بیان مساله
بی شک پوشش زن در برابر مرد بیگانه یکی از ضروریات دین اسلام است که نمی توان درباره جنبه اسلامی آن تردیدی به خود راه داد در قرآن کریم و روایات وارده از پیامبر و ائمه معصومین- علیهم السلام- و نیز در کلمات فقها به وجوب حجاب و کیفیت آن تصریح شده است.
بنابراین همه ادیان الهی در پاسخ به ندای درونی فطرت حجاب را بر زنان واجب دانسته اند و اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع کاملترین دین است و برای همیشه و همه بشریت، از طرف خداوند عالم نازل شده است لباس را هدیه ای الهی معرفی نموده و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبی به جامعه بشری ارزانی داشته است از انحرافات و یا افراط و تفریطهایی که در زمان پیامبران در پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشریع قانون، حدی متناسب غرایز انسانی را در نظر گرفته است.
حجاب و پوشش اسلامی از جمله مسائلی است که چند سال اخیر در کشور ما بصورت گسترده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
و عده ای از افراد سئوال می کنند که:
منظور از حجاب چیست؟
به چه چیزی حجاب اسلامی اطلاق می شود؟
چرا ما باید پوششی تحت عنوان چادر داشته باشیم؟
چرا ورود زنان در جامعه منوط به حجاب آنها می باشد و…
به نظر این افراد حجاب یعنی پوشانیدن بدن به هر طریق که باشد و در هر صورتی که باشد کفایت میکند، در صورتیکه در شرع مقدس هر پوششی حجاب محسوب نمی شود بلکه پوششی را حجاب میشمرد که حدود آن در شرع مشخص شده است.
اگر پوشش بر اساس آن معیار باشد حجاب است وگرنه آن پوشش را نمی توان حجاب شمرد.
حال برای یافتن پاسخی مناسب برای این پرسشها بر آن شدیم که پژوهشی در این موضوع صورت گیرد تا روشن گردد که علت اساسی بیان این مخالفتها چیست؟
چرا عده ای مخالف با این امر ضروری اسلام هستند؟
و چرا عده ای این پدیده مهم اخلاقی و اجتماعی را زیر سئوال می برند و در صدد از بین بردن حیا و حجاب در بین زنان هستند؟
حال برای یافتن پاسخی مناسب برای این پرسشها بر آن شدیم که پژوهشی در این موضوع صورت گیرد تا روشن گردد که علت اساسی بیان این مخالفتها چیست؟
و چرا عده ای این پدیده مهم اخلاقی و اجتماعی را زیر سئوال می برند و در صدد از بین بردن حیا و حجاب در بین زنان هستند؟
در این پایان نامه بعضی از علتهای بد حجابی از دو بعد فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته تا اینکه معلوم گردد که آیا علت مخالفت با این امر خود شخص است یا علت آن مربوط به اجتماع و خانواده می باشد و بالطبع اگر کسی چنین طرز فکری را از حجاب داشته باشد، و مخالف آن باشد و آنرا عامل عقب ماندگی و واپس گرایی بداند، پیامدهایی برای فردو اجتماع در پی خواهد داشت، زیرا آثار بد حجابی افراد، هم به خود فرد و هم به اجتماع و دیگران و مخصوصاً به قشر جوان مملکت بر می گردد، که بعضی از فشارهای روحی و روانی دختران و پسران ریشه در همین عامل ضد اخلاقی دارد.
بنابراین برای ترویج حجاب و پیاده کردن آن در جامعه نیاز به راهکارهایی است که بتوان با توجه به آن حجاب را ترویج داد و از بی حجابی و بدحجابی جلوگیری نمود.
ضرورت موضوع جامعه اسلامی جامعه ای است ارزش مدار و آرمانی که حفظ و تقویت این ارزشها می تواند در پیشبرد اهداف متعالی مکتب حیات بخش اسلام موثر واقع شود و بالعکس عدم پایبندی به ارزشها و یا کم رنگ شدن آنها باعث دور شدن جامعه از اهداف آرمانی خود خواهد شد.
یکی از این ارزشهای مهم موضوع حجاب است که با مشاهدات عینی ملاحظه می شود برخی از بانوان جامعه این امر را جدی تلقی نمی کنند و با رعایت نکردن موازین اسلام لطمه ای به خویش، و پیرو آن به اجتماع و خصوصاً نسل جوان و نوجوان جامعه وارد می شود، و از این طریق جامعه اسلامی را به طرف انحطاطات اخلاقی و اجتماعی پیش می برد.
و از آنجایی که شناسایی مساله و توجه به اصل موضوع اولین مرحله برای ارائه راه حل می باشد، لازم دانستم پژوهشی در این زمینه ارائه دهم، باشد که این امر، مورد دقت و توجه مسئولین امر قرار گرفته و در جهت بهبود وضع موجود موثر واقع شود.
پیشینه موضوع حجاب صحیح اسلامی از آن موضوع هایی است که همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و آثاری در این زمینه به نگارش در آمده است، که از جمله آنها: 1- کتاب علل فساد و بدحجابی زنان نوشته احمد رزاقی است که این کتاب بیشتر به بیان علتهای فساد و بد حجابی زنان پرداخته است در این کتاب علت العلل بد حجابی را ضعف ایمان معرفی کرده است و بعد از آن خانواده و بطور اخص برای مادر بیشترین نقش را در حجاب زنان و دختران جوان می داند.
2- کتاب حجاب در عصر ما نوشته محمد رضا اکبری این کتاب علاوه بر بیان علت بدحجابی به پیامدهای بدحجابی نیز اشاره کرده است و می گوید ثمره اصلی بد حجابی فرو پاشیدن و تزلزل خانواده و از بین رفتن حیا و عفت که منجر به طلاق و بالطبع زیاد شدن کودکان بی سرپرست می شود و در مقابل آن رعایت حجاب طبق شئونات اسلامی باعث تداوم و استحکام خانواده و ایجاد مهر و محبت و اعتماد متقابل میان زن و شوهر می شود از جمله راهکارهایی که می توان برای مبارزه با این پدیده شوم ارائه داد در این کتاب بالا بردن اعتقادات و ایمان به عالم غیب را بیان نموده است تا از این طریق بتوان گامی درست در جهت بالا بردن حجاب در جامعه برداشته شود.
3- مجله شمیم یاس شماره دهم دی 1382، خانم حکیمی در این مجله بعد از ذکر تاریخچه بدحجابی پیامدهایی را برای آن ذکر نموده است که مهمترین پیامد آن تزلزل خانواده می باشد و پیامدهای دیگر را نیز بعد از آن ذکر نموده است.
البته کتابهایی که فقط تاریخچه و علل بدحجابی را بیان کرده باشد زیاد در دسترس نیست در کتابهای موجود علل بدحجابی از ابعاد مختلف بیان نشده است و در برخی از این کتابها پیامدهای بد حجابی از ابعاد مختلف بررسی شده است.
در این پایان نامه پژوهشگر بعد از ذکر تاریخچه بدحجابی در صدد بیان علل و به دنبال آن پیامدهای بدحجابی از دو بعد فردی و اجتماعی است.
که در آخر هم راهکارهایی را پیشنهاد نموده است تا شاید مورد توجه قرار گیرد.
اهداف موضوع انسان فطرتی خداخواه و خواهان رشد و کمال دارد و با کسب شناختی نسبی از پروردگار عالم آوای عبودیت سر می دهد و با میل و اشتیاق در برابر دستورات و نواهی الهی سر تسلیم فرود می آورد.
پوشیدگی زن یکی از ارزشهای بزرگ اسلام است که اگر به سبکی زیبا و منطقی، جامع و قلمی شیوا و رسا به آن پرداخته شود، از آن استقبال می کند و از برکات فراوان انتخاب حجاب بهره مند می گردد و از آفت های متعدد و زیانبار بی حجابی و بدحجابی مصون می ماند.
حجاب اسلامی همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است کتابهایی در این زمینه به زیور صحیح آراسته گردیده اند که هر کدام در بردارنده بخشی از مباحث این حکم الهی است.
اهداف موضوع الف- هدف کلی: تبیین پدیده بدحجابی در جامعه یافتن راه حل صحیح و مناسب جهت مقابله با آثار و مظاهر فساد و تباهی و بی عفتی و بی حجابی در گرو شناخت عمیق علل و عوامل تظاهر به بدحجابی و فساد گستری است.
ب- اهداف جزیی: تبیین علل فردی و اجتماعی بد حجابی تبیین پیامدهای فردی و اجتماعی بدحجابی تبیین راههای مبارزه با بدحجابی واژه لغوی حجاب حجاب در لغت: حجاب واژه ای است عربی با معانی متعدد، پوشش، وسیله پوشیدن، حائل و...
در کتاب «لسان العرب» درباره معانی آن چنین آمده است: «حجاب به معنای پوشش است زن محجوبه یعنی زنی که بوسیله ای پوشیده شده است.
هم چنین حجاب نامی است برای آنچه بدان خود را می پوشاند.
آنچه میان دو چیز حائل گردد نیز حجاب نامیده می شود جمع آن «حجب» است کلام خداوند متعال که می فرماید: «وهن بیننا و بینک حجاب» بدین معناست که میان ما و شما حاجز و فاصله ای در نحله «روش» و دین وجود دارد» در زبان فارسی- با توجه به این که واژه حجاب عربی است- معانی متفاوتی برای آن نقل شده است در فرهنگ عمید برای «حجاب» معانی ذیل ارائه شده است: «پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند، روی بند، برقع، چادری که زنان سر تاپای خود را بدان پوشانند» واژه اصطلاحی حجاب معنای اصطلاحی حجاب همان پوشش مخصوص زنان است و گاهی هم به معنای پرده و حاجز می آید؛ مانند این آیه «و اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن وراء حجاب» در شرع برای حجاب سه اطلاق وجود دارد.
1- این که زن تمام اجزای بدنش را مگر آن مقداری که مجاز شمرده شده است از هر ناظری که نگاه کردنش بدان زن جایز نیست بپوشاند.
2- این که در بیت خویش بماند و جز هنگام ضرورت از آن خارج نشود.
3- حایلی که بین زن و مرد نامحرم ساتر قرار می گیرد.
همانطور که ملاحظه شد برداشتهای که از حجاب شده مختلف است و علت اختلاف آن از معانی لغوی حجاب ناشی شده است استاد شهید مطهری «ره» در معنای اصطلاحی حجاب می فرماید «کلمه حجاب هم به معنای پوشیدن و هم به معنی پرده و حجاب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است.
این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله پوشش است شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست آنگاه با ذکر مواردی از آیات و روایات و نقل سخنان ابن خلدون که در آنها واژه حجاب به معنای «پرده» بکار رفته است می فرماید: «استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن، یک اصطلاح نسبتاً جدید است در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، کلمه ستر که به معنی پوشش است بکار رفته است.
فقها در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند که کلمه «ستر» را بکار برده اند لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود» از مجموع این کلمات می توان چنین نتیجه گیری کرد که واژه حجاب گرچه در لغت اغلب به معنای پرده و حائل استعمال شده است وشاید پوشش زن را به اعتبار پشت پرده واقع شدن، حجاب نامیده اند اما بطور مسلم، امروزه- بویژه در معنای مصطلح واژه حجاب فقط به معنای پوشش مخصوص زنان بکار می رود و از معنای پرده نسخ شده است.
از این رو در کلمات فقها و مفسرین متاخر و نویسندگان معاصر، به جای کلمه «ستر» یا پوشش زنان از واژه حجاب استفاده می شود.
البته واژه حجاب در کتابها و عبارات عرفانی، معنای مصطلح دیگری دارد.
حجاب صحیح اسلامی اسلام بنا بر مصالح زیادی مخالف هرگونه تحریک و تهییج جنسی در خارج از خانواده و خارج از روابط زناشویی می باشد.
البته همان که این مصالح مربوط به خود انسان است نه مربوط به چیزی خارج از وجود او و همه مفاسدی که از کشیده شدن تحریکها و تهییجهای جنسی به اجتماع و خارج از خانواده بوجود می آید دامن گیر خود انسانها می شود.
حجاب اسلامی و کامل، حجابی است که در آن هیچ نوع جلب توجه و تحریکی وجود ندارد.
در رساله های علمیه چنین می خوانیم «بر زنان واجب است تمام بدن خود را به استثناء وجه وکفین از نامحرم بپوشاند.
وجه یعنی صورت، کفین یعنی دستها تا مچ، پوشش دستها و صورت در صورتی واجب نیست که آرایش و زینت نشده باشد و نگاه به آنها موجب مفسده نباشد.
اینک به چند نمونه از حجابهای غیر اسلامی که بنابر نظر فقها جایز نیست اشاره می کنیم.
اما قبل از بیان نمونه ها ذکر نکته ای لازم است که تا علت غیر جایز بودن بعضی از حجابها روشن شود .
خانمها در ارتباطشان با نامحرم در حالتهایی قرار می گیرند که اگر از پوشش مناسب برخوردار نباشند ارتباط آنها موجب مفسده و گناه می شود.
بعضی از این حالتها عبارتند از: دادن چیزی به نامحرم یا گرفتن چیزی از آن.
کار کردن در مقابل نامحرم در منزل یا خارج از منزل.
مرتب کردن چادر، سوار شدن به اتومبیل یا خارج شدن از آن.
غذا خوردن در مقابل نامحرم… و در این قبیل موارد، احتمال نمایان شدن بدن زن در صورتی که حجاب مناسب طبق گفته فتاوا نباشد وجود دارد.
برای سهولت در یادگیری حجابها را- به سه دسته، همراه با چند مثال تقسیم می کنیم.
1) حجابهای غیر جایز با چادر پوشیدن چادر بدون روسری یا مقنعه ای که موها و سرو گردن را بپوشاند.
پوشیدن چادرهای نازکی که موها و یا دستها و اندامها از پشت آن نمایان است.
پوشیدن چادری که دارای رنگ تند و مهیج باشد به طوری که توجه نا محرم را جلب کند.
2) حجابهای غیر جایز بدون چادر پوشیدن مانتو یا لباس کم حجم بدن که برجستگیهای آن را نپوشاند به طوری که ایجاد تهییج و تحریک کند.
پوشیدن مانتو یا آستینهای گشاد به طوری که در بعضی ارتباطها از مچ را نپوشاند.
پوشیدن مانتو یا لباسی که رنگ تند و مهیج دارد.
پوشیدن مانتویی که طوری دوخته یا تزیین شده که توجه را به خود جلب می کند.
مثلاً روی سینه یا پشت آن چیزی از قبیل دکمه یا گل و… قرار داده، که جلب نظر کند.
یا پشت و بغل آن چاکهای بلند داده شده به خصوص زن از پایین تنه و زیر آن پوشش مناسبی نداشته باشد.
3) پوشش مربوط به پا و سر پوشیدن جورابهای نازکی که پوست پا را نمی پوشاند.
پوشیدن روسری یا مقنعه ای که تمامی مو را نپوشاند یا استفاده از روسری و مقنعه بطوری که تمامی مو را پنهان نکند.
-بستن مو وجمع کردن آن در پشت سربه نحوی که بر آمدگی آن مشهود باشدوجلب نظر کند.
پوشیدن کفشهای صدادار به نحوی که جلب نظرنامحرم کند ومفسده ایجاد نماید.
نمایان شدن موی مصنوعی که به موی خانمها وصل است هم چنین نمایان شدن کلاه گیس نیز جایز نمی باشدحتی اگرموی وصل شده از جنس موی مرد باشد.
4) با حجابهای بی حجاب حال که به بحث حجابهای غیرجایز رسیدیم خالی از لطف نیست حدیثی از پیامبر «ص» درباره زنهایی که در عین پوشش بی حجابند ذکر نماییم این حدیث حقیقتاً از پیش گوییها و معجزات پیامبر«ص» می باشد: «دو گروهند که اهل آتش هستند و نمی خواهم که آنها را ببینم: گروهی که تازیانه در دست دارند و مردم را با آنها می زنند (ظالمان) و دیگر زنهایی که پوشیده اند ولی برهنه اند (لباس نازک برتن دارند)، به شهوات متمایل هستند و مردان را به سوی خود جذب می کنند، موهای سرشان هم چون کوهان شتر بر آمدگی دارد، اینها وارد بهشت نمی شوند و با اینکه بوی بهشت از مسافتهای دور به مشام می رسد بوی آن را استشمام نمی کنند.
تاریخچه بدحجابی پوشاک و نحوه پوشش زن در طول تاریخ، دستخوش تحولات عظیمی گشته و فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده است در مورد تاریخ بی حجابی، اگرچه دانشمندان از وجود برخی اقوام بدوی که مرد و زن آن هیچگونه پوششی نداشتند سخن به میان آورده اند اما از آن جا که به شدت نادر بوده، نمی توان آنرا مبدا تاریخ بی حجابی زنان قرار داد.
تاریخ بدحجابی را می توان به اواخر قرن نوزدهم منتسب نمود که پس از رنسانس علمی، صنعتی اروپا و جنگ جهانی دوم و انقلاب صنعتی، زمینه لازم فراهم گردید.
آزادی زنان و کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت کارخانه داران بزرگ برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت و امکان حضور زنان در محیط کار، تبلیغات وسیعی را آغاز و زنان نیز در تلاش فراوان برای دست یافتن به حقوق از دست رفته خویش (!) موجی را بوجود آوردند که «نهضت زنان برای آزادی» نام گرفت و در جرائد و مجلات درباره محاسن آن تبلیغات وسیعی انجام گرفت دامنه این اقدامات، کم کم کشورهای اسلامی را نیز فرا گرفت و به صورت سلاحی کار آمد برای تضعیف معنویت و اخلاق و سقوط جامعه اسلامی به کار گرفته شد و استعمار گران در ترویج آن از هیچ اقدامی فرو گذار نکردند.
«نخستین کشور اسلامی که به طور رسمی اقدام به کشف حجاب از بانوان نمود افغانستان بود.
امان ا… خان پادشاه افغانستان بعد از مسافرت به اروپا به محض ورود به پایتخت اعلام نمود که زنان باید حجابها را کنار بگذارند و به عنوان نخستین مجری این طرح با همسرش بدون حجاب در مجامع و محافل ظاهر شد.
این اقدام ناشایسته، موجب قیام عمومی شد و امان ا… خان ناچار به استعفا و ترک کشور گردید.
دومین کشور ترکیه بود که بعد از سقوط عثمانی، آتاتورک در سال 1313، فرمان منع حجاب را صادر نمود در ایران، توسط رضاخان زمینه سازی برای بی حجابی همراه با الهام گرفتن از اقدامات آتاتورک آغاز گردید که مردم برای اعتراض به آن در تاریخ 21 تیرماه 1314 در مسجد گوهرشاد، تحصن کردند و عده زیادی به خاک و خون خفتند رضا خان با نادید گرفتن خواسته های مردم مسلمان، در روز 17 دی ماه 1314 به همراه ملکه و شاهدختهای بی حجاب به طور رسمی در دانشسرای مقدماتی تهران این عمل را به مرحله اجرا گذاشته و بعد از مدتی با زور نیزه به کشف حجاب پرداخت.
این اقدامات توسط محمد رضا شاه نیز دنبال شد ولی به جز اندکی نا آگاه قانون حجاب همچنان در کشور حفظ گردید.
با پیروزی انقلاب سالامی به رهبری امام خمینی «ره» زنان با آگاهی بیشتر به پاسداری از حجاب اسلامی پرداختند و ارزش زن را تحت لوای حجاب جهانیان نشان دادند.
اینک با گذشت بیست و پنج سال از پیروزی انقلاب اسلامی و استحکام آن در منطقه و جهان، استراتژی استکبار جهانی، و ترویج فساد و بدحجابی در بین زنان و دختران و دور کردن جوانان از معنویت و فراهم آوردن زمینه گرایش به مظاهر مبتذل غرب می باشدکه لازم است با هوشیاری لازم، عمق فاجعه ای را که در صورت موفقیت دشمن شکل خواهد گرفت بشناسیم و برای مقابله با آن اقدامات لازم را به عمل آوریم.
همه می دانیم زیر پا گذاشتن قانون الهی حجاب، و روی آوردن به فرهنگ تبرج و آرایش و پدیده برهنگی و بی بند باری، یکی از مهمترین بیماری عصر کنون ماست وضعیت کنونی جوامع مختلف و شیوه زندگی مدعیان پیروی از شرایع الهی بشدت تاسف برانگیز است زیرا علی رغم وجوب حجاب و تاکید فراوان ادیان مختلف بر آن فرهنگ نیمه برهنگی و خود آرایی همچنان در بین زنان رواج دارد و ترویج نیز می گردد غم انگیزترین فاجعه معاصر آن است که انحراف، آزادی معرفی می شود با حجاب بودن ارتجاع و کوته فکری قلمداد می گردد.
پژوهشهای علمی پیشینیان هرگونه بی بند و باری و رعایت قوانین الهی را بندهای دست و پا گیر و تعصبهای بی جا انگاشته می شود زنان به فطرت، مذهب و فرهنگ خود پشت پا زده و به جای اندیشه به عواقب شوم تخطی از فرامین الهی، به کار زشت خویش افتخار می کنند.
به راستی چه عواملی موجب گشته است که قانون الهی حجاب نادیده گرفت شود؟
و این چنین بی حجابی یا بدحجابی در بین زنان تمام جهان از همه ادیان رواج یابد؟
فصـل دوم: علـل بـد حجـابـی بدون شک مجموعه ای از عوامل مختلف روانی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در پدید آمدن و توسعه فرهنگ مبتذل خودآرایی نقش داشته است و ما در صدد بیان تعدادی از این عوامل هستیم.
علل فـردی 1- نیاز به احترام و پذیرفتگی یکی از نیازهای فردی، نیاز به احترام و پذیرفتگی است.
باید دانست نگرشهای ما به افراد دیگر، نگرشهای ما هستند.
در نخستین دیدار با غربی ها مهمترین سئوالی که از ذهن ما می گذرد این است که آیا پذیرش متقابل به وجود خواهد آمد یا نه.
پس از دیدار، نخست، غالباً توجه ما به این نکته متمرکز است که رابطه خود را با فرد دیگر چگونه بپرورانیم و هدایت کنیم، احترام و محبت او را نسبت به خود جلب کنیم.
اگر بگوئیم اغلب اوقات اکثر مردم برای پرورش روابط متقابل با دیگران اولویت ویژه قائلند.
شاید سخنی به گزاف نگفته باشیم.
معمولاً انسانها به این فکر می کنند چه رفتار و یا عملی را انجام دهند تا مورد جذابیت و خواسته شدن واقع شوند.
شاید یکی از عوامل موثر در علاقمندی دیگران به یک شخص ظاهر جسمانی باشد.
مطمئناً این تصور تابشی بی حد و حصر نیست.
ولی دیده شده که اشخاص برای رسیدن به احترام و مورد قبول واقع شدن ابتدا قیافه ظاهری خود را ملاک دانسته اند و این طرز تفکر باعث شده که شخص نگرشهای خود را با اعمالش همسو کند.
«روانشناسان معتقدند که رفتار تعیین کننده نگرشهاست» اینکه ما به سوی کسی جذب شویم یا نه، بستگی به عوامل بسیاری دارد.
اما برای بعضی از افراد جذابیت جسمانی اهمیت ویژه ای دارد.
این امر در زن به لحاظ ویژگی جسمی و روحی او دارای عمق بیشتری است و در او جلب احترام و توجه دیگران اهمیت خاصی دارد.
چرا که زنان به موجب لطافت روحی، شیفته محبت و احترامند.
پیامبر گرامی ما نیز بی جهت نبود که به رعایت حقوق زنان و گرامیداشت مقام آنان تاکید می ورزید.
چرا که اگر زن ایمان استواری نداشته باشد برای ارضا این نیاز به شیوه های ناروا رو خواهد کرد و انجام هر رفتاری را برای رسیدن به این خواسته مجاز می شمرد.
از این رو هرگاه مشاهده کند با ناپوشیدگی اندام و جذابیت سیمایش، توجه و احترام دیگران را آسانتر به دست می آورد به خودنمایی و جلوه گری می پردازد.
پس اگر به جنبه های دیگر زن توجه نشود او ظاهر خود را عرضه خواهد کرد، چرا که تمایل به برانگیختن احساسات دیگران و اشتیاق به پسندیدگی و پذیرفتگی، نیرومندترین محرک زندگی زن است و با موفقیت در این تمایل، زن در پیری هم شاداب خواهد زیست.
چرا که هدف زن از جلوه گری و نمایش زیبایی چهره و اندام و توازن حرکات و خوش آهنگی صدایش، مجذوب کردن روح افراد است.
و لذا داشتن زیبایی و دلربایی حتی افتخار او است و در تحصیل و امتیازات اجتماعی بیشتر به این می اندیشد که وجودش مورد تحسین و تمجید و مایه شگفتی قرار گیرد، اما از آنجا که مرد بیش از توجه به شاهکارهای روحی زن مجذوب زیبایی ظاهری او می شود زن نیز روز به روز به همان سمتی می رود که تحسین برانگیزتر و جاذبه آورتر است «محرومیت از محبت و احترام» زن را بر خلاف میل باطنی اش، به جلب توجه و علاقه دیگران تمایل می سازد و همین امر زمینه ساز انحراف او و جامعه می شود.
او چشمی می خواهد که نگاهش کند و گوشی که به سخنانش گوش کند و دلی که برایش بتپد.
از طرفی در جامعه ای که پوشیدگی زن مورد پذیرش قرار گرفته و زنان به میزان ناپوشیدگی خود مورد توجه و ارزش گذاری قرار گیرند، زن اگر بخواهد بهتر احترام شود و به نیازهایش زودتر رسیدگی شود ناگزیر است پیوسته از معتقدات و رفتار خود فاصله گیرد و روز به روز کم پوشش تر از قبل در اجتماع حضور یابد.
زیرا در چنین جامعه ای به زنانی توجه می شود که از ظاهر زیباتر و دلرباتر و شغل بهتر بهره مندند.
در این جوامع دختران جوان برای «پذیرش اجتماعی» و «کسب موقعیت» و احترام و مصون ماندن از تحقیر به جلوه گری و خودنمایی روی می آورند.
انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی در خور توجه برخوردار باشد جایگاه بدو صورت حقیقی و کاذب محقق میشود که موقعیت حقیقی در اثر تحصیلی علم و فضائل اخلاقی بدست می آید اما برخی از زنان که فاقد این ارزشها هستند با نمایش زیبائیها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهد غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیبائیهای زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمی گیرد ضمن اینکه موقعیتهای حاصل از تحرکات جنسی نیز تنها در بیمار دلانی بوجود می آید که خود کمترین اعبتاری ندارند زن اگر محروم از فضائل و ارزشهای انسان باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زینتها و لباسهای فاخر تزئین کند ذره ای بر ارزش حقیقی او افزوده نخواهد شد چه اینکه هزار من تزئین و زیبایی به یک جو تقوا نمی ارزد.
تحصیل واقعی جز از راه بدست آوردن زیبائیهای باطنی و فضائل انسانی و کمک پروردگار عالم میسر نیست.
2- خودنمایی برخی دختران وز نانی که تحت فشار تمایلات جنسی قرار دارند برای اطفای آتش شهوت دست به نمایش زیبائیهای خود می زنند تا شاید شعله های آتش شهوت آنها فروکش کند و برخی دیگر از دختران و زنان میل دارند بصورت زیباتر نزد دیگران حضور یابند و با توجه به اینکه حجاب دینی زیبائیهای آنها را پوشش می دهد سعی در ناقص کردن حجاب خود دارند و به همین منظور بخشی از موهای سر و گردن خود را به نمایش می گذراند و سعی در پوشش لباسهای زننده، چند رنگ و یا بسیار شاد دارند و زواید تزئینی مختلفی را در پوشش خود مورد استفاده قرار می دهد و یا از کفشهای پاشنه بلند استفاده می کنند تا نوع قرار گرفتن در راه رفتن آنها تحریک آمیز و زیباتر شود و طنین یکنواخت آن توجه دیگران را جلب نماید و به هر شیشه و آیینه ای که در بین راه برخورد می کنند قیافه خود را مشاهده می کنند تا در صورت لزوم زیبایی خود را حفظ نمایند.
غافلند که سادگی زن خود نوعی زیبایی ارزشی را به همراه دارد و پوشیدگی، زیبایی و ظرافت بدن او را در برابر آفتاب، سرما و آلودگیهای جدی بهتر حفظ می کند «امیر المومین «ع» می فرماید: صیافه المراه انعم و ادوم اجمالها پوشیدگی برای زن سودمندتر و زیبایی او را پایدارتر می سازد» انسان هر حرکتی که می کند پشت سر آن انگیزه ای نهان است که رفتار او را شکل می دهد و بر آن اساس عمل می کند.
«انگیزه در روان شناسی مفهوم خاصی دارد و عبارت است از: «عاملی درونی که رفتار شخص را بر می انگیزد و جهت می دهد و آنرا هماهنگ می سازد» هر انگیزه دارای دو عنصر اساسی است: اول سائق، دوم هدف یا پاداش.
سائق: پدیده ای (فرایندی) درونی است که شخص را به عمل وا می دارد.
نیاز:خواهش در اثر عدم تعادل فیزیکی و شیمیایی محیط درونی و یا روانی نیاز ایجاد می شود.
وجود و یا عدم عنصری (مادی و غیر مادی) در بدن به دفع یا جذب حاصل می شود در حقیقت نیاز، خواهشی است که شخص و موجود می خواهد به آن برسد.
انگیزه و رفتار، از نیاز منشا می گیرند.
«رفتار آن دسته از فعالیتهای جاندار است که از بیرون در جاندار مشاهده میشود» رفتار با توجه به وراثت و محیطی جاندار بسیار متنوع است و بطور کلی می تواند به گونه های مختلف خلاصه شود.
مثل رفتارهای تغذیه ای، رفتار تولید مثلی، رفتار اجتماعی، رفتارهایی در رابطه با حوادث و وقایع طبیعی و غیره.
نیاز عامل اصلی سائق است، ابتدا زمینه های مختلف سائق پیدا می شوند.
بعد سائق که در کلمه به معنی یک راننده است رفتار را شکل داده و جهت آنرا تعیین می کند.
انگیزه برای هدف یا پاداشی است که بتواند نیاز را بر آورده کند، در اینصورت فرد آرام گرفته و کار تمام شده است.
انسان دارای دو نوع انگیزه است، انگیزه هایی که باعث آن جسم است و دوم انگیزه هایی که باعث آن روح است.
انگیزه ها نه محدودند که، وضعیت جسم آنرا محدود کند.
این محدودیت برای حفظ سلامت و امنیت فرد و جامعه است.
تعادل بین این انگیزه ها و محیط درونی برای بقا نسل و فرد می باشد.
نوع پوشش و ظاهر انسان در ارتباط مستقیم با اخلاق جنسی بوده و منشا اخلاق جنسی نیز متاثرند از ترشحات غدد و چگونگی آن می باشد.
«ترشح هورمون مردانه (تستسترون) در مردان باعث رفتارهای خاصی در مرد می شود مانند: لذت جنسی، در زن بیشتر بر اثر ترشحات تخمدانها رفتارهای جنسی زنانه بوجود می آید.
تظاهر رفتاری آن، آراستن خود است» خودنمایی یک امر لازم و واجب برای زندگی است.
برای آنکه دو فرد از یک نوع بتوانند آمیزش کنند و بقا نسل آنها فراهم بشود، ناگزیر از رفتاری هستند که طرف دیگر را جلب کنند، چرا که باید جاذبه ای در یک طرف باشد تا طرف دیگر به آن جلب بشود.
سپس خودنمایی در امور جنسی باعث جلب طرف مقابل و بقاء نسل می شود این تمایل در زن با انواع آرایشها و زیور آلات و همچنین پیروی از مد خاص هر زمان صورت می گیرد و زن جلوه گری خود را به بیرون از حریم خانه خواهد کشاند و در تمام امور زندگی فقط به نمایش بدن می پردازد و به طرز افراطی به خود آرایی و مدپرستی گرفتار می شود و خودنمایی به صورت بیماری ظاهر می شود و فرد به جای پرداختن به افکاری زنده و بوجود آوردن علوم و پرداختن به فنون مختلف، مرتب در فکر جلوه گری می باشد و دوست دارد خود را نشان دهد، مطرح شود و بین دیگران جلوه کند.
مثلاً او به لباس به عنوان پوشش نمی نگرد.
بلکه لباس را مظهر خودنمایی قرار می دهد و با پوشیدن لباس مد روز و تحریک آمیز در صدد جلب توجه دیگران است و یا دوست دارد دیگران شاهد برخورداریهای مالی آنها باشد.
تفاوتی نخواهد کرد که بیننده زن باشد یا مرد و آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات می دانند و این به معنی آن است که ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آوردهاند و برخی خود را در طلا خلاصه کرده اند.
شیطان همه را به یک راه منحرف نمی سازد بلکه هر کسی را با توجه به نوع هوسی که دارد از خدا دور می کند.
چنین زنانی باید اندیشه کنند که این گونه فخر کردنهای مالی همراه با جاذبه های زنانه تمایلات نامحرمان را بر می انگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد اگر آگاه شود که انسان خلیفه خداست و می تواند ارزش برتر از ملائک داشته باشد روحیه و عملکرد آنها عوض می شود و دیگر حاضر نخواهد بود برای یک لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت قرار دهد.
«الدنیا حیله فافتلوها : دنیا ماری است آن را به قتل رسانند» خودنمایی ناشی از عوامل مختلفی است که برخی از آنها عبارتند از: 2- الف) عدم اعتماد به نفس گاهی کسانی که در مسیر خودنمایی هستند خود را هیچ می پندارند وشخصیت ثابتی از خود ارائه نمیدهند.
در خود توان انجام کاری مطابق با میل خود را نمی بینند و در انجام کارها احساس عدم اطمینان دارند دائم با خود در گیرند و نمی توانند مسیر درستی را بر گزینند و در این حالت هر چند گاه یک بار روش و حالت خود را تغییر می دهند.