مقدمه ای بر کار آفرینی
کار آفرینی تلاشی است برای ایجاد ارزش از طریق شناخت فرصتهای شغلی ریسک مناسب با آن فرصتها و مهارتهای مدیریتی و ارتباطی به منظور بسیج منابع انسانی ،مالی و جنسی برای به ثمر رسیدن و تحقق یک پروژه لازم است. ویژگیهای عمده ای که یک فرد کار آفرین بایستی واجد آنها باشد عبارتند از :
وفاداری و احساس مسئولیت و تعهد کامل ،عزم راسخ و پشتکار .
حرکت و تلاش برای با لندگی و رشد و داشتن انگیزه برای پیشرفت به عبارت دیگر عطش موفقیت آشنایی و درک خوب و ثبت از هدف و فرصتهاو موقعیتهای آن هدف ابتکار عمل و وظیفه شناسی و احساس مسئولیت شخصی ،ریسک نمایی دقیق و حساب شده و ریسک طلبی .
امروز تاکید و تمرکز باری گسترش کار آفرینی و تقویت و توسعه بخشی بازرگانی یک نیاز حیاتی است یک کارآفرینی آینده لازم است قبلا مسائل مالی و بودجه ای و سرمایه ای را با تکیه و توجه به امر نقدینگی و گردش پول و سرمایه جاری شرکت که امر بسیار مهمی است ،به دقت مورد توجه قرار دهد و با پرهیز و اجتناب از نقاط ضعف و کاستی ها تمرکز خود را ولی نقاط قوت معطوف دارد .
کار آفرینی امروزه یک بعد حیاتی و بسیار مهم مؤسسات کوچک و متوسط بازرگانی است .رشد کارآفرینی که ریسک نمایی کارآفرینان را می طلبد ،تولد ثروت ،ایجاد فرصتهای شغلی پرداخت مالیات و فعال سازی تقاضاهای اقتصادی برای کالا و خدمات ،قابلیت شناوری یک اقتصاد را در راستای رسیدن به اقتصادی پر رونق و متعالی آسان می سازد .
اهداف و انگیزه های فرد کار آفرین :
داشتن تخصصی در این زمینه
داشتن بازار کار بیشتر
بر طرف کردن نیاز افراد جامعه
ایجاد شغل که باعث حل قسمتی از معضل بیکاری شده
کسب سود
نیازسنجی از وضع بازار:
در برخی مواقع شرکتهایی تأسیس می شوند که بنا به خواست دولت نباید سود آور باشند یعنی موظف هستند محصولات را از کشاورزان خریداری کرده و پس از انجام عملیاتی بر روی آنها این محصولات را در اختیار شرکتهای دیگر رار دهند که به این نوع عملیات ،عملیات غیر انتفاعی می گویند در برخی موارد حتی ممکن است که این شرکتها زیان هم داشته باشند ولی چون وجود چنین شرکتهایی لازم می باشد این شرکتها تشکیل می شوند.
اما هدف کلی تمامی شرکتها چه تقاضی ،چه نسبی سود آوری می باشد . یعنی اگر تولیدی باشد تولید می کنند و اگر خدماتی باشند به ارائه خدمت می پردازند. هر شرکتی وابسته به یکی از وزارتخانه هاست شرکت بهپاک وابسته به وزارت صنایع می باشد .
هر شرکتی قبل از تاسیس به یک نیاز سنجی درجامعه می پردازد شرکتی مانند شرکت بهپاک جهت نیاز سنجی عملیات زیر را انجام داده است :این شرکت در ابتدا از وزارت صنایع و وزارت کشاورزی اطلاعات و آمار مورد نیاز را جمع آوری نموده یعنی اطلاعاتی از قبیل اینکه تولید دانه در کشور در چه سطح می باشد ؟میزان مصرف آن در جامعه چه قدر است ؟
سپس آمارهایی را که شرکتهای تولید روغن به وزارت صنایع ارائه کرده اند را مورد بررسی قرار می دهد بعد آمار جامعه را در نظر می گیرد مثلا هر نفر در جامعه سالی 100کیلو روغن مصرف می کند سپس این رقم را در تولید ضرب نموده و تخمین می زند که اگر ما در سال x مقدار تولید کنیم دیگر از آن محصول وارد کشور نمی شود سپس به بر آورد هزینه از جمله هزینه تاسیس شرکت ،کارخانه ،میزان دستمزد ،ماشین آلات مورد نیاز و… می پردازند و سود احتمالی را پیش بینی کرده و در صورت مفید بودن به تاسیس شرکت می پردازند .
بازاریابی شرکت بهپاک
در اقتصاد مبتنی بر مبادلات آزاد ،نقش اساسی را مصرف کنندگان ایفا می کنند. هر قدر میزان تولیدات افزایش یابد ایجاد نیاز در مصرف کنندگان از طریق تبلیغات یا سایر وسایل بخواهیم کالاهای خود را به آنان تحمیل نماییم لازم است که برای این کالاها تقاضا وجود داشته باشد .
برای شناخت دقیق رفتار مصرف کننده و بررسی تقاضای او لازمست که مطلوبیت کالا و میزان نیاز آنان را مورد بررسی قرار دهیم .وقتی کالایی بتواند نیاز افراد را ارضا کند می گوییم مطلوبیت برای آن کالا ایجاد گردیده است .
تقاضا به عوامل مختلف بستگی دارد .بعضی از این عوامل مانند سلیقه و یا درآمد شخصی به مصرف کننده ارتباط داشته و بعضی دیگر جنبه انگیزش دارد که به تولید کننده و یا فروشنده مربوط می شود . به این معنا که عرضه کننده با تدابیری که اتخاذ می کند سعی در تغییر و تحول میزان فروش دارد .تصمیم گیری مربوط به این تغییر و تحول به شکل تبلیغات بسته بندی مناسب ،خدمات پس از فروش ،تضمین کافی و غیره می تواند باشد .
شرکت بهپاک برای بازاریابی خود و افزایش تقاضای مصرف کنندگان عوامل بسیاری را در نظر گرفته است که از این عوامل می توان به کیفیت کالا،وضعیت رقبا ،توزیع مناسب ،قیمت و سیاستهای تشویقی و تبلیغی و سایر عوامل مانند مسائل فرهنگی ،عوامل سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی و وضعیت جغرافیایی و غیره اشاره نمود .که با توجه تمامی موارد فوق توانسته است موفقیت چشمگیری نسبت به سایر رقبا داشته باشد و انگیزه تقاضا در افراد را تا حدودی قوت بخشیده است .
حال درباره چگونگی تاثیر هر یک از این عوامل در بازار به توضیح مختصری می پردازیم .
کیفیت کالا و خدمات :برای اینکه شرکتها بتوانند جایگاه مستحکمی در بازار پیدا نمایند کیفیت را در استراتژی بلند مدت بازاریابی جاری می دهند زیرا در نظر نگرفتن کیفیت و ساده انگاری آن می تواند نقش کالا و خدمات را در کوتاه مدت ویا میان مدت د ربازار حذف نماید .
شرکت بهپاک در بدو تاسیس با یک تحقیق جامع از مصرف کنندگان پی به خواستار آنان برد و این تحقیق آغاز بود تا این شرکت بتواند محصولات با کیفیت بالا به بازار عرضه نماید .
رقبا :جدا از سازمانهایی که کالاها و خدمات انحصاری عرضه می کنند ،سایر سازمانها با پدیده ای بنام رقابت مواجه هستند .بازار رقابت دارای ویژگی هایی می باشد که از جمله می توان به همگن بودن کالاها ،تعداد زیاد فروشنده ،تعداد زیاد مصرف کننده ،عدم امکان وجود تبانی وسازش بین مصرف کنندگان یا فروشندگان اشاره کرد .شرکتهای نسبتا بزرگ لازم است دارای گروهی از محقیقین بازاریابی باشند که در هر مقطعی از زمان وضعیت رقبا را سنجیده و روشهای جدیدی مراجعت مقابله با رفتارهای رقیب پیشه گیرند . با افزایش شرکتها سهم بازار فروش شرکتی بیشتر است که بتواند با روشهای بازاریابی در برانگیختن مشتریان به مصرف بیشتر کالا موفقیت کسب نماید . که شرکت بهپاک با نظر گرفتن رقبا و استفاده از روشهای مناسب بازاریابی مشتریانی بسیاری را جذب کرده است .
توزیع کالا :عامل توزیع در استراتژی بازاریابی دارای اهمیت نسبتا بالایی می باشد زیرا توزیع بخشی از وظایف خدماتی سازمان بوده و ارائه صحیح آن سوی فروشندگان و یا تولید کنندگان می تواند در بقا و دوام سازمان نقش داشته و پدیده تقاضا را فزونی بخشد .دستیابی سهل و آسان به کالاها توسط مصرف کنندگان باعث می گردد که آنان نسبت به محصولات شرکت علاقه مند شده و صاحبان کالا نیز سهم بالایی از بازار را تصاحب نمایند . مصرف کنندگان حتی المقدور در خرید کالاها اولویت را به متاعی می دهند که در اسرع وقت قابل دسترسی بوده و براحتی در اختیارشان قرار گیرد و شرکت بهپاک این توفیق را دارد که این خواسته ها را بطور دقیق و اصولی مهیا کند .
قیمت :یکی از وظایف دشوار مدیریت تعیین قیمت برای کالاهاست زیرا تصمیم گیریدر خصوص قیمت گذاری اگر چنانچه به دور از معیارهای مشخص اتخاذ گردد منتهی به حذف سازمان از گردونه رقابت خواهد شد . چرا که عکس العمل رقبا ممکن است طوری باشد که مصرف کنندگان را به سوی کالای خود سوق داده و باعث کاهش فروش گردد.
تعیین قیمت و سیاستهای مربوط به آن تا حدود زیادی بستگی به اوضاع اقتصادی جامعه دارد ،مثلا در زمان رکورد اقتصادی مدیران بازاریابی در تعیین قیمت ،نظرات مصرف کننده را ملاک قرار می دهند و در زمان رونق اقتصادی بالعکس . تعیین قیمت حالتهای مختلفی دارد گاهی قیمت بر مبنای رقابت ،گاهی بالاتر از قیمت رقبا و زمانی پایین تر از قیمت رقبا تعیین
می شود .پاسخگویی به سوالات زیر و در نظر داشتن آنها می تواند مدیریت را در دستیابی به اهداف و تصمیم گیری مناسب در خصوص نحوه قیمت گذاری مساعدت نماید.
الف- چرا رقبا قیمت خود را تغییر داده اند؟
ب- چگونه باید به تغییر قیمت رقبا پاسخ گفت ؟
ج- قیمت تا چه اندازه برای خریدار دارای اهمیت است ؟
د- تقاضا در شرایط فعلی به چه میزان بوده و قیمت چگونه باید تعیین گردد . بالاتر ،پایین تر و یا مساوی قیمت بازار و رقبا ؟