صنایع کوچک در ایران و اندونزی چکیده یکی از راههای توسعه صنعتی که در سالهای اخیر موردتوجه کشورهای درحال توسعه و حتی توسعه یافته قرارگرفته، روی آوردن به کوچک سازی صنایع و اتکا به توسعه و گسترش صنایع کوچک و متوسط به عنوان موتور توسعه صنعتی و اقتصادی است.
در ایران، صنایع کوچک علی رغم اینکه از مزایا و امتیازات چشمگیری در توسعه صنعتی و اقتصادی کشور برخوردار است، اما با تنگناهای زیادی مواجه است که به شکنندگی و تعطیلی این صنایع در سالهای اخیر منجر شده است.
یکی از مشکلات عمده و چشمگیر صنایع کوچک که قدرت رقابتی آنها را با صنایع بزرگ مشابه به شدت کاهش می دهد، مشکل پیشرفته نبودن فناوری مورداستفاده آنها در فرایند تولید است.
در این مقاله، پس از بررسی اهمیت نوین سازی واحدها و شرکتهای تولیدی صنعتی کوچک (1) و شناسایی شاخصهای به روز کردن صنایع کوچک، با استفاده از یک مطالعه میدانی از واحدهای تولیدی صنعتی کوچک (49 - 10 نفر کارکن) از سراسر کشور، اقدام به مطالعه وضعیت پیشرفته بودن آنها با استفاده از شاخصهای موردمطالعه می گردد.
سپس موانع و مشکلات مدرن بودن صنایع کوچک موردمطالعه قرار می گیرد و راهکارهایی جهت رفع این مشکلات مطرح می شود.
مفهوم نوین سازی صنایع کوچک نوین سازی یک فرایند مداوم و مستمر است که با آهنگ سریع نوآوریها و ابداعات فناوری و رقابت بیشتر شتاب می گیرد و درصورتی که بخش صنایع کوچک بخواهد رقابت و حیات اقتصادی خود را حفظ کند، باید به نوسازی، به عنوان یک عامل مهم و اساسی بنگرد.
هر نوع نوین سازی در واحدهای صنعتی کوچک باید به افزایش توانایی آنها در میزان فروش منجر شود.
هدف نهایی هر برنامه نوین سازی باید به این امر منجر شود که صنایع خوداتکا گردند و بدون آنکه به حمایتهای بیشتری از جانب دولت نیاز داشته باشند، بتوانند واحد تولیدی خود را به گونه ای اداره کنند که از سود اقتصادی مناسبی برخوردار باشند و با ارائه محصولات قابل رقابت بتوانند از بازارهای داخلی و خارجی بهره مند شوند.
شاخصهای ارزیابی شاخصهای ارزیابی نوین سازی واحدهای صنعتی کوچک را می توان به شاخصهای فنی و اقتصادی تقسیم کرد که مهمترین ویژگیهای آن به شرح ذیل است (وپا، 1993، ص 200): الف) شاخصهای فنی: 1 - جایگزینی و تعویض ماشین آلات و تجهیزات فرسوده با مدلهای جدید و مدرن تر؛ 2 - حمل و نقل و جابجایی بهتر مواد؛ 3 - کنترل موجودی دقیق شرکت؛ 4 - برخورداری از مدیریت صحیح؛ 5 - برخورداری از حداقل یک سوم نیروی انسانی تحصیلکرده فوق دیپلم به بالا؛ 6 - برخورداری از روند طراحی و تولید و خط مکانیزه تولید مهندسی؛ 7 - در طول 5 سال گذشته، حداقل یک بار تغییر در فناوری سخت افزار و نرم افزار واحدهای تولیدی ایجاد شده باشد؛ 8 - برخورداری شرکت از فناوری پیشرفته بازاریابی برای معرفی و فروش محصولات؛ 9 - ارائه خدمات بعداز فروش.
ب) شاخصهای مهم اقتصادی: 1 - افزایش میزان فروش؛ 2 - افزایش ظرفیت تولید با قیمت تمام شده کمتر؛ 3 - افزایش در سرعت برگشت سرمایه گذاری ها؛ 4 - صادرات محصولات به خارج؛ 5 - تنوع در محصولات تولیدی؛ 6 - برخورداری شرکت از قیمت قابل رقابت در بازارهای داخلی و خارجی؛ 7 - بهره وری بالای عوامل تولید.
بررسی وضعیت مدرن بودن صنایع کوچک برپایه آخرین آمار دردسترس، تعداد واحدهای تولیدی صنعتی کوچک (49 - 10 نفر کارکن)، در سال 1379، 8426 واحد تولیدی است (مرکز آمار ایران، 1380).
از جامعه آماری فوق، یک نمونه 100 تایی انتخاب شد که باتوجه به تعداد گروههای مختلف نه گانه صنعتی وزن هر فعالیت صنعتی و نمونه گیری آماری مناسب از آن در سراسر کشور مشخص شد(2) (جدول 1).
درنهایت ازطریق ارسال پرسشنامه به واحدهای تولیدی صنعتی کوچک موردمطالعه، وضعیت مدرن بودن آنها باتوجه به شاخصهای پیشرفته بودن صنایع موردپرسش قرارگرفت که نتایج آن در جدول (2) ارائه شده است.
