دانلود مقاله ملی شدن صنعت نفت

Word 230 KB 12276 35
مشخص نشده مشخص نشده مهندسی صنایع - مهندسی معدن
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد و تصویب گردید.
    متن پیشنهاد تصویب شده:
    به‌نام سعادت ملت ایران و به‌منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد.


    مجلس سنا نیز این پیشنهاد را در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ تصویب کرد و پیشنهاد قانونی شد.
    ناگفته‌های نهضت ملی شدن صنعت نفت
    در آستانه سالگرد ملی شدن صنعت نفت هستیم، معروف است که شما در مورد عوامل ملی شدن صنعت نفت سخن دیگری غیر از آنچه معروف است دارید؟
    بله، من معتقدم آنچه در ملی شدن صنعت نفت شهرت پیدا کرده، و تاریخ نویسان ملی گرا آن را شهرت دارند یا با اسناد و مدارک هم خوانی ندارد به همین جهت معتقدم باید پرونده نهضت ملی شدن صنعت نفت بار دیگر بازخوانی شود.
    تحقیقات من نشان می‌دهد طرح اندیشه‌ی ملی شدن صنعت نفت و سپس تبدیل آن به یک خواست عمومی و سپس بسیج توده‌های مردم توسط نیروهای مذهبی به رهبری آیت‌الله کاشانی انجام گرفته است.


    آیا اعتقاد شما این است که مصدق و جبهه‌ی ملی در ملی شدن صنعت نفت نقشی نداشته‌اند ؟
    در واقع ملی شدن صنعت یک فرایندی بود که از بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین آغاز شد.

    می‌توانیم عوامل مهم ملی شدن صنعت نفت را در نقش طیفی از نیروهای مذهبی به رهبری آیت‌الله کاشانی و طیف آرمانگرا را به رهبری فداییان اسلام از یک طرف نقش نمایندگان مجلس و نقش نیروهای ملی گرا تبیین کنیم که هر کدام از اینها در زمان خاصی نقشی را ایفا کردند که هیچ کدام تأثیری مانند نقش نیروهای مذهبی در حوزه‌ی زمانی گسترده نداشته‌اند.

    در آستانه سالگرد ملی شدن صنعت نفت هستیم، معروف است که شما در مورد عوامل ملی شدن صنعت نفت سخن دیگری غیر از آنچه معروف است دارید؟

    بله، من معتقدم آنچه در ملی شدن صنعت نفت شهرت پیدا کرده، و تاریخ نویسان ملی گرا آن را شهرت دارند یا با اسناد و مدارک هم خوانی ندارد به همین جهت معتقدم باید پرونده نهضت ملی شدن صنعت نفت بار دیگر بازخوانی شود.

    تحقیقات من نشان می‌دهد طرح اندیشه‌ی ملی شدن صنعت نفت و سپس تبدیل آن به یک خواست عمومی و سپس بسیج توده‌های مردم توسط نیروهای مذهبی به رهبری آیت‌الله کاشانی انجام گرفته است.

    آیا اعتقاد شما این است که مصدق و جبهه‌ی ملی در ملی شدن صنعت نفت نقشی نداشته‌اند ؟

    در واقع ملی شدن صنعت یک فرایندی بود که از بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین آغاز شد.

    قدری واضح‌تر نقش این سه عامل را بیان کنید؟

    اجازه دهید ابتدا به نقش نمایندگان در مجلس شورای ملی بپردازم در این زمان نمایندگان از چند طیف تشکیل می‌شدند.

    نیروهای چپ گرا و طرفدار سیاست شوروی و به اصطلاح روس فیل‌ها و طیف دیگر از راست گرایان طرفدار انگلیس یا انگلوفیل‌ها این دو طیف در مجلس چهاردهم و پانزدهم فعال بودند.

    البته در مجلس پانزدهم یک اقلیت قدرت مند در اطراف سید حسین مکی تجمع کردند که نقش مهمی را در حوزه‌ی نفت ایفا کردند.

    عمده‌ی فعالیت چپ گرایان و راست گرایان محدود کردن منافع قدرت‌های شوروی و انگلیس بود.

    به این معنا که راست گرایان سعی می‌کردند منافع شوروی را محدود یا مورد ضربه قرار دهند و چپ گرایان منافع انگلیس را مورد هدف قرار می‌دادند به همین جهت چند طرح در مجلس به تصویب رسید که حائز اهمیت است اولین طرح توسط مصدق تهیه شد.

    یعنی درست در زمانی که کافتارادزه معاون کمیساریای ملی امور خارجه برای مذاکره یک قرار داد نفتی دارد ایران شده بود، مصدق با یک طرح دولت از هر گونه مذاکره قانونی در مورد نفت منع کرد.

    این طرح در یازدهم آذر 1323 به تصویب مجلس رسید.

    طرفداران شوروی که در مجلس از تصویب این طرح یکه خورده بودند درست در فردای آن روز طرح لغو قرارداد 1312 نفتی با انگلیس را به مجلس پیشنهاد کردند.

    ولی مصدق با آن مخالفت کرد و اعلام نمود قرارداد چون طرفینی است نمی‌شود یک طرفه آن را لغو کرد.

    چپ گرایان که از طرح این ماده واحد شکست خوردند در انتظار فرصت بودند تا مجددا مسئله‌ی مقاوله نامه‌ی نفتی شوروی و احمد قوام در مجلس مطرح شد.

    این بار چپ گرایان توانستند از فضای موجود استفاده و در طرح رد مقاوله نامه بندی را اضافه کنند که ضربتی همانند به منافع انگلیس بود.

