دانلود مقاله انگیزه های خداشناسی

Word 501 KB 13746 116
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نخستین مساله تامل انگیزی که توجه انسان متفکر را به خود جلب می کند – و در تاریخ ادیان نیز همواره مورد بررسی قرار گرفته – این است که « اساسا چه انگیزه ای است که انسان را وادار می کند تا پیرامون مسائلی غیرمادی و ناملموس و مسائل خارج از چهارچوب عینیات و حیطه دسترس آدمی ، بویژه درباره « خداشناسی » بیندیشد ؟

    آیا این انگیزه تفکر آور ، عاملی دارای واقعیت و برخوردار از اصالت است یا خیر ؟

    و آیا در صورت اصالت داشتن ، عامل اصیل « روانی » است ، یا « عقلانی » ؟

    و یا عوامل دیگری همچون علل و عوامل اجتماعی در این امر دخالت دارد ؟

    »
    در آغاز بحث ، پیش از پرداختن به تحقق در چگونگی انگیزه ها ، آشنایی کوتاهی با هر یک از عوامل لازم است .
    عامل روانی : یعنی سرشت انسان ها به گونه ای آفریده شده است که به طور طبیعی و بدون نیاز به هیچ گونه عامل و انگیزه خارجی و تحمیلی ، یا آموزشی و تلقینی ، به وجود « خدا » توجه دارند و در اعماق روان خویش نسبت به خدایی که آفریدگار و تواناست درک و شناخت پیدا می کنند .

    به عبارت دیگر ، از این دیدگاه ، انسان ها وجود آفریننده جهان را با راهنمایی سرشت روانی و براساس قطرت خویش احساس می کنند .

    علاقه پرشوری که « مادران » ، در وجود خویش نسبت به فرزندانشان احساس می کنند چه انگیزه ای دارد ؟

    آیا کسی این علاقه را به آنها تحمیل و تلقین کرده ؟

    آیا علاقه به فرزند را به آن ها آموزش داده اند ؟

    طبیعی است که هیچ عاملی در کار نیست ، جز آن که اساس علاقه مادرانه ، بر مبنای فطرت مادر استوار شده است .

    انسان نیز بر همین اساس نسبت به آفریدگار خود ، درک و علاقه یی فطری در وجود خویش احساس می کند .

    و این خود ، به صورت انگیزه یی نیرومند برای جستجوی خالق و گام نهادن در راه خداشناسی جلوه گر می شود .


    عامل عقلانی : یعنی فکر و منطق انسان همواره به صورت راهنمایی نیرومند و بی تزلزل به کمک شخص می آید و در گستره اندیشه او راههای پی بردن به وجود
    عامل عقلانی : یعنی فکر و منطق انسان همواره به صورت راهنمایی نیرومند و بی تزلزل به کمک شخص می آید و در گستره اندیشه او راههای پی بردن به وجود خالق را روشن و هموار می سازد .

    با شناختی که از انسان داریم می دانیم که او در مسائل گوناگون به فکر خود متوسل می شود ؛ پیرامون هر موضوعی از ابعاد گوناگون می اندیشد ، و آن گاه دلیل عقلانی و برهان منطقی اقامه می کند و از دریچه های مختلف به تجزیه و تحلیل می پردازد تا به اصل واقعیت آنچه در مسائل مطروحه وجود دارد پی ببرد .

    وجود این استعداد تحلیلی و منطق عقلانی در انسان ، اقتضاء می کند که درباره خدا نیز بدین گونه و براساس عقل و منطق بیندیشد .

    به سخن دیگر ، انسان همواره بر آن است تا با نیروی عقل و منطق خود ، علت اصلی وجود این جهان شگرف و شگفت آور را در یابد و آن خدایی را که آفریننده هستی و سازنده جهان است بشناسد .

    عامل اجتماعی : یعنی اجتماع انسان ها شکل و شیوه زندگی دسته جمعی آن ها و نیازهای رو به تزایدی که در جهت حل مشکلات روز افزون اجتماعی شان ایجاد می شد ، راهی گشود تا انسان از طریق آن به سوی « خداشناسی » گام بردارد .

    زیرا در گیرودار زندگی اجتماعی انسان ها دریافتند که در هر جامعه ای ، قوانین مختلف در صورتی اساس محکم و اجرای صحیح و عادلانه و دور از هر تبعیضی خواهد داشت که خالق جهان ، پشتوانه و موجد آن باشد .

    چرا که قوانین حقیر و محدودی که بشر وضع می کند ، در عمل ، عدم کارایی خود را در تمام اجتماعات نشان می داد و معلوم می شد که این قوانین ، قادر نیست زندگی انسان ها را به نحوی شایسته در پرتو عدل و مساوات اداره کند .

