دانلود مقاله روایت کربلا

Word 90 KB 13904 27
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه :
    نور وجود حسین نخستین پدیده جهان هستی است و تمامی موجودات تابع اویند .

    از این رو جای شگفتی نخواهد که همه پدیده های آفرینش از او تاثیر پذیرند و همانگونه که در روایات آمده است هر کدام به تناسب هستی و موقعیت و جایگاه ویژه خود بر شهادت و مصیبت جانگداز او بگریند ، و همه آنها از پیامبران و فرشتگان گرفته تا جن و انس ، افلاک و شیطان ، بهشت و دوزخ ، معدن و چوب ، گیاه و درخت ، درنده و حیوان ، خورشید ها و ماهها ، زمینها و ساکنان آنها و سایر پدیده ها آن هم نه تنها در جهان محدود ما ، بلکه در همه جهانها و کرات و عالمهای شناخته شده و ناشناخته ، برای او سوگوار باشند .

    همانگونه که در روایات آمده است که :
    «خداوند هزاران عالم و هزاران آدم آفرید که شما آدمیان و جهانی که در آن زندگی می کنید ، آخرین عالم و آخرین نسل انسان ها هستید » .
    نکته دیگر اینکه گریه موجودات بر او ، نه مبالغه و نه خیال و پندار ، نه کنایه است و نه لمبلیک و به زبان حال بلکه هر موجودی به تناسب هستی خویش ، به راستی بر او می گرید ؛ همانگونه که به راستی خدا را ستایش می‌کند .

    و این گریه هم نه تنها بر شهادت آن حضرت و بر فداکاری او و ستم و بیدادی است که بر آن پیشوای بزرگ حق و عدالت رفت ، بلکه بنا به روایات متعدد همه موجودات به خاطر نوعی شناخت و در پرتو نوعی شعور و دریافت مقام او که برای ما ناشناخته است ، پیش از شهادت او نیز بر آن حضرت گریه کردند .

    همانگونه که در زیارت ماه شعبان که از امام عصر (ع) رسیده است این نکته به صراحت آمده است که :
    «...بکته السماء و من فیها و الارض و من علیها و لما یطا لابتیها ...

    »
    «کران تا کران آسمانها و آنچه در آنهاست و جای جای زمین و انچه بر روی آن است همه و همه بر او گریستند .»
    آری!

    از آن لحظاتی که جلوه های خضوع و خشوع و فروتنی و همدردی آفریده شد تمامی موجودات بر او خضوع کردند .


    وضعیت دشمنان او در معرفت آن حضرت و خضوع و خشوع فطری بر او بسان وضعیت کافران است که با وجود شناخت فطری خداوند و ایمان عمیق قلبی به آفریدگار و گرداننده هستی و با وجوددریافت صحت و درستی سند صداقت پیامبرانش .

    همانگونه که قرآن ترسیم می کند به ظاهر و به زبان، راه لجاجت و کوردلی و حق ستیزی و انکار را در پیش می گرفتند .

    خود یزید عنصر خودکامه اموی نیز هنگامی که خاندان پیامبر را در حال اسارت و سربریده امام حسین (ع) را بر نیزه نگریست بی اختیار اشک می‌ریخت و فریبکارانه می گفت : «خدا چهره پسر مرجانه را زشت و سیاه گرداند که چنین فاجعه ای را به وجود آورد .» نور وجود حسین (ع) از عالم ذر تا رحم نخستین جایگاه نور وجود حسین (ع) پس از ولادت ، دو دست و آغوش پرمهر پیامبر گرامی (ص) بود .

    آن حضرت در کنار درب اطاق فاطمه (س) ایستاده و طلوع نور وجود حسین(ع) در افق جهان را انتظار می کشید .

    هنگامی که جهان را به نور وجودش نور باران ساخت و برای آفریدگارش سجده کرد ، پیامبر ندا داد که : هان ای اسماء !

    فرزند ملکوتیم را بیاور ...» او گفت :«هنوز نظیف و آماده دیدارش نساخته ام.» پیامبر با تعجب فرمود :«شما او را نظیف می کنید ؟

    خداوند او را نظیف و و پاک و پاکیزه ساخته است .»‌ اسماء نگریست و واقعیت را دریافت و آن کودک ملکوتی را در پارچه ای پشمین به سوی پیامبر(ص) آورد.

    پیامبر حسین (ع) را در آغوش گرفت و متفکرانه به او نگریست و گریستن آغاز کرد و در حالی که آن کودک را مخاطب ساخته بود فرمود : «...

    حسین جان !

    به راستی که بر من گران است ...

    گران.» پس از روی دست و آغوش پیامبر ، گاهی نشانه فرشته وحی جایگاه او بود وگاهی شانه و دوش و سینه پیامبر .

    پیامبر گاهی او را بر روی دستان مقدس می گرفت تا در برابر دیدگان نظاره گر بوسه بارانش کندو گاهی بالا می برد تا همه بنگرند و موقعیت او را دریابند .

    زمانی پیامبر (ص) در سجده بود و کودک گرانقدرش بر پشت او می نشست و او صبر می کرد تا خود فرود آید و زمانی بر روی دست پدرش علی (ع) بود و پیامبر می ایستاد و او را می بوسید .

    و آخرین جایگاه او نیز روی سینه پرمهر نیای بزرگش بود که در واپسین لحظات عمر افتخار آفرین خود او را به سینه می چسباند و می بویید و بوسه باران می ساخت و یزید را لعن و نفرین می کرد .

    در سرزمین شهادت حسین (ع) در شهادت و شهادتگاه خویش ویژگیهایی دارد .

    برخی پیام آوران خداو امامان (ع) به دست ستمکاران با شمشیر به شهادت رسیدند و برخی به وسیله سم غدر و خیانت ؛ اما یا در خانه و یا در شهر و یا در مسکن و محراب خویش به سوی دوست پر کشیدند و یا در درون طشت ، و برای هیچ کدان از آنان شهادتی ، بسان شهادت افتخارآفرین و جگرسوز حسین(ع) اتفاق نیفتاد و به راستی که این مصیبت ، چقدر گران بود !

    امام حسین (ع) شعادت و شهادتگاه مخصوص به خودش بود .

    شهادتگاهی بر روی خاک گرم و شنهای تفتیده و شهادتی بی نظیر و دلخراش.

    پس از شهادتش ، پیکر مطهرش به آسمانها برده شد و آنگاه به سرزمین کربلا بازگردانیده شد و بر روی زمین ماند و سر نورانی اش گاهی بر روی دستها و گاه بر فراز نیزه ها و گاه بر شاخه درخت و زمانی بر سردر خانه دژخیم اموی و دروازه شام و زمانی بر طبقی در بارگاه ستم اموی در کوفه و یا دمشق نهاده شد .

    از شهرها و روستاها سیر داده شد ، از کربلا به سوی شام و بنا به روایتی از شام به مصر و از آنجا هم به مدینه و آنگاه به کربلا ....

    یا از شام به سوی آسمانها .

    بر فراز عرش : در روایت است که در عالم برزخ آن حضرت در سمت راست عرش الهی است ؛ از آنجا بر شهادتگاه خویش می نگرد و بر آنچه در آنجا رخ می دهد نظاره می کند و اردوگاه خویش ، انبوه زائیران ، شیفتگان و عاشقان را تماشا می کند .

    آنان را با اسم و رسم و نام و عنوان و نام پدر و مادر و از نظر درجات و منزلتشان در بارگاه خدا می شناسد و بر محافل و مجالس سوگ خویش و شرکت کنندگان و عزادارانش نظر می افکند و خود ، توسط پدرش ، برای آنان طلب بخشایش و آمرزش می افکند و می فرماید : «هان ای سوگوار بر عاشورا!‌ ....

    اگر می دانستی که خداوند برای تو چه نعمتهایی به عنوان پاداش آماده ساخته است ، بی تردید شادمانی و سرورت از غم و اندوهت ، بیشتر می شد .» ورود امام حسین (ع) به زمین کربلا در روز ورود آن حضرت به کربلا اصح اقوال آن است که ورود جناب به کربلا در روز دوم محرم الحرام سال شصت و یکم هجرت بوده و چون به آن زمین رسید پرسید که این زمین چه نام دارد .

    عرض کردند که کربلا می‌نامندش ، چون حضرت نام کربلا شنید گفت :«اللهم انی اعوذبک من الکرب و البلادء» .

