مفاهیم اساسی جامعه شناسی جامعه شناسی و کنش اجتماعی جامعه شناسی علمی است که برای یافتن تعبیری علی از ماهیت و اثار ان کنش اجتماعی را درک تفسیری می کند0 در اینجا مقصود از کنش ان رفتار انسانی است که دارای معانی ذهنی خاصی باشد0 چنین کنشی یا برونی است یا کاملا درونی0 کنش ممکن است شرکت فعال در موقعیتی بخصوص یا خودداری عمدی از چنین مشارکتی یا پذیرش منفعلانه ی ان باشد0 منتها یک کنش زمانی اجتماعی است که شخص عامل رفتار دیگران را نیز در معانی ذهنی خویش منظور کند و رفتار خویش را با توجه به ان جهت دهد0 الف- مبانی روشی در جامعه شناسی معنا sinn= meaning بر دو نوع است= الف= معنایی که به شخص یا مجموعه ای از اشخاص اطلاق می شود0 ب= ان نوعی که در مورد شخص یا اشخاصی فرضی و برای نوع خاصی از کنش به کار می رود0 نوع دوم که نظری است نوع خالص نام دارد0 در انواع خالص به هیچ وجه صحت عینی یا حقانیت متافیزیکی مطرح نیست0 مبنای تمایز بین علوم تجربی کنشها مثل جامعه شناسی و تاریخ و دانش های جزمی چون حقوق- منطق- اخلاق و زیبایی شناسی که به دنبال قطعیت بخشیدن به مفاهیم حقیقی و معتبر برای موضوع تحقیقشان هستند همین انواع خالص است0 البته به سادگی نمی توان از لحاظ تجربی یک کنش معنی دار را از یک رفتار واکنشی صرف که هیچ گونه معنایی انتزاعی در ان دخیل نباشد مجزا کرد0 بخش عمده ای از رفتار مورد نظر جامعه شناسی خصوصا رفتار صرف سنتی در مرز میان این دو قرار می گیرد0 در بسیاری از فرایند های فیزیکی- روانی اثری از کنش معنی دار یعنی کنشی که از نظر ذهنی قابل درک باشد یافت نمی شود0 در دیگر موارد نیز این گونه فرایند ها فقط برای روان شناسان متبحر قابل درک است0 همچنین بسیاری از تجربیات عرفانی نیز که از طریق کلمات قابل انتقال نیستند به سختی برای کسی که در معرض چنین تجربه ای قرار نمی گیرد قابل درک هستند0 در عین حال این بدان معنا نیست که هر کس برای درک هر کنشی خود مجبور به انجام کنشی شبیه به ان باشد0 هر تفسیری و به طور کلی هر علمی خواستار قطعیت و دقت است0 قطعیت درک می تواند مبتنی بر تعقل منطقی یا ریاضی یکدلی عاطفی یا پذیرش هنری باشد0 در تفسیر یک کنش وضوح عقلایی زمانی حاصل می شود که شناخت کامل و دقیقی از مبانی معنایی کنش انجام شده وجود داشته باشد اما دقت و قطعیت حاصل از درک همدلانه زمانی میسر است که زمینه ی احساسی- عاطفی کنش در دسترس باشد0 بالاترین درجه ی درک عقلایی زمانی حاصل می شود که مفاهیم مورد نظر مفاهیم منطقی یا ریاضی باشند یهنی مفاهیمی که فهم معنای انها بی واسطه و بی ابهام ممکن است0 لازم است که در کلیه علوم مربوط به کنش انسانی فرایند ها و پدیده ها یی که کاملا فاقد مفهوم ذهنی اند نیز در نظر گرفته شوند مثلا به شکل محرک نتیجه مشوق یا مانع 0 فقدان مفهوم ذهنی به معنی غیر بشری یا بدون حیات بودن نیست0 هر مصنوعی مثلا یک ماشین تنها از طریق ان مفهومی که در ایجاد و کاربرد ان نهفته یعنی مفهومی که از رابطه ی کنش با مقاصد بسیار مختلف ناشی می شود قابل شناخت است0 بدون مراجعه به چنین مفهومی این ماشین کاملا غیر قابل درک باقی می ماند0 پس انچه در مورد این ماشین قابل درک و شناخت است رابطه ی ان با کنش انسانی ایت خواه به عنوان وسیله و خواه به عنوان هدف0 این همان رابطه ای است که شخص یا اشخاص کنشگر از ان کاملا اگاهند و کنششان در ان راستا قرار دارد و تنها بر اساس همین مقولات است که چنین اشیائی قابل شناختند0 ادراک بر دو نوع است= الف= ادراک از طریق مشاهده ی مستقیم مفهوم ذهنی یک کنش به خصوص از جمله بیان شفاهی0 ما با مشاهده ی مستقیم به طوری که گفته شد معنی گزاره ی 28 ضربدر 2 برابر است با 4 را با خواندن یا شنیدن ان می فهمیم0 این یک نونه از درک عقلایی مستقیم ایده هاست0 ما همچنین حالت عصبانیت را از طریق نمودهای فیزیکی ان مثل حالات صورت- فریاد یا حرکات غیر عقلایی درک می کنیم0 این نمونه ای است از درک غیر عقلایی0 ب= ادراک ممکن است از نوع دیگری یعنی ادراک تبیینی باشد0 بنابراین وقتی کسی می نویسد یا می گوید دو ضرب در دو می شود چهار معنایی را که به این اصل داده است با توجه به انگیزه ای که او را به انجام این کار در این لحظه ی به خصوص و در این شرایط خاص واداشته است درک می کنیم0 این ادراک در صورتی به دست می اید که بدانیم او مشغول تنظیم دفتر حسابداری کل یا تشریح یک موضوع علمی یا کار دیگری است که این محاسبه بخش مهمی از ان است0 این را درک عقلایی انگیزه می نامیم0 در تمام این موارد ادراک شامل فهم تفسیری معنای موجود در یکی از چهار چوبهای زیر است= الف= معنای مورد نظر برای موارد منفرد ماموس مثل روش تاریخی ب= میانگین یا تقریبی از معنای مورد نظر مثل پدیده های جامعه شناختی توده وار ج= معانی ای که با نوع خالص یک پدیده ی عادی که به طریق علمی شکل یافته متناسب باشند مفاهیم و قوانین نظریه ی اقتصاد محض که از نوع انتزاعی است0 این مفاهیم و قوانین بیانگر روندی هستند که کنش معنی دار انسانی طی می کند البته این در صورتی است که کنش انسان عقلایی و بدون اشتباه یا خالی از احساسات بوده دارای هدفی مشخص یعنی به حداکثر رساندن امتیاز اقتصادی باشد این روند را صرفا کنشهای غیر معمولی طی می نماید0 مثلا در بازار بورس اما حتی در انجا هم فقط به طور تقریبی می توان به نوع ایدئال دست یافت0 انگیزه ترکیبی است از معانی ذهنی که از نظر کنشگر و مشاهده گر مبنایی کافی برای کنش مورد نظر باشد0 ما فقط زمانی مقوله ی کفایت معنایی را در تفسیر ذهنی رفتار منسجم به کار می گیریم که طبق شیوه های عادت شده ی تفکر و احساسمان بفهمیم که اجزا تشکیل دهنده ی رفتار با توجه به رابطه ی متقابلشان با یکدیگر ترکیب معنایی بارزی typical را که معمولا صحیح می نامیم تشکیل می دهند0 فرایند ها و قانون مندیها یی که از دید جامعه شناسی تفهیمی verstehende soziologie به علت قابل درک نبودنشان پدیده یا قانون جامعه شناختی محسوب نشده اند نباید ضرورتا کم اهمیت تلقی گردند0 کنش به عنوان یک جهت گیری رفتاری قابل درک ذهنی فقط رفتار یک یا چند انسان تلقی می شود0 برای دیگر انواع شناخت ممکن است مفید یا ضروری باشد که مثلا فرد را به عنوان مجموعه ای از سلولها یا ترکیبی از واکنشها ی زیستی- شیمیایی در نظر گرفت یا اینکه زندگی روانی او را متشکل از عناصر مختلف با هر تعریفی دانست0 برخی از اصول جامعه شناسی تفهیمی را معمولا قوانین می نامند مثلا قانون گرشام0 این قوانین عبارتند از= احتمالات بارزی که به تایید مشاهده رسیده اند و به این نتیجه ختم شده اند که تحت شرایط خاصی کنش اجتماعی مورد انتظاری که با توجه به انگیزه ها و نیات ذهنی بارز قابل درک بروز خواهد کرد0 این فرض بدیهی انگاشته شده است که علم جامعه شناسی به طور مداوم در پی تدوین و تنظیم مفاهیم نوعی و قواعد عام رخدادهاست0 این ویژگی جامعه شناسی را از تاریخ مجزا می کند زیرا تاریخ در پی تحلیل علی و تبین کنشها ی فردی ساختار ها و افرادی است که از اهمیت فرهنگی برخوردار هستند0 عینیتهایی که مبنای مفاهیم جامعه شناختی هستند تا حد زیادی گرچه نه منحصرا شامل همان پویشهای کنش ملموسی هستند که مورد نظر مورخان است0 ب- مفهوم کنش اجتماعی کنش اجتماعی که شامل فعالیت و پذیرش منفعل نیز هست می تواند معطوف به رفتار گذشته- حال و اینده ی دیگران باشد0 مثلا انگیزه ی یک کنش اجتماعی می تواند انتقام از حملات قبلی دفاع درحال حاضر یا اقدامی جهت دفاع در اینده باشد0 منظور از دیگران می تواند دیگر افراد یا اشنایان باشد و یا به نظر فرد این گونه بیاید یا اینکه جمعی نا مشخص و یا جمعی از افراد کاملا غریبه باشد0 بنابر تعبیر ارائه شده در این مبحث هر کنشی ضرورتا اجتماعی نیست حتی اگر کنش اشکار باشد0 کنش اشکارا اگر صرفا در ارتباط با رفتار غیر جاندار ران باشد اجتماعی نیست0 نگرشهای ذهنی فقط تا انجایی کنش اجتماعی را می سازند که متوجه رفتار دیگران باشند0 برای مثال اگر رفتار مذهبی صرفا مربوط به تامل یا عبادت در انزوا باشد کنش اجتماعی نیست0 فعالیت اقتصادی یک فرد فقط زمانی اجتماعی است که رفتار شخص ثالثی را هم منظور کرده باشد0 بنابراین به طور کلی زمانی چنین کنشی از نظر صوری اجتماعی است که کنترل فرد بر کالاهای اقتصادی مورد احترام و قبول دیگران باشد0 در واقع زمانی یک کنش اجتماعی است که مثلا هر شخصی در ارتباط با مصرف خود خواسته های اتی دیگران را در نظر بگیرد و ان را عاملی در نحوه ی پس انداز و ذخیره ی خویش به حساب اورد0 یا همچنین یک تولید کننده قطعا خواسته های اتی دیگران را مد نظر دارد0 بنابر تعبیر ارائه شده در این مبحث هر کنشی ضرورتا اجتماعی نیست حتی اگر کنش اشکار باشد0 کنش اشکارا اگر صرفا در ارتباط با رفتار غیر جاندار ران باشد اجتماعی نیست0 نگرشهای ذهنی فقط تا انجایی کنش اجتماعی را می سازند که متوجه رفتار دیگران باشند0 برای مثال اگر رفتار مذهبی صرفا مربوط به تامل یا عبادت در انزوا باشد کنش اجتماعی نیست0 فعالیت اقتصادی یک فرد فقط زمانی اجتماعی است که رفتار شخص ثالثی را هم منظور کرده باشد0 بنابراین به طور کلی زمانی چنین کنشی از نظر صوری اجتماعی است که کنترل فرد بر کالاهای اقتصادی مورد احترام و قبول دیگران باشد0 در واقع زمانی یک کنش اجتماعی است که مثلا هر شخصی در ارتباط با مصرف خود خواسته های اتی دیگران را در نظر بگیرد و ان را عاملی در نحوه ی پس انداز و ذخیره ی خویش به حساب اورد0 یا همچنین یک تولید کننده قطعا خواسته های اتی دیگران را مد نظر دارد0 ضرورتا هر نوع تماسی که بین افراد انجام گیرد دارای خصوصیت اجتماعی نیست زمانی این خصوصیت وجود دارد که رفتار فرد به شکل معناداری به دیگران معطوف باشد0 برای مثال صرف به هم خوردن دو نفر دوچرخه سوار ممکن است یک واقعه ی طبیعی تلقی شود0 اما از سوی دیگر تلاش انان در اجتناب از برخورد با یکدیگر یا احتمالا پرخاش و یا بحث مسالمت امیز ی که پس از تصادم پیش می اید نوعی کنش اجتماعی است0 2- انواع کنش اجتماعی کنش اجتماعی مانند دیگر انواع کنش به چهار نوع تقسیم می شود= الف= عقلایی هدفمند zweckrational0 این نوع کنش شامل گرایش به مجموعه ای از اهداف مشخص فردی است0 در این گرایش رفتار عوامل بیرونی و افراد دیگر پیش بینی می شود0 این گونه پیش بینیها به مثابه ی شرایط و وسایل کسب توفیق امیز اهداف عقلایی شخص هستند0 ب= عقلایی ارزشی wertrational0 این گرایش شامل باور اگاهانه به ارزش یک رفتار اخلاقی زیبایی شناختی- مذهبی و غیره است که فارغ از هر گونه چشم اندازی برای توفیق بیرونی است و فقط به خاطر خودش وجود دارد0 ج= عاطفی0 این نوع کنش ناشی از تمایلات خاص و وضعیت احساسی شخص است0 د= سنتی0 این نوع کنش حاصل گرایش به سنت است که از طریق عادات طولانی مدت ایجاد می شود0 رفتار دقیقا سنتی مثل واکنش تقلید که قبلا بحث شده است بسیار نزدیک به مرز ان چیزی است که به جرئت می توان ان را کنش معنا دار نامید0 در واقع غالبا چنین رفتاری در طرف دیگر مرز قرار می گیرد زیرا این رفتار غالبا نتیجه ی واکنش نیمه خود کار نسبت به محرک عادی است که رفتار را در روندی که به کرات دنبال شده است هدایت می کند0 رفتار عاطفی محض نیز در حد و مرز ان چیزی است که می توان ان را معنادار نامید0 اما این نوع هم غالبا از مرز می گذرد0 چنین رفتاری برای مثال ممکن است شامل واکنشی کنترل نشده نسبت به محرکهای استثنایی باشد0 وقتی شکل یک کنش عاطفی رهایی اگاهانه از یک تنش احساسی باشد حالت تصعید دارد0 معمولا وقتی چنین باشد رفتار به طور کامل در جهت یک یا دو نوع عقلایی است گرچه همیشه اینگونه نیست0 کنش ارزشی بدین علت از کنش عاطفی متمایز می شود که شکل بخشی اگاهانه ای از ارزشهای هادی کنش و از توجه مدوت و دائمی جزئیات این کنش به ارزشهای فوق را ارائه می دهد0 این دو کنش دارای یک عنصر مشترک نیز هستند0 یک کنش زمانی عقلایی معطوف به مجموعه ی اهداف معین شخصی است که هدف ابزار و نتایج ثانوی ان همگی به شکل عقلایی در نظر گرفته شده و سنجیده شده باشد0 چنین بررسی و سنجشی شامل در نظر گرفتن ابزار جایگزین برای هدف موجود رابطه ی این هدف با دیگر نتایج حاصل از به کار گیری ابزار موجود و سرانجام اهمیت نسبی دیگر اهداف ممکن است بنابراین کنش های سنتی و عاطفی نمی توانند از این نمونه باشند0 بسیار بعید است که بتوان به طور عینی کنشی را یافت که فقط به یکی از این طرق معطوف باشد0 علاوه بر اینگونه دسته بندی شیوه های گرایش کنش به هیچ وجه به معنی کامل بودن ان نیست بلکه فقط برخی از انواع که اهمیت جامعه شناختی دارند و کنش واقعی کمابیش به انها نزدیک است یا بهتر بگوییم انواعی که شامل مجموعه ی اجزای شکل دهنده به کنش بوده اند به شکل خالص مفهومی درامده اند0 فایده چنین دسته بندی ای برای این تحقیق فقط با توجه به نتایح ان معلوم می شود0 3- مفهوم روابط اجتماعی واژه ی روابط اجتماعی برای اشاره به رفتار دسته ای از افراد تا انجا که کنش هر شخص در محتوای معنادارش کنش دیگران را نیز در خود لحاظ کرده باشد به کار می رود0 بنابراین روابط اجتماعی کاملا و منحصرا به احتمال وجود کنش اجتماعی که تا حدی از نظر معنایی قابل درک باشد وابسته اند0 انواع جهت گیری های کنش اجتماعی در حیطه ی کنش اجتماعی قانون مندیهای واقعی خاصی را می توان مشاهده کرد0 یعنی اینکه انواع خاصی از کنش منطبق بر معانی نوعا مناسب ذهنی و همچنین قابل اطلاق به اشخاص مشابه بسیار رایج است خواه این کنشها را یک فرد مرتبا تکرارکند و خواه اینکه در ان واحد افراد بی شماری ان را انجام دهد0 تحقیق جامعه شناختی متوجه ی انواع معمومل این کنش است0 بنابراین جامعه شناسی با تاریخ که کارش تبیین علی وقایع منفرد مهم می باشد یعنی وقایعی که اهمیت انها در تاثیرشان بر سرنوشت انسان است تفاوت دارد0 مفهوم نظام مشروع کنش به خصوص کنش اجتماعی که شامل روابط اجتماعی نیز می شود ممکن است توسط اشخاص درگیر به باوری متمایل شود که قائل به وجود یک نظام مشروع اند0 درجه ی احتمال واقعی این جهت گیری اعتبار geltung= validity یک نظام نامیده می شود0 مفهوم منازعه زمانی یک رابطه ی اجتماعی منازعه kampf= conflict نامیده می شود که کنش درون ان عملا در جهت پیشبرد خواست یک فرد علیه مقاومت دیگری یا دیگران باشد0 منازعه ی مسالمت امیز برای مواردی به کار می رود که در ان ها از خشونت فیزیکی واقعی استفاده نشود0 یک مبارزه ی مسالمت امیز تا جایی که شامل تلاش مسالمت امیز صوری برای کنترل فرصتها و امتیازاتی که مورد تمایل دیگران نیز باشد رقابت نام دارد0 یک فرایند رقابت امیز تا حدی که اهداف و ابزارش معطوف به یک نظام باشد رقابتی تنظیم شده است0 ان مبارزه ای که غالبا نهانی است و بین افراد یا منزلتهای اجتماعی بدون جهت گیری متقابل با معنای متعارض و برای کسب امتیازات و حفظ بقا صورت می پذیرد گزینش نام دارد0 تا جایی که فرصت نسبی فرد در طول زندگی وی مطرح باشد ان را گزینش اجتماعی می نامیم و تا جایی که مربوط به شانس نسبی برای بقای ویژگی های موروثی باشد ان را گزینش بیولوژیک می نامیم0 نمایندگی و مسئولیت نظامی که از طریق سنت یا استقرار قانون بر یک رابطه ی اجتماعی حاکم می شود ممکن است باعث شود کنشهای معین برخی از طرفین رابطه پیامد هایی داشته باشد که دیگران را تحت تاثیر قرار دهد0 ممکن نیز هست که همه در مقابل کنش هر عضوی مسئول باشند در این حالت می توان انها را اعضای همبسته نامید0 از سوی دیگر کنش برخی از اعضا یعنی نمایندگان نیز می تواند برای دیگران نافذ باشد یعنی اینکه امتیازات حاصل به انها خواهد رسید و انها از منافع استفاده خواهند برد یا بر عکس ضرر را متحمل خواهند شد0 مفهوم تشکل و انواع ان یک رابطه ی اجتماعی که یا بسته است و یا اینکه پذیرش اعضا را منوط به ضوابط خاصی می کند تشکل verband نام دارد0 برای ایجاد یک تشکل باید افراد به خصوصی به عنوان مسئول یا مدیر اعمال ضوابط نظام را به عهده گیرند0 این مسئولیتها به طور معمول اقتدار نمایندگی نیز دارند0 تصدی پست هدایت کننده و یا مشارکت در کنش کارکنان اداری اقتدار حاکمیت نام دارد0 این اقتدار ممکن است تخصیص یافته باشد یا بر اساس ضوابط اجباری انجمن و با توجه به موازین یا روشهای مشخصی معین شده باشد و یا برای همیشه برای یک دوره ی معین یا برای برخورد با وضع خاصی تعیین شده باشد0 کنش تشکیلاتی کنش کادر اداری است که به سبب اقتدار حاکمیت یا نمایندگی اش معطوف به انجام ضوابط نظام است یا اینکه کنش اعضا همراه با هدایت کادر اداری است0 انواع نظام در تشکیلات نظام قانونی در یک رابطه ی تاسیسی ممکن است ناشی از توافق ازادانه یا تحمیل باشد0 در یک تشکیلات ممکن است اقتدار حاکم مدعی یک حق مشروع برای تحمیل قواعد جدید باشد0 اساسنامه یک تشکیلات به معنی احتمال عینی موجود با میزان و نوع و شرایط متغییری است که به ضوابط تحمیل شده از سوی اقتدار حاکم تن در داده است0 چهار چوب نظام ممکن است در لابه لای این شرایط به طور اخص معین کند که بایستی موافقت گروهها یا بخشهایی از اعضا جلب شود و یا اینکه نظراتشان شنیده شود0 به علاوه وجود شروط متعدد دیگری نیز متحمل است0 انواع نظام حاکم بر کنش تشکیلات ان شکلی از نظام که حاکم بر کنش یک تشکیلات باشد نظام اداره کننده و ان شکلی که بر دیگر انواع کنش اجتماعی حاکم است و افراد را در بهره گیری ناشی از رابطه شان با نظام محافظت می کند نظام تنظیم کننده نام دارد0 یک تشکل تا جایی که فقط همسوی نظام نوع اول باشد تشکل اداره کننده و تا جایی که معطوف به نوع دوم باشد تشکل تنظیم کننده نامیده می شود0 انواع سازمان و تشکلات یک سازمان betrieb عبارت است از یک نظام با فعالیت هدفدار مداوم از نوع خاص0 یک سازمان تشکیلاتی betriebsverband یک رابطه ی اجتماعی تاسیسی است که مشخصه ی ان وجود کار گزارانی برای کنش فوق است0 انجمن ازاد تشکلی است که ریشه در توافق اختیاری دارد0 در این تجمع اقتدار نظام حاکم متکی بر پذیرش شخصی اعضاست0 انجمن اجباری تشکلی است که نظم مستقر در ان در محدوده ی خاصی از فعالیت به شکل موفقی بر کسانی که با موازین به خصوصی سازگاری دارند اعمال شده است0 قدرت- اقتدار- سیادت قدرت عبارت است از امکان اعمال خواست و اراده یک فرد در روابط اجتماعی بدون توجه به منشا این امکان و به رغم مقاومت دیگران0 این احتمال که در یک رابطه ی اجتماعی شخصی در موقعیتی باشد که بتواند خواست خود را علی رغم هر مفاومتی اعمال نماید صرف نظر از مبانی چنین احتمالی قدرت نام دارد0 امکان ایجاد اطاعت بین یک عده ی معین برای یک فرمان به خصوص سیادت نام دارد0 این امکان که گروه معینی از افراد طبق عادت و به صورت کلیشه ای از یک فرمان به خصوص اطاعت سریع و خود به خودی نماید انضباط نام دارد0 جامعه شناسی اقتصادی مفهوم کنش اقتصادی یک کنش زمانی جهت اقتصادی دارد که طبق مفهوم ذهنی اش متوجه ارضای تمایلی نسبت به مطلوبیتها nutzleistungen= utilities باشد0 کنش اقتصادی wirtschaften کاربرد مسالمت امیز منابع تحت اختیار یک فرد در جهت بهره گیری اقتصادی است0 کنش اقتصادی عقلایی نوعی کنش عقلایی است که در جهت نیل به اهداف اقتصادی است و عامدانه طراحی شده باشد0 نظام اقتصادی wirtschaften مجموعه ی مستقلی از کنشهای اقتصادی است0 یک سازمان اقتصادی مجموعه ی متشکل و مستمری از کنشهای اقتصادی است0 در مبحث قبل اشاره شد که کنش اقتصادی ضرورتا یک کنش اجتماعی نیست0 در تعریف کنش اقتصادی باید تا حد امکان عام باشد0 این تعریف باید بیانگر این نکته باشد که تمام فرایند ها و مقولات object اقتصادی از طریق مفهومی که در کنش اقتصادی و در صور مختلفی چون ابزار و موانع و نتایج و نتایج جنبی نهفته است مشخص می شوند0 با وجود این بر خلاف پندار برخی از افراد کنش اقتصادی را نمی توان یک پدیده ی روانی فرض کرد0 مواردی چون تولید کالا- وضع قیمت ها- و حتی قیمت گذاری ذهنی محصولات در صورت عینی بودن هم به سختی می توانند پدیده ی روانی باشند0 با وجود این حتی در بطن این برداشت غلط هم نکته ی صحیحی نهفته است0 شکی نیست که این پدیده ها شامل نوع خاصی از معنای ذهنی هستند و همین امر است که می تواند یگانگی فرایند های ان را تعریف کرده تفسیر ذهنی ان ها را ممکن سازد0 مفهوم مطلوبیت منظور از مطلوبیت استفاده از امتیازاتی chancen= advantages است که یک فرد یا افراد متفاوت به طور خاص یا عام به شکل واقعی یا صوری در حال حاضر یا اینده از یک کالا یا خدمت بخصوصی بهره مند می شوند0 کنش چنین افرادی مبتنی بر اهمیتی است که برای این امکانات به عنوان ابزار نیل به اهداف اقتصادی شان قائل هستند0 مطلوبیتها می توانند حاصل خدمات عوامل انسانی یا غیر انسانی باشند0 چنانچه مطلوبیت ناشی از کاربرد اشیا باشد کالا نامیده می شود0 مطلوبیتی که ناشی از منشا انسانی باشد تا جایی که این منشا شامل یک کنش فعال باشد خدمات نام دارد0 ان روابط اجتماعی که به عنوان منشا کنترل مطلوبیتها در حال یا اینده تعیین می شوند اساس تمهیدات اقتصادی را تشکیل می دهند0 فرصتهای اقتصادی ان فرصتهای برتری یافتن اقتصادی هستند که از طریق رسوم یا نظامهای قانونی و یا قراردادی برای مقاصد یک واحد اقتصادی قابل دستیابی باشند0 شیوه های جهت گیری اقتصادی جهت گیری اقتصادی هم می تواند ناشی از سنت باشد و هم از عقلانیت هدفمند0 زیرا حتی در کنشهایی که درجه ی عقلانیت بالایی وجود دارد نیز عنصر سنت گرایی می تواند نقش اساسی داشته باشد0 البته در نهادهای هدایت کننده علی رغم نوع مدیریت جهت گیری عقلایی از اهمیتی بنیادین و اساسی برخوردار است0 کنش اقتصادی عقلایی از ابتدای ظهورش چه در واکنشهای غریزی یافتن غذا و چه در پذیرفتن روشهای سنتی و روابط اجتماعی رایج تا حد زیادی توسط اتفاقات و کنشهای غیر اقتصادی و یا تحت فشار ضرورتهای حاصل از محدودیت در منابع حیاتی شکل گرفته است0 معیارهای سنجش کنش اقتصادی عقلایی معیارهای تعیین کننده برای سنجش کنش اقتصادی عقلایی عبارتند از= الف- توزیع منظم مطلوبیتها که فرد اقتصادی به هر دلیلی خود را برای حال و اینده قادر به کنترل انها می بیند این نکته در مورد ویژگیهای اساسی پس انداز به خوبی صادق است0 ب- توزیع منظم مطلوبیتهای موجود به ترتیب کاربردهای بالقوه و ضرورت نسبی انها طبق اصل مطلوبیت نهایی0 این دو مورد که عمدتا و قطعا موارد ایستایی هستند از گسترش قابل توجهی در دوران صلح برخوردارند و امروزه در بیشتر موارد شکل تخصیص درامدهای پولی را به خود گرفته اند0 ج- تولید منظم مطلوبیتها از طریق تولید herstellung یا حمل و نقل0 در چنین مواردی تولید کننده باید کلیه ی ابزار لازم جهت تولید را در کنترل خود داشته باشد0 این نوع کنش زمانی عقلایی است که بر اساس تخمین های شخص عمل کننده فوریت تقاضا برای نتایج مورد نظر بیش از هزینه های لازم باشد0 در اینجا باید دو مورد را به عنوان بخشی از هزینه های احتمالی در نظر داشت= الف- مشکلات مربوط به نیروی کار ب- امکان بکار گیری کالاهای موجود به طرق دیگر مثلا مطلوبیت بالقوه ی دیگرمحصولات و موارد استفاده از انها0 در اینجا تولید به معنای وسیع کلمه است و حمل و نقل را نیز دربر می گیرد0 د- حصول منظم و مطمئن تواناییهای کنترل و بکارگیری مطلوبیتها از طریق توافق با صاحبان و تولیدکنندگان انها0 البته دیگران نیز می توانند در این تواناییها سهیم باشند0 توجه به این نکته مهم است که کنترل مطلوبیت یا کنترل ابزار تولید انها ممکن است در اختیار اشخاص ثالثی باشد و یا اینکه این اشخاص علاقه مند به چنین کنترلی باشند0 در هر دو حالت منافع فرد عمل کنند ه در مخاطره می افتد0 وسیله ی تبادل- وسیله ی پرداخت و پول در صورتی می توان شیئی را که در یک مبادله ارائه می شود وسیله ی تبادل نامید که دریافت کننده بتواند ان را در یک فاصله ی زمانی مناسب برای بدست اوردن انچه می خواهد در مبادله ی دیگر و نه ضرورتا در کلیه ی مبادلات دیگر به کار گیرد0 احتمال پذیرش این وسیله ی مبادله که با ارزش معین شده ای می تواند دیگر کالاها را به دست اورد قدرت خرید ان نامیده می شود0 چنین کاربردی ارزش اسمی نام دارد0 شیئی وسیله ی پرداخت نامیده می شود که ارزش ان بر مبنای عرف یا قانون و بر اساس تعهدات توافقی یا تحمیلی مشخص شده باشد0 این ارزش اسمی وسیله ی پرداخت است و می تواند با ارزش اسمی ان به عنوان وسیله ی مبادله منطبق باشد0 وسایل مبادله یا پرداخت زمانی چارتال chartal نامیده می شوند که= الف- به دلیل شکل خاصسان از ارزش اسمی بالایی که مورد توافق یا تحمیلی و عرفی یا قانونی است در بین اعضای یک گروه و یا در یک محدوده ی جغرافیایی بهره مند باشند و ب- بتوان شئ مورد نظر را به طریقی تقسیم کرد که هر بخش از ان قابل محاسبه ی عددی شود0 پول یک وسیله ی پرداخت چارتالی است که وسیله ی مبادله نیز هست0 در واقع یکی از وظایف هر تشکیلاتی در حوزه ی اقتدارش حفظ ارزش اسمی پول و یا هر وسیله ی مبادله یا پرداخت دیگری است که بر اساس عرف یا قانون تعیین شده است0 این ابزار را پول وسیله ی پرداخت یا وسیله ی مبادله ی داخلی می نامند0 وسایلی که برای معامله با افراد غیر عضو تشکل به کار می روند وسایل مبادله ی خارجی نام دارند0 بازار برای هر شئ مورد مبادله موقعیت بازار marktlage کلیه ی فرصتهای مبادله در ازای پول است0 چنین پولی هم در بازار برای طرفین قابل دستیابی است و هم با برداشتهای انان در مورد قیمتها و شرایط رقابتی مرتبط است0 بازار پذیری قابلیت عرضه در بازار درجه ی رواج هر کالا در بازار است0 ازادی بازاری درجه ی برخورداری طرفین مبادله از استقلال در نعیین قیمت و رقابت است0 بر عکس تنظیم بازار وضعیتی است که در ان به طور موثر محدودیتهای عمده ای بر بازار پذیری و یا ازادی افراد اعمال می شود0 اعمال چنین نظمی می تواند به طرق زیر انجام پذیرد= الف- به طور سنتی از طریق عادت به محدودیتهای سنتی مبادله یا شرایط سنتی ان ب- در عرف از طریق عدم مقبولیت اجتماعی در تجاری نمودن شئ و یا به معرض قیمت گذاری و رقابتی کردن برخی از مطلوبیتها و اشیا0 چنین مواردی یا به طور عمومی و یا صرفا در رابطه با گروههای مشخص مطرح می شوند0 ج- از لحاظ حقوقی از طریق اعمال محدودیتهای حقوقی در مبادله و یا رقابت ازاد0 این موارد نیز می توانند به طور عمومی برای گروهها و اشخاص مشخص و یا اشیا خاصی مطرح شوند0 مقررات قانونی می توانند از طریق قیمت گذاری بر بازار تاثیر بگذارند و یا اینکه امکان دستیابی و یا مبادله ی حق اختیار و تصرف در کالاهای مشخصی را به گروههای خاصی محدود کنند0 منظور از مورد اخیر انحصارات یا محدودیتهای حقوقی در مورد ازادیهای اقتصادی است0 د- داوطلبانه از طریق کنشهایی که ناشی از منافع شخصی است0 در چنین مواردی اگر چه بازار رسما ازاد است عمدتا تنظیم شده است0 این نوع ضابطه گذاری در زمانی شکل می گیرد که برخی از شرکت کنندگان در بازار در موقعیتی هستند که می توانند در وضعیت بازار به شکلی که عملا ازادی دیگران را ساقط نمایند اثر بگذارند0 چنین تاثیری به واسطه ی کنترل کامل یا نسبی فرصت تملک یا دستیابی به مطلوبیتهای خاص یعنی همان قدرت انحصاری حاصل می شود0 به ویژه چنین افرادی ممکن است برای ضابطه بندی بازار با یکدیگر و یا بر طرفهای معاملاتی خاصی به توافق برسند0 مثالهای بارز این موارد توافق بر سر سهمیه ی بازار و کارتلهای قیمت هستند0 عقلانیت صوری و ماهوی کنش اقتصادی عقلانیت صوری کنش اقتصادی برای تعیین حیطه ی محاسبه ی کمی یا محاسبه ای که از نظر فنی ممکن بوده و عملا به کار رفته باشد استفاده می شود0 اما عقلانیت ماهوی درجه ی تامین متناسب کالا برای گروه مشخصی از افراد از طریق کنش اجتماعی دارای جهت اقتصادی است0 این روند کنش بر اساس مجموعه ی معینی از ارزشها با هر ماهیتی تعبیر می شود و به همین دلیل امکان گوناگون بودن این امر بسیار است0 این واژه صرفا به عنوان ابزاری جهت حفظ پوسیدگی در استفاده از لفظ عقلانیت در این رشته است0 در واقع این واژه ها معانی دقیقی برای انچه به عنوان اجتماعی کردن و محاسبه بر حسب پول و جنس به کرات به کار می روند هستند0 عقلانیت در یک نظام اقتصادی هنگامی صوری نامیده می شود که درجه ی تامین نیازهایی که برای هر اقتصاد عقلایی اساسی هستند به شکل عددی قابل بیان و قابل محاسبه باشند0 در وهله ی اول درجه ی فوق به ویژه اینکه ایا تخمینها پولی است یا جنسی مستقل از شکل فنی این محاسبات است0 این مفهوم هیچ ابهامی ندارد حداقل به این دلیل که بیان پولی مبادلات حداکثر امکان محاسبه ی صوری را ایجاد می کند0 به طور طبیعی حتی این اصل هم نسبی است و تا جایی اصالت دارد که کلیه ی عوامل دیگر ثابت بمانند0 مفهوم کسب و انواع آن کسب رفتاری است در راستای فرصتهای اکتساب تواناییهای جدید جهت کنترل بر کالاها در هر مناسبت0 چنین فعالیتهایی می توانند موقتی یا دایمی باشند0 کسب فعالیتی معطوف به سوداوری است0 کسب زمانی یک فعالیت اقتصادی است که از طریق روشهای مسالمت امیز صورت پذیرد0 این فعالیت ممکن است در راستای بهره برداری از شرایط بازار باشد0 ابزار کسب ان کالاها و امکاناتی هستند که در خدمت کسب اقتصادی باشند0 مبادله برای سود ان فعالیتی است که در راستای شرایط بازار و همچنین به قصد افزایش کنترل بر کالاها باشد و نه در راستای تامین ضروریات مصرفی0 اعتبار می تواند تا حد یک وسیله ی افزون کننده ی کنترل بر الزامات فعالیت انتفاعی تعمیم یابد0 نوعی محاسبه ی پولی وجود دارد که خاص کسب عقلایی اقتصادی یعنی محاسبه ی سرمایه ای است0 محاسبه ی سرمایه ای ارزیابی و نظارت بر فرصتهای سود اوری و موفقیت در کسب است0 این محاسبه شامل ارزیابی کلییه ی داراییها ی موسسه چه جنسی و چه پولی در اغاز دوره ی فعالیت و مقایسه ی ان با داراییهای باقی مانده و یا جدید در پایان دوره است0 در مورد سازمانهایی که فعالیت مستمر انها کسب سود است چنین محاسباتی در چهارچوب دوره های حسابداری مد نظر است0 اما به هر حال بین وضعیت اولیه و وضعیت نهایی موسسه ی ترازنامه ای تدوین مس شود0 سرمایه مجموعه پولی است که بر طبق ان ابزار موسسه ارزش گذاری می شوند0 سود و زیان مابه التفاوتی است که بر ارزیابیهای انجام شده در اغاز و پایان دوره حاصل شده است0 مخاطرات سرمایه براورد ضرر احتمالی است که از طریق تراز نامه بیان می شود0 موسسه ی انتفاعی unternehmen مجموعه ای از کنشهاست که مستقلا در راستای محاسبه ی سرمایه ای است0