بحث درباره صفات خداى متعال بود. عرض کردیم که صفات، به اصطلاح اهل معقول و کلام به دو دسته تقسیم مىشود؛ یکى صفات سلبیه و یکى صفات ثبوتیه. ملاک این که صفتى از صفات ثبوتیه باشد یا نه این است که، اگر ما یک نقصى و محدودیتى را از خداى متعال سلب کنیم، این از صفات سلبیه به حساب مىآید. مثل نفى جسمیت، نفى محدودیت، نفى مکان، نفى زمان و امثال اینها و اگر یک کمالى را براى خداى متعال اثبات بکنیم، آن از صفات ثبوتیه است. صفات سلبیه را تا آنجا که مورد حاجت بود، در جلسه قبل مورد بحث قرار دادیم و حالا نوبت بحث درباره صفات ثبوتیه است. صفات سلبیه چون نفى نقصها و عیبها و محدودیتهاست، احتیاج به این ندارد که ما چیزى را به ذات خدا نسبت بدهیم، در واقع داریم نفى مىکنیم، مىگوییم: خدا جسم نیست، قابل رؤیت نیست (رؤیت با چشم).
اما صفات ثبوتیه چون چیزى را براى خدا اثبات مىکنیم، مىگوییم: فلان صفتى را دارد. در اینجا سؤال مىشود که آیا واقعاً مىشود که چیزى را به عنوان صفت براى خدا اثبات کرد؟ مخصوصاً با توجه به بعضى از روایات شریفه و بالاخص فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) که مىفرمایند: «و کمال الاخلاص له نفى الصفات عنه، لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف، کمال التوحید الاخلاص له و کمال الاخلاص له، نفى الصفات عنه» بعد هم استدلال مىکنند: «لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف» هر صفتى نشانگر این است که او غیر از موصوف خودش است