همان طوری که در جدول (2) ملاحظه می شود، متوسط برخورداری از شاخصهای نوین سازی در صنایع ماشین آلات، تجهیزات ومحصولات فلزی، صنایع شیمیایی و صنایع نساجی، پوشاک و چرم به ترتیب بیشتر از صنایع دیگر بوده است.
صنایع چوب و محصولات چوبی و صنایع کاغذ، مقوا، چاپ و صحافی کمتر از شاخصهای نوین سازی برخوردار بوده اند.
ضمناً در بین 14 شاخص موردمطالعه، افزایش میزان فروش در طول 5 سال گذشته، تنوع محصولات، برگزاری دوره های آموزشی، روشهای مدرن بازاریابی، برخورداری از واحد مکانیزه تولید وجایگزینی ماشین آلات، بیشتر از سایر شاخصها موردتوجه صنایع کوچک بوده است و صادرات محصولات (به عنوان یکی از شاخصهای مدرن بودن) چندان موردتوجه آنها نبوده است.
تفکیک واحدهای صنعتی کوچک به مدرن و غیرمدرن در این بخش از تحقیق، با استفاده از اطلاعات به دست آمده از 14 شاخص مدرن بودن 100 واحد صنعتی کوچک موردمطالعه، آنها را به صنایع مدرن و غیرمدرن طبقه بندی می کنیم.
در اینجا باید پرسید آیا شاخصهای 14گانه موردمطالعه تاثیر یکسانی در مدرن بودن واحد تولیدی دارند؟
از آنجا که وزن دادن به هرکدام از شاخصهای 14گانه مدرن بودن صنایع از لحاظ تاثیری که در مدرن سازی صنایع دارند، دارای مبنای علمی و فنی، تجربی نیست، لذا پس از مشورت با کارشناسان و استادان مجرب اقتصاد صنعتی، تصمیم بر آن شد که وزن مساوی به شاخصهای 14گانه داده شود و تاثیر هرکدام از آنها در مدرن سازی واحدهای تولیدی یکسان تلقی گردد.
همچنین تصمیم گرفته شد که واحدهای تولیدی که حداقل از شاخصهای مدرن بودن موردمطالعه (حداقل 9 شاخص) را رعایت کرده اند، به عنوان واحدهای تولیدی نسبتاً مدرن و واحدهای تولیدی که کمتر ازشاخصهای مدرن بودن _(کمتر از 9 شاخص) را رعایت نکرده اند به عنوان واحد تولیدی نسبتاً غیرمدرن تلقی شود.
طبق ضابطه فوق، از 100 واحد تولیدی موردمطالعه، 34 واحد تولیدی صنعتی کوچک نسبتاً مدرن و 66 واحد تولیدی نسبتاً غیرمدرن بودند.
موانع و مشکلات نوین سازی بدون شک نوین سازی واحدهای تولیدی صنعتی کشور هم به نفع صاحبان واحدهای تولیدی است و هم یکی از راههای توسعه صنعتی در کشور است.
زیرا از یک طرف صاحبان واحدهای تولیدی با نوین سازی واحد تولیدی خود قادر به تولید محصولات با کیفیت بالا و با قیمت نسبتاً مناسب و قابل رقابت با محصولات مشابه داخلی و خارجی هستند.
ازطرف دیگر، یکی از شاخصهای توسعه صنعتی و اقتصادی کشور، تغییر در مبانی علمی وفنی تولید به منظور تغییر ساختار تولیدی کشور از حالت سنتی به مدرن است (عظیمی، 1371، ص 21) و این امر با نوین سازی صنایع تحقق می یابد.
در پرسشنامه ارسالی به واحدهای تولیدی صنعتی کوچک، سوالی در ارتباط با موانع و مشکلات مدرن سازی صنایع پرسیده شد که نتایج پاسخ آن به شرح جدول (3) است.
همان طوری که در جدول شماره 3 ملاحظه می شود، از 100 واحد تولیدی صنعتی کوچک موردمطالعه، 81 واحد تولیدی کمبود سرمایه، 61 واحد تولیدی کمبود نیروی انسانی متخصص و ماهر، 82 واحد تولیدی عدم برخورداری از حمایتهای دولت و 79 واحد تولیدی کمبود اطلاعات از فناوری های جدید را از موانع و مشکلات نوین سازی واحدهای تولیدی صنعتی کوچک مطرح کرده اند.
نتیجه گیری باید توجه داشت که نوین سازی صنایع (به خصوص واحدهای صنعتی کوچک)، یک فرایند جمعی است که در آن تمام کشور باید مداخله و مشارکت داشته باشد و کلیه فعالیتهای صنعتی را دربرگیرد.
نوین سازی باید همچنین تمام جنبه ها و ابعاد مختلف صنعت مانند مدیریت، بازارها، اعتبار مالی و روابط کاری و همین طور تولید وفرایند تولید را موردتوجه داشته باشد.
