« فقط این دعا را به شیعیان بیاموز »
یکی از غلامان امام صادق علیه السلام گفت :
در خدمت امام هفتم موسی بن جعفر علیه السلام بودم نزدیک مدائن که رسیدیم سوار کشتی شدیم ، موج زیادی بود ، کشتی دیگری را دیدیم که زنی در ان کشتی به خانه شوهرش می رفت « مراسم عروسی بود » جنب و جوش و سر و صدای زیادی داشتند .
حضرت پرسیدند چه خبر است ؟
گفتند : عروسی است .
ناگهان صدای فریادی شنیدیم .
حضرت فرمودند : این فریاد چه بود ؟
عرض کردم : عروس خواست یک مشت آب بردارد دستبند طلای او در آب افتاد ، این صدای او بود .
حضرت فرمودند :
به ناخدای آن بگوئید کشتی را نگه دار و حضرت تکیه بر کشتی نمودند و آهسته دعائی خواندند ، انگاه فرمودند : به ناخدای کشتی بگوئید یک لنگ بر کمر ببندد و فرود آید و دستبند را بردارد .
دیدیم دستبند روی زمین افتاده و آب کم است ، ناخدا پائین آمدو دستبند را برداشت .
حضرت فرمودند : دستبند را به او بده و بگوئید حمد خدا را به جای آورد .
شخصی به امام علیه السلام عرض کرد :
فدایت شوم آن دعائی که خواندید به من بیاموزید .
حضرت فرمودند :
به شرط اینکه به نااهلان نیاموزی به جز شیعیان و به دیگری تعلیم نکنی .