خلاصه
این مقاله به ارائهی مدل هماهنگی خریدار- تهیه کننده می پردازد تا تحلیلهای مکرر در اندازه های کوچک سری- کالا را در یک زنجیرهی عرضهی تولیدی ساده نماید. مدل پیشنهادی بر مبنای هزینهی مربوطهی کلی یک پارچهی هم خریدار و هم تهیه کننده، کمیت سفارش بهینه، تعداد تحویل ها یا راه اندازیها و کمیت بارگیری در یک افق برنامه ریزی معین در سناریو نسبتاً سادهی JIT که یک خریدار و یک تهیه کننده دارد را طرح می نماید. تحت اوضاع معین شده برای یک محصول منفرد، ما نشان می دهیم که خط مشی تحویل بهینه که از جانب خریدار و تهیه کننده که در یک شیوهی مشارکتی قبول شده است نمی تواند از لحاظ اقتصادی برای هر دو طرف سودمند باشد. نشان داده شده است که اندازهی تحویل بهینه را می توان بصورت منحصر به فرد بدون توجه به کمیت سفارش و تعداد تحویل تعیین کرد. نتایج عددی نیز نمایش داده شده اند.
مقدمه
بخاطر اهمیت JIT که از اوایل دههی 1980 شناسایی شده است، مطالعات متعددی راجع به اجرای JIT و تاثیر آن در شرکتهای تولیدی امریکایی از ابعاد گوناگون انجام شده است. آقای وایت و همکارانش در سال 1999 به بررسی تولید کنندگان بزرگ و کوچک امریکایی پرداختند تا ببینند کدام یک دارای تفاوتها و اصلاحات بیشتری در عملکرد، در نتیجهی اجرای JIT می باشند. مطالعهی آنها بر مبنای مجموعهی 10 عملکرد مدیریت JIT که توسط وایت شناسایی شده بود انجام پذیرفت. 10 عملکرد عبارت بودند از: چرخه های کیفیت، کنترل کیفیت کلی، کارخانهی متمرکز، نگهداری کلی سود ده، زمانهای کاهش یافتهی راه اندازی، تکنولوژی گروهی، بار کاری یکنواخت، کارمندان چند تخصصی، Kanban و خرید JIT.
اگرچه این نتیجه حاصل شد که JIT یک پدیدهی سازمانی کلی است و بیشترین منافع را از JIT در زمانی که عملکردهای آن را در یک سیستم یکپارچه اجرا میکنیم می توان بدست آورد لیکن عملکرد خرید به روش JIT، توجه بیشتری را نسبت به دیگر عملکردهای ذکر شده به خود جلب کرد. همچنان که توسط آقای وایت در سال 1999 تعریف شد، هدف خرید JIT، اصلاح و افزایش کیفیت، انعطاف پذیری، سطوح سرویس دهی از تهیه کنندگان توسط ایجاد یک هماهنگی دراز مدت بین خریداران و تهیه کننده بر مبنای اعتماد دو طرف می باشد.
در سالهای اخیر، محققان مطالعات جامعی را بر روی اندازه گذاری سری کالاهای کوچک به عنوان وسیلهی اجرای خرید موفقیت JIT انجام دادند که در آن، هماهنگی خریدار- تهیه کننده بر جریانات مواد متمرکز بود که با هدف به حداقل رساندن هزینههای چرخهی عرضه انجام می پذیرفت. اندازه گذاری کوچک سری کالا باعث اصلاح بهره وری سیستم توسط حصول سطوح پایین تر موجودی و ضایعات و هزینههای بازرسی کمتر بر روی قطعات ورودی و کشف زود هنگام قطعات معیوب و موارد این چنینی می باشد، هرچند که در این روش، هزینه های تحویل بالاتر و اتلاف ناشی از تخفیف دهی را ممکن است متحمل شویم.
در کل، اجرای تحوییلهای مکرر در اندازه های کوچک کالا نیازمند آن است که شرکتها، تعداد تهیه کنندگانشان را کاهش دهند. همچنین، قدرت بالقوهی رابطهی بین خریدار و تهیه کننده نیز ضعیف می گردد. در اینجا تهیه کننده به عنوان قسمتی از یک تیم تلقی می شود که مواد با کیفیت معین را در هزینه های پایین تر در اختیار ما قرار می دهد. که قبلاً او را یک رقیب و یا فرد مخالف در نظر می گرفتند که بصورت متسمر به دنبال پایین آوردن قیمت در کوتاه مدت می بودند. تهیه کننده و خریدار در یک شیوهی مشارکتی کار می کنند تا عرضه را با تقاضای واقعی مشتری هماهنگ نمایند.
در این سناریو معقول تر خواهد بود تا کمیت سفارش و جدول تحویل را بر مبنای تابع هزینهی کلی یکپارچهی آنها تعیین کنیم بجای آنکه از تابع های هزینهی مستقل خریدار یا تهیه کننده بصورت جداگانه استفاده کنیم.
ایدهی بهینه سازی الحاقی برای خریدار و تهیه کننده توسط آقای گویال در سال 1976 معرفی شد و بعدها توسط موناهان در 1984 و لال و استلین، لی و راسنبلات، بانرجی، جوجلکار و داد او اسریکانث تقویت شد. گویال و گوپتا در سال 1989 بررسی بر روی چند مدل یکپارچه را برای هماهنگی خریدار- تهیه کننده انجام دادند. گرچه این مطالعات بر روی اندازه گیری سری کالاهای الحاقی و هماهنگی خریدار- تهیه کننده متمرکز بود، لیکن جریان تحویل مکرر کالا در کمیت های کوچک نیز مورد بررسی قرار گرفت. با پیش گرفتن یک مسیر متفاوت، آقای پان و لیاو، لارسون و راماشمی توانستند مدلهای بر مبنای EOQ را ارائه نمایند تا به بررسی تاثیر تحویلهای مکرر بر هزینه های مجموع بپردازند.
با وجود این مطالعات آنها نتوانستند جریان هماهنگی را از دیدگاه یکپارچه مورد بررسی قرار دهند. اخیراً، آقای آدرولومو ات آل، لو، بانرجی و کیم به بررسی مزایای تحویلهای چندگانه برای یک سفارش در یک مدل موجودی یکپارچه پرداختند و نشان دادند که خط مشی دسته بندی مشارکتی می تواند به شکل برجسته ای هزینههای کلی را در یک محیط JIT کاهش دهد. شایان ذکر است که تمام این کارها با فرض این قضیه بوده است که تهیه کننده می تواند بارگیری راحتی پیش از تکمیل کل موجودی و به محض اینکه کمیت تولید شده بیش از اندازه یک واحد بارگیری شد کار را آغاز نمایند.
هدف این مطالعه، ظهور و ایجاد یک مدل JIT برای دسته بندی سری کالا بود که هماهنگی خریدار- تهیه کننده را بررسی می نمود. ما بحثمان را به یک محیط JIT ساده یعنی محیطی که یک خریدار و یک تهیه کننده دارد تحت اوضاع معین برای یک محصول محدود نمودیم.
با مقایسه هزینه های کلی یکپارچه توانستیم مزایای خط مشی پیشنهادی JIT برای تقسیم بندی سری کالا را در تسهیل عرضه های چندگانه برای خط مشی عرضه سری کالا به ازای سری کالا مورد آزمایش قرار دهیم. ما نشان دادیم که بدون توجه به اندازه کمیت سفارش داده شده، اندازه تحویل به یک اندازه بهینه، همگرایی پیدا می کند و می تواند بعنوان مبنایی برای تعین اندازهی استاندارد وسیلهی حمل و نقل استفاده شود.
2- توجیه مدل: فرضیات و نمادگذاری
هزینهی کلی برای یک مدل موجودی یکپارچه شامل تمام هزینه های خریدار و تهیه کننده می باشد. هزینهی کلی خریدار شامل هزینهی سفارش دهی، هزینهی نگهداری، هزینهی حمل ونقل و دریافت سفارش است که در نتیجهی تحویلهای متعدد متحمل می شود. هزینهی تهیه کننده شامل هزینهی نگهداری و جابجایی سفارش میباشد. در مدل ما، فرض شده است که خریدار هزینهی حمل ونقل و جابجایی سفارش را برای تسهیل دریافتهای مکرر پرداخت می کند. در حقیقت، پرداخت هزینه ی حمل ونقل و دریافت سفارش از جانب خریدار را می توان یک سرمایهگذاری برای یکپارچه نمودن موجودی تلقی نمود.
وقتی خریدار سفارشی را در محیط JIT ارائه می کند، تهیه کننده، کمیت سفارش را به اندازه های کوچکتر سری تقسیم می کند و آنها را به دوره های چندگانه تحویل میدهد. سپس لازم است که تهیه کننده، موجودی را در سراسر فرایند تولید کمیت سفارش داده شده حفظ نماید.