    پس فرمود که این موضع کرب و بلا و محل محنت و عنا است فرود آئید که اینجا منزل و محل خیام ها است و این زمین جای ریختن خون ما است و در این مکان واقع خواهد شد قبرهای ما .

    خبرداد جدم رسول خدا (ص) باین ها ، پس در آنجا فرود آمدند و حر نیز با اصحابش در طرف دیگر نزول کردند و چون روز دیگر شد عمروبن سعد ملعون با چهار هزار مرد سوار به کربلا رسید و در برابر لشکر آن امام مظلوم فرود آمدند .

    شهادت امام حسین (ع) شیخ مفید ره فرموده که : چون باقی نماند با آن حضرت احدی مگر سه نفر از اهل بیتش یعنی از غلامانش رود کرد بر آن قوم و مشغول مدافعه گردید ، و آن سه نفر حمایت او می کردند تا آن سه نفر شهید شدند و آن حضرت تنها ماند و از کثرت جراحت که بر سرو بدنش رسیده بود سنگین شده بود .

    با این حال شمشیر بر آن قوم کشیده و ایشان را بیمین و شمال متفرق می نمود .

    شمر ملعون که خمیرمایه هر شر وبدی بود چون بدید سوارانرا طلبید و امر کرد که در پشت پادگان صف کشند و کماندارانرا امر کرد که آن حضرت را تیر باران کنند ، پس کمانداران مظلوم بیکس را هدف تیر نمودند و چندان تیر بر بدنش رسید که ان تیرها مانند خارخار پست بربدن مبارکش نمایان گردید .

    این هنگام از جنگ باز ایستاد و لشکر نیز در مقابلش توقف نمودند خواهرش زینب (س) که چنین دید بر در خیمه آمدو عمر سعد را ندا کرد و فرمود «و یحک یا عمرا یقتل ابوعبدالله و انت تنظر الیه» عمر سعد جوابش نداد و به روایت طبری اشکش به صورت و ریش نجسش جاری گردید و صورت خود را از آن مخدره برگردانید .

    پس حضرت زینب (س) رو به لشکر کرد و فرمود وای بر شما‌ آیا در میان شما مسلمانی نیست احدی او را جواب نداد .

    سیدبن طاوس راه روایت کرد که چون از کثرت زخم و جراحت اندامش سست شد و قوت کارزار از او برفت وقت صالح بن وهب المزنی وقت را غنیمت شمرده از کنارحضرت درآمد با قوت تمام نیزه بر پهلوی مبارکش زد .

    چنانکه از اسب دراقتاد و روی مبارکش از طرف راست بر زمین آمد و در این حال فرمود :بسم الله و بالله و علی مله رسول الله پس برخواست و ایستاد.

    شمربن ذی الجوشن (ملعون) لشکر خود را نداد در داد برای چه ایستاده اید چرا کار حسین را تمام نمی کنید پس همگی بر آن حضرت از هر سو حمله کردند .

    حصین بن تمیم (لعین) تیری بر دهان مبارکش زد ، ابو اسوب غنوی (ملعون) تیری بر حلقوم شریفش زد و زرعه بن شریک (ملعون) بر کتف چپشزد و ظالمی دیگر دوش مبارکش را زخمی کرد و چنان ضعف بر آن حضرت غالب شده بود که گاهی با مشقت زیاد بر می خاست طاقت نمی‌آورد و به روی می افتاد تا اینکه سنان ملعون نیزه بر گلوی مبارکش فرو برد .

    پس شمشیر را بیرون آورده و فرو برد در استخوانهای سینه اش و بر این هم اکتفا نکرد آنگاه کمان بگرفت و تیری بر نحر شریف ان حضرت افکند و آن مظلوم در افتاد .

    خولی بن یزید(لعین) به سوی آن حضرت دوید و خواست که سر مبارک حضرت را جدا کند رعده و لرزشی او را گرفت و نتوانست ، شمر ملعون با وی گفت خدا بازویت را پاره پاره گرداند چرا می لرزی ، پس خود آن کافر ملعون سر مقدس آن مظلوم را جدا کرد .

    پس در این هنگام غبار سختی که سیاه و تاریک بود در هوا پیدا شد و بادی سرخ وزیدن گرفت و چنان هوا تیره و تار شد که هیچکس عین و اثری از دیگری نمی دید ، مردمان منتظر عذاب و مترصد عقاب بودند تا اینکه پس از ساعتی هوا روشن شد و ظلمت مرتفع گردید .

    ابن قولویه قمی روایت کرده است که حضرت صادق(ع) فرمود در آن هنگامی که حضرت امام حسین (ع) شهید گشت لشکریان شخصی را نگریستند که صیحه و نعره می زندو گفتند بس کن ای مرد این همه ناله و فریاد برای چیست ، گفت چگونه صیحه نزنم و فریاد نکنم و حال آنکه رسول خدا (ص) را می یبینیم ایستادده گاهی نظر به سوی آسمان می کند و زمانتی حربگاه شما را نظاره می فرمایند از آن می ترسم که خدا را بخواند و نفرین کند و تمام اهل زمین را هلاک نماید و من هم در میان ایشان هلاک شوم بعضی از لشکر با هم گفتند که این مردی است دیوانه و گروهی دیگر که توابون آنها را گویند از این کلام متنبه شدند و گفتند به خدا قسم که ستمی بزرگ بر خویشتن کردیم و به جهت خشنودی پسر سمیه (زیاد) سید جوانان اهل بهشت را کشتیم و همانجا توجه کردند و بر این زیاد خروج کردند و واقع شد از امر ایشان آنچه واقع شد .

    راوی گفت فدایت شوم آن صیحه زننده چه کسی بود فرمود ما او را جز جبرئیل ندانیم .

    شیخ مفید ره در ارشاد فرموده که حضرت سیدالشهداء (ع) از دنیا رفت در روز شنبه دهم محرم سال شصت و یکم هجری بعد از نماز ظهر آن روز در حالی که شهید گشت و مظوم و عطشان و صابر بر بلایا بود و سن شریف آن جناب در آن وقت پنجاه و هشت سال بود که هفت سال از آن را با جد بزرگوارش رسول خدا »ص» بوده و سی و هفت سال با پدرش امیرالمومنین(ع) و با برادرش امام حسین (ع) و مدت امامتش بعد از امام حسن یازده سال بود .

    و روایات بسیار در فضیلت زیارت آن حضرت بلکه در وجود آن وارد شده چنانچه از حضرت صادق مرویست که فرمودند زیارت حسین بن علی (ع) واجب است بر هر که اعتقاد و اقرار به امامت حسین دارد و نیز فرموده زیارت حسین (ع) معادل است با صد حج مبرور و صد عمره مقبوله .

    حضرت رسول (ص) فرموده که هر که زیارت کند حسین (ع) را بعد از شهادت او بهشت برای او لازم است .

    محافل بزرگداشت حسینی 1-محافلی که پیش از خلقت آدم بر پا شده است .

    2-محافلی که پس از خلقت آدم و پیش از ولادت حسین (ع) بر پا شده است .

    3-محافلی که پس از ولادت و پیش از شهادت بر پا گشت .

    4-محافلی که پس از شهادت در دنیا بر پا می شود .

    5-محافلی که روز رستاخیز بر پا می گردد .

    نوع اول محافل : پیش از خلقت آدم پیش از آفرینش آدم و عالم ، به پاس عظمت و مظلومیت و او ، دو مجلس بزرگداشت برای او به پا شد : 1-نخست هنگامی که آفریدگار هستی ، اراده کرده تا مقدرات هستی از آن جمله سرنوشت او را بر لوح محفوظ بنوسید اینجا بود که قلم و لوح حسین (ع) اندوهگین شدند .

    2-مجلس دیگر پیش از آفرینش انسان بود ، آنگاه بود که خداوند بر فرشتگان فرمود : « ...

    انی جاعل فی الارض خلیفه...» من بر آن هستم که در زمین جانشین قرار دهم .

    از دیدگاه برخی مفسرین ، فرشتگان پیش از آفرینش آدم تا شهاده و مظلومیت حسین و رخدادهای غمبار عاشورا نگریستند که خداوند در پاسخ آنان به صورت ویژه ای فرمود : «...

    انی اعلم ما لا تعلمون ...» .

    من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید.

    نوع دوم محافل : محافل قبل از ولادت نوع دوم از مجالس بزرگداشت شانزده مجلسی است که پس از آفرینش آدم و قبل از ولادت حسین(ع) بر پا گشت که فقط به ذکر چند نمونه اکتفا می‌کنیم .

    1-در عرفات : در عرفات هنگامی که آدم به عرش نگریست و نامهای مقدس پنجگانه را دید و جبرئیل آنها را بدوتلقین کرد که : ای ، آدم !

    بگو : یا حمید بحق محمد !

    و یا عالی بحق علی !‌ و یا فاطر بحق فاطمه !

    و یا محسن بحق الحسین !

    و یا قدیم الاحسان بحق الحسین (ع)!

    هنگامی که نام پنجمین آنان را به زبان آورد ، سیلاب اشکش جاری شد و قلبش خاشع گردید و گفت : «چرا یاد و نام پنجمین آنان ، قلبم را می شکند و سیلاب اشک را جاری می سازد؟» جبرئیل در بیان علت ان به مرثیه سرایی حسین (ع) پرداخت و آدم و فرشتگان نیز شنیدندو گریستند .

    جبرئیل گفت : «بر فرزندت حسین در راه حق و عدالت ، مصیبتی فرود می آید که همه مصائب در برابر آن کوچک است » پرسید : «آن مصیبت چیست » جبرئیل گفت :«اوتنهای تنها و غریبانه ، با تشنگی وصف ناپذیری‌به شهادت می رسد .

    نه یاوری خواهد داشت و نه مددکاری .ای آدم !

    کاش او را در آن دشت غمبار می نگریستی که از شدت تشنگی و اندکی یار و یاور فریاد خواهانه اش به آسمان بلنداست .

    اما جز با شمشیر و شراره های مرگ پاسخ اش را نمی دهند .

    سرش را از قفا می برند و خیمه ها و حرم او را غارت می کنند و سرهای مقدس او و یارانش را همراه بانوان خاندان وحی در شهرها می گردانند » 2-مجلس آدم در کربلا هنگام سیر آدم (ع) در زمین ، به نقطه ای که شهادتگاه حسین (ع) است ، رسید .

    در آنجا پایش لغزید و در غلطید و خون از پایش جاری شد ، سر به آسمان بلند کرد که : «بارخدایا!

    آیا گناهی از من سر زده است که اینگونه کیفر می شوم؟» بدو وحی رسید که : «نه بلکه در این سرزمین ، فرزندت حسین ، به دست ارتجاع طلبان سیاهکار به شهادت می رسد خون تو به نشان همدردی و همرنگی با او به زمین ریخت.»‌ آدم پرسید :«قائل او کیست؟» پیام رسید که : «عنصر پلیدی به نام یزید او را لعن کن .» آدم او را نفرین کرد و به سوی کوه عرفات گام سپرد.

    3-نوح (ع) در کربلا هنگامی که کشتی نوح به روی امواج توفنده آب به موقعیت کربلا و جایگاه طوفان زدگی کشتی خاندان پامبر (ص) رسید ؛ زمین آن را گرفت به گونه ای که نوح از غرق شدن کشتی هراسید و گفت : «پروردگاران !

    همه دنیا را سیر کردم و دلهره ای همانند این سرزمین بهدست من نداد.» جبرئیل فرود آمد و پیام آورد که :«این شهادتگاه حسین است .» اینجا بود که نوح و کشتی نشینان گریستند و بر قاتلان حسین لعنت نثار کردند .

    4-سلیمان (ع) در کربلا سلیمان بر بساط خود نشسته ودر فضا حرکت می کرد ، هنگامی که در موقعیت شهادتگاه حسین (ع) قرار گرفت ، سه بار طوفان شدید بساط او را چرخاند و به سرزمین فرود آورد .

    سلیمان باد را سرزنش کرد .

    باد به اراه خدا مرثیه سرایی بر حسین (ع) را آغاز کرد و گفت : «ای پیامبر خدا !

    شهادتگاه حسین در این سرزمین است.» 5-مجلس حضرت ابراهیم (ع) مجلس بزرگداشتی حضرت ابراهیم برای حسین (ع) در کربلا بر پا شد .

    هنگامی که آن حضرت سوار بر مرکب بدان سرزمین رسید ، پای اسبش لغزید و به زمین خورد و سرش شکافت .

    رو به آسمان کرد و گفت : پروردگارا !

    چه لغزشی از من