بیش از یک دهه از اجرای رویکرد خصوصی سازی سازمانهای دولتی توسط مراجع ذیصلاح تصمیم گیری کشورمی گذرد و امروزه بطور جدی شاهد تغییر فضای کسب و کار سازمانها از محیط حمایتی به رقابتی و حرکت و رشد موسسات در فصل نوین اقتصاد کشور هستیم. در چنین محیطی سازمانها برای بقاء و کسب موفقیت پایدار، نیازمند مدیریت مدبرانه و صحیح با اتکا بر منابع محدود و ارزشمند هستند. از سوی دیگر ظهور روزافزون رقبای کوچک و بزرگ در بخشهای مختلف صنعت و خدمات، خرد شدن بازار به بخشهای کوچکتر، تغییر تعریف مخاطب(هدف) سازمان از مشتریان به ذینفعان، تمرکز بر تامین انتظارات و نیازهای کلیه ذینفعان، تلاشی مضاعف را برای حفظ و توسعه سازمان می طلبد.
در این راستا، طی دهه های اخیر، اندیشمندان علم مدیریت با تکیه بر تجارب سازمانهای موفق و پیشرو، همواره در پی یافتن راه حلهایی برای بهبود وضعیت و حرکت به سوی تعالی بوده اند که نتیجه تحقیق و مطالعات آنها، منجر به خلق ابزارهایی همچون 5S،TQM ،BSC ،ISO،SIX SIGMA،PM ،CRM و ... شده است که هر کدام از این ابزارها در صورت به کارگیری صحیح در زمان و مکان مناسب، می تواند منافع مادی و غیر مادی بیشماری را برای سازمانها به همراه داشته باشد. اما با توجه به خواست و انتظار همیشگی مدیران ( بویژه در سازمانهای ایرانی) و نوع نگاه آنها به چنین ابزارهایی که متکی بر نتایج حاصله (نتیجه مداری) است، معمولاً خروجی حاصل از بکارگیری این فنون، در حد انتظار نبوده است. اما به موازات پیدایش تکنیکهای مدیریتی متنوع، مدلهای تعالی سازمانی از دهه 1950 میلادی متولد شدند. مدلهای تعالی سازمانی با الگو برداری از شرکتهای موفق دنیا توانسته اند چارچوب مناسبی را برای مدیریت سازمانها در محیط رقابتی ارایه کنند. ویژگی بارز این مدلها، نوع نگرش به سازمان (کل نگری) است که به مدیریت این امکان را می دهد تا ضمن ارزیابی و مداقه سازمان تحت امر خود، بتواند آن را با سایر سازمانهای مشابه مقایسه کند. از سوی دیگر، مدل ها معمولاً بگونه ای طراحی شده اند که امکان استفاده از تکنیکهای مختلف را برای سازمان فراهم می سازند.
2- تاریخچه :
نگاهی مختصر به فهرست جوایز کیفیت در دنیا و نحوه شکل گیری آنها نشان می دهد که عمدتاً براساس3 مدل مهم بنیان نهاده شدند که عبارتند از :
الف – مدل دمینگ
ب- مدل مالکوم بالدریج
ج- مدل EFQM