تعریف موضوع
این مقاله خط مشی سلامت و ایمنی شغلی برای ایجاد و تقویت قوانین مربوط به استانداردهای ارگونومی را ، مورد بحث قرار خواهد داد. دو موضوع عمده مورد بحث این است که اولاً آیا استانداردها مورد نیازند؟ و ثانیاً اگر جواب مثبت است چقدر استانداردهای پیشنهادی برای نیل به اهداف OSHA کفایت می کند؟ چالش پیش روی مهندسی، طراحی محیط کاری برای بهبود ایمنی و افزایش محصول است. این مقاله توضیح خواهد داد که OSHA چطور استاندارد ها را توسعه داده، مخالفت با استانداردها را مورد بحث قرار داده و چاره اندیشی خط مشی را تحلیل می کند و پیشنهاداتی را ارائه خواهد داد.
ماموریت OSHA این است که : زندگی کارگران را نجات دهد، از جراحات جلوگیری کند و سلامت کارگران آمریکایی را مورد محافظت قرار دهد. با این استانداردهای جدید OSHA آسیب های استخوانی را مشخصاً هدف قرار می دهد. برطبق موسسه ملی ایمنی و سلامتی کار (OSHA) آسیب های استخوانی عبارتند از ناهنجاری ماهیچه ای، اعصاب، تاندون ها، رباط ها، مفاصل، غضروف یا دیسک های فقرات که نوعاً نتیجه حادثه آنی یا فوری نیستند. (مثل سر خوردن، پشت پا خوردن یا افتادن) بلکه بیشتر توسعه مزمن یا تدریجی را منعکس می کند. بعضی مثال ها شامل سندرم سوراخ مچی و ضربه روانی سطح پایین است. « لیندا رزنستوک » مدیر OSHA می گوید " آسیب های استخوانی (MSDS) میان مسایل پزشکی رایج در آمریکا می باشند و 7 درصد جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهند.
آسیب های استخوانی وابسته به کار (WMSDS) وقتی توسعه پیدا می کنند که شرایط کاری تاثیر آسیب های استخوانی را ادامه می دهند یا به آن کمک می کنند. بر طبق اداره آمار کار (BLS) 276600 آسیب در سال 1997 مربوط به تکرار ضربه های روحی بوده که دلیل آن ترکیب 64 درصد بیماری های کاری و 4 درصد از 6.1 میلیون بیماری و جراحت محیط کار بوده. OSHA هزینه های غرامت کارگران برای آسیب های استخوانی وابسته به کار را بین 15 تا 20 بیلیون دلار در سال تخمین می زند. به علت این نگرانی گران قیمت، OSHA در حال شکل دهی قانونی است که نیاز دارد شرکت های معینی برنامه های ارگونومیکی را آغاز کنند.
OSHA ارگونومی را این چنین تعریف می کند :
علم اختصاص شغل به افراد، به نسبت توانایی ها به طور ویژه و اختصاصی تراست. ارگونومی در پی ماکزیمم کردن ایمنی، کارآیی و راحتی است بوسیله همشکل کردن محیط کاری برای اپراتورها (لیاقت افراد) همانطور که یک ارگونومیست آن را تعریف می کند.
این علم چگونگی انجام کارها توسط افراد مطالعه می کند. نوع تجهیزات بکار رفته و چهار چوب زمانی و جنبه های فیزیکی و روانی محیط کاری را تحلیل می کند. مطالعه با کمیت هایی مثل فاصله، نیرو و بسامد بیان می شود. تحلیلگر، معمولاً مهندس یا متخصص ایمنی، این فاکتورها را در مقابل محدودیت های انسان وزن دهی می کند و فرآیند بهینه برای تکمیل کار را تعیین می کند. این تثبیت های ارگونومیکی در حد بالایی فردی هستند و پاسخ ها از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق دارد.
بهر حال نیاز به چنین تحلیل جزئی، درباره هر شغلی در کشور برای تعیین اینکه آیا عامل آسیب خواهد بود یا نه معقول نیست. میزان پیشنهادی OSHA از قوانین نیاز دارد که شرکت ها تکمیل کنترل یک برنامه ارگونومیکی برای ساخت یا شغل های ترفیعی دستی یا مشاغل که (WMSDS) گزارش شده است. این میزان ساخت و ساز و کشاورزی و صنایع نظامی را شامل نمی شود. OSHA شامل 6 جزء برنامه در این فرآیند است :
رهبری مدیریتی و مشارکت عضو
شناسایی و اطلاعات ریسک
تحلیل و کنترل ریسک شغل
آموزش
مدیریت پزشکی
ارزیابی برنامه
در زیر خلاصه ای از این اجزا همانطور که استاندارد میزان تعریف کرده است، آورده می شود.
رهبری مدیریتی و مشارکت عضو شامل تعریف انتظارات کارمند و کارفرمای تحت برنامه
می باشد. این جزء یک خط ارتباطی بنا می کند که کارمندان (اعضا) را تشویق به گزارش آسیب ها و ارائه پیشنهادات می کند در حالیکه مدیریت پاسخی به ورودی کارفرما می دهد. شرکت منابع و حق را برای پاسخگویی به چنین برنامه ای اختصاص می دهد.
شناسایی و اطلاعات ریسک این جزء نیاز دارد که مدیریت، مشاغل داخل شرکت را شناسایی کند تا استاندارد آن ها را تحت پوشش قرار دهد و اطلاعاتی را برای کارمندان درگیر با آن مشاغل ارائه کند. این اطلاعات شامل هر دوی شناسایی یک (WMSD) و روند گزارشی یک مشکل ارائه پیشنهاد به مدیریت است.
تحلیل و کنترل ریسک شغل نیاز دارد که شرکت ها تعیین کنند که آیا یک شغل معین علت یک آسیب است و تغییرات مناسب لازم را انجام دهند و این نیاز به تحلیل تقاضاهای فیزیکی شغل دارد. همچنین نیازمند چیدمان ایستگاه های کاری، اداره تجهیزات و اشیا، شرایط محیطی و سازمان کاری می باشد. تغییرات ممکن است شامل کنترل های اجرایی مثل کارهای متناوب، زمان های استراحت یا تجهیزات ایمنی شخصی که بعنوان یک کنترل موقتی در مقابل WMSDS طراحی می شوند.
آموزش چهارمین جزء است. هم اشخاص مسئول برای ایجاد و نگهداری برنامه و کارمندان مجری آن باید درکی از نقش و مسئولیت پذیری خودشان داشته باشند. کارمندان مسئول شناسایی WMSDS هستند، آنها را زودتر گزارش کنند و پیشنهادات را ارائه دهند. آنها همچنین باید کنترل های ارگونومیکی را یاد بگیرند و بفهمند. رهبران برنامه باید قادر به شناسایی خطرات باشند و راه حل هایی برای آنها ارائه کنند و راه حل ها را ارزیابی کنند. به محض اینکه کارمند هر یک از وظایف را به عهده می گیرد آموزش باید شروع شود و متناوباً تکرار شود.
مدیریت پزشکی وقتی در یک کارمند یک WMSD رشد کرده است، زمینه مدیریت پزشکی به روند جزئیات می پردازد. یک متخصص سلامتی گسترش آسیب را ارزیابی می کند و فعالیت هایی که باعث آن شده اند را تعیین می کند. همچنین آسیب ها را درمان می کند و یک نسخه ارائه می دهد مثل محدودیت های کاری. این زمینه دستوراتی برای لحاظ محدودیت های کاری ارائه می دهد و به شکایات کارگران در زمینه غرامت می پردازد.
ارزیابی برنامه عنصر پایانی است، که نیاز دارد تا برنامه بطور متناوب بازبینی و بروز شود. کارفرما باید پیشرفت و تاثیر برنامه را ارزیابی کند و تصحیحات لازم را انجام دهد. بجز اجزای برنامه، مقررات پیشنهادی، نیازمندی های دائم الثبت را بطور جزئی مورد بررسی قرار می دهد همچنین جدول زمانی انجام کار را در نظر دارد و راهنمایی برای یافتن اطلاعات بیشتر ارائه می دهد و اصلاحات کلیدی استاندارد را تعریف می کند.
استانداردهای پیشنهادی حاصل سال های زیادی کار روی OSHA است. برای ایجاد قوانینی که بدون دور نمایی زیاد حاوی جنبه های کلیدی برنامه های ارگونومیکی موفق باشد. این موضوع در اینجا یکی از تفاوت های علمی درباره قوانین دولتی، بخوبی رابطه بین کارگران و کارمندان آنها است. بعلاوه قوانین تمایل به حمایت کارگران در مقابل بیماری دارد که علتش در طبیعت خودش است و قابل بیان نیست. ایجاب چنین استانداردهایی بیشتر برای رسیدن به ایمنی کارگرانی است که اتومبیل مونتاژ می کنند و یا گوشت می برند برای زنده بودن. این قانون برای تاثیر روی باروری یک شرکت و سود آوری آن است. کارشناسان ایمنی و بهداشت، مهندسان، صاحبان مشاغل تجاری و کارگران میدان دید قوانین و بالاخره امکان موفقیت پذیری سیاسی آن را شکل خواهند داد.
پیش زمینه
تاریخچه ارگونومی برمی گردد به بخش آغازین این قرن، وقتی افرادی شروع به مطالعه رابطه بین مردم و محیط کاریشان کردند. این نام از کلمات یونانی ergo به معنی کار و nomics به معنی قوانین می آید. تا اواسط این قرن میدان کاری این رشته کارشناسانی از پزشکی، روانشناسی و مهندسی بود. ارگونومیست ها راه های جدیدی برای انجام کارهای افراد ارائه دادند که کارها راحتتر و با باروری بیشتری انجام شوند و تکرار روی جسم انسان صورت می گیرد. برنامه های انفرادی منجر به باروری زیادی شده اند و شکایات غرامت خواهی کارگران را کم کرده اند و خشنودی کاری را باعث شده اند. علاوه بر این دستیابی ها، هر ساله افراد زیادی آسیب هایی را بررسی کرده اند که OSHA اعتقاد دارد با کاربرد قوانین اساسی ارگونومی قابل پیشگیری هستند.
تاریخچه عملکرد نظارتی ارگونومی
طبق ماده وظایف کلی، بخش 5a1 ، OSHA کارفرمایان باید محیط کاری امنی را فراهم کنند. یعنی بدون خطرات شناخته شده که آسیب های جانی یا فیزیکی جدی بهمراه دارند. OSHA این ماده را که شامل خطرات ارگونومیکی است تفسیر می کند و اولین استفاده آن برای این دلیل در 1987 در یک کارخانه سازنده اتومبیل عنوان شد. اسناد مشابهی در دیگر کارخانه ها منجر به پرداخت چند میلیون دلار شد و منجر به توافق بین OSHA و اتحادیه کارگران خودرو و هر یک از سه خودرو ساز بزرگ مبنی بر شروع طرح های ارگونومیکی شد. مشابهاً، OSHA اعضای زیادی از صنعت بسته بندی گوشت را به دادگاه فرا خواند. در سال 1990 نمایندگی یک سری خطوط کلی ارگونومیکی را برای صنعت بسته بندی گوشت قرمز انتشار داد و با چندین شرکت برای کاهش WMSDS کار کرده است. OSHA در حال تجزیه و تحلیل نتایج این طرح ها بوده است که یک گزارشی برای سال بعد ارائه دهد.