بیکاری و تورم دو مقوله مهم در اقتصاد کلان هستند که در مباحث اقتصادی از آنها به عنوان دو بیماری یاد می کنیم.
از آنجائیکه طبق آمار این دو مقوله باعث افزایش پاره ای جرائم مثل فسادها، جنایت، ارتشاء، فساد مالی، بهم خوردن تعادل روحی افراد و افزایش نرخ طلاق، آشوب و بلواهای سیاسی و فرار مغزها، خودکشی، اعتیاد، فعالیتهای اقتصادی زیرزمینی امثالهم می شود به همین دلیل این دو پدیده در صدر فهرست مشکلات اقتصادی کشورها جای دارد و بعنوان اخبار بد تلقی می شود.
تحقیقات روانشناختی نشان می دهد عامل اصلی 70% ناهنجاریهای جامعه بیکاری است. بنابراین کارفرمایان با ایجاد اشتغال از بروز بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی جلوگیری می کنند.
کارگران سرمایه های اجتماعی ارزشمندی هستند که نیروهای خلاق، نوآور و مولد به شمار می روند و فرآیند کمی و کیفی تولید و بهره وری بهینه از سرمایه گذاری کار آفرینان را بر عهده دارند.
اما بیکاری از نظر علم جامعه شناسی و اقتصاد به صورت زیر تعریف می شود. به بخشی از نیروی کار جامعه که در جستجوی یافتن شغل هستند اما موفق به داشتن آن نمی شوند بیکار گفته می شود.
در تعریف بیکاری از اصطلاح نیروی کار جامعه صحبت شد که در اینجا بد نیست مفهوم نیروی کار را نیز بدانیم.
منظور از نیروی کار جامعه آن بخش از افرادی هستند که یا شغل دارند و یا در جستجوی آن هستند اگرچه در مباحث علمی محدودیت سنی بین 15 الی 65 سال برای این قشر دیده شده است اما در بعضی جوامع این محدودیت کمتر یا بیشتر است.
خود بیکاری به چهار گروه تقسیم بندی می شود:
1- بیکاری اصطکاکی ( Frictional Unemployment )
بیکاری اصطکاکی در اثر تحریک اقتصادی پیش می آید یعنی افرادی ممکن است با مهاجرت از یک شهر به شهر دیگر و به منظور یافتن کار جدید بهتر و مناسبتر کار خود را رها می کنند و یا در محل خاصی، صرفاً برای تغییر شغل،کار خود را ترک می کنند.
2- بیکاری دوره ای ( Cyclical Unemployment )
بیکاری دوره ای به دلیل رکود اقتصادی و تورم پیش می آید. به این ترتیب که در دوره رکود اقتصادی که سطح فعالیتهای اقتصادی کاهش می یابد. بخشی از نیروی کار بیکار میشوند. اما با خروج اقتصاد از حالت رکود این نوع بیکاری از بین می رود.
3- بیکاری ساختاری ( Structural Unemployment )
بیکاری ساختاری بیکاری است که به دلایلی نظیر اتوماسیون بیشتر در پاره ای از فعالیتهای اقتصادی بخصوص در صنایع، با پیدایش سایر پدیده های تکنیکی در بعضی از مشاغل پیش می آید. در چنین حالتی عده ای به دلیل اینکه تقاضایی برای مهارتشان وجود ندارد کارشان را از دست می دهند.
برای از بین بردن یا کاهش این نوع بیکاری می توان با ایجاد دوره هایی و دادن آموزش های جدید به نیروی کار آنها را با تکنیکهای جدید آشنا کرد.
4- بیکاری فصلی ( Seasonal Unemployment )
این نوع بیکاری معمولا در مناطق کشاورزی و معدنی ایجاد می شود. یعنی کشاورزان یا معدنچیان حداقل یک فصل از سال را ممکن است امکان فعالیت تولیدی نداشته باشند. برای تعدیل بیکاری فصلی کشاورزان با ایجاد فعالیتهای جانبی در فصل بیکاری می توان تعدیلاتی در این مورد به وجود آورد. اما درخصوص معدنچیان امروزه با توجه به سختی کارشناسان بیکاری فصلی آنها موجه است و پذیرفته شده است.
با توجه به توضیحات بالا برای کار کارشناسی و بحثهای آماری نرخ بیکاری را می توان از رابطه زیر به دست می آید:
تعداد شاغلین – تعداد نیروی کار فعال
تعداد نیروی کار فعال
نرخ بیکاری =
M-N
M
و از همین جا می توان درصد نیروی بیکار جامعه را حساب کرد. درصد نرخ بیکاری = 100 *
یک ضرب المثل ایتالیایی می گوید آخرین چیزی که از دست می رود امید است فقر ناشی از بیکاری موجب بروز دیگر معضلات اجتماعی از جمله خودکشی، طلاق، اعتیاد، فعالیتهای اقتصادی زیرزمینی، جنایت، رشوه خواری و فساد مالی می شود.
اگرچه صددرصد این معضلات از بیکاری نشأت نمی گیرند و تعدادی به بهانه بیکاری به معضلات مذکور دامن می زنند اما فقدان فرصت شغلی مناسب برای قشر تحصیل کرده و نخبگان جامعه موجب بروز معضل فرار مغزها شده است و برآورد می شود که عمده تحصیل کرده ها و متخصصان ما کشور خود را به دلیل معضل بیکاری ترک کرده اند.
ناامنی و بی ثباتی سیاسی یکی دیگر از نتایج بیکاری در کشور است. جوانی که یک فرصت شغلی مناسب در اختیار داشته باشد انگیزه کمتری برای حضور در اغتشاشهای خیابانی و تظاهراتها علیه حاکمیتها می شود.
برای مبارزه با بیکاری باید اقداماتی همچون:
1- آموزش حرفه ای
2- تاسیس پایگاه داده های اطلاعات
3- اعتبارات یارانه ای و تخصیص مستقیم بودجه به برخی بخشهای اقتصادی که از بیکاری بیشتری رنج می برند
4- اعزام نیروی کار به خارج از کشور
5- اتخاذ سیاستهای مشوق استفاده از فن آوری کاربر
6- ایجاد امنیت بیشتر در سرمایه گذاری داخلی و خارجی
7- شفاف نمودن حقوق مالکیت
8- ثبات در سیاستهای پولی و ارزی
9- فراهم آوردن زمینه های مناسب برای جذب سرمایه های خارجی
10- گسترش پوشش نظام تأمین اجتماعی و بیکاران
را در پیش گرفت.
علاوه بر افزایش شمار بیکاران، معضل دامنگیر تازه که قبلا نیز اشاره کردیم، معضل بیکاران تحصیل کرده است که آرام آرام به یک پدیده جدی و ناخوشایند بدل خواهد شد.
بیکاری مهمترین چالش اقتصادی کشورهای خاورمیانه است.
شریف نیوز (پایگاه خبری- تحصیلی دانشجویان ایران): بانک جهانی در تازه ترین گزارش خود از نرخ بیکاری کشورهای خاورمیانه، نرخ بیکاری نیروی کار (64-15) ساله ایران که 9% اعلام کرده است.
به گزارش مهر به نقل از بانک جهانی، ایران با نرخ بیکاری 9 درصدی هشتمین نرخ بالای بیکاری را در سطح خاورمیانه دارد.
بانک جهانی پیش بینی کرده است که ایران در 5 سال آینده، با شدیدترین فشار اشتغالزایی مواجه می شود و این فشار مجدداً به نقطه آزار خانواده های کم درآمد تبدیل خواهد شد و فقر در جامعه تشدید خواهد شد.
میزان اشتغال در هر جامعه ای به طور معمول تابع سه عامل اصلی است:
درجه تحرک اقتصادی به معنای سطح و میزان تولید و سرمایه گذاری و نرخ رشد این دو متغیر.
نوع فن آوری تولید و در نتیجه نسبت به کار و سرمایه ای که ترکیب شده و در تولید مورد استفاده قرار می گیرد.
3- قوانین و مقررات ناظر بر بازار کار که درجه انعطاف پذیری این بازار را مشخص میکند.
سیاستهایی چون گسترش برنامه تنظیم خانواده و تداوم سیاستهای مهار رشد جمعیت، کاهش حضور سالمندان و کودکان در بازار کار، محدود کردن استفاده از نیروی کار خارجی و گسترش پوشش تحصیلی و افزایش میزان تقاضا برای نیروی کار. عواملی هستند که می تواند در جهت اشتغال زایی مؤثر باشند.
برای افزایش مناسب در تقاضا برای نیروی کار ابتدا باید تولید ناخالص داخلی افزایش داشته باشد و در کنار آن سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی افزایش یابد. برای مقابله با بیکاری باید پیش نیازهایی در کشور تحقق یابد. برخی از مهمترین این پیش نیازها عبارتند از: امنیت سرمایه گذاری داخلی و خارجی و شفاف نمودن حقوق مالکیت فردی، ثبات در سیاستهای پولی و ارزی و مالی و فراهم آوردن زمینه های مناسب برای جذب سرمایه های خارجی اتخاذ سیاستهای مشوق استفاده از فن آوری کاربر و در نهایت گسترش پوشش نظام تأمین اجتماعی و بیکاران
گرچه 70% جوانان زندگی در ایران را دوست دارند اما درصورتی که جوانان حرکت موثری از سوی دولتمردان برای حل معضلات و مشکلات خود شاهد نباشند، به طور حتم امید، نگرش و اعتمادشان نسبت به آنان از بین خواهد رفت.
بیکاری یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی جهان است.
اشتغال کامل به حالتی گفته میشود که فرد از تمام منابع موجود در اجتماع به نحو احسن و در ظرفیت بالا استفاده میکند.
یعنی زمانی که دولت بتواند از منابع تولیدی خود در حد ظرفیت کامل استفاده کند. در خصوص نیروی کار اگر 96% به بالا از نیروی کار جامعه در جایگاههای تخصصی به کار مشغول باشند اشتغال کامل گفته میشود به عبارت دیگر اگر نرخ بیکاری در جامعه 4% یا کمتر باشد در آن جامعه اشتغال کامل اتفاق افتاده است.
در مصاحبه ناتان جرالدز با آنتونی گیدنز
گیدنز معتقد است زمینه شورشهای اخیر فرانسه نرخ بالا و دیرپای بیکاری به ویژه در میان جوانان بوده است. در مناطقی که شورش در گرفته نرخ بیکاری 40% است. چنین وضعی به هیچ وجه در جاهای دیگر اروپا به چشم نمی خورد. نرخ بیکاری در انگلستان فقط 4/3 درصد است پس می بینیم که در کشورهای مختلف اروپا مدل اجتماعی گوناگونی وجود دارد بنابراین چالش ها هم متفاوت است.
تونی بلر در سخنرانی ای در ماه ژوئن گفته بود باید در مدل اجتماعی اروپا بازنگریهایی انجام داد تا امکان جذب 20 میلیون نفر بیکار وجود داشته باشد.
به نظر گیدنز ، درست همان کشورهایی کانون بیکاری اند که در بازار کارشان اصلاحات انجام نشده است یعنی فرانسه، آلمان، ایتالیا.
طی 10 الی 15 سال گذشته کشورهایی در اروپا موفق بوده اند که بازار کار انعطاف