وعظ و موعظه، در انقلاب افکار و دگرگون ساختن اندیشه های مردم آن اندازه تأثیرگذار است که خداوند متعال یکی از راه های دعوت به پروردگار و ابلاغ دین حق را برای حضرت محمد (ص)، موعظه حسنه قرار داده است و از آن زمان پیامبر (ص) خطابه هایی بسیار رسا و غرّا را در جمع افراد مکه و مدینه برای دعوت به اسلام بیان داشتند.
مواعظ رسول گرامی اسلام (ص) و استفاده از فن خطابه به منظور یک ابزار تربیتی تأثیرگذار، پس از آن حضرت نیز دنبال شد و در مدت زمان کوتاهی به اوج خود رسید. خطبه های معروف حضرت فاطمه(س) در مسجد مدینه و خطبه ها و مواعظ حضرت علی(ع) و دیگر ائمه معصومین که با بیانات مختلف به موعظه و نصیحت خلق می پرداختند نشان از سابقه وعظ در دین اسلام و ادامه راه آن حضرت در به کار بردن مواعظ حسنه برای ارشاد و هدایت دارد.
مجالس وعظ و خطابه صوفیان، مکانی بود که در آن شیخ و مریدان، صوفیان و غیرصوفیان یکدیگر را بیشتر از زمان های دیگر می دیدند و پیوند مستحکم تری با یکدیگر می یافتند در این مجالس پیر و مرشد، خطاب به مریدان خود و نیز مردم عادی سخن می گفت که اغلب سرشار از ذوق و حال بود و ایراد این گونه سخنرانی های صوفیانه، باعث می شد که برخی از حاضران مجالس به آیین تصوف و عرفان علاقه مند شوند و به جمع صوفیان بپیوندند.
از آنجا که هدف از این سلسله گفتارها بازداشتن مردم از انجام دادن کارهای ناشایست، و پرداختن به نیکی ها و متوجه کردن آنان به خداوند بود، این مجالس به انگیزه ارشاد و نصیحت، معرفت گفتن و وصیّت کردن برگزار می گردید.
مجالس ابوسعید ابی الخیر به انگیزه ارشاد و نصیحت مستمعان تشکیل می شد و محور اساسی تعالیم وی مبارزه با نفس و هواهای نفسانی و پرهیز از ریا و ریاکاری بود و مجالس مولانا جلال الدین علاوه بر ارشاد بیشتر به قصد معرفت و معانی گفتن برگزار می شد.