    در بند (ه) این طرح دولت موظف شد تا برای احقاق حق ایران از شرکت نفت جنوب اقداماتی را به عمل آورد.

    بند(ه) سرانجام منجر به قرارداد الحاقی گس – گلشائیان شد.

    این قرارداد در پایان دوره‌ی مجلس 15 در مجلس مطرح شد، اما اقلیت مجلس پانزدهم با نطق‌های طولانی مانع از تصویب آن شدند.

    بعد از لایحه گس گلشائیان تمام هم و غم انگلیس، دربار و راست گرایان بر این شد که این قرارداد را به تصویب برسانند و به همین جهت مثلث قدرت دولت قدرتمند رزم‌آرا را سر کار آوردند تا این لایحه را تصویب کند و رزم‌آرا با تمام قدرت این مأموریت خود را آغاز کرد.

    د رمجموع نقش نمایندگان مجلس به ممنوعیت امتیاز نفت به شوروی و اصلاح قرارداد نفتی ایران انگلیس در ضمن لایحه‌ی گس – گلشائیان شد.

    باید اذعان کرد بحث‌ها ی نفتی در مجلس در مردم و جامعه اثر بسیار مثبت داشت.

    از اینجا به بعد نقش نیروهای مذهبی جدی‌تر و مؤثر می‌شود و آیت‌الله کاشانی و روحانیون طیف وابسته به وی در بسیاری از جمعیت‌ها، سخنرانی‌ها، خطبه‌ها اعیاد قربان و فطر شعار «نفت ایران برای ایرانی» را مطرح کرده بودند و آیت‌الله کاشانی به خاطر اطلاعیه‌ای که در همین زمینه صادر کرد به بهانه‌ی ترور شاه به لبنان تبعید شد.

    آیت‌الله در لبنان با ارسال نامه‌های سرگشاده بر شعار «نفت ایران برای ایرانی» پای می‌فشرد.

    وی در بازگشت پیروزمندانه‌ی خود در اولین سخنرانی، سخن از ملی کردن صنعت نفت به بیان آورد و در اولین بیانیه‌ رسمی که توسط مصدق در مجلس قرائت گردید روی ملی شدن صنعت نفت اصرار کرد و قرارداد الحاقی گس گلشائیان را مردود شمرد.

    مهم‌ترین واقعه‌ای که در این مقطع اتفاق افتاد انتخابات دوره‌ی شانزدهم مجلس بود که دربار به رهبری هژیر با دخالت در آن مانع شمارش آراء اعضای جبهه ملی می‌شد.

    در اینجا بود که نیروهای آرمانگرای اسلامی وارد کارزار شدند و با دو عملیات سرنوشت ساز دو مانع عمده را بر طرف و موجب به قدرت رسیدن نیروهای جبهه ملی گردیدند.

    فداییان اسلام با ترور هژیر رژیم را وادار به عقب نشینی کردند و رژیم مجبور شد نتیجه‌ی انتخابات را مخدوش و باطل اعلام کند و با تجدید انتخابات اعضای جبهه ملی به مجلس راه یافتند.

    دومین نقش مهم را باز فداییان اسلام ایفا کردند.

    بعد از اینکه نیروهای مذهبی توده‌ها و بسیج کرده بودند به اعتقاد اعضای جبهه ملی و سایر مبارزین این رزم‌آرا تنها مانع ملی شدن صنعت نفت بود و فداییان اسلام قدرت مندترین مانع را از سر راه برداشتند و درست یک هفته بعد مجلس مجبور شد رأی به ملی شدن صنعت نفت صادر نماید.

    آیت الله کاشانی به دلیل مقبولیتی که بین عالمان بزرگ بلاد داشت،توانست مراجع محلی را به صحنه بکشاند و آنان با حمایت از آیت الله و صدور بیانیه امواج مردمی ایجاد کردند.

    آیت الله خوانساری یکی از مراجع بزرگ آیت سید محمد روحانی و آیت الله شاهردی از قم، آیت الله بهاءالدین محلاتی از شیراز، آیت الله چهار سوقی از اصفهان، آیت الله حاج شیخ باقر رسولی از رشت، آیت الله حاج شیخ محمدرضا کلباسی از مشهد همچنین روحانیون مانند حاج سید حسین خادمی اصفهانی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، حاج سید مصطفی سیدالعراقین، حاج شیخ مهدی نجفی و فقیه سبزواری با صدور بیانیه‌ها‌،فتاوا و سخنرانی‌ها‌ توانستند نیروهای مذهبی را بسیج کنند و هر روز تظاهراتی در شهرهای بزرگ ایران برای ملی شدن صنعت نفت بر پا کنند.

    جالب اینجاست که ترجح بند همه ی فتواها و بیانیه‌ها‌ حمایت از رهبری آیت الله کاشانی بود.

    آیت الله خوانساری در بیابان فتوائیه خود افزودند: «با اینکه مثل حضرت مستطاب آیت الله کاشانی دامت برکاته که مجتهد عادل و با شهامت و دلسوز و فداکار برای مصالح دین و دنیای مردم، برای بیداری مردم تلاش می‏کند دیگر مجال عذری برای کسی نمی‏ماند» سایر آیات هم با همین لحن از رهبری آیت الله کاشانی حمایت کردند.

