تاریخچه حجاب :
در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است.
اما در جاهلیت عرب حجاب وجود داشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن و شوهردار نامحرم شمرده می شده اند.
علل پیدا شدن حجاب
در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی ابراز شده است و غالباً این علت ها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دارن حجاب ذکر شده است.
1- میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی)
2- عدم امنیت و عدالت اجتماعی (ریشه اجتماعی)
3- پدر شاهی و تسلط مرد به زن و استثما روی در جهت منافع اقتصادی مرد (ریشه اقتصادی)
4- حسادت و خورخواهی مرد (ریشه اخلاقی)
5- عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد، به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک مباشرت با او در ایام عادت وضع شده است.
(ریشه روانی)
علل نامبرده یا به هیچ وجه تاثیری در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته است و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده اند و یا فرضاً در پدید آمدن بعضی از سیستم های غیراسلامی تاثیر داشته است در حجاب اسلامی تاثیر نداشته است یعنی حکمت و فلسفه ای که در اسلام سبب تشریع حجاب شده نبوده است.
علل نامبرده یا به هیچ وجه تاثیری در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته است و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کرده اند و یا فرضاً در پدید آمدن بعضی از سیستم های غیراسلامی تاثیر داشته است در حجاب اسلامی تاثیر نداشته است یعنی حکمت و فلسفه ای که در اسلام سبب تشریع حجاب شده نبوده است.
ریاضت و رهبانیت ارتباط مساله پوشش با فلسفه ریاضت و رهبانیت از این جهت است که چون زن بزرگترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است، اگر زن و مرد معاشر و محشور با یکدیگر باشند، خواه ناخواه دنبال لذتجویی و کامیابی می روند.
پیروان فلسفه رهبانیت و ترک لذت برای اینکه محیط را کاملاً با زهد و ریاضت سازگار کنند بین زن و مرد حریم قائل شده پوشش را وضع کرده اند، کما اینکه با چیزه های دیگری هم که نظیر زن محرک لذت و بهجت بوده است، مبارزه کرده اند.
پدید آمدن پوشش طبق این نظریه، دنباله و نتیجه پلید دانستن ازدواج و مقدس شمردن عزوبت است.
بررسی : ما منکر نیستیم که رهبانیت و ترک لذت در نقاطی از جهان وجود داشته است و شاید بتوان پوشش زن را در جاهائی که چنین فکری حکومت می کرده است از ثمرات آن دانست، ولی اسلام که پوشش را تعیین کرد نه در هیچ جا به چنین علتی استناد جسته است و نه چنین فلسفه ای با روح اسلام و با سایر دستورهای آن قابل تطبیق است.
اصولا اسلام با فکر ریاضت و رهبانیت سخت مبارزه کرده است و این مطلب را مستشرقین اروپائی هم قبول دارند.
عدم امنیت ریشه دیگری که برای بوجود آمدن پوشش ذکر کرده اند، ناامنی است.
در زمان های قدیم بیعدالتی و ناامنی بسیار بوده است دست تجاوز زورمندان و قلدران به مال و ناموس مردم بی باکانه دراز بوده است.
همانطور که در مورد ثروت امنیت نبود، مراجع به زن هم امنتی وجود نداشت.
هرکس زن زیبایی داشت ناچار بود او را از نظر زورمندان مخفی نگهدارد.
زیرا اگر آنها اطلاع پیدا می کردند او دیگر مالک زن خود نبود.
بررسی : مسلماً علت دستور پوشش در اسلام، عدم امنیت نبوده است.
لااقل علت منجر واساسی، عدم امنیت نبوده است، زیرا این امر نه در آثار اسلامی به عنوان علت پوشش معرفی شده است و نه چنین چیزی با تاریخ تطبیق می کند.
در میان اعراب جاهلیت پوشش نبود و در عین حال امنیت فردی به واسطه زندگی خاص قبیله ای و بدوی وجود داشت.
استثمار زن بعضی ها برای پوشش زن ریشه اقتصادی قائل شده گفته اند حریم و پوشش یادگار عهد مالکیت و تسلط مرد است.
مردان به خاطر اینکه از وجود زنان بهره اقتصادی ببرند، آنها را در خانه ها نگه می داشتند و برای اینکه فکر زن را قانع کنند که خود بخود از خانه بیرون نرود فکر حجاب و خانه نشینی را خلق کردند.
بررسی : قدر مسلم اینست که حجاب در اسلام بدین منظور نیست.
اسلام هرگز نخواسته مرد از زن بهره کشی اقتصادی کند بلکه سخت با آن مبارزه کرده است.
اسلام با قاطعیت تاقی که به هیچ وجه قابل مناقشه نیست، اعلام کرده است که مرد هیچ گونه حق استفاده اقتصادی از زن ندارد.
این مساله که زن استقلال اقتصادی دارد از مسلمات قطعی اسلام است.
حسادت ریشه دیگری که برای پیدا شدن حجاب ذکر کرده اند جنبه اخلاقی دارد.
در اینجا نیز مانند نظریه سابق علت پدید آمدن حجاب را تسلط مرد و اسارت زن معرفی کرده اند، با این فرق که در اینجا برای تسلط جوئی مرد، به جای ریشه اقتصادی ریشه اخلاقی ذکر شده است؛ گفته اند علت اینکه مرد، زن را بدین شکل اسیرنگه می دارد حس خودپرستی و حسادت و بی نسبت به مردان دیگر است.
مرد نمی خواهد و رشک می برد که مردان دیگر ولو با نگاه کردن و یا هم سخن شدن از زنی که تحت اختیار او است استفاده کنند.
بررسی : اسلام همان فلفسه ای که در حس غیرت هست یعنی حفاظت پاکی نسل و عدم اختلاط انساب را منظور نظر دارد، ولی علت حجاب اسلامی متخصر به این نیست.
عادت زنانگی به عقیده بعضی، حجاب و خانه نشینی زن ریشه روانی دارد.
زن از ابتدا در خود نسبت به مرد احساس حقارت می کرده است از دو جهت : یکی احساس نقص عضوی نسبت به مرد، دیگری خونروی ماهانه و حین زایمان و حین ازاله بکارت.
درباره اینکه زن ابتدا در خود احساس نقص می کرده است و سبب شده که هم خود او و هم مرد، او را موجود پست بشمارد، سخنان زیادی گفته شده است.
خواه آن سخنان درست باشد و خواه نادرست، با فلسفه اسلام درباره زن و پوشیدگی زن رابطه ای ندارد.
اسلام نه حیض را موجب پستی و حقارت زن می داند و نه پوشیدگی را به خاطر پستی و حقارت زن عنوان کرده است.
بالا بردن ارزش وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دورنگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد.
دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیز تر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا برد.
فلسفه پوشش در اسلام فلسفه هایی که قبلاً برای پوشش ذکر کردیم غالباً توجیهاتی بود که مخالفین پوشش تراشیده اند و خواسته اند آن را حتی در صورت اسلامیش امری غیرمنطقی و نامعقول معرفی کنید.
ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی آن را موجه می سازد و از نظر تحلیل می توان آنرا مبنای حجاب در اسلام دانست.
واژه حجاب واژه لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب بیشتر.
استعمالش به معنی پرده است.
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند.
زندانی کردن و حسن زن در اسلام مطرح نیست.
در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهائی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد.
پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد.
آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبراسلام به هر حال آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته آیه 54 سوره احزاب است که می فرماید : «وَ اِذا سَئَلتُموهُنَّ مَتاعاً فَاسئَلوهُنَّ مِن وَراءِ حِجابٍ» یعنی «اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه می کنید از پشت پرده از آنها بخواهید.» حجاب در اسلام از یک مساله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذ های جنسی چه بصری و لمسی چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد.
بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئی های جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.
آرامش روانی نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بند و بار، هیجان ها و التهاب های جنسی را افزونی می بخشد و تقاضای سکس را بصورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد.
غریزه ی جنسی، غریزه ای نیرومند عمیق و دریا صفت است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می گردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ور تر می شود.
برای در ک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت: تاریخ همانطوری که از آزمندان ثروت یاد می کند که با حرص و آزی حیرت آور در می گرد آوردن پول و ثروت بوده اند و هر چه بیشتر جمع می کرده اند حریصتر می می شده اند، همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می کند.
اینها نیز به هیچ وجه از نظر حسن تعرف و تملک زیبارویان در یک حدی متوقف نشده اند.
صاحبان حرمسرا و در واقع همه ی کسانی که قدرت استفاده داشته اند چنین بوده اند.
هیچ فکر کرده اید که حس تغزل در بشر چه حسی است؟
قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است.
در این بخش از ادبیات، مرد، محبوب و معشوق خود را ستایش می کند، به پیشگاه او نیاز می برد، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می دهد.
خود را نیازمند کوچکترین عنایت او می داند مدعی می شود که محبوب و معشوق «صد ملک جان به نیم نظر می تواند بخرد، پس چرا در این معامله تقصیر می کند» از فراق او دردمندانه می نالد، این چیست؟
چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی کند؟!
آیا تاکنون کسی برای نان غزلسرائی کرده است؟
آیا جزاین است که همه کس آنرا با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته است منطبق می بیند؟
چه قدر اشتباه می کنند کسانی که می گویند یگانه عامل اساسی فعالیت های بشر عامل اقتصاد است!!
من نمی خواهم ادعا کنم که تمام عشق ها جنسی است و هم هرگز نمی گویم که حافظ و سعدی و سایر غزلسرایان صرفاً از زبان غریزه جنسی سخن گفته اند.
ولی قدر مسلم اینست که بسیاری از عشق ها و غزل ها عشق و غزل هایی است که مرد برای زن داشته است.
همین قدر کافی است که بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست که با اسیر شدن شکم اقناع شود، بلکه بصورت حرص و آز و تنوع پرستی درمی آید و یا به صورت عشق و غزل.
به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است.
روایات زیادی درباره خطرناک بودن «نگاه»، خطرناک بودن خلوت با زن و بالاخره خطرناک بودن غریزه ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می دهد وارد شده است.
اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان، تلکیف معین کرده است.
یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد، هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است.
قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِن اَنصارِهِم وَ یَحفَظوا فُروجَهُم...
قُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِهِنَّ وَ یَحفِظنَ فُروجَهُنَّ.
خلاصه این دستور این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کنند، نباید نگاه های مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند.
یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربائی نپردازند به هیچ و جه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند.
روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است.
اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد.
همانطور که بشر- اعم از مرد و زن- در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است.
هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود.
و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت.
دست نیافتن به آزروها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد.
اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خودآرائی مخصوص زنان است.
از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی.
میل به زن به خودآرائی ازاین نوع حس شکارچیگری او ناشی می شود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند.
این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد.
لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحراف های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.
استحکام پیوند خانوادگی شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود، و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد.
اختصاص یافتن استمتاعات و التهداذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروح، پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود.
فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیرهمسر شروع از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود.
در حالیکه در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.
علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود، جواب می دهند که حالا زود است، ما هنوز بچه ایم و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می کنند همین است.
و حال آنکه در قدیم یکی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود.
جوانان پیش از آنکه به برکت دنیای اروپا کالای زن اینمه ارزان و فراوان گردد، «شب زفاف را کم از تخت پادشاهی» نمی دانستند.
ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام می گرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختی و سعادت خود می دانستند، ولی امروز کامجوئی های جنسی در غیر کادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاق ها وجود ندارد.
تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است.
در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آنها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد.
بعضی ها مانند برنراند راسل پنداشته اند که جلوگیری از معاشرت های آزاد صرفاض به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است.
برای حل اشکال، استفاده اند و مسائل ضد آبستنی را پیشنهاد می کرده اند، در صورتی که مساله، تنها پاکی نسل نیست.
مساله مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است.
تامین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استماع از غیرهمسر یا همسران قانونی چشم بپوشند، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز درصد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد.
استواری اجتماع کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می کند.
برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند : حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است.
بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است.
آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است.
حجاب بصورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد.
اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند.
اسلام هرگز نمی خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بارآید.
پوشانیدن بدن به استثناء وجه کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست.
آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوئی های شهوانی است.
ارزش و احترام زن قبلاً گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد.
از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است.
زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است.
حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند.
اسلام مخصوصاً تاکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می شود.
بعداً در تفسیر آیات سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید : «ذلِکَ اَدنی اَن یُعرَضَ فَلایُؤذَینَ».
یعنی این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است، و در نتیجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر می گردد.
حجاب و منطق اولین ایرادی که به پوشیدگی زن می گیرند این است که دلیل معقولی ندارد و چیزی که منطقی نیست نباید از آن دفاع کرد.
می گویند منشاء حجاب، یا غارتگری و ناامنی بوده است که امروزه وجود ندارد، و یا فکر رهبانیت و ترک لذت بوده است که فکر باطل و نادرستی است و یا خودخواهی و سلطه جوئی مرد بوده که رذیله ای است ناهنجار و باید با آن مبارزه کرد، و یا اعتقاد به پلیدی زن در ایام حیض بوده است که این هم خرافه ای بیش نیست.
حجاب و اصل آزادی ایراد دیگری که بر حجاب گرفته اند اینست که موجب سلب حق آزادی که یک حق طبیعی بشری است می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود.
می گویند احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از مواد اعلامیه حقوق بشر است.
هر انسانی شریف و آزاد است، مرد باشد یا زن، سفید باشد یا سیاه، تابع هر کشور یا مذهبی باشد.
مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بی اعتنائی به حق آزادی او و اهانت به حیثیت انسانی او است و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن.
عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن، و همچنین حکم مطابق عقل و شرع به اینکه هیچ کس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد، و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود، ایجاب می کند که این امر از میان برود.
اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را برهم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را «زندانی کردن» یا «بردگی» نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل آزادی فرد نمی توان دانست.
در کشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیت هایی برای مرد وجود دارد.
اگر مردی برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتی با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت کرده به عنوان اینکه این عمل برخلاف حیثیت اجتماع است او را جلب می کند هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی، افراد اجتماع را ملزم کند که در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلاً با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی نام دارد و نه زندانی و نه ضد آزادی و حیثیت انسانی است و نه ظلم و ضد حکم عقل به شمار می رود.
برعکس، پوشیده بودن زن- درهمان حدودی که اسلام تعیین کرده است- موجب کرامت و احترام بیشتر او است؛ زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد.
شرافت زن اقتضاء می کند که هنگامی که از خانه بیرون می رود متین و سنگین و با وقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچگونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملاً مرد را به سوی خود دعوت نکند، زباندار لباس نبوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی دار به سخن خود آهنگ ندهد.
چه آنکه گاهی اوقات ژست ها سخن می گویند، راه رفتن انسان سخن می گوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگری می زند.
همینطور ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند که به دنبال من بیا، سر به سر من بگذار، متلک بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش کن.
آیا حیثیت زن ایجاب می کند که این چنین باشد؟
آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواس پرت کن نباشد و نگاه های شهوت آلود مردان را به سوی خود جلب نکند، برخلاف حیثیت زن یا بر خلاف حیثیت مرد یا برخلاف مصالح اجتماعی یا برخلاف اصل آزادی فرد است ؟
آری اگر کسی بگوید زن را باید در خانه حبس و در را به رویش قفل کرد و به هیچ وجه اجازه بیرون رفتن از خانه به او نداد، البته این با آزادی طبیعی و حیثیت انسانی و حقوق خدا دادی زن منافات دارد.
چنین چیزی در حجاب های غیراسلام بوده است ولی در اسلام نبوده و نیست.
رکود فعالیت ها سومین ایرادی که بر حجاب می گیرند این است که سبب رکود و تعطیل فعالیت هایی است که خلقت در استعداد زن قرارداده است.
زن نیز مانند مرد دارای ذوق، فکر، فهم، هوش و استعداد کار است.
این استعدادها را خدا به او داده است و بیهوده نیست و باید به ثمر برسد.
اساساً هر استعداد طبیعی دلیل یک حق طبیعی است وقتی در آفرینش به یک موجود استعداد و لیاقت کاری داده شد، این به منزله سند و مدرک است که وی حق دارد استعداد خود را به فعلیت برساند، منع کردن آن ظلم است.
بازداشتن زن از کوشش هایی که آفرینش به او امکان داده است نه تنها ستم به زن است، خیانت به اجتماع نیز می باشد.
هر چیزی که سبب شود قوای طبیعی و خدادادی انسان معطل و بی اثر بماند به زیان اجتماع است.
عامل انسانی بزرگترین سرمایه اجتماع است.
زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار و فعالیت این عامل و نیروی تولید او بهره مند گردد.
فلج کردن این عامل و تضییع نیروی نیمی از افراد اجتماع هم برخلاف حق طبیعی فردی زن است و هم برخلاف حق اجتماع و سبب می شود که زن همیشه به صورت سربار و گل بر مرد زندگی کند.
افزایش التهاب ها یک ایراد دیگر که بر حجاب گرفته اند این است که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاق ها و التهاب ها می افزاید و طبق اصل «اِلانسانُ حَریصٌ عَلی ما مُنِعَ مِنهُ»، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را درزن و مرد بیشتر می کند.
به علاوه سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلاف های روانی و بیماری های روحی می گردد.
بدین نکته باید توجه کرد که آزادی در مسائل جنسی سبب شعله ور شدن شهوات به صورت حرص و آز می گردد، از نوع حرص و آزهائی که در صاحبان حرمسراهای روحی و ایرانی و عرب سراغ داریم.
ولی ممنوعیت و حریم، نیروی عشق و تغزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریک می کند و رشد می دهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشاء خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه ها می گردد.
ما انکار نمی کنیم که دسترسی نداشتن به زن موجب انحراف می شود و باید شرایط ازدواج قانونی را سهل کرد، ولی بدون شک آن مقدار که تبرج و خودنمائی زن در اجتماع و معاشرت های آزاد سبب انحراف جنسی می شود به مراتب بیشتر ازآن است که محرومیت و دست نارسی سبب می گردد.
استیذان از نظر اسلام هیچ کس حق ندارد بدون اطلاع و اجازه قبلی به خانه دیگری داخل شود.
در بین اعراب در محیطی که قرآن نازل شده است معمول نبوده که کسی برای ورود در منزل دیگران اذن بخواهد.
در خانه ها بازبوده همانطوری که الآن در دهات دیده می شود هیچ وقت رسم نبوده است که درها را ببندند.
اسلام این رسم غلط را منسوخ کرد، دستور داد سرزده داخل خانه های مورد سکونت نشوند.
روشن است که فلسفه این حکم دو چیز است؛ یکی موضوع ناموس یعنی پوشیده بودن زن و از همین جهت این دستور با آیات پوشش یک جا ذکر شده است.
دیگر اینکه هر کسی در محل سکونت خود اسراری دارد و مایل نیست دیگران بفهمند.
حتی دو نفر رفیق صمیمی هم باید این نکته را رعایت کنند زیرا ممکن است دو دوست یکرنگ در عین یگانگی و یکرنگی، هر کدام از نظر زندگی خصوصی اسراری داشته باشند که نخواهند دیگری بفهمد جمله «حتّی تَستَأنِسوا» که به معنی این است : تا استعلام نکرده اید وارد نشوید به عیب سرزده وارد شدن اشعار دارد.
این کلمه از ماده «انس» است که نقطه مقابل وحشت و فزع است.
این کلمه می فهماند که ورود شما به خانه ای که دیگران در آن سکونت دارند می باید با استعلام و جلب انس باشد، نباید سرزده وارد شوید که موجب وحشت و فزع و ناراحتی گردد.
حدود پوشش اکنون می خواهیم حدود پوششی که در اسلام بر زن واجب شده است باتوجه به همه دلائل موافق و مخالفی که در مساله هست، از دیده فقهی بررسی کنیم.
بحث ما جنبه علمی دارد نه فتوائی.
این بنده نظر خودم را می گویم.
و هریک از شما باید عملاً به فتوای همان مجتهدی عمل کند که از او تقلید می نماید.
مثلاً لازم است مطالبی را که از نظر فقه اسلامی قطعی و مسلم است مشخص کنیم و سپس به مواردی که مورد اختلاف و قابل بحث است بپردازیم : در اینکه پوشانیدن غیر وجه و کفین بر زن واجب است از لحاظ فقه اسلام هیچ گونه تردیدی وجود ندارد.
این قسمت جزء ضروریات و مسلمات است.
نه از نظر قرآن و حدیث، و نه از نظر فناوری، در این باره اختلاف و تشکیکی وجود ندارد آنچه مورد بحث است پوشش چهره و دست ها تا مچ است.
مساله «وجوب پوشش» را که وظیفه زن است از مساله «حرمت نظر بر زن» که مربوط به مرد است باید تفکیک کرد.
ممکن است کسی قائل شود به عدم وجوب پوشیدن وجه و کفین بر زن، و در عین حال نظر بدهد به حرمت نظر از جانب مرد.
نباید پنداشت که بین این دو مساله ملازمه است.
همچنانکه از لحاظ فقهی مسلم است که بر مرد واجب نیست سر خود را بپوشاند ولی این دلیل نمی شود که بر زن هم نگاه کردن به سر و بدن مرد جایز باشد.
شرکت زن در مجامع ادله موافق و مخالف (از مجموع آنچه گفتیم دو مطلب کاملاً دستگیر شد) یکی اینکه اسلام به اهمیت و ارزش فوق العاده پاکی و از دم قانونی بودن روابط جنسی زن و مرد چه به صورت نظر و چه به صورت لمس و چه به صورت شنیدن و چه به صورت شنیدن و چه به صورت همخوابگی توجه کامل دارد، به هیچ وجه راضی نمی شود با هیچ نام و عنوانی خدشه ای برآن وارد شود؛ اما دنیای امروز این ارزش فوق العاده انسانی را نادیده گرفته است و در عین اینکه دودش به چشمش می رود نمی خواهد به روی خود بیاورد و جهان امروز به نام آزادی زن و صریحتر «آزادی روابط جنسی» روح جوانان را سخت فاسد کرده است.
به جای اینکه این آزادی به شکفتن استعدادها کمک کند، به شکل دیگر و به صورت دیگر غیرآنچه در قدیم وجود داشت، نیروها و استعدادهای انسانی را هدر داده است و می دهد.
زن از کنج خانه بیرون آمده، اما به کجا رو آورده است؟
به سینماها، کنار دریاها، حاشیه خیابان ها، مجالس شب نشینی!
زن امروز به نام آزادی، خانه را خراب کرده بدون اینکه مدرسه یا جای دیگر را آباد کرده باشد.
اگر غلط نکنم آنجا را نیز خراب کرده است.
در اثر این بی بند و باری و دور افکندن قیود انسانی، از راندمان تحصیل جوانان کاسته شده، جوانان از تحصیل و مدرسه فراری شده اند، جنایت های عشقی فراوان شده، بازار سینماها رونق گرفته، جیب کارخانه داران مولد لوازم آرایشی پرشده، ارزش رقاص ها و رقاصه ها و کولی ها صد برابر دانشمندان و متفکران و مصلحان اجتماعی شده است.
اگر می خواهید بدانید چنین هست یا چنین نیست، آنگاه که رقاصه ای وارد کشور می شود با آنگاه که دانشمندی نظیر پروفسور برنارد متخصص معروف پیوند قلب وارد می شود مقایسه کنید و عکس العمل جوانان را در هر دو مورد ببینید.
مطلب دیگر اینکه : اسلام با همه توجهی که به خطر شکسته شدن حصار عفاف دارد- همانطور که روش این آئین پاک خدائی است که یک آئین معتدل و متعادل است و از هر افراط و تفریطی به دور است و امتش را «امت وسط» می خواند- از جنبه های دیگر غافل نمی شود.
زنانی را تا حدودی که منجر به فساد نشود از شرکت در اجتماع نمی کند.
در بعضی موارد شرکت آنها را واجب می کند، مانند حج که بر زن و مرد مساویاً واجب است و حتی شوهر حق ممانعت ندارد.
و در بعضی موارد به ترخیص اکتفا می کند.
چنانکه می دانیم جهاد بر زنان واجب نیست.
مگر وقتی که شهر و حوزه مسلمین مورد حمله واقع شود و جنبه صددرصد دفاعی به خود بگیرد.
در این صورت همانطور که فقهاء فتوا می دهند بر زنان نیز واجب می شود، ولی در غیراینصورت واجب نیست.
در عین حال رسول خدا به برخی از زنان اجازه می داد که در جنگ ها برای کمک به سربازان و مجروحین شرکت کنند.
بر زنان واجب نیست که در نماز جمعه شرکت کنند مگر آنکه حضور بهم رسانند.
بعد از حضور واجب است شرکت کنند و ترک کنند.
بر زنان واجب نیست که در نماز عیدین شرکت کنند ولی از شرکت دادن ممنوع نمی باشند.
برای زنان صاحب هیئت و جمال شرکت در این مجامع مکروه است.
پیغمبر اکرم زنان خود را – با قید قرعه- با خود به سفر می برد.
بعضی از اصحاب نیز چنین می کردند.
زنان را از تشییع جناره منع نکرد، گو اینکه آنرا لازم هم نشمرد.
رسول خدا ترجیح داد زنان در تشییع جنازه شرکت نکنند.
در عین حال در موارد خاصی شرکت کرده اند و احیاناً نماز خوانده اند.
در روایات ما آمده است که وقتی زینب دختر بزرگ رسول اکرم وفات کرد زهرای مرضیه سلام الله علیها و زنان مسلمان آمدند و بر وی نماز خواندند.
پیغمبر اکرم زنان را اجازه می داد که به خاطر حاجتی که دارند بیرون روند و کار خویش را انجام دهند.
سوده دختر زمعه، همسر رسول دا زنی بلند بالا بود.
یک شب بالاخره رسول خدا از خانه به خانه کاری بیرون آمد.
با اینکه شب بود عمربن الخطاب سوده را به خاطر بلند بالائیش شناخت.
عمر در این جهت تعصب شدیدی داشت و همواره به پیغمبر توصیه می کرد اجازه ندهد زنانش بیرون روند- عمر با لحن خشنی به سوده گفت : تو خیال کردی که ما ترا نشناختیم؟!
خیر شناختیم.
پس از این در بیرون آمدن خود دقت بیشتری بکن.
سوده از همانجا مراجعت کرد و ماجرا را به عرض رسول خدا رساند در حالی که رسول خدا مشغول شام خوردن بود و استخوانی در دستش بود.
طولی نکشید که حالت وحی برآنحضرت عارض شد.
پس از بازگشت به حالت عادی فرمود : «اِنَّهُ قَد اُذِنَ لَکُنَّ أَن تَخرُجنَ لِحَوائجِکُنَّ».
یعنی« اجازه داده شد به شما که اگر حاجتی دارید بیرون روید.» آری اینست روش اسلام در میان افراد و تفریط ها همانطور که گفتیم اسلام به خطرات ناشی از روابط به اصطلاح آزاد جنسی کاملاً آگاه است.
نهایت مراقبت را در برخوردهای زنان و مردان اجنبی دارد.
تا حدودی که منجر به حرج و فلج نشود، طرفدار دور نگهداشتن زنان از مردان است.
اسلام در عین اینکه به زنان اجازه شرکت در مساجد را می دهد دستور می دهد به صورت مختلط نباشد، محل ها از یکدیگر جدا باشد.