آیا زنان باید در اولویت مبارزه با مواد مخدر قرار گیرند؟
امروزه به ویژه در دوران گسست و عبور از دوران پدرسالارانه روابط انسانها در جامعهای که به جز خانواده و دولت نهاد یاریگر دیگری بطور اساسی وجود ندارد وظایف خانواده و جامعه در آشوبی عمیق فرو رفته و بنیانهای معرفتی زندگی سالم مجال رشد و نمو ندارند. در عوض پدیده دختران فراری، اعتیاد یا بیماریهای روانی رشد فراوان نمودهاند....
زنان در این میان در فشار مضاعفی فرو رفتهاند. از یکطرف در الگوی خانواده سالم زن آرامشگر خانواده و پرورش دهنده آن است و دارای وظیفهای بس سنگین است و از طرف دیگر در این واقعیت نازیبای خانواده و جامعه، انسانیت و حقوق اساسی او مرد هجوم قرار گرفته و از ناحیه همین خانواده در آسیب ورطه اعتیاد میافتد.
برای بازساری این روابط چارهای جز اولویت دادن بنیان خانواده یعنی زنان نداریم. بر این مبنا باید به تفاوتهای جنسیتی و متناسب با نیازهای زنان در پیشگیری، درمان و مهاراعتیاد توجه کرد.
در دورانی که دولت میباید تأمین اجتماعی و سازمانهای غیر دولتی را بعنوان مکملهای اساسی در قدرت برای بوجودآوردن پیوندها و یاریگریها متناسب با این دوران سامان میداد - خانواده را با انبوه مشکلات دوران گذشته تنها گذاشته است و نقش عمیق خویش در فهم و حل مسایل مردم را فراموش کرده و به ناچار انتقال معضلات و مسایل به حیطه خانواده، افراد خانواده را دچار آسیبهای فراوان نموده که راه حل آن هم رعایت هنجارهاست. چرا که هنجارهای جامعه سنتی جوابگوی انسان مستقلتر و رشد یافتهتر جامعه فعلی نیست، بلکه راه حل رسیدن به سامانی نوین است که NGOها ابزار آموزش و حلقه پیوند آن هستند.
حقیقت آن است که در جامعه امروز ساخت خانواده بسرعت دستخوش تغییر میشود، جایگاه و نقشهای افراد و مخصوصاً زنان در حال تحول است و این، در حالی است که نهادهای دیگر جامعه چون دولت، اقتصاد، آموزش و پرورش و مجموعه قوانین و مقررات حقوق مدنی و... هنوز این تغییرات را تعریف نکرده و با آن هماهنگ نشده است. همین موجب بروز مشکلات و نابسامانیهایی در حیات خانواده و مخصوصاً در زندگی زنان میشود، مشکلات و نابسامانیهایی که به دلیل حل نشدن در مواردی به آسیبهای اجتماعی منجر میشود.
چنانکه ملاحظه میشود مسایل بنیانی جامعه ما، ساختها، نهادها، روابط و هم معرفتها و به دنبال آن عواطف در بسامانی هستند. دراین شرایط بروز مسایل و آسیبها بخصوص سوء مصرف مواد مخدر به عنوان دردناکترین آسیب پیش میآید. دکتر فریبرز رئیس دانا میگوید: انسانها به ابزار دردها، آرزوها، نیازها و آمالشان احتیاج دارند. همه انسانها به این مسایل احتیاج دارند، حتی انسان هایی که ما فکر میکنیم آزادی به هیچ دردشان نمیخورد و فقط باید به آنهانان رساند - گرسنهترین اقشار جامعه هم به این حداقل آزادی نیاز دارند تا داد بزنند آی مردم من گرسنهام، یک نفر نان من را از سفرهام بر میدارد... من آرزو میکنم شیشهها بشکند ولی نبینم که سر کوچه یک جوان ایرانی آن طور مچاله شده و ازشدت آلوده شدن به مواد مخدر دارد زمین را میبوسد... ما با پدیدهای که من اسمش را شورش سفید یا شورش بی صدا گذاشتهام یعنی خودویرانگری مواجه هستیم.
در مدل زندگی سالم زن آرامشگر خانواده و پرورش دهنده نسل است و قاعدتاً جامعه میبایست توجه بیشتری در حفظ کرامت انسانها و رفع ظلم و تبعیض و محرومیت که زمینه ساز اساسی اعتیاد هستند، بخرج میداد اما چنین نشد.... الگوی شروع اعتیاد در زنان ناشی از روابط نزدیک و صمیمانه یعنی بیشتر از طریق همسر خود معتاد میشوند. در تحقیق جامع در یک جمعیت نمونه ۱۴۵۶ نفر، ۹۷ نفر یعنی ۶.% رازنان معتاد تشکیل میدادند.
نزدیک به نیمی از معتادان زن نخستین بار پیشنهاد مصرف مواد مخدر رااز سوی اعضای خانواده و بستگان خویش دریافت کردهاند. بیش از نیمی از معتادان نخستین بار در منزل اقدام به مصرف مواد نمودهاند. در مورد عوامل شروع مصرف مواد مخدر در میان زنان، بیش از نیمی از زنان عوامل فردی را ذکر کردهاند که شامل (دردهای جسمانی، کسب لذت، کنجکاوی،کبود روابط عاطفی، شکست عشقی و مشکلات روانی) را شامل میشود. و بعد به به عوامل خانوادگی (تنشها و مشکلات موجود در درون خانواده، عدم کنترل و نظارت اعضای خانواده بر رفتارهای آنان)، مسایل اجتماعی (در دسترس بودن مواد، فشار دوستمان) اشاره کردهاند. در زنان عوامل فردی نقش بارزی در سوق دادن زنان به سوی مصرف مواد مخدر دارد و در مردان عوامل اجتماعی.
اعتیاد زنان علاوه بربیماریهای سوء تغذیه، فشار خون بسیار بالا و سرطان، آنان را در معرض بیماریهای خطرناکی مانند هپاتیت و ایدز قرار میدهد. زنان معتاد در مقایسه با مردان احتمال بیشتری دارد دچار ایدز و دیگر بیماریهای ناشی از روابط جنسی شوند و در مقایسه با دیگر زنان احتمال بیشتری وجود دارد که به بیماری زنانه و معضلات آن دچار شوند. در باره موانع درمان به این نکته اشاره میکند که زنان بر اساس نگرشهای اجتماعی وفرهنگی به اعتیاد اغلب به دلیل اعتیادشان نسبت به مردان معتاد انگ منفیتر زده میشوند. نگرش اجتماعی درباره ناپسند بودن اعتیاد زن یک مانع عده در درمان آنها به حساب میاید همچنین مراقبت از بچه مانعی دیگر برای درمان آنهاست، این در حالی است که زنان نسبت به مردان احتمال کمتری دارد که از خانواده و دوستان برای ترک مواد حمایت دریافت کنند و از آنجایی که اغلب برنامههای درمانی برای مردان تنظیم شده ناخواسته به علت تشریفات زائد اداری، موانع مالی و فقدان حساسیت درباره اعتیاد زنان موانعی را برای آنان ایجاد میکند و ازلحاظ موانع روانی درمان درونی کردن این عقیده که اعتیاد یک سقوط اخلاقی است در زنان موجب اجتناب آنان از درمان میشود. و نیز از آنجایی که زندگی بدون مواد مستلزم تغییرات عمده در سبک زندگی است و ایجاد چنین تغییراتی مشکل و دشوار به نظر میرسد بنابراین مقاومت در برابر تغییر یک مانع دیگر در راه درمان است. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت برنامههای موفقیتآمیز درمان باید با اولویت قرار دادن به زنان از تفاوتهای عمده جنسیتی متأثر باشد و این معنا را در برنامههای جامع درمان، پیشگیری و مهار اعتیاد لحاظ کند تا به نیازهای ویژه زنان و دختران معتاد پاسخ دهد.
رشد گرایش زنان به مواد مخدر
جانشین دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدربا اعلام این خبر که رشد اعتیاد زنان به مواد مخدر بیش از مردان شده است گفت: 5/61 درصد معتادان حداقل یکبار برای ترک اعتیاد اقدام کردهاند.
به گزارش ایسنا، دکتر جهانی امروز (چهارشنبه14 شهریور) در نشست پژوهشی و هماندیشی پژوهشگران که با عنوان «تدوین ماتریسهای جامع تحقیقاتی در زمینه آگاهسازی و پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر» برگزار شد، اظهار کرد: طبق تحقیق موسسه تحقیقاتی داریوش، 5/61 درصد معتادان حداقل یکبار و 50 درصد آنها حداقل سه بار برای ترک اعتیاد، اقدام جدی انجام دادهاند.
وی با بیان این که روش های ترک اعتیاد این معتادان عموما اشتباه و غیر استاندارد بوده است، اظهار کرد: 5/6 درصد این معتادان برای ترک اعتیاد خود به عطاریها مراجعه و20 درصد به داروهای دستساز پیشنهاد شده از سوی همسایهها و افراد غیر متخصص توجه کردهاند.