیز مانند کلسیم برای تشکیل استخوان ها ضروری بوده و کمبود آن در ظهور عوارض ریکتز و استئومالیشیا مؤثر است. از عوارضی که منحصراً در نتیجه کمبود فسفر در دامها ایجاد می شود، یکی «پیکا» یا هرزه خواری است. در این بیماری اشتهای دام کم شده و به جویدن چوب، استخوان، پارچه و سایر اجسام خارجی، تمایل دارد.
از دیگر عوارض کمبود فسفر، ایجاد اختلال در دوره فحلی و کاهش باروری دام، کاهش تولید در گاوهای شیرده و کاهش تخم مرغ در مرغ های تخمگذار است. علاوه بر آن باعث رکود در رشد دامهای جوان و نیز رکود در افزایش وزن دامهای بالغ می شود.
از آنجا که کمبود فسفر در میان عناصر معدنی، معمولترین و از نظر اقتصادی، مهمترین عامل کاهش تولید است، توجه به این ماده معدنی در تغذیه انواع دامها، حائز اهمیت فراوان است. همان گونه که در مبحث کلسیم نیز اشاره شد، مناسبترین نسبت کلسیم به فسفر را در محدوده جیره غذایی به ترتیب 2 به 1 می دانند و افزایش بیش از حدّ هر کدام از این دو عنصر مانع جذب دیگری و نیز بعضی از عناصر دیگر می شود.
دفع فسفر نیز مانند کلسیم عمدتاً از راه مدفوع است.
منابع فسفر: معمولاً قسمت های علوفه ای گیاهان در مقایسه با دانه ها، دارای میزان بسیار کمتری از این عنصر است. همچنین قسمت های جوان و در حال رشد گیاه، نسبت به قسمت های مسن تر، از نظر فسفر غنی ترند. بر همین اساس، کمبود فسفر در گوسفند کمتر از گاو مشاهده می شود، چون گوسفند بر حسب عادت، بیشتر از برگ های جوان و در حال رشد گیاه استفاده می کند.
از منابع با منشأ حیوانی، شیر و فرآورده های آن و نیز محصولات فرعی دامی و ضایعات فرآوری آنها که حاوی استخوان باشند، به عنوان منابع خوب فسفر شناخته شده اند. از منابع معدنی، مونوفسفات کلسیم، فسفات سدیم، فسفات آمونیم و دی فسفات کلسیم را می توان نام برد.
منیزیم: به طور وسیعی در بدن پراکنده است وبعد از کلسیم و فسفر، نسبت به سایر مواد معدنی، مقادیر بیشتری از آن در بدن وجود دارد. در حدود 70 درصد کل منیزیم، در استخوان ها و بقیه در بافت های نرم و مایعات بدن پراکنده است. منیزیم، رابطه بسیار نزدیکی با کلسیم و فسفر دارد. معمول ترین فعال کننده آنزیم ها در متابولیسم مواد مغذی و بخصوص کربوهیدرات ها است و در تولید و انتقال انرژی مهمترین عنصر است. میزان جذب منیزیم در دامهای مختلف، متفاوت است. در تک معده ای ها، میزان جذب بیشتر و متناسب با مصرف روزانه است. امّا در دام های نشخوار کننده، بسته به شرایط گوارشی و حضور سایر مواد معدنی، جذب منیزیم موجود در گیاهان علوفه ای، از حدود 50% تا 60% متغیر و بسته به میزان آن در خوراک روزانه، متفاوت است.
دفع منیزیم از طریق مدفوع و ادرار انجام می شود. مقدار دفع از راه ادرار بیشتر بوده و در حدود 95 درصد از منیزیم دفعی توسط ادرار و مابقی همراه مدفوع دفع می شود.
علائمی ناشی از کمبود منیزیم، در جیره غذایی بعضی از دام ها دیده شده است، در دام های بالغ ظهور چنین علائمی را که با کاهش مقدار منیزیم خون همراه است، «کزاز یا غش علفی» می نامند.
از علائم این عارضه، تشنج عضلانی، حساسیت زیاد و حالت غش بخصوص در دام های نشخوار کننده است.
با افزایش مقدار منیزیم جیره، تا حدود زیادی می توان از بروز و شدت این عارضه کاست، که این عمل با اضافه کردن مخلوط مواد معدنی سرشار از منیزیم به جیره و یا با افزایش مقدار منیزیم مرتع به وسیله استفاده از کودهای منیزیم، امکان پذیر است.
منابع منیزیم: از منابع خوب منیزیم می توان سبوس گندم و بیشتر مواد متراکم پروتئن دار گیاهی مخصوصاً کنجاله دانه های روغنی را نام برد. اگرچه مقدار منیزیم موجود در علوفه، بسیار تفاوت داشته و متغیر است. امّا گیاهان خانواده بقولات (شبدر و یونجه) در مقایسه با گیاهان خانواده گندمیان غنی ترند. از منابع معدنی، استات منیزیم و اکسید منیزیم مورد استفاده قرار می گیرند.
گوگرد: به عنوان جزئی از ترکیبات آلی در متابولیسم بدن انواع دام ها، دخالت دارد. بعضی از این ترکیبات عبارتند از: اسیدهای آمینه متیونین، سیستئین و ویتامین های بیوتین، تیامین و هورمون انسولین.
اسیدهای آمینه گوگرددار (متیونین و سیستئین) از اجزای اصلی پروتئین ها بوده و به طور وسیعی در تمام بدن پراکنده هستند. از آنجا که مصرف گوگرد عمدتاً به صورت جزئی از پروتئین است، کمبود این عنصر در بدن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. زیرا کمبود گوگرد، نمایانگر کمبود یک پروتئین خواهد بود.
گوگرد در متابولیسم کربوهیدرات ها و جابه جایی و متابولیسم انرژی در بدن فعالیت دارد. همچنین در ساختمان پروتئینی کولاژنها مشارکت می کند و در هورمون های پروتئینی و نیز در انعقاد خون دخالت دارد. جذب گوگرد، بسته به منبع گوگرد در خوراک متفاوت است. بعضی نظریه های علمی، جذب منابع آلی گوگرد را (مثلاً به صورت پروتئین) سریع تر از جذب منابع معدنی آن می دانند.
کمبود گوگرد، باعث کاهش ساخت اسیدهای آمینه گوگرددار و نهایتاً کاهش میزان ساخت پروتئین ها می شود که رشد دام را مختل می سازد.
در سال های اخیر، گاهی در جیره غذایی نشخوارکنندگان به جای قسمتی از پروتئین از اوره به منظور تأمین ازت استفاده می شود. میکروارگانیسم های شکمبه، زمانی که از ترکیبات ازته غیر پروتئینی استفاده کنند، توانایی ساخت اسیدهای آمینه گوگرددار را ندارند و بنابراین کمبود گوگرد در خوراک می تواند عامل محدود کننده ساخت متیونین و سیستئین باشد. تحت این شرایط، افزودن گوگرد به جیره حاوی این ترکیبات مفید واقع می شود.
البته شواهدی در دست است که میکروارگانیسم های شکمبه از سولفات ها (نظیر سولفات سدیم) در مقایسه با عنصر گوگرد، بیشتر می توانند استفاده کنند. دفع گوگرد، هم از راه ادرار و هم از راه مدفوع صورت پذیر است.
سولفات سدیم و گل گوگرد از جمله منابع مکمّل گوگردی به شمار می روند که در مواقع کمبود گوگرد می توان از آنها استفاده نمود.
پتاسیم: یکی دیگر از عناصر معدنی ضروری بدن است که در بدن اعمال مختلفی انجام می دهد. از آن جمله، به همراه کلر، سدیم و یون های بی کربنات (که به این مواد الکترولیت نیز می گویند) در تعادل اسیدی- بازی و تنظیم فشار اسمزی مایعات بدن دخالت دارد. پتاسیم به عنوان «کاتیون داخل سلولی» انجام وظیفه می کند. همچنین در قابلیت تحریک پذیری اعصاب و فعّالیّت ماهیچه ها و نیز در متابولیسم کربوهیدرات ها و پروتئین ها، نقش دارد.
در شرایط طبیعی، به علت کافی بودن پتاسیم در جیره، کمبود دیده نمی شود و مقدار مازاد بر نیاز به سرعت از بدن دفع می شود که این دفع، از طریق ادرار صورت می گیرد.
منابع پتاسیم: به طور کلی مقدار پتاسیم در گیاهان بسیار زیاد است. مثلاً در هر کیلوگرم ماده خشک علف بیش از 25 گرم پتاسیم یافت شده که به این ترتیب با تغذیه معمولی، بیش از سایر عناصر در اختیار حیوان قرار می گیرد.
سدیم: یکی از مواد معدنی ضروری پر نیاز بوده و همان طور که ذکر شد، همراه پتاسیم در تعادلی اسیدی- بازی و همچنین تنظیم فشار اسمزی مایعات بدن دخالت دارد.
بر خلاف پتاسیم، سدیم به عنوان کاتیون اصلی مایعات خارج سلولی و پلاسمای خون عملکرد دارد و غلظت آن در داخل سلول ها تقریباً کم است. وجود سدیم توأم با پتاسیم برای انتقال تحریکات عصبی و تحریک تارهای عضلانی، ضروری است. این دو عنصر سهم عمده ای در میزان انتقال مواد مغذّی دارند.
سدیم بیشتر به صورت نمک طعام به بدن دام رسیده و قسمت اعظم آن نیز به همین صورت از بدن خارج می شود. کمبود سدیم در جیره غذایی، منجر به کاهش فشار اسمزی و در نتیجه از دست رفتن آب بدن می شود. علائم کمبود در جیره عبارتند از: کاهش میزان رشد به علت کاهش مصرف انرژی و پروتئین های هضم شده و همچنین مشکلات تولید مثلی در دام های بزرگ و کاهش میزان تخمگذاری در طیور.
منابع سدیم: مقدار سدیم در اکثر گیاهان نسبتاً کم است و مواد غذایی با منشأ حیوانی مثل آرد گوشت و نیز موادی که منشأ دریایی دارند، مثل آرد ماهی، سرشار از سدیم هستند مهمترین مکمّل معدنی که به مصرف دام می رسد، نمک طعام است.