.
بخشى از حقوق زنان در اسلام عبارتند از
1.
حقوق اجتماعى : از جمله حقوق اجتماعى ، حقوق خانواده است ; مثل : حق انتخاب همسر، مسکن ، مهر، نفقه ، حضانت اطفال تا سنین معین ، حق دریافت اجرت براى کارهاى خانه و.
.
2.
حق مالکیت به نحو استقلالى در کنار مردان ; ((للرجال نصیب مما ترک الولدان و الاءقربون و للنساء نصیب مما ترک الولدان و الاءقربون ممّا قلّ منه أو کثر نصیباً مفروضاً مگر در مورد نذر در مسایل فقهى که احکام خاص خود را دارد.
3.
از نظر قرآن ، حضور زن در اجتماع و بیرون از خانه در صورتى که موجب اخلال در روابط خانوادگى و عفاف او نشده وشوهرش او را منع نکند، جایز است ; چنان که دختران شعیب چنین بودند.
4.
در اسلام ، با توجه به لطافت روحى و جسمى زن که مقتضاى آفرینش حکیمانه اوست ، از برخى کارهاى سخت و دشوارهمچون شرکت در جهاد و قضاوت و.
مگر در موارد خاص معاف شده است ; البته زن در برابر حقوقى که دارد، وظایفى نیز داردکه باید به آنها عمل کند که در قرآن به بسیارى از آنها اشاره شده است.
4.
ـ مگر در موارد خاص ـ معاف شده است ; البته زن در برابر حقوقى که دارد، وظایفى نیز داردکه باید به آنها عمل کند که در قرآن به بسیارى از آنها اشاره شده است.
11.دوست عزیز براى روشن شدن قضیه ارث زن، و این که اسلام اجحافى نکرده، باید نکاتى را مد نظر داشت: نظام حقوقى هر ملتى، براساس تفکر، عقیده و فرهنگ همان ملت، شکل مى گیرد و براى اصلاح و دست کارى در روساخت ها و ظواهر، باید به مبانى و زیرساخت ها، توجه داشت و نظام حقوقى مبتنى بر مجموعه نظام فکرى و عقیدتى و فرهنگى، بنا کرد.
اسلام، تأکید دارد بر حیات تعقلى در اجتماع و دورى از زندگى احساسى و دور از منطق، لذا اساس و زیربناى احکام اسلام، بر همین نکته نهاده شده است که واقعیت هاى موجود را در نظر مى گیرد نه خواست و میل هاى زودگذر و احساسات را و لذا احکام اسلام، بر خلاف احکام جوامع عرفى، از ثبات و دوام برخوردار است.
بنابراین، این که اسلام، سهم ارث مرد را دو برابر زن قرار داده است، به خاطر برترى مرد، در اداره عقلانى جامعه، بر زن است، که دو سوم ثروت دنیا را در اختیار تعقل و یک ثلث آن را، در اختیار احساس قرار داده است، که جامعه به صلاح برسد.علاوه بر آن، انفاق لازم و واجب بر عهده مرد است.
که حاصل این نکات، امر جالبى است که ملکیت ثروت در دست مردان و در دست زنان است امّا مصرف و استفاده از آن زنان و از آن مردان است، چون نفقه زن، بر مرد واجب است، تدبیر ثروت به دست مرد است و استفاده از زن و این بیان کننده آن است که اجحاف در حق زنان، نشده است و فقط مدیریت سرمایه، در دست مردان است.
لذا، با ملاحظه مجموعه این مطالب، چنین استفاده مى شود که: اوّلاً به خاطر مدیریت عقلانى سرمایه، تدبیر بیشتر اموال، به دست مردان، افتاده که غالباً از زنان در تعقل، قوى تراند.
گرچه، استفاده زنان چنان که توضیح داده شد از سرمایه، بیشتر است.
ثانیاً: حق ناظر به تکالیفى است که بر عهده انسان، قرار مى گیرد و از آن جا که، مرد تکلیف مالى نسبت به خانواده و زن، دارد.
لذا از حقوق بیشترى، بهره مند است و این، عین عدالت است نه اجحاف!
12.
فرقی نمی کند در شهر زندگی کنید یا روستا تهران یا کالیفرنیا بالاخره برنامه سعادتی که برای برقراری مدینه فاضله که همه لاف آن را می زنند اما عملا موفق نبوده اند و نمی گذارند برنامه اسلام هم پیاده شود این است که عرض شد.
چند همسری در آیه 3 این سوره، به مردان حق داده میشود که دو یا سه یا چهار زن اختیار کنند، البته مشروط بر آن که بتوانند عدالت را در میان آنان برقرار کنند .....
به این ترتیب، مردان صاحب توان مالی، میتوانند از دید قرآن تا چهار زن بگیرند، اما به مردانی که میترسند در صورت اختیار زنان متعدد قادر به رعایت عدالت (اقتصادی) در میان آنان نشوند توصیه میشود که به یک زن اکتفا کنند و حتی اگر توان این را نیز ندارند ، به کنیز خود بسازند و او را به زنی بگیرند: اولا توان مالی که شما بیان کردید کجای قرآن آمده توانایی اعم از مادی و معنوی است ممکن است مردی از نظر اقتصادی توان اداره چند زن را داشته باشد اما از نظر معنوی نتواند عدالت را در حق آن ها اجرا کند او اجازه ندارد زن دیگری اختیار کند ممکن است در ضمانت اجرایی فرد بدون در نظر گرفتن شروط به چنین کاری اقدام کند قطعا از نظر فرهنگ قرآنی او اشتباه و گناه مرتکب شده ولی گناه او نقصی در قانون قرآن ایجاد نمی کند .
ثانیا مهر بخشیده گوارای وجود!
در مورد مهریه هم از نظر حقوقی چون زن موجود ضعیفی است و ممکن است خودش نتواند مهریه را استقصا کند از این رو قانون اسلامی این مشکل را حل کرده در صورتی که زن ازبخشیده شدن مهر خود پشیمان شود می تواند شکایت کند و دادگاه اسلامی مهرالمثل را برای او مطالبه می کند و این طور نیست که از مهر بطور کلی محروم شود.
گذشت از این که اگر مردی مدعی شود که زنم مهریه را حلال کرده باید سند و مدرک در دادگاه ارایه کند کشکی که نیست و اگر سند معتبری ارایه نکند مهر سر جای خود باقی است.
ضمنا من موارد بسیاری را سراغ دارم که عاقدان به عروس و داماد تفهیم کرده اند که عند المطالبه داماد موظف به پرداخت مهریه است.
منتهی در آن حال و هوا معمولا افراد به فکرشان خطور نمی کند.عملکرد افراد غیر از قانون است عملکرد افراد نقصی در قانون ایجاد نمی کند اگر به نحو احسن اجرا شود...
اسلام به زن احترام نمی گذارد حقوق اجتماعی زن زیر پا گذاشته شده چرا زن ها باید برای بیرون رفتن از خانه از شوهر اجازه بگیرند چرا زن ها حق قضاوت ندارند چرا ارث آنان نصف مرد است و....
گفتم اولا آن چه مهم است مسائل ارزشی است خوبی و بدی است که اثر اخروی دارد و الا در مورد موارد یاد شده مردان هم یک سری حقوق دارند مثل واجب النفقه بودن که تنها مرده که واجب النفقه داره زن ها هرگز نفقه برشان واجب نمی شه و...
پاسخ داد:از قرار معلوم، .......
حق داوری و قضاوت ، حق شهادت دادن ، حق ارث گرفتن ، حق چندهمسری ، حق حبس کردن زوجه در خانه ، حق طلاق و برخی دیگر از حقوق زن ، از مسایل ارزشی محسوب نمیشوند!!
...
چون اگر محسوب میشدند، در آیات قرآن، تفاوتی بین زن و مرد دیده نمی شد!!
..
برای توجه شما ....
«الرجال قومون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض ..........»مردان بر زنان مقدم اند ، به این دلیل که خداوند بعضی را بر بعضی برتری داده است ..........
آیه 34 سوره النساء گفتم: تفاوت های روحی روانی و فیزیکی چه ربطی به حقوق اجتماعی زن حق قضاوت ، حق شهادت دادن ، حق ارث گرفتن ، حق چندهمسری ، حق حبس کردن زوجه در خانه ، حق طلاق دارد؟!!
حقوق اجتماعی ، میگوید: انسان ، انسان است ..
چه مرد ...
چه زن ...
اما داوری و قضاوت و شهادت دادن به نفع و علیه کسی چون نوع زن ها احساسی و عاطفی هستند ممکن است تحت تاثیر احساسات قرار گرفته و قضاوت به حق نکنند حالا بگو در منطق من مرغ پا ندارد.
آیا قبول دارید که موضع گیری های انسان می تواند تحت تاثیر عواطف تغییر کند یا نه این امر روحی روانی را هم منکر می شوید؟!
در مورد ارث اولا همه جا چنین نیست که زن نصف مرد بگیرد ثانیا این امر به دلایلی است از جمله این که این امر دقیقا برای اجرای تساوی و عدالت اجتماعی است چون در اسلام زن هیچ وقت واجب النفقه ندارد زن حتی در قبال شیر دادن به بچه نیز می تواند از شوهرش وجه تقاضا کند اما مردان همواره واجب النفقه دارندو نان آوری بر آن ها واجب .
زن اگر کار کرد می تواند درآمد خود را با سودش پس انداز کند حال تصور کنید زنی ارث ببرد می تواند همه آن را پس انداز کند اما مرد بایستی آنچه را به ارث برده را برای زن که واجب النفقه اوست خرج کند تصور کنید پس از مدتی در نظام اسلامی زن دارای انبوهی از سرمایه خواهد شد که شرعا هیچ گونه تعهدی در صرف آن ها برای حتی زندگی خود ندارد بنابراین برای این که درامد ها به تعادل برسد ارث زن در پاره ای موارد نصف می شود در مورد دیه هم وقتی مردی کشته می شود در واقع نان آور یک خانواده که زنی عضو آن است از بین رفته اما با کشته شدن زن این اتفاق نمی افتد گذشته از این که دیه کامل به همان خانواده داده می شود تا بتوانند برای فرزندان بی سرپرست خرج کند .
برتری مردان بر زنان ربطی به مسایل ارزشی ندارد خوبی یا بدی هیچکدام را اثبات نمی کند چون بحث درباره حقوق اجتماعی است مرد بخاطر موقعیت روحی و فیزیکی که دارد مسئولیت سنگین امور بیرون مدیریت خانواده بر گردنش افتاده لذا باید چنین تعابیری در مورد او بکار برده شود برای مدیر خانواده که آش تقسیم نمی کنند کار دشواری است حلوا نیست که بگوییم چرا تنها به مرد داده شده بالاخره بایستی گردن یکی می افتاد و این قرعه به نام مرد افتاده مثل این که من در این تالار بگویم چرا مدیریت تالار با شما است چرا من مدیر نشدم شما قطعا جواب خواهید داد ...
برابری جنسی چیست؟
برابری جنسی بدان معنا است که زن و مرد حقوق و وظایف یکسان دارند، و همه از فرصت های مساوی در جامعه برخوردار هستند.
همچنین برابری جنسی مربوط به عدالت و تقسیم مسئولیت ها است، هم در جامعه و هم در خانواده.
اگر جنسیت مانع از آن شود که ما بتوانیم نقاط قوت و ضعف فرد را ببینیم، این امر می تواند به تبعیض و فرصت های محدود برای فرد منجر شود.