نوین سازی فقط زمانی موفقیت آمیز خواهدبود که مدیران و صاحبان واحدهای تولیدی کاملاً دارای انگیزه باشند و مدرنیزاسیون را به عنوان یک نیاز اجتناب ناپذیر جهت ادامه فعالیت تولیدی خود و افزایش سودآوری تلقی کنند و مسئولان صنعتی و برنامه ریزان اقتصادی کشور نیز باید به این موضوع توجه کنند که یکی از الزامات توسعه و پیشرفت صنعتی کشور، نوسازی صنایع کوچک و بزرگ است و سیاستها و برنامه ریزیهای کلان نیز باید در این راستا باشد.
در گذشته از نوسازی صنایع این تلقی وجود داشت که تعویض ماشین آلات فرسوده و جایگزینی آنها توسط ماشین آلات مدرن تر به نوسازی آنها منجر می شود.
اما امروزه چنین برداشت محض از نوسازی صنایع به هیچ وجه موردتایید کارشناسان و متخصصان صنعتی و اقتصادی نیست.
بلکه باید نوسازی صنایع را از دو بعد فنی و اقتصادی مدنظر قرار داد: الف: در بعد فنی: 1 - جایگزینی و تعویض ماشین آلات و تجهیزات فرسوده با مدلهای جدید و مدرن تر؛ 2 - برخورداری از سیستم حمل و نقل و جابجایی بهتر مواداولیه؛ 3 - کنترل موجودیهای دقیق شرکت؛ 4 - برخورداری از مدیریت صحیح و پیشرفته برای اداره واحد تولیدی؛ 5 - بکارگیری نیروهای دانش آموخته در واحد تولیدی؛ 6 - برخورداری از خط مکانیزه تولید در فرایند تولید؛ 7 - استفاده مداوم از فناوری پیشرفته اطلاعات و همچنین فناوری ارتباطات (سخت افزار، نرم افزار و مغزافزار) جهت بهبود کیفیت تولید و افزایش مهارتهای لازم در فرایند تولید و ارائه محصولات به بازار.
ب: در بعد اقتصادی: 1 - برخورداری شرکت از فناوری پیشرفته بازاریابی برای معرفی و فروش محصولات؛ 2 - افزایش میزان فروش؛ 3 - افزایش ظرفیت تولید و قیمت تمام شده کمتر؛ 4 - افزایش در سرعت برگشت سرمایه گذاری ها؛ 5 - صادرات محصولات به خارج؛ 6 - تنوع در محصولات تولیدی؛ 7 - برخورداری شرکت از قیمت قابل رقابت در بازارهای داخلی و خارجی؛ 8 - ارتقای بهره وری عوامل تولید.
بنابراین، مدیران هر واحد تولیدی صنعتی باید توجه به اقدامات فوق را به عنوان یک اصل و قاعده اساسی به منظور توسعه و گسترش واحد تولیدی خود تلقی کنند و راهکارهای علمی و تجربی نائل شدن به آنها را موردتوجه قرار دهند.
دولت نیز می تواند با اعطای انواع تسهیلات مالی، فنی، اطلاعاتی، آموزشی و مشورتی در تشویق و تسریع نوسازی صنایع کشور موثر باشد و بدین طریق ضمن شتاب بخشیدن به توسعه صنعتی کشور، از شکنندگی و ورشکستگی صنایع کوچک جلوگیری کند و زمینه های رشد و گسترش بخش صنعت را در کشور فراهم سازد.
چکیده یکی از راههای توسعه صنعتی که در سالهای اخیر موردتوجه کشورهای درحال توسعه و حتی توسعه یافته قرارگرفته، روی آوردن بـــه کوچک سازی صنایع و اتکا به توسعه و گسترش صنایع کوچک و متوسط به عنوان موتور توسعه صنعتی و اقتصادی است.
در ایـــن مقاله، پس از بــررسی اهمیت نوین سازی واحدها و شرکتهای تولیدی صنعتی کوچک (1) و شناسایی شاخصهای به روز کردن صنایع کوچک، با استفاده از یک مطالعه میدانی از واحدهای تولیدی صنعتی کوچک (49 - 10 نفر کارکن) از سراسر کشور، اقدام به مطالعه وضعیت پیشرفته بودن آنها با استفاده از شاخصهای موردمطالعه می گردد.
ب) شاخصهای مهم اقتصادی: 1 - افزایش میزان فروش؛ 2 - افزایش ظرفیت تولید با قیمت تمام شده کمتر؛ 3 - افــــــــزایش در سرعت برگشت سرمایه گذاری ها؛ 4 - صادرات محصولات به خارج؛ 5 - تنوع در محصولات تولیدی؛ 6 - برخورداری شرکت از قیمت قابل رقابت در بازارهای داخلی و خارجی؛ 7 - بهره وری بالای عوامل تولید.
همــان طوری که در جدول (2) ملاحظه می شود، متوسط برخورداری از شاخصهای نوین سازی در صنایع ماشین آلات، تجهیزات ومحصولات فلزی، صنایع شیمیایی و صنایع نساجی، پوشاک و چرم به ترتیب بیشتر از صنایع دیگر بوده است.
در پرسشنامه ارسالی به واحدهای تولیدی صنعتی کوچک، سوالی در ارتباط با موانع و مشکلات مدرن سازی صنایع پـــرسیده شد که نتایج پاسخ آن به شرح جدول (3) است.
نتیجه گیری باید توجه داشت که نوین ســازی صنایع (به خصوص واحدهای صنعتی کوچک)، یک فرایند جمعی است که در آن تمام کشور باید مداخله و مشارکت داشته باشد و کلیه فعالیتهای صنعتی را دربرگیرد.
نوین سازی فقط زمانــــی موفقیت آمیز خواهدبود که مدیران و صاحبان واحدهای تولیدی کاملاً دارای انگیزه باشند و مدرنیزاسیون را به عنــــــوان یک نیاز اجتناب ناپذیر جهت ادامه فعالیت تولیدی خود و افزایش سودآوری تلقی کنند و مسئولان صنعتی و برنامه ریزان اقتصادی کشور نیز باید به این موضوع توجه کنند که یکی از الزامات توسعه و پیشرفت صنعتی کشور، نوسازی صنایع کوچک و بزرگ است و سیاستها و برنامه ریزیهای کلان نیز باید در این راستا باشد.
بلکه باید نوسازی صنایع را از دو بعد فنی و اقتصادی مدنظر قرار داد: الف: در بعد فنی: 1 - جایگزینی و تعویض ماشین آلات و تجهیزات فرسوده با مدلهای جدید و مدرن تر؛ 2 - برخورداری از سیستم حمل و نقل و جابجایی بهتر مواداولیه؛ 3 - کنترل موجودیهای دقیق شرکت؛ 4 - برخورداری از مدیریت صحیح و پیشرفته برای اداره واحد تولیدی؛ 5 - بکارگیری نیروهای دانش آموخته در واحد تولیدی؛ 6 - برخورداری از خط مکانیزه تولید در فرایند تولید؛ 7 - استفاده مداوم از فناوری پیشرفته اطلاعات و همچنین فناوری ارتبــاطات (سخت افزار، نرم افزار و مغزافزار) جهت بهبود کیفیت تولید و افزایش مهارتهای لازم در فرایند تولید و ارائه محصولات به بازار.
ب: در بعد اقتصادی: 1 - برخورداری شرکت از فناوری پیشرفته بازاریابی برای معرفی و فروش محصولات؛ 2 - افزایش میزان فروش؛ 3 - افزایش ظرفیت تولید و قیمت تمام شده کمتر؛ 4 - افــــــــزایش در سرعت برگشت سرمایه گذاری ها؛ 5 - صادرات محصولات به خارج؛ 6 - تنوع در محصولات تولیدی؛ 7 - برخورداری شرکت از قیمت قابل رقابت در بازارهای داخلی و خارجی؛ 8 - ارتقای بهره وری عوامل تولید.
پی نوشتها: 1 - طرح تحقیقاتی تحت عنوان راهکارهای توسعه صنایع کوچک مدرن، در سال 1382 در جهاد دانشگاهی تربیت مدرس توسط نویسنده این مقاله به اجرا درآمده و برخی از نتایج آن در این مقاله ارائه شده است.
2 - جهت مطالعه مراحل نمونه گیری آماری و محتوای سوالات پرسشنامه، به طرح تحقیقاتی راهکارهای توسعه صنایع مدرن در کشور که با همکاری جهاد دانشگاهی تربیت مدرس توسط نویسنده این مقاله به اجرا درآمده است، رجوع شود.
منابع و مأخذ: 1 - آکس، زولتان، جی؛ کارسون، بو و توریک، روی (1381).
نقش صنایع کوچک در اقتصاد مدرن.
ترجمه: مجیدی، جهانگیر.
تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
2 - سازمان بهره وری آسیا (1994).
استراتژی های توسعه و مدرنیزه کردن واحدهای کوچک صنعتی و بازرگانی.
ترجمه: وزارت صنایع (1373).
تهران: وزارت صنایع، صنایع کوچک.
3 - سازمان صنایع کوچک ایران (1380).
مجموعه اهداف، سیاستها و دستورالعمل های اجرایی.
تهران: سازمان صنایع کوچک ایران.
4 - شرستا، کریشنا (1993).
نوسازی و مدرنیزه کردن واحدهای کوچک صنعتی و بازرگانی.
سازمان بهره وری آسیا.
تهران: وزارت صنایع.
5 - عظیمی، حسین (1371).
مــــــدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران.
تهران: انتشارات نشر نی.
6 - مرکز آمار ایران (1375).
نتایج آمارگیری از کارگاههای صنعتی 49 - 10 نفر کارکن کشور.
سال 1373.
تهران: مرکز آمار ایران.
7 - مولایی، محمد (1382).
ارزیابی عوامل موثر در سودآوری صنایع کوچک در ایران.
رساله دکترا، دانشگاه تربیت مدرس.
8 - وپا، رامک (1993).
نوسازی و مدرنیزه کردن واحدهای کوچک صنعتــی و بازرگانی.
9 - یونیدو (1373).
ترجمه: وزارت صنایع، مدیریت صنایع کوچک.
تهران: وزارت صنایع 10 - ACS, Z.J.
AND AUDRETSCH, D.B.(1991 A.).
INNOVATION AND SMALL FIRMS.
: : MIT PRESS.
11 - ROMASWAMY, K.V.(1994).
TECHNICAL EFFICIENCY IN MODERN SMALL-SCALE FIRMS IN INDIAN INDUSTRY.
JOURNAL OF QUANTITATIVE ECONOMICS, JULY, 10.
12 - ROMIJN, H.(1998).
TECHNOLOGY SUPPORT FOR SMALL INDUSTRIES IN DEVELOPING COUNTRIES: FROM SUPPLY - PUSH TO EIGHTHFOLD - C, QEH WORKING PAPER - SERIES - Q EHWPS 21.
13 - TY BOUT, JAMES (1998).
MANUFACTURING FIRMS IN DEVELOPING COUNTRIES.
.
14 - UNITED NATIONS (1998).
SMALL INDUSTRY FOR AND PACIFIC, NO,30.
محمد مولایی: استادیار دانشگاه بوعلی سینا - گروه اقتصاد جایگاه صنایع کوچک و هسته های صنعتی خود اشتغالی در اندونزی گروه مطالعات SMEs سازمان مدیریت صنعتی اشاره تاکنون در این رشته مقالات، بنگاههای کوچک و متوسط در چندکشور اروپای شرقی و غربی بررسی اجمالی شده اند.
یک تفاوت عمده میان این دو گروه ازکشورهاوجود داشته است و آن اینکه، در اروپای غربی تمام سازوکارهای لازم برای فعالیت فراهم بوده است و تقویت و گسترش بنگاههای مزبور نیاز به یک رشته حمایتهای تکمیلی داشته است.
در حالی که در اروپای شرقی، دولتها ناگزیر بوده اند تا شرایط محیطی را به طور کامل از نو بسازند تا اصولاً بنگاههای اقتصادی بتوانند پدید آیند و رشد کنند.
بررسی این مجموعه از کشورها تا حد زیادی متاثر از گزارشهای یونیدو بوده است.
حال از این پس تلاش خواهد شد تا گروه دیگری از کشورها، یعنی کشورهای شرق آسیا را با نگرشی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
این کشورها با هردو گروه از کشورهای اروپایی تفاوت دارند.
یعنی در آغاز سیاست حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط هم سازوکارهای اقتصاد آزاد در حد کشورهای اروپای غربی فراگیر و منسجم نبودند و هم هرگز از میان برده نشده بودند تا بازسازی یا نوسازی آنها ضرورت پیدا کند.
به عبارت دیگر دراین کشورها، در بستر برپایی و گسترش نظام بازار آزاد، سیاست حمایت از بنگاههای مزبور هم شکل گرفته است و این هردو، همگام با یکدیگر، در حال تکامل هستند.
نخستین کشور از این گروه، اندونزی می باشد یعنی کشوری که بیش از 234 میلیون نفر جمعیت دارد.
این جمعیت که جوان هم هست و با 1/5 درصد رشد می کند، درآمدی در حد 3100 دلار دارد.
رشد صنعتی کشور در حد 4/9 درصد اعلام شده است.
به نظر می رسد که این کشور علاوه بر بدهی خارجی کلان، تورم 11/9 درصدی، با گروه گسترده ای از بیکاران هم روبروست زیرا نرخ بیکاری آن به بیش از ده درصد می رسد.
مقدمه صنایع کوچک جایگاه بسیار مهمی در اقتصاد اندونزی دارد.
این بخش از صنعت در دو بعد ایجاد اشتغال (اشتغالزایی) و افزایش درآمدها (خصوصاً در مناطق کمتر توسعه یافته) سهم بسزایی دارد و واحدهای کوچک صنعتی که از تکنولوژی برتر استفاده می کنند، توانسته اند همکاریهای تولیدی خوبی با شرکتها و صنایع بزرگ در اندونزی داشته باشند.
عمده بخشهای صنعتی که صنایع کوچک (خرد و مدرن) در آن فعالیت گسترده دارند به شرح زیر است: صنایع غذایی و دخانیات، صنایع نساجی و پوشاک، صنایع چوب و سلولزی، صنایع کاغذسازی، صنایع لاستیک و پلاستیک، صنایع شیمی صنعتی، صنایع کانی غیرفلزی و قطعات مهندسی (کارخانه ای).
عمده ترین بخش صنعتی که صنایع کوچک (واحدهای مدرن) در آن مشغول به کار هستند صنایع غذایی با 37/3% و کمترین بخش صنعتی، صنایع کاغذسازی با 3/2% است.
طبق آخرین برآورد آماری که در سال 1996 میلادی انجام گرفته است 72% از کل نیروی کار در بخشهای صنعتی را نیروهای شـــــاغل در بخش صنعت کوچک تشکیل می دهــــــد.
سهم صنایع کوچک از کل ارزش افزوده بخش صنعت در سال 1996 برابر با 31/1% اعلام شده است.
تعریف بنگاههای کوچک و متوسط معیار تعریف و تقسیم بندی بنگاهها در اندونزی براساس تعداد کارکنان می باشد.
براین اساس بنگاههایی که تعداد کارکنان آنها کمتر از 100 نفر باشد، بنگاه کوچک و متوسط به حساب می آیند.
براساس این تعریف صنایع کوچک به دو بخش تقسیم می شوند^^: الف - واحدهای صنعتی خرد (صنایع کوچک خوداشتغالی) که تعداد نیروی انسانی شاغل به کار در آنها بین 1 الی 4 نفر می باشد.
ب - واحدهای صنعتی کوچک (صنایع کوچک) که از حداقل 5 نفر و حداکثر 19 نفر نیروی کار تشکیل شده باشند.
صنایع کوچک پیمانکار صنایع کوچک پیمانکار (SUB-CONTRACTOR) از اوایل دهه 1980 و با شروع سومین برنامه پنج ساله توسعه صنعتی - اقتصادی اندونزی موردتوجه سیاستگذاران و برنامه ریزان قرار گرفت.
باتوجه به نابرابری قدرت رقابت بین صنایع بزرگ و صنایع کوچک و استفاده غیرمتوازن صنایع کوچک و بزرگ از امکانات مالی، فنی، تکنولوژیکی و بازاریابی که باعث افزایش فشار بر روی صنایع کوچک گردید، برنامه ریزان صنعتی و اقتصادی اندونزی تصمیم گرفتند تا ازطریق راهکارهای جامع (به کارگیری برنامه های تشویقی) علاوه بر توسعه قدرت عملکرد صنایع کوچک بتوانند از راه توسعه و افزایش حجم همکاریهای پیمانکاری بین صنایع کوچک و بزرگ، فاصله یا شکاف موجود بین این دو بخش مهم را در صنعت، کاهش دهند.
درحال حاضر (طبق آمار سال 1996) به طورکلی در کلیه بخشهای صنعتی حدود44/1% از کل تولیدات صنعتی ساخته شده در صنایع بزرگ توسط واحدهای صنعتی کوچک پیمانکار ساخته می شود.
دراین میان صنایع خودروسازی و صنایع الکترونیک از بیشترین تعداد واحدهای کوچک صنعتی پیمانکار برخوردار هستند.
در سال 1991 و با شروع پنجمین برنامه پنج ساله توسعه صنعتی - اقتصادی دراندونزی دولت اقدام به تاسیس صندوق ویژه ای به نام صندوق اعتبارات خاص برای صنایع کوچک پیمانکار کرد.
طبق دستور دولت، بانکهای تجاری موظف هستند تا 45% از کل سقف صندوق را پر کنند.
سهم صنایع کوچک پیمانکار 10% کل موجودی صندوق، سهم صنایع بزرگ 25% و سهم دولت که مستقیماً از بودجه ملی استفاده می شود نیز 20% خواهدبود.
درحال حاضر، در اندونزی طرحی دردست مطالعه است که به موجب آن تعداد مشخصی از کالاها و تولیدات صنعتی باید در فرایند پیمانکاری کوچک - بزرگ ساخته شود.
مدلهای همکاری صنایع کوچک با صنایع بزرگ پیمانکار مستقیم: در این نوع همکاریها صنایع بزرگ درپی افزایش حجم تقاضا و همچنین به جهت کاهش هزینه های تولیدی مستقیماً به دنبال استفاده از ظرفیتهای خالی صنایع کوچک و متوسط هستند و قرارداد همکاری به طور مستقیم و بدون واسطه (به صورت دوجانبه) بین صنایع بزرگ و واحدهای صنعتی کوچک منعقد خواهدشد.
هیچ گونه تعهدی مبنی بر ادامه همکاری پس از پایان مدت قرارداد برای طرفین وجود ندارد.
همچنین هیچ گونه تعهدی ازطرف کارخانه های بزرگ مبنی بر ارائه کمکهای فنی و دراختیار گذاشتن مواداولیه و ماشین آلات وجود ندارد.
حجم اینگونه قراردادها در اندونزی نسبتاً بیش از 45% از کل قراردادهای پیمانکاری را شامل می شود.
همچنین وجود چنین قراردادهای پیمانکاری هیچ گونه تعهدی برای دولت درخصوص تامین نیازهای مالی و ارائه خدمات ویژه نخواهد داشت.
صنایع فلزی و صنایع غذایی از عمده بخشهای صنعتی هستند که از مدل پیمانکاری ذکر شده استفاده می کنند.
پیمانکاری شبکه ای: اندونزی از شروع پنجمین برنامه پنج ساله توسعه صنعتی - اقتصادی یکی از موثرترین راهکارهایی که بتواند علاوه بر کاهش فاصله و شکاف بین صنایع کوچک و صنایع بزرگ باعث کاهش رقابت غیرمتوازن بین این بخش صنعت شود را ترویج و گسترش پیمانکاریهای تولیدی بین صنایع کوچک و بزرگ و از طریق شبکه منظم و هدایت شده دانست.
در این مدل همکاری بین صنایع کوچک و متوسط، دولت امکـــــانات مناسبی ازجمله راه اندازی صندوق ویژه اعتبارات تضمینی و قـانونمندکردن وظایف هر یک از طرفین قرارداد نسبت به یکدیگر را درنظر گرفته است.
(شکل 1) همکاری تولیدی - صنعتی مشترک دولت اندونزی از سال 1993 میلادی مدلی نوین را برای گسترش دامنه همکاریهای تولیدی صنعتی بین صنایع کوچک و صنایع بزرگ معرفی کرد.
طبق این مدل کارخانجات بزرگ به همراه تعداد مشخصی از واحدهای صنعتی کوچک یک شرکت مستقل تولیدی تاسیس خواهندکرد که با استفاده از امکانات فنی - تکنولوژیکی، نیروی انسانی و نوآوریهای صنعتی هر دو طرف نسبت به تولید کالا یا محصول خاصی تحت یک نام جدید اقدام خواهندکرد.
درحقیقت، دولت اندونزی برای استفاده بیشتر صنایع کوچک پیمانکار از سود محصولاتی که با کمک این واحدها در صنایع بزرگ تولید و به فروش می رسد مدل جدید را در ششمین برنامه پنج ساله به کار گرفته است.
سرمایه گذاری در شرکت جدید به صورت 40% ازطرف صنایع کوچک و 60% ازطرف کارخانه بزرگ تامین خواهدشد که هر دو طرف می توانند از صندوق ویژه اعتبارات و بانکهای تجاری کلان دولت درخصوص حمایت از صنایع کوچک است بهره مند خواهندبود.
شرکتهای سهامی متشکل از صنایع کوچک اندونزی از سال 1995 میلادی مدل دیگری از همکاریهای پیمانکاری بین واحدهای صنعتی کوچک را به اجرا درآورد.
براساس این مدل، واحدهای کوچک صنعتی نسبت به ایجاد شرکت تولیدی با مالکیت سهامی اقدام می کنند که 40% از سرمایه لازم شرکت توسط عرضه سهام و فروش به افراد حقیقی و 60% مابقی توسط سرمایه گذاران اصلی (واحدهای کوچک صنعتی) تامین خواهد شد (شکل 2).
این شرکتها براساس تقسیم کار و طراحی وام دریافت کنند.
دولت اندونزی تخفیفهای ویژه مالیاتی، آموزش نیروی انسانی، حمایت از بازاریابی، کمکهای فنی - تکنولوژیکی، تامین مواداولیه کمیاب و معافیتهای سود بازرگانی نسبت به واردات ماشین آلات و تکنولوژی های موردنیاز از خارج کشور را به عنوان مشوقهای لازم در این رابطه انجام می دهد.
درحال حاضر، در اندونزی 24 شرکت صنعتی مشترک تاسیس شده است که عمدتاً در صنایع الکترونیک و برق، صنایع نساجی، صنایع چوب، صنایع فلزی مصرفی، صنایع مهندسی و ماشین سازی مشغول به فعالیت هستند.
ایـــن شرکتها از امکانات آموزشی، مشاوره ای، فنی، تخصصی، مالی ومالیاتی و حمایتهای بازاریابی که جزء برنامه های ساخت قطعات مختلف مشترکاً به تولید کالا یا محصولات کامل اقدام می کند.
از دلایل اصلی دولت اندونزی درحمایت از این نوع شرکتها کمک به صنایع کوچک برای افزایش توانمندیها برای تولید کالاهایی با ارزش افزوده بالا، قابل رقابت با تولیدات صنایع بزرگ و درنهایت تولید کالاهای سرمایه بر صادراتی است.
کلیه حمایتهایی که دولت از شرکتهای پیمانکاری شبکه ای و همکاری تولیدی - صنعتی مشترک می کند، از این دسته از شرکتها نیز به عمل می آید.
صنایع کوچک خوداشتغالی (صنایع کوچک خرد) روند افزایش جمعیت در اندونزی که در دهه 70 میلادی به بالاترین نرخ خود رسید، باعث شد که این کشور در این دهه باحجم بالایی از نیروهای جوان فاقد شغل روبرو گردد.
ازطرفی وابستگی درآمد ملی به صادرات نفت و سهم بسیار اندکی که ازکشاورزی (علی رغم اینکه 70% جمعیت شاغل در بخش کشاورزی مشغول بودند) حاصل می گردید، باعث شد اندونزی با بحران فزاینده ای از قبیل کاهش درآمد ملی به خاطر سقوط بهای نفت و همچنین موج جمعیت جوان فاقد شغل روبرو شود.
از اواسط دهه 70 دولت اندونزی با ایجاد تغییرات بنیادی در برنامه های اقتصادی کلان درصدد توسعه صنعت و ایجاد اشتغال از طریق توسعه بخش صنعت کوچک برآمد.
نیاز به امکانات مادی محدود، عدم نیاز به حجم بالایی از نیروهای انسانی ماهر و برخورداری از مدیریت خلاق و کارآفرین ازجمله ویژگیهای برجسته صنایع کوچک است که سیاستگذاران اندونزی با اشراف به آن، برای توسعه این بخش از صنعت تلاش کردند.
توسعه صنایع کوچک خود اشتغال عمدتاً درمناطق کمتر توسعه یافته و یا مناطقی که تعداد جمعیت جوان و فاقد شغل در آن زیاد بود از اهداف اصلی برنامه های پنج ساله - که از اواسط دهه 70 میلادی به اجرا درآمد - بود.
