اصل مطلب در باره ولایت شرعی است که خداوند علیّ أعلی زندگی ما را که روی زمین قرار داده است مهمل قرار نداده ، بلکه میخواهد ما را بر یک اساس و مَشی صحیح و بر یک نحو خاصّی حرکت بدهد که آن صراط مستقیم بسوی خداست. و طبعاً این معنا بسیار دقیق و لطیف و عمیق است که انسان آن صراط مستقیم را پیدا کند ؛ چون صراط مستقیم واحد است ، و أدقّ من الشَّعر و أحَدُّ من السَّیف ، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر .
انسان باید طوری در دنیا زندگی کند که هر لحظهای که میخواهد بمیرد ، با حجّت بمیرد ، و با قلب محکم بمیرد و متزلزل نباشد ؛ و آنچه را که خداوند عالم و أرواح طیّبه و نفوس زکیّه از انسان توقّع دارند ، به اندازه قدرت و سعه خودش انجام داده باشد .
دوران تاریک ستم شاهی
من بخصوصه از زمان کوچکی در همین همّ و غمّ بودم ؛ حتّی یادم میآید وقتی کوچک بودم بخصوص آن سالهائی که سنّم بین شش سال و هفت سال بود ، مرحوم پدر ما رحمه الله علیه در طهران مجالسی داشتند و در مسجدی إقامه نماز میکردند ،تااینکه کمکم قضیّه کشف حجاب پیش آمد و مجالس عزاداری و وعظ در طهران و سائر جاها ممنوع شد . و از همان کوچکی پدر ما دست ما را میگرفت ، و در این مجالس با خودش میبرد .