این تحقیق به بررسی نحوه حسابداری سرمایهگذاریها در شرکتهای سرمایهگذاری پرداخته است که برای انجام این بررسی فصل اول تحقیق به سه بخش کلیات تحقیق، استانداردهای حسابداری سرمایهگذاریها در ایران و استانداردهای بینالمللی حسابداری تقسیم گردیده است.
بخش اول به ارائه تعاریف سرمایهگذاریها، نحوه تشکیل و طبقهبندی سرمایهگذاری و بیان هر آنچه که در زمینه حسابداری سرمایهگذاری لازم است پرداخته شده است.
بخش دوم شامل استاندارهای حسابداری ایران و نحوه ثبت و حسابداری این شرکتها است که با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 25 با عنوان حسابداری سرمایهگذاریها نیز رعایت میشود.
در بخش سوم استاندارهای بینالمللی حسابداری و چگونگی حسابداری آنها و تفاوت اندکی که با استاندارد حسابداری ایران دارد بیان گردیده است.
استانداردهای حسابداری علاوه بر آنکه چگونگی حسابداری معاملات و رویدادهای مختلف را تعیین میکنند، موجب آثار اقتصادی نیز میشوند.
استانداردهای حسابداری باید به نحوی تدوین و تنظیم شوند که هدفهای گزارشگری مالی را تأمین کنند.
سرمایهگذاریها، داراییهایی هستند که عمدتاً بهمنظور کسب سود حاصل از نگهداری تحصیل میشود.
در تحقیق حاضر سعی گردیده هر جا که لازم است مسئلهای به عنوان یک مثال ذکر شود تا درک مطلب سادهتر و آسانتر گردد.
در تحقیق حاضر سعی گردیده هر جا که لازم است مسئلهای به عنوان یک مثال ذکر شود تا درک مطلب سادهتر و آسانتر گردد.
مقدمه: امروزه اقتصاد و بازار سرمایه کشورها بدون حضور شرکتهای سرمایهگذاری که ابزار توسعه هستند مفهومی ندارد.
شرکتهای سرمایهگذاری یکی از ابزارهای مهم و مفید در بازار سرمایه هستند، که نقش عمدهای در کارائی بازار سرمایه میتوانند ایفا نمایند.
اینگونه شرکتها با جمعآوری پساندازهای کوچک مردم اقدام به تشکیل سرمایه در حجم بالا مینمایند و سپس اقدام به سرمایهگذاری در سهام شرکتهای گوناگون مینمایند و با این عمل خود ریسک سرمایهگذاری را برای سهامداران خود به حداقل میرسانند.
از جمله تحولات اساسی در بخشهای ایران، ظهور شرکتهای سرمایهگذاری در عرصه اقتصادی ملی بوده است.
این شرکتها به واسطه اثرگذاریهای بیشائبه خود رفتهرفته جایگاه مناسبی در بازار سرمایه پیدا کرده و نقش مثبتی در تجهیز منابع و تأمین مالی بنگاههای اقتصادی داشتهاند.
هر چند بر اساس پارهای عوامل برونزا و تعاریف مربوط به اساسنامه آنها انحراف عملکردی از اصول موضوعه و سازگاریهای منطقی به واسطه پرداختن به سرمایهگذاریهای مستقیم مشاهده شده است، ولی اثر مصارف سرمایهگذاری این شرکتها معطوف به سرمایهگذاریهای مالی و در مجموعه بازار اوراق بهادار متمرکز شده است.
این شرکتها در بخش تأمین مالی نهادهای اقتصادی نیز رفتهرفته سهم خود را افزایش دادهاند و از این رو در پارامترهای کلان اقتصادی از جمله اشتغال و تولید ملی نیز سهمهای شایستهای بدست آوردهاند.
شرکتهای سرمایهگذاری از چند جهت میتوانند باعث افزایش کارائی بورس اوراق بهادار گردند.
اول اینکه سرمایهگذاری شرکتهای سرمایهگذاری در سهام شرکتهای دیگر بهمنظور اداره و کنترل آنها باعث افزایش بازدهی و قیمت سهام آنها گردیده است و در نهایت باعث افزایش کارایی واحدهای فوق شده است.
دوم اینکه، شرکتهای سرمایهگذاری در بورس با توجه به حجم مالی زیاد و سهام شرکتهای مختلفی که در اختیار دارند، میتوانند باعث ایجاد تعادل در عرضه و تقاضای سهام گردیده و مانع از نوسان کوتاهمدت قیمت سهام گردند.
سوم اینکه شرکتهای سرمایهگذاری موجب مبانی مالکیت در بورس گردیده و میتوانند مردم را با هدایت در امر سرمایهگذاری بهینه، جذب بورس اوراق بهادار نمایند.
چهارم اینکه شرکتهای سرمایهگذاری با توجه به تعداد اندک آنها در بورس، تأثیر زیادی بر پارامترهای عمده بورس از قبیل ارزش جاری سهام، حجم معاملات و شاخص قیمت سهام دارند.
عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری در بورس در چند ساله اخیر نشان میدهد که این شرکتها با توجه به توانائیهای بالقوهای که دارند در صورت فراهم شدن یک سری شرایط میتوانند نقش بهمراتب بالاتری در کارایی بورس اوراق بهادار ایفا نمایند.
تعاریف سرمایهگذاری: نوعی دارایی است که واحد سرمایهگذار برای افزایش منافع اقتصادی از طریق توزیع منافع (به شکل سود سهام، سود تضمین شده و اجاره)، افزایش ارزش یا سایر مزایا (مانند مزایای ناشی از مناسبات تجاری) نگهداری میکند.
سرمایهگذاری بلندمدت: به طبقهای از سرمایهگذاریها گفته میشود که به قصد استفاده مستمر در فعالیتهای واحد تجاری نگهداری شود.
یک سرمایهگذاری هنگامی به عنوان دارایی غیرجاری طبقهبندی میشود که قصد نگهداری آن برای مدت طولانی به وضوح قابل اثبات باشد یا توانایی واگذاری آن توسط سرمایهگذار مشمول محدودیتهایی باشد.
سرمایهگذاری جاری: به طبقهای از سرمایهگذاریها گفته میشود که سرمایهگذاری بلندمدت نباشد.
سرمایهگذاری سریعالمعامله در بازار: نوعی سرمایهگذاری است که برای آن بازار فعالی که آزاد و در دسترس است وجود دارد، بهطوری که از طریق آن بتوان به ارزش بازار یا شاخصی قابل اتکا که محاسبه ارزش بازار را امکانپذیر سازد، دست یافت.
سود سهمی (یا سهام جایزه): عبارت است از توزیع سود به شکل سهم بین صاحبان سهام یک واحد تجاری از محل سود تقسیم نشده یا اندوختهها که با توجه به اصلاحیه قانون تجارت موکول به تصویب مجمع عمومی فوقالعاده است.
حق تقدم: به موجب ماده 166 اصلاحیه قانون تجارت، حقی است قابل نقل و انتقال که در زمان خرید سهام جدید توسط صاحبان سهام واحد تجاری به نسبت سهامی که مالکند به ایشان تعلق میگیرد.
سرمایهگذاری در املاک: عبارت از سرمایهگذاری در زمین یا ساختمانی است که عملیات ساخت و توسعه آن به اتمام رسیده و به جهت ارزش بالقوهای که از نظر سرمایهگذاری دارد و نه به قصد استفاده توسط واحد تجاری سرمایهگذار یا شرکتهای همگروه آن، نگهداری میشود.
اگرچه ویژگی زیربنایی سرمایهگذاری این است که با قصد کسب منافع اقتصادی آتی انجام میپذیرد، اما این ویژگی در مورد کلیه داراییها مصداق دارد.
این امر مشکلاتی را در تعریف سرمایهگذاری از نظر مقاصد این استاندارد ایجاد میکند.
زیرا این استاندارد قصد ندارد سایر داراییهای مورد استفاده واحد تجاری از قبیل داراییهای ثابت مشهود و موجودی مواد و کالا را در برگیرد.
این مشکل در مواردی که سرمایهگذاری خصوصیاتی مشابه با دیگر داراییها دارد، مضاعف میشود.
مثلاً در مواردی که عملیات خرید و فروش سرمایهگذاری بخش عمده فعالیت روزمره یک واحد تجاری را تشکیل میدهد، پرتفوی سرمایهگذاریها، مشابه موجودی مواد و کالا در سایر واحدهای تجاری است.
به هر صورت، در تدوین استاندارد حسابداری برای سرمایهگذاریها، این فرض تلویحی وجود دارد که دارایی طبقهبندیشده بهعنوان سرمایهگذاری، مستلزم نحوه حسابداری متفاوتی از سایر داراییهاست.
این امر به نوبه خود حاکی از این است که در ماهیت سرمایهگذاری خصوصیتی وجود دارد که آن را از سایر داراییها متمایز میسازد.
ویژگی متمایزکننده سرمایهگذاری به عنوان طبقهای از داراییها، طریقه خاص کسب منافع اقتصادی آن است.
این منافع اقتصادی ممکن است به یکی از اشکال زیر یا هر دوی آنها حاصل شود.
شکل اول دریافتهای ناشی از توزیع منافع، از قبیل سود تضمینشده و سود سهام است.
در مفهومی گستردهتر، این شکل دربرگیرنده شرایط مساعد تجاری است که از طریق یک سرمایهگذاری تجاری فراهم میآید.
شکل دوم، منفعت سرمایهای است که منعکسکننده افزایش در ارزش مبادلاتی یک سرمایهگذاری طی دوره نگهداشت آن توسط واحد تجاری است.
این ویژگی در تعریف سرمایهگذاری برای مقاصد این استاندارد بکار گرفته شده است.
اگرچه ارزش سایر داراییها از قبیل ساختمان و ماشینآلات نیز ممکن است طی زمان افزایش یابد، لیکن این اقلام تنها در مواردی طبق این استاندارد به عنوان سرمایهگذاری تلقی میشود که برای این هدف و نه به قصد استفاده در عملیات واحد تجاری، نگهداری شده باشد.
ممکن است ادعا شود که سرمایهگذاری نگهداریشده توسط معاملهگران سهام به عنوان موجودی که به قصد کسب سود درجریان عادی فعالیتهای تجاری آنها صورت گرفته است، در تعریف سرمایهگذاری طبق این استاندارد قرار نمیگیرد.
لیکن این اعتقاد وجود دارد که دارایی مورد معامله به شیوه مزبور، همان خصوصیات زیربنایی را داراست که درصورت نگهداشت توسط یک واحد تجاری دیگر و فروش آن به یک معاملهگر سهام و یا خریدار نهایی دیگری دارا میبود.
بنابراین نحوه حسابداری سرمایهگذاریهای نگهداریشده به منظور خرید و فروش توسط معاملهگران سهام نیز مطابق این استاندارد است.
تعریف سرمایهگذاری طبق این استاندارد تعریفی عام است.
با این حال اضافه میشود که تعریف مزبور، شامل اوراق سهام، اوراق مشارکت با حداقل سود تضمینشده، حق تقدم خرید سهام، کالاها (غیر از آنهایی که به قصد مصرف یا خرید و فروش، در جریان فعالیتهای عادی واحد تجاری نگهداری شود) و سپردههای سرمایهگذاری مدتدار بانکی میباشد.
ضمناً اقلام مزبور کلیه موارد را در بر نمیگیرد.
دامنه کاربرد این استاندارد به نحوه حسابداری سرمایهگذاریها و الزامات افشای اطلاعات مربوط میپردازد.
حسابداری سرمایهگذاری در کلیه واحدهای تجاری باید طبق الزامات این استاندارد انجام شود.
این استاندارد نحوه حسابداری سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی و وابسته در صورتهای مالی تلفیقی را تعیین نمیکند، لیکن در خصوص نحوه حسابداری سرمایهگذاریهای پیشگفته در صورتهای مالی واحد تجاری اصلی کاربرد دارد.
مگر در مواردی که در استانداردهای حسابداری مربوط به سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی و وابسته نحوه عمل دیگری تجویز شده باشد.
موارد زیر در این استاندارد مورد بحث قرار نمیگیرد: الف.
مبانی شناخت درآمدهایی که به صورت سود تضمین شده، سود سهام و غیره از سرمایهگذاریها عاید میشود.
(رجوع شود به استاندارد حسابداری شماره 3 با عنوان درآمد عملیاتی)؛ ب.
سرمایهگذاری در واحدهای تجاری فرعی و وابسته در صورتهای مالی تلفیقی؛ ج.
سرمایهگذاریهای خاص ازجمله ابزارهای مالی پیچیده؛ د.
سرمایهگذاریهایی که توسط طرحهای مزایای بازنشستگی و مؤسسات بیمه عمر انجام میشود؛ ﻫ.
سرمایهگذاری در املاک.
نظر به اینکه یکی از ویژگیهای کلیه سرمایهگذاریها، ایجاد منافع اقتصادی برای واحد سرمایهگذار است، نحوه حسابداری مندرج در این استاندارد عملکرد سرمایهگذاری یک واحد سرمایهگذار را به نحو مناسب شناسایی و اندازهگیری میکند.
لذا، این استاندارد، در مورد کلیه واحدهای تجاری سرمایهگذار، صرفنظر از ماهیت، درصد سرمایهگذاری و حجم فعالیت سرمایهگذاری آنها، ازجمله شرکتهای تخصصی سرمایهگذاری کاربرد دارد.
با این حال، این امر مانع تدوین رهنمودهای ویژه برای صنایع و گروههای واحدهای تجاری خاص با رعایت اصول کلی مندرج در این استاندارد نیست.
تعریف شرکت سهامی برابر ماده اول لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ٢٤ اسفندماه ١٣٤٧ که میگوید: (شرکت سهامی شرکتی است که سرمایه آن به سهام تقسیم شده و مسئولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی آنها است) در شرکت سهامی سرمایه شرکت به سهام متساویالقیمه تقسیم شده مبلغ اسمی سهام و حتی در صورت تجزیه آن به قطعات سهام باید متساوی باشد.
تجزیه سهم بدین صورت است که هر سهم ممکن است به چند قطعه معین که (پاره سهم) نامیده میشود تجزیه گردد.
هر پاره سهم دارای ارزش معین بوده ولی فاقد حقوق مربوط به یک سهم میباشد و مجموع آنها یک سهم را تشکیل میدهد.
انواع شرکت سهامی ماده ٤ لایحه اصلاح قانون تجارت میگوید: شرکت سهامی به دو نوع تقسیم میشود: نوع اول- شرکتهای سهامی عام هستند که مؤسسین آنها قسمتی از سرمایه شرکت را از طریق فروش سهام به مردم تأمین میکنند.
نوع دوم- شرکتهای سهامی خاص هستند که تمام سرمایه آنها در موقع تأسیس منحصراً توسط مؤسسین تأمین گردیده است.
جهات افتراق شرکت سهامی عام و خاص جهات افتراق دو شرکت مذکور به شرح زیر میباشد: شرکت سهامی عام برای تأمین سرمایه اقدام به پذیرهنویسی عمومی مینماید ولی شرکت سهامی خاص حق مراجعه به عامه را ندارد.
امکان صدور اوراق قرضه برای شرکت سهامی عام وجود دارد ولی شرکت سهامی خاص چنین حقی ندارد.
نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی عام مشروط به موافقت سهامداران نیست.
ولی در شرکت سهامی خاص چنین نقل و انتقالی منوط به توافق مدیران یا مجامع عمومی شرکت میتواند باشد.
سهام شرکت سهامی عام قابل عرضه در بازار بورس میباشد ولی شرکت سهامی خاص چنین اجازهای ندارد.
حداقل سرمایه برای تأسیس شرکت سهامی عام ٠٠٠/٠٠٠/٥ ریال میباشد در حالی که حداقل سرمایه برای تأسیس شرکت سهامی خاص ٠٠٠/٠٠٠/١ ریال میباشد.
مدیران و سهامداران شرکت سهامی عام حداقل ٥ نفر و شرکت سهامی خاص حداقل ٣ نفر میباشد (مواد ٣ و ١٠٧ ل.ا.ق.ت).
کلیات برای انجام پروژههای بزرگ عمرانی صنعتی کشاورزی وجود شرکتهای بزرگ لازم و ضروری است در اینگونه شرکتها سرمایههای اندک در قالب سهام به عمومی مردم واگذار میشود مؤسسین یا مدیران با اداره شرکت سرمایه حاصله را در جریان گردش صحیح اقتصادی قرار میدهند و در اثر این عمل دو منفعت حاصل میگردد.
در مرحله اول سودی از سرمایهگذاری یا انجام فعالیتهای عمرانی نصیب سهامدار میشود و در مرحله دوم رونق و آبادانی را برای کشور به ارمغان میآورد.
شرکت سهامی عام نوع بخصوص و منحصر به فرد شرکتهای بزرگ میباشد که اجازه فروش سهام به عموم مردم را دارد و مردم میتوانند در هنگام اعلام پذیرهنویسی به شعب بانک اعلام شده مراجعه و ورقه تعهد سهم را امضا و وجوه معینه را به حساب شرکت واریز نمایند.
ذیلاً توضیحات مختصری در خصوص این نوع شرکت با استفاده از مفاد لایحه اصلاحی قانون تجارت بیان میگردد.
شرکتهایی که مؤسسین آنها قسمتی از سرمایه شرکت را از طریق فروش سهام به مردم تأمین میکنند شرکت سهامی عام نامیده میشود و باید بلافاصله قبل یا بعد از نام شرکت عبارت سهامی عام در کلیه اوراق و اطلاعیهها و آگهیهای شرکت بطور روشن و خوانا قید شود (مستفاد از ماده ٤ ل.ا.ق.ت) و سرمایه در موقع تاسیس شرکتهای سهامی عام نباید از پنج میلیون ریال کمتر باشد و در صورتی که بنا به موجباتی سرمایه شرکت سهامی عام در هر زمان کمتر از مبلغ مذکور شود باید ظرف یک سال از طریق افزایش سرمایه - سرمایه شرکت به حد مقرر برسد و در صورت عدم حصول شرکت سهامی عام باید به انواع شرکتهای دیگر مصرح در قانون تجارت تبدیل شود و در غیر این صورت هر ذینفع (سهامدار) میتواند انحلال شرکت سهامی عام را از دادگاه صلاحیتدار تقاضا نماید (ماده ٥ ل.ا.ق.ت) برای تأسیس شرکت سهامی عام مؤسسین در بدو امر بایستی حداقل ٢٠% سرمایه را شخصاً تعهد و لااقل ٣٥% از مبلغ تعهدی را در حسابی بنام شرکت در شرف تأسیس نزدیکی از بانکها سپرده سپس اظهارنامهای به ضمیمه طرح اساسنامه شرکت و طرح اعلامیه پذیرهنویسی سهام که به امضای کلیه مؤسسین رسیده باشد به اداره ثبت شرکتها تسلیم و رسید دریافت دارند چنانچه قسمتی از تعهد مؤسسین به صورت غیر نقد باشد باید عین آن یا مدارک مالکیت آن را در همان بانکی که برای پرداخت مبلغ نقدی حساب باز شده تودیع و گواهی بانک را به ضمیمه اظهارنامه و مدارک فوقالذکر به اداره ثبت شرکتها تسلیم دارند.
اداره ثبت شرکتها بر اساس ماده ١٠ ل.ا.ق.ت پس از مطالعه اظهارنامه و ضمایم مربوطه و تطبیق مندرجات آن با قانون اجازه انتشار اعلامیه پذیرهنویسی را صادر خواهد نمود و اعلامیه پذیرهنویسی توسط مؤسسین در جراید آگهی و در بانکی که تعهد سهام نزد آن بعمل آمده در معرض دید علاقهمندان قرار میگیرد علاقهمندان به خرید سهام در ظرف مهلتی که اعلام شده به بانک مراجعه و ورقه تعهد سهام را امضا و مبلغی که باید نقدا پرداخت شود پرداخت و رسید دریافت خواهند داشت ورقه تعهد سهم در دو نسخه تنظیم و با قید تاریخ به امضای پذیرهنویس یا قائممقام قانونی وی خواهد رسید نسخه اول در بانک نگهداری و نسخه دوم با قید رسید وجه و مهر و امضای بانک به پذیرهنویس تسلیم میشود و در صورتی که ورقه تعهد سهم را شخص دیگر به جای پذیرهنویس امضا نماید باید سمت و نشانی و هویت کامل خود را در ورقه قید نماید و مدارک مزبور ضمیمه ورقه تعهد سهم خواهد شد امضای ورقه سهم نشانه قبول اساسنامه شرکت و تصمیمات مجامع عمومی صاحبان سهم خواهد بود پس ازا نقضای مهلت پذیرهنویسی یا تمدید آن مؤسسین حداکثر در ظرف یکماه به تعهدات پذیرهنویسان رسیدگی و پس از احراز تعهد صحیح سرمایه شرکت که اقلا ٣٥% آن پرداخت شده باشد مجمع عمومی مؤسس را دعوت خواهند نمود.
مجمع عمومی مؤسس پس از رسیدگی و احراز پذیرهنویسی کلیه سهام شرکت و پرداخت مبالغ لازم وارد شور شده و اساسنامه شرکت را تصویب و اولین مدیران و بازرس یا بازرسان شرکت را انتخاب مینمایند و مدیران و بازرسان باید کتباً قبولی خود را اعلام و در این مرحله شرکت تشکیل شده محسوب میگردد آنگاه اساسنامه مصوبه مجمع عمومی مؤسس به ضمیمه صورتجلسه مجمع و اعلامیه قبولی مدیران و بازرسان و صورتجلسه هیأت مدیره و سایر مدارک مورد نیاز جهت ثبت به اداره ثبت شرکتها تحویل گردد و چنانچه شرکت تا شش ماه از تاریخ تسلیم اظهارنامه به ثبت نرسد به درخواست هر یک از مؤسسین با پذیرهنویسان اداره ثبت شرکتها گواهینامهای حاکی از عدم ثبت شرکت صادر و به بانکی که تعهد سهام و تأدیه وجوه در آن بعمل آمده ارسال میدارد تا مؤسسین و پذیرهنویسان به بانک مراجعه و تعهدنامه و وجوه پرداختی را مسترد دارند و هرگونه هزینه که برای تأسیس شرکت پرداخت شده بعهده مؤسسین میباشد.
مدارک لازم جهت کسب اجازه پذیرهنویسی شرکت در شرف تأسیس سهام عام از مرجع ثبت شرکتها: دو نسخه طرح اظهارنامه شرکت سهامی عام دو نسخه طرح اساسنامه شرکت سهامی عام دو نسخه طرح اعلامیه پذیرهنویسی گواهی بانکی مبنی بر واریز حداقل ٣٥% سرمایه تعهد شده توسط مؤسسین فتوکپی شناسنامه مؤسسین مدارک لازم جهت تأسیس شرکت سهامی عام دو نسخه اظهارنامه دو نسخه اساسنامه (توضیح اینکه از طرح اساسنامه این مجلد میتوان بعنوان اساسنامه استفاده نمود و در این مرحله در ماده ٦ اساسنامه سرمایهای که در هنگام پذیرهنویسی تعهد شده به اضافه ٢٠% سرمایه تعهد شده توسط مؤسسین قید گردد.) دو نسخه صورتجلسه مجمع عمومی مؤسسین دو نسخه صورتجلسه هیات مدیره (تعداد مدیران حداقل پنج نفر میباشد) آگهی دعوت مجمع مؤسسین در روزنامه تعیین شده فتوکپی شناسنامه مدیران (در مورد اشخاص حقوقی ارائه برگ نمایندگی الزامی است) گواهی بانکی مبنی بر واریز حداقل ٣٥% سرمایه شرکت ارائه مجوز یا موافقت اصولی یا مجوز از مراجع ذیصلاح در صورت نیاز یادآوریها: حداقل سرمایه مبلغ پنج میلیون ریال باشد.
حداقل ٢٠% سرمایه تعیین شده توسط مؤسسین تعهد گردد و ٣٥% از میزان تعهد شده پرداخت گردد.
اظهارنامه و طرح اساسنامه و طرح اعلامیه پذیرهنویسی به امضای مؤسسین رسیده باشد.
اخذ و ارائه مجوز از مراجع ذیصلاح در صورت نیاز.
تاریخچه شرکتهای سرمایهگذاری پیدایش شرکتهای سرمایهگذاری در بازارهای مالی به قرن نوزده میلادی بر میگردد.
به طوری که نخستین شرکت سرمایهگذاری در سال 1822 با نام Societe General در بلژیک آغاز به کار کرد و طی قرن نوزدهم اینگونه شرکتها در بسیاری از کشورهای اروپایی تأسیس شده و در اواخر همان قرن در انگلیس نیز رواج یافت.
شکلگیری شرکتهای سرمایهگذاری با سرمایه بسته در آمریکا از سال 1893 آغاز شد و تا دوران جنگ جهانی اول نضج گرفت؛ لیکن اولین شرکت سرمایهگذاری مشترک در سال 1924 با سرمایه 50،000 دلار توسط سه نفر از دستاندرکاران بازار سرمایه در بوستون تأسیس گردید.
رشد داراییها و سهامداران شرکت فوق طی دوره یک سال شگفتانگیز بود به طوری که متجاوز از دویست سرمایهگذار وجوهی معادل 392،000 دلار را در اختیار مدیران پرتفوی قرار دادند.
روند سرمایهگذاری در سهام آنان به گونهای است که امروزه منابع 7 تریلیون دلاری مربوط به 83 میلیون نفر سهامدار در سطح آمریکا را در اختیار دارند و همچنین 8/4 تریلیون دلار وجوه سرمایهگذاران در سایر کشورهای جهان در اختیار 53،450 شرکت سرمایهگذاری مشترک قرار دارد.
شرکتهای سرمایهگذاری شرکتهای سرمایهگذاری یکی از واسطههای مالی در بازار سرمایه میباشند که با دریافت وجوه مازاد مردم از طریق فروش سهام، آن را تحت یک مدیریت حرفهای قرار داده و با خرید اوراق بهادار سنتی بر افزایش ثروت سهامداران میکنند.
در شرکتهای سرمایهگذاری فقط سرمایه مورد توجه قرار میگیرد، نه شخص سرمایهگذار.
زیرا در این نوع شرکتها مسئولیت هر یک از سهامداران در مقابل اشخاص ثالث به حصه خود که (سهم) نامیده میشود محدود میگردد.
از مشخصات بارز این نوع شرکتها قابل انتقال بودن سهام است و با فوت سهامدار اوراق سهام به وراث وی منتقل میگردد.
در شرکتهای سرمایهگذاری پس از فوت، ورشکستگی یا ممنوعیت قانونی و قضایی سهامدار، شرکت همچنان به حیات خود ادامه میدهد.
شرکتهای سهامی خاص و عام و شرکتهای مختلط سهامی و تعاونی جزو شرکتهای سرمایهگذاری محسوب میشوند.
هدف شرکتهای سرمایهگذاری هدف از ایجاد شرکت سرمایهگذاری عبارت است از: تأسیس, خرید, مشارکت, تأمین منابع مالی و سرمایهگذاری در انواع شرکتها, مؤسسات و واحدهای صنعتی و معدنی, کشاورزی, خدماتی و انجام فعالیتهای مالی و اعتباری در داخل کشور و همچنین انجام کلیه خدمات مشاورهای در زمینههای تولید, سرمایهگذاری, توسعه و تکمیل, برنامهریزی و بودجهبندی, تأمین منابع مالی, بازاریابی و طراحی سیستمهای مدیریتی, سرمایهگذاری در خارج از کشور به صورت مشارکتی و قبول و اعطاء نمایندگی و انجام کلیه عملیات دیگری که به طور مستقیم و غیرمستقیم برای تحقق اهداف مزبور لازم میباشد.
شرایط اختصاصی پذیرش شرکتهای سرمایهگذاری شرکتهای سرمایهگذاری و شرکتهای مالکیتی و مدیریتی از جمله شرکتهایی هستند که شرایط پذیرش آنها بسته به نوع شرکت ذکر شده است.
شرکت سرمایهگذاری به شرکتی گفته میشود که هدف آن اعمال مدیریت در شرکتهای سرمایهپذیر نیست که خود به دو نوع سرمایهگذاری ویژه و سرمایهگذاری تقسیم میشود، اما شرکتهای مالکیتی و مدیریتی شرکتهایی را شامل میشود که میزان مالکیت آنها در سهام شرکتهای سرمایهپذیر امکان اعمال مدیریت و یا اعمال نفوذ قابل ملاحظه را فراهم میکند و به شرکتهای هلدینگ معروف هستند.
در شرکتهای سرمایهگذاری ویژه باید همواره 100 درصد منابع (مجموع OE و بدهیهای بلندمدت) به سرمایهگذاری در اوراق بهادار و سپردههای بانکی اختصاص یابد.
این شرکتها نباید بیش از پنج درصد منابع را در یک شرکت سرمایهگذاری کنند و میزان سرمایهگذاری بیش از پنج درصد سرمایه، سرمایهپذیر نباشد.
ضمن این که با شرکتهای سرمایهپذیر نباید مدیرعامل یا اعضای هیأتمدیره مشترک داشته باشند و حداقل دو نفر از اعضای هیأتمدیره دارای سوابق علمی و تجربی مالی باشند.
شرکتهای سرمایهگذاری، شرکتهایی هستند که همواره باید حداقل 80 درصد منابع (مجموع OE و بدهیهای بلندمدت) به سرمایهگذاری در اوراق بهادار و سپردههای بانکی تخصیص یابد و این شرکتها نباید بیش از 10 درصد منابع را در یک شرکت سرمایهگذاری کنند و میزان سرمایهگذاری بیش از 10 درصد سرمایه، سرمایهپذیر نباشد.
همچنین اعضای هیأتمدیره این شرکتها هم نباید با شرکتهای سرمایهپذیر مشترک باشد، اما در شرکتهای مالکیتی و مدیریتی باید همواره حداقل 80 درصد منابع و بدهیهای بلندمدت به سرمایهگذاری در اوراق بهادار و سپردههای بانکی تخصیص یابد.
ضمن این که این شرکتها نیز مجاز نیستند بیش از 10 درصد منابع را در یک شرکت سرمایهگذاری کنند و میزان سرمایهگذاری بیش از 10 درصد سرمایه، سرمایهپذیر نباشد و همچنین باید دارای صورتهای مالی حسابرسی شده یک دوره مالی باشند.
ضوابط اختصاصی پذیرش شرکتهای سرمایهگذاری الف) شرکتهای سرمایهگذاری 1- در هنگام پذیرش و درج و تا زمانی که نام شرکت سرمایهگذاری در فهرست نرخهای بورس درج است، همواره باید حداقل 80 درصد از منابع شرکت به سرمایهگذاری در سهام و اوراق مشارکت شرکتهای پذیرفته شده در بورس، اوراق مشارکت دولتی و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و سپردههای بانکی تخصیص یابد.
تبصره: منظور از منابع، مجموع حقوق صاحبان سهام، بدهیهای بلندمدت اعم از تسهیلات دریافتی و غیره میباشد.
2- این شرکتها نباید بیش از 10 درصد منابع خود را به مصرف خرید سهام یک شرکت برسانند، مضافاً این که سرمایهگذاری در هر شرکت سرمایهپذیر از 10 درصد سرمایه شرکت سرمایهپذیر بیشتر نباشد.
تبصره: شرکتهای سرمایهگذاری موظفاند در صورت رساندن میزان سرمایهگذاری خود در شرکتهای سرمایهپذیر به سقفهای فوق، مراتب را به سازمان بورس اعلام نمایند.
3- مدیرعامل و هیچیک از اعضای هیأتمدیره شرکت، همواره نبایستی عضو هیأتمدیره یا مدیرعامل و یا نماینده شخص حقوقی عضو هیأتمدیره شرکتهای سرمایهپذیر باشند.
ب) شرکتهای سرمایهگذاری ویژه 1- در هنگام پذیرش و درج و تا زمانی که نام شرکت سرمایهگذاری در فهرست نرخهای بورس درج است، همواره باید 100 درصد از منابع شرکت به سرمایهگذاری در سهام و اوراق مشارکت شرکتهای پذیرفته شده در بورس و اوراق مشارکت مورد تأیید بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و سپردههای بانکی تخصیص یابد.
2- پذیرش شرکتهای سرمایهگذاری ویژه، بدون در نظر گرفتن بند 4 مواد 2 و 4 "آییننامه شرایط و ضوابط پذیرش سهام در بورس اوراق بهادار،" انجام خواهد شد.
3- این شرکتها نباید بیش از 5 درصد منابع خود را به مصرف خرید سهام یک شرکت برسانند.
مضافاً این که سرمایهگذاری در هر شرکت سرمایهپذیر از 5 درصد سرمایه شرکت سرمایهپذیر بیشتر نباشد.
4- حداقل 2 نفر از اعضای هیأتمدیره میباید دارای سوابق علمی و تجربی مالی باشند.
5- مدیرعامل و هیچیک از اعضای هیأت مدیره شرکت، نمیتوانند عضو هیأتمدیره یا مدیرعامل هیچیک از شرکتهای سرمایهپذیر خود باشند.
ضوابط اختصاصی پذیرش شرکتهای هلدینگ 1- در هنگام پذیرش و درج و تا زمانی که نام شرکت در فهرست نرخهای بورس درج است، همواره حداقل 80 درصد از منابع مالی شرکت به سرمایهگذاری در بنگاههای اقتصادی، اوراق مشارکت مورد تأیید بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و اوراق مشارکت شرکتهای پذیرفتهشده در بورس و سپردههای بانکی تخصیص یافته باشد.
2- طبقهبندی شرکتهای هلدینگ، پس از پذیرش در بورس، برپایه "ضوابط کلی طبقهبندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" انجام خواهد شد.
شرایط عمومی 1- خرید اموال منقول و غیرمنقول منحصراً بهمنظور استفاده جاری و نه به قصد فروش، در حد نیازهای متعارف در شرکتهای سرمایهگذاری و هلدینگ بلامانع بوده و این شرکتها نمیتوانند در خرید و فروش کالا به قصد انتفاع مشارکت نمایند.
2- شرکتهای سرمایهگذاری گروه اول، پس از پذیرش در بورس و مادام که در بورس فهرست شدهاند، نمیتوانند اهداف سرمایهگذاری و سیاستهای تعیینشده در اساسنامه خود را تغییر دهند.
تغییر اساسنامه مستلزم پذیرش مجدد در بورس است.
3- کلیه شرکتهای پذیرفتهشده مکلفاند وضعیت و نام شرکت خود را با ضوابط این آییننامه تطبیق دهند.
4- مدیران عامل و اعضای هیأتمدیره شرکتهای سرمایهگذاری که مفاد این آییننامه را رعایت نکنند، مشمول "آییننامه ضوابط مدیران شرکتهای پذیرفتهشده در بورس" خواهند شد.
آن گـروه از واحدهای تجـاری که طبق الزامات استاندارد حسابداری شمـاره 14 با عنوان "نحوه ارائه داراییهای جاری و بدهیهای جاری"، داراییهای جاری و غیرجاری را در صورتهای مالی خود تفکیک میکنند باید سرمایهگذاریهای جاری را به عنوان دارایی جاری و سرمایهگذاریهای بلندمدت را به عنوان دارایی غیرجاری منعکس کنند.
آن گروه از واحدهای تجاری که طبق استانداردهای حسابداری خاص یا مفاد قوانین آمره داراییهای جاری و غیرجاری را در ترازنامه تفکیک نمیکنند باید به منظور تعیین مبلغ دفتری سرمایهگذاریها، بین آنها تمایز قائل شوند و مبلغ دفتری سرمایهگذاریها تعیین کنند.
بر اساس تعریف سرمایهگذاری بلندمدت، سرمایهگذاری فقط زمانی به عنوان بلندمدت طبقهبندی میشود که قصد نگهداری آن برای مدت طولانی به وضوح قابل اثبات باشد یا اینکه در عمل محدودیتهایی در توانایی واگذاری آن توسط واحد تجاری وجود داشته باشد.
این اصل صرفنظر از اینکه سرمایهگذاری مورد نظر سریعالمعامله در بازار باشد یا نباشد، مصداق دارد.
بنابراین سرمایهگذاری بلندمدت مشتمل بر موارد زیر است: الف.
سرمایهگذاری در واحد تجاری فرعی و وابسته یا تسهیلات بلندمدت اعطایی به این واحدها؛ ب.
سرمایهگذاریهایی که اساساً جهت حفظ، تسهیل و گسترش فعالیت یا روابط تجاری موجود انجام شده است (این سرمایهگذاریها اصطلاحاً سرمایهگذاریهای تجاری نام گرفته است).
ج.
سرمایهگذاریهایی را که نمیتوان واگذار کرد، یا بدون تأثیر عمده بر فعالیتهای واحد تجاری قابل واگذاری نیست.
د.
سرمایهگذاریهایی که با قصد استفاده مستمر توسط واحد تجاری نگهداری میشود و هدف آن نگهداری پرتفویی از سرمایهگذاریها جهت تأمین درآمد و یا رشد سرمایه برای صاحبان سرمایه واحد تجاری است.
تنها در شرایطی که معیارهای پیشگفته احراز شود، سرمایهگذاری را میتوان بلندمدت تلقی کرد.
این واقعیت که یک سرمایهگذاری برای مدت نسبتاً طولانی نگهداری شده است، لزوماً به معنای بلندمدتبودن سرمایهگذاری نیست.
در سایر موارد که معیارهای مزبور احراز نگردد، سرمایهگذاری (اعم از سریعالمعامله در بازار یا سایر) به عنوان سرمایهگذاری جاری طبقهبندی میشود.
تعریف سرمایهگذاری سریعالمعامله در بازار، در برگیرنده دو شرط اصلی است.
اول وجود بازاری فعال که آزاد و قابل دسترس باشد و دوم اینکه قیمتهای معاملاتی درچنین بازاری معلوم باشد و علنی اعلام شود.
بهعلاوه قیمت اعلامشده باید بهگونهای قابل اتکا بیانگر قیمتی باشد که بتوان بر اساس آن معامله کرد.
در صورت تحقق این شرایط، سرمایهگذاری یک "سرمایهگذاری سریعالمعامله در بازار" است.
در عمل، مفهوم عبارت "سریعالمعامله در بازار" ممکن است برای واحدهای تجاری مختلف یکسان نباشد.
بنابراین به دلیل تفاوت در میزان دسترسی به بازار و در دسترس بودن قیمتهای اعلامشده، یک سرمایهگذاری که هنگام نگهداری توسط برخی مؤسسات خدمات مالی خاص، سریعالمعامله در بازار تلقی شود، ممکن است برای دیگر واحدهای تجاری اینچنین نباشد.
سرمایهگذاری سریعالمعامله در بازار را، هم میتوان به عنوان سرمایهگذاری جاری طبقهبندی کرد و هم در مواردی آن را سرمایهگذاری بلندمدت تلقی کرد.
برخی از واحدهای تجاری ممکن است به موجب استانداردهای حسابداری خاص یا مفاد قوانین آمره، ترازنامه خود را مطابق فرم از پیش تعیینشدهای که بین داراییهای جاری و غیرجاری تمایزی قائل نمیشود، تهیه کنند.
بسیاری از واحدهای تجاری، نظیر بانکها و شرکتهای بیمه که در رشتههای مالی فعالیت میکنند، هرچند ممکن است قصد واگذاری داراییهایشان را طی عملیات جاری نداشته باشند، با این حال معمولاً بسیاری از سرمایهگذاریهای خود را به عنوان منابعی تلقی میکنند که در صورت لزوم، میتوان آنها را جهت عملیات جاری بکار گرفت.
با این حال این واحدهای تجاری ممکن است دارای سرمایهگذاریهایی باشند که علیالاصول سرمایهگذاری بلندمدت تلقی شود.
بنابراین بسیاری از این واحدهای تجاری در تجزیه و تحلیل سرمایهگذاریهای خود و انتساب مبلغ دفتری به آنها، خصوصیات سرمایهگذاری را از نظر جاری یا بلندمدت بودن، مبنای کار قرار میدهند.
ارتباط واحد سرمایهگذار و واحد سرمایهپذیر سرمایهگذاری در سایر واحدهای تجاری، ابزاری رایج برای گسترش دامنه فرصتها یا فعالیتهای یک واحد تجاری است.
در مواردی ارتباط بین واحد سرمایهگذار و واحد سرمایهپذیر از ارتباط معمول بین واحد تجاری و سهامدار، فراتر نمیرود.
اما در موارد دیگر، ارتباطی خاص بین واحد سرمایهگذار و واحد سرمایهپذیر وجود دارد که ویژگی آن، توان واحد سرمایهگذار در کنترل یا اعمال نفوذ بر سیاستهای مالی و یا عملیاتی واحد سرمایهپذیر است.
در مواردی که چنین ارتباط خاصی بین واحد سرمایهگذار و واحد سرمایهپذیر وجود دارد، واحد سرمایهپذیر یک واحد تجاری فرعی یا یک واحد تجاری وابسته (طبق تعاریف این استاندارد) است.
تفاوت بین واحد تجاری فرعی و واحد تجاری وابسته، عموماً در میزان توانایی واحد سرمایهگذار برای اعمال نفوذ در سیاستهای مالی و عملیاتی واحد سرمایهپذیر است.
در مورد واحد تجاری فرعی، توان اعمال نفوذ به دلیل کنترل واحد سرمایهگذار بر واحد سرمایهپذیر فراگیر است.
در مورد واحد تجاری وابسته، توان اعمال نفوذ، کمتر از تسلط فراگیر است و واحد سرمایهگذار فاقد کنترل بر واحد سرمایهپذیر میباشد.
برای اینکه یک واحد سرمایهپذیر به عنوان واحد تجاری وابسته شناخته شود باید نفوذ واحد سرمایهگذار بر آن، قابل ملاحظه باشد.
مدیریت سرمایهگذاری اگر مدیریت را انجام کار با و به دلیل بودجه دیگران تعریف نماییم برای هدایت پولهایمان به سوی سرمایهگذاریها (مثل سرمایهگذاری در سهام) هم نیاز به دانش شخصی و هم نیاز به افرادی داریم که به ما در این راه کمک کنند.
در حقیقت مدیریت سرمایهگذاری به فرآیند مدیریت کردن پول (Money) اطلاق میشود و مدیریت پول, نحوه هدایت وجوه را به سوی داراییهای مالی و فیزیکی میطلبد.
در عمل سرمایهگذاران را به دو نوع تقسیم میکنیم: سرمایهگذاران خرد و سرمایهگذارن نهادی.
بنابراین برای مدیریت سرمایهگذاری نیاز به اهداف و استراتژیها و سیاستهایی داریم.
میتوان وجوه را به دو گونه در جهت رسیدن به هدف سرمایهگذاری هدایت کرد: اول: استراتژی منفعل؛ که در آن فرد به بزرگان بازار نگاه میکند و پرتفوی خود را مثل آنها تشکیل میدهد و با بزرگان بازار در حرکت است و یا این که با راهنمایی و خدمات مشاورهای اقدام به ایجاد سبد سهام میکند.
دوم : استراتژی فعال؛ که در آن کل بازار را تجزیه و تحلیل کرده و از بین صنایع و شرکتهای تجزیه و تحلیل شده, با توجه به نتایج, اقدام به ایجاد سبد سهام میکند.
توصیه میشود که افراد و خرده سرمایهگذاران از استراتژی اول استفاده کنند و نهادها و حرفهایها از استراتژی دوم.