هسته های خوداشتغالی یا صنایع کوچک خرد در قانون اندونزی شامل آن دسته از واحدهایی هستند که در یکی از زمینه های صنعتی (تولید مستقل یا بخشی از کالاهای صنعتی را تولید کنند) با استفاده از یک تا حداکثر 4 نفر نیروی انسانی فعالیت داشته باشند.
نقش بسیار ارزنده این واحدها در اقتصاد اندونزی خصوصاً در زمینه اشتغال باعث شده است که دولت در برنامه های پنج ساله توسعه صنعتی اقتصادی به طور جدی این بخش از صنعت را موردحمایت قرار دهد.
طبق برآورد آماری که در سال 1995 در اندونزی انجام گرفته است، ارزش افزوده ایجاد شده این بخش از صنعت کوچک بسیارچشمگیر بوده و در مقایسه با سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی از رتبه بسیار بالایی برخوردار بوده است همچنین نکته بسیار قابل توجه این است که آمار سال 1993 نشان می دهد بیش از 41/40% از کل شغل ایجاد شده در کلیه بخشهای اقتصادی در اندونزی به بخش صنایع خوداشتغالی تعلق دارد.
عمده بخشهای صنعتی که صنایع کوچک خوداشتغالی در آن فعالیت دارند به ترتیب عبارتند از: صنایع چوب و مبلمان، صنایع کانی غیرفلزی، صنایع قطعات صنعتی و صنایع برق و لوازم خانگی.
سهم صنایع کوچک خوداشتغال از کل نیروی انسانی شاغل به کار در هر دو بخش صنعت کوچک (صنایع کوچک مدرن و خوداشتغال) بالغ بر 77/1% است.
حمایتهای دولت از صنایع کوچک خوداشتغال از شروع دومین برنامه پنج ساله توسعه صنعتی در سال 1975 میلادی، دولت اندونزی برنامه های کلان و اجرایی را درخصوص حمایت از صنایع کوچک خوداشتغال به اجرا درآورد که طی برنامه های پنج ساله بعدی برنامه های حمایت از توسعه و گسترش صنایع کوچک خوداشتغال گسترده تر بوده است.
عمده برنامه حمایتی به شرح زیر است: تامین سرمایه اولیه برای راه اندازی پروژه تولیدی و نیمه تولیدی تا سقف 65% از کل هزینه پروژه تا پایان برنامه سوم پنج ساله و از سال 1986 به بعد (از برنامه چهارم) به 75% از کل هزینه پروژه رسیده است که ازطریق وامهایی با نرخ بهره متفاوت برای مناطق مختلف توسط بانک مرکزی اندونزی، بانک مردمی (بانک تعاونی) و سایر بانک های بازرگانی قابل پرداخت است؛ آموزش نیروهای انسانی (نیروهای کارگری و تکنسین) در مراکز آموزش فنی - حرفه ای که برای مناطق محروم بدون دریافت شهریه و برای سایر مناطق دیگر با دریافت شهریه با شرایط پرداخت آسان از طریق وام آموزشی صورت می گیرد؛ آموزش مدیریتی برای کارآفرینان واحدهای صنعتی کوچک خوداشتغال با شرایط بند 2؛ تامین ماشین آلات و سایر تجهیزات هسته های خوداشتغالی ازطریق واگذاری نیازهای فنی ازطریـق اجــــاره بلندمدت و یا فروش ماشین آلات دست دوم کارخانجات دولتی به واحدهای خوداشتغال؛ ارائه مشاوره های فنی - مدیریتی و بازاریابی ازطریق سازمانهای مسئول؛ ایجــــاد بانکهای گسترده اطلاعاتی شامل شبکه های اطلاع رسانی درخصوص بازاریابی، بازارشناسی، فرصتهای شغلی، فرصتهای پیمانکاری و راهنمایی لازم درمورد استفاده از قوانین مالی - مالیاتی؛ تامین نیازهای مادی ازطریق وامهای متفاوت با شرایط سهل بازپرداخت و بهره مناسب؛ ارائه تخفیفهای مالیاتی و معافیتهای مالیاتی؛ تقویت و تشویق آن دسته از صنایع کوچک خوداشتغال که از توانمندیها و قابلیتهای انسانی و تکنولوژیکی بالایی برخوردار هستند برای انجام پیمانکاری با واحدهای صنعتی کوچک مدرن داخلی و خارجی و واحدهای بزرگ صنعتی؛ تاکید به سازمانهای صنعتی دولتی برای استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای موجود در واحدهای خوداشتغالی؛ تشویق سرمایه گذاران خوداشتغال و تقویت واحدهای صنعتی خوداشتغال در بخشهای صنعتی مانند صنایع تبدیل فرآورده های کشاورزی و فرآورده های جنگلی به تولید کالاهایی با ارزش افزوده بالاتر؛ تشــویق و حمایت از ایجاد تشکلهای صنعتی - پیمانکاری بین واحدهای صنعتی کوچک خوداشتغال.