کارآفرینی و اقتصاد
دامنه تاثیرات کارآفرینی بر جامعه بسیار وسیع است. از تغییر در ارزشهای اجتماعی تا رشد شتابان اقتصادی, محققین تغییرات مختلفی را که رواج فرهنگ کارآفرینی در یک جامعه ایجاد می کند بررسی کرده و آثار آن را از دیدگاههای متفاوت مورد بحث قرار داده اند , برخی از تاثیرات ذکر شده عبارتند از:
ایجاد ثروت
اشتغال زایی
ایجاد و توسعه فن آوری
ترغیب و تشویق سرمایه گذاری
شناخت,ایجاد و گسترش بازارهای جدید
افزایش رفاه
ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع
پیامدهای مثبت توسعه کارآفرینی در اقتصاد کشور بیش از سایر اثرات آن مورد توجه قرار گرفته است. به باور محققین, کارآفرینان از رسیدن نظام اقتصادی به تعادل ایستا جلوگیری می کنند و بواسطه رفتارهای فرصت جویانه خود, اقدام به فرصت سازی برای کلیت نظام اقتصادی می نمایند.
تاثیرات دیگری نظیر ایجاد اشتغال و رشداقتصادی نیز مدنظر پژوهشگران بوده است.
کارآفرینی,پایه های شکل گیری اقتصاد نوین
اقتصاد در ابتدای هزاره سوم میلادی شاهد دگرگونی های شگرفی بوده است.انقلاب فن آوری اطلاعات و تغییر ترکیب نیروی کار به نفع نیروهای دانش محور از زمره این تغییرات است.
شاید مهمترین روندی که در اقتصاد دیده می شود حرکت به سوی نظام اقتصادی با ماهیت شبکه ای است.درچنین اقتصادی کنترل و تخصیص منابع به صورت توزیع شده صورت می گیرد و نقش شبکه های اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی به مراتب بیش از نظام متمرکز برنامه ریزی دولتی خواهد بود.
نقش کارآفرینان در رویکرد شبکه مدار به مراتب پررنگ تر از رویکرد اقتصاد کلاسیک است. در اقتصاد نوین , کارآفرینان در شبکه های اجتماعی نقش عناصر فعالی را ایفا می کنند و موجب ارتقای بازده سرمایه های مادی و انسانی می شوند.
کارآفرینی و رشد اقتصادی
ویژگی بارز اقتصاد امروز تغییرات سریع است.درچنین اقتصادی کشورهایی می توانند موفق باشند که قابلیت تطبیق با این تغییرات را داشته باشند. کشورهایی که در آنها میزان فعالیتهای کارآفرینانه بالاتر است به واسطه طبیعت کارآفرینی در تطبیق با تغییرات , قادرند تا در اقتصاد جهان موقعیت بهتری کسب کنند.
تحقیقات انجام شده نشان داده است که رشد اقتصادی با سطح فعالیتهای کارآفرینانه همبستگی مثبت دارد. به عنوان مثال در تحقیق(GEM General Entrepreneurship Monitor )،که به صورت سالیانه فعالیتهای کارآفرینی و تاثیرات آن را در کشورهای مختلف مورد بررسی قرار می دهد و در حال حاضر در بیش از 20 کشور جهان صورت می گیرد, این نتیجه به دست آمده است که نرخ رشد اقتصادی یک کشور رابطه معنی دار یا سطح فعالیتیهای کارآفرینانه آن کشور دارد.
کارآفرینی و اشتغال
کار آفرینان در ایجاد اشتغال نیز نقش مهمی ایفا می نمایند.درحدود نیمی از کارکنان کشورهای توسعه یافته در کسب و کارهای کوچک مشغول فعالیت هستند.
بیشتر مشاغل جدید را کسب و کارهای کوچک ایجاد می کنند و سهم این کسب و کارها در بازار کار در حال افزایش است. از سال 1980 تاکنون کسب و کارهای کوچک در اقتصاد آمریکا بیش از 34 میلیون شغل ایجاد کرده اند.حال آنکه از تعداد کارکنان شرکتهای بزرگ در این کشورها کاسته شده است.
کارآفرینی و رشد فن آوری
بیش از 67 درصد از نوآوریها در زمینه فن آوری و حدود 95 درصد از نوآوریهای منجر به تحولات بنیادی در عرصه صنعت را کسب و کارهای کارآفرینانه پدید آورده اند.کارآفرینان از طریق ایجاد فن آوری, محصولات و خدمات جدید, قدرت انتخاب مصرف کنندگان را افزایش داده و با افزایش بهره وری کار, سرگرمیهای نو, بهبود بهداشت و سلامتی, تسهیل ارتباطات و ... موجب افزایش کیفیت زندگی نوع بشر می شوند.
در واقع بیشترین بخش نسل جدید صنایع را کارآفرینان ایجاد کرده اند که می توان از رایانه های شخصی , تلفنهای همراه,خرید از طریق اینترنت و صنعت نرم افزار به عنوان نمونه هایی از آن یاد نمود.
یک کارآفرین موفق به راستی کیست؟
این روزها بحث و گفتگو راجع به موفقیت، شادی، خوشبختی و خانواده و مقولههایی از این دست،بسیار راجع و معمول است و به نظر میرسد که همه میخواهند به منتهای خوشبختی و شادی و موفقیت برسند و بهترین پدر، مادر یا همسر باشند. اگر از مردم بپرسید موفقیت در زندگی را چطور تعریف میکنند، پاسخهای بیشتر آنها حول محور پول و درآمد و ثروت کلان، دور میزند و اکثریت آنها معتقدند که موفقیت بستگی به مقدار درآمد و ثروت هر کسی دارد. بعضی دیگر نوع شغل هر کسی را معیار تعیینکننده موفقیت یا شکست او میدانند. حال سوال اینست که چرا همگی ما موفقیت در زندگی را با موفقیت در شغل و کسب و کار در یک راستا و مشابه فرض میکنیم؟
موفقیت در حرفه و کسب و کار به خود هر فرد بستگی دارد و این که چطور بتواند امور کاری و پولی و مالیاش را مدیریت نموده با چالشها روبهرو شود. در این میان یک نکته هست که بسیاری از صاحبان کسب و کار به آن توجه ندارند: کسب موفقیت در کسب و کار به این معنی نیست که اوهمه وقتش را کار کند و بقیه جوانب زندگیش را به گوشهای رها کند.
موفقیت واقعی یک کارآفرین هنگامی معلوم میشود که او توانسته باشد بین زندگی شخصی و خانوادگی و زندگی کاری و حرفهایش، تعادل مناسبی برقرار کند.
اگر یک کارآفرین خانگی یا حتی یک کارآفرین با سابقه و قدیمی، نتواند در برقراری این تعادل موفق شود، زندگی راحت و آسودهای نخواهد داشت. موفقیت در کسب و کار و ناکامی در زندگی خانوادگی و روابط با اعضای خانواده، نه تنها نشان از یک کاسب موفق ندارد بلکه ناتوانی او در حفظ تعادل فوق را به تصویر میکشد.
عکس این حالت هم وجود دارد. یک کاسب مستقل را داریم که بیتوجه به امور کاری و مسائل و مشکلات کسب و کارش، بیشتر اوقات را با خانوادهاش میگذراند و اجازه میدهد که آنها وقت اختصاص یافته به کارش را هدر دهند. او پدر/مادر خوبیست و نیازهای عاطفی خانوادهاش را تامین مینماید ولی کاسب موفقی نیست. این شخص هم نتوانسته تعادل مورد نیاز را برقرار نماید.