پیشگفتار «کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ،مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده که توأم با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه میگردد.» کار آفرینی زمینه های لازم را برای یافتن فرصتها در بازار کار وتولید برای توانایی فردی مورد بررسی قرار می دهد و مجموعه دانش و مهارتهایی را که برای ورود به بازار کار ورد نیاز است و همچنین راهبردهای لازم را برای موفقیت در کسب و کار ارائه می نماید تا پس ازفراغت ازتحصیل چنانچه تمایل داشته باشی به جای استخدام و کار برای یگران در حد توان مالی و تخصصی به تنهایی یا به کمک دوستان و نزدیکان نسبت به راه اندازی و اداره یک واحد کوچک صنعتی،کشاورزی،خدماتی ویا هنری برای کسب وکارتولیدی اقدام نمایی.سرعت روند تحولات فن اوری واقتصادی درجهان به گونه ای است که حتی راه اندازی و اداره واحدهای تولیدی وخدماتی کوچک نیز نیازمند اطلاعات و دانش است که در این مجموعه سعی شده است این گونه اطلاعات در حد امکان و ضرورت ارائه شود.روحیه و تفکر کار افرینی هم در واحد های بزرگ تولیدی و خدماتی و هم درواحد های کوچک کاربرد فراوان دارد و می تواند خلا قیتها ، نواوریها و موفقیتهای زیادی را به دنبال داشته باشد اما جایگاه اصلی توسعه تفکر کار آفرینی در واحد های کوچک تولیدی و یا خدماتی است.
ضرورت کار آفرینی در دانشگاهها: بعضی از صاحبنظران* معتقدند که فناوری پیشرفته محصول کار آفرینی است .
هر مدیر کار آفرین می کوشد از پیشرفته ترین فناوریهای قبلاً خلق شده در کار خود بهره جوید .
اما حاصل فعالیت او نیز خود به ابداع فناوری جدید تری می انجامد .
فناوری دارای سه بعد (دانش ، ابزار و روش ) است.
تحول در هر یک از این ابعاد منجر به تحول در فناوری می شود .
به عبارت دیگر تغییر هر بعد به طور طبیعی ابعاد دیگر را نیز متناسب با خود تغییر می دهد .
فناوری همانند مثلثی است که دارای سه وجه دانش روش ابزار است .
تحول در هریک از ساق های مثلث ، دو ساق دیگر را نیز متحول می کند .
هر اقدامی که یکی از ابعاد این مثلث را تحول بخشد کار آفرینی تلقی می شود .
بنابراین کار آفرینی عبارت است از (مهندسی مثلث دانش روش ابزار ) .
مدیران متعارف می کوشند در درون یک مثلث قبلاً تشکیل شده فعالیت کنند ، اما کار آفرینان می کوشند ابعاد مثلث فناوری را تغییر دهند و مثلث فن آوری به ندرت قابل انقباض است ، جز در مواردی که روشها ممکن است سیر انحطاطی پیدا کنند که ضلع روش کوچک می شود - مثلث فناوری - و بنابراین توانمندی فناوری کاهش می یابد .
در عموم موارد بعد دانش یا ابزار رو به گسترش است بنابراین مساحت مثلث را افزایش می دهد و مساحت مثلث شاخص گسترش فنّاوری است .
کار آفرین مدیری است که علاوه بر داشتن دانش (یا بینش ) و تجربه ، نوآور نیز هست و این نوآوری خطر پذیری دارد .
جهانی شدن بازارها ، تشویق و پشتیبانی از کار آفرینی در کشورها را به عنوان امری ضروری ساخته است .
ایجاد مرکز و جایگاهی برای کارآفرینان که منابع تولید ثروت اند به سود جامعه است .
ایجاد این مراکز ، انتقال فنّاوری از دانشگاها به بازار و استخدام دانشجویان خالق ایده است که به این سبب ایجاد این مراکز برای دانشگاهیان نیز سودمند است .
یکی از ضرورت های ایجاد دانشگاه کار آفرین ایجاد سرمایه است .
کار آفرینان برای عملی ساختن ایده های خود با مشکل مواجهند .
از یک سو ، سرمایه داران بزرگ فرصت شنیدن ایده های کار آفرینان و پرداختن به کار های کوچک را ندارند و از سوی دیگر سرمایه های خود را صرف پروژه های کلان می نمایند در نتیجه وجود دانشگاه که نقش مرکز پشتیبانی از کار آفرینی را به عنوان پل ارتباطی بین کارآفرینان و سرمایه داران ایجاد می کند ، ضروری است .
(اکبری ، 1380 ) معتقد است که به رغم آنکه برخی از صاحبنظرآن معتقدند کار آفرینی با آموزش مستقیم حاصل نمی شود و باید به روش پرورشی کار آفرینان را تربیت کرد .
اما هیچ کس منکر این مطالب نیست که استفاده از فنّآوریهای نو وایجاد کسب و کار جدید بدون آموزش و پژوهش در عمل دست نیافتنی است .
با مراجعه به اطلاعات موجود درباره افزایش رشته های دانشگاهی ، کار آفرینی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه ، اهمیت نظام آموزشی و پژوهشی در توسعه کار آفرینی و تربیت کارآفرینان بیشتر مشخص می شود .
به عبارت دیگر ارتباط مستقیمی بین پیشرفت فنّاوری و ضرورت آموزش کارآفرینان وجود دارد .
اولین مرکزی که در دنیا ، دوره آموزش ویژه کار آفرینی درون سازمانی را برگزار کرد مؤسسه کار آفرینی در هند) EDI-I ) است از جمله هدفهای اصلی این دوره می توان به نمونه های زیر اشاره کرد : - آگاهی شرکت کنندگان از استعدادهای نهفته کار آفرینی و هدایت آنها به سوی نوآوری - توسعه و ایجاد جو کار آفرینی درون سازمانی.
- کسب اطمینان از بینش و بصیرت به وجود آمده برای توسعه بیشتر .
- کمک به توسعه شیوه رهبری کارآفرینان در سازمان - انگیزه افراد برای تبدیل شدن به مدیران موفق در سازمان .
مقدمه: یکی از مسایل فرهنگی مهم در هر جامعه ای هنر و آموزش هنر می باشد .
چرا که نیروی حیات و شادمانی در جامعه تزریق کرده باعث نشاط و آ ر امش اعضای جامعه می گردد در این میان هنر اول یعنی موسیقی جایگاه ویژه ای را دارد چرا که بیشترین اثرات در باز شدن ذهن و بالا بردن قدرت فراگیری برای محصلان و ایجاد ثبات شخصیت و بالا بردن اراده و اعتماد به نفس و جلوگیری از افسردگی در بین جوانان وآحاد جامعه می گردد.
همچنین اینکه یکی از ابزارهای تجارت و تبلیغات عنصر موسیقی است که نباید نادیده گرفته شود و نیز اکنون که دنیای تبلیغات غرب با انواع روشها با یک هجوم فرهنگی غربی مابی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و جوانان ما را تهدید می کند استفاده وآموزش به جای هنر موسیقی در این راستا می تواند نقش مهمی را بر عهده داشته باشد.
لذا می با یست با برنامه ریزی صحیحی ، منطقی،ارزشی و بلند مدت و ایجاد و حمایت از تشکلهای فرهنگی و هنری و سرمایه گذاری درست و عاقبت اندیشانه در این حوزه بستری مناسب برای جهش هنری و ارزشی و مبارزه ای فرجام انگیز برای جلوگیری از هجوم فرهنگ منحط بیگانه بوجود آ وریم .
اکنون زمان مبارزه اندیشه است و این زمان بیش از هر چیز به نوع آوری و آموزش و پرورش در حوزه فرهنگ و هنر نیازمندیم تا بتوانیم سرزمینی آ باد با فرهنگی دیرینه را برای مردمی شاد و آگاه و وطن شناس و وطن دوست با اراده و قوی برای همیشه به ارمغان آوریم.
تاریخچه آموزشگاه آموزشگاه موسیقی آوا واقع در شیراز پل معالی آباد طبقه فوقانی نان بهنان که در تاریخ 1380 تاسیس و شروع به کار کرده است .
بیان مسئله هنر موسیقی و تاسیس آموزشگاه موسیقی برای پایداری هنر موسیقی در کشور روش تحقیق این تحقیق طوری تنظیم می شود که با بررسی به مساله تحقیق ، فرضیه تحقیق ، مشکلات و راهکارهای موجود طرح و توجیه اقتصادی طرح و در آخر به نتیجه گیری می پردازد.
فرضیات تحقیق 1- اهمیت آموزش موسیقی به کودکان استثنایی 2- نوع برنامهها در موسیقی درمانی 3- اهمیت آموزشگاه موسیقی مشکلات و راهکارهای موجود طرح اگرچه رقم بالای آموزشگاههای آزاد موسیقی میتواند، نشاندهنده توجه زیاد جامعهایرانی به هنر موسیقی باشد، اما باید توجه داشت این آموزشگاهها تنهاجای خالی موسیقی را در سیستم آموزشی ما پر میکنند.
اگرچه وضعیت آموزشگاه های آزاد در کشور ما همچنان آشفته و غیر منظم است و از نظام مشخص و منسجمی تبعیت نمی کند، اما حکایت آموزشگاه های آزاد موسیقی، حکایت دیگری است.
چرا که بازار آشفته موسیقی و حتی نیمه رسمی آن بر مشکلات این صنف دامن هم زده و اعتراض هنرمندان و متخصصان با سابقه این رشته نیز برای ساماندهی وضعیت این مراکز آموزشی تا کنون راه به جایی نبرده است.
هرچند تا کنون از سوی برخی نهادهای مسئول اقداماتی همچون: تهیه بانک اطلاعاتی، برگزاری جشنواره آموزشگاه های موسیقی ، برای ساماندهی این مراکز صورت گرفته ، اما هنوز اقدام جامعی در این زمینه توسط هیچ مرکزی و نهاد مسئولی انجام نشده است.
هر ساله با آغاز فصل گرم و تعطیلی مدارس، بازار آموزشگاه های موسیقی نیز گرم و بر تعداد هنرجویان و به دنبال آن مدرسان حاضر در این آموزشگاه ها نیز اضافه می شود ، اما غافل از آنکه این مراکز بدون وجود هدایت و نظارت تخصصی در حال گسترش و رشد شده اند.
بر اساس یک آمارگیری که در سال 84 از تعداد آموزشگاه های رسمی موسیقی در ایران انجام شده است، 364 آموزشگاه موسیقی در سراسر کشور مشغول فعالیت هستند که تهران با 182آموزشگاه مقام نخست را داراست.
اگرچه ممکن است چنین به نظر برسد که رقم بالای آموزشگاه های آزاد موسیقی نشاندهنده توجه زیاد جامعه ایرانی به هنر موسیقی است، اما باید توجه داشت این آموزشگاه ها هم اکنون تنهاجای خالی موسیقی را در سیستم آموزشی ما پر می کنند و به این ترتیب نمی توانند به عنوان یک شاخص مناسب در این زمینه عمل کنند.
در حالی که یکی از نکات قابل اهمیت این است که آیا این آموزشگاه هایی که تعداد آنها رو به افزایش است و قرار است کمبودهای سیستم آموزشی را جبران کنند از کیفیت لازم برخوردارند یا نه؟
عاصمه فندرسکی، مدیر آموزشگاه موسیقی آوای مهربانی معتقد است که تعداد بالای آموزشگاه ها کیفیت تدریس را تحت تاثیر قرار داده است.
وی وضعیت صدور مجوز آموزشگاه های موسیقی کشور را رضایت بخش نمیداند و معتقد است که این اوضاع به شیوهای است که به هر فردی مجوز تاسیس آموزشگاه موسیقی داده میشود.
فندرسکی می گوید: نحوه صدور مجوز برای مراکز علمی و کاربردی در تهران به این ترتیب است که تا تا ظرفیت مراکز موجود تکمیل نشود، نمی توان مرکز یا موسسه جدیدی دایر کرد، در حالی که در مورد آموزشگاه های آزاد و از جمله موسیقی به چنین شیوه ای عمل نمی شود و افراد مختلف می توانند به راحتی مجوز تاسیس آموزشگاه موسیقی دریافت کنند.
در اینجا بحث ، انحصار در آموزش موسیقی مطرح نیست، بلکه موضوع کیفیت آموزشی است که تنزل پیدا می کند.
زیرا به این ترتیب توازن میان عرضه و تقاضا که از مهم ترین اصول اقتصادی هر فعالیتی است، از بین می رود و عرضه از تقاضا بیشتر می شود و این موضوع علاوه بر تاثیر منفی که بر کیفیت آموزش دارد، تبعات نامناسب دیگری نیز به همراه دارد.
سودابه سالم مدیر آموزشگاه موسیقی ودا نیز تعداد آموزشگاه های موسیقی در ایران را در مقایسه با جهان پرشمار توصیف می کند اگرچه رقم بالای آموزشگاههای آزاد موسیقی میتواند، نشاندهنده توجه زیاد جامعهایرانی به هنر موسیقی باشد، اما باید توجه داشت این آموزشگاهها تنهاجای خالی موسیقی را در سیستم آموزشی ما پر میکنند.
سودابه سالم مدیر آموزشگاه موسیقی ودا نیز تعداد آموزشگاه های موسیقی در ایران را در مقایسه با جهان پرشمار توصیف می کند: علاقه به موسیقی، به خصوص در جوانان باعث می شود تا در نبود فضای آکادمیک مناسب، تا این اندازه آموزشگاه موسیقی در ایران تشکیل شود تا جوابگوی این همه علاقمند باشند.
خوشبختانه با تمام ضعف هایی که آموزشگاه های آزاد موسیقی در ایران دارند باید بگویم که همینها موسیقی را در ایران زنده نگه داشته اند.
تمام دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته موسیقی بعد از 5 سال می توانند مجوز تاسیس آموزشگاه بگیرند و دیگر از آنها امتحانی هم گرفته نمی شود ، اما افرادی که سابقه فعالیت در حوزه موسیقی را دارند، برای دریافت این مجوز باید آزمونی را که به همین منظور تعیین شده را پشت سر بگذارند.
اگرچه ممکن است چنین قوانینی در نگاه اول منطقی و حساب شده به نظر برسد، اما ارزیابی عنصر کیفیت در هیچ کجای این شیوه به درستی پیش بینی نشده است، ضمن آنکه پس از تاسیس آموزشگاه نظارت حرفه ای بر نحوه کار این مراکز وجود ندارد.
سوشیانت عازمی خواه ، مدیر آموزشگاه فاخته کرج نیز رشد بی رویه آموزشگاه های موسیقی را یکی از عواملی می داند که بر کیفیت آموزش موسیقی در کشور تاثیرات نامناسبی بر جای می گذارد: تعداد آموزشگاه های موسیقی به خصوص در چند سال اخیر و به دنبال افزایش عمومی به هنر موسیقی بالا رفته است و متاسفانه تا شکایتی از آموزشگاه ها نشود، آنها به فعالیت خود ادامه می دهند که البته به این مراکز تدریس های خصوصی غیر حرفه ای را هم باید اضافه کرد، مجموع این عوامل باعث می شود که ارزش یک آموزش حرفه ای و بلندمدت زیر سوال برود و هر هنرجویی با گذراندن چند دوره در این آموزشگاه ها فکر کند که یک نوازنده کامل شده است این نوازنده پیانو یکی از دلایل بروز چنین مشکلی را شناخت عمومی پایین از هنر موسیقی وسازها می داند: متاسفانه در کشور ما شناخت از موسیقی به دلایل مختلف بالا نیست و بسیاری از والدین و هنرجویان فکر می کنند که موسیقی هم مثل ترم های آموزش زبان رده بندی دارد و انتظار دارند با گذشت یک یا دوره تبدیل به یک نوازنده شوند.
در حالی که آموزش موسیقی یک فرایند نسبتا بلندمدت است و در معلمی هم شیوه خود را دارد.
دکتر فرید عمران مسئول مرکز آموزشی آکادمیا نیز در این زمینه می گوید:« 42 سال است که کار تدریس موسیقی می کنم و تاکنون هیچ سرفصلی را در آموزش های خود به کار نبرده ام.
سرفصل ها را کسانی می نویسند که متخصص تدریس نیستند.
باید استاد را آزاد گذاشت تا بتواند با توجه به امکانات موجود به آموزش بپردازد.
سالم با تاکید بر اینکه کیفیت آموزش در بسیاری از آموزشگاه ها پایین است، عنوان می کند: ما بارها و بارها گفته ایم که باید رشته مربیگیری موسیقی در ایران داشته باشیم، اما متاسفانه مسئولان پاسخ می دهند که به دلیل محدودیت ها ما نمی توانیم این رشته را داشته باشیم.
خوب طبیعی است دانشجویی که در رشته آهنگسازی و نوازندگی مشغول است و وقتی فارغ التحصیل می شود نه آهنگساز است و نه نوازنده چطور می خواهد یک معلم خوب موسیقی باشد؟
به همین خاطر به تنها چیزی که در آموزش موسیقی می توان امیدوار بود،غریزه هنری یک فرد است.
اصولا منطق حکم می کند که ورود به هر فعالیتی ( واز جمله فعالیت هنری) مزایای مادی ومعنوی به مراه داشته باشد که فعالیت های موسیقایی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اگرچه ممکن است علاقه به هنر و یا هر دلیل غیر مادی دیگری یک عامل محرک، برای گام نهادن به حوزه موسیقی باشد، اما بدون داشتن یک توجیه اقتصادی ادامه حضور در این حوزه معنا پیدا نمی کند.
همین عامل موجب شده است، بسیاری از خیر تدریس و حضور در آموزشگاه های موسیقی گذشته و سراغ هر فعالیت دیگری غیر از هنر بروند.
فندرسکی در این زمینه می گوید: آموزشگاه های موسیقی، حتما باید فعالیت خود را یک ملک تجاری یا دربست انجام دهند و هزینه های چنین محل هایی نیز بسیار بالاست.
بنابراین گاهی گردانندگان آموزشگاه ها هزینه های آموزش نیز خود به خود بالا می رود.
البته همان نبود تعادل میان عرضه و تقاضای موسیقی میان آموزشگاه ها و هنرجویان نیز موجب می شود که شهریه های آموزش بالا برود.
زیرا زمانی که تعداد تمام آموزشگاه ها زیاد شود، تعداد هنرجویان هریک از آنها کاهش پیدا می کند.
بنابراین آنها برای تامین هزینه های خود ناگزیر به بالا بردن شهریه ها می شود.
عازمی خواه نیز یکی دیگر از مشکلات اساسی آموزشگاه های موسیقی را هزینه بالای اجازه بهای واحدهایی می داند که آموزشگاه ها در آنها دایر شود:« بناهایی که برای آموزشگاه موسیقی اختصاص پیدا می کند، باید آکوستیک باشد و از امکاناتی بهره مند باشد که شاید دیگر آموزشگاه ها به آن نیازی ندارند.
بنابراین این هزینه های جنبی را نیز باید به هزینه بالای اجاره بهای واحد تجاری هم اضافه کرد.» کیوان ساکت، مدیر آموزشگاه وزیری نیز در این زمینه می گوید:« برخی از آموزشگاه ها برای تامین هزینه های خود اقدام به راه اندازی ساز فروشی یا بخش تعمیر ساز در داخل آموزشگاه می کنند، اما آموزشگاه موسیقی یک محیط فرهنگی هنری است و بسیاری حاضر نیستد، به این ترتیب شان این محل را پایین بیاورند، بنابراین بیشتر از سایرین مشکلات مالی خواهند داشت.
ساکت پیشنهاد می کند: دولت و نهادهایی که مرتبط با موسیقی عمل می کنند، باید کمک هایی را نیز به فعالان این حوزه اختصاص دهند، همان طور که چنین بودجه هایی در قانون هم برای کمک به فعالیت های فرهنگی پیش بینی شده است.
در حالی که همین آموزشگاه ها یکی از مراکزی هستند که موجب گسترش و معرفی هنر والای ایرانی خواهند بود.
مرتضی مبکی جانشین مدیریت آموزشگاه موسیقی پویش نیز از کمبود امکانات برای فعالیت های موسیقایی گله می کند: ما در بخش زیرساخت های مربوط به فعالیت های فرهنگی وهنری کمبود داریم.
یکی از همین بسترها امکانات مناسب آموزشی است.
شما فکر کنید علاوه بر اینکه بسیاری از آموزشگاه های موسیقی برای تدریس هنر مناسب نیستند، هنرجویانی که به تازگی نواختن یک ساز را آغاز کرده اند نیز، محل مناسبی برای ارائه آن ندارند.
بسیاری از نهادها یا موسسات دولتی یا نیمه دولتی، از امکاناتی همچون سالن مناسب بهره می برند که سالهاست خاک می خورد که می توانند آنها را با اجاره بهای کمتر در اختیار آموزشگاه ها وحتی گروه های موسیقی قرار دهند، تا در آنجا تمرین کرده و کارهای خودشان را ارائه دهند.
این فعال حوزه موسیقی همچنین یکی دیگر از کمبودهای این حوزه را نبود امکان رقابت میان آموزشگاه های موسیقی می داند: فضای سالم رقابتی میان آموزشگاه های موسیقی یکی از عواملی است که منجر به افزایش کیفیت آموزش موسیقی در کشور می شود، اما منتاسفانه شرایط و امکانات مناسب برای چنین رقابتی وجود ندارد و اصولا معیارهای مشخص و مناسبی هم برای آن تعریف نشده است.
نحوه بازار یابی و تبلیغات طرح بازار یابی در کسب و کار امروز یک امر ضروری است ودر مو قعیت ساز مانها نقش اساسی ایفا می کند.بازاریابی به فروش از طریق ویزیتوری یا تهیه آگهی های تبلیغاتی محدود نمی شود و مفهوم بسیار جامع تری دارد و به همین دلیل گفته می شود تفکر بازار یابی باید در کلیه ی بخش ها و فرایند های سازمانی نفوذ کند و مورد توجه قرار گیرد.خلق نام تجاری مناسب ، تبلیغات مناسب ، توجه به تغیر دائم در نیازها ودر نهایت بهره گیری ازفناوری روز از الزامات اساسی است.بازاریابی نتیجه ناگزیرو دوری ناپذیر وضروری سرمایه داری است.البته این بدان معنا نیست که بازاریابی تنها به کشورهای دارای نظام سرمایه داری محدود می شود ، تکنیک های بازاریابی در تمام نظامهای سیاسی و بسیاری از جنبه های زندگی کاربرد دارد.
بازار یابی : بازاریابی اثر بخش به عـنوان ساختن چیـزی که بتواند بفروشد و نه فروش آنچه که می توانید بسازید تعبیـر می شود.
سازمانهایی که آنجه را که تولید می کنند می فروشند محصول مدار هستند یعنی ابتدا محصول را تولید می کنند و سپس بـرای محصولات خود به دنـبـال مـشـتـری هـسـتـنـد و به بازار یابی بعـنوان وسـیله ای برای ترغیب مشتـریان به خـریــد می نگرند.
موفق ترین سازمانها آنهایی هستند که آنجه را که می توانند بفروشند تولید می کنند ، آنها مشتری مدار هستند یعنی در پاسخ به نیازهای مشتری محصولات و خدمات خود را عـرضه می کنند.در نتیجه بازاریابی را می توان ، به عنوان فعالیتی لازم برای تطبیق کالاها با نیازها و خواسته های بازار تعریف کرد و بازاریابی فعالیت هایی چون برنامه ریزی و قیمت گذاری و توزیع تبلیغات و معرفی محصولات را شامل می شود.
شر کتها در زمینه بازار یابی سه دسته اند : 1) شرکت های پیشرو 2) شرکت های پیرو 3) شرکت های ایستا تبلیغات موسیقی هر بار که رادیو و تلویزیون را روشن می کنیم، با انبوهی از پیام های بازرگانی روبه رو می شویم که گاه چنان استادانه طراحی شده اند که به سرعت ما را تحت تأثیر قرار می دهند.
هر بار که رادیو و تلویزیون را روشن می کنیم، با انبوهی از پیام های بازرگانی روبه رو می شویم که گاه چنان استادانه طراحی شده اند که به سرعت ما را تحت تأثیر قرار می دهند.
این پیامها حتی اگر یک تبلیغ ساده باشند هم، با جادوی رسانه قدرتمندی چون تلویزیون، تولید کنندگان رابه هدفشان می رسانند و مخاطب را به همان سمتی سوق می دهند که برایشان تعریف شده است.
روزنامه ها را ورق می زنیم که بازهم پر از تبلیغات محصولات مختلف مصرفی، تجاری و به ندرت فرهنگی است.
در بزرگراه ها و خیابان ها بیلبوردهای تبلیغاتی را می بینیم که یک کالا، فیلم سینمایی، آموزشگاه، مدرسه و ...را معرفی می کنند، اما در بین این تبلیغات صدا و سیما، روزنامه ها و بیلبوردها به ندرت می توان تبلیغ یک کتاب، آلبوم موسیقی یا کنسرت را پیدا کرد.
حتی در روزنامه ها هم بارها درباره فیلم های سینمایی روی پرده، تئاترهای روی صحنه و کتاب های روی پیشخوان، مطلب نوشته می شود تا مخاطبان را بیشتر با اتفاقات فرهنگی جاری آشنا کرده و آنها را به دیدن این آثار ترغیب کنند.
این درحالی است که معمولا هر نقد و تفسیر در جریان پخش این آثار نوشته و منتشر می شوند و تا حدودی فرصت استفاده از آن را در روزهای بعد به مخاطب می دهند.
اما گروه های موسیقی فقط دو یا سه روز اجرا دارند و فرصتی برای ترغیب مخاطب به وسیله نقد و گفتوگو با عوامل آنها نیست.
از طرفی معمولا رسانه های گروهی از معرفی یک آلبوم موسیقی یا نقد آن خودداری می کنند و تنها راه ورود این آثار به جعبه جادویی یا رسانه های چاپی پرتیراژ، تبلیغات و صرف هزینههای زیاد است.
شاید مهمترین عامل بازدارنده تبلیغات، مسئله سرمایه گذار و پیدا کردن یک به اصطلاح از خود گذشته(!) است که حاضر باشد برای کنسرت گروه های موسیقی و خواننده های نه چندان معروف تبلیغ کند.
این درحالی است که محصولات فرهنگی و به ویژه آلبوم ها و کتاب های موسیقی، بیش از سایر کالاها نیاز به معرفی دارند.
چون مانند خوراک و پوشاک، کالای ضروری و مورد نیاز روزانه مردم محسوب نمیشوند.
در حقیقت تبلیغ این محصولات همچون فلشی است که مخاطب رابه سوی یکی دیگر از نیازهایش که شنیدن موسیقی است، هدایت می کند.
این فلش تنها از سوی یک اسپانسر خوب، جهت دار می شود.
سرمایه گذاران نیز حق دارند از بازگشت سرمایه شان مطمئن باشند و اسپانسر برنامه هایی شوند که به درآمدزا بودن آن مطمئن باشند.
خب این اعتماد و اطمینان خاطرمعمولا در کنسرتها وجود ندارد.
به غیر از کنسرت کسانی مثل شجریان و لطفی یا گروه های پاپ که همیشه مورد استقبال مردم قرار گرفته است.
نمونه یکی از بهترین تبلیغات موسیقی امسال در مورد کنسرت محمدرضا لطفی اتفاق افتاد.
اگرچه حضورش در تلویزیون درست یک یا دو شب مانده به کنسرت چندان تبلیغ محسوب نمی شد اما همین هم فرصتی است برای ارتباط با مخاطب که برای سایر موسیقیدانان و آهنگسازان درجریان کنسرت هایشان اتفاق نیفتاده است.
به غیر از این گفت و گوی تلویزیونی با مباحث کلیکه به کنسرت هم ربط نداشت؛ تبلیغات خیابانی هم، به کنسرت لطفی رونق دادند.
حال آیا اسپانسری هست که از گروه های جوان و خوانندگان و آهنگسازانی که کارشان هم خوب است اما شهرت چندانی ندارند و می خواهند بدون تن دادن به خواسته های ارزان عده ای، کار خوب ارائه دهند، حمایت کند؟
همانطور که تنها راه آشتی دادن مردم با موسیقی و کنسرت تبلیغ و معرفی است، به نظر می رسد تنها راه این معرفی و تبلیغ هم حمایت دستگاه های دولتی مانند معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، مرکز موسیقی حوزه هنری، نشریات و مهمتر از همه صدا و سیماست که در غیاب سرمایه گذار، مسئولیت تبلیغات برای چنین برنامه هایی را به عهده بگیرند.
فعالیت های این آموزشگاه عبارتند از: 1- روش نوین آموزش موسیقی به کودکان6 الی 12 ساله در کوتاهترین مدت توسط مجرب ترین اساتید در سطخ کرج.
2- مجهزترین و کاملترین مجموعه سازها و وسایل کمک آموزشی برای کودکان.
3- تشکیل گروههای کر و ارکستر کودکان و نوجوانان برای اولین بار در کرج.
4- استفاده از اساتید مجرب و با سابقه کشور و مدرسین دانشگاه هنر.
5- تنها مرکز غیر دولتی فعالیت گروه کر فارابی(کر دانشگاه هنر) در استان تهران.
6- برگزاری دوره های تخصصی جهت متقاضیان کنکور موسیقی.
7- آموزش کلیه سازهای کلاسیک و سنتی و آواز موسیقی در خدمت آموزش در چند دهه گذشته در زمینه رشد کودک، مراحل آن و این که کودک در هر مرحله چگونه می اندیشد، چگونه یاد می گیرد و...، پژوهش های وسیعی انجام شده است.
سودابه سالم یکی از مدرسان و محققان موسیقی کودک است که بتازگی جلد دوم کتاب به این دلیل که دوران کودکی پیوندی ناگسستنی با موسیقی دارد و در تمام فرهنگ ها کودکان را با موسیقی پرورش می دهند.
از هفته بیستم بارداری حس شنوایی در جنین به وجود می آید و شیوه های مدرن آموزشی، آموزش موسیقی را از همین زمان آغاز می کنند.
از سوی دیگر، در فرهنگ ما، مثلادر لرستان برای زنان باردار شاهنامه می خوانند یا در سیستان و بلوچستان ترانه های خاصی برای دوران بارداری وجود دارد.
ما ترانه های بسیاری در ادبیات غنی خود ویژه کودکان داشته ایم که نسل ها، مادران برای فرزندانشان خوانده اند، اما آیا در دنیای امروز که مادران کودکان خود را به مهدهای کودک می سپارند،این ترانه ها را مربیان برای بچه ها می خوانند؟!
من به عنوان کسی که سال ها در این زمینه فعالیت و بررسی کرده ام، برعناصر موسیقایی که میان مادر و فرزند وجود دارد، تاکید دارم و از این تکنیک بسیار الهام گرفتهام.
عناصری که ما امروزه به دلیل این که می کوشیم مدرنیته را از غرب تقلید کنیم، آنها را کهنه و عقب افتاده می پنداریم و در نتیجه از آن غفلت کرده ایم.
نتیجه این غفلت، آشفتگی و گسستی است که ما در تربیت نسل های بعد با آن مواجه می شویم.
با توجه به این صحبت شما،موسیقی چه نقشی بر تعلیم و تربیت کودک، منظم و اجتماعی شدنش می تواند داشته باشد؟
هنگامی که به تاریخ بشر نگاه می کنیم، همراهی موسیقی را با بشر در این مسیر به وضوح می بینیم؛بشر هرگاه خواست مانند ارتش انضباط داشته باشد، موسیقی در کنارش بوده یا در دیگر موقعیت های زندگی اعم از غم، شادی و...
از موسیقی بهره برده است.
بنابراین موسیقی قطعا این قدرت را دارد که در آموزش کودک نظم، اجتماعی شدن و سایر موارد را بگنجاند و چه ابزاری بهتر از موسیقی؟!
همه کسانی که با کودک سر و کار دارند، می دانند که یک موسیقی پرتحرک چگونه به کودک تحرک و نشاط می دهد.
تاثیر آموزش موسیقی به کودک ابعاد بسیار وسیعی در رشد کودک از جنبه های اجتماعی، کلامی، عاطفی، حرکتی و رشد شناختی دارد.
متاسفانه در کشور ما موسیقی یک چیز لوکس و فانتزی به شمار می آید؛ در حالی که موسیقی بخشی از تعلیم و تربیت است و علاوه بر آن، در کشور ما متولیان امور فرهنگ و هنر اهمیت چندانی به آموزش موسیقی نمی دهند.
با توجه به این که کودکان در رفتار و گفتار با بزرگ ترها بسیار متفاوتند،شما برای آموزش کودکان چگونه با آنها ارتباط برقرار می کنید؟
در حقیقت من نمی توانم در اینجا و در این فرصت مختصر تمام تکنیک خودم را توضیح دهم، فقط می توانم کلیتی از آن را بیان کنم.
در واقع بیشترین تلاش من در ابتدای کار این است که کودک با موسیقی ارتباط برقرار کند و آن را در زندگی روزمره خود کشف کند.
توجه کودک در ابتدا به صداهای گوناگون جلب می شود و در اینجاست که باید به او فرصت دهیم تا بتواند ویژگی های آنها مانند تندی و کندی، بلندی و آهستگی، زیری و بمی را کشف کند.
سپس برای او قطعات موسیقی گوناگون می گذاریم تا بتواند این ویژگی ها را به قطعات موسیقی که می شنود تعمیم دهد.
ضمن این که این گوش کردن باید با حرکت همراه باشد.
کودک باید همراه با این موسیقی ها راه برود، بدود، بپرد و از این طریق هیجاناتش را تخلیه کند و به آرامش برسد.ما این آرامش را به کمک شنیدن موسیقی و انجام حرکات به وجود می آوریم و در نهایت وی آمادگی پیدا می کند تا با مربی اش آهنگی را بخواند.
در آموزش موسیقی به کودکان ،چه نکاتی را در نظر می گیرید؟
ما به عنوان مربی به کودک کمک می کنیم تا روابط میان پدیده ها را بفهمد و دریابد کارکرد دنیای پیرامونش چگونه است.
او مهارت های زندگی را پیدا می کند و دست هایش تواناتر و دید چشم هایش قوی تر می شود و در نهایت تمام حواس او حساس تر می شود وکمک به رشد همه جانبه هوش می شود.
هر مربی که پیش من کار می کند، هم باید به ویژگی های جسمی و ذهنی کودک آگاه باشد و همچنین بتواند کلاس را با مطرح کردن شعرها، ترانه ها، داستان ها، موسیقی های محلی و حتی موسیقی ملل اداره کند.
مربی باید خلاق باشد و بتواند کلاس را بدون تدریس مستقیم طراحی کرده و کودک را با الفبای موسیقی آشنا کند.
به این ترتیب، هر کلاس با توجه به این که چه گروه از کودکان و با چه ویژگی هایی در آن شرکت دارند، تکرار شدنی نیست و بنابر این هر کلاس خود تبدیل به یک اثر هنری می شود.
خود مربی باید از کلاسش لذت ببرد و به بچه ها نیز این لذت یادگیری را منتقل کند.
برای این کار باید مربی کودک درون قوی داشته باشد و فرصت کودکی کردن را به کودکان بدهد.
در همین کلاس، مربی می تواند حس آرامش را ایجاد کرده و یک کلاس خلاق و خوب را براساس عناصر فرهنگ ملی و جهانی طراحی کند.
مربی باید بتواند حتما کودکی و ویژگی های این دوران را به خوبی درک کند.
شما موسیقی را جزئی از ادبیات می دانید و ادبیات را نیز جزئی از موسیقی.
مایلم بدانم که این پیوند چگونه صورت می گیرد؟
ما دارای ابزاری بسیار غنی هستیم که آنها را با عنوان فرهنگ شفاهی می شناسیم.
بخش مهم این فرهنگ شفاهی ویژه کودکان است که ما آنها را تنها از دیدگاه ادبی بررسی کردیم.
در حالی که به نظر من همه تکنیک هایی که برای کودکان به کار می رود ترکیبی از موسیقی، ادبیات، نمایش و...
است و نمی توان آن را تنها از یک بعد نگاه کرد.
وقتی که ما در بحث ادبیات کودک برای کودکان قصه می گوییم و شعر می خوانیم، از موسیقی کمک می گیریم.
در دوران کودکی نمایش، موسیقی و سایر هنرهایی از این دست درهم تنیده بوده و خلاقیت مادر هم در این بوده که به این زیبایی توانسته است با طراحی متل ها، درک کودک را از موسیقی و زبان بالاتر ببرد و با حرکاتی که انجام می دهد،بر توانایی حسی و حرکتی اش بیفزاید.
در مسیر آموزش آیا از ترانه ها هم کمک گرفته می شود، اینها چه نقشی در این آموزش دارند؟