قیامابیعبدالله الحسین(ع) نقطه عطفی در تاریخ اسلام میباشد که چون کوکب درخشانی جلب توجه مینماید و فصل جدیدی در زندگی بشریت میگشاید. انقلابی که مبدأ و منشأ انقلابات دیگر و حرکتی شگرف که موجب تحرک بیشتر گروهها و جنبشی فوقالعاده که سبب بیداری تودهها و پیدایش افکار جدید و آزادیخواهیهای حقیقی که در بندگی خدا خلاصه میشود، گردید با فریاد (( مرگ با شرافت بهتر از زندگی ننگین است)) (1) و ((اگر دین شیعیان اهل بیت از تتمه طینت ایشانند و بآب ولایت و محبت آل محمد خمبر آنها را سرشتهاند(1) شاهدش هم همین حزن شما در ایام محزون بودن آل محمد (ص) است. هر یک از ائمه ما از هلال محرم دیگر خندان نمیشدند و تا روز عاشورا روزبروز حزنشان بیشتر میشد.
در نظر است که بیاری پرودگار چند موضوع را ْعنوان بحث نمایم. موضوع اول اینستکه باید بدانیم وظیفه حسین(ع) حرکت کردن بسوی کربلا بود.
قیام بر حسین واجب شد:
ممکن است بعضی از شبهات در نظرها بیاید یا اینکه در کتابهای معاندین انتقاداتی مشاهده شود مانند تمسک بآیه ((ولاتقلوا بایدیکم الی التهلکه)) که جواب این قبیل شبهات بخودی خود واضح خواهد شد. برای بیان اینکه واجب شد بر ابیعبدلله که بسوی کربلا حرکت کند و کشته شود مقدمات حرکت آنحضرت از چند ماه قبل بایستی ذکر شود.
خلاصه آنچه را که شیخ مفید و سیدبنطاووس و دیگران روایت کردهاند اینستکه پس از شهید شدن حضرت محتبی(ع) شیعیان از اطراف تبعیت خود را از ابیعبدللهالحسین(ع) بوسیله پیک و نامه اعلام میکردند و یادآور میشدند که ما بتو بیعت میکنیم بشرطیکه قیام بفرمائی.