مقدمه
پیامبر اکرم«صلى الله علیه وآله» در مورد حسین«علیهالسلام» مىفرماید: حسین سبط من الاسباط ; حسین امتى از امتهاست; یعنى ایشان امام حسین«علیهالسلام» را فرد نمىداننى. وقتى امام حسن«علیهالسلام» راه و چارهاى جز صلح نمىبیند - با وجود اینکه بارها به مردم گفته بودند: نیکوترین کارها نزد من شمشیر کشیدن در مقابل بنى امیه است، اما صلاح نمىبینم این کار را انجام دهم - عدهاى از مسلمانها سرزنشش مىکنند که تو ما را خوار و ذلیل کردى ؟ و آن مىشود که شد. در واقعه کربلا نیز امت اسلامى در برابر حرکت امام حسین «علیهالسلام» سه گروه مىشوند: گروهى که تا آخر روز عاشورا با امام مىمانند. گروهى که امام را تنها مىگذارند و بهانههاى گوناگون مىآورند و گروهى که بى تفاوت درباره ایشان بودند. حال ما خودمان را باید در آیینه افکار حسین «علیهالسلام» ببینیم، تا چه حد براى ماندن اسلام و ایمان حاضر به ایثار هستیم. بعد از انقلاب اسلامى بسیارى از مسائل براى ما روشن شد. ببینیم ما چقدر براى انقلابمان تبلیغ مىکنیم در زمانى که هر 24 ساعتحداقل یک کتاب علیه انقلاب نوشته مىشود، چقدر مطالعه مىکنیم - علاوه بر واحدهاى درسى تا در برابر آن تهاجمات مسلح شویم. اگر امروز آگاه نباشیم خیلى سریع این کتابها وارد جامعهمان مىشود و ما در برابر آنها ناتوان مىمانیم. امتى نباشیم که در بینمان حسین را ذبح کنند و بعد ما متوجه شویم. سعى کنیم باطن خود را با اهل بیت گره بزنیم و عشق اهل بیت را در روح فرزندانمان زنده کنیم. دشمنان اسلام بخصوص معاویه در زمان حضرت على ، امام حسن و امام حسین(:) خیلى از جهالت و غفلت مردم بر علیه اسلام استفاده کردند، اما غفلت مردم از خیانت معاویه ضربه بیشترى به اسلام زد. مردم همه معاویه و خاندانش را که طالب جاه و مقام بودند، مىشناختند و مىدانستند که امام حسین حق است ولى غفلتشان آن وقایع را پدید آورد.