مقدمه
مطالعات جدید در مورد مغز و شیوه یادگیری مغز برای معلمان و والدین ،دیدگاه های جدیدی درباره تدریس و یادگیری ایجاد کرده است پژوهش های جدید نه فقط یافته های نوینی را عرضه کرده است ،بلکه به نوسازی برداشت های قدیمی درباره یادگیری هم کمک کرده است .
پژوهش های مغز محور،جدا از جنبش آموزش و پرورش نیستند،بلکه آنها رویکرد هایی هستند که آموزش و پرورش را مرتفع می سازند. (کانی 1990). با آن که برخی پیشنهادهای پژوهشی مغز محور،دیر به بار می نشینند،ولی بینش ها و چشم اندازهای عملیاتی هم عرضه می کنند حتی برای ساختمان سازی و آماده سازی فضای بازی در مدارس .
اریک جنسن (1995) در کتاب جدید خود تحت عنوان تدریس مبتنی بر مغز اظهار می کند که همگی در صدد هستیم تا راه حل هایی برای مسایل و چالش های آموزش و پرورش بیابیم و باید در کاربرد یافته های جدید تا حدودی احتیاط کنیم .آن گاه که فردی رویکرد خاص سازگار با مغز برای ارتقای یادگیری معرفی می کند،به واقع،آن نمی تواند گام نهایی درباره یادگیری و تدریس باشد.
حال آن قدری که معلمان ورزش می توانند در میدان ورزش بچه ها را تربیت کنند،در کلاس واقعاً نمی شود آن ها را تربیت کرد؛ برای این که در کلاس، بچه ها خودشان را جمع و جور می کنند و آدم نمی فهمد که ذات آنها چیست.( شهید بزرگوار رجایی )
یادگیری و عملکرد مهارتهای حرکتی همواره مورد توجه بوده است زیرا مهارتهای بنیادی و ابتدایی از همان اوایل کودکی کسب می شوند و به تدیج به کنترل قامتی دست می یابند و برای رسیدن به این مرحله کودک باید مراحل رشدی خود را به طور متوالی طی نماید و این مهم در بدو تولد نوزاد با انجام حرکات غیر ارادی در دستان
نوزاد شروع و به تدریج به کنترل گردن و در سنین بالاتر به کسب مهارتهای پیشرفته مثل مهارتهای دستکاری(دریافت، پرتاب و ...) و مهارتهای جابجایی می شود.
کودک همچنان، روابط اجتماعی و مهارتهای مرتبط به آن را کسب می نماید عملکرد مهارتهای حرکتی نیز سازگارتر و متعادل تر می گردد.
حرکت جزء اساسی ترین عوامل زندگی انسان است و نقش مهمی در رشد عمومی و به خصوص رشد ذهنی دارد.( حرکت یعنی زنده بودن و زندگی کردن.)
- تاریخچه تربیت بدنی مدارس
انسان از بدو تولد پیوسته در تلاش است که به وسیله تربیت ابعاد روحی و جسمی خود به یک زندگی سالم و پر نشاط دست یابد وجهت نیل به این هدف از فعالیت های بدنی استفاده می نماید . تربیت بدنی نوعی تربیت است که به وسیله فعالیتهای بدنی، مجموعه وجود انسان ( جسم و روح ) را مورد تربیت قرار می دهد یا به سخن دیگر « تربیت بدنی » نوعی تربیت و بخشی از تربیت مکتبی است که جسم او را واسطه قرار می دهد ولی هدف نهایی تنها جسم نیست.
حضور تاریخی تربیت بدنی در برنامه های درسی مدارس و سایر نهادهای رسمی و غیر رسمی اجتماعی گویای این حقیقت است که تربیت بدنی آزمون زمان را پشت سر گذارده و به عنوان یک فعالیت آموزشی و پرورشی پذیرفته شده است.
درنیمه دوم قرن بیستم شواهد بسیار قوی پزشکی و سایر شواهد علمی در تأئید وجود درس تربیت بدنی به عنوان یک درس اساسی در برنامه درسی مدارس ارائه شد که این شواهد مبانی علمی سنگ زیربنای " فرد فرهیخته در تربیت بدنی " و شرکت منظم مادام العمر در فعالیت های بدنی را تشکیل می دهد.تربیت بدنی آن قدر مهم است که تشکیلات آموزشی،علمی و فرهنگی سازمان ملل ( یونسکو ) در منشور خود در سال 1978 جایگاه آن را به عنوان یکی از " حقوق اساسی بشر " به رسمیت شناخت و خواستار فراهم آوردن برنامه های آموزشی برای آن در سیستم های آموزشی کشورها گردید ( ماده 1 ) و از کشورها خواسته شد تا با اختصاص جایگاه شایسته و مهم در نظام آموزشی، تربیت بدنی و ورزش را ارتقا بخشند ( ماده 2 ).
همچنین ماده های 4 و 5 منشور یونسکو بر تأمین نیروی انسانی کافی و متخصص برای درس تربیت بدنی ، برنامه ریزی درسی جامع الاطراف و فراهم آوردن امکانات و ابزارهای لازم برای درس تربیت بدنی و ورزش تأکید دارند.علاوه بر این ها، حمایت پژوهشی ، اطلاع رسانی کافی و حمایت وسایل ارتباط جمعی ، مقامات دولتی و نهادهای تخصصی غیردولتی نیز به صورت یک کوشش هماهنگ در جهت ارتقای درس تربیت بدنی خواسته شده است.( مواد 6 و 8 ).اما علی رغم حضور تاریخی و شواهد فراوان علمی و پذیرش ماهیت تربیت بدنی به عنوان نیاز دانش آموزان و یک فعالیت آموزشی ، تربیت بدنی برای سیاست گزاران در مدارس و بسیاری از کشورها اولویت به شمار نمی آید و به نظر می رسد که این درس در مدارس این گونه کشورها در خطر قرار دارد.درس تربیت بدنی در ایران نیز در طول تاریخ 80ساله خود دستخوش فراز و نشیب های فراوانی شده است.
این درس که در بدو قانونی شدن آن در سال 1306 شمسی توسط مجلس شورای ملی سابق روزی یک ساعت در برنامه درسی همه پایه های تحصیلی قرار گرفت همواره با کمبود معلمان متخصص و امکانات فیزیکی و ابزار و وسایل ورزشی و از همه مهمتر کاهش زمان از یک ساعت در روز به دو ساعت در هفته در مدارس رو به رو بوده و علی رغم تلاش هایی که برای تربیت معلم صورت پذیرفته است ،کمبود معلم متخصص هنوز به چشم می خورد.همچنین امکانات فیزیکی و ابزار و وسایل لازم نیز هیچ گاه در حد قابل قبول نبوده است ، اگرچه عواملی مانند ناپایداری بخش مدیریت تربیت بدنی در سطح وزارت آموزش و پرورش از جمله تحولات نگران کننده ای است که هر چند سال یک بار اتفاق می افتد.
بر اساس مطالعات به عمل آمده در وزارت آموزش و پرورش انگلستان ، فراهم کردن امکانات و زمینه ارتباط بیشتر میان مدارس و باشگاههای ورزشی ، میزان ساعات فعالیت جسمانی دانش آموزان را بالا خواهد برد و آن ها خواهند توانست در اوقات فراغت خویش نیز طی یک برنامه منظم به ورزش بپردازند. در جهت یادگیری و پیشرفت تربیت بدنی عوامل بسیاری تاثیر می گذارند که برخی از آنها عبارتند از : بازخورد ، تمرین ذهنی ، انتقال مهارت، امکانات و تجهیزات ورزشی مدرسه، پوشش ورزشی دانش آموزان ، رعایت اصول ایمنی و بهداشتی در ساعت ورزش، میزان کنترل و نظارت دبیر ورزش، رعایت نظم و انضباط در ساعت ورزش، توجه به تفاوتهای فردی، توجه به آمادگی اولیه دانش آموزان و توجه به پیشینه سلامت دانش آموزان، ایجاد انگیزه در دانش آموزان ، خلاقیت و نوآوری معلم و تشویق دانش آموزان و اهمیت ورزش در مدارس راهنمایی از سوی مسوولین مدرسه. توجه و تقویت تمامی عوامل ذکر شده به پرورش ابعاد جسمانی و روحی دانش آموز منتج می گردد. سنین مدرسه، سنینی است که به عنوان دوره های انتقالی محسوب می گردند . برای مثال از دوره دبستان به راهنمایی ، از دوره راهنمایی به دبیرستان و الی آخر . بنابراین دوران مدرسه ، دوران شخصیت ساز زندگی انسان است و در نحوه رفتار افراد تأثیر به سزایی دارد مهمترین نقش مدرسه، اجتماعی کردن کودکان می باشد. ورزش به لحاظ اجتماعی و جرم شناسی ابزار مفیدی برای جلوگیری از بسیاری آسیب های اجتماعی در سنین بالاتر است. بسیاری از آسیب هایی که در جامعه رخ می دهد نتیجه تراکم نیازهای پاسخ داده نشده ای است که نوجوان و جوان در خویش احساس می کند. بنابراین اگر محیطی مساعد برای تخلیه انرژی جسمانی و روانی نوجوانان و جوانان فراهم آید می تواند از بسیاری آسیب های اجتماعی جلوگیری کند.