    پس مصدق از چه وقتی به نهضت مردمی ملی شدن صنعت نفت پیوست؟

    اسنادی که موجود است تا آذرماه 1329 که تقریبا ملی شدن صنعت نفت به یک خواست عمومی تبدیل شده بود، هیچ نشانی از موافقت مصدق با ملی شدن صنعت نفت در دست نیست.

    صورت مجلس دوره چهاردهم نشان میدهد که مصدق با ملی شدن صنعت نفت مخالفت کرده است و آن را قرار دادی طرفینی می‏داند که یک طرفه نمی‏شود فسخ کرد.

    در مجلس پانزدهم نیز نامه ی مصدق از احمد آباد به مجلس نشان می‏دهد که مصدق از ملی شدن صنعت نفت سخنی به بیان نمی‏آورد، بلکه متاسفانه با قرار داد استعماری گس – گلشاییان با مختصر اصلاحات که شیلینگ کاغذی به شیلنیگ طلا تبدیل شود موافقت می‏کند.

    در مجلس شانزدهم نیز فقط نطقی از مصدق ضبط شده است که صحبت از ملی شدن صنعت نفت دارد که آنهم مربوط به بیانیه آیت الله کاشانی است.

    آیت الله کاشانی بعد از بازگشت پیروزمندانه بیانیه ای صادر کرد و چون نماینده مجلس بود ولی در مجلس شرکت نمی‏کرد، بیانیه اش را به مصدق داد و مصدق در 29 خرداد در مجلس از طرف ایشان قرائت کرد.

    حتی در صورت مذاکرات کمیسیون نفت که مصدق رئیس آن بود نیز صحبتی از مصدق که دلالت بر پیشنهاد ملی شدن نفت توسط او را داشته باشد، ضبط نشده است.

    برای اولین باز در مهرماه حائری زاده پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را داده است.

    جالب این است که خود مصدق هم در خاطراتش پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را به فاطمی نسبت می‏دهد.

    هر چند این ادعا در جایی ضبط نشده در عین حال نشان می‏دهد که خود مصدق هم ادعایی ندارد.

    علت این بود که اصولا مصدق و اکثریت اعضای تشکیل دهند جبهه ملی هدفی ضد استعماری نداشتند، آنها در پی انتخاب آزاد بودند به همین جهت در آبان 1328 که تشکیل جبهه ملی را اعلام کردند هیچ اشاره ای به مبارزه بیرونی نداشتند و سخنی از استعمار به میان نیاوردند.

    تنها سندی که درست است و نشان می‏دهد اعضای جبهه ملی و مصدق به دنبال ملی کردن صنعت نفت بودند سندی است که دلالت دارد جلسه ای در منزل حاج محمود نریمان با حضور آیت الله کاشانی، شایگان،مکی، صالح، آزاد، بقایی و مصدق تشکیل شد پیشنهادی مطرح شد و به امضای آقایان رسید که نفت ملی شود، ولی مصدق در آن جلسه از امضا خودداری کرد.

    به گزارش حائری زاده در 29 اردیبهشت 1332 در مجلس شورای ملی، مصدق در آن جلسه مخالفت کرد و استدلال کرد اگر قرارداد 1933 رضا شاه را لغو کنیم قرارداد دارسی به فوت خود باقی می‏ماند.

    البته بعدها مصدق را راضی کردند زیر آن ورقه را امضاء کند.

    به همین خاطر امضای مصدق آخرین امضا و با قلم دیگری است.

    اینجا یک سوال اساسی مطرح می‏شود و آن اینکه با اینکه مصدق به عنوان رئیس کمیسیون نفت چندان با ملی شدن نفت موافق نبود و سایر اعضای کمیسیون هم به دلیل خاستگاه طبقاتی و وابستگی به قدرت‌ها‌ و دربار علی القاعده نباید با ملی شدن نفت موافق باشند پس چطور کمیسیون نفت روز 17 اسفند پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را در صحن مجلس مطرح کرد؟

    سوال بسیار دقیقی است و شاید تحلیل آن بسیاری از تاریکی‌ها‌ی تاریخی را حل کند.

    شاید بهترین پاسخ به این سوال، تحلیل متن پیشنهاد مذکور است.

    در متن پیشنهاد چنین آمده است: «نظر به اینکه ضمن پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون نفت قرار گرفته....» این متن نشان می‏دهد که پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت از خارج از کمیسیون نفت وارد شده و واژه واصله این معنا را به خوبی روشن می‏کند.

    بنابراین بهتر است حوادث بیرونی قبل از آن روز را مورد مطالعه قرار دهیم.

    عرض کردم که بعد از بازگشت پیروزمندانه آیت الله کاشانی و ملی شدن صنعت نفت تبدیل به یک خواست ملی شد.

    علما وارد صحنه شد.

    جالب این است که عبارت کمیسیون نفت قبل از آن درست در بیانیه‌ها‌ علما و آمده بود.

    شما به این عبارت آیت الله شاهرودی در بیانیه اش توجه کنید: «جای هیچ گونه تردیدی نیست که کوتاه کردن دست اجانب از کشور و مسلمین و ملی نمودن صنعت نفت در سراسر کشو بر هر مسلمانی لازم و واجب است.

    » عبارت بیانیه آیت الله قمی شاید گویاتر باشد: «چون آیت الله کاشانی در راس این نهضت مقدس قرار گرفته اند و کمال جدیت امر و قیام می‏فرمایند بر ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور راهی برای شبهه باقی نمی‏ماند».

    ممکن است اقدامات آیت الله کاشانی را پس از بازگشت به ایران توضیح دهید؟

    اتفاقا با اشاره به اقدامات آیت الله کاشانی نقش نیروهای مذهبی در ملی شدن صنعت نفت روشن تر می‏شود.

    آیت الله کاشانی علاوه بر سخنرانی‌ها‌، اعزام مبلغ به شهرها، پیام به علما و مردم، چند کار مهم و تعیین کننده کرد.

    درست یک هفته بعد از ورود به ایران یعنی قبل از حکومت رزم آرا و درست در زمانی که قرارداد الحاقی در مجلس مورد بحث قرار گرفته بود، پیامی به مجلس فرستاد که این پیام توسط مصدق در 28 خرداد در مجلس قرائت شد.

    قبل از طرح ملی شدن در کمیسیون نفت یا صحن مجلس آیت الله در این پیام رسما اعلام کرد که «مردم با هر قراردادی که قرارداد 1312 را تثبیت کند مخالف هستند.» آیت الله از طرف مردم اعلام کرد که: «نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار می‏کند و قرارداد غیرقانونی که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضایی ندارد.» بعد از روی کار آمدن رزم آرا و تلاش وی برای تصویب قرارداد الحاقی، آیت الله بیانیه ای صادر کرد که بازتاب گسترده ای در مطبوعات داخلی و خارجی داشت.

    آیت الله با برشمردن مصیبت‌ها‌ی مردم تصریح کرد که: «ملی شدن صنعت نفت در ایران تنها چاره ی بیچارگی‌ها‌ی ماست».

    آیت الله در همین اطلاعیه با فتوای دینی خطاب به مردم گفتند: «ناچارم این آرزوی عمومی را یک بار دیگر بیان کنم تا با نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی همه ی افراد مملکت بخواهند که صنعت نفت ایران در مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود.» یک هفته بعد بود که کمیسیون نفت قرارداد الحاقی را رد کرد و آن را فاقد توانایی برای استیفای حقوق ملت دانست.

    بعد از اینکه کمیسیون نفت قرارداد الحاقی را رد کرد آیت الله کاشانی بر اقدامات اجتماعی خود افزود.

    وی چندین تظاهرات بزرگ را در تهران ترتیب داد.

    آیت الله با صدور اطلاعیه از مردم خواست تا اول دی برای درخواست ملی کردن صنعت نفت در مسجد شاه اجتماع کنند و این اولین اجتماع عظیمی می‏باشد که در آن سخنرانان و مردم خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند.

    مجددا آیت الله یک هفته بعد را اعلام تظاهرات کرد.

    مردم عظیمی در میدان بهارستان اجتماع کردند به قول حسین هیکل که آن روز شاهد آن تظاهرات بوده چنین گزارش کرده «صدای آیت الله کاشانی در تمام گوشه و کنار دنیا همچنین می‌پیچد.» وی این تظاهرات را صد هزار نفر تخمین زد که مثل قضا و قدرالهی به سوی پارلمان پیش می‏رفتند و کاخ شاه به نیروهای انتظامی دستور داد در مقابل آیت الله استقامت نکنند.

    مجددا آیت الله در ششم بهمن تظاهرات عظیمی را در مسجد شاه ترتیب داد که خواست سخنرانان و تظاهر کنندگان، ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور بود.

    مهمترین حمایت آیت الله از تظاهرات 11 اسفند فداییان اسلام بود که آیت الله با صدور اطلاعیه از مردم خواست تا در تظاهرات آنها شرکت کنند.

    در همین تظاهرات بود که سید عبدالحسین واحدی مرد شماره 2 به رزم آرا اتمام جهت کرد یا نفت باید ملی شود یا کشته خواهد شد.

    شجاعانه ترین موضع گیری آیت الله روز بعد از قتل رزم آرا بود.

    با قتل رزم آرا خیلی‌ها‌ وحشت کرده بودند و می‏خواستند به صورت موقت هم که شده خود را مخفی کنند ولی آیت الله یک روز بعد از قتل وی اعلام راهپیمایی کرد.

    این تظاهرات درجلو مجلس در میدان بهارستان برقرار گردید و کمیسیون نفت در همان روز تصمیم خود را مبنی بر ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد.

    سرانجام تصمیم 17 اسفند کمیسون نفت در روز 24 اسفند در مجلس طرح شد و ملی شدن صنعت نفت به تصویب رسید.

    شاید تفسیر رادیو لندن توضیح بیشتری بر نقش آیت الله باشد.

    رادیو لندن با تفسیری بی ادبانه و با لحنی عصبانی همان شب اعلام کرد: این طرح توسط عده‌ای مرتجع همچنین یک عده ملای متعصب که در رأس آنها سید ابوالقاسم کاشانی است پشتیبانی شده است.

    عملیات قتل رزم‌آرا توسط فداییان اسلام چقدر اهمیت داشت و این عمل چه نقشی را ایفا کرد؟

    طبق اسناد موجود انگلیس، دربار و شرکت نفت همه‌ی تلاش خود را متحد کرده بودند که لایحه‌ی الحاقی تصویب شود و هر سه نیرو رزم‌آرا را مرد این پیکار یافتند.

    رزم‌آرا تمام توان خود را به کار برد.

