هر گاه محیط اطراف خود را می نگریم. هستی و موجودات گوناگون آنرا می بینیم،سپس در دیده های خود کاوش می کنیم و گاه دست به قلم می بریم و یافته ها و اندیشه های خود را می نگاریم،این سوال پیش می آید: براستی این کیست که مینگرد و مینگارد؟براستی این چه حقیقتی است که کاوش می کند و یافته ها را با یکدیگر مقایسه می کند، بعضی موجودات را ضعیف و بعضی را قوی تر و کاملتر می یابد و انسان را از همه موجودات هوشمندتر و کاملتر می یابد و در بین افراد بشر، انسان دانا را ازنادان برترمی داند؟
کیست که دست به قلم میبرد و اطلاعات را طبقه بندی می کند و بعد از آنها بهره برداری می کند؟ این چه حقیقتی است که در بین یافته های خود قدم برداشته و آنها را نسبت به یکدیگر مقایسه می کند؟ موجودات را شناسایی نموده و از یکدیگر تفکیک می کند وهمه هستی را به خدمت میگیرد؟
چه خوب است بدانیم، این کیست که می شنود و می بیند و فکر می کند ،آنگاه در شنیده ها و دیده ها و تفکرات خود سفر می کند؟
گیاه شناسی که به شناسایی گیاه، خاک و اصلاح بذرو... می پردازد، تحقیق می کند ،می آموزد و اطلاعات خود را به دقت ثبت می کند، چرا هرگز از حقیقت وجود خود، آن حقیقتی که سالها آموخت و فهمید و تمیز داد، سوال نکند؟از من کیستم که می فهمم ؟ و من کیستم که تحقیق می کنم؟