مقدمه :
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت ب الاسلام دنیا
سلام برغدیر، سلام بر روز انتخاب برتر، سلام بر عید بزرگ خدا، سلام بر انتخاب شونده در روز غدیر، سلام بر مولا و پیشوای منتخب درود و سلام بیکران حضرت حق بر پیامبر رحمت و منادی رسالت الهی حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ص) و بر جانشنین بر حق او که قرآن این کتاب آسمانی جانشینی به آن اذعان دارد.انما ولیکم الله و رسول و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکوه و هم راکعون
و در سوره مائده آیه 67 می فرماید:یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک
و سلام بر ائمه هدی ، پیشوایان بزرگ الهی و چراغ هدایت انسانها بسوی پروردگار.
غدیر روز روشن کردن حق است.
غدیر روز عهد و پیمان است.
غدیر روز بیان حقایق ایمان است.
غدیر روز راندن شیطان است.
غدیر روز رهنمونی به رهنمایان است.
و غدیر روز کامل شدن دین است.
18 ذی حجه از حساس ترین روزهایی است که تاریخ در خود دیده و در دل خود نگه داشته است.
حماسه غدیر از مهمترین وظریف ترین موقعیت های جهان اسلام به شمار می رود چرا که روز انتخاب الهی مولی الموحدین علی بن البیطالب (علیه السلام) به جانشینی پیامبر گرامی اسلامی می باشد.
هر کس مرا مولا و آقایش بخواند باید علی را رهبر و مولا بداند
از پیش خود هرگز نکردم انتصابش بر خلق کرده ذات خالق انتخابش
روز انتخاب بزرگ مردی که پیامبر گرایم اسلام (ص) فرمودند: علی ریسمان استوار خدا و دستگیره مستحکم اوست که گسستگی ندارد.
او نشان بزرگ الهی است که نشان دین و نور و روشنایی و هدایت است.
علی که اصل دین، مشعل ایمان، پرچم هدایت، رهبر سپیدرویان، ستون دین ، صدیق اکبر، محدث امت، کشتی نجات، سرور اوصیاء ، سرور شهیدان، بهترین انسانها، رحمت خدا بر بندگان، صاحب حوض کوثر، قسیم نارو الجنه است،در این روز مبارک بدستور خداوند متعال با ابلاغ پیام وحی به قلب رسول گرامی اسلام،فرمان نصب او را به خلافت ابلاغ نمود.
اعلام و ابلاغ این واقعه مهم در حضور جمعیتی که نقل تاریخ در مرود آن مختلف است.
که به نقلی نود هزار نفر به نقلی دیگر صد و چهارده هزار و به نقل دیگر صد و بیست هزار نفر، حضور داشتند و کاتبان حدیث که علامه امینی صاحب الغدیر صحابه پیامبر را صدو پنجاه نفر شمرده است این که این حدیث را نقل نموده اند.
این دستور خداوند در مکه بر پیامبر چنین ابلاغ شد :نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیاء را به علی بن ابی طالب بسیار که او نخستین مومن است.
من زمین را بدون عالمی که اطاعت من و ولایتم با او شناخته شود و حجت پس از پیامبر باشد رها نخواهم کرد.
کاروان بزرگ که به منطقه غدیر خم رسید پیامبر مسیر حرکت خود ره به سمت راست و به سوی غدیر برگرداند و فرمودند: أیها الناس أجیبوا داعی اله انا رسول الله ای مردم دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم و این خود کنایه از فرا رسیدن هنگام ابلاغ پیام مهمی بود.
مقارن ظهر روز 18 ذی حجه – بعد از اقامه نماز جماعت پیامبر گرامی اسلام بر فراز منبر رفتند و حضرت علی (علیه السلام) نیز یک پله پائین تر ایستاده بودند حضرت شروع کردند به سخنرانی که قریب صد و بیست هزار نفر اجتماع کرده و منتظر شنیدن این پیام هستند.
آنچه که حضرت ایراد فرمودند را میشود در یازده بخشش ترسیم نمود.
1ـ حمد و ثنای الهی.
2ـ فرمان الهی برای مطلبی بسیار مهم.
