عاشورا تابلویی است به وسعت اندیشه عرفان که هر کس از منظری و به فرا خود ظرفیت وجودی خود میتواند از آن بهرهمند شود. ما نیز از روزنی و یا پیمانهای فقیرانه بر ساحل این اقیانوس سرخ بیکران و ناپیدا گام نهادهایم. تا شاید ساقی کوثر باده پیمای عشق بر این مسکین نظری افکند و قطرهای از خم شهادت در کام خشکیده بچکاند و قلب مرده را حیاتی دوباره بخشد که یأس از جنود ابلیس است. درک فرهنگ انتظار تابعی از انس با فرهنگ عاشورا است. آنکه با عاشورا آشنا نیست چگونه میتواند با انتظار آشنا شود انتظار برای چه پاسخ چرایی انتظار در عاشورا است. و منتظر واقعی کسی است که از کربلا عبور کرده باشد که کربلائیان نخستین منتظرانند مانند خون حسین(ع) هنوز و همیشه تاریخ در رگهای شیعه جوشان است و کسی را که این خون در رگ نیست منتظر تنوان خواند چه میگویم که شیعه نیست عاشورا و انتظار حسین و مهدی(عج) دو رویا هستند اما دو رویای صادقه که یکی تعبیر شده است و دیگر به زودی بافرج وجود مقدسش تعبیر خواهد شد نام نخست حسین(ع) شورآفرین است و نام دیگری مهدی(عج) – جهت بخش بارالها ما را عاشورایی کن. یا منتظر هر دو یکی است. هر چند دریغ است که عنان تلم از کف توسن عشق ربوده و به دست بیکفایت عقل سپارم اما چه میشود که در عصر توسعه به سر میبریم و یا برای معرفی آسمان از آئنه غبارآلود زمین مددی سازیم بارالها پرودگارا معبود را هر چه زودتر صبح عشق را برسان و توفیقی ده تا دولت کربلا و انتظار را دریابیم. عصری که به جای سخن از خاک فریاد ربالارب بر زبانها نخواهد بود و جز هوس توسعه عشق هوسی در سرها نه اصلاً سر نه و اصلاً سر نه که حسین آموخت. با تن بیسر هم میتوان در بیابان بلا سجده کرد و نرد عشق باخت و تاریخ را عشق آلوده و سرخ نمود. خدایا فرج کربلایی ما زا برسان که کربلائیان را کاسه صبر لبریز است.