مقدمه
بخش بستهبندی در کشور ایران از جمله بخشهایی از صنعت و خدمات است که هیچ اداره و بخش خاصی در دولت به طور مستقیم به امور آن نمیپردازد. از این جهت همواره نوعی جفا در حق این بخش روا میشود. در دعوای بودجه و یا هنگام تبیین استراتژیهای خاص توسعه کشور چیز مشخصی برای بخش بستهبندی کنار گذاشتهنمیشود. اگر بودجه یا کمکی نیز برای توسعه بخش بستهبندی اختصاص یابد کسی نمیداند این بودجه را چگونه باید توزیع یا خرج کرد. زیرا بخش بستهبندی در کشور ما پراکنده و متنوع است.
تشکلهای صنفی
فقدان تشکلهای صنفی مربوط به بستهبندی باعث غیر قابل دفاع شدن درخواستهای بخش بستهبندی است. در واقع به دلیل نبود یک صدای رسا مانند یک انجمن یا اتحادیه صدای بخش بستهبندی آن طور که باید به گوش مسئولان نمیرسد.در روزگاری که گوش مسئولان برای شنیدن صدای غریبهها سنگین است و فقط نجواهای آشنا را میشنود برای رساندن صدایی که پیش از این شنیده نشده باید با صدای بلند صحبت کرد و این صدای بلند صدای یک تشکل صنفی آگاه و منسجم است.
با توجه به پراکندگی موضوعی بخش بستهبندی امکان ظهور یک تشکل کلی برای بستهبندی که هر یک از اعضای آن نمایندهیک واحد صنعتی یا خدماتی باشند و در ضمن با یکدیگر نیز منافع مشترک داشتهباشند به صفر نزدیک است. زیرا منافع صنفی بعضی از صنایع زیرمجموعه بخش بستهبندی اصلا در تضاد با یکدیگر است و یا حرف مشترکی با یکدیگر ندارند. برای مثال دغدغهها و ایدهآلهای صنف کارتن نه تنها هیچ شباهتی به تمایلات بخش پلاستیک ندارد بلکه در بعضی مسائل نیز در تضاد و رقابت با یکدیگر هستند. بهترین کار ایجاد تشکلهای صنفی در صنوف و صنایع جزء است. مانند صنعت کارتن، صنعت تولید لفاف بستهبندی، صنایع چاپ لفاف بستهبندی، ماشینسازان بستهبندی، جعبهسازان، سازندگان ظروف پلاستیکی، فلزی یا شیشهای و...
با تشکیل چنین تشکلهایی زمینه برای ایجاد یک کنفدراسیون یا تشکلی که اعضای آن نمایندگان تشکلهای صنفی مربوط به بستهبندی باشند عملیتر خواهد بود. آن گاه چنین تشکلی به مسائلی کلی چون جذب اعتبارات کشوری، تقسیم منابع و امکانات، توسعه ارزشهای افزوده و مسائلی شبیه آن خواهد پرداخت.
مدیریت
در حال حاضر و با ساختارهای دولتی و صنفی کنونی امکان مدیریت بخش بستهبندی در کشور ایران وجود ندارد. بستهبندی در ایران هنوز در حد موج است و با آن که ضرورت آن کم و بیش در میان مدیران و عامه مردم جا افتاده اما استراتژی مشخص و هدفمند برای آن تبیین نشده است. دولت به تنهایی و با ابزار و عوامل کنونی خود هرگز قادر نخواهد بود این موج را تحت کنترل درآورد. در حال حاضر بار این مسئولیت ناخواستهبر دوش مطبوعات تخصصی، چند موسسه و سازمان محدود دولتی و غیر دولتی و بعضی مدیران متخصص در چند واحد صنعتی مربوط به بسته بندی قرار دارد. مطبوعات تخصصی پتانسیل خوبی برای منظم کردن و تثبیت موج کنونی دارند که اگر دولت از آن استفاده کند میتواند از بستهبندی که در حال حاضر تنها به صورت یک موج است به عنوان عاملی درآمدزا و ارزآور بهرهبرداری کند. نباید از نظر دور داشت که بستهبندی به تدریج سهم بیشتری را در سبد هزینه خانوارهای ایرانی به خود اختصاص خواهد داد. البتهاین سهم به طور ناخواسته به وجود خواهد آمد. بنا بر این بخش بستهبندی نیازمند توسعهای است که به کاهش هزینههای بستهبندی منجر شود. این مهم به دست نخواهد آمد مگر در دیدگاه برنامهریزان توسعه بخش بستهبندی حداقل در وسعت منطقهای مد نظر قرار گیرد تا هزینه تولید کاهش یافته و کیفیت آن نیز مورد قبول مصرفکننده قرار گیرد.
تنوع و پراکندگی
از آن جا که بستهبندی یک پدیده نسبی است و موجودیت آن وابستهبه وجود کالا میباشد انتظار میرود تجمع واحدهای تولیدی در یک مکان منجر به ایجاد واحدهای مربوط به بستهبندی در آن مکان شود. بدین صورت به طور طبیعی استانهایی که بیشترین سهم تولید را دارند خود به خود سهم بیشتری از صنایع بستهبندی را به خود اختصاص دادهاند. در این میان تولیدات غذایی به دلیل حجم بالای تولید و شرایط خاص حمل و نگهداری بخش زیادی از صنعت بستهبندی کشور را به خود مشغول کردهاند. صنایع کارتنسازی از جمله پراکندهترین بخش بستهبندی است. از آن جا تولید کارتن کاری نسبتا ساده است و از طرفی حمل و نقل آن در مسیرهای دور چندان به صرفه نیست به طور عمومیواحدهای کارتنسازی تمرکز نداشته و در مناطقی احداث میشوند که به صنایع همان منطقه سرویس بدهند. گفتهمیشود بیش از چهار هزار واحد تبدیل ورق به کارتن در سراسر ایران پراکنده هستند که البتههنوز هیچ مرکزی حتی ماهنامه صنعت بستهبندی تاکنون قادر به جمعآوری آمار و مشخصات همه آنها نشده است. بسیاری از این واحدها بومیو محلی هستند و بعضی از آنها را حتی میتوان در روستاها پیدا کرد.
تولید کیسه پلاستیکی یعنی آن چه که نزد عوام به سلفون، نایلون و نایلکس معروف است از دیگر مشاغل بخش بستهبندی است که بعد از کارتن دارای تنوع و پراکندگی زیادی است. مصرف روزافزون کیسههای پلاستیکی و رقابت آن با مصنوعات مشابه کاغذی و مقوایی این پراکندگی را در آینده بسیار بیشتر خواهد کرد.
هر چه ماشینآلات و روشهای مورد استفاده برای تولید ملزومات بستهبندی پیچیدهتر یا گرانتر باشند به طور طبیعی گستردگی سرمایهگذاری و تعدد واحدهای تولیدی آنها کمتر است. از این رو واحدهای که به تولید ظروف پلاستیکی میپردازند نسبت به واحدهایی که ظروف مقوایی تولید میکنند محدودتر هستند.
میزان تولید، میزان مصرف، سرمایه اولیه و دانش فنی مورد نیاز باعث شده که کارتنسازی و تولید کیسه پلاستیکی بیشترین تعداد واحد مربوط به بستهبندی را به خود اختصاص دهدو در نقطه مقابل آن تولید لفافهای خاص چون BOPP یا CPP و ظروفی از جنس فلز و شیشه کمترین تعداد واحدهای تولیدی را در کشور داشتهباشند. در این میان نمودار مصرف و کیفیت ظروف فلزی و شیشهای به دلیل مقتضیات حمل و نقل از یکنواختی در سطح کشور برخوردار نیست. این موضوع گاهی حتی به طور معکوس عمل کرده و نقش تعیین کننده در تولید دارد. یعنی تولیدکنندهای که از سازنده قوطی فلزی بسیار دور باشد هرگز به فکر تولید کالایی که باید در قوطی فلزی بستهبندی شود نمیافتد. این معضل اگر جلوی تولید را نگیرد به طور قطع تولیدکننده را مجبور به فلهفروشی میکند. ابتداییترین دستورالعمل در خصوص برنامهریزی برای بستهبندی کشور بررسی وضعیت تقسیم امکانات بستهبندی در سطح کشور است. در حال حاضر به دلیل مرکزنشینی بسیاری از سرمایهداران ایرانی بسیاری از صنایع از جمله صنایع بستهبندی در منطقه استان تهران قرار دارند. مسیر تهران تا قزوین در ادامه آن رشت و تبریز، محل فعالیت تعداد زیادی از واحدهای تولیدی مهم صنعت بستهبندی کشور است.
مناطق جنوب کشور با وجود برخورداری از تولید قابل توجه در بخش کشاورزی سهمی درخور از توزیع امکانات و سرمایهگذاری بستهبندی ندارند. البته نوع سرمایهگذاری بخش بستهبندی برای این منطقه با نیمه شمالی کشور تفاوتهایی دارد که همین امر باید مدیریت شود.
برخی ملزومات بستهبندی همچون فیلم BOPP به طور کلی در نیمه جنوبی کشور تولید نمیشوند این در حالی است که بخش عمدهای از مواد مصرفی آنها از جنوب کشور حمل میشود و در مقابل بخش اصلی بازار مصرف آنها نیز تنها در نیمه شمالی کشور است.
پرنام و نشانترین منطقه کشور از نظر صنایع بستهبندی یک چهارم شمالی کشور است که شمال خراسان، استانهای شمالی، تهران و شمال آذربایجان را شامل میشود. در مقابل کم نام و نشانترین منطقه، جنوب شرقی کشور است که گویی به طور کلی فراموش شده و به حال خود رها شده است. منطقه شمال غرب کشور به دلیل همسایگی با کشور ترکیه از شتاب خوبی در پیشرفت بستهبندی برخوردار است. در مقابل منطقه شمال شرق کشور با توجه به داشتن امکانات تحقیقاتی وسیعتر، جذب سرمایه بیشتر و آب و هوای معتدلتر از روند کندی در توسعه بستهبندی برخوردار است. وضعیت کمی و کیفی بستهبندی در شمال شرقی کشور با قطبیت زعفران و امکانات کشاورزی در این منطقه همخوانی ندارد و به نظر میآید این منطقه از مزیتهای نسبی خود که در بالا گفتهشد به قدر کافی استفاده نکرده است. وجود برخی واحدهای صنعتی بزرگ مربوط به بستهبندی با مالکیتهای غیرخصوصی یا مدیران غیرمالک در این منطقه تا حدی در توقف و یا کندی پیشرفت صنعت بستهبندی آن تاثیر داشته و دارد.
نکته مهم دیگر درباره کیفیت پراکندگی بخش بستهبندی در کشور مربوط به پایگاههای بستهبندی است. در خصوص کمیت و کیفیت پایگاههای بستهبندی به دلیل آمیخته بودن آنها با واحدهای تولیدی نمیتوان اظهار نظر خاصی کرد. منظور از پایگاههای بستهبندی واحدهای خدماتی یا صنعتی است که تنها به عملیات بستهبندی میپردازند. چنین واحدهایی اگر تنها به قصد ارائه خدمات به تولیدکنندگان تاسیس شده باشند در مناطقی نزدیک به واحدهای تولیدی یا کشاورزی احداث میشوند و اگر محصولات را گرفته و پس از بستهبندی به نام خودشان به بازار عرضه کنند ممکن است کارگاه خود را در منطقه مصرف احداث کنند. البته این امر قطعی نیست. کیفیت و کمیت پراکندگی پایگاههای خدمات بستهبندی از جمله موارد بسیار مهم در توسعه بخشهای تولیدی از جمله بخش کشاورزی است. در این مورد باید روی دولت حساب کرد. به عبارتی برنامهریزی و راهبری این حوزه از صنعت بستهبندی تنها از نهادی عمومی بر میا~ید. این نهاد میتواند دولت یا یک تشکل صنفی قوی باشد. در کشور هنوز سازماندهی برای توزیع خدمات بستهبندی صورت نگرفتهو البته این کار نیازمند همگرایی بین طرفهای ذینفع است.
چاپِ بستهبندی در ایران
چاپ بستهبندی از جمله رشتههایی در صنف چاپ است که طی سالهای اخیر توسعه کمی و کیفی خوبی داشتهاست. با این حال با وجود به خدمت گرفته شدن ماشینا~لات پیشرفته هنوز درصد قابل توجهی از آثار چاپی بستهبندی قابل رقابت با نمونههای غربی خود نیستند. مطالعات ماهنامه صنعت بستهبندی نشان داده توسعه چاپ بستهبندی در سطح، بیشتر از عمق بوده است. به این معنی که بسیاری از سرمایهگذاران و به طور کلی نسل جدید صنعت چاپ کشور (چه از نظر سنی و چه سابقه در صنف) بیشتر به تهیه فنآوری جدید و تواناییهای اسمی آن پرداختهاند. در حالی که ارکانی چون دانش، تجربه، اخلاق و وجدان صنفی، بازارشناسی و بسیاری عوامل مهم و تاثیر گذار که با اسکناس قابل معامله نیستند و با خطکش قابل اندازهگیری نمیباشند مورد توجه قرار نگرفتهاند. این معضل اگر حل نشود عامل باخت سنگین صنعت چاپ ایران در آینده خواهد شد.
تعداد ماشینآلات چاپ فلکسو و روتوگراورهای مطابق با تکنولوژی روز در ایران آن قدر هست که بازار توقع داشته باشد حتی در بخش صادرات نیز رقابت با غرب با موانع مهمی برخورد نکند. همچنین نرخ و شتاب ورود تجهیزات چاپ لیبل و شرینک اسلیو در حدی است که میتوان در طول یک سال شاهد تفاوتهای قابل ملاحظهای در بازار لیبل بود. با این حال نسبت پیشرفتهای کیفی چاپ به میزان ماشینآلات و فنآوریهای وارد شده به کشور نسبتی منطقی نیست.