    طبق اسناد موجود همه‌ی کسانی که در این اواخر یعنی بهمن و اسفند 29 به این نتیجه رسیده بودند که باید نفت ملی شود به این نتیجه رسیده بودند که همه‌ی عوامل اجتماعی و زمینه‌ها برای ملی شدن صنعت نفت آماده شده و به اصطلاح مقتضی موجود است، ولی مانع هم موجود است و این تنها مانع باید برداشته شود و این تحلیل درست از کار در آمد و در همین مجلسی که کمیسیون نفت نمی‌توانست تصمیم بگیرد یک روز بعد از قتل رزم‌آرا کمیسیون تصمیم گرفت و خواستار ملی شدن صنعت نفت شد چون تنها از رزم‌آرا می‌ترسیدند.

    جالب است بدانید که در اواخر آذر ماه یازده نفر از نمایندگان جبهه ملی و غیره طرحی را برای ملی کردن نفت تهیه و یازده امضاء جمع کردند ولی یک نفر دیگر در مجلس نبود که این طرح را امضا کند که قابل طرح در مجلس باشد، همین مجلس در 24 اسفند تقریبا به اتفاق آرا ملی شدن صنعت نفت را تصویب کردند، و این می‌تواند نشان دهد که رفتن رزم‌آرا چقدر نقش‌آفرین بود نویافته هایی درباره ملی کردن صنعت نفت تلخ و شیرین نهضت ملی در اسفند 1329 با ترور رزم آرا توسط فداییان اسلام بزرگترین مانع بر سر راه ملی کردن صنعت نفت از میان برداشته شد و در واپسین روز آن ماه ، در آستانه نوروز ملت ایران به آرزوی دیرین خویش رسید و موفق شد شریان حیاتی اقتصاد ایران یعنی صنعت نفت را ملی کند.

    اما با پافشاری و سماجت دولت انگلیس که نمی توانست از این لقمه چرب و شیرین دل بکند، کار به طرح دعوا در دیوان لاهه و شورای امنیت کشید و دکتر مصدق در اردیبهشت 1330به نخست وزیری رسید تا این بار را سالم به سر منزل مقصود برساند.

    در این میان دکتر کریم سنجابی از یاران نزدیک دکتر مصدق و وزیر فرهنگ او بود که در جریان نهضت ، در کوران وقایع قرار داشت و در دادگاه لاهه و شورای امنیت عضو هیات نمایندگی ایران بود.

    او در آبان 1362یادمانده های خود را با طرح تاریخ شفاهی هاروارد در امریکا در میان گذاشت که بعدها به چاپ رسید.

    این خاطرات مقاطع مختلف تاریخ معاصر از عصر رضاخان تا انقلاب اسلامی را دربرمی گیرد.

    مقاله حاضر به بررسی مقطع ملی شدن صنعت نفت تا کودتای سیاه 28مرداد می پردازد و به یاری حق در آینده به بررسی سایر مقاطع نیز خواهیم پرداخت.

    از زمانی که زمزمه های ملی شدن صنعت نفت در کشور آغاز شده و تنش سیاسی میان ایران و انگلیس به واسطه پررنگ شدن انگیزه ها و اقدامات استقلال طلبانه در میان رجال و شخصیت های سیاسی و مذهبی و همچنین مجلس و دولت ، رو به تزاید است ، امریکایی ها نقش پیچیده و حساسی را در امور سیاسی ایران و همچنین در عرصه بین المللی برای خود طراحی می کنند و به مرحله اجرا می گذارند که نتیجه آن جز تثبیت جایگزینی امریکا به جای انگلیس در کشورمان نبود.

    به عنوان نمونه ، دکتر سنجابی در مورد تغییر رفتار حسین مکی پس از بازگشت از امریکا نکته ای را بیان می دارد که هرچند متاسفانه به اختصار و اشاره گفته شده و مصاحبه کننده نیز تلاش چندانی برای توضیح بیشتر این نکته نکرده است ، اما به هر حال می توان از همین مختصر نیز مسائل مهمی را فهمید: «مصدق در ابتدا به مکی علاقه زیاد داشت.

    حرف مکی در پیش او خیلی پیش [بیش] از حرفهای ما تاثیر می کرد.

    بنده مکرر شاهد بودم در مواردی هر چه مکی می گفت همان عملی می شد...

    از امریکا او را دعوت کردند که به آن کشور برود.

    او به امریکا رفت...

    وقتی که مکی برگشت به طور خصوصی با او صحبت کردم و گفتم که وضعیت این طور است...

    به من گفت : خلاصه اش من نه با شما هستم و نه با آنها.

    گفتم: این که نمی شود، برای چه؟

    به من گفت: والله به بچه های ما هم رحم نمی کنند و همه ما را از بین می برند و وضع خیلی خطرناک است.» (ص 140) البته در مورد دلایل بروز اختلافات میان مصدق و برخی از یارانش و سپس تضاد شدید این دو گروه با یکدیگر، نمی توان و نباید به تحلیلی تک عاملی روی آورد، اما در هر صورت اظهارات هر یک از عناصر فعال در آن سالها می تواند دریچه هایی را برای مطالعه و تحقیق بیشتر در مورد اتفاقات گوناگون به روی حاضران بگشاید.

    موضوع دیگری که در خاطرات دکتر سنجابی حائز اهمیت است ، اظهارنظرهای ایشان در مورد شخصیت و عملکرد مرحوم دکتر مصدق است ؛ چرا که هم در سالهای نهضت ملی شدن نفت و هم در دوران بعد از آن و نیز تا پایان عمر در زمره دوستان ، همکاران و هواداران دکتر مصدق محسوب می شد و به این مساله می بالید.

    جبهه ملی؛ نگاهی دیگر کتاب «خاطرات سیاسی دکتر کریم سنجابی» اگرچه حاوی مطالبی پیرامون وقایع و حوادث بیش از نیم قرن تاریخ کشورمان است ، اما با نگاهی دقیق تر باید گفت در حقیقت هسته مرکزی این خاطرات را چگونگی شکل گیری جبهه ملی و فعالیت ها و تحولات و سرنوشت آن تشکیل می دهد.

    همان گونه که می دانیم ، جبهه ملی در مهرماه سال 1328به دنبال اعتراض جمعی از رجال سیاسی به رهبری دکتر محمدمصدق ، به نحوه برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم ، پا به عرصه وجود گذارد.

    در این زمینه هیچ گونه شک و شبهه و اختلاف نظری وجود ندارد، اما در مورد پایان فعالیت و عمر این جبهه ، نظرات متفاوت و بیش از آن در مورد ماهیت عملکرد جبهه و اعضایش دیدگاه های گوناگون و بلکه متضادی به چشم می خورد.

    اگر این نکته را در نظر داشته باشیم که دکتر سنجابی ، خود یکی از اعضای اصلی هیات موسس جبهه ملی بوده است و در طول دوران بعدی نیز یکی از اعضای مهم آن به شمار می آمد و در نهایت نیز در حالی که به عنوان رهبر جبهه ملی شناخته می شد، چشم از جهان فرو بست ، می توان از لابلای خاطرات وی زاویه جدیدی را برای نگرش به فعالیت های این تشکل سیاسی و همچنین وضعیت سیاسی کشور در خلال سالهای نهضت ملی شدن صنعت نفت تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ، به دست آورد.

    بدیهی است که چنین شخصیتی به هنگام بیان خاطرات خویش ، بارها و به دلایل مختلف ، عملکردها و سیاست های اتخاذ شده توسط دکتر مصدق را مورد تایید قرار دهد کما این که چنین رویه ای را بوضوح می توان ملاحظه کرد، اما آن چه در این میان می تواند به نحو بهتری مبین شرایط موجود در آن سالهای توفانی باشد، نقد و انتقادهای دوستان و همراهان دکتر مصدق از ایشان است و طبعا دیدگاه های دکتر سنجابی در این زمینه می تواند جایگاه خاصی داشته باشد.

    اقدام دکتر مصدق به تعطیل کردن مجلس هفدهم از طریق برگزاری رفراندم ، از جمله مسائلی است که نه تنها مورد اعتراض شدید جناح مقابل وی قرار داشت ، بلکه توسط نزدیکترین دوستان ایشان نیز با این اقدام مخالفت به عمل آمد.

    در واقع آن چه به عنوان عامل نهایی موجب گشت تا دکتر مصدق دست به چنین اقدامی بزند، انتخاب حسین مکی - در زمانی که یکی از سرسخت ترین مخالفان وی به شمار می آمد- به عنوان عضو ناظر مجلس در بانک ملی بود؛ چرا که دکتر مصدق خوف آن را داشت تا مکی با اطلاع یافتن از چاپ بیش از سیصد میلیون تومان اسکناس بدون پشتوانه طی دوران نخست وزیری ایشان ، این مساله را به یک عامل ایجاد جار و جنجال سیاسی تبدیل کند، اما با وجود آن که چنین احتمالی وجود داشت ، دکتر سنجابی بشدت با تصمیم دکتر مصدق مبنی بر انحلال مجلس مخالفت می ورزد و آن را زمینه ای مناسب برای انجام یک کودتا به حساب می آورد: «اگر شما مجلس را ببندید در غیاب آن ممکن است با 2 وضع مواجه بشوید.

    این که فرمان عزل شما از طرف شاه صادر بشود دیگر این که با یک کودتا مواجه بشوید.

    آن وقت چه می کنید؟

    گفت: شاه فرمان عزل را نمی تواند بدهد و بر فرض هم بدهد ما به او گوش نمی دهیم.

    اما امکان کودتا، قدرت حکومت در دست ما است و خودمان از آن جلوگیری می کنیم.» (ص 151) پاسخ دکتر مصدق به مخالفان خود نیز که به انحلال مجلس معترض بودند، اگرچه با تغییراتی در لحن و کلمات ، اما از همین محتوا برخوردار بود.

    ولی آیا دکتر مصدق در قبال وضعیت بسیار دشوار و حساسی که پیش رو داشت ، از امکانات مناسب و بالاتر از آن ، از تدابیر و برنامه های متناسب با چنین موقعیتی برخوردار بود؟

    حزب توده و نحوه رفتار دکتر مصدق با آن ، موضوع مهمی است که می تواند به روشن شدن پاسخ سوال فوق کمک کند.

    همان گونه که می دانیم در شرایط آن روز، این حزب توانسته بود هواداران زیادی برای خود گردآورد و به مناسبت های مختلف دست به تظاهرات و بلکه قدرت نمایی بزند.

    به عنوان نمونه این حزب در سال 1332به مناسبت سالگرد 30تیر اقدام به برگزاری تظاهراتی کرد که به گفته دکتر سنجابی از تظاهرات مشترک 3حزب ایران ، نیروی سوم و پان ایرانیست از احزاب اصلی تشکیل دهنده جبهه ملی به مراتب چشمگیرتر بود (ص153)اگرچه با گذشت زمان و بویژه پس از بیان خاطرات رهبران حزب توده مشخص شد که در آن زمان بدست گیری قدرت سیاسی و حکومتی در دستور کار این حزب قرار نداشته و اساسا به واسطه مشکلات عدیده ای که با آن مواجه بوده اند، قادر به انجام چنین کاری نبوده اند، اما به هر حال طبیعی است که در آن هنگام ، جنبه های بیرونی و ظاهری اقدامات حزب توده و طرفداران آن ، نگرانی هایی جدی برای شخصیت های مذهبی ، نیروهای ملی و همچنین دربار و وابستگان به انگلیس و امریکا فراهم آورد و به نوعی اشتراک نظر در میان آنان بینجامد بویژه آن که در این برهه ماموران و کارپردازان استعمار پیر بریتانیا نیز در ایجاد فضاهای ذهنی خاص از طریق تحریک و تحرکات حساب شده سنگ تمام گذاشتند.

    در چنین شرایطی ، دکتر سنجابی اگرچه در جایی از خاطرات خود، دلیل عدم برخورد جدی دکتر مصدق با این حزب را چنین عنوان می دارد که «به علت دمکرات بودنش او نمی توانست آزادی احزاب را زایل کند.» (ص 215) اما در بخش دیگری از این خاطرات ، اعتقاد ایشان به این که دکتر مصدق با انگیزه های خاصی در حال مماشات با حزب توده بوده است ، کاملا نمایان می شود: جمعا هفت هشت نفر را با خودم نزد دکتر مصدق بردم.

    خلیل ملکی آنجا تند صحبت کرد.

    گفت : آقا!

    مردمی که از شما دفاع می کنند.

    کم هستند یا زیاد هستند همین ها هستند.

    چه دلیلی دارد که شما قدرت توده را این همه به رخ ملت می کشید و این مردم را متوحش می کنید.

    حرف او خیلی رک و تند بود.

    مصدق گفت: چه کارشان بکنم؟

    خوب آنها هم تظاهر می کنند.

    ملکی گفت : جای آنها توی خیابان ها نیست.

    جای آنها باید در زندان باشد، مصدق گفت : می فرمایید آنها را زندانی بکنند، کی باید بکند، باید قانون و دادگستری بکند...

    بنده خطاب به ایشان عرض کردم جناب دکتر به قول معروف ماهی را که نمی خواهند بگیرند از دمش می گیرند.

    مبارزه با توده به وسیله دادگستری صورت نمی گیرد...».

    (ص 154) در واقع دکتر مصدق نه تنها اقدامی در جهت برخورد با تخلفات هواداران حزب توده صورت نمی دهد بلکه نسبت به شناسایی و از میدان بیرون کردن «توده نفتی ها» نیز که ساخته و پرداخته انگلیس بوده و نقشی بسیار مخرب را در این دوران ایفا کردند، بی تحرک باقی می ماند.

    موضوع دیگری که در وقایع مربوط به کودتای 28مرداد همواره مطرح بوده ، نحوه گزینش و چینش نیروهای دولتی و انتظامی توسط دکتر مصدق است.

    هنگامی که ایشان برای اولین بار کابینه خود را تشکیل می دهد، حضور برخی افراد و ازجمله فضل الله زاهدی به عنوان وزیر کشور یا جواد بوشهری به عنوان وزیر راه ، تعجب بسیاری از شخصیت های سیاسی و مذهبی را برمی انگیزد و اعتراضاتی را به دنبال دارد.

    این نحوه یارگیری دکتر مصدق به گونه ای بوده است که دکتر سنجابی نیز نمی تواند آن را مورد تایید قرار دهد: «در کابینه اول مصدق خود او آشکارا به ما می گفت : آقا!

    ما باید از اینها برای پیشرفت کارمان استفاده کنیم.

    یک عده ای از افراد را که جزو مبارزین و مجاهدین آزادیخواهی و وطن دوستی نبودند حتی شهرت خوبی هم نداشتند، یا مشکوک و یا متهم بودند به این که ممکن است ارتباطی با خارجی ها داشته باشند وارد کابینه کرد و برعکس در کابینه های بعدش مصدق کوشش داشت از جوانان بیشتر استفاده کند.» (ص 186) اگرچه تیمسار زاهدی در کابینه دوم دکتر مصدق جایی نداشت ، اما نحوه برخورد دکتر مصدق با وی تا آخر همچنان سوال برانگیز است و بویژه با روایت دکتر سنجابی از نحوه خارج شدن زاهدی از تحصن در مجلس ، این ابهام به نقطه اوج خود می رسد.

    این اقدامات در شرایطی صورت می گرفت که خطر کودتا چندان از نظر مصدق و یارانش دور نبود و دستگیری زاهدی نیز یکی از اقداماتی بود که در دستور کار مصدق قرار داشت.

    بنابراین سوال و نقطه ابهام این است که چرا علی رغم این که زمان خروج زاهدی از مجلس مشخص بود، در این کار بسیار مهم تعلل به عمل آمد و این فرصت در اختیار زاهدی قرار داده شد تا خود را در یکی از باغهای اطراف تهران مخفی سازد و در حقیقت مرحله نهایی انجام کودتا از همان مقطع شکل بگیرد؟

    در کنار این مساله ، نحوه برخورد دکتر مصدق با تیمسار دفتری پسرعموی خویش - را نیز نباید از نظر دور داشت.

    سرتیپ دفتری در حالی که ریاست گارد گمرک را عهده دار بود، در نخستین مرحله از کودتا به همکاری با کودتاچیان پرداخت و پس از آن که این مرحله با شکست مواجه شد، سرتیپ ریاحی مشارکت وی در این اقدام را به اطلاع دکتر مصدق رساند و خواستار دستگیری او در زمره کودتاچیان شد، اما دکتر مصدق نه تنها به این توصیه عمل نکرد، بلکه دقیقا_ حرکت معکوسی انجام داد.

    روایت دکتر سنجابی از این ماجرا، بسیار گویاست :...

    می دانیم دفتری پسرعموی مصدق بود.

    مصدق گفت: چکار کرده است؟

    گفت : در این کار آلوده است...

    فردا صبح که من نزد مصدق رفتم توی پله ها به همین تیمسار دفتری برخوردم.

    دیدم گریه می کند...

    من رفتم به مصدق گفتم که تیمسار دفتری در راهرو ایستاده و گریه می کند، به نظرم 27 مرداد بود.

امام خمينى که طى 60 سال در محيط جامعه و حوزه علميه مشغول نشو و نما بود و در هر دو صحنه نظر و عمل به درجات عالى رسيده بود، در سال 41 طى برخورد با لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى،در کنار مرجعيت‏بعنوان رهبر سياسى جامعه در بين اقشار وسيع مردم و روحانيون

دکتر مصدق پس از شهريور ?? و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ?? مجلس بار ديگر در مقام وکيل اول تهران به نمايندگي مجلس انتخاب شد. در اين مجلس براي مقابله با فشار شوروي براي گرفتن امتياز نفت شمال ايران، او طرحي قانوني را به تصويب رساند که دولت از مذاکره

تعریف تاریخ : برای تاریخ معانی و تعاریف گوناگونی گفته اند و از جمله «تعیین کردن مدتی از ابتدای امری عظیم و قدیم و مشهور تا ظهور امر ثانی که دنبال اوست». این تعریف و معنی بیشتر به خود تاریخ اتکاء دارد تا به موضوعات تاریخ که نظر ما متوجه آنهاست؛ بنابراین از تعریف دیگری استفاده می کنیم: «سرگذشت یا سلسله اعمال و وقایع و حوادث قابل ذکر که به ترتیب از منه تنظیم شده باشد». چنانچه ...

امام خمينى که طى 60 سال در محيط جامعه و حوزه علميه مشغول نشو و نما بود و در هر دو صحنه نظر و عمل به درجات عالى رسيده بود، در سال 41 طى برخورد با لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى،در کنار مرجعيت‏بعنوان رهبر سياسى جامعه در بين اقشار وسيع مردم و روحانيون

گفت و گو با حجت الاسلام روح الله حسينيان در آستانه سالگرد ملي شدن صنعت نفت هستيم، معروف است که شما در مورد عوامل ملي شدن صنعت نفت سخن ديگري غير از آنچه معروف است داريد؟ بله، من معتقدم آنچه در ملي شدن صنعت نفت شهرت پيدا کرده، و تاريخ نويسان ملي گرا

امام خمینى که طى 60 سال در محیط جامعه و حوزه علمیه مشغول نشو و نما بود و در هر دو صحنه نظر و عمل به درجات عالى رسیده بود، در سال 41 طى برخورد با لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى،در کنار مرجعیت‏بعنوان رهبر سیاسى جامعه در بین اقشار وسیع مردم و روحانیون متجلى شد.از این به بعد تا زمان رحلتش بطور موازى در هر دو وادى نظر و عمل، انقلاب اسلامى را سکان دارى کرد. نفت صنایع نفت در کشورهای ...

چکیده سازمان تجارت جهانی (WTO) به عنوان یکی از 118 مولفه‌ جامعه­ موج سوم(1)، و همچنین تحولات پارادایمی در صنایع خودروسازی جهانی که در آستانه ورود به قرن دوم حیات خود است، استراتژیک­‌ترین چالشها، برای خودروسازان نوپای منطقه­ای به ویژه شرکتهای خودروساز ایرانی به حساب می­آیند. این مقاله گزیده‌های مطالعه‌ای را ارایه می‌دهد که الزامات بسترسازی در زیرساختهای رقابتی صنایع خودروسازی ...

جایگاه مجلس ودولت درزمینه ملی کردن نفت دراوایل سلطنت محمدرضا پهلوی را بیان کنید. پس ازسقوط رضاشاه دستگاه دیکتاتوری رژیم پهلوی که به شدت ضعیف شده بود کنترل خود را برروی دیگرنهادهای انتخابی تاحد زیادی ازدست داده بود حضور متفقین درایران نیز به این عدم توانایی دولت و دستگاه استبداد از جهت پیاده کردن برنامه‌ها به استبداد ودیکتاتوری دامن می‌زد. بنابراین ازسال1320 سقوط رژیم رضاشاه ...

محمد حسنين هيکل نويسنده و سياستمدار معروف مصر در دوره‌ي جمال عبدالناصر در کتاب ديدار تازه با تاريخ در نقل خاطره‌اي مي‌نويسد: در سال‌هاي پراضطراب و پرالتهاب ملي‌شدن صنعت نفت در ايران مقاله‌اي نوشته بودم با عنوان ايران بر دهانه‌ي آتش فشان. سال‌ها بعد

انقلاب مشروطه انقلاب مشروطه نیز همچون جنبش تنباکو دارای آثار دیرپا بی تاریخ معاصر کشور بوده است در این جا به زمینه ها و علل وقوع ، علل شکست و پیامدهای این انقلاب را به اختصار اشاره نمود. الف ) زمینه ها و علل آغاز نهضت : به طور کلی زمینه ها و علل وقوع انقلاب مشروطه در سه بعد فکری فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی است . ب ) روند حوادث : در سال های پایانی حکومت ناصر الدین شاه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول