دانلود مقاله تاریخچه کیمیاگری

Word 60 KB 12195 22
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • از زمانی که کیمیاگری در بافت حوزه وسیع دانشوری هند قرار گرفت، تأثیرات دیگر تعالیم متافیزیکی و فلسفی همچون سامخیا، یوگا، وایششیکا و آیورودا غیرقابل اجتناب بود.

    با این وجود، بیشتر متونرسایان ریشه در مکاتب تنتری کولا دارد که با تعالیم شخصیت ماتسیندرانات مرتبط است.

    تنها معدودی از مردم در آن زمان رسیانا را درک می کردند.

    دو نمونه مشهور ناگار جوناچاریا و نیتیاناندهیا هستند.

    ناگارجوناچاریا یک راهب بودایی بود، که در زمان های باستان، مدیریت دانشگاه بزرگ ناگارجوناساگار را بر عهده اشت.

    کتاب مشهور وی، راساتاناکارام، یکی از نمونه های مشهور پزشکی اولیه در هند است.

    در اصطلاحات طب سنتی هند “راسا” به معنای “جیوه” است و گفته می شد ناگارجوناچاریا روشی برای تبدیل جیوه به طلا ابداع کرده بود.

    گرچه بیشتر نوشته های وی از بین رفته است، اما تعالیم وی هنوز تأثیر چشمگیری تا به امروز بر طب سنتی (آیورودا) داشته است.

    کیمیاگری در جهان یونان شهر یونانی اسکندریه در مصر مرکز دانش کیمیاگری یونان بود، و اهمیت خود را در بیشتر دوران های یونان و روم حفظ کرد.

    یونانیان عقاید هرمسی مصریان را از آن خود کرده و آن را با فلسفه های فیثاغورث، یونینیزم، و فلسفه عرفانی در هم آمیختند.

    فلسفه فیثاغورث، در اصل، بر این اساس استوار است که اعداد بر جهان حاکم هستند، وی با مشاهده صدا، ستارگان، اشکال هندسی همچون مثلث، یا هر چیز دیگری که می توان از آن نسبت به دست آورد به چنین نتیجه ای دست یافت.

    تفکر پونیا بر این عقیده استوار بود که جهان را می توان از طریق تمرکز بر پدیده های طبیعی توصیف کرد؛ گفته می‌شود تیلز و شاگرد وی آناکسیماندر، و بعدها افلاطون و ارسطو، که کتابهایشان بخش جدایی ناپذیر کیمیاگری بود این فلسفه را مطرح کردند.

    بر اساس این عقیده.

    جهان را می توان توسط قوانین طبیعی که تنها از طریق بررسی های دقیق، جامع و سنگین قابل دسترسی است توصیف کرد.

    سومین مؤلفه که توسط یونیان به فلسفه هرمسی راه یافت فلسفه عرفانی بود، که یک عقیده رایج در مسیحیت و امپراطوری روم پس از مسیحیت بود، بر این اساس جهان ناقص است چرا که به نحوی معیوب خلق شده است، و آموختن مسائل معنوی می تواند منجر به رستگاری انسان شود.

    آنان همچنین بر این باور بودند که خدا جهان را به نحو مدنظر گذشتگان خلق نکرده است، بلکه جهان “از” وی خلق شده است، اما جهان در روند خلق خود دچار فساد شده (و فساد دنیا از طریق هبوط آدم و هوا، یعنی در نتیجه گناه نخستین نبوده است).

    برخی فرقه های عرفانی همچنین بر این باور بودند که خدای کتاب مقدس شریر بوده و وی را به عنوان تجلی دون خدای عالی می دانستند که آنان به دنبال پرستش وی و وحدت با وی بودند، با این وجود جنبه خدای ابراهیمی که شریر بود هیچ نقشی در کیمیاگری نداشت.

    اما جنبه تعالی به خدای عالی تأثیر بسیاری بر کیمیاگری داشت.

    نظریات افلاطونی و نئوافلاطونی در رابطه با کلیات و قدرت مطلق خدا نیز در کیمیاگری مورد استفاده قرار گرفت (بر اساس عقاید اصلی آنها جنبه فیزیکی جهان ناقص بوده و خدا ذهن کیهانی برتر است).

    یکی از مفاهیم بسیار مهم که در این زمان مطرح شد، توسط امیدوکلس مطرح شده و توسط ارسطو تبیین شد، بر این اساس همه چیز در جهان خلقت از چهار عنصر ساخته شده است: “آب”، “باد”، “خاک”، “آتش”.

    به گفته ارسطو، هر یک از این چهار عنصر دارای حوزه خاصی بود که به آن تعلق داشت و در صورتی که دست نخورده باقی بماند به آن بازمی گردد.

    این چهار عنصر یونانیان بیشتر چهار جنبه کیفی، و نه کمی، ماده را به نحوی که امروزه عناصر مطرح می شوند تشکیل می دادند.

    “...

    کیمیاگری هیچ گاه آب، باد، خاک و آتش را به عنوان مواد شیمیایی یا مادی به مفهوم امروزی آن نمی دانست.

    این چهار عنصر در حقیقت کیفیت های اصلی، و عمومی هستند که به موجب آنها ماده فاقد شکل و صرفاً کمی تمامی اجسام ابتدا خود را در اشکالی متمایز نشان می دهد”.

    کیمیاگران بعدی به جنبه های عرفانی این مفهوم به نحو گسترده ای دامن زدند.

    کیمیاگری در امپراطوری روم رومیان کیمیاگری و متافیزیک یونانیان، را نظیر بیشتر دانش و فلسفه یونان از آن خود کردند.

    تا پایان دوران امپراطوری روم فلسفه کیمیاگری یونانیان با فلسفه های مصریان در هم آمیخته شد تا تفکر هرمتیسیزم شکل بگیرد.

    با این وجود، گسترش مسیحیت در امپراطوری خط جدید و متناقضی از تفکرؤ که از آگوستین (354-430 پس از میلاد) نشأت گرفته بود، به بار آورد.

    آگوستین از نخستین فیلسوفان مسیحی بود که عقاید خود را قدری پیش از انحطاط امپراطوری روم نگاشت.

    او در اصل بر این باور بود که خرد و ایمان را می توان برای درک خدا به کار گرفت، اما از نظر وی فلسفه تجربی پلید بود: “به واسطه این حواس جسمی، نوعی کشش و کنجکاوی تهی در روح انسان است، که به دنبال لذت جسمانی نیست بلکه به دنبال کسب تجربه از طریق جسم است، و این کنجکاوی تهی از طریق اسامی ای همچون آموختن و علم شناسایی می شود”.

    عقاید آگوستینی کاملاً ضدتجربی بوده، با این وجود وقتی که فنون تجربی ارسطو به جهان غرب ارائه شد کسی با آنها مخالفت نکرد.

    با این وجود، تفکر آگوستینی به خوبی در جامعه قرون وسطایی راه یافته بود و برای آنکه نشان دهد کیمیاگری رابطه ای با خدا ندارد مورد استفاده قرار می گرفت.

    بیشتر دانش رومیان از کیمیاگری، همانند دانش یونانیان و مصریان، اکنون دیگر در دست نیست.

    در اسکندریه، یعنی مرکز مطالعات کیمیاگری در امپراطوری روم، هنر اساساً شفاهی بوده و به منظور پنهان کاری، بخش های محدودی به صورت مکتوب درمی آمد.

    (که از آن جمله می توان به استفاده از “هرمسی” به معنای “مخفی” اشاره کرد.) ممکن است برخی از نوشته ها در اسکندریه تهیه شده، و متعاقباً در آتش سوزی ها و دوره‌های پرآشوب متعاقب آن از بین رفته باشد.

    کیمیاگری در جهان اسلام پس از سقوط امپراطوری روم، کانون توجه رشد کیمیاگری به جهان اسلام انتقال یافت.

    از آنجایی که مستندسازی کیمیاگری اسلامی به نحو بهتری انجام شده است اطلاعات بسیار بیشتری در این مورد در دست است: در حقیقت، بیشتر آثار پیشینیان که در طول سال ها به دست آمده بود از طریق ترجمه های مسلمانان حفظ شد.

    جهان اسلام دیگ ذوب کیمیاگری بود.

    اندیشه افلاطون و ارسطو، که تا پیش از آن تا حدودی در علوم هرمسی راه یافته بود، همچنان مورد تلفیق قرار می گرفت.

    کیمیاگران مسلمان همچون رازی (لاتین راسیس یا رازس) و جابربن حیان (لاتین جبر) کشفیات چشمگیری در زمینه شیمی داشتند که از آن جمله می توان به فن تقطیر (کلمات “تقطیر” و “الکل” دارای ریشه عربی هستند)، اسیدهای هیدروژن و کلرید (هیدروکلریک)، سولفوریک، نیتریک، سودا، پتاس، و بسیاری دیگر اشاره کرد.

    (اسامی عربی دو ماده آخر، یعنی “الناترون” و “القالی”، به صورت لاتین “ناتریوم” و “کلیوم” نوشته شد، و از آنها نمادهایی برای سدیم و پتاسمیم ساخته شد.) کشف این نکته که تیزاب سلطانی، ترکیبی از اسید نیتریک و اسید هیدروکلریک، می تواند عالی ترین فلزات یعنی طلا را حل کند، تصورات کیمیاگران را در طول هزاره بعد شکل داد.

    فلاسفه مسلمان همچنین کمک بسیاری به هرمتیسیزم کیمیاگری داشتند.

    تأثیرگذارترین محقق در این زمینه بدون شک جابربن حیان (به لاتین حبروس، و به انگلیسی حبر) بود.

    هدف نهایی جابر تکوین، تولید مصنوعی حیات در آزمایشگاه کیمیاگری، تا سرحد حیات انسانی بود.

    او هر یک از عناصر ارسطو را در قالب چهار کیفیت “گرما”، “سرما”، “خشکی” و “رطوبت” بررسی کرد.

    به گفته جابربن حیان، در هر فلز دو مورد از این کیفیت ها درونی و دو مورد بیرونی است.

    به عنوان مثال، سرب از نظر بیرونی سرد و خشک است و این در حالی است که طلا گرم و مرطوب است.

    بنابراین، جابر این نظریه را مطرح کرد که، از طریق برهم زدن ترتیب کیفیت یک فلز، دیگری به دست خواهد آمد.

    با مطرح شدن این نتیجه گیری، جستجو برای سنگ فلاسفه در کیمیاگری غرب وارد مرحله جدید شد.

    جابر مبحث معانی رمزی اعداد را تدوین کرد که به موجب آن اعداد ریشه نام یک ماده در عربی، پس از تبدیلات مختلف، با مشخصات فیزیکی عنصر دارای تناظر بود.

    اکنون عموماً پذیرفته اند که کیمیاگری چین بر کیمیاگری عربی تأثیر چشمگیری برجای گذاشته است.

    گرچه در مورد میزان این تأثیر هنور بحث های بسیاری در جریان است، به همین ترتیب، آموخته های هندو نیز در کیمیاگری اسلامی مورد استفاده قرار گرفت، اما باز هم میزان و تأثیر این امر به درستی مشخص نیست.

    کیمیاگری در اروپای قرون وسطی کیمیاگری به دلیل ارتباطات قوی خود با فرهنگ های یونانی و رومی، به راحتی در فلسفه مسیحیت پذیرفته شد، کیمیاگران قرون وسطی در اروپا به نحو چشمگیری دانش کیمیاگری اسلامی را به کار گرفتند.

    جربرت از اوریلاک، که بعدها پاپ سیلتوستر دوم نام گرفت، (متوفی به سال 1003) از نخستین کسانی بود که از طریق اسپانیا علوم اسلامی را به اروپا وارد کرد.

    پس از وی مردانی همچون آدلارد از بث، که در قرن دوازدهم می زیست، دانش بیشتری را به اروپا منتقل کرد.

    اما این روند تا قرن سیزدهم عموماً به ادغام علوم اسلامی در کیمیاگری اروپا محدود می شد.

    در این دوره در عقاید آگوستین که از جمله نخستین متفکران مسیحی بود، انحرافاتی ایجاد شد.

    سرآنسلم (1033-1109) یکی از بندیکتی هایی بود که معتقد بود ایمان باید بر خردگرایی پیشی بجوید، آگوستین و بیشتر خداشناسان پیش از آنسلم نیز دارای چنین عقیده ای بودند، اما انسلم این عقیده را مطرح کرد که ایمان و خرد گرایی سازگار هستند و به ترویج خردگرایی در بافتی مسیحی پرداخت.

    این عقیده وی زمینه را برای انفجار فلسفی فراهم کرد.

    پیتر آبلارد نظریه آنسلم را پیگیری کرده و زمینه را برای پذیرش تفکر ارسطو پیش از ورود نخستین آثار ارسطو به جهان غرب فراهم کرد.

    مهمترین تأثیر وی بر کیمیاگری این عقیده بود که کلیات افلاطون دارای هویتی مجزا خارج از آگاهی انسان نیست.

    آبلارد همچنین بررسی تعارضات فلسفی را نظام مند کرد.

    رابرت گروستست (1170-1253) یکی از پیشگامان نظریه علمی بود که بعدها کیمیاگران آن را تغیر داده و مورد استفاده قرار دادند.

    او روش های تحلیلی آبلارد را اتخاذ کرده و استفاده از مشاهدات، تجربیات و نتیجه گیری ها را در ارزیابی های علمی به آن افزود.

    گروستست همچنین تلاش بسیاری کرد تا فاصله بین تفکر ارسطو و افلاطون را از بین ببرد.

    آلبرتوس مگنوس (1193-1280) و توماس آکویناس (1225-1274) هر دو دومینیک بودند که به مطالعه ارسطو پرداخته و تلاش می کردند تفاوت های بین فلسفه و مسیحیت را از بین ببرند.

    آکویناس همچنین اقدامات بسیاری در حوزه توسعه روش های علمی انجام داد.

    او همچنین تا حدی پیش رفت که مدعی شد امور جهانی را تنها می‌توان از طریق استنتاج منطقی کشف کرد، و از آنجایی که منطق نمی تواند برخلاف خدا حرکت کند، منطق باید با الهیات سازگار باشد.

    این تصور برخلاف عقیده افلاطونی بود که همگان بدان اعقداد داشته و بر اساس آن امور جهانی صرفاً در اشراق الهی یافت می شد.

    مگنوس و آکویناس از نخستین کسانی بودند که به آزمایش نظریه کیمیاگری پرداخته، و توانستند خود نیز در زمره کیمیاگران قرار بگیرند، با این استثناء که این دو کار اندکی در حوزه آزمایش انجام دادند.

    نخستین کیمیاگر واقعی در اروپای قرون وسطی راجر بیکن بود.

    کاری که او برای علم کیمیا انجام داد همچون کار رابرت بولی بود برا علم شیمی و گالیله برای نجوم و فیزیک.

    بیکن (1294-1214) وابسته به دسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس در آکسفورد بود که علاوه بر علم کیمیا به کنکاش در فیزیک نور و زبان می پرداخت.

    آرمان های فرانسیسی مبنی بر پذیرش جهان به جای پس زدن آن منجر به پیدایش اعتقادی در او شد که تجربه را بر استدلال ارجحیت می داد: “از سه چیزی که آدمی گمان می کند می تواند از اشیا دانش کسب کند یعنی: اختیار، استدلال، و تجربه تنها آخرین آنها مؤثر بوده قادر به ایجاد آرامش روان است”.

    (Bacon p.

    367) “علوم تجربی نتایج سایر علوم را کنترل می کند و حقایقی را برملا می کند که استدلال در اصول کلی هرگز قادر ه کشف آنها نخواهند بود”.

    به راجر بیکن آغاز جستجو در پی کیمیا و اکسیر زندگی نیز نسبت داده شده است: “در نظر خردمندان، آن دارویی که بتواند تمام ناخالصی‌ها و فسادپذیری ها را از فلزات پست تر بزداید، به اندازه ای می تواند فسادپذیری را از تن انسان به درآورد که زندگی اش برای قرن ها به طول بیانجامد.” نظریه ی جاودانگی جای خود را به اندیشه ی عمر طولانی داد؛ به هر حال تصور این بود که عمر آدمی در این کره خاکی فقط برای این است که صبر کند و خود را برای جاودانگی اخروی در محضر خداوند آماده سازد.

    جاودانگی در این دنیا با اصول الهیات مسیحیت همخوانی نداشت.

    بیکن تنها کیمیاگر سال های اصلی قرون وسطی نبود اما مهمترین آنها ب شمار می رفت.

    از نتایج کارهای او کیمیاگران بیشماری طی قرون پانزده تا نوزده استفاده می کردند.

    سایر کیمیاگران در دوران او ویژگی های مشترکی داشتند.

    اولین و مشخص ترین این ویژگی ها این بود که تقریباً تمامی این افراد اعضای روحانیت بودند و این امر صرفاً بدان جهت بود که افراد معدودی خارج از مکتب (مدارس محلی) سواد بررسی کارهای برگرفته از زبان عربی را داشتند.

    و نیز در آن زمان فتوای کلیسا درباره ی کیمیاگری، استفاده از آن به عنوان روش مناسبی برای کنکاش در خداشناسی و گسترش آن بود.

    کیمیاگری مورد علاقه ی اقشار کثیری از روحانیت مسیحی بود چرا که در آن زمان که مردم تازه داشتند درباره ی عقل گرایی چیزهایی می فهمیدند، علم کیمیا دیدگاهی عقلانی از جهان را ارائه می داد.

    از این رو تا پایان قرن سیزدهم علم کیمیا به اسلوب فکری نسبتاً ساختار یافته ای تبدیل شده بود.

    اساتید به تئوری های عالم کبیر- عالم صغیر هرمس اعتقاد داشتند، بدین معنی که معتقد بودند فرایندهایی که بر روی کانی ها و سایر مواد اثر گذارند می توانند بر بدن انسان نیز اثر کنند (مثلاً اگر انسان بتواند راز خالص کردن طلا را بیابد، پس می تواند راهی برای پالودن روح انسان نیز به کار بندد.

    آنها به چهار عنصر و چهار ویژگی آن گونه که در بالا ذکر شد معتقد بودند، و نیز عادت داشتند که افکار خود را با نوشتاری پوشیده در مجموعه ی پیچیده ای از زبان حرفه ای در میان دام هایی برای گمراه کردن افراد غیرمتخصص پنهان کنند.

    سرانجام، کیمیاگران هنر خود را به کار بستند یعنی عملاً مواد را آزمایش کردند و مشاهده ها و تئوری هایی درباره ی چگونگی عملکرد جهان ارائه دادند.

    کل فلسفه ی آنها بر این اساس بود که معتقد بودند روح آدمی پس از هبوط آدم درونش قسمت شده است.

    با خالص کردن دو بخش از روح خود، آدمی می تواند به خدا بپیوندد.

    این دیدگاه ها در قرن چهارده به شدت تغییر کردند.

    ویلیام اوکامی، راهب فرانسیسی از آکسفورد متوفی در سال 1349 میلادی، دیدگاه Thomist تطابق میان ایمان و استدلال را به شدت مورد نکوهش قرار داد.

    دیدگاه او که امروزه در بسیاری از موارد مورد قبول واقع شده است، این بود که خداوند را می بایست تنها با ایمان قبول داشت؛ خداوند را نمی توان به استدلال انسان محدود کرد.

    البته این دیدگاه اشتباه نبود مشروط بر اینکه انسان برهان خداوند نامحدود در برابر توانایی محدود انسان را پذیرفته باشد، اما عملاً این امر کاربرد علم کیمیا را در قرون چهارده و پانزده از بین برد.

    پاپ چان 22 در اوایل قرن 13 حکمی علیه کیمیاگری صادر کرد که عملاً مانع از کار در حوزه ی کیمیا برای کارکنان کلیسا شد.

    تغییرات آب و هوایی، وبا، افزایش جنگ و خشکسالی که از مشخصه‌های این قرن بودند نیز بدون شک به طور کلی مانع پیگیری فلسفی موضوع می‌شدند.

    نیکولاس فلامل این علامات مرموز کیمیا را روی مقبره خود در کلیسای معصومین مقدس در پاریس حکاکی کرده بود.

    علم کیمیا را افرادی چون نیکولاس فلامل زنده نگاه داشتند.

    فلامل شهرت خود را از این جهت کسب کرد که تنها یکی از معدود کیمیاگرانی بود که در آن دوران آشفته به نوشتن کتاب می پرداختند.

    سال های زندگی او به 1417-1330 ختم می شد و اگر می بود به عنوان الگوی اصلی مرحله ی دوم علم کیمیا محسوب می شد.

    برخلاف پیشینیان خود، او دانشمندی مذهبی نبود و تمام علاقه اش در جستجوی کیمیا خلاصه می شد و معروف بود که کیمیا را پیدا کرده است؛ وقت زیادی لازم است تا فرایندها و واکنش ها را در کارهای او شرح داد اما کارهای او هیچگاه به درستی فرمولی ارائه نمی دهد که نشان دهنده ی تغییر و تبدیل مواد باشد.

    بیشتر کاری که انجام داده بود به جمع آوری دانش کیمیا محدود می شد و این قبل از او نیز وجود داشت، خصوصاً بخشی از آن که به اکسیر مربوط می شد.

    در طول سال های اصلی قرون وسطی (1500-1300 میلادی) کم و بیش شبیه فلامل بودند بدین ترتیب که تمام تمرکز آنها برجستتجو در پی کیمیا و اکسیر جوانی، که امروزه گمان می رود دو چیز مجزا باشند، خلاصه می شد.

    اشارات مرموز و رمزنمایی آنها منجر به پیدایش تفاسیر متعددی در این علم شد.

    مثلاً، به عقیده ی بسیاری از کیمیاگران این دوره، تطهیر روح را به معنی تبدیل سرب به طلا می دانستند (که در آن به اعتقاد آنها عنصر جیوه نقش مهمی را ایفا می کرد).

    بسیاری از مردم به این افراد به چشم جادوگر می نگریستند و اغلب به خاطر کارهایشان مورد آزار و اذیت واقع می شدند.

    یکی از این افراد که در اوایل قرن ششم ظهور کرد هاینریخ کورنلیوس اگریپا نام داشت.

    او خود را جادوگر می دانست و قادر به احضار روح بود.

    تأثیرات او ناچیز و قابل اغماض است اما او نیز همچون فلامل نوشته هایی ارائه کرد که در سال های پس از او مورد استفاده ی کیمیاگران قرار می گرفت.

    او نیز همچون فلامل بسیار تلاش کرد تا علم کیمیا را از فلسفه ی عرفانی به جادویی اسرار آمیز تبدیل کند.

    البته او توانست فلسفه ی کیمیاگران پیش از خود را، از جملع علوم تجربی، مبحث معانی رمزی اعداد و غیره، زنده نگاه دارد لکن او تئوری جادو را اضافه کرد که تفکر کیمیا را به عنوان اعتقادی اسرار آمیز تقویت می کرد.

    علیرغم تمام این موارد، اگریپا هنوز خود را یک مسیحی می‌دانست، هرچند دیدگاه هایش اغلب با کلیسا در تضاد بود.

    کیمیاگری در دوران معاصر و رنسانس بدین ترتیب کیمیاگری در آغاز رنسانس نیز ادامه یافت.

    این عصر همچنین شاهد شیادهایی بود که از حقه های علم شیمی و تردستی برای “نشان دادن” تبدیل فلزات پست به طلا استفاده می کردند، یا مدعی داشتن علمی اسرار آمیز بودند- که مردم با ارائه‌ی “اندک” سرمایه ای- قطعاً می توانستند به طلا دست یابند.

    شاخص ترین فرد در این دوره فیلیپوس اریولوس پاراسلسوس نام داشت، (Thephrastus Bombastus von Hohenheim ، 1493-1541) که کیمیاگری را شکلی تازه بخشید و بسیاری از اصول علم غیب را که طی سال ها جمع شده بود رد کرد و استفاده از مشاهدات و آزمایش ها را برای کسب آگاهی از بدن انسان ترویج داد.

    او سنن ناستیک را رد کرد اما بسیاری از فلسفه های وابسته به هرمس، فلسفه های نئو افلاطونی و فیثاغورثی را حفظ کرد؛ با این حال دانش هرمسی آنقدر با تئوری ارسطویی آمیخته بود که ردناستیسیزم توسط او عملاً بی معنی بود.

    پاراسلوس، به طور اخص، تئوری های جادوی اگریپا و فلامل را رد کرد.

    او خود را جادوگر نمی دانست و کسانی را نیز که خود را چنین می خواندند خوار می‌شمرد.

    (ویلیامز ص ص 45-239) پاراسلوس پایه گذار کاربرد مواد شیمیایی و کانی در داروها بود و چنین نوشت: “بسیاری درباره ی کیمیا چنین گفته اند که کارش ساختن طلا و نقره است.

    برای من چنین چیزی هدف نیست، بلکه هدف من تنها کشف خواص و نیرویی است که در داروها نهفته است.” دیدگاه های هرمسی او این بود که بیماری و سلامت بدن وابسته به هماهنگی انسان یعنی جهان اصغر است با طبیعت یعنی جهان اکبر.

    او با دیدگاه متفاوت خود این تشبیه را نه به معنای تطهیر روح به کار می برد بلکه بدین معنا که انسان می بایست مقادیر متعادلی از کانی ها را در بدن خود داشته باشد، و نیز اینکه برای بعضی بیماری های خاص بدن داروهایی وجود دارد که آنها را درمان می کند.

    اگرچه از دیدگاه عصر جدید تلاش او در معالجه ی بیماری ها با درمان هایی چون جیوه خردمندانه به نظر نمی رسد، فکر اصلی اش که همان داروهای تهیه شده از مواد شیمیایی بود سالیان سال باقی مانده است، این امر تکامل انسان را نیز شامل می شد.

    در انگلستان، موضوع کیمیاگری در آن چارچوب زمانی بیشتر به دکتر جان دی (13 جولای 1527 دسامبر، 1608) برمی گردد که بیشتر به دلیل کارهایش به دلیل کارهایش به عنوان منجم، رمز نویس و “مشاور علمی” ارشد ملکه الیزابت مشهور بود.

    در ارتباط با آثر راجر بیکن، دی یک منبع موثق به شمار می رفت، و آنقدر به کیمیاگری علاقه داشت که به تأثیر از کابالا کتابی در این موضوع نگارش کرد (Monas Hieroglyphica ،1564).

    همکار دی ادوارد کلی- که مدعی بود می توان از میان یک گوی شیشه ای با فرشته ها صحبت کند و نیز گردی دارد که جیوه را به طلا تبدیل می کند، می تواند عامل اصلی ایجاد تصوری عامل از کیمیاگران حقه باز شد.

    یکی دیگر از کیمیاگرانی که کمتر شناخته شده است میکاییل سندیوگیوس “مایکل سدزیوج”، 1636-1566 م)، کیمیاگر، فیلسوف، پزشک و پیشگام در علم شیمی از لهستانی بود.

    طبق برخی اخبار، او اکسیژن را در آزمایشگاه حدود سال 1600 یعنی 170 سال پیش از شل و پریسلی، با گرم کردن نیترات سدیم (شوره) نظیر کرد.

    او گمان می کرد گاز متصاعد شده “اکسیر زندگی” است.

    به نظر می رسد سندیوگیوس کمی پس از کشف این روش آن را به کورنلیوس در بل آموزش داد.

    در سال 1621، در بل عملاً این روش را برای یک زیردریایی به کاربرد.

    [تایکو براهه] (1601-1546)، که بیشتر به دلیل تحقیقات در هیئت و نجوم شناخته می‌شود نیز کیمیاگر بود.

    او آزمایشگاهی داشت که در مؤسسه ی پورانیوبورگ که مؤسسه ای آزمایشگاهی/ تحقیقاتی بود به همین منظور ساخته شده بود.

    زوال کیمیاگری غربی علم معاصر با افزایش تأکید بر آزمایشات کمی دقیق و خوار شمردن “حکمت باستان”، مرگ کیمیاگری غربی را به بار آورد.

    اگرچه بذر این حوادث در قرن 17 میلادی کاشته شد، کیمیاگری تا دویست سال همچنان شکوفا بود، و در حقیقت در قرن 18 به اوج خود رسید.

    رابرت بویل (1691-1627) که او را بیشتر به سبب مطالعاتش درباره ی گازها می شناسند (رک قانون بویل)، پیشگام در روش علمی تحقیقات شیمی بود.

    او در آزمایش های خود هیچ چیزی را از پیش فرض نمی دانست و کوچکترین اطلاعات مربوطه را گردآوری می کرد؛ اطلاعاتی را که به طور کلی در صورت مرتبط بودن در آزمایش های خود مورد توجه قرار می داد عبارت بودند از: مکان آزمایش، ویژگی های باد، محل خورشید و ماه و فشار مشخص شده در دستگاه فشار سنج.

    این شیوه نهایتاً منجر به پایه گذاری شیمی جدید در قرن 18و19 شد که اساس آن بر اکتشافات لاوازیه و جان دالتون استوار بود.

    - و سرانجام چارچوبی منطقی، کمی و مطمئن برای درک تبدیل مواد به وجود آورد، و بیهودگی اهداف دراز مدت کیمیاگری همچون دستیابی به کیمیا را نشان داد.

    همزمان، کیمیاگری پاراسلسیان منجر به ایجاد پزشکی جدید شد.

    تجربه گرایان به تدریج طرز کار بخش های مختلف بدن انسان را همچون گردش خون (هاروی، 1616) کشف می کردند، و سرانجام منشأ بسیاری بیماری ها را در عفونت ناشی از میکروب (کخ و پاستور، در قرن 19) یا کمبود مواد مغذی “طبیعی” و ویتامین ها (جیمز لیند/لیند، ایجکمن، کسیمیر فانک/ فانک و دیگران) ریشه یابی کردند.

    این علم جدید که دستیابی های موازی در شیمی آلی آن را حمایت می کرد، به سرعت جایگزین بخش هایی از علم کیمیاگری شد که به پزشکی مربوط بود، چه از نظر تفسیری و چه تجویزی، و در عین حال امید به اکسیرهای معجزه آسا را توخالی نشان داد و حتی بی تأثیری یا حتی سمیت درمان با آنها را فاش کرد.

    از این رو، همچنان که علم به کشف و استدلال گردش زمان در این جهان می پرداخت، کیمیاگری نیز که بر پایه ی ماوراء الطبیعه ی مادیگری خود استوار بود رابطه ی خود را با علم شیمی و پزشکی از دست داد، اما هنوز به طور علاج ناپذیری با آنها عجین بود.

    کیمیاگری که به یک سیستم فلسفی مخفی تنزل یافته و به طرز ضعیفی به این جهان مادی متصل بود، به سرنوشت مشترک سایر رشته های سری همچون نجوم و کابالا مبتلا بود که عبارت بودند از: مستثنی دانسته شدن از برنامه های دانشگاهی، پرهیز توسط هواداران قبلی اش، متأثرشدن از دیدگاهی توسط دانشمندان نشان دهنده ی بدون وجهه ی اجتماعی، در کل نمایانگر بودن به شکل چکیده ی حقه بازی و خرافات.

    با این حال، روزنکروتزیان ها و فراماسون ها همواره به کیمیاگری و رمزنمایی آن علاقه مند بوده اند.

    مجموعه ی عظیمی از کتاب های مرتبط با کیمیاگری در Philosophica Hermetica Biblitheca در آمستردام نگهداری می شود.

    این دستیابی ها را می توان به عنوان بخشی از واکنش گسترده تر عقل گرایی اروپا علیه جنبش مکتب رمانتیک در قرن پیش از آن دانست.

    کیمیاگری در آیین بهایی بهاء الله، مؤسس آئین بهایی کشف روشی بنیادی را در تبدیل عناصر وعده داد و آن را یکی از نشانه های ظهور عصر انسانیت نام برد.

    و نیز پیش بینی کرد که پی از این کشف بلای عظیمی جهان را دربر خواهد گرفت مگر اینکه جهان آیین وی را بپذیرد.

    همچنین بهاءالله به اکسیر و کیمیا اشاره می کند اما بیان می دارد که اینها ذاتاً معنوی اند؛ مراجعه کنید به [[ علم نوین کیمیاگری در عصر جدید با بهره گیری از ابزارهایی، متفاوت با آنچه در کیمیاگری سنتی به کار گرفته می شده، پیشرفت هایی در مسیر نیل به اهداف کیمیاگری حاصل شده است.

    از این توسعه ها و پیشرفت ها در برخی موارد ممکن است تعبیر لفظی “کیمیاگری” شود.

    تا سال 2006 هم هنوز یک اکسیر جهانی دست نیافتنی باقی مانده است هرچند که فوتوریست هایی نظیر ری کورزویل (Ray Kurzweil) معتقدند فناوری نانوی کاملاً پیشرفته ممکن است طول عمر را به مدت نامحدودی افزایش دهد.

    برخی می گویند هدف سوم کیمیاگری با لقاح مصنوعی/IVF و شبیه سازی جنین انسان محقق شده است اما این فناوری ها در خلق یک موجود انسانی از هیچ کاملاً ناتوان بوده اند.

    می توان گفت که هدف تحقیقات درباره هوش مصنوعی خلق یک موجود از هیچ است و آنهایی که به لحاظ فلسفی با امکان هوش مصنوعی مخالفت کرده اند، نظیر هربرت (Herbert) و استوارت دریفوس (Stuart Deryfus) در مقاله شان در سال 1960 با عنوان “کیمیاگری و هوش مصنوعی”، آن را با کیمیاگری قیاس کرده اند.

    البته از آنجایی که هدف خاص کیمیاگری شبیه سازی انسان بوده نه خلق یک موجود از هیچ، تحقیقات ژنتیک به خصوص پیوندزدن به این هدف نزدیک تر خواهد بود.

    کیمیا گری در مصر باستان: خاستگاه کیمیا گری غربی در مصر باستان(فرعونی) است.فلز کاری و اسطوره شناسی در جهان باستان به نحو چشمگیری با یکدیگر در ارتباط بوده اند به نحوی که تبدیل سنگ معدن خاکستری به فلز براق به نظر نتیجه ی جادویی تحت فرمانروایی قواعد رمز امیز بوده است.بنابراین گفته میشود که در مصر باستان کیمیاگری حوزه ی تحت سلطه ی طبقه ی روحانیون بوده است.

    کیمیا گری مصر بیشتر از طریق نوشته های فلاسفه (هلنی) یونان باستان شناسایی شده و در ترجمه هایی که از این اثار باقی مانده است در عمل هیچ گونه سند اصلی به زبان مصری در مورد کیمیاگری بر جای نمانده است.

    چنین نوشته هایی در صورت وجود،احتمالادر زمان دیوکلتیان ا‍‍مپراتور پس از سرکوبی شورشی در اسکندریه،که مرکز کیمیاگری در مصر بوده است،در سال 292 دستور به سوزاندن کتب کیمیاگری داد،از بین رفتند.

    با این وجود سفر های باستان شناختی در زمان معاصر شواهدی در ارتباط با تجزیه ی شیمیایی در طول عصر نقده به دست داده است.

    به عنوان مثال،یک ابزار مسی که به زمان نقده باز میگردد دارای شواهدی مبنی بر استفاده از آن به این طریق بوده است.همچنین روند دباقی پوست حیوانات در مصر پیش از عصر فراعنه در هزاره ی ششم پیش از میلاد مسیح رواج داشته است.اگرچهاین امر احتمالا بصورت تصادفی کشف شد،شواهد دیگری حاکی از آن است که کیمیاگران اولیه در مصر باستان تا سال4000 پیش از میلاد مسیح،ملات،و تا سال 1500 پیش از میلاد مسیح نیز شیشه را کشف کرده بودند.همچنین واکنش شیمیایی موجود در تولید اکسید کلسیم یکیاز اولین واکنشهای شناخته شده است.

    علاوه بر این در مصر باستان مواد آرایشی،سیمان،بدل چینیو نیز قطرن برای کشتی سازی تولید میشد.تا سال 3000 پیش از میلاد نیز پاپیروس اختراع شده بود.

    براساس افسانه ها بنیانگذار کیمیاگری در مصر رب النوع توث بوده است که یونانیان آن را هرمس-توث یا ترایس-هرمس بزرگ(هرمس تریسمجیستوس) مینامیدند.

    براساس افسانه ها، او نویسندهی 42 کتاب دانش است، این کتب حاوی تمامی علوم، از جمله کیمیاگری نماد هرمس، عصای چاوش یا چوب مار است که تبدیل به یکی از چندین نماد کیمیاگری شد.لوح زمرد یا هرمتیکا از ترایس-هرمس بزرگ ،که تنها از طریق نوشته های یونانیان و ترجمهی آن به عربی شناخته میشود،زیر بنای فلسفهی کیمیاگری و حرفهی کیمیاگری در غرب است و نخستین افرادی که به این حرفه اشتغال داشتند،آنرا فلسفهی هرمسی نامیدند.

    نقطهی نخست لوح زمرد هدف از دانش هرمسی را بیان میکند: قطعا و بی شک هرآنچه که در زیراست، نظیر چیزی است که در سطح است.، و هر آنچه در سطح است نظیر چیزی است که در زیر است،تا از این طریق،معجزه ی واحد بود حاصل گردد.این همان عقیده ی عالم کبیر-عالم صغیر است که کانون فلسفه هرمسی را تشکیل میدهد.

    به عبارت دیگر،جسم انسان(عالم صغیر) تحت تاثیر جهان خارج(عالم کبیر) قراردارد که از طریق اختر شناسی شامل آسمان و از طریق عناصر شامل زمین نیز میشود.گرچه زمانی که کسی بر جهان درون خود توفق یابد،میتواند به نحوی غیر متعارف بر جهان خارج نیز استیلا یابد.

    به نظر میرسد که یکی از معماهای لوح زمردین-توسط باد به زهدان برده شد- به تقطیر اکسیژن از شوره اشاره دارد،این روند زمانی که سندیوگیوس آن را بار دیگر در قرن 17 کشف کرد،برای اروپاییان ناشناخته بود.در قرن چهارم پیش از میلاد مسیح ،مقدونیها که به زبان یونانی سخن میگفتند،مصر را فتح کرده و در سال 332 شهر اسکندریه را بنیان کردند.این امر منجر به تماس آنها با عقاید مصریان گردید.

    اسنادی که از کیمیاگری در مصر باستان در دست است تایید مینماید که تمام اشکال کیمیاگری دارای مبنایی مسیحی نیست.

    کیمیاگری در چین: در حالیکه کیمیگری در غرب حول محور تبدیل فلزات پست به فلزات برتر بود،کیمیاگری چینی ارتباط نزدیکی با پزشکی داشت.سنگ فلاسفه متعلق به کیمیاگران اروپا را میتوان با اکسیر جاودانگی که کیمیاگران چینی به دنبال آن بودند مقایسه کرد.با این وجود،از دید هرمسی،این دو هدف با یکدیگر در ارتباط بودند وسنگ فلاسفه عموما معادل نوش داروی عمومی در نظر گرقته میشد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

مقدمه ذوق سلیم، سلیقه لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفه بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی می‌شود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را می‌توان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ...

شيمي علمي که ازساختمان ماده وتغييرات باطني ان صحبت مي کند وبعبارت ديگرمي توان گفت که شيمي ازترکيبات اتمهابحث مي کند .انسان براي زندگي بهتربه موادي احتياج داردکه بيشتر انهابطورطبيعي ساخته واماده نيست وناچاراست که هريک رابنحوي تهيه نمايد وازانهااستفاد

فصل اول: مفاهيم پايه اي تاريخچه زبان پاسکال زبان سطح بالاي Algol يک زبان ساختار يافته جهت پياده کردن الگوريتم هاي رياضي مي باشد اما داراي کاستي هايي همچون نداشتن داده هاي کراکتري و پونيتري است. در تکامل اين زبان، زبان پاسکال توسط پروفسور نيکلاث وير

پست مستقيم يکي از محصولات (خدمات)پستي مي باشد که به منظور برقراري ارتباط ما بين اجزاء مختلف جامعه پي ريزي شده و طي چند سال گذشته در ايالات متحده آمريکا و اروپاي غربي از نرخ رشد بالايي برخوردار شده است . پيشرفتهاي ناشي از انفورماتيک ارتباطات و فن آور

تاريخچه Linux در سال 1991، يکي از دانشجويان دانشگاه هلسينکي به نام Linus Torvalds که از سيستم عامل موجود ناراضي بود به فکر افتاد که از سيستم عامل براي کارهاي خود استفاده کند. Unix يک سيستم عامل قدرتمند محسوب مي شد، ولي قيمت ان گران بود.بنابر اين To

شهرستان سرخش در منتهي اليه شمال شرق استان خراسان رضوي با وسعتي حدود 2/5447 کيلومتر مربع در فاصله 185 کيلومتري از شهر مشهد واقع شده است. اين شهرستان از شمال و شرق با کشور ترکمنستان، از غرب با شهرستان مشهد و از جنوب با شهرستان تربت جام و فريمان هم

اوليه کره زمين انفجار منحصر به فرد يک آتشفشان ، وحشت حاصل از يک زلزله ، منظره بي بديل يک دره کوهستاني، و خسارت ناشي از يک زمين لغزش موارد متناقضي هستند که ما همواره شاهد آن بر روي کره زمين هستيم. کره زمين يک جزء بسيار کوچک از کاينات پهناور اس

تحصيل از راه دور نسبت به دانشگاههاي حضوري روزانه به طور فزاينده اي به عنوان راهي براي سدترسي آسان به تحصيلات در بخش وسيعترين براي مردم مي باشد. اين مقاله نقشي را که برنامه ي تحصيل از راه دور دانشگاه چانگ در دسترسي فزاينده به تحصيلات، تساوي حقوق و ني

نگاهي به تاريخچه ثبت احوال در استان مرکزي چکيده : طبق اسناد موجود، پس از هفت سال از شروع فعاليت سازمان ثبت احوال کشور، ثبت احوال استان مرکزي فعاليت خود را در سال ? ?????آغاز کرد. اولين شناسنامه استان مرکزي در تاريخ ? ???شهريورماه ? ?????هجري

براي پي بردن به اهميت ورزش و لاينفک بودن آن از زندگي انسان ها در طول تاريخ، خوب است بحثي پيرامون تاريخچه ورزش داشته باشيم. اصل ورزش را از يونان دانسته اند که به منظور چابکي بدن وايجاد قوّت انجام مي يافت و پاروزني، بوکس، کشتي، شنا، شمشيرزني، تيرانداز

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول