دانلود مقاله تغییرات اجتماعی بعد از انقلاب

Word 82 KB 13856 20
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دوران بعد از انقلاب
    تغییرات درونی درنظام اجتماعی بعد از انقلاب
    عوامل و قانونمندی‌هایی که موجب پیدایش انقلاب شدند با تغییر نظام حکومتی بی‌تأثیر نمادند، بلکه نسبت به شرایط موجود کم‌و‌بیش برروی روند وقایع بعدی تأثیر می‌گذاشتند.

    اما این عوامل همه در یک مسیر( اصلاح یا تخریب) حرکت نمی‌کردند و گاه با هم در تضاد بودند.

    بالاخص اینکه از یک طرف عوامل بیرونی یعنی نیروهای خارجی که در حد زیادی به قانونمندی جامعه ما آشنایی داشتند و دارند همواره تمام کوشش خود را در جهت تأثیرگذاری برروی روند وقایع انجام داده و می‌دهند از طرف دیگر رهبران گروههای انقلابی نیز همواره کوشش داشتند تابا اقداماتی موانع موجود در مسیر اهداف خود با بردارند گرچه این اهداف همیشه آنچنان مشخص نبوده‌است.
    شرایط اجتماعی بعد از انقلاب برای ساختن یک جامعه سالم و قوی بسیار مناسب بود بدین معنی که میزان انسجام اجتماعی و آمادگی مردم برای هرگونه ایثار و فداکاری بسیار بالا بود.
    انسجام اجتماعی
    چند عامل باعث انسجام قوی بین مردم در هنگام انقلاب و دوران بعد از آن شد که عبارتند از:
    1- دشمن مشترک قوی( شاه) که موجب پیوند مردم می‌شد.
    2- داشتن رهبری قوی انقلاب
    3- داشتن ایدئولوژی نویددهنده یعنی مذهب با ریشه‌های عمیق در مردم
    داشتن ایدئولوژی نویددهنده یعنی مذهب با ریشه‌های عمیق در مردم فعالیت مشترک و مشارکت مردم در مبارزات پذیرش هزینه‌های زیاد جانبی از طرف مردم نکته مهم این بود که این مشارکت نه فقط شامل قشر پائین و کارگر بلکه همچنین شامل افراد تحصیلکرده و ثرتمند جامعه نیز می‌شد.

    بطوریکه در راهپیمایی تاسوعا و عاشورای حسینی ( آذرماه 1357) در حدود دو میلیون نفر از همه قشرها شرکت داشتند یک علت این همه‌‌گیری و مشارکت مردمی قدرت و جاذبه هنجاری بود که در بوجودآمدن آن علاوه بر نقش عمده رهبری رسانه‌های خبری خارج نقش عمده داشتند.

    مردم علاوه بر مشارکت هزینه‌های جانبی زیادی نیز برای انقلاب پرداختند که این موجب عمیق‌تر شدن پیوند آنها با انقلاب و در واقع همسویی و انسجام بیشتر می‌شد.

    زیرا براساس نظریه تانتر و میدلارسکی1 هر چه تعداد کشته‌شدگان در یک انقلاب بیشتر باشد ریشه‌های آن انقلاب قوی‌تر می‌شود این انقلاب با تمام انفجارهای دیگری که در همان در دو یا سه سده اخیر روی داده‌است.

    ضمن وجه اشتراک زیاد تفاوت مهمی نیز داشت.

    در انقلابهای بزرگ همان عوامل سیاسی اقتصادی و اجتماعی نقش مهمی داشتند.

    در انقلاب ایران در کنار این عوامل بسیار مؤثر و مهم یک عامل اساسی دیگر عمق و اهمیت آنرا نمونه می‌ساخت و آن پیوند مذهبی- الهی مردم بود که آنها را از هر نوع خطری نمی‌هراساند و هزینه‌های انقلاب را در چشم آنها ناچیز می‌نمایاند.

    از طرف دیگر آنها را آماده می‌ساخت تا حتی از برخی از پیروان حضرت محمد(ص) وهزینه‌های انقلای را در چشم آنها ناچیز می‌نمایاند.

    از طرف دیگر آنها را آماده می‌ساخت تا حتی از برخی از پیروان حضرت محمد(ص) نیز ایثارگرتر باشد و از هر نوع انتظاری چشم بپوشند.

    دو قبیله کاوس و خزرج نام داشت یک زدیگر جان خود آشام داشت کینهای کهنه‌شان از مصطفی محوشد در نور اسلام و صفا اولاً اخوان شدند آن دشمنان همچو اعدادعنب در بوستان وزدم المؤمنون اخوه بپند در شکستند و تن و احد شدند صورت انگورها اخوان بود صدهزاران ذره را داد اتحاد ( مولوی – دفتر دوم) تردید نسیت که یک عامل بسیار مهم در ورود مذهب به صحنه انقلاب و تأثیر شگرف آن بر مردم نقش رهبری امام بود، که به علت پیوند بسیار قوی الهی ایشان فوق‌العاده شجاعانه و قدرتمند عمل می‌نمودند.

    شخصیت ایشان را نیز غربی‌ها درک کرده بودند بنابراین در این زمان مردم در کنار انسجام بسیار قوی آماده هرگونه فداکاری برای یکدیگر و برای اصلاح جامعه نیز بودند.

    صحنه‌های آب و گاهی شیرینی‌دادن به مردم انقلابی در حال گذر در جلوی خانه‌ها چشم‌پوشی و گذشت در هنگام تصادفات فقط نمونه‌های کوچکی از آن بود.

    تغییر ارزشها و پیدایش نظام ارزشی جدید انگیزه‌های مردم برای انقلاب بطور کم‌و ‌بیش پنهان و نه‌چندان آشکار اهداف و ارزشهای آنها را شکل می‌داد که به تدریج درخواسته‌های آنها و رهبرانشان ظاهر و نهایتاً در قانون اساسی نیز منعکس می‌شد.

    بدین ترتیب در واقع یک نظام ارزشی جدید پایه‌ریزی می‌گردید که عناصر مهم آن ازبین رفتن بی‌عدالتی و نابرابری استبداد، وابستگی به غرب و تمایل بیشتر به مذهب،ا یثار و انسجام بود.

    در مقابل این نظام ارزشی، نظام ارزشی قدیمی شاهانه یا فئودالی وجود داشت و ریشه‌های آن در جامعه و در همه اقشار کم‌و‌بیش قوی بود.

    عناصر اصلی این نظام را تمایل به برتری‌جوئی، جاه‌طلبی و کسب منزلت از طریق نمایش ثروت و قدرت، مصرف‌گرایی و … تشکیل می‌داد که ریشه و علت اصلی همه آنها نظام نابرابر جامعه و تفاوت طبقاتی بود.

    این نظام را امام« طاغوت» می‌نامیدند.

    این بود نظام ارزشی در مقابل هم قرار داشتند.

    مدافعین نظام ارزشی انقلابی بیشتر در بین شاگردان و پیروان امام و دانشجویان بودند و مدافعین نظام ارزشی فئودالی در کنار کشورهای غربی، طبعاً قشر بالای جامعه و تازه به دوران رسیده‌های شیفته غرب بودند.

    اما نظام ارزشی انقلابی توانسته بود با یک حرکت هنجاری بسیار منسجم اکثریت جامعه را نیز به خود جذب و یک پایگاه قوی مردمی کسب نماید.

    در میان مردم مواضع بینابین و یا تداخل عناصر بود نظامر ارزشی نیز وجود داشت.

    مثلاً بازار بعنوان یک گروه اجتماعی – اقتصادی مقتدر به اقتضای شرایطش با احتیاط با مسأله عدالت، برابری، و سرمایه‌داری برخورد می‌کرد.

    همچنین باید متذکر شد که در بین بقیه مردم پیرو امام و انقلاب از جمله دانشجویان عناصر مهم نظام ارزشی قدیمی نیز وجود داشت.

    فرآیند تغییر ارزشها در نظام ارزشی فوق در جریان بعد از انقلاب به مقابله با یکدیگر پرداختند.

    گرچه پیروان نظام ارزشی انقلابی در سرنگونی شاه موفق شده‌بودند و خواسته‌هایشان را به هنجاری فراگیر در بین مردم درآورده بودند اما نظام ارزشی فئودالی نیز بآرامی در پی فرصت مقابله بود و هر یک ابزاری در اختیار داشتند.

    مهمترین ابزار انقلابیون تشکیل شده بود از: رادیو- تلویزیون- و جراید سازمانهای دولتی مذهب روشهای سنتی و مذهبی تأثیرگذاری پایگاه عظیم مردمی گرچه به علت نداشتن تخصص از ابزارهای 1و2 به نحو مطلوب استفاده نمی‌شد و این دو بیشتر در همان مسیر قبلی حرکت می‌کردند اما نفوذ سه عامل دیگر که دست به دست هم داده و یک نیروی هنجاری عظیمی را بوجود آورده بودند به قدری زیاد بود که انقلابیون به راحتی به بسیاری از اهداف ارزشی خود دست یافتند.

    زیرا از اینجا و از این مرحله به بعد ارزشها بهنجار( فراگیر) تبدیل شده‌بودند لذا طولی نکشید که تغییر ارزشها در بیشتر زمینه‌ها ایجاد شد.

    تغییر نظام ارزشی همواره تدریجی است مانند نگاه‌کردن به آفتاب.

    اگر ما در عرض یک دقیقه یه طور متمرکز به حرکت آفتاب و سایه توجه کنیم حرکت آن برایمان محسوس نیست.

    اما اگر مدتی کوتاه بکاری مشغول شویم و سپس روی برگردانیم آنوقت تغییر سایه و آفتای را کاملاً می‌بینیم.

    تغییر ارزشها و تغییرات اجتماعی نیز اساساً اینگونه است.

    در شرایط بعد از انقلاب تغییر ارزشها نسبتاً سریع اما با وصف این تدریجی بود.

    قیافه‌های ظاهری بدون دستور و زور از بالا به صورت درونی بتدریج تغییر یافت.

    مسابقات ارزشی شروع شده‌بود افرادی که تا آنزمان نماز نمی‌خواندند و مهر و سجاده و تسبیحشان را به نمایش می‌گذاشتند و برخی نیز بر آن کوشش داشتند تا جای مهر بر پیشانی آنها مشخص باشد.

    وسایل منزل نیز تغییر کرد مبلها و صندلیها یه پشتی‌ها تبدیل شده عکسهای امام دائماً بر دیوار و مجموعه تفسیر« المیزان» در کتابخانه‌های به چشم می‌خوردند… اما تحول ارزشها بسیار عمیق‌تر از این تغییرات ظاهری بود.

    جلسات قرآن معمول شد.

    مساجد آنقدر پر می‌شدند که برای نمازهای جماعت و جمعه جایی نبود و مردم با فاصله کیلومتری از دانشگاه تهران برای نماز جمعه می‌ایستادند و بر این پایه نیز هزینه‌های زیادی برای ساختن مصلای تهران پرداخته شد.

    درصد قابل توجهی از جوانان بجای هجوم به دانشگاه به حوزه روی آورده بودند و حوزه رونق یافت.

    تا جائیکه در آنجا نیز کنکور برگزار می‌شد.

    تغییر بقدری عمیق بود که مردم کوشش می‌کردند نامهای غیرمذهبی خود را تغییر دهند و از فرامرز و سیاوش به محمد و علی تبدیل کنند.

    در این زمان بطور معنی‌دار برای بیشتر نوزادان نامهای مذهبی انتخاب می‌شد.

    از طرف دیگر سعی داشتند از پیشوند« سید» استفاده و حتی‌المقدور ثابت کنند که« سید» هستند.

    شور و التهاب مردم برای خدمت بقدری زیاد بود که جوانان ایثارگر می‌خواستند به هر نحوی یک خدمتی به جامعه بنمایند و از این طریق جهادسازندگی و بسیج بوجود آمد.

    گروه مرجع مردم نیز طی این جریان تغییر یافت.

    استفاده از کلمات خارجی کم شد خارجی‌ها از نظر مردم بی‌اهمیت شدند و اعتماد به نفس مردم و جوانان و ابداع‌گران به توانائیهای خود در کشورشان افزایش یافت و این نکته یکی از پایه‌های اساسی رهیدن از وابستگی مردم را تشکیل می‌دهد، برای کشورهای غربی گران تمام می‌شد.

    این تغییر ارزشی در نظام اقتصادی نیز تأثیر خود را نشان می‌داد.

    زیرا تقاضا بر پایه نیاز بوجود می‌آید و نیاز و ارزش با هم یک رابطه دوسویه دارند.

    همچنانکه نیازها ارزشها را تشکیل می‌دهند ارزشها نیز در بوجودآمدن نیاز مؤثرند.

    ارزش> ……… لذا با تغییر ارزشها برای برخی از کالاها کاهش و برای برخی دیگر افزایش یافت.

    عوامل مؤثر بر تغییر ارزشها در این فرآیند مهمترین نکته قابل توجه آن است که ثروتمندان جرأت نمایش ثروت( اتومبیل بنز، لباس، و منزل شیک و … ) خود را نداشتند دیگر فقط از فقر خود خجالت نمی‌کشیدند و آبروی آنها به جهت فقرشان در خطر نبود و نمی‌بایست برای حفظ آبرو و تظاهر به عدم فقر، به هر دری( حتی نامشروع) بزنند و پولی برای خریدن کالاهای مصرفی که معیار ارزیابی احترام و آبروی آنها بود بدست آورند.

    به عبارت دقیق‌تر یک نظام ارزشی جدید که ثروت در آن ارزش منفی گرفته بود توسط ارزش‌گزاران هنجارفرستان جامعه ( رهبران انقلاب) به هنجار درونی تبدیل شده‌بود.

    بطور خلاصه علت این تغییر ارزشی آن بود که رهبران انقلای برای طاغوت وثروت نابرابری، جاه‌طلبی و نمایش ثروت و ….

    ارزش منفی قایل بودند بطوریکه هر کس از این هنجار پیروی نمی‌کرد توسط خود مردم با روشهای غیررسمی مجازات می‌شد.

    عکس‌العمل کشورهای غربی با این انسجام و همانگی ایثار و فداکاری قوی‌ترین پایه‌های یک نظام ارزشی و اجتماعی سالم و قوی فراهم بود.

    در کنار این عوامل مهم شرایط دیگر نیز کاملاً مساعد بود.

    از جمله داشتن پتانسیل هوشی و فکری مردم بالاخص جوانان و همچنین ذخایز نفتی که می‌توانست یک اقتصاد قوی را پایه‌ریزی نماید.

    تنها چیز مورد نیاز داشتن قدرت تفکر و تخصص برای اداره جامعه بود.

    بنابراین در رغب و همچنین شرق خطر بوجودآمدن یک قدرت جهانی جدید احساس می‌شد که بالاخص توجه به مواضع و اظهار نظرهای قاطعانه و انعطاف‌پذیر امام می‌توانست به دیگر کشورهای مسلمان سرایت نماید منافع آنها را شدیداً بخطر اندازد.

    اقدامات جوانان انقلابی علیه آمریکا تأئید این اقدامات از سوی رهبران مذهبی- انقلابی- نفرت مردم آمریکا و غرب را علیه ایران تهییج و بسیج نمود.

    گرچه شور و احساس زمان انقلاب جایی برای تعمق در چنین زمینه‌هایی را نمی‌گذاشت اما در عین حال قابل درک است که تحت چنین شرایطی کشورهای دیگر باید به مقابله با حکومت جدید ایران برمی‌خواستند.

    بمظور کسب مشروعیت مردمی برای این مقابله ابتدا رسانه‌های غربی شروع به تجزیه و تحلیل اسلام و ارائه تصاویری از دستهای قطع‌شده وگردنهای زده‌شده از یمن و افغانستان و محدودیت زنان نمودند.

    این یورش قوی و نسبتاً متجانس در اکثر مطبوعات و رسانه‌های غربی در سال 1980 که با هزینه‌های مادی زیادی انجام می‌گرفت نشان می‌داد که این اندازه سرمایه‌گذاری برای تحریک مردم باید برای اقدامی مهم باشد.

    بنابراین احتمال یک حمله نظامی بر ضد ایران با هدف شکست ایران قوی به نظر می‌رسید.

    با توجه یه محاسبات اقتصادی و همچنین تجربه ویتنام این حمله به نظر می‌رسید بیشتر باید غیرمستقیم و با نیروهای انسانی غیر از کشورهای غربی انجام گیرد لذا حمله عراق به ایران با توجه به پروپاگاندهای قوی عراق بر ضد ایران قابل پیش‌بینی بود.

    ب) دوران جنگ جنگ و تآثیر آن بر نظام اجتماعی حمله برق‌آسا عراق- ایران که مشابه حمله ژوئن 1967 اسرائیل به اعراب طرح‌ریزی شده‌بود پس از اولین موفقیتها با مقابله مردم محلی و نیروهای هوایی و سپس نیروهای نظامی( بالاخص ژاندارمری) روبرو شد و لذا با حرکتی بسیار کند ادامه یافت.

    بطوریکه عراق برای دستیابی به اهداف جنگیش با هزینه زمان زیاد مواجه شد.

    این حمله که همزمان با اختلافات داخلی ایران صورت گرفته‌بود برعکس نظر طراحان به سقوط نینجامید.

    از طرفی جامعه هنوز دارای روحیه انقلابی و گرم پوشور و منسجم و ایثارگر بود و از طرف دیگر پایگاه مردمی انقلابیون بسیار قوی بود.

    تثبیت نظام در نظام سیاسی نیروهای انقلابی موفق شدند هم لیبرالهای متمایل به غرب و هم گروههای شبه مذهبی مخالف نظام جدید را که نفوذ زیادی در بین جوانان روشنفکر بالاخص دختران دانش‌آموز و دانشجو کسب کرده بودند ( و این دختران خود یک علت جاذبه آن گروهها بود) کنار بزنند و خود را تثبیت کنند.

    کوشش در جهت مقابله یا گروههای شبه‌مذهبی مخالف نظام جدید موجب شد که یک نظام اطلاعاتی فعال با پایگاه مردمی گسترده بوجود آید.

    تأثیرات اجتماعی جنگ دفاع بعنوان یک ارزش حمله عراق به ایران که از سوی عامه مردم ناجوانمردانه و توهین به غرور ملی تلقی می‌شد چنان احساسات ملی را برانگیت که مقابله با آن و دفاع از وطن به یک ارزش اجتماعی تبدیل شد.

    در این زمان شور ملی- مذهبی مردم به قدری بود که عموماً هرکس می‌خواست بگونه‌ای برای این آب و خاک جانفشانی کند.

    حرکت جوانان بسوی جبهه‌ها با پیامهای پرنفوذ رهبر نیز خود یک جریان هنجار درونی را بوجود آورد که تدریجاً همه قشرها را فراگرفت.

    بطوریکه بسیاری از افراد مایل به رفتن به جبهه‌ها شدند و نرفتن به جبهه یک نابهنجاری و در عین حال ناجوانمردی تلقی می‌شد.

    این فشار درونی هنجاری موجب شد که بسیاری از جوانان حتی با وصف مخالفت شدید پدر و مادر خود، منزل را به سوی جبهه‌ها ترک کنند.

    تغییر ارزشهای رزمندگان در جبهه‌ها در جبهه‌ها نیز یک فرآیند همبستگی و انسجام و دگرگونی عمیق ارزشها روی داد.

    دعاها و نمازهای جماعت.

    نوحه‌ها مداحیهای پرشور و … ارزشهای جوانان را دگرگون کرده بود.

    «ایمان به عنوان سیمان اجتماعی» قویترین همبستگی را در آنها بوجود آورده و اشتیاق شهادت همه آنها را فرا گرفته بود.

    عرفان عملی در جبهه‌ها بود جوانان دانشجو« خداجو» شده‌بودند عشق به خدا و شهادت در راه او همه را فرا گرفته‌بود و با دیدن شهادت هر عاشق و همسنگر جوان این عشق بیشتر می‌شد.

    این شرایط تمام نظریه‌های نظامی را بهم ریخته و همه سلاح‌های دشمنان را که از همه سوی جهان با فکر و سلاح( جاسوس) با ایران به جنگ پرداخته بودند بی تأثیر ساخته بود.

    3- مردن یا شهادت معمولاً در جنگها وقتی کشته‌ها از جبهه برمی‌گردند خانواده آنها از دولت و نظام حاکم سخت ناراضی می‌شوند و با انتقادات شدید در روزنامه‌ها و رسانه‌ها با دولت برخورد می‌کنند مثلاً کشته‌شدن سربازان اسرائیلی در حمله به لنبان و تظاهرات برخی از اولیاء سربازان موجب نارضایتی شدید مردم از حکومت آن کشور شد.

    آمریکا نیز در هنگام جنگ با کره و بالاخص ویتنام با هیمن مسأله مواجه بود.

    لذا هر چه تعداد کشته‌شدگان در جنگ بیشتر باشد و مدت آن بیشتر بطول انجامد نارضایتی از نظام بیشتر می‌گردد.

    به همین علت این کشورها توان از دست‌دادن نیروی انسانی در جنگ را ندارند و لذا بیشتر با سلاح‌های دوربرد برای مدت کوتاهی وارد جنگ می‌شوند مانند جنگ فالکلند( انگلستان در آرژانتین) یا جنگهای کوتاه‌مدت آمریکا در آمریکای جنوبی یا در خلیج‌فارش حال در ایران وضع چگونه بود؟

    با اینکه دشمن با ایادی فعال خود در پشت جبهه‌ها(درداخل ایران) کوشش داشتند که رابطه احساسی و فکری مردم شهرها بالاخص تهران با جبهه‌ها قطع باشد تا تغییرات مثبت اجتماعی جبهه‌ها به تهران منتقل نگردد.

    با این وصف هر شهیدی که به تهران وارد می شد تأثیر فزاینده مثبت در جهت اقدام بازهم بیشتر نیرو به جبهه داشت ونه مانع منفی.

    ازدست دادن فرزند در جنگ که می‌تواند برای مردم یک مردن ویک ضایعه تلقی شود و آنها را از آن پشیمان و از مسببین آن متنفر سازد در ایران کم‌و بیش به یک ارزش، یک انفجار تبدیل شد.

    بدین ترتیب از یک طرف از« مردن فرزند» یک تبیین مثبت بعنوان شهادت همراه با توجیه قرآنی1 آن می‌شد که برای والدین شهید آرامش‌بخش بود و از طرف دیگر تبدیل فرآیند رفتن به جبهه به یک هنجار موجب می‌شد که شهادت فرزند به عنوان پیروی از هنجار با تشویق مردم دیگر مواجه شود.

    بدین ترتیب موانع احساسی والدین برای شهادت فرزندان نیز برداشته شد.

    لذا با آنکه موافق نبرد بودند فرزندان دیگرشان را بسیج می‌کردند و پدر و مادری که با رفتن فرزندشان مخالف بودند نیز مذهبی تر و متمایل‌تر می‌شدند در نتیجه این فرآیند موجب تقویت و تکثیر بازهم بیشتر هنجار درونی« رفتن به جبهه» می‌شد.

    بدین ترتیب جنگ تغییرات اساسی در نظام ارزشی مردم بوجود آورده بود.

    سرانجام با طولانی شدن زمان جنگ و نیز وحود برخی عوامل و اتفاقات داخل ایران نظیر حمله‌های موشکی به تهران و یا معطل‌شدن بسیار طولانی نیروها در پشت جبهه‌ها و دلسردی آنها وضعیت اقتصادی و … در پی تماسهای متعدد با امام ایشان با پایان جنگ همچون نوشیدن یک جام زهر‌آلود موافقت نمودند.

    ب) دوران بعد از جنگ مسائل اجتماعی ایران بعد از 1368 مسائل کنونی جامعه ما زیادند: فقر، تورم، اختلاس، انحرافات و آشفتگی اجتماعی و سازمانی کاهش وحدت و انسجام اجتماعی، تفاخر و تجمل‌گرایی، بی‌اعتقادی، آلودگی هوا، تخریب محیط زیست، اسراف کاری و ولخرجی، اعتیاد و پارتی‌بازی کمبود دارد کاهش تولیدات و … این مسائل که تعدادشان بسیار زیاد است همچون یک کلاف سردرگم مسئولین را نیز عاجز کرده و همچون یک اختاپوس به پای آنها و مردم پیچیده‌اند.

    مسائل فوق که آگاهانه بطور درهم آورده شدند اولاً از نظر اهمیت همه در یک سطح نیستند و ثانیاً با هم و کم‌و ‌بیش رابطه علی یا ریشه‌های مشترک دارند مثلاً رشوه‌خواری، اختلاس، دزدی و کمبود دارد و … همه از یک مقوله دارای یک ریشه می‌باشند همچنین تفاخر.

    تجمل‌گرایی و تهاجم فرهنگی نیز از یک مقوله دیگر و دارای ریشه مشترک یعنی همگی نمونه‌هایی از تغییر ارزشهای جامعه می‌باشند.

    دگرگونی مجدد ارزشهای جامعه، بعد از 1368 بعد از انقلای یک نظام ارزشی انقلابی- مذهبی به مقابله با نظام ارزشی شاهانه برخاست و در این مسیر نیز موفق بود بعد از موفقیت انقلاب کوششهای مخالفین به نظام ارزشی( نظام ارزشی انقلابی) در جهت مقابله با آن از طریق جنگ و حصر اقتصادی نیز در واقع به تقویت نظام ارزشی انقلابی- مذهبی منجر شد از آنجا به بعد به نظر می رسد روش برخورد با انقلاب تغییر کرد و آرام و بی‌سروصدا در پیش گرفته شد که در این میان منجر به تغییر مجدد ارزشها گردید.

    اکنون مدتی است ارزشهای مردم و جامعه مجدداً تغییر کرده است و این تغییر هم در وسعت و هم در عمق روزبروز بیشتر می‌شود.

    تغییر ارزشهای مذهبی و با ارزش‌شدن ثروت نمونه‌های کوچکی از این تغییرات می‌باشند.

    نمایش ثروت امام خمینی(ره) در ابتدای انقلاب ثروت و نابرابری را با نام « طاغوت» به ارزش منفی تبدیل کرده بودند و در بیانات خود مشخصاً« کوخ‌نشینان» را بر« کاخ‌نشینان» ارجح می‌دانستند.

    با تغییر سیاست بعد از 1368 که روند« توسعه اقتصادی» در پیش گرفته شد سرمایه از اهمیت( ارزش) زیاد برخوردارشد و ملاک و میزان ارزیابیها معیارهای اقتصادی و مادی گشت.

    در این شرایط صاحبان سرمایه که تا آن موقع تا حدود زیادی مورد بی‌اعتنایی بودند و نمی‌توانستند با پول خود همه چیز را بخرند ناگهان با اررزش شدند و فرصت خودنمایی یافتند.

    نمایش ثروت وبرتری مجدداً در همه ابعاد ممکن در جامعه رواج یافته و از سال 71 تاکنون با شدت و شتاب بیشتری فراگیر شده‌است.

    جوانان ثروتمند با ماشینهای خود یا اتومبیلهای پدرشان در اطراف ظهر یا عصر هنگام تعطیل شدن مدارس دخترانه با هم مسابقه می‌دهند و با سرعت حرکت می‌کنند، تا صدای لاستیک‌ها همراه با صدای بلند موزیک جلب نظرکند.

    آقایان انگشترهای طلا را به دست و از آن هم فراتر رفته زنجیر طلا به گردن آویزان می‌کنند و … بطور خلاصه از یک طرف نمایش ثروت قشر بالا و از طرف دیگر اقدامات در جهت نیازآفرینی موجب می‌شود که جامعه ثروت به ارزش تبدیل و « دارندگی برازندگی» شود.

    این خود باعث می‌شود ثروتمندان بیشتر مورد توجه و احتراک مردم قرار گیرند و در نتیجه بیشتر فخرفروشی کنند.

    ز سوی دیگر مردم نیز عموماً کوشش می‌کنند تا به معیارهای ظاهری ثروت که ابتدا از جانب قشر بالا تعیین می‌ءشود دست یابند اما این فرآیند به اینجا ختم نمی‌شود و پیامدهای بسیار فراتر از این دارد یکی از پیامدهای با ارزش‌شدن ثروت و تبدیل نظام اجتماعی به ارزش حقوق اجتماعی بیشتر ثروتمندان است که از یک طرف برای یک نظام اجتماعی سالم بسیار خطرناک است و از طرف دیگر خود عامل و محرکی است برای باارزش شدن ثروت در جامعه توجه به این نکته ضروری است که بحث بر سر این نیست که ثروتمندان را باید کشت یا اموال آنها را مصادره نمود بلکه بحث درباره این است که « نابرابری» با « تفاوت» فرق دارد.

    در یک نظام اجتماعی اگر قرار باشد رئیس یک کارخانه و یک مبتکر و مختزع درست به اندازه یک کارگر حقوق بگیرد در آنصورت هیچکس انگیزه پذیرش مسئولیت‌های پرریسک را ندارد و همه ترجیح می‌دهند تاکارهای بی‌دردسز و بی مسئولیت را انجام دهند لذا نابرابر بودن به معنی متفاوت بودن نیست اگر تفاوت بین فقیر و غنی خیلی زیاد شود در حدی که مردم احساس محرومیت نسبی نمایند و نتوانند نیازهای تحریک‌شده در خود را ارضاء نمایند در آنصورت نظام اجتماعی و اقتصادی دیر یا زیاد مغموم خواهد شد.

    در قرآن کریم نیز ثروت زیاد عموماً تقبیح می‌شود از جمله آیه 185 سوره آل‌عمران که می‌فرماید: « لاتحسبن الذین یفرحون بما اتوا و یحبون ان یمدوا بما لم یفعلوا فلا تحسبهم بمفازه من‌العذاب و لهم عذاب الیم.» نتیجه‌گیری اگر در جامعه ما یک مقیاس ارزشی مانند ثروت مادیات به نمایش گذاشته شود و این نمایش‌دادن از سوی ارزش‌گذاران توبیخ نشود به تدریج ارزشهای دیگر( ارزشهای مذهبی، معنوی، و تواضع، قناعت، و ساده‌زیستی) را دگرگون می‌کند.

    پدیده‌های ارزشی بالا همچون یک موج قوی به سرعت در قشرهای دیگر و در سراسر جامعه گسترش می‌یابد و لذا باید هرچه سریعتر کنترل شود.

    راه نجات چیست؟

    گرچه بدون تغییر عوامل دیگر راه چاره اساسی میسر نیست اما یکی از راههای نجات از این دور تسلسل آن است که باید مصونیت اقتصادی برای سرمایه‌داران بوجود آید.

    لازمه این داشتن یگ نظام دموکراسی( مردمی) پایدار است که تغییرات حکومتی از طریق انتخابات و آراء مردم انجام گیرد.

    فهرست منابع توسعه اقتصادی – فرامرز رفیع‌پور- شرکت سهامی انتشار جنگ، انقلاب، تورم- احمد کتابی ثروتهای جامعه- حسینی کلیات مثنوی- مولوی ، جلال‌الدین محمد بلخی رومی- تهران فهرست مطالب عنوان صفحه پیشگفتار 0 الف) دوران بعد از انقلاب 1 تغییرات درونی درنظام اجتماعی بعد از انقلاب 1 انسجام اجتماعی 1 تغییر ارزشها و پیدایش نظام ارزشی جدید 4 فرآیند تغییر ارزشها 5 عوامل مؤثر بر تغییر ارزشها 8 عکس‌العمل کشورهای غربی 8 ب) دوران جنگ 10 جنگ و تآثیر آن بر نظام اجتماعی 10 تثبیت نظام 10 تأثیرات اجتماعی جنگ 11 ب) دوران بعد از جنگ 14 مسائل اجتماعی ایران بعد از 1368 14 دگرگونی مجدد ارزشهای جامعه، بعد از 1368 15 نمایش ثروت 15 نتیجه‌گیری 18 فهرست منابع 19

کلمات کلیدی: اجتماعی - انقلاب - تغییرات

پيشينه ها، عوامل و شرايط انقلاب انقلاب چيست ؟ ما از روند انقلابي چه معنايي را در نظر مي گيريم ؟ در معناييي که اين اصطلاح را به کار مي بريم ، انقلاب عبارت از عصيان جمعي ناگهاني و شديدي است که قصد آن واژگوني قدرت يا رژيمي و دگرگوني وضعيت معيني است .

ما از روند انقلابي چه معنايي را در نظر مي گيريم ؟ در معناييي که اين اصطلاح را به کار مي بريم ، انقلاب عبارت از عصيان جمعي ناگهاني و شديدي است که قصد آن واژگوني قدرت يا رژيمي و دگرگوني وضعيت معيني است . به دين ترتيب ، انقلاب حقيقتاً لحظه اي تاريخي اس

سبح‌لله مافي السموات و الارض و هو العزيزالحکيم له ملک السموات و الارض يحي و يميت و هو علي کل شيء قدير هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو به کل شيء عليم. تقدير و تدبير عامل متعال ايجاد انواع نيازها در مخلوقات است از جمله نياز به انجام يک وظيفه يک

طبقات اجتماعي و ديالکتيک مارکس شناخت ايستايي مارکس دقيقاً به فرآيند کار در جامعه برمي گردد به همين دليل هم بايستي فرآيند کار در ارتباط با لايه بندي و قشربندي بررسي کرد . طبق بحثهاي گذشته ، جامعه طبقاتي حاصل جدل دو نيرو است : يکي نيروهاي کار و يا ني

زمانی در حدود دو دهه لازم بود تا معنای عدالت اجتماعی در دید اکثریت جامعه ما، از برابری به آزادی تغییر جهت دهد. در جریان پیروزی انقلاب در سال 57 حساسیت غالب در مردم و در نیروهای فعال سیاسی، برابری بود که خود را در قالب شعارهای مختلفی چون "حکومت عدل علی" تا ... "نان، مسکن، آزادی" نشان می داد. اگرچه در همان ماه های اولیه، نیروهای مبارز مؤثر در پیروزی انقلاب به شدت درگیر نبرد سهم ...

تغییر قانون طبیعت است و بر آن اساس است که فردا با امروز متفاوت خواهد بود همان طور که امروز با دیروز فرق دارد. ساختار اجتماعی در معرض تغییرات بی‌وقفه است . گرچه افراد سعی در پایداری وثبات دارند و جوامع تخیل تداوم را در خود می پرورانند ولی آن هرگر تحقق نمی یابد . این خود یک حقیقت آشکار است که جوامع به عنوان یک پدیده رو به تغییر در حال رشد انحطاط و تجدید هستند و طی گذشت زمان رنج ...

تغییر قانون طبیعت است و بر آن اساس است که فردا با امروز متفاوت خواهد بود همان طور که امروز با دیروز فرق دارد. ساختار اجتماعی در معرض تغییرات بی‌وقفه است . گرچه افراد سعی در پایداری وثبات دارند و جوامع تخیل تداوم را در خود می پرورانند ولی آن هرگر تحقق نمی یابد . این خود یک حقیقت آشکار است که جوامع به عنوان یک پدیده رو به تغییر در حال رشد انحطاط و تجدید هستند و طی گذشت زمان رنج ...

چکيده در حال حاضر انقلاب تکنولوژي عميقاً نحوه تفکر عمل و بسياري از فرآيندهاي کاري را در زندگي ما تغيير داده است. تحولات بزرگ جامعه بشري، ما را به سويي مي‌کشاند که آموزش از راه دور امري اجتناب‌ناپذير خواهد شد و گاهاً مي‌توان در اين عرصه فرصتهايي را ي

زمینه های فکری: هدف اصلی انقلاب سالهای 1323- 29 ق./ 1905-11م.، بر قراری حکومتی قانونی در ایران بود. همانند دیگر انقلابهای بزرگ، انقلابهای بزرگ، وسیعی از عقاید و اهداف را در بر می گرفت که منعکس کننده تمایلات انقلاب مشرطه ایران،طیف روشنکرانخ، پیش زمینه های اجتماعی و مطالبات سیاسی گوناگون بودنند. در آن دوران، حتی نص مشروطه، به خودی خود از حمایت فراگیری برخوردار نبود. مع ذلک، به رغم ...

چکیده: دسترسی عادلانه به زمین و استفاده بهینه از آن از مولفه های اساسی در توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است . امروزه مفهوم زمین وفضای شهری هم به لحاظ طبیعی وکالبدی و هم به لحاظ اقتصادی اجتماعی تغییر کیفی پیدا کرده ودر نتیجه ابعاد واهداف کاربری اراضی شهری نیز بسیار غنی و وسیعتر شده است . بدیهی است که اسفاده از زمین وفضا به عنوان یک منبع عمومی ، حیاتی و ثروت همگانی باید تحت برنامه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول