کار آفرین کیست؟
افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد می کنند کار آفرین هستند.
آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می دهند.
اما آنها همچنین فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید بوجود می آورند.
بنابراین که در کارخانجات بزرگ خطوط تولید تازه ای به راه می اندازند و یا با ایجاد بخش هایی تازه که قبلاً وجود نداشت باعث ایجاد بازاری جدید می شوند با این تعریف کارآفرین هستند.
به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه- آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است.
آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند.
آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد.
آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند.
آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها را به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود.
مردم اغلب فکر می کنند کارآفرینان در ابتدا موفق هستند چون آنها کالا یا خدمات تازه ای ابداع می کنند مثل موتور جستجور یاهو.
اما اینطور نیست و اغلب کارآفرینان موفق کار خود را با افزایش در کیفیت یک کالا یا محصول ایجاد می کنند بدون اینکه چیز تازه ایجاد کرده باشند.
آنها اطلاعات کوچکی روی آنچه دیگران انجام می داده اند ایجاد می کنند.
کارآفرینان پس از شروع کار خود به مشتریان توجه می کنند و با آرامی با اصلاحات دیگر خود را مطرح می سازند.
سپس آنها به سرعت آنچه انجام می دهند را متعادل می سازند و این فرایند را بارها تکرار می کنند پیشنهاد بهبود کیفیت مطرح شده از طرف Jerry Greenfild Ben cohen منجر به موفقیت برای آنها شد.
آنها شروع به ساختن بستنی با قیمت بالاتر با قطعاتی از میوه روی آن کردند این بستنی ها برای پاسخ به نیاز مشتریانی ساخته شد که بستنی های ساده را دوست نداشتند در آن زمان تولید کنندگان بزرگ بستنی در بازار بستنی میوه ای جدید وجود نداشتند و این بازار جدیدی بود که توسط این دو نفر ایجاد شد.
Jack Burton کار آفرین دیگری است که از Vermont شروع کرد.
او با بهبود طراحی کالایی که اولین بار در 14 سالگی با آن آشنا شده بود توانست به موفقیت دست یابد با گذشت مدت کمی ا ز فارغ التحصیلی از نیویورک نقل مکان کرد و تخته اسکی های Burton را درست کرد.
او می گوید ?
بسیاری از مردم فکر می کنند من تخته اسکی جدیدی اختراع کرده ام در حالی که این درست نمی باشد?
طرح اولیه تخته اسکی ها بوسیله شرکت Brun swick ساخته شد در حالی که این شرکت هیچ گاه پیشرفتی در تخته اسکی های ساخته شده ایجاد نکرد.
فلسفه Burton بهبود آنچه جا دارد بر اساس نیازهای واقعی مشتریان بود.
Burton این مساله را به همگان یاد داد که: اگر محصولات اصلی برای مردم کسالت آور باشد آنها حاضرند با پرداخت پول بیشتر کالای با کیفیت تری بخرند.
- تاثیر محیط بر فعالیت های کارآفرینانه: طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کرده اند.
از هر شش دانشجوی رشته مشاغل یک نفر می گوید هدف شخصی اش تاسیس یک شرکت اختصاصی است و کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد شوند.
به ویژه افزایش فعالیتهای جسورانه (venture creation) در بین زنان، مهاجران و اعضای گروههای کوچک و رده پایین پیش بینی می شود.
سهم شغل های ایجاد شده بوسیله زنان کارآفرین از 24% در سال 1975 به 40% در سال 2000 افزایش یافته است.
آیا این رشد بیانگر جهش ناگهانی در تولد کارآفرینان است؟
پاسخ منفی است چون سرعت کارآفرینی با شرایط محیط کم یا زیاد می شود.
در ایالات متحده سرعت فعالیتهای کارآفرینان در دهه 1920 افزایش یافت و پس از آن در دهه 1930 کاهش یافت و پس از آن و بعد از جنگ جهانی دوم افزایش و پس از آن کاهش چشمگیری از سال 1950 تا 1980 داشت دهه اخیر دوره دیگری از رشد کارآفرینی به علت اختراعات انجام گرفته در تراشه ها، کامپیوترها و وسایل ارتباط جمعی راه دور و تکنولوژی ارتباطات می باشد.
کاهش سرعت سودها و افزایش سرعت مهاجرت ها ب افزایش سرعت فعالیت های کارآفرینانه می انجامد هرچه افراد بیشتری تبدیل به کارآفرینان موفق می شوند ایجاد ساختارهای اجتماعی بهتر دیگران را مجبور می کند تا کارآفرین باشند.
همچنین فاکتورهای سیاسی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند.
به منظور ایجاد تحریک و انگیزه برای انجام کارآفرینی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی تسهیلات ویژه ای مهیا کرده اند و مالیات هایشان را کاهش داده اند.
هدف دولتها از این سیاست حصول اطمینان در این زمینه است که کشورشان از جهش کارآفرینانه ای که دست یابی به تکنولوژی های جدید آنرا ممکن می سازد عقب نمانند.
به سازمانهایی که کارآفرینان را حمایت می کنند incubator organization گویند.
آنها به مشاغل جدید یا کسانی که می خواهند شغل ایجاد کنند به اصطلاح فضا ..
می دهند.
یک شرکت حمایت کننده کار آفرینان می تواند یک روز کامل را سپری کند بدون اینکه نیازی به خرید تلفن یا اجاره دستگاه فتوکپی یا استخدام کارمند داشته باشند.
حامیانی که هیچ نفعی برای کارآفرینان نمی توانند به همراه داشته باشند این خدمات را رایگان به کارآفرینان می دهند اما اغلب کارآفرینان بخشی از سود خود را با شرکت حمایت کننده که به موفقیت آنها کمک کرده تقسیم می کنند.
در شهر نیویورک کارخانه های سرمایه گذاری روی فعالیتهای جسورانه فضای حمایت کننده را برای کارآفرینان ایجاد می کنند تا سرمایه گذاری آنها را پرورش دهند.
برخی سرمایه گذاران این زمینه معتقدند سازمانهای حمایت کننده راههای بدون خطر برای شروع فعالیت کارآفرینانه هستند.
که بوسیله آنها می توان دید که آیا این کار در ابتدا توسعه می یابد و پس از آن تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری روی این کار گرفته شود.
صاحبان مشاغل کوچک؛ برخی از مردم به اشتباه واژه کارآفرین را در معنی صاحب مشاغل کوچک به کار می برند.
در ایالت متحده مشاغل کوچک به کارخانه هایی که کمتر از 500 کارمند دارند گفته می شود بنابراین واژه صاحب مشاغل کوچک به شخصی که صاحب حق مالکیت کارخانه با زیر 500 کارگر است گفته می شود.
اداره مشاغل کوچک (SBA) (small business administration) یک نهاد دولتی است که مسئول حمایت از فعالیتهای مشاغل کوچک است.
این نهاد منابع سودمند زیادی برای کسانی که چنین مشاغلی را ایجاد کرده و آنرا به خوبی مدیریت می کنند ارائه می دهد.
بر اساس آمارهای سازمان SAB در سال 2000 در آمریکا 24 میلیون شغل کوچک وجود داشته که این تعداد 40% کارخانه های آمریکا و 75% تمام مشاغل جدید ایجاد شده است.
بسیاری از کارآفرینان برای مدت کوتاهی صاحبان مشاغل کوچک هستند.
اما تمام صاحبان مشاغل کوچک کارآفرین نخواهند شد به عبارت دیگر همه صاحبان مشاغل کوچک وارد یک فعالیت شغلی جدید نمی شوند.
افراد با خرید کارخانه ها صاحب مشاغل کوچک می شوند اما بسیاری از این صاحبان مشاغل تمایل دارند مشاغل خود را کوچک نگه دارند و آنطور که کارآفرینان عمل می کنند شغلشان را توسعه ندهند.
این طبیعی است که اعتقاد داشته باشید کارکردن برای خودتان ممکن است بهتر از کارکردن برای دیگران باشد اما حتی اگر شما صاحب شغل نباشید کارکردن در یک کارخانه کوچک متفاوت از کار کردن برای یک کارخانه بزرگ است.
یک اختلاف بزرگ در میزان رضایت است.
در رأی گیری اخیر انجام شده، کارخاه هایی با کمتر از 50 کارمند دارای کارمندان راضی تری هستند.
مشاغل کوچک ضررهایی شامل حقوق کم و امکانات پزشکی و بیمه ای کم یا صفر دارند.
اما برای اکثر افراد این زیان ها با رضایت ناشی از فضای خوب کاری خنثی می شود.
در مشاغل کوچک از افراد انتظار می رود تمام مهارت های خود را به نمایش بگذارند.
آنها به راحتی می توانند ببینند چگونه کارشان روی تبلیغات شرکت اثر میگذارد و یا چگونه عمل آنها روی سود آوری شرکت موثر است.
مشاغل فامیلی؛ مردم اغلب فکر می کنند مشاغل کوچک، مشاغلی فامیلی هستند ولی در واقع مشاغل فامیلی می توانند کوچک یا بزرگ باشند ممکن است شغل فامیلی در اثر فعالیت کارآفرینانه به سرعت رشد کند یا اینکه رشد کندی داشته باشد.
برای دولت تعریضی برای مشاغل فامیلی وجود ندارد ولی اغلب این عنوان برای توضیح دادن شغلی که صاحب و مدیریت آن در دست افرادی است که با یکدیگر رابطه فامیلی دارند به کار می رود.
اغلب این مشاغل مسیر اولیه خود را تغییر می دهند.
یک نمونه آن کارخانه Kohler ، 125 سال پیش به عنوان مخترع وانهای حمام به سبک مدرن شناخته شد پس از آن کارخانه ساده او تبدیل به کارخانه ای با محصولات متنوع از جمله مبلمان، موتورهای کوچک و زمین های گلف می باشد.
و هنوز هم بوسیله یک فامیل کنترل می شود و بسیاری از افرادی که با هم رابطه فامیلی دارند استخدام می کنند.
همانطور که در آینده خواهیم گفت فشارهای توسعه یک شغل می تواند یک استرس بزرگ برای کارآفرینان و افرادی که با ریا برای آنها کار می کنند ایجاد کنند.
بویژه گره های کور در اینجا افزایش می یابند برخی مشاغل فامیلی با واگذار کردن مدیریت شروع کارشان به افراد با مهارت به این فشارها غلبه می کنند.
فامیلی های دیگر به دنبال راههایی هستند که رشد شغلشان را همراه با کنترل مالکیت و مدیریت نگه دارند.
زندگینامه کار آفرینان موفق (1)_ بیل گیتس ویلیام هنری گیتس سوم مشهور به بیل گیتس (BillGates) رئیس و موسس شرکت مایکرو سافت.در حال حاضر مایکروسافت با بیش از چهل هزار کارمند در شصت کشور جهان و با درآمد خالص ۲۵.۳ میلیارد دلار در پایان سال مالی ۲۰۰۱ یکی از موفقترین شرکتهای ایالات متحده امریکا و یکی از راهبران صنعت کامپیوتر بوده است بیل گیتس در ۲۸ اکتبر سال ۱۹۵۵ در یک خانواده متوسط در شهر سیاتل امریکا متولد شد.
گیتس از همان دوران کودکی خود روحیه رقابت طلبی خود را نشان داد و سعی می کرد تا در هر زمینه ای از دوستان خود پیش باشد.گیتس تحصیلات ابتدای خود را در مدرسه عمومی پشت سر گذاشت و در آنجا بود که با کامپیوتر آشنا شد.در آغاز یکی سالهای تحصیلی مسئولان مدرسه تصمیم گرفتند با کمک خانواده دانش آموزان, یک ترمینال کامپیوتر اجاره کنند و در اختیار دانش آموزان قرار بدهند.
در این هنگام بیل گیتس با کامپیوتر آشنا شد و به سرعت در استفاده از آن مهارت کسب کرد و در سیزده سالگی اولین نرم فزار خود را که یک بازی ساده بود نوشت.
گیتس به همراه دوست خود پل آلن که دو سال از گیتس بزرگتر بود و در زمینه سخت افزار کامپیوتر هم مهارت داشت , بیشتر وقت خود را به برنامه نویسی در اطاق کامپیوتر میگذراند.گیتس در سال ۱۹۷۳ وارد دانشگاه هاروارد شد و در آنجا با استیو بالمر که در حال حاضر رئیس قسمت اداری مایکروسافت است آشنا شد.
گیتس زمانی که در هاروارد بود یک نسخه از زبان BASIC را برای کامپیوتر MITS Altair طراحی کرد.بیل گیتس در سال ۱۹۷۵ به همراه دوست دوران کودکی خود پل آلن شرکت کوچکی بنام Microsoft با شعار "در هر خانه یک کامپیوتر" ایجاد کرد.مایکروسافت انواع زبانهای برنامه سازی را برای کامپیوترهای مختلف تولید میکرد.
در آن زمان مایکروسافت فقط ۴۰ کارمند داشت که شبانه روز بشدت کار میکردند و کل فروش آن فقط ۲.۴ میلیون دلار در سال بود.در سال ۱۹۸۰ شرکت IBM برای اینکه از بازار کامپیوترهای شخصی عقب نماند تصمیم گرفت تا کامپیوتر خود را که PC نام گرفت و کامپیوترهای امروزی نیز مبتنی بر آن هستند , بسازد و وارد بازار کند .IBM تصمیم گرفت تا کار نرم افزار آن را به عهده شرکت دیگری بگذارد.
این بود که شاهین خوشبختی بر دوش مایکروسافت نشست و IBM قراردی با شرکت کوچک مایکروسافت بست تا نرم افزارهای سازگار با کامپیوترهای شخصی IBM تولید کند.کامپیوتر های جدید IBM از پردازنده های ۱۶ بیتی ۸۰۸۸ شرکت اینتل استفاده میکرد.
بنابراین مایکروسافت برای فروش زبانهای برنامه سازی خود به یک سیستم عامل ۱۶ بیتی نیاز داشت.در آن زمان شخصی بنام تیم پاترسون در کارگاه خانه خود یک کامپیوتر ۱۶ بیتی کوچک ساخته بود و برای آن یک سیستم عامل ساده ۱۶ بیتی نوشت که نام DOS ۸۶ را برای آن انتخاب کرده بود.
بیل گیتس کلیه حقوق سیستم عامل DOS ۸۶ را با قیمت ۷۵ هزار دلار بدست آورد.
بیل گیتس و پل آلن سیستم DOS ۸۶ را متناسب با کامپیوتر های شخصی IBM تغییر دادند و امکانات بیشتری را به آن افزودن و از آن یک سیستم عامل قوی ۱۶ بیتی ساختند.
مایکروسافت این سیستم عامل را MS-DOS نامید.
MS-DOS برروی کامپیوترهای شخصی IBM جای گرفتند و IBM درصدی از فروش کامپیوترهای PC خود را برای استفاده از MS-DOS به مایکروسافت می پرداخت.
و رفته رفته امپراتوری آقای بیل گیتس بر روی MS-DOS بنیان نهاده شد.
بعدها مایکروسافت با تولید سیستم عامل گرافیکی Windows و محصولات موفق دیگر گامهای بزرگتری بسوی موفقیت برداشت.طبق آخرین آمار بیش از ۹۵ درصد از دارندگان کامپیوترهای شخصی در سراسر جهان از محصولات مختلف مایکروسافت استفاده میکنند.درحال حاضر بیل گیتس با بیش از ۵۰ میلیارد دلار, ثروتمندترین مرد دنیا شناخته شده است.او این مقام را چندین سال است که حفظ کرده.
یکی از دلایل موفقیت مایکروسافت به گفته خود گیتس استخدام افراد با هوش در این شرکت است.گیتس زمانی که فقط ۱۹ سال داشت مایکروسافت را مدیریت میکرد.او بقدری کار میکرد که حتی گاهی چند روز محل کار خود را ترک نمی کرد و به همراه کارمندان خود بسختی برروی پروژه های مختلف و سفارش مشتریان کار میکرد.گیتس در سال ۱۹۹۴ با ملیندا فرنج گیتس ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر (متولد سال ۱۹۹۶) و یک پسر (متولد سال ۱۹۹۹) بوده است.بیل گیتس راه مادر خود را ادامه داد و بهمراه همسر خود چندین موسسه خیره در سراسر دنیا تاسیس کرد.هم اکنون بیل گیتس همراه همسر و فرزندان خود در شهر سیاتل ساکن است.
زمانی که سر آشپز معروف گوگل ، چارلی آیرز Charlie Ayers ، معروف به شف چارلی، در سال 1999 در گوگل استخدام شد کارمند شماره 40 بود و تنها برای کمتر از 50 گوگلر غذا می پخت اما در ماه مه 2005 که گوگل را - بمنظور تاسیس تعدادی رستوران زنجیره ای ارگانیک و با سرمایه و کمک مالی میلیون دلاری سایر کارمندان گوگل - ترک می کرد برای بیش از 1500 نفر غذا سرو می کرد.
تا زمانی که در گوگل بود رابطه نزدیکی با کشاورزان و دامداران منطقه بهم زد و همواره بهترین و سالمترین و تازه ترین ها را از آنها می خواست ، جالب است : تمام گاوها باید فقط علف بخورند تا گوشتشان کم چربی باشد، تمام خوکها باید عاری از نیترات باشند چراکه نیترات باعث سرطان می شود، و تمام ماهی ها (ماهی برای رشد و بهبود کارکرد مغز انسان بسیار موثر و مفید است) را باید با قلاب و در حالت وحشی ( و نه با تور و گروهی ) صید کنند تا مزه ی بهتری داشته باشد.
این اواخر 5 کمک آشپز و 40 آشپز زیردستش بودند و خودش بیشتر اوقاتش را در دفترش و یا در میتینگها و جلسات اداری صرف می کرد.
اوایل که به گوگل آمده بود همه کارها از پختن نان تا تهیه منوها را به تنهابی انجام می داد و حالا دلش برای آنروزها تنگ شده بود.
روزنامه های مهم از جمله نیویورک تایمز و اکونومیست و صدها سایت و وبلاگ چارلی را می شناسند و با او گفتگو کرده اند.
اهمیت نقش چارلی در گوگل همتراز بالاترین مقامات مالی آن موسسه است.
هزاران کارمند محلی و بین المللی گوگل متولد دورافتاده ترین نقاط دنیا هستند با انواع آلرژی ها و سلیقه ها ، و شادابی فیزیکی و مغزی آنها اهمیتی اساسی در پیشرفت مالی بیزینسی گوگل دارد بنابراین تلفیق درستی از تغذیه سالم و الگوریتم دقیق ، در تراز مالی هر شرکتی جواب می دهد.
بویژه اینکه تمام غذاها و امکانات ورزشی ، پزشکی، مهد کودک، و غیره کارمندان گوگل کاملا مجانی است.
گوگل به کارمندانش اجازه داده تا 20 درصد از وقت کاری روزانه شان - و یا یک روز کامل در هفته - را به پروژه ها و کارهای مورد علاقه خودشان، که ربطی به شغل شان ندارد، اختصاص بدهند تا فکرشان باز و رابطه شان با دنیای غیر کامپبوتری بیشتر شود.
بهنگام حاملگی هم تا 75 درصد حقوق را به خانم ها می پردازند.
بطور کلی کار کردن در گوگل بیشتر شبیه زندگی غیر رسمی در محیط دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی است.
مهندسین گوگل اجازه دارند در هنگام کار هرگاه دوست دارند کمی چرت بزنند تا مغزشان فرصت بیشتری برای مرور و تفکر داشته باشد.
مهندسین گوگل ماهانه تقریبا 1,043 kg مرغ و جوجه، 800 کیلو قهوه ، 250 کیلو پاستا ( ماکارونی و غیره)، و 60 کیلو حبوبات و گندم مصرف می کنند.
تفریحات و مسابقه های ورزشی والیبال و غیره که باعث شادابی و تحرک بیشتر خون به مغز می شود هم جزیی از سیاستهای هفتگی در گوگل است.
یکی از این ورزشها wetLand walk(پیاده روی در جنگل و پارک) است.
مجتمع اصلی گوگل در Mountain View پنج کافه تریای اصلی دارد و قرار است که 14 کافه دیگر هم ایجاد شوند.
نهار در تمام آنها و صبحانه و شام در بعضی کافه ها مجانی سرو می شود.
کافه های اصلی شامل Charlie's Cafe (پیتزا، بیسترو، انواع پاستا و غذاهای ایتالیایی ، انواع دسر و غذاهای هندی پاکستانی و جنوب غربی دنیا ) ، No-Name Cafe (غذاهای تند، انواع سالاد و ساندویچ، غذاهای گوشتی و 20 نوع غذای مخصوص گیاه خواران)، No-Name Cafe (غذاهای آسیایی)، Charleston Cafe (غذاهای امریکایی معاصر)، و Cafe 150 (غذاهایی با اسانس و ادویه جات ملیتهای مختال که از مزرعه هایی در شعاع 150 مایلی این کافه پرورش و تهیه می شوند) است.
این کافه ها روزانه در حدود 1500-2300 صبحانه و نهار و شبها 600-800 شام مجانی سرو می کنند و 85 کارمند گوگل در انها حضور می یابند و معمولا هم حدود 125درصد غذا تهیه می شود ( یعنی 25 درصد غذای اضافه برای ویزیتورها و میهمانها).
نهار را بین ساعات 11:30 - 2:30 سرو می کنند که بیشترین طرفدار را دارد اما صبحانه و شام کمتر طرفدار دارد.(در خانه صرف می شود).
بهنگام نهار تمامی کارمندان گوگل کنار یکدیگر می نشینند و تجربه ها و پروژه هایشان را با هم در میان می گذارند.
این باعث می شود که همه از پروژه های آینده گوگل با خبر می شوند و کمتر کسی است که بی خبر از تجارب و پروژه های دیگران باشد.
جالب اینکه سرگی برین (یکی از دو بنیانگزار گوگل) گیاهخوار است.
انبارهای مخصوص سرشار از انواع و اقسام سبزیحات، میوه، گوشت و مرغ و ماهی و میگو و خرچنگ و دهها نوع ادویه جات از سراسر دنیا ، همگی تر و تازه و صد در صد اورگانیک و اکثرا پرورش یافته در مزارع نزدیک لوکیشن گوگل در منطقه Mountain View (که باعث رونق اقتصادی آنها هم شده)، انواع و اقسام تنقلات (بادام و گردو و ...) و انواع مختلف شیرینیجان و حبوبات و دانه های گیاهی تازه و ارگانیک ، و انواع سرکه های ۱۰-۱۲ ساله طبیعی و روغن گل آفتابگردان ، و خلاصه بیش از 200 نوع مختلف دستور پخت غذا، روزانه چند هزار کارمند گوگل را زیر نظر خانم Amyjo Johnson متخصص تغذیه گوگل سرو می کنند .
محیط کاری گوگل بیشتر شبیه مهد کودک هاست و غذاخوری هایش شبیه نوعی سازمان ملل .
Cafe150 به تنهایی روزانه 600 نفر را غذا می دهد.
همه چیز در گوگل طبیعی و ارگانیک است حتی صابون ها و محلول های ظرفشویی اش.
اینروزها نوع مخصوصی از چای آرامبخش بنام kombucha هم در کافه تریاهای گوگل طرفداران زیادی پیدا کرده که انرژی زا و تمیزکننده هم هست.
...
تغذیه در گوگل ، بویژه بهنگام استخدام مهندسین کامپیوتر، نقشی استراتژیک و اساسی دارد: بهنگام استخدام ، یک پکیچ recruiting kit می دهند بنام " How to Care for Your Big, Wonderful High-Performance Brain ." (چگونه از مغز بزرگ و فعال تان مواظبت کنید).
در سر لیست این بروشور، توصیه های غذایی مهمی شده از جمله استفاده اکید از غذاهایی که اسید آمینه زیاد دارند همچون ماهی آزاد ( mackerel ) و ماهی سمون ( salmon ) و گردو و سبزیحاتی که برگهای سبز زیاد دارند و روغن گل آفتابگردان (منوی کافه تریاهای گوگل سرشار از این نوع مواد غذایی است).
توصیه های دیگری هم می کنند : دوری از سرب و محیط هایی که سرب دارند (سرب بتدریج باعث از بین رفتن سلول های مغز می شود)، و ، تکان دادن انگشت های پا (اینکار به فعال شدن و تحریک مغز کمک می کند) اتفاقا به همین دلیل است که اکثر کارمندان گوگل بهنگام کار دمپایی به پا می کنند تا انگشتانشان را راحتتر تکان بدهند.
] چکیده این مقاله در قالب یک پژوهش کتابخانهای دلائل نقش هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی را جمعآوری و بررسی کردهاست.
بر همین اساس 25 دلیل برای اثبات لزوم توجه به هوش هیجانی در فرایند کارآفرینی و ویژگیهای کارآفرین ذکر شده که عبارتند از: 1- کارآفرینی منبع تضّاد هیجانی است.
2- کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد.
3- ریسک پذیری از جمله ضرورتهای کارآفرینی است.
4- کارآفرین بین حس استقلال طلبی و نیاز بهوابستگیتعادل ایجاد میکند.
5- انگیزه های کارآفرینانه عموماً ماهیت عاطفی دارند.
6 – توان تحمّل شکست و ناکامی دارد.
7 – کارآفرین خلّاق است.
8 – از قابلیتهای رهبری برخوردار است.
9- میتواند ابهامات را تحمل کند.
10- از درک شهودی برخوردار است .
11- امیدوار است.
12- خوشبین است.
13 - در کار غرق میشود.
14- خود انگیز است .
15- مایل است وضعیت موجود را تغییر دهد.
16- لذّتها وکامیابیها را برای بدست آوردن لذتها و کامیابیهای بالاتر به تعویق میاندازد.
17- قادر است میان اضداد وحدت ایجاد کند.
18- صادق است.
19- در کار قاطع است.
20- توانایی تفویض اختیار و مسئولیت را دارد.
21- انگیزه پیشرفت در او بالاست.
22- مسئولیتپذیر است.
23-انعطاف پذیری دارد.
24 – خودآگاه است.
25- بخود عشق میورزد.
مقدمه هوش هیجانی داستانی نگفته در پس پدیدهکارآفرینی است (کروس،تراواگلون[1]2003).
مککلهلند[2] فرایند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه و یک شیوه زندگی تعبیر مینماید به طوری که خلّاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی، مخاطرهپذیری، آیندهنگری، ارزش آفرینی، آرمانگرایی، فرصتگرایی، نیاز به پیشرفت، مثبت اندیشی، زیر بنا و اساس زندگی کار آفرینانه میباشد.
در این زندگی شکست مفهومی نداشته و بعنوان پلّهای برای بالا رفتن، موقعیتی برای آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد و واقعهای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده شناخته میشود (صمد آقایی، 1377).
خصوصّیاتی همچون جستجو به دنبال فرصتها، به جان خریدن خطرات، و اصرار در تحقّق ایدهها در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل میدهند که کارآفرینان را به تصویر میکشد (دانلد اف، ریچارد ام.
ترجمه عامل محرابی،1383).
در این دیدگاه کارآفرینان عبارتند از: افرادی که مهارتهای عاطفیشان به خوبی رشد یافته، از زندگی خویش خرسندند، کارآمد بوده و عاداتی فکریشان از آنها افرادی موّلد و کارآمد میسازد؛ افرادی که نمیتوانند بر زندگی عاطفی خودتسلّط داشته باشند، درگیرشان در کشمکشهای درونیمانع تمرکز و تفکّر روشن در کار میشود (گلمن،ترجمه پارسا،1382).
هوش هیجانی به عنوان عاملی مهم برای موفقیت در محل کار شناخته شده است.
کارآفرینان کسانی هستند که در محل کار خود فراتر از هنجار و عرف میدرخشند و در کار از دیگران پیشی میگیرند (تراواگلون، 2003).
مبانی نظری بار- اون[3] (2000) هوش هیجانی را مجموعهایاز تواناییهای غیر شناختی، توانشها و مهارتهایی تعریف کرده است که بر توانایی رویارویی موفّقیت آمیز با خواستهها، مقتضیات و فشارهای محیطی تأثیر میگذارد (به نقل ازسیاروچی وهمکاران،ترجمه نوری ونصیری،1383).
وی سینگر[4] هوش هیجانی را هوش به کارگیری عاطفه و احساس در جهت هدایت رفتار، افکار، ارتباط موثر با همکاران، سرپرستان، مشتریان و استفاده از زمان در چگونگی انجام دادن کار برای ارتقاینتایج تعریف میکند (وی سینگر،2000/ نقل از خائف الهی،دوستار،1382).
مؤلّفههای هوش هیجانی بر اساس دیدگاهبار- اون 1- خود آگاهی هیجانی5(ES) 2- جرأت ورزی6 (AS).
3- عزّتنفس7(SR).
4-خود شکوفایی8(SA) 5- استقلال9(IN) 6- همدلی10(EM).
7- روابط میان فردی11(IR) 8- مسئولیت پذیری اجتماعی12(RE) 9- حل مسأله13(PS) 10- واقعیت سنجی14(RT) 11- انعطاف پذیری15(FI) 12- تحمّل تنش16(ST).
13- کنترل تکانه17 (IC) 14- خوش بینی18 (OP) 15- نشاط19 (HA).
دلائل ضرورت توجه به هوش هیجانی در فرایندکارآفرینی 1-کارآفرینی منبع تضّاد هیجانی است: برای کارآفرین که فعّالیت اقتصادی منحصر به فرد خود را در عمل آغاز میکند، این تجربه مملو از اشتیاق، عجز و ناکامی، اضطراب و کار سخت است (هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری، 1383).
از آنچه در بالا ذکر شده میتوان دریافت که کارآفریندر طول فرایند کارآفرینیبا تضّادهای هیجانیفراوانیروبرو میشود،از یک سو اشتیاق و از سوی دیگر عجز و ناکامی و اضطراب.پس چنانچه از لحاظ خودآگاهی هیجانی قوی نباشد نمیتواند منابع اشتیاق و یا عجز ناکامی را شناسایی نمایدودر نتیجه احتمال موفّقیت او بسیار کم میشود.
از سوی دیگر فردی که از خودآگاهی هیجانی بالایی برخوردار باشد با شناسایی منابع اشتیاق و تجزیه و تحلیل عوامل،از این نیرو همانند یک عاملی جلو برنده استفاده کرده،منابع اضطراب و ناکامی را از قبل شناسایی و با برنامه ریزی نقش این عوامل را کاهش میدهد.
2-کارآفرین نیاز به حمایت دیگران دارد : الف- حمایتهای معنوی و روحی برای هر کارآفرین لازم است تایکشبکه پشتیبانی روحی متشکل از خانواده و دوستان داشته باشد.
اغلب کارآفرینان اذعان دارند که همسرانشان قویترین پشتیبان آنها بودهو امکان صرف زمان بیشتربر فعّالیتهای کارآفرینانه جدیدشان فراهم آوردهاند.
دوستان نیز در شبکه پشتیبانی روحی نقش کلّیدی دارند ( هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری،1383 ).
ب- حمایتهای تخصّصی کارآفرین در آغاز فعّالیت کارآفرینانه نوپای خود علاوه بر تشویقهای روحی به راهنمایی و مشورت نیز نیاز دارد.
ممکن است یک استاد، همکاریدر یکمؤسسهتجاری یابرخی ازآشنایان این راهنمایی را بر عهده گیرندکه مجموعاً شبکه پشتیبانی تخصّصی را تشکیل می دهند.
(هیسرچ و پیترس، ترجمه فیض بخش و تقییاری،1383).
ج- حمایت شبکه غیر رسمی شاهراه جلب حمایت دیگران عواطف است و از کانال عواطف است که میتوان نظر دیگران را با رضایت خاطر به همکاری جلب نمود.این امر مستلزم درکوهمدلیبالاییاست.چنانچه فردی از عواطف خود آگاه نباشد چه بسا عواطفشخود تبدیل به مانع بزرگی برای دستیابی به اهداف شوند.
رابرت کلی و ژانت کاپلان[20]برای شناختعاملمتمایزکنندهافرادموّلدوکسانی که فقط درسطح متوسط کار میکنند،از مدیران و کارکنان خواستند از10 تا 15درصد مهندسانی را که مانند ستاره در محیط کار برجسته بودند معرفی کنند.
پس از انجام مصاحبههای دقیق و مفصّل تفاوتهایی اساسی در راهبردهای درونی و میان فردیای که «ستارگان» از آن طریق کارشان را پیش میبردند، ظاهر شد.
یکی از مهّمترین تفاوتها تواناییایجادرابطهای صمیمانه با شبکهای از افراد صاحبنظر بود.
کارهای افراد برجسته به این دلیل راحتتر پیش میرود که آنان وقت خود را صرف برقراریارتباطصحیحبا افرادی میکنند که ممکن استبتواننددر شرایط سخت به عنوان بخشی از یک گروه غیر رسمیکه سریعاً در دسترس خواهند بود،برای حل مشکل یا رفع بحران از آنها استفاده کنند.
وجود شبکههای غیررسمی برای حل مشکلات غیرمنتظره ضروری است.
تحقیقی که دربارهاین شبکهها انجام شد نشان میدهد «تشکیلات رسمی برای رویارویی آسان با مشکلات قابل پیشبینی به وجود آمدهاند.
اما در هنگام رویارویی با مشکلات غیرمنتظرهاغلبتشکیلات غیررسمی به کار میآیند.
شبکه پیچیدهای ازپیوندهای اجتماعی درمواردی که همکاران با یکدیگرتماس برقرار میکنند شکل گرفتهو شگفتآور این که با گذشت زمان به عنوان شبکهای ثابت مستحکم میگردد.
شبکههای غیررسمی که از کارایی زیادی برخوردار باشنددرازایاینکهتمام اقداماتلازم را انجام دهند به صورت میانبر و ضربدری به نتیجهی مورد نظر خود دست پیدا میکنند.
ستارگان یک تشکیلات معمولاً کسانی هستند که با تمام شبکهها اعم از ارتباطی، تخصصی یا مبتنی بر اعتماد، پیوندهای مستحکمی دارند (گلمن،ترجمه پارسا،1382) 3-یکی از ویژگیهای کارآفرینی توانایی ریسک پذیری است بروکهاوس پس ازانجامتحقیقات خود، مخاطره پذیری را اینگونه تعریف میکند: (( احتمال دریافت پاداش در نتیجه موفّقیت فعّالیت پیشنهادی (ایده یا طرح) که شخص قبل از این که خود را در معرض پیامدهای ناشی از شکست قرار دهد، آن را تعیین می نماید.)) ( احمد پور،1380).
برایشروعهر نوع فعّالیت اقتصادی شاید درصدیریسک پذیری لازم باشد.
امّا در فعّالیت کارآفرینانه، خصوصاًاز لحاظ اجتماعی و روانی،مصادیق ریسک پذیری بیشتر است.
به عبارت دیگرمیتوان گفتیک کارآفرین از آبرو و اعتبار خویش مایه میگذارد.خطرپذیری یا ریسک نقش مهّمی در کامیابی بازرگانی دارد.
ریسک پذیری از ویژگیهای هوش عاطفی به شمار میرود.
عقل و هوش منطقی به قدرت استدلال کمک میکنند امّا توانایی پیشبینی پیامدهاییکتصمیم تنها از هوش هیجانی برمیآید.
دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که از طریق هوش منطقی میتوان به استخدام درآمد (ویا فعّالیت اقتصادی را شروع کرد) امّا تنها از طریق هوش هیجانی میتوان در شرکتی دوام آورد، رشد کرد و به کسب درآمدبیشترو مقامهای بالاتررسید (کوپر،ترجمه عزیزی،1377).
4- ایجاد تعادل بین حس استقلال طلبی و نیاز به وابستگی عموماً کارآفرینان افرادی هستند که میخواهند کار را به شیوه خودشان انجام دهند و کار کردن برای دیگران برایشان دشوار است (هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش و تقییاری،1383).کانجر و لپتیرمن (1984) معتقدند افراد خلّاقبه استقلال و عدم همنواییبا دیگرانتمایل داشتهو در مواردی که دستورهایی بر خلاف میل و یا اعتقادات خود دریافت میکنند تمایل دارند از آن سرپیچی نمایند (آقایی،1377).
از طرف دیگر کارآفرین نیاز به حمایت داشته و حتیممکن است در مواردی این امربا نیاز به حمایت از جانب دیگران تداخل پیدا کردهو باعث ایجاد تضّاد عاطفیگردد.
کارآفرین باید توانایی بالایی در مدیریت عواطف داشته باشد تا بتواند بین میل به استقلال و نیاز به حمایت دیگران تعادل برقرار کند.
5-انگیزههای کارآفرینانه عموماً ماهیت عاطفی دارند از جمله این انگیزهها عبارتند از:استقلال طلبی، کسب ثروت،رضایت شغلی، توفیق، فرصت پیشرفت و غیره (هیسرچ و پیترس،ترجمه فیض بخش وتقییاری،1383).انگیزههاییکه یک فرد را وادار به فعّالیت کارآفرینانه مینمایداغلبهیجانی بودهو چنانچه فرد از لحاظ هیجانی به مرحله پختگی نرسیده باشد و به نوعی از لحاظ هیجانی هوشمند نباشد احتمال شکستشخیلی بیشتر است در حالیکهاحتمال موفقیتفردی با هوش هیجانی بالابیشتر خواهد بود.
6- تحمّل شکست و ناکامی یکی از مهّمترین عواملی که افراد را از دستیابی بهآن چه که به راستی برایشان مهّم است باز میدارد ترس از شکست است نه حتّی خود شکست (اسمیت،ترجمه هدایت،1382).تنها کسانی به موفّقیتهای بزرگ دست مییابند که شهامت قبول شکستهای بزرگ را داشته باشند.
(جان کندی[21]به نقل از کوپر، ترجمه عزیزی، 1377).
پذیرش شکست، قد خم نکردن در مقابل آن، سر پا ایستادن و ادامه فعّالیت جهت رسیدن به موفّقیت و لو با سبک و شیوهای دیگر از ویژگیهای افراد کار آفرین است.وقتی زندگی یک کارآفرین را بررسی میکنید با تاریخچهای از شکستها و ناکامیها روبرو میشویداما کارآفرین هیچگاه نا امید نشده و در واقع قانون شکست را از قوانین جاری بازی میداند پسخیلی راحت با آن کنار میآید.
به عقیده وینستون چرچیل[22]: موفّقیت یعنی از شکستی به شکستی دیگر رسیدن بدون این که از اشتیاق فرد کاسته شود.
(به نقل از کوپر،ترجمه عزیزی،1377).
در زندگی کارآفرینانه شکست مفهومی جز «موقعیتی برای آموختن»، «تصویر ناقصی از واقعیت»، «ابهامی که در هدف وجود دارد» و «واقعهای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده» ندارد (اعرابی،1381).