    تحقیق در انگیزه ها اگر از دیدگاه تحقیق در این عامل ها بنگریم خواهیم دید که دو عامل « روانی » و « عقلانی » ، انگیزه های اصلی توجه انسان به خدا ، و ایمان به پروردگار جهان اند .

    بدین معنی که هر انسانی در اعماق دل و در پرده های حساس روان و فطرت خویش احساس می کند که این جهان پهناور و این موجودات بی شمار و شگفت نمی تواند بدون آفرینده ای ایجاد شده و بدون نگهدارنده ای بر پای و باقی ماند باشد .

    هم چنین متوجه می شود که خود انسان هم که یکی از اجزاء این عالم بی کران است با اراده و قدرت همان خالق توانا آفریده شده است .

    و آن گاه در نهاد و سرشت خویش ، وابستگی و پیوستگی تردید ناپذیری میان خود و خالق خود احساس می کند .

    نکته « قابل توجیهی که امروزه واقعیت آن بر جهانیان آشکار می باشد آن است که ، « در پیدایش این احساس ، میان شرقی و غربی ، آفریقایی و آسیایی و اروپایی و دیگران ، تفاوتی نیست .

    البته باید اقرار کرد که گاهی تلقینات و تبلیغات مخالف و القاء شبهات گوناگون ، روی آینه فطرت آدمی پرده هایی از غبار و تیرگی می کشد .

    اما هنگامی که پرده ها کنار رفت بار دیگر فطرت انسان ، پاک وشفاف ، متجلی می شود و نور آن بر تیرگی ها می تابد و در پرتو آن ، بار دیگر انسان متوجه « خدا » می شود » .

    بدین سان نقش و اثر عامل روانی در این مساله ، قطعی و انکار ناپذیر است .

    در بیان « عامل عقلانی » نیز باید گفت : « هنگامی که انسان مرحله خامی و کوتاهی اندیشه را پشت سر می نهد ، هر چه نیروی عقلی اش افزون تر شود قدرت تشخیص نیز بیشتر در او بالندگی می گیرد .

    سپس به کمک نیروی عقل و تشخیص ، به کنه بسیاری از مسائل پی می برد و از آن جمله با مساله « علیت » آشنا می شود .

    در این مرحله بی تردید انسان با کمی دقت در می یابد که در این جهان پهناور هر چیزی – بدون وجود رابطه منطقی – در هر چیز دیگری موثر نیست .

    بلکه میان چیزهایی که در یکدیگر موثر می افتند ، روابطی وجود دارد که آن اثر گذاری را توجیه می کند و ما از این روابط ، به « علت و معلول » تعبیر می کنیم .

    به عنوان مثال ، فلان دارو و فلان بیماری را درمان می کند ، اما هر دارویی قادر به علاج هر مرضی نیست .

    آتش می سوزاند اما منجمد نمی کند زیرا بین آتش و سوختن رابطه علت و معلولی هست ولی بین آتش و انجماد ، چنین رابطه ای وجود ندارد .

    همچنین آب ، عطش را برطرف می کند ، نان انسان گرسنه را سیر می سازد ، باد شاخه درختان را تکان می دهد ، و ...

    این رشته تا بی نهایت ادامه پیدا می کند ...

    .

    از این سلسله ادراکات که حاکی از وجود روابطی منطقی و تاثیر گذار در بین « چیزها » است ، برای انسان مسلم می شود که در این جهان ، « علت » و « معلول » وجود دارد ؛ و میان « علت » و « معلول » نیز ارتباط خاصی بر قرار است .

    در ادامه همین نوع دقت و مطالعه ، زمانیکه نوبت به خود انسان می رسد متوجه انی واقعیت می شود که اولا هستی او از خودش نیست ؛ و ثانیا حتی پس از ورود به دایره هستی نیز به ذات خویش اتکاء ندارد ؛ زیرا به راهنمایی عقل خود درمی یابد که زمانی ، این انسان نبود ولی « جهان » بود و « هستی » بود .

    و همچنین ، در آینده زمانی خواهد رسید که حیات انسانی از بین خواهد رفت و همین انسان ، دیگر نخواهد بود درحالیکه « جهان » و « هستی » ، همچنان خواهد بود و ادامه خواهد داشت .

    انسان متفکر ، از همین نکته می فهمد که وجود او ، « متکی به خود » نیست ، و از جای دیگر سرچشمه گرفته است .

    آن گاه ، اندیشه اش در آفاقی گسترده پرواز می کند و او را متوجه انسان های دیگر می سازد .

    می بیند که آن ها نیز ، زمانی همچون خود او در این جهان نبوده اند و بعدا به وجود آمده اند و روزی نیز از بین خواهند رفت .

    لذا آنها نیز متکی به قائم به ذات نیستند بلکه هستی آن ها هم یک هستی عاریتی است که پس از پیمودن دورانی ، از آنان باز پس گرفته خواهد شد .

    زمانی کودک هستند ، زمانی به جوانی می رسند ، زمانی دیگر در میان سالی به سر می برند ، و سرانجام ، زمانی هم پیر می شوند و می میرند یعنی دوران هستی عاریتی شان به پایان می رسد .

    انسان متفکر ، در ادامه این اداراکات و تفکرات متوجه می شود که حیوان ها نیز همچون انسان ها از هستی عاریتی برخوردارند .

    زمانی در این عالم نیستند ، بعدا به وجود می آیند و پس از پیمودن دوران زیست کوتاه یا بلند خود از عرصه هستی خارج می شوند و گاهی نیز نسل شان یکباره منقرض می شود .

    گیاهان نیز به همین سرنوشت محکومند .

    هستی آن ها هم از خودشان نیست .

    در فصل بهار هستی پیدا می کنند ، مرحله روئیدن را طی می کنند و شکوقا می شوند ، طراوت و شادابی می گیرند ، به رشد و بالندگی می رسند .

    اما همین که فصل خزان از راه برسد افسرده و پژمرده می شوند و تا بهار دیگر از « هستی » فاصله می گیرند ، یا هستی خود را به کلی از دست می دهند و چیزی از آن ها باقی نمی ماند .

    سلسله ادارکات و تفکرات انسان ها ادامه می یابد ؛ نگاهی به آسمان های بی پایان و ستارگان تابان و کرات بی شمار و شناور در فضای بیکران می افکند .

    در این جا نیز می بینید که هیچ کدام ، از این قانون بر کنار نیستند .

    ستارگان نیز در حال حرکت و تغییر و تحول به سر می برند و دوره های کودکی و جوانی و پیری را پشت سر می گذارند و به نیستی و نابودی می رسند ؛ منتهی در مقیاسی بسیار وسیع تر .

    به عبارت دیگر ، برای انسان روشن می شود که هم خود او و هم هر موجود دیگری که در این عالم است ، دائما در حال تغییر و تحول به سر می برد .

    قانون کلی « حرکت » و « تبدل » بر تمام این جهان حکومت می کند .

    منتهی مقیاس ها فرق دارند .

    بعضی از موجودات در مقیاس هایی بسیار کوچک در مسیر تحول قرار می گیرند ، و بعضی دیگر این مسیر را در مقیاس های بسیار بزرگ طی می کنند .

    نتیجه : هر انسان صاحب فکر و شعوری ، بعد از آن که حالات و کیفیت موجودات این جهان را مورد توجه و دقت قرار دهد بی گمان به راز علت و معلول و ارتباط موجودات گونه گون با یکدیگر پی خواهد برد .

    پس از تفکر در انی مسائل متوجه خواهد شد که تمامی این عالم – با هر چه در آن است – به طور دایمی در تغییر و تحولی پایان ناپذیر است ؛ و هیچ یک از موجودات جهان پهناور ، در هستی خویش متکی به خود و قائم به ذات نیست .

    ناچار در گستره اندیشه هایش به این نقطه می رسد که : « راستی ، آن کیست که به این موجودات عاریتی لباس هستی عاریتی پوشانده است ؟

    » این نقطه ، آغاز یک دو راهی است .

    دوراهی همیشه انسان و همیشه تاریخ .

    زیرا که انسان ها همواره بر سر این دو راهی به دو دسته تقسیم می شوند : 1- الهیون : این گروه معتقدند که عاملی مافوق طبیعت و برتر و بالاتر و تواناتر از همه چیز – به نام « خدا » - تمامی این موجودات را آفریده و آنان را در این مسیر هستی عاریتی قرار داده است .

    2- مادیون [ ماتریالیست ها ] : این گروه بر آن هستند که تمامی موجودات عالم به حکم تصادف – و براساس قانون تکامل ماده – از ذات طبیعت سرچشمه گرفته و گام در عالم وجود نهاده اند .

    و لذا ، عاملی مافوق طبیعت و به نام « خدا » اساسا وجود ندارد تا چه رسد که موجودات دیگر را به وجود آورده باشد .

    آشکار است که این دو منطق متضاد ، درست نقطه مقابل یکدیگر قرار گرفته و به معاوضه ایستاده اند .

    اکنون برماست که این دو منطق را با روشی روشن و عقل پسند ، براساس فکر و فهم انسانی ارزیابی کنیم و آن گاه دریابیم که منطق کدام یک از این دو گروه – الهیون و مادیون – باعقل و برهان ، مطابق و موافق خواهد بود .

    روش اساسی برای داوری صحیح پیرامون منطق این دو گروه ، بهترین و اساسی ترین روش آن است که با چشم باز و فکر روشن به مطالعه دقیق در احوال موجودات همین عالم بپردازیم .

    زیرا نزاع و اختلاف نظر این دو گروه متخالف ، در اصل بر سر همین عالم و همین موجودات است .

    و بحث آن ها همواره بر این محور می گردد که جهان چگونه پدید آمده است موجودات جهان چگونه به وجود آمده اند .

    پس به عنوان یک روش اصولی ، پیش از هر کار باید در این عالم و پدیده ها و مظاهر گوناگونش دقت و تعمق کنیم و با مدد اندیشه ببینیم که آیا در عرصه بیکران این عالم ، آثار روشن و تردید ناپذیر از علم وشعور و حکمت و تدبیر و اراده و آگاهی مشاهده می شود تا بتوان قبول کرد که جهان و موجوداتش را آفریننده یی دانا و توانا و حکیم و مدبر و آگاه و صاحب اراده خلق کرده است ؟

    و آیا در این میان ، دست « خدا » چنان واضح و انکار پذیر در کار است که بی هیچ تردیدی باید حق را به الهیون داد ؟

    یا آن که در عالم ، اثری از علم و حکمت و قدرت و اراده و آگاهی وجود ندارد و ناچار باید حق را در جانب مادیون دانست ؟

    منطق و برهان الهیون باید دانست که سرسلسله و پیشوا و رهبر و رهنمای الهیون ، انبیاء و پیشوایان مذهبی هستند .

    و اکثریت عظیمی از فلاسفه و دانشمندان و صاحبان اندیشه های متعالی و خردهای والا – که هرگز چیزی را جز در روشنایی عقل و شعور قبول ندارند ، و هیچ چیز را جز با منطق و برهان قوی طرد و نفی نمی کنند – نیز در گروه الهیون قرار دارند .

    چنین گروه روشن و موجه و قابل اعتمادی درباره آفرینش جهان می گویند : « این عالم محسوس – که ما خود نیز جزئی از آن هستیم – به حکم عقل و فطرت از آفریننده یی دانا و توانا سرچشمه گرفته است .

    و مطالعه و دقت در این جهان و موجودات بی شمار آن ، ما را به سوی آن آفریننده بی همتا راهنمایی می کند .

    » نتایج مطالعات و نظرات این گروه را – با آن که ابعاد و جنبه های گوناگون دارد – می توان در شش برهان اصلی ، رده بندی و خلاصه کرد .

    اگر چه براهین معتبر و در خور اعتنای دیگری نیز از این گروه در دست است ، ولی تمام باهین آن ها و استدلال های قرآن و روایات واحادیث ، به همین شش برهان برگشت می کند .

    شش برهان مورد بحث عبارتند از : 1- برهان هدف .

    2- برهان نظم .

    3- برهان تناسب موجودات .

    4- برهان حرکت .

    5- برهان حدوث .

    6- برهان هدایت .

    در این جا ، این نکته قابل توضیح است که عده نسبتا زیادی از محققین و فلاسفه در بحث « اثبات صانع » در گام اول از طریق مبحث « دور » و « تسلسل » وارد می شوند .

    یعنی با تکیه بر محال بودن دو موضوع باطل و دور از عقل یعنی « دور » و « تسلسل » در رابطه علت و معلول ، بحث « اثبات صانع » را مطرح می کنند .

    لکن ما به دو جهت از این روش پیروی نمی کنیم : 1- به نظر ما ، منطق قرآن و روایات و راهی که ائمه علیهم السلام در این مورد انتخاب کرده اند ، در عین حال که محکم و منطقی است آسان تر نیز هست ؛ یعنی آن ها بدون آن که ، بحث از راه « دور تسلسل » را مورد توجه قرار داده باشند ، دلایل منطقی و روشنگر را در راه اثبات صانع ارائه داده اند .

    2- علوم روز نیز ، بی آنکه بر روش « دور تسلسل » استوار باشند ، در « اثبات صانع » برای صاحبان درک و شعور ، کمک بسیار موثری به شمار می روند .

    و ما در این کتاب از آن علوم برای نمونه مسائلی را مورد توجه قرار داده ایم .

    از آن جا که ما بحث خود را از همین دو راه پیگیری کرده ایم برمبنای همین دو روش فطرت پذیر و عقل پسند استدلال خواهیم کرد ، لذا پیرامون مساله « دور تسلسل » بحثی نخواهیم داشت .

    بویژه آن که امروزه ، بطلان « درو تسلسل » از نظر علمی نیز ، ثابت و غیر قابل انکار است .

    1- برهان هدف در این برهان از طریق دو مقدمه کوتاه به یک نتیجه قاطع می رسیم .

    مقدمه اول : در هر موجودی اگر آثار و نشانه های حاکی از وجود هدف دیده شود ؛ انسان پس از مطالعه و دقت درمی یابد که آن موجود برای هدفی مشخص ساخته شده است .

    آن گاه اعتراف می کند که سازنده آن موجود ، دارای علم و شعور و حکمت بی تدبیر بوده که در ساختن آن ، هدف معین و غایت مشخص را در نظر گرفته است .

    در این مورد مثال های فراوان می توان ذکر کرد : ساختمانی که دارای اتاق نشیمن ، اتاق خواب ، سالن پذیرایی ، حمام و آشپزخانه ، پلکان و درهای ورودی و خروجی و امثال آن است ، دلالت بر آن دارد که توسط معماری آگاه و با شعور طراحی شده و بدست بنایی ماهر ساخته شده است .

    اتومبیلی که برای حرکت های سریع یا آهسته ، دنده های مختلف و گاز و کلاج دارد و برای کنترل حرکت ، دستگاه ترمز در آن تعبیه شده و برای حرکت در تاریکی شب ، انواع چراغ ها با نورهای مختلف در آن نصب گردیده است ، و ده ها دستگاه دیگر سیستم های مکانیکی آن را تشکیل می دهند ، گواه بر دانش و مهارت علمی و تکنیکی مهندس سازده آن است .

    در این دو مثال – و مثال های فراوان دیگری که می توان آورد – می بینیم که سازندگان ساختمان اتومبیل ، در آن چه به وجود آورده اند هدف های مشخصی را در نظر گرفته و دنبال کرده اند و آثار و نشانه های هدف آن ها در هر دو مورد ، آشکار و انکار ناپذیر است .

    مقدمه دوم : هر گاه تمامی موجودات این عالم را تحت مطالعه قرار دهیم ، به طور مسلم این نکته به ثبوت خواهد رسید که هیچ کدام از موجودات جهان ، بدون هدف و بلاتکلیف و پا در هوا ساخته نشده است .

    بلکه دقت در یکایک این موجودات نشان می دهد که در ایجاد تمامی آن ها غایت مشخصی در نظر بوده ، و هر موجودی به تنهایی نیز برای هدف های معینی به وجود آمده است .

    دقت در اعضا بدن آدمی ، خود می تواند یکی از آشکارترین مصادیق این هدف را نشان دهد .

    در وجود انسان ، چشم برای دیدن ، گوش برای شنیدن ، زبان برای سخن گفتن و چشیدن طعم غذاها ، بینی برای تشخیص انواع بوها و رسانیدن هوای لازم به ریه ها ، دست و پا برای انجام فعالیت های لازم در زندگی ، و بالاخره هر عضوی برای انجام وظیفه ای مشخص به وجود آمده اند و در خلقت آنها هدفی معین مورد نظر بوده است .

    حتی قسمت های کوچکی که ظاهرا در بدن انسان ساده و گاه بی اهمیت به نظر می رسند نیز ، بی هدف نیستند .

    مثلا موهای کوتاه و نازکی که از داخل حفره های بینی روئیده ، نقش اساسی و حتی می توان گفت وظیفه ای حیاتی بر عهده دارند .

    زیرا همین موهای ریز و باریک ، هنگام تنفس ، گرد و غبار و دود و سایر آلودگی های موجود در هوا را همچون یک فیلتر بسیار دقیق تصفیه می کنند و هوا را به صورت پاکیزه و سالم به ریه ها می رسانند .

    حال آنکه فقدان این موهای باریک ، باعث ورود هوای آلوده به داخل ریه ها می شود ، و این عضو حساس و حیاتی را بسیار زودتر از موقع معین از کار می اندازد ، طوری که با ایجاد بیماری های ریوی ، مرگ زودرس به سراغ انسان می آید .

    یا لعاب مختصری که هنگام جویدن غذا در دهان ترشح می شود و « بزاق » نام دارد ، کمک مهمی به جویدن کامل غذا و سهولت هضم آن در معده می کند .

    طوری که اگر این بزاق ترشح نشود ، غذا پیش از جویده شدن کامل و به صورتی ثقیل الهضم وارد معده می شود .

    و چون معده برای هضم چنین غذایی ناچار است فعالیت و تلاش مضاعف داشته باشد ، دچار ناراحتی ها و بیماری های گوناگون شده و پیش از موقع ، فرسوده و از کارافتاده خواهد شد .

    در موجودات دیگر نیز با اندک دقتی متوجه خواهیم شد که هدف مشخصی وجود دارد .

    تابش خورشید ، ریزش باران ، وزش باد ، جریان آب رودخانه ها تکون و رشد جانوارن گوناگون ، و رویش و شکوفایی و باردهی گیاهان مختلف ، هر کدام در مسیر هدفی خاص قرار دارند .

    نتیجه : اگر دو مقدمه بالا به یکدیگر بپیوندیم ، نتیجه را خواهیم گرفت که : سازنده جهان و موجودات گوناگون آن ، دارای علم و شعور و حکمت و قدرت تدبیر است و از این رو هر چیزی را در دنیای پهناور ، برای هدفی معین و مشخص ایجاد کرده است .

    2- برهان نظم برهان نظم را به طور فشرده چنین معرفی می کنیم : « مطالعه در چگونگی یکایک موجودات عالم ، نشان می دهد که هر موجودی در خلقت و ساختمان خود دارای « نظم » است .

    » در توضیح این معنی باید گفت : هر موجودی ، اولاً از قسمت های مختلف تشکیل شده است ؛ و ثانیاً اجزا آن براساس محاسبه دقیق و فرمول بندی معینی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند .

    به طوری که میان قسمت ها و اجزاء متفاوت هر موجودی از موجودات عالم ، از نظر نظم و آراستگی کامل برقرار است و در صورتی که کوچکترین خللی در یکی از اجزاء آن پیدا شود بقیه قسمت ها نیز مختل خواهند شد و به طور کلی نظم آن در هم خواهد ریخت .

    در تشریح این برهان نیز دو مقدمه مطرح می شود : مقدمه اول : هرگاه موجودی را مورد مطالعه و دقت قرار دهیم و متوجه شویم که درساختمان آن ، اجزأ و قسمت های متختلف براساس فرمول های متناسب ساخته شده و با محاسبه دقیق در کنار یکدیگر قرار گرفته اند .

    و آن موجود ، در مجموع ، کار خود را با نظم و حساب انجام می دهد ، به خصوصیات سازنده آن پی می بریم .

    یعنی برای ما مسلم می شود که سازنده آن ، دارای علم و آگاهی بوده و نقش و کاربرد محاسبه و فرمول و طرز استفاده صحیح از آن را می شناخته است .

    در این مورد نیز ، مثال های فراوانی می توان ذکر کرد .

    اگر به عنوان نمونه ، باز یک اتومبیل را مورد نظر قرار بدهیم متوجه نکات بسیاری در این زمینه خواهیم شد .

    حتی کسی که از جزئیات مکانیسم حرکتی اتومیبل اطلاع ندارد ، در ظاهر آن نظم خاصی را می بیند .

    یک اتومبیل ، با روشن شدن دستگاه های داخلی موتور به حرکت در می آید .

    برای شروع حرکت باید ابتدا « دنده » را تنظیم کرد .

    برای تنظیم دنده لازم است که به طور همزمان ، بر روی « کلاج » فشاری متناسب وارد آید .

    پس از جا افتادن « دنده » ، نوبت به فشردن پدال « گاز » می رسد .

    اما در آغاز حرکت ، هنگام گاز دادن باید به طور همزمان و متعادل ، هر چه بر فشار « گاز » افزوده می شود ، از فشار « کلاج » کاسته شود .

    وقتی اتومبیل به راه افتاد و دور گرفت ، برای بالا بردن سرعت نیز رعایت نظم لازم است .

    سرعت اتومبیل ، مرحله به مرحله و با تناوب افزوده می شود و برای گذاشتن از هر مرحله ، لازم است که بار دیگر کلاج فشرده شود و « دنده » برای سرعت بیشتر تنظیم گردد .

    دنده را نیز با نظم و ترتیب عوض کرد ، و از یک به دو ، بالا رفت و سپس به سه و آن گاه به چهار رسید ؛ و نمی توان دنده را بدون این نظم و ترتیب و به طور ناگهانی از یک به چهار تبدیل کرد .

    هنگامی که اتومبیل حرکت می کند ، نیروی حرکتی با نظمی خاص به دو چرخ ( جلو یا عقب ) آن منتقل می شود ، و چرخ ها با نظم و آهستگی کامل ، در یک جهت با چرخشی یکسان و در امتداد مشخص ، گردش و پیشروی می کنند .

    تغییر مسیر اتومبیل هنگامی صورت می گیرد که فرمان اتومبیل به سمت مورد نظر گردانیده شود .

    زیرا فرمان باسیستمی مخصوص ، براساس فرمولی خاص و با محاسبه ای دقیق و منظم ، با چرخ های جلوی اتومبیل مرتبط می شود و با گردانیدن فرمان ، چرخ ها نیز با نظم و ترتیبی مخصوص به سمت دلخواه گردانیده می شود .

    برای توقف اتومبیل نیز ابتدا باید از سرعت آن مرحله به مرحله کاسته شود و در هر مرحله ، دنده ها یک به یک و با تناوب پایین آورده شود .

    هنگامی که سرعت به میزان متناسب رسید با استفاده از دستگاه ترمز که با فرمول منظم و حساب شده ای از حرکت چرخ ها جلوگیری می کند می توان اتومبیل را متوقف ساخت .

    این تازه ، موارد ظاهری حرکت اتومبیل است که در برابر سیستم پیچیده و فرمول های دقیق و حساس موتور آن ، ساده و پیش پا افتاده می نماید .

    اما همین ظاهر ساده ، گواهی می دهد که حرکت اتومبیل براساس فرمول های منظم و محاسبات دقیق برنامه ریزی شده است و تنها با رعایت نظمی خاص انجام پذیرفته است .

    چه ، اگر تنها یکی از قسمت های نامبرده دچار نقص و خلل شده باشد ؛ یا اگر تنها جزئی از اجزاء مذکور را در موقع لازم مورد استفاده قرار ندهیم و سیستم زنجیره ای مکانیسم آن ها را ناقص سازیم ، نظم سایر قسمت ها نیز مختل می شود و آن گاه اتومبیل به طورکلی از کار می افتد .

    بدین گونه آشکار می شود که اجزأ و قسمت های مختلف یک اتومبیل ، با فرمول های متناسب ساخته شده و با محاسبه دقیق به یکدیگر نظم و انضمام و ارتباط یافته اند تا در مجموع ، کار خود را با نظم و حساب انجام دهند .

    در زندگی داخلی خود و در دنیای اطراف مان ، هزاران نمونه دیگر از قبیل رادیو ، تلویزیون ، یخچال ، کولر ، هواپیما ، کشتی ، دوربین فیلمبرداری ، ضبط صوت ، ماشین تحریر و نظایر آن ها را می توانیم نام ببریم که هر یک از قسمت های مخلتف تشکیل یافته است و در عین حال ، تمام قسمت های آن ها براساس محاسبه و فرمول معین در کنار یکدیگر قرار گرفته اند .

    طوریکه با اندک نقصان یا اشتباهی در فرمول ها و محاسبات مربوط ، این دستگاه ها قادر به کار نخواهند بود .

    واضح است که با دقت در هر یک از این دستگاه ها ، متوجه می شویم که سازنده هر دستگاهی دارای علم و آگاهی بوده و با تسلط بر اصول فرمول و محاسبه ، موفق به ساختن آن دستگاه دقیق و منظم شده است .

    مقدمه دوم : در هر یک از موجودات مختلف این جهان که مطالعه کنیم ، بی تردید نظم و آراستگی کاملی را در آن مشاهده خواهیم کرد .

    و هنگامی که دامنه مطالعات و دقت خود را گسترده تر کنیم موجودات بیشتری را مورد بررسی قرار دهیم ، برما مسلم خواهد شد که تمامی موجودات ان عالم بر اساس نظمی دقیق و کامل به وجود آمده ، اجزا مختلف هر یک ، با محاسبه ای اعجاب انگیز در کنار یکدیگر قرار گرفته اند .

    یکی از شاهکارهای عجیب خلقت ، که در ضمن نمونه بارزی از نظم و آراستگی مورد بحث به شمار می رود آفرینش انسان است .

    وجود آدمی و رازهای شگفت انگیز آن که قرن هاست مورد مطالعه دانشمندان قرار دارد و هنوز ، یکی از هزاران هزار شگفتی آن مکشوف و معلوم نشده است ، آئینه تمام نمایی است برای آن که به مساله نظم و آراستگی در جهان آفرینش پی ببریم .

    از یک سو مجموعه اعضای بدن انسان ، براساس فرمول های خاص و حیرت آور در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و با نظمی خاص و حیرت آور در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و با نظمی شگفت انگیز کار خود را انجام می دهند و مکمل کارهای یکدیگر هستند .

    و از سوی دیگر ، هر کدام از اعضاء بدن انسان به تنهایی نیز شامل اجزا و قسمت های مختلفی است که هر یک با محاسبه ای دقیق و اعجاب انگیز خلق شده است و پیوند و ارتباط آنها با یکدیگر باعث شده تا آن عضو ، در مجموع ، کار خود را با نظم و آراستگی حیرت آور انجام دهد .

    هر کدام از اعضاء و دستگاه های بدن انسان را که در نظر بگیریم به همین نتیجه می رسیم .

    دستگاه چشم انسان از چه اجزائی ساخته شده و این اجزا با چه نظم و دقت عجیبی کار می کنند و مکمل کارهای یکدیگر می شوند تا انسان بتواند اشیا کوچک و بزرگ و رنگارنگ اطراف خود ببیند ؟

    ..

    اجزا گوناگون دستگاه گوش انسان با چه نظم و شگفتی کار می کنند تا این همه صداهای مختلف شنیده می شود و تشخیص و تفکیک آن ها از یکدیگر ممکن می گردد ؟

    قسمت های گوناگون تارهای صوتی و حنجره و زبان و دهان از چه اجزائی ساخته شده اند ، و این اجزا با چه فرمولها و محاسباتی انجام وظیفه می کنند و چه نظم شگرفی در فعل و انفعالات آن ها هست که انسان می تواند صدای خود را به گوش دیگران برساند و کلمات گوناگون با مفاهیم گوناگون را بر زبان آورد ؟

کلمات کلیدی: انگیزه - خداشناسی

نخستين مساله تامل انگيزي که توجه انسان متفکر را به خود جلب مي کند – و در تاريخ اديان نيز همواره مورد بررسي قرار گرفته – اين است که « اساسا چه انگيزه اي است که انسان را وادار مي کند تا پيرامون مسائلي غيرمادي و ناملموس و مسائل خارج از چهارچوب عينيات و

فصل اول : کليات بيان مسئله: سپاس فراوان آفريدگاري را سزاست که جهان هستي را همسان و هماهنگ با احتياجات ونيازهاي بشر سامان داده وبا تدبير حکيمانه خود آنرا پرورده است. تحيّات ودرود نامحدودبروالاترين معلم ومربّي ان

سير و سياحت يکي از راه هاي خداشناسي و رسيدن به کمال سير آفاق و انفس است که از آن به هجرت به درون و بيرون تعبير مي شود. با در نظر گرفتن خلقت هستي و انسانها و بيهوده نيافريده شدن انسان که در قرآن بدان اشاره شده و مسير زندگي نوع بشر به وسيله انبياء تعي

بياييد به سرزمين عشق و عرفان سفر کنيم ؛ سرزميني که تجلي گاه شکوه ايثار است ؛ سرزميني که همه يکرنگي و اتحاد است. اين جا سرزمين عشق و ايثار و فداکاري است. اي قلم ها! بدون وضو در اين حريم مقدس وارد نشويد. اي همسفران ! لازمه ي ورود به اين سرزمين ، د

طرح اجرائی و پیشنهادی پروژه مجتمع ورزشی و تفریحی با توجه به فقر فرهنگی موجود در جامعه و افزایش بی رویه گرایش نوجوانان به مواد مخدر و افیونی، و بر اساس آمارهای موجود در خصوص پایین بودن سرانه ورزشی مردم در شهرهای بزرگ کشور از جمله شهر تهران و بدلیل نبودن و یا کم بودن امکانات ورزشی دولتی و غیر دولتی، سرمایه گذاری خصوصی برای افزایش سرانه ورزشی مردم و ایجاد انگیزه و ارتقاء سرانه ...

دکتر صدیق دکتر صدیق متولد سال 1331 است. وی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه‌ علم و صنعت در رشته مهندسی صنایع ادامه داده و مدرک دکترای خود را در رشته مدیریت تولید از دانشگاه رابرت کندی سوئد اخذ نموده است و در حال حاضر نیز مدیر عامل گروه صنعتی پارس شیر، تولیدکننده قطعات یدکی خودرو و شیرآلات گاز با حدود 850 نفر پرسنل می‌باشد. ایشان به حق یکی از مردان عرصه صنعت بوده و ...

فصل اول – کلیات مفهوم لغوی واژه اخلاق: اخلاق جمع کلمه خُلق به معنی سرشت باطنی انسان است و در مقابل آن خَلق به معنی شکل و صورت ظاهری انسان است. تفاوت صفات نفسانی انسان: صفات نفسانی انسان یا ثابت و راسخ است که به آن ملکه گفته می شود و یا زودگذر و موقتی است که به آن حال گفته می شود. اخلاق همان صفات ثابت و راسخ در نفس انسان است. عوامل مؤثر در اخلاق: دو عامل مهمن که خُلق و خوی انسان ...

انگيزش موضوع فريبنده‌اي است و هميشه درباره اينکه فرد چگونه مي تواند ديگري را بيانگيزد پرسش هايي مطرح بوده است. انگيزش از دورن بر مي خيزد. شما مي توانيد به آنچه که شخص به خاطرش انگيخته مي شود موثر واقع شويد. و نهايتاً چگونگي تاثير شما بر هدايت انگيزش

مقدمه امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری (ششصد و چهل و چهار میلادی)[1] ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدی امر ...

بي شک در ورطه روانشناسي فاکتورها و عوامل مختلفي به چشم مي خورند که هر يک به نوعي رفتار يک ورزشکار يا مربي را تحت الشعاع قرار مي دهند. استرس، التهاب، بهت زدگي ، جو گرفتگي يا ترس از تماشاگر، در صد افت يا افزايش انرژي رواني ، نحوه انتقال يافته هاي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول