دانلود مقاله جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه

Word 102 KB 13863 36
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • از منابعی که از دیر باز در مباحث انتقادی درباره « جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی» مورد استفاده قرار گرفته است کلام امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می باشد.


    دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت، کمال پذیری زن و وجود ارزشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی پایه انگاشته اند.

    و دسته دیگر با تاکید بر منزلت و مقام کرامت والای زن، کلام حضرت را منافی با منزلت و جایگاه حقیقی وی پنداشته اند.


    اما یک بررسی اجمالی در سیره حضرت ثابت می کند که آن حضرت علیرغم سنت جاهلیت به شخصیت و مقام زن احترام بسیار می گذاشته است.

    او نه تنها در خانه شریک زندگی همسر خود بوده است بلکه مردان را نیز به پاسداری از حرمت و حقوق زنان توصیه کرده و کوششهای ایشان را در اداره خانه و تربیت فرزندان ارج نهاده است.

    در بیان کرامت و منزلت زن همین بس که او را مظهر جمال و عطوفت الهی معرفی نموده و می فرماید:
    «المراه ریحانه و لیست بقهرمانه»
    «زن گل خوشبوی زندگی است و نباید کارهای دشوار را بر او تحمیل کرد».



    در کلامی دیگر از زن به عنوان امانت الهی یاد شده است که همچون امانتهای دیگر خداوند ارزشمند و قابل احترام می باشد و باید آنچنانکه شایسته امانت گذار است از او محافظت و نگهداری شود.

    امام علی (علیه السلام) پیش از هر مکتب مادی طرفدار زن، مدارا با زنان را تحت هر شرایطی حتی در صورت بد رفتاری و اهانت لازم و ضروری دانسته و خشونت و تعرض به او را محکوم نموده است.

    «فداروهن علی کل حال» در بررسی های روانشناختی و تحلیل های رفتار اجتماعی زن، تاثیر تربیتی چنین شیوه ای را اثبات نموده است.

    نقشی که زن در تربیت و پرورش نسل بشری ایفا می کند جایگاه ممتاز و منحصر به فرد او را در نظام خلقت مشخص می سازد.

    قرآن برای بیان نقش زن در سعادت و تربیت فرزندان، همسران حضرت نوح و لوط را مثال می زند که چه بسا به سبب عدم صلاحیت آنان، فرزندانشان به کفر کشیده شدند.

    حضرت علی (علیه السلام) به جهت آگاهی و اعلام همین جایگاه ممتاز است که حتی وجود پدری همچون خود با آن همه رشادتها که تاریخ ازاو سراغ دارد - فاتح خیبر، قاتل عمروبن عبدود….- را برای داشتن فرزندی دلیر و نیرومند کافی نمی داند.

    از این رو عدم دلاوری محمد حنفیه را به مادر او نسبت داده و برای داشتن فرزندی شجاع و مبارز از عقیل می خواهد که همسری شایسته برای او برگزیند.

    حضرت به احیای حقوق زن - سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی، اجتماعی … توجه خاصی مبذول می فرمود.

    افزون برآنکه مردان را به رعایت حقوق زنان توصیه و در بعضی موارد مجبور کرده است، در جهت بالا بردن سطح آگاهی و شناخت زنان از حقوق خویش نیز تلاش نموده است تا آنجا که معاویه را نیز به اقرار و اعتراف واداشته است.

    در بررسی خطبه ها ضمن مردود شمردن تمام تحلیلهائی که عایشه را تنها مصداق آن و یا سند خطبه را مورد خدشه قرار داده اند توجه به چند نکته ضروری است: ◄ هیچکدام از تفاوتهای موجود بین زن و مرد جنبه ارزشی ندارد.

    ◄ بسیاری از گزاره های نهج البلاغه قضایای خارجی است نه قضایای حقیقی.

    ◄ تبیین خطب باید با تکیه به قران و سیره عملی حضرت و ادله مذکور در متن روایت انجام گیرد.

    در ذیل این بررسی مباحثی از قبیل ادراکات زن، ارث زن، شر بودن او، وجوب اجتناب از او…مطرح گردیده است.

    به عنوان نمونه در بحث ادراکات ابتدا به اثبات تساوی وجود عقل در زن و مرد پرداخته و سپس قوی بودن احساسات و عواطف در زن، که لازمه مسئولیت سنگین او در جهان هستی است، مانعی برای رشد فعالیت عقلی او ذکر شده است.

    دلیلی هم که در روایت بر نقص عقل ذکر شده، عدم پذیرش شهادت زنان است که قابل تطبیق بر این تحلیل است، زیرا از دیدگاه روانشناسی دو عامل مهم در فراموشی حافظه، احساسات و هیجانات و شرم و حیا و عفت می باشد.

    هرقدر شخص بیشتر تحت تاثیر احساسات و هیجانات قرارگیردیا مأخوذ به حیا و شرم گردد به همان نسبت، حوادث و وقایع به خاطر سپرده را زودتر فراموش می نماید.

    لکن قوی بودن عاطفه و احساسات در زن نه تنها نقص او نیست بلکه نقش عاطفه در تجلی و ظهور انسانیت برتر از عقل نظری است و تعبیر لطیف و ظریف قرآن از ابراز ادراک غیرحسی به فؤاد - به جای عقل - نیز مؤید مطلب است.

    مقدمه: امروزه محرز است که شرکت همگانی مردم برای توسعه پایدار و قابل کنترل لازم و اجتناب ناپذیر است.

    زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند.

    آنان ذخیره های انسانی مهم و ارزشمندی برای سازندگی، اعتلای معنوی و مادی کشور محسوب می شوند و شرکت ایشان در فعالیت های اجتماعی در حوزه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از لوازم اساسی رشد کشور و از آرمانهای انقلاب اسلامی تلقی می شود.

    آنچه که موجب بالا رفتن میزان مشارکت زنان در جامعه می شود احترام به حقوق و شؤون ایشان است.

    بدون شناخت ویژگیهای روانی، اخلاقی، نیاز ها، توانایی ها و ظرافتهای دنیای شگفت انگیز بانوان و آگاهی از جایگاه حقیقی آنان در نظام هستی استفاده از عواطف، ادراکات، و توانیهای جسمی و روحی زنان مقدور نیست.

    اما علی رغم پژوهشها و کوششهای انجام گرفته هنوز سؤالات و شبهاتی در این زمینه اذهان جوانان را به خود مشغول داشته است.

    یکی از منابعی که از دیرباز در مباحث اخلاقی درباره جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی به آن استناد شده است کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می باشد.

    دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت کمال پذیری زن و وجود ارزشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی مایه پنداشته اند، گروهی دیگر با تاکید بر کرامت و منزلت زن کلام حضرت را منافی با مقام و جایگاه حقیقی زن انگاشته اند.

    اکنون سؤال اینست، واقعیت چیست؟

    در نگرش علی (علیه السلام) زن چگونه موجودی است؛ سلوک اجتماعی و سیره عملی حضرت کدام نظریه را تایید می کند؛ آیا در طول زندگی حضرت می توان موردی یافت که عمل و کردار حضرت به گونه ای بوده است که با کرامت انسانی و مقام و منزلت زن منافات داشته باشد؟

    عکس العمل حضرت در برابر عایشه بعد از جنگ جمل و شکست او چگونه بود؟

    در برابر دشمنیها و توطئه های او، حضرت چه رفتاری داشت؟

    آیا از حضرت در رابطه با کرامت و منزلت زن کلام صادر نشده است؟!

    در زمینه حقوق زن چطور؟!

    و در صورت صدور، جمع بین این اقوال چگونه خواهد بود؟!

    و خلاصه آنکه آیا زن در دیدگاه علی (علیه السلام) موجودی ارزشمند و والا و برخوردار از حقوق انسانی است یا برعکس موجودی پست و بی ارزش است؟

    مقاله حاضر با اعتراف به بضاعت برای پاسخ به پرسشهایی از این قبیل در سه فصل تدوین گردیده است: فصل اول ← متکفل بیان «کرامت و منزلت زن از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام) می باشد.

    فصل دوم ← حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی زن در نگاه حضرت تبیین گردیده است.

    فصل سوم ← سخنان و کلمات حضرت را که ظاهر آنها به نحوی منافی کرامت زن دانسته شده مورد مطالعه و بررسی قرار داده است.

    کرامت و منزلت زن: شناخت زن و منزلت او در حقیقت، شناخت انسان و کرامت اوست.

    زن در آفرینش در بعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است، تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست.

    قرآن کریم به صراحت از این حقیقت پرده برمی دارد و در اولین آیات سوره ای که نساء نامیده شده می فرماید: «یا ایها الذین اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منها رجالا کثیرا و نساء….» آیت الله جوادی آملی در ذیل آیه می فرمایند: «منظور از نفس در آیه کریمه همان گوهر، ذات و واقعیت شیء است و مراد از آن روح، جان و روان نیست.

    این مثل آنست که گفته می شود «فلان شیء فی نفسه» چنین است یعنی در ذات و هستی خود چنین است یا گفته می شود «جائنی فلان نفسه» یعنی فلان کس خودش آمده است.

    بنابراین آیه دلالت دارد که همه انسانها از هر صنف، خواه زن و خواه مرد، از یک ذات و گوهر آفریده شده اند.

    زیرا کلمه «ناس» شامل همگان می شود.

    پس حضرت حوا از همان ذات و گوهری آفریده شده که حضرت آدم (علیه السلام) از آن آفریده شده است، نه از گوهر دیگر و فرع بر مرد و زاید و طفیلی وی و…» خداوند حکیم به جهت اهمیت مطلب و ثبوت آن در اذهان و رفع هر گونه شبهه در آیات متعددی آن را ذکر نموده است.

    آیه ای که می فرماید: «و من آیاته خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها» نیر دلالت دارد که ازواج و همسران شما مانند شما هستند و این مثل آیه ای است که می فرماید: «اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم» از بیان آیات روشن شد که آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و هیچ مزیتی برای مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست.

    اگر در بعضی روایات مزیتی اینچنینی ذکر شده است یا از جهت سند نارساست و یا از جهت دلالت ناتمام است.

    اینکه زن از دیدگاه امیرالمومنین (علیه السلام) دارای چه مقام و منزلتی است مبتنی بر این است که در بینش حضرت، انسان از چه مقام و جایگاهی برخوردار است، زیرا پیامبر و ائمه اطهار (علیه السلام) تنها برای هدایت مرد نیامده اند بلکه برای هدایت انسان آمده اند و فصلی که عهده دار بیان ارزشها و ضد ارزشهاست هرگز موصوف آنها را بدن نمی داند؛ یعنی بدن نیست که مسلمان یا کافر، عالم یا جاهل، متقی یا فاجر، صادق یا کاذب… می باشد.

    به عبارت دیگر زن بودن یا مرد بودن مربوط به پیکر است نه جان و روح.

    تعلیم و تربیت و تهذیب و همه ارزشها از آن نفس است و نفس غیر از بدن و بدن غیر از نفس است.

    حقیقت انسان که نفس و روح است نه زن و مرد.

    اما اگر چه زن و مرد از نظر خلقت دارای موقعیت یکسانی هستند لکن به جهت مسئولیتهای متفاوتی که در عرصه حیات دارند هر یک دارای ویژگی های خاصی نیز می باشند که مهم ترین ویژگی های زن در دیدگاه حضرت علی (علیه السلام) عبارتند از: مظهر جمال و مهر الهی: زن مظهر عاطفه و مهر الهی است و از آنجا که معمولا عاطفه بیش از قهر کارساز است، خداوند نیز عالم را بر محور محبت اداره می کند، راه محبت کوتاه ترین و سهل ترین راه در جهت تقرب الی الله می باشد.

    زن راه محبت را بهتر از مرد درک می کند.

    «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینهما موده…» منشا گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن همانا مودت رحمتی است که خداوند بین آنها قرار داده است.

    این مودت و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزه در جنس مخالف است که در حیوانها هم موجود است و حتی در حیوانات وحشی گاهی بیش از انسان یافت می شود.

    پس راز اصیل آفرینش زن چیزی غیر از گرایش غریزی و اطفای شهوت خواهد بود.

    و از این رهگذر است که زن محبوب رسول اکرم (صلی الله علیه واله) واقع می شود: «حبب الی من دنیاکم النساء و الطیب و قره عینی فی الصلاه» در پرتو همین نگرش است که حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: « فان المراه ریحانه…» چه تعبیر لطیف و زیبائی!

    چه نکته ها و حکمت هایی که در این تشبیه زیبا نهفته است.

    زن گل هستی است.

    گل مظهر محبت و عشق و صفاست.

    گل کانون طراوت و شادابی است.

    حضرت با یک جمله کوتاه اما پر معنی به چند ویژگی اساسی زن اشاره می کند، ویژگی هایی که بیانگر راز آفرینش او و تعیین کننده نقش او در هستی است.

    زن با توجه به آن می تواند بسیاری از مسئولیتهای خود در زندگی را درک کند.

    تعدادی از این ویژگی ها عبارت است از: ₪ زن آرامش بخش زندگی است.

    ₪ طراوت و شادابی جهان از اوست.

    ₪ زن زیبایی بخش هستی و دور کننده کدورتها و ناملایمات زندگی است.

    ₪ زن عطر هستی است.

    ₪ زن لطیف و ظریف است نباید کارهای مشکل و دشوار را بر او تحمیل کرد .

    ₪ زود افسرده و پژمرده می شود نباید عواطف و احساسات او جریحه دارشود.

    همچنانکه باغبانی مهربان و توانا لازم است تا از گل مراقبت نماید تا طراوت و شادابی خود را از دست ندهد، جامعه و به ویژه خانواده باید توجه و مراقبت خاصی را نسبت به دختران و زنان مبذول دارند، از این رو اسلام با دستورات و احکام سازنده خود تدبیرات لازم را در این زمینه اندیشیده است.

    با اینکه اسلام زنها را به حجاب دعوت می کند اما از عاطفه زن به عنوان یک محور تربیتی استفاده می کند.

    اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضائل به صحنه می آورد تا معلم عاطفه، رقت، درمان، لطف، صفا، وفا… باشد.

    دنیای کنونی به ویژه غرب، حجاب را از زن گرفت تا زن به بازار بیاید و غریزه را تامین کند.

    زن وقتی با سرمایه غریزه به جامعه آمد دیگر معلم عاطفه نیست فرمان شهوت می دهد نه دستور گذشت.

    آنها زن را آزاد کرده اند و مسخر غرایز شده اند، یعنی آن هنر و فضیلت و جمال خدادادی که به نام عاطفه، رحم، رقت، به زن داده شده از آن محرومند و آنچه را که خدا به طبیعت زن داد آن را بر خود مسلط کرده اند.

    آیت الله جوادی آملی در این رابطه تشبیه زیبا و گویایی دارند: «عاطفه است که بنیان مرصوص را نگه می دارد هرگز نمی شود کاخی ساخت که همه اش از آهن و سنگ سخت باشد بلکه یک ملاط نرم نیز لازم است تا سنگهای سرد و سخت و آهن های متصلب را در آغوش خود جا بدهد.

    زن مظهر عواطف و احساسات است و اگر عاطفه را از جامعه گرفتید مثل آن است که این ملاطها را از لا به لای این دیوارها و آجرها و سنگها برداشته اید که رفتن این ملاطها همان و سقوط ساختمان همان».

    اگرچه این بحث شیرین و از زوایای گوناگون قابل بررسی است اما حضرت در کلامی دیگر تاکید دارند که نباید عواطف و احساسات صرف مبدء تمام انفعال و رفتار زن باشد بلکه بهره گیری زن از زیبایی های ظاهری وجودی اش در تمام مراتب باید به گونه ای باشد یعنی استفاده صحیح و درست از اندام زیبایش، بهره گیری از عاطفه و محبت و احساس، روی آوردن به آرامش بدن و لباس و ظرایف گفتار و عملش آیه و نشانه عقل می باشد.

    «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم …» یعنی ظهور فعلی عقل زن در بهره گیری صحیح از جمالش امکان پذیر است و جمال زن باید مظهر اندیشه و جوهره عقل باشد.

    هیچگاه این کلام حضرت نکوهش زن نیست.

    ممکن است بیان حضرت معنای دستوری داشته باشد نه وصفی، بدین معنی که حضرت در مورد توصیف دو صنف از انسان نیستند که بفرمایند عقل زن در جمال او خلاصه می شود و جمال مرد در عقل او تعبیه شده است بلکه معنای آن اینست که زن موظف است یا می تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار ارائه دهد چنانکه مرد می تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد.

    جایگاه ممتاز زن در هستی: زن به مقتضای خلقت خویش از جایگاه ممتازی برخوردار است که مرد قابلیت جانشینی آن را ندارد.

    جایگاهی بزرگ که تعیین کننده وظیفه و مسئولیت اجتماعی اوست.

    وظیفه ای آنچنان بزرگ که انجام آن، محور اساس صلاح فرد ی و اجتماعی بوده و عدم انجام آن اساس فساد فردی و اجتماعی می باشد.

    مسئولیتی که اگر آن را به عنوان یک امر الهی و تکلیف عقلی و دینی انجام رساند به کمال انسانی خویش خواهد رسید و بهشت را زیر پای خویش خواهد دید ولی رها ساختن و کنار زدن آن جایگاه که زیر بنای تکوینی مسئولیت انسانی و تکلیف الهی است زن را به پایین ترین مرتبه وجودی تنزل خواهد داد چنان جایگاهی عبارت است از پرورش و آماده سازی انسان.

    زن کشتزار نسل بشری است.

    او نگهدارنده و حافظ بقای حیات است.

    کرامت آدمی بسته به کرامت زن است.

    «نسائکم حرث لکم» کلمه حرث این معنی را در بردارد که شرط اصلی پرورش بذر و دانه، کشتزاری است که آنها در آن نهفته شده است.

    کشتزاری که شرط اساسی محصول مناسب را ندارد اگر بهترین بذر هم در آن کاشته شود هرگز به بار نخواهد نشست پس اینکه خداوند رحم و دامان زن را کشتزار رشد و پرورش انسان قرار داده است شرط اساسی جوانه های شرف و انسانیت و فضائل اخلاقی را در آن به ودیعت گذاشته است که از جمله عاطفه، مهر و دلسوزی است.

    ویل دورانت می گوید: «انداختن مسئولیت اصلی تشکیل شخصیت نوزاد انسانی برعهده مادر از لحاظ روانشناسی چنین معنا می دهد که زن در واقع سرچشمه زندگی است.» طبق قانون توارث که هر موجودی صفات و خصوصیات جسمانی و روحی خود را به موجود مستقر در صلب و بطنش هست منتقل می کند، صفات و خصوصیات جسمانی و روحی زن به نطفه ای که در رحم او جای گرفته انتقال می یابد اگر صفات و حالات منتقل شده به کودک، جهت انسانی و مثبت داشته باشد، زمینه رشد شخصیت مثبت انسانی قوی تر از شخصیت منفی خواهد بود و چنانچه صفات انتقالی دور از شایستگی های معنوی و انسانی باشند زمینه رشد منفی شخصیت شدیدتر خواهد بود.

    رحم مادر نقش مهمی در جهت گیری استعدادها و چگونگی ظهور مراتب دارد.

    به همین جهت پیشوایان دینی تاکید بر ازدواج با زن صالح دارند.

    حضرت علی (علیه السلام) نیز بعد از شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) از عقیل خواستند با توجه به علم انساب همسری برای ایشان انتخاب کند که فرزندانی قوی و شجاع به دنیا آورد.

    آنگاه که حضرت ترس فرزندشان محمد حنفیه را در رویارویی با دشمن در جنگ جمل مشاهده کردند آن روحیه را نیز از آثار به جای مانده از مادرش دانسته و فرمودند: «ادرکک عرق من امک» با اینکه حضرت علی (علیه السلام) در شجاعت بی نظیر بودند اما این، برای داشتن فرزندی شجاع کافی نیست و بدین وسیله حضرت بر نقش ممتاز و اساسی زن در شکل گیری شخصیت فرزند و شکوفایی استعدادهای او تاکید می فرمایند.

    آیا مسئولیتی هست که با این وظیفه الهی و انسانی برابری کند؟

    محرم اسرار الهی: در تفکر قرآنی زن انسانی است که اگر به صفات برجسته الهی مزین شود به قدری مقام پیدا می کند که شایسته، نمونه و الگوی رفتاری برای تمام مؤمنین می گردد.

    این تفکر قرآنی است که در سیره عملی حضرت ظهور می یابد آنجا که در میان تمام مردان و زنان تنها یک بانوی متقی یعنی ام سلمه است که لیاقت و شایستگی آن را یافت که محرم اسرار حضرت قرار گیرد.

    مرحوم کلینی از امام صادق (علیه السلام) روایت نموده که فرمود: علی (علیه السلام) هنگامی که سوی کوفه رفت نامه ها و وصیت خود را نزد ام سلمه به امانت سپرده و چون امام حسن (علیه السلام) بازگشت ام سلمه آنها را به او تسلیم نمود.

    همین عمل حضرت در خاندان او نیز سنت گردید و هنگامی که امام حسین (علیه السلام) عازم عراق بود نامه ها و وصیت خویش را نزد آن بانوی خردمند به امانت گذارد و چون امام سجاد بازگشت این زن حکیم و فرزانه آنها را به ایشان تسلیم نمود.

    امانت الهی: حضرت علی (علیه السلام) زن را امانت الهی می داند که همچون امانتهای دیگر خداوند ارزشمند و قابل اکرام و احترام می باشد و باید آنچنانکه شایسته امانت گذار است از او محافظت و نگهداری شود.

    زیرا در قیامت خداوند متعال از امانتهای خود سؤال می فرماید که با آنها چگونه رفتار کردید.

    آیا حق امانتداری را به جا آوردید؟!

    «انهن امانه الله عندکم فلا تضاروهن و لا تعضلوهن» زنان امانت خدا بر شما هستند به ایشان زیان نرسانید و بر ایشان سخت نگیرید.

    امام (علیه السلام) دو جمله را از آیات 6 سوره طلاق و 232 سوره بقره و 19 سوره نساء اقتباس فرموده است.

    به همین جهت است که وقتی حضرت، فاطمه (علیها السلام) را به خاک می سپارند، می فرمایند: «امانت خدا از دست من گرفته شد.» اوجگرائی و تکامل زن: زن را باید به چشم یک انسان والا به عنوان یک موجودی که می تواند مایه ای برای اصلاح جامعه و پرورش انسانهای والا شود نگاه کرد تا معلوم شود زن کیست؟

    و توانایی او چقدر است؟

    قرآن هرگاه از کمالات و ارزشهای والایی که انسانها بدان می رسند سخن می گوید، زنان را نیز همدوش و همسان مردان مطرح می نماید: «ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات … » زن می تواند تا آنجا پیش برود که افتخار خاندان وحی گردد.

    امام خمینی (ره) می فرماید: «یک زن به دنیا آمد که مقابل همه مردان است، یک زن به دنیا آمد که نمونه انسان است، زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی در او جلوه گر است.» دکتر زهره برقعی جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه فصلنامه نهج البلاغه، شماره 9و10 جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه بخش دوم منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا (علیها السلام) در نزد امام (علیه السلام) نشانگر اوج شخصیت زن در نگاه اوست، یک زن می تواند چنان بالا رود که مایه مباهات و افتخار امام (علیه السلام) گردد.

    اگرچه بیان عظمت مقام حضرت فاطمه (علیها السلام) در نزد حضرت علی (علیه السلام) خود تحقیق مستقلی می طلبد لکن در اینجا فهرست وار، به ذکر پاره ای از موارد، پرداخته شده تا بیانگر اوج مقام و مرتبه زن در نگرش حضرت باشد .

    مباهات حضرت علی (علیه السلام) به همسری فاطمه (علیها السلام) شخصیت بزرگی چون علی (علیه السلام) به همسری فاطمه (علیها السلام) افتخار می کند وهمسری با او را برای خود فضیلت و ملاک برتری بر دیگران و شایستگی پذیرش مسئوولیتهای سنگینی چون رهبری جهان اسلام می داند.

    برخی از موارد که حضرت برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری فاطمه (علیها السلام) استناد فرموده اند عبارت است از: ₪ در پاسخ نامه ای به معاویه از جمله فضیلتها و امتیازهایی که حضرت به آن اشاره می فرمایند این است که «بهترین زنان جهان از ماست و حماله الحطب و هیزم کش دوزخیان از شماست».

    1 ₪ در جریان شورای شش نفره که خلیفه دوم برای جانشین وی تعیین کرده بود حضرت خطاب به سایر اعضاء فرمود: «آیا در بین شما به جز من کسی هست که همسرش بانوی زنان جهان باشد؟» همگی پاسخ دادند: نه.

    2 ₪ حضرت در ضمن پاسخ به نامه دیگر معاویه می نویسد: «دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همسر من است که گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است.

    نوادگان حضرت احمد (صلی الله علیه وآله)، فرزندان من از فاطمه (علیها السلام) هستند، کدامیک از شما سهم و بهره ای چون من دارا هستید.» 3 ₪ در جریان سقیفه حضرت ضمن برشمردن فضایل و کمالات خویش و اینکه باید بعد از پیامبر، او رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهده دار شود به ابوبکر فرمود: «تو را به خدا سوگند می دهم!

    آیا آن کس که رسول خدا او را برای همسری دخترش برگزید و فرمود خداوند او را به همسری تو [علی] در آورد من هستم یا تو؟

    ابوبکر پاسخ داد: تو هستی .4 فاطمه رکن علی است: از مقامات ممتازی که مخصوص پیامبر (صلی الله علیه وآله) و حضرت فاطمه (علیها السلام) می باشد رکن بودن برای علی است.

    در حدیثی می خوانیم پیامبر (صلی الله علیه وآله) به حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: « سلام علیک یا ابا الریحانتین، فعن قلیل ذهب رکناک».

    5 چه تعبیر لطیف و زیبایی همان تعبیر حضرت علی (علیه السلام) در مورد زن که فرمودند زن ریحانه است.

    پیامبر نیز فرمودند: «سلام بر تو ای پدر دو گل [زینب و ام کلثوم] به زودی دو رکن تو از دست می روند.» علی (علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «این یکی از دو رکن بود» و بعد از شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) فرمودند: « این رکن دیگر است» مددکار اطاعت الهی: انبیاء و پیشوایان معصوم تنها راه سعادت و خوشبختی انسانها را پیروی از دستورات الهی می دانستند و از این رو بهترین همکار و دوست برای آنان کسی بود که در این راستا به آنها کمک کند.

    می خوانیم علی (علیه السلام) در پاسخ پیامبر که سؤال کردند: «همسرت را چگونه یافتی؟» گفتند: «بهترین یاور در راه اطاعت از خداوند.» 6 تمسک علی (علیه السلام) به کلام زهرا (علیها السلام): حضرت در حدیث اربعمائه بعد از اینکه فرمودند در مراسم تجهیز مرده ها گفتار خوب داشته باشید چنین ادامه دادند: « فان بنت محمد (صلی الله علیه وآله) لما قبض ابوها ساعدتها جمیع بنات بنی هاشم، قالت: دعوا التعداد و علیکم بالدعا».

    حضرت زهرا (علیها السلام) بعد از ارتحال رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) به زنان بنی هاشم که او را یاری می کردند و زینتها را رها کرده و لباس سوگ در بر نموده اند، فرمود: « این حالت را رها کنید و برشماست که دعا و نیایش نمایید».

    7 با اینکه حضرت علی (علیه السلام) معصوم بوده و تمام گفته های او حجت است ولی برای تثبیت مطلب به سخن زهرا (علیها السلام) تمسک می کند.

    این نشانگر عصمت حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) بوده و اینکه تمام رفتار، گفتار و نوشتار او حجت است و از این جهت فرقی بین زن و مرد نیست.

    تنها تسلی بخش علی (علیه السلام): حضرت بعد از شهادت فاطمه خطاب به ایشان فرمودند: «بمن العزاء‌ یا بنت محمد؟

    کنت بک اتعزی ففیم العزاء من بعدک؟.»8 غضب خداوند به غضب فاطمه (علیها السلام): حضرت علی (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل نموده که ایشان فرمودند: « ان الله عزوجل لیغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها» 9 و در حدیث دیگر خطاب به حضرت فاطمه (علیها السلام) فرمودند: « ان الله لیغضب لغضبک و یرضی لرضاک».

    10 برگزیده پیامبر (صلی الله علیه وآله): حضرت علی (علیه السلام) در مصیبت حضرت زهرا (علیها السلام) خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «قل یا رسول الله عن صفیتک صبری» « یعنی این صفیه توست ، بانویی که صفوه تو ، مصطفی و برگزیده توست رحلت کرده و صبر فقدانش برای من دشوار است.»11 تکرار مصیبت فقدان پیامبر (صلی الله علیه وآله): هنگام ارتحال بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه و بیان وصایا و حلالیت ایشان حضرت در پاسخ می گوید: « پناه به خدا، تو داناتر و پرهیزکارتر و گرامی تر و نیکوکارتر از آنی که به جهت مخالفت کردنت با خود، تو را مورد نکوهش قرار دهم.

    دوری از تو و احساس فقدانت بر من گران خواهد بود، ولی گریزی از آن نیست.

    به خدا قسم با رفتنت مصیبت رسول خدا را بر من تازه نمودی ، یقینا مصیبت تو بزرگ است مصیبتی که هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند به انسان دلداری دهد و هیچ چیز نمی تواند جایگزین آن شود.»12 مقدم نمودن خواست فاطمه برخواست خویش: درهنگام وصیت حضرت زهرا (علیها السلام) در پاسخ امام به ایشان و گریستن هردو، سپس امام سر مبارک فاطمه (علیها السلام) را به سینه چسباند و گفت:«هر چه می خواهی وصیت کن، یقینا به عهد خود وفا کرده، هر چه فرمان دهی انجام می دهم و فرمان تو را بر نظر و خواست خویش مقدم می دارم ».

    13 پایان شکیبائی علی (علیه السلام): علی (علیه السلام) که اسوه صبر و استقامت است اما در شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) تاثر و تالم خود را چگونه اظهار می دارد، تا آنجا که بعد از دفن همسر گرامیش در حالی که حزن و اندوه تمام وجود او را فرا گرفته بود خطاب به قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) عرضه داشت: «خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران بپیوندد، پس از او شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتن داری از دست رفته، اما آنچنان که در جدایی تو صبر کردم در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ای ندارم شکیبایی بر من سخت است.

    پس از او آسمان و زمین در نظرم زشت می نماید و هیچ گاه اندوه دلم نمی گشاید.

    چشمم بی خواب، و دل از سوز غم کباب است.

    تا خداوند مرا در جوار تو ساکن گرداند.

    مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصه ام را پیوسته گردانید و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید ….

    اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود، برای همیشه اینجا [کنار قبر زهرا (علیها السلام)] می ماندم و در این مصیبت بزرگ چون مادر فرزند مرده، اشک از دیدگانم می راندم .»14 فصلنامه پژوهشی و اطلاع رسانی نهج البلاغه پی نوشتها: 1- رک.

    بحارالانوار/ج41/ص151و 224.

    2- نهج البلاغه.

    3- طبرسی/ احتجاج/ مؤسسه الاعلمی للمطبوعات/ بیروت/ چاپ دوم، 1983 میلادی/ج1/ ص135.

    4- همان/ ص123.

    5- علامه الحافظ محب الدین الطیری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی/ چاپ بیروت دار المعرفه/ص 56.

    6- بحارالانوار/ ج43/ ص 117.

    7- جوادی آملی/ زن در آئینه جمال و جلال/ ص42.

    8- رحمانی همدانی/ فاطمه الزهرا بهجه قلب مصطفی/ ص 578/ به نقل از مجمع الروایه.

    9- کنزالعمال/ مؤسسه الرساله بیروت/ ج12/ص111.

    10- همان.

    11- نهج البلاغه/ فیض السلام/ خطبه193.

    12- سید محمد کاظم قزوینی/ فاطمه الزهرا من المهد الی الحد/ دارالصادق بیروت/ چاپ اول/ ص610- 609.

    13- همان.

    14- اصول کافی/ ج1/ص 159.

از منابعي که از دير باز در مباحث انتقادي درباره « جايگاه و منزلت زن در نگرش ديني» مورد استفاده قرار گرفته است کلام اميرالمومنين (عليه السلام) در نهج البلاغه مي باشد. دسته اي با تمسک به ظاهر کلام حضرت، کمال پذيري زن و وجود ارزشهاي والاي انساني ا

از منابعی که از دیر باز در مباحث انتقادی درباره « جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی» مورد استفاده قرار گرفته است کلام امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می باشد. دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت، کمال پذیری زن و وجود ارزشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی پایه انگاشته اند. و دسته دیگر با تاکید بر منزلت و مقام کرامت والای زن، کلام حضرت را منافی با ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می‌شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می‌کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می‌آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

چکیده تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی ...

برقراری عدالت اجتماعی مستلزم تحقق امنیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، افزایش امید به آینده در مردم و تأمین معاش و حفظ هویت آحاد جامعه است. به این منظور مطالعه وضعیت فقر و تدوین برنامه‌هایی به منظور کنترل کاهش آن از اهمیت بسیار برخوردار است. در نظام‌های اقتصادی مختلف، الگوهایی برای مبارزه با فقر و کاهش آن پیش بینی شده است. الگوی سوسیالیستی، الگوی توسعه انسانی، الگوی کلاسیک و الگوی ...

چکیده تا نیمه اول قرن بیستم قضات در زمره کسانی بودند که مصونیت آنها امری استثنا ناپذیر می‌نمود. به واسطه جنبشهای فکری به وجود آمده، به تدریج اصل مصونیت مورد انتقاد قرار گرفت و لذا به تدریج این خواسته در جنبش قانون‌گذاری رسوخ نمود. در اصل یکصد و هفتاد و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با الهام گرفتن از متون روایی، نیز به مسئولیت شخصی قضات در صورت تقصیر تصریح گردیده است. اما ...

هر جامعه نياز به الگويي دارد که شناخت آن ضرورى و لازم است، قرآن کريم برترين الگوى جامعه اسلامى را پيامبر اکرم(ص) معرفي کرده است، حضرت علي(ع) در خطبه هايي که در نهج البلاغه آمده، سيمايي از حضرت محمد(ص) را ارائه کرده است .اين حادثه، بزرگترين حادثه ت

آزادى دینى در نهج‿البلاغه آزادى چیست؟ آزادى در مکاتب مختلف بنا بر نوع انسان?شناسى و جهان بینى آن مکتب تعاریف گوناگونى دارد. مکاتب مختلف گاه آزادى را مطلق فرض کرده?اند و گاه انسان را فاقد هرگونه آزادى معرفى مى کنند. بدون تردید اسلام به منزله یک مکتب حیات?بخش، که ضامن سعادت دنیا و آخرت پیروان خویش است، نمى تواند درباب «آزادى» و حدود آن سخنى نگفته باشد. براى یافتن جایگاه آزادى در ...

اهمیت خانواده و جایگاه حساس آن در جامعه اهمیت خانواده و جایگاه حساس آن در جامعه، امروز از مباحث اساسی است. علیرغم رویکرد جریان مدرنیته و نیز فمینیسم مبنی برحقیر و کوچک انگاشتن جایگاه خانواده، امروز جهان غرب به اشتباه تاریخی خود در کوچک انگاشتن منزلت خانواده و تضعیف بنیان های آن پی برده و در پی جبران آن است. اما چنین رویکردی همانند بسیاری از پدیده های دیگر که ره آورد غرب است ، بر ...

زن از ديدگاه نهج البلاغه سپاس و ستايش خداوندي را که انسان را آفريد و او را اشرف مخلوقات و رحمت بي پايان بر انبياء عظام الهي، بزرگ اسوه ها و مربيان بشريت بويژه حضرت ختمي مرتبت حضرت محمد مصطفي (ص) و درود بيکران بر ائمه معصومين عليم صلوات الله و سلام و

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول