قضاوت در اسلام بسیار ساده است و هیچگونه تشریفاتی ندارد.
مثلاً حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام در مرکز دولت گسترده خود که شهر کوفه بود، تنها یک قاضی داشت.
با وجودی که جمعیت شهر کوفه را آن زمان چهار میلیون نفر نوشتهاند و علّتش این است که اسلام با آزادیهای گستردهای که به مردم داده ٩٠% جرایم دنیای امروز را جرم نمیداند و مردم را گرفتار دادگاه نمیکند.
به طور مثال اگر نگاهی به یکی از دادگاهها کنید، خواهید دید که اکثر به اصطلاح مجرمین کسانی هستند که جنس وارد کردهاند و یا اینکه به طور غیر قانونی!!
وارد شدهاند و یا اینکه بدون گذرنامه خواسته خارج شود
قضاوت در اسلام بسیار ساده است و هیچگونه تشریفاتی ندارد.
با وجودی که جمعیت شهر کوفه را آن زمان چهار میلیون نفر نوشتهاند و علّتش این است که اسلام با آزادیهای گستردهای که به مردم داده ٩٠% جرایم دنیای امروز را جرم نمیداند و مردم را گرفتار دادگاه نمیکند.
به طور مثال اگر نگاهی به یکی از دادگاهها کنید، خواهید دید که اکثر به اصطلاح مجرمین کسانی هستند که جنس وارد کردهاند و یا اینکه به طور غیر قانونی!!
وارد شدهاند و یا اینکه بدون گذرنامه خواسته خارج شود یا اینکه بدون مجوز قانون!!
خانه خریده، یا اینکه بدون اجازه جنسی را خرید و فروش کرده یا بدون مجوز دست به کار و کسب زده، یا اینکه پروانه ساختمان نداشته، یا در اراضی خارج از محدوده خانه ساخته، یا به طور غیر قانونی!!
کشاورزی کرده و بالاخره صدها موردی که اسلام مردم را در تمام آنها آزاد گذاشته و قوانین ضداسلامی، آنها را محدود ساخته است و مخالفین آن قوانین را به عنوان مجرم به دادگاه معرفی میکنند.
آری!
موارد بسیار اندکی از مشکلات فردی و اجتماعی وجود دارد که دادگاه اسلامی با کمال سادگی آنها را حل و فصل میکند و لذا ممکن است در یک شهر چند میلیونی، تنها یک قاضی به کارها رسیدگی کند.
یکی دیگر از بدعتهای غرب، تشکیل دادگاههای متفاوت است مثل دادگاه جزاء، محکمه صلح، دادگاه انتظامی، دادگاه ویژه فلان چیز و نظایر اینها، امّا در اسلام چون تساوی حقوق همگان در برابر قانون در نظر گرفته شده تنها یک دادگاه و یک حاکم است که به تمام امور فوق رسیدگی میکند.
طبق پارهای از روایات، دادگاه تجدید نظر و استیناف رأی نیز در نظام قضایی اسلام وجود دارد مانند روایت زیر: سعد بنعباس نقل میکند که: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روزی از منزل عایشه خارج شد و مرد عربی را سوار بر یک شتر ملاقات کرد.
مرد عرب عرض کرد: ای محمّد!
آیا این شتر را خریداری میکنی؟
پیامبر فرمودند: آری، آن را به چند میفروشی؟
مرد عرب گفت: یکصد درهم.
پیامبر فرمودند: ارزش شتر تو بیش از این است و بالاخره شتر او را به مبلغ چهارصد درهم خریداری نمود، امّا هنگامی که پیامبر پول را به آن مرد عرب تحویل داد، آن مرد گفت: هم شتر و هم پول مال من است و اگر محمّد ادعایی دارد، بایستی شاهد داشته باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا راضی به قضاوت پیرمردی که دارد نزدیک ما میشود، هستی؟
گفت: آری!
وقتی پیرمرد نزدیک شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قضیه را نقل فرمودند که من شتر را خریدهام و حال شتر از آن من و پولها از آن عرب است، امّا مرد عرب انکار کرد و شاهد خواست، به همین جهت داور بر حسب ظاهر حق را به مرد عرب داد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این رأی تجدید نظر خواسته و مرد عرب را نگه داشتند تا اینکه مرد دیگری پیدا شد.
پیامبر فرمودند: آیا به قضاوت این شخص که نزدیک میشود راضی هستی؟
گفت: آری، او نزدیک شد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شکایت کرد و مرد عرب منکر شد و داور دوم نیز مانند داور اوّل رأی داد.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مجدّداً تجدید نظر خواسته و مرد عرب را نگاه داشت و به او فرمود: بنشین تا کسی بیاید و به حق قضاوت کند.
در این میان حضرت علی علیه السلام نزدیک شد.
پیامبر فرمودند: آیا قضاوت این جوان را میپذیری؟
مرد گفت: آری، امام که نزدیک شد و طرفین عرض حال کردند، حق را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم داد و به آن عرب فرمود: پیامبری که در تمام گفتههایش از سوی خداوند راست گفته چگونه برای یک شتر دروغ میگوید.
از این روایت جواز تجدید نظر و استیناف رأی دادگاه به دست میآید.
به هر حال رعایت عدالت از سوی قاضی بسیار سفارش شده و حتّی اسلام دستور میدهد که قاضی بایستی طرفین نزاع را احترام کند و صدای خود را بلندتر از صدای آنان نکند.
در تاریخ حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام آمده که امام روزی یکی از قضات خود به نام (ابو الاسود الدؤلی) را از منصب خود معزول داشت.
این شخص به خدمت امام شرفیاب شده و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین، چرا مرا معزول داشتید در حالی که من نه جنایت و نه خیانتی را مرتکب شدهام؟!
امام فرمودند: چون شنیدهام که صدایت را بلندتر از صدای طرفین نزاع قرار میدهی.
عدالت قضایی از اصول بنیادین در نظام حقوقی و قضایی هر کشور است.
هر چند تعاریف متعددی از این مفهوم صورت گرفته اما برخی حقوقدانان اجرای صحیح قانون و دادرسی عادلانه را از ملزومات اصلی اجرای عدالت قضایی میدانند و آگاهی مردم از حقوق خود و رفع مشکلات قوانین و مسائل معیشتی قضات و عدم دخالت نهادهای دیگر را در تحقق عدالت قضایی مهم عنوان میکنند.
http://www.shirazi.ir/Lib/BookTitr.asp?BN=18