تاثیر ورزش بر متغیرهای روان شناختی
تحقیقات بسیاری نشان داده است که ورزش علاوه بر اینکه ابزار ارزشمندی برای حفظ سلامت جسمانی است رابطه نزدیکی با سلامت روانی و به ویژه پیشگیری از بروز ناهنجاریهای روانی دارد. ورزش از اضطراب و افسردگی میکاهد، اعتماد به نفس را افزایش میدهد و خود پنداره را تقویت میکند. ورزش به ویژه در سنین کودکی و نوجوانی مفر سالمی برای آزاد کردن انرژیهای اندوخته شده است و این خود بسیار لذتبخش و آرامشدهنده است.
شرکت در فعالیت های ورزشی به اجتماعی شدن و کسب مهارت و کفایت و همچنین دوستیابی و ارتباط سالم با همسالان کمک میکند. در جریان یکی از پژوهشهای اخیر در ایالات متحده 65 درصد از جوانان ابراز کردند که ورزش آنها را از اعتیاد به الکل و مواد مخدر باز داشته است. ( سیمون 1999 ).
در جریان فعالیتهای ورزشی شدید میزان ترشح اندورفینها افزایش مییابد و به همین دلیل ورزشکاران پس از انجام تمرینات احساس لذت و آرامش خاصی میکنند که به آن اصلاحاً joggrs high گفته میشود. با توجه به شباهت بین اندورفین ها و ترکیبات افیونی، ورزش کردن میتواند جایگزین سوء مصرف مواد مخدر در معتادان شود.
در نتیجه تمرینات ورزشی مدام میزان جریان خون در مغز افزایش مییابد. افزایش جریان موجب اکسیژن رسانی و تغذیه بهتر نرونهای مغز شده و از تنگ شدن عروق مغز جلوگیری میکند. این تاثیرات خود موجب پیشگیری از فراموشی و زوال توانمندیهای ذهنی در سالمندی میشود. تمرینات ورزشی همچنین موجب آزادسازی نوعی فاکتور رشد به نام B.D.N.F میشود که میتواند نرونها را در مقابل آسیب و صدمه مقاوم نموده و از بروز بیماریهای آلزایمر و پارکینسون تا حدود زیادی جلوگیری
در تحقیقی که در دانشگاه اورگان در سال 1995 انجام شد 354 دانشجوی کالج در رابطه با تاثیر ورزش بر افسردگی مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا میزان انجام تمرینات ورزشی در این دانشجویان از حیث شدت و مدت تمرینات در طول سه ماهه قبل از تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و دانشجویان بر اساس میزان تمرینات بدنی به سه دسته ورزشکار (میزان فعالیت سه جلسه در هفته)، فعال (میزان فعالیت یک یا دو جلسه در هفته) و غیرفعال (فعالیت کمتر از یکبار در هفته) تقسیم شدند. سپس هر گروه پرسشنامه واحدی را در زمینه افسردگی پاسخ گفتند که شامل 30 سوال بله و خیر بود. آن گروه از دانشجویان که به عنوان گروه ورزشکار شناخته شده بودند کمترین میزان افسردگی را گزارش کردند.در تحقیق دیگری 4 نوجوان 12 تا 18
ساله با تشخیص افسردگی عمده به مدت 65 روز سه بار در هفته و هر بار به مدت یک ساعت تمرینات ورزشی راه رفتن سریع و دویدن را انجام دادند. این نوجوانان قبل از شروع برنامه تمرینی، به پرسشنامه افسردگی بک به عنوان پیش آزمون پاسخ گفته بودند. سپس در روزهای بیست و نهم، پنجاهم و شصت و پنجم مجدداً به پرسشنامه مذکور پاسخ گفتند. نتایج نشان دهنده کاهش افسردگی بود.
در تحقیق دیگری که بر روی گروهی از دانشجویان مبتلا به افسردگی متوسط تا خفیف توسط انجام گرفت مشاهده گردید که ورزش در فضای باز میتواند افسردگی را به طور قابل ملاحظهای کاهش دهد.