3ـ اعلام رسمی ولایت و امامت ائمه معصومین علیهم السلام 4ـ معرفی و بلند نمودن دست مولی الموحدین امیر مومنان به عنوان جانشین خود.«من کنت مولا فهذا علی مولاه» 5ـتأکید و توجه همه امت اسلامی به مسئله مهم و سرنوشت ساز امامت.
6ـ گوش زد نسبت به کارشکنی های دشمنان و منافقان .
7ـ آثار دوستی و دشمنی با اهل بیت علیهم السلام.
8ـ اوصاف و ویژگی های حضرت حجهبن الحسن (علیه السلام) 9ـ فراخواندن امت به بیعت نمودن با حضرت امیر (علیه السلام) 10ـ بیان و حلال و حرام.
11ـقرائت متن و اعتراف حضار به آن در مورد ولایت و اطاعت از دوازده امام معصوم (علیه السلام).
آنچه که بعد از خطبه بسیار شیوا و مهم پیامبر رخ داد تبریک گفتن جماعت و بویژه سران قبائل و کلیه مردمان حاضر بود که صدای بلند فریاد کشیدند آری شنیدم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و با جان و دستمان اطاعت می کنیم- ابراز احساسات و فریاد های شادی مردم که از هر سوبر می خاست، شکوه و ابهت بی مانندی به آن اجتماع بزرگ می بخشید.
در ادامه برنامه غدیر – در خواست حسان بن ثابت بود که از حضرت خواستند تا شعری که درباره حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) به مناسبت این حماسه سروده اند قرائت نماید که جضرت فرمودند شعرت را بخوان بعد از قرائت شعر در وصف غدیر و علی پیامبر گرامی اسلام فرمودند.
ای حسان مادامی که با زبانت از ما دفاع می کنی از سوی روح القدس مؤیدخواهی بود.
این حادثه تاریخی چنان مهم و در خود توجه بود که در سینه ها جای گرفت تا آنجا که عده زیادی خطبه غدیر یا قسمتی از آن را حفظ کردند و برای نسل های در آینده به یادگار گذاشتند.
از ویژگی های دیگر این حدیث، این است شاهدان فراوانی دارد مسلمانان سراسر جهان از دور و نزدیک در صحه الوداع در کنار پیامبر گرامی اسلام (ص) در غدیر خم بودند و شنیدند که پیامبر چه می فرمایند.
و پس از حادثه غدیر و بازگشت حاجیان به شهر و کشور خویش این حقیقت جاودانه در دل ها و تاریخ اسلام ثبت گردید.والحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین مولایه امیر المؤمنین (علیه السلام) و الائمه الاطهار (علیهم السلام).
برخی فرازهای خطابه غدیر در شئون علی علیه السلام .
1) در شان ولایت ...
من کنت مولاه فهذا علی مولاه...
2) برادری و وصایت و جانشینی در امت .
...
ان اقوم فی هذا المشهد فاعلم کل ابیض و اسود ان علی ابن ابیطالب اخی و وصیی و خلیفتی علی امتی و الامام من بعدی ، الذی محله منی محل هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد الله و رسوله ...
(مرا امر نمود) که بایستم دراین مشهد (بلندی محل مشاهده) و اعلام کنم به هر سپید و سیاه که علی ابن ابیطالب علیهما السلام برادر و وصی و جانشین من در امتم و امام بعد از من است ، همان که جایگاهش نسبت به من جایگاه هارون به موسی است و جز این که بعد از من نبی نیست و او ولی شما بعد از خدا و رسولش است .
3) امام و ولی واجب الاطاعه من الله ...
ان الله قد نصبه لکم ولیا و اماما فرض طاعته علی المهاجرین و الانصار و ...
اینکه خداوند او را نصب نمود بر شما (کار من نیست امر خداست) بعنوان ولی و امام که واجب است اطاعتش بر مهاجرین و انصار و تابعین و ...
4) در امامت و ولایت علی و فرزندانش علیهم السلام تا قیامت .
ثم من بعدی علی ولیکم و امامکم بامر الله ربکم ثم الامامه فی ذریتی من ولده الی ...
(ولایت از آن خداست و سپس من و سپس ) بعد از من علی امام شما و ولی شما به امر خداوند است (امر خدا نه خواست شخصی من) سپس امامت در نسل من از فرزندان اوست تا (قیامت و) ...
5) در علم به کتاب و حلال و حرام خدا .
و انا افضیت بما علمنی ربی من کتابه و حلاله و حرامه الیه ....
و من تفویض نمودم به او (به علی علیه السلام) آنچه را که خدا از علوم قران و حرام و حلال آن به من آموخته بود ....
.
6) در همه علوم .
....ما من علم الا و قد علمته علیا ...
هیچ علمی نیست مگر اینکه آن را به علی آموختم ...
7) جانشینی در امامت (پیشوایی) ....
انه امام من الله ...
او امامی از جانب خداست (نه از جانب من بل فرمان خداست) ....
8) در فضلیت (برتری) ....
فانه افضل الناس بعدی ...
.....
چراکه او برترین مردم بعد از من است .
(یعنی من برترین مخلوق و علی علیه السلام بعد از من برترین مخلوق خداست) .....
» بزرگترین عید خدا اگر بخواهیم با زبان روایات اسلامی سخن بگوییم باید روز غدیر را بزرگترین عید خدا بدانیم.عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم : یوم غدیر خمّ افضل اعیاد امتی و هو الیوم الذی أمرنی الله تعالی ذکره فیه بنصب اخی علی بن ابی طالب علماً لأمتی یهتدون به من بعدی و هو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین و اتّم علی امتی فیه النعمه و رضی لهم الاسلام دیناً.
(1) از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: روز غدیر خم بهترین عیدهای امت من است.
و آن روزی است که خداوند به من فرمان داد برادرم علی بن ابیطالب را به جانشینی خود نصب کنم و مردم پس از من به وسیله او هدایت شوند.
روز غدیر روزی است که خداوند دین را کامل و نعمتش را بر امتم تمام کرد و رضایت داد که اسلام آیین شان باشد!
عن عبدالرحمن بن سالم عن ابیه قال سألت ابا عبدالله علیه السلام هل للمسلیمن عید غیر یوم الجمعه والاضحی والفطر؟
قال نعم، اعظمهما حرمه.
قلت و ایّ عید هو جعلت فداک؟
قال الیوم الذی نصب فیه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین علیه السلام و قال من کنت مولاه فعلیّ مولاه.
قلت و ایّ یوم هو؟
قال...
یوم ثمانیه عشر من ذی الحجّه.
(2) از امام صادق علیه السلام سؤال شد آیا مسلمانان غیر از روز جمعه و فطر و قربان عید دیگری ندارند؟
فرمود عیدی بزرگتر از آن را دارند.
پرسیدم کدام است؟
فرمود روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امیر المؤمنین علیه السلام را به ولایت منصوب کرد و فرمود هرکه من مولای او بودم پس از من علی مولای اوست.
پرسیدم در چه روزی این اتفاق افتاد؟
فرمود:...
در روز هیجدهم ذی الحجّه.
روز غدیر نه تنها روز امیر المؤمنین به شمار میرود، بلکه روزی است که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعلق دارد، و اصولا باید بگویم غدیر یوم الله و روز خداست.
چون خدا و رسول و امیرالمؤمنین باهماند و از یکدگیر جدایی ندارند.
خداوند در وصف این روز فرموده است: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً.
(3) امروز دینتان را کامل، نعمتم را تمام و آیین اسلام را برای شما برگزیدم.
بر طبق این آیه اسلام زمانی به کمال خویش رسید که فریضه ولایت علی علیه السلام اعلام شد.
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: وکانت الفرائض ینـزل منها شی بعد شی، تنـزل الفریضه ثم تنـزل الفریضه الاخری و کانت الولایه آخر الفرائض فانزل الله عزوجل: الیوم اکملت ...
یقول الله عز وجل: لا أنزل علیکم بعد هذه الفریضه فریضه، قد اکملت لکم هذه الفرائض.
(4) احکام و واجبات یکی پس از دیگری نازل میشد و ولایت آخرین آنها بود.
چون وقتی این حکم بیان گشت، خداوند آیه الیوم اکملت لکم دینکم...
را نازل کرد و بدین وسیله اعلام داشت که از آن پس فریضهای را نازل نخواهد کرد.
چون پس از نزول این آیه و انتصاب امیرالمؤمنین علیه السلام به جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مردم به مقصود خداوند از آیه: اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم (5) پی بردند و دانستند که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باید از امیر المؤمنین و اولاد طاهرین او علیهم السلام اطاعت کنند.
از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است که فرمود: آخر فریضه انزلها الله الولایه: الیوم اکلمت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناًً، فلم ینزل من الفرائض شیءٌ حتی قبض الله رسوله صلی الله علیه و آله و سلم.
(6) فریضه ولایت آخرین فریضهای بود که خداوند فرو فرستاد و پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را قبض روح فرمود.
1) صدوق، الأمالی، ١٨٨/ ١٩٧.
سید بن طاووس، الاقبال، ٢/٢٦٤.
(2) کلینی، اصول کافی، ٤/١٤٩، ح٣.
(3) سوره مائده، آیه ٣.
(4) قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ١/١٤.
(5) سوره نساء، آیه ٣.
(6) تفسیر العیّاشی، ١/٢٩٢/٢٠.
آموزههای مکتب غدیر آموزههای غدیر به حدی دامنگستر و عمیق است که هیچ کس را یارای درک تمام آن نیست.
اما پارهای از این آموزهها همان است که در گفتار و کردار علی علیه السلام متجلی گردیده است.
به عنوان نمونه توجه خوانندگان را به این عبارت بسیار کوتاه، اما فوقالعاده عمیق جلب میکنم که فرمود: والله لو أعطیت الاقالیم السبعه بما تحت افلاکها علی ان أعصی الله فی نمله اسلبها جلب شعیره، ما فعلت.
به خدا سوگند اگر حکومت اقالیم هفتگانه را هم به من بدهند که بر خلاف دستور خدا پوست جوی را از مورچهای بگیریم، نمیگیرم.
از نکات جالب و ظریف این فرمایش علی علیه السلام آن است که ایشان برای بیان مقصود خویش از واژه «لو» استفاده کرده است.
«لو» از حروف شرط و به معنای اگر است.
با این تفاوت که «اگر» در فارسی دارای معنایی اعم از لو میباشد و به طور یکسان هم بر موارد امکان تحقق شرط به کار میرود و هم بر موارد عدم تحقق آن.
خداوند در قرآن میفرماید: لو کان فیهما آلهه الاّ الله لفسدتا اگر در آسمان و زمین خدایانی غیر از الله بودند، از هم میپاشیدند.
ولی چون این گونه نیست، در نتیجه آسمانها و زمین نیز به حال خود باقی مانده و متلاشی نمیشوند.
همچنین وقتی میگوییم: اگر بال داشتم پرواز میکردم، بدین معناست که حال که بال ندارم امکان پرواز هم ندارم.
بنا بر این مفاد: والله لو اعطیت...
این است که چون حکومت اقالیم هفتگانه را ندارم، محال است که از روی معصیت و برخلاف دستور خدا حتی پوست جویی را از دهان مورچهای بگیرم.
نکته قابل دقت و دیگری که در این کلام علی علیه السلام وجود دارد آن است که ایشان میفرماید: حاضر نیست در مقابل به دست آوردن حکومت بر اقلیمهای هفتگانه حتی بر «یک مورچه» ستم روا دارد و برخلاف دستور خدا، پوست جوی را از دهانش باز گیرد.
چون «تا» در «نمله» تای وحدت است و دلالت بر یک مورچهی واحد میکند.
سومین نکته قابل توجهی که در این جمله وجود دارد، استفاده از واژه «جلب شعیره» است.
جلب شعیره به پوست بسیار نازک روی دانه جو میگویند که بطور خود به خود از آن جدا میشود و میافتد.
یقینا اگر چیزی کمارزشتر از پوست جو وجود داشت، امام فرمانروایی بر اقلیمهای هفت گانه را با آن مقایسه میکرد.
علی علیه السلام با این فرمایش حجت را بر تمام حاکمان و زمامداران تمام کرده و عملکرد همه آنان را به چالش طلبیده است.
حکامی که بخاطر یک وجب زمین، یا ثروتی اندک و یا دستیابی به مقام و متاعهای واهی و پست دنیا، مرتکب هر جنایتی میشوند و هزاران هزار انسان بیگناه و پاکنهاد را به قتل رسانده و خونشان را میریزند.
در منطق غدیر که گرفتن پوست جویی از یک مورچه گناه به حساب میآید، دیگر معلوم است که بدگمانی و اتهامزنی به افراد و کشتن آنان به این بهانه چه جایگاهی دارد.
در مقابل این منطق، منطق بنی امیه و بنی عباس قرار دارد که انسانها را تنها به اتهام دوستی علی علیه السلام میکشتند و با کمترین سؤ ظنّی، مخالفان فکری و عقیدتی خویش را از میان میبردند.
حتی خلفای پیش از علی علیه السلام نیز از همین منطق پیروی میکردند و به اندک بهانهای به سرکوبی مخالفان خود میپرداختند.
در همین راستا، ابوبکر لشکری را به فرماندهی خالد بن ولید عازم سرکوبی مخالفانش کرد و او با بدترین شیوه ممکن و با قساوتی تمام عدهای از مسلمانان را به خاک و خون کشید.
این جنگها گرچه به «جنگهای ردّه» معروف است و تحت عنوان مبارزه با مرتدان صورت میگرفت، ولی اغلب کسانی که بدست خالد به قتل رسیدند از مسلمانان بیگناه بودند و مرتد شدن آنان فقط یک بهانه بود.
علاوه بر آن روشی که خالد بن ولید در جنگ با آنان در پیش گرفت، درست در نقطه مقابل روش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و دستورات اسلام قرار داشت.
این روشها عبارت بود از: کشتن مسلمانان به وسیله پرتاب کردن از ارتفاعات و بلندیها، سوزاندن در آتش، مثله کردن، (قطع اعضا) و انداختن آنان در چاهها.
در صورتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صریحا دستور داده بود حتی سگ هار را نباید مثله کرد.
امام علی علیه السلام در آخرین وصیتش به بازماندگانش ضمن تأکید بر این نکته آنان را از مثله کردن قاتلش برحذر میدارد و میفرماید: فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: ایاکم والمثله ولو بالکلب العقور.
رسول خدا مکررا میفرمود که حتی سگ هار را مثله نکنید ـ چه برسد به انسانـ.
و اینها تنها گوشهای از جنایات خالد بود که به دستور خلیفه اول صورت گرفت.
غدیر و وفور نعمت یکی از نکتههای قابل توجه و مهم این آیه آن است که خداوند اتمام نعمت خویش بر خلق را مرهون و معلول ولایت معرفی کرده و آن دو را به هم ربط داده است.
یعنی همان گونه که کمال دین باولایت تحقق یافت، اتمام نعمت او نیز به اعلان ولایت از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و قبول آن توسط مردم منوط گردید.
و مراد از نعمت کلیه نعمتها، اعم از ظاهری و باطنی مانند عدالت و مساوات و اتحاد و برادری و علم و اخلاق و امنیت روحی و روانی و رفاه و آزادی و امنیت و خلاصه انواع برخورداریها میباشد.
بنا بر این کسانی که کوشیدهاند نعمت را بر اصل شریعت وولایت حمل کرده و صرفاً آن را امری معنوی بدانند، به بیراهه رفتهاند.
(1) زیرا در این آیه سخن از اصل نعمت نیست، بلکه کلام در «اتمام نعمت» است.
در قرآن هرجا سخن از اتمام نعمت به میان آمده، مراد نعمتهایی است که در دنیا نصیب انسان میشود.
در نتیجه باید بگوییم که میان ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و برخورداری از نعمتهای دنیوی ارتباط مستقیمی وجود دارد و یکی از شرائط مهمّ و اصلی رسیدن به جامعهای آزاد و آباد و توأم با عدالت و اخلاق و حاکمیت ارزشها و فضایل معنوی و انسانی آن است که ما به آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر ابلاغ فرمود گردن نهیم و ولایت امیر المؤمنین علیه السلام را در عمل بپذیریم.به عبارت دیگر پذیرش ولایت امیر المؤمنین علیه السلام اثری تکوینی دارد و باعث میشود زمین و آسمان نیز برکات و خیرات خود را بر مردم فرو ببارند.
خداوند میفرماید: ولو انهم اقاموا التوراه والانجیل و ما اُنزل الیهم من ربهم لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم.
(3) اگر مردم به تورات و انجیل ملتزم میشدند و به آنچه از سوی پروردگارشان نازل گردیده است عمل میکردند، نعمت از هر سو برآنان باریدن میگرفت و درهای آسمان و زمین به رویشان گشوده میگردید.اگر بخواهیم در عبارتی کوتاه غدیر را تعریف کنیم باید بگوییم: غدیر آن است که تمام اسلام را در دامن و کلیهی فداکاریها و تلاشهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در آغوش دارد و سینهاش مخزن احکام و آداب و برنامههایی است که از سوی خدا بر پیامبرش نازل گردیده است.
خداوند در اشاره به این حقیقت میفرماید: یا ایّها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته.
(4) ای پیامبر!
آنچه از سوی پروردگات بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ کن.
در غیر این صورت رسالت او را انجام نداده و مردم را از برکت و یمن وجود امیر المؤمنین علیه السلام محروم ساختهای.
غدیر بدان جهت که گنجینهی فضایل و اخلاق و مکارم و محاسن، و بلکه عین آن است و کلیهی پیشرفتهای تمدنی و معنوی وام دار آن میباشد، مهمترین عامل حفظ دین است و انکار آن به معنی انکار کلیه مضامین پیشرفته اسلامی مندرج در سرزمین پهناورش میباشد.
بنا بر این هر خطی که به غدیر منتهی نگشته و به آن وصل نباشد در حکم ردّ اهل بیت و ردّ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ردّ خداوند است.
غدیر به معنی واقعی کلمه، همان خط امیرالمؤمنین علیه السلام است که بر کل تاریخ حکم میراند و بر تمام بشریت و انسانیت حاکم است.
امیرالمؤمنین علیه السلام بزرگترین آیت خدا است و هیچ نشانهی دیگری به پای او نمیرسد.
بر این اساس امام باقر علیه السلام به کسی که بی امیر المؤمنین به دنبال معرفت خدا و اسلام بود فرمود: فلیشرّف ولیغرّب.
او اگر شرق و غرب را هم به زیر پا بگذارد به مطلوب نمیرسد.
این از بیچارگی و شوربختی انسان است که از راهی غیر از راه علی علیه السلام و آل علی علیهم السلام بخواهد به علم و معرفت دست یابد.
این نوع علم و معرفت به فرض هم که حاصل شود به دلیل آن که فاقد جوهر اخلاقی و روحی بوده و تهی از معنویت و شریعت میباشد، علم و معرفتی غیر مفید و ناصحیح است.
نهج البلاغه، خطبه ٢٥٤، صبحی صالح.
(2) سوره انبیاء، آیه ٢٢.
(3) تاریخ طبری، ٣/١١٨٩ – ١٣٠٣، محمد حسین روحانی.
محمد بن عمر بن واقد، کتاب الرّده، ١٤٠.
تاریخ یعقوبی، ٢/٩، محمد ابراهیم آیتی.
(4) نهج البلاغه، نامه ٤٧، صحبی صالح.
یکی از خصلتهای علی علیه السلام به ویژه در دوران حکومتش همدردی با مردم بود.امیر المؤمنین برای همدردی با ضعیفترین مردم چنان بود که: قد اکتفی من دنیاه بطمریه ومن طعمه بقرصیه.
(1) از تن پوش دنیا به دو لباس و از غذای آن به دو نان اکتفا کرده بود.
نه خشتی بر خشتی گذاشت، نه ساکن قصری شد و نه سوار اسبی.
او این همه را به آن علت بر خویش تحمیل میکرد که احتمال میداد شاید در دورترین مناطق قلمرو حکومتش افرادی باشند که حتی یک وعده غذای سیر نیز نخوردهاند: ولعل هناک بالحجاز او الیمامه من لا طمع له فی القرص ولا عهد له بالشبع.
(2) شاید در مناطق حجاز و یمامه (3) کسانی باشند که در حسرت قرص نانی به سر میبرند و هیچ وقت سیری را تجربه نکردهاند.
بر طبق این فرمایش، علی علیه السلام همین که احتمال میدهد شاید در دورترین مناطق قلمرو حکومتش گرسنهای وجود داشته باشد، خود سیر نمیخوابد و از خوراک و پوشاک و مسکن و رفاه معمولی و عادی هم پرهیز میکند.
ایشان با این روش دو هدف را دنبال میکرد، اول آن که میخواست زمینه هر نوع انتقاد از خود را به عنوان یک حاکم اسلامی از میان ببرد و بهانه را از دست منتقدانی که هر نوع فضیلت او را انکار میکردند بگیرد.
(4) و دوم آنکه حکام را نسبت به مسؤلیت خطیری که در قبال رنج و گرسنگی مردم تحت حکومت خویش دارند آگاه سازد و ضرورت عدالت ورزی و همدردی با آنان و تلاش برای تأمین رفاه و راحتشان را گوشزد نماید.
در سیره علی علیه السلام همین که احتمال وجود گرسنگانی در دورترین مناطق کشور باشد، مسؤلیتآور است و حاکم را ملزم میسازد که زندگی شخصی خویش را در سطح زندگی آنان تنظیم کرده و در غمشان شریک گردد.
اینجاست که اهمیت غدیر بیش از پیش رخ مینماید و ارزشها و آموزههای عالی و بلند آن روز به روز آشکارتر میشود.
ارزشهایی که تضمینکننده تعادل روحی و عقلی و مادی و معنوی برای جوامع و افراد انسانی است و سعادت فرد و جمع و حاکم و محکوم را به دنبال میآورد.
نهج البلاغه، نامه ٤٥.
(2) همان.
(3) ناحیهای است در جنوب عربستان که گاه آن را از یمن و گاه از حجاز میشمردند.
این ناحیه امروزه جز کشور عربستان سعودی است.
(4) عدهای از این منتقدان حتی تصدّق انگشتری او در حال رکوع را انکار کردهآند.
با آن که عموم مفسران عقیده دارند که آیه: «انما ولیکم الله و رسول والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون» در شأن علی علیه السلام نازل شده و او تنها مصداق منحصر به فرد آن است.
غدیر و عواطف انسانی یکی از برکات عید غدیر آشنایی با بعد شخصیت عاطفی امام علی علیه السلام و ائمه بعد از اوست.
اینان که در روز غدیر از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به جانشینی ایشان منصوب گشتند، مظاهر رحمت خدا بر خلایق و مصداق اسمای حسنای او هستند.
چنان که در پارهای از روایات تفسیری، آیه: ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها، (1) برآنان منطبق گشته است.
امیر المؤمنین علیه السلام در شفقت بر خلق بدان پایه بود که تمام غذایش را به اسیر و یتیم و مسکین میداد و خود گرسنه میماند.
و تازه مگر غذایش چه بود؟
یک قرص نان!
و در بستر شهادت دستور میدهد مقداری از شیری را که به عنوان دارو برایش آوردهآند به ضاربش ابن ملجم بدهند و سفارش میکند مادام که او اسیر است مراقب باشند آب و غذایش را از یاد نبرند و محل مناسب و راحتی را برایش در نظر بگیرند، و نگذارند که از لحاظ لباس و پوشاک در مضیقه قرار بگیرد.
(2) بلکه از آنان میخواهد که ابن ملجم را مورد عفو قرار داده و از او درگذرند: إن اعف فالعفو لی قربه و هو لکم حسنه فاعفوا، ألا تحبون ان یغفر الله لکم.
(3) به نوشته مورخان پس از آن که علی علیه السلام به شهادت رسید حتی زره او در گرو مردی یهودی بود.
ولی وقتی که عثمان بن عفان کشته شد اموال منقول او بالغ بر یک صدو پنجاه هزار دینار و یک ملیون درهم بود.
و بهای املاک او در وادی القری و حنین و نواحی دیگر دویست هزار دینار بود و شتران و اسبان بسیاری داشت.
(4) حال این ثروت عظیم عثمان را در کنار قرضهای باقی مانده از علی علیه السلام قرار دهید تا معلوم شود که تفاوت راه از کجاست تا به کجا، و به وسیله آن از عظمت علی علیه السلام و غدیر واقف گردید.
اینجاست که تا اندازهای راز عظمت غدیر بر انسان مکشوف میشود و پی میبرد که چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را بزرگترین عیدها نامیده است سوره اعراف، آیه ١٨٠.
(2) اطیبوا طعامه و الینوا فراشه، فان أعش فأنا ولیّ دمی، فإمّا عفوت و امّا اقتصصت، وان أمت فالحقوه بی، ولا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین.
بلاذری، أنساب الاشراف، ٣/٢٥٦.
ابن قتیبه، الامامه والسیاسه،١/١٨١.
در نقلی دیگر آمده است که فرمود: اطعموه من طعامی، اسقوه من شرابی، فإن أنا عشت رأیت فیه رایی، وإن أنا متّ فاضربوه ضربه لا تزیدوه علیها.
از همان آب و غذایی که به من میدهید به او هم بدهید.
پس اگر من زنده ماندم که خودم درباره او تصمیم میگیرم، ولی اگر مردم، شما فقط یک ضربه به او بزنید و نه بیشتر.
خوارزمی، المناقب، ٣٨٨/٤٠٣.
مقتل امیر المؤمنین، ٢٣- ٤٠.
(3) نهج البلاغه، نامه ٤٧، صبحی صالح.
(4) مقدمه ابن خلدون، ١/٣٩٣، محمد پروین گنابادی.
مسؤلیّت ما در برابر غدیر برای آگاهی از اصل و میزان مسؤلیت ما در برابر غدیر ابتدا لازم است از خود بپرسیم جهان معاصر چقدر غدیر را میشناسد و از عمق آن آگاه است؟
و اگر نمیشناسد چه کسی مقصر است؟
و ما نسبت به آن چه وظیفهای داریم و مسؤلیتمان در برابر خدا وجوامع اسلامی چیست؟
واقعیت آن است که نسل کنونی هیچ گونه درک وتصور صحیحی از غدیر ندارد و مسؤلیت مستقیم آن در درجه اول به عهده خود ماست.
اگر ما بدرستی به وظیفه خود عمل میکردیم ومفهوم آن را برای مردم روشن میساختیم، اکنون در وضعیتی بهتر از آنچه اکنون در آن هستیم، به سر میبردیم.
ما میبایست برای مردم جهان توضیح میدادیم که غدیر یعنی تلاش برای ایجاد و گسترش رفاه و راحتی و پیشرفت و ترقی و فراوانی و آبادی جوامع انسانی.
غدیر یعنی تساوی متصدیان امور اقتصادی و مالی با دیگر افراد جامعه و ممنوعیت رانتخواری و باندبازیهای آنان.
در فرهنگ غدیر مسؤلان امور مالی کسانیآند که صرفا امانت دار مردماند و نه بیشتر.
و سرانجام غدیر یعنی اینکه خداوند از والیان عدل پیمان گرفته است که زندگی خود را در سطح پایینترین افراد جامعه قرار دهند و در خورد و خوراک و مسکن و پوشاک و رفاه و راحت و امثال آن همپای آنان باشند.در پایان بار دیگر تأکید میکنم که ما مسؤلیت بس بزرگی در قبال غدیر و امیر المؤمنین علیه السلام داریم و لازم است به وظیفه خود نسبت به این رخداد عمل کنیم.
از مهمترین این وظایف در حال حاضر اقدام به نشر مفاهیم غدیر و بهرهمند ساختن عموم مردمان از این مائده آسمانی است.
در غیر این صورت مشکل بتوان امیدوار بود که دست حکام و ستمگران از سر محرومان کوتاه شود و روزی بیاید که بشر از وضعیت هولناک کنونیاش آزاد گشته و به ساحل امنیت و رفاه و عدالت و آزادی برسد.
پس وقتی سخن از غدیر به میان میآید، معنایی جز یادکردن این اوصاف و این روح بلندی که در وجود امیر المؤمنین علیه السلام تجسّم پیدا کرده است ندارد.
و آیا تاریخ بار دیگر حاکم عادلی چون علی علیه السلام را به خود میبیند که چون او با ضعیفترین مردمان همدردی و مواسات کند؟
و اینجاست که مفهوم آن فرمایش امام رضا علیه السلام بهتر روشن میشود که فرمود: لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائکه فی کل یوم عشر مرّات.
(1) اگر مردم به حقیقت و باطن روز غدیر پی میبردند، روزانه ده بار فرشتگان به دیدنشان آمده و با آنان مصافحه میکردند.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین مجلسی، بحار الانوار، ٩٤/١١٨.
منابع : مجله حکومت اسلامی سایت آستان قدس رضوی http://www.shirazi.ir http://tajaliezohour.persianblog.com/ http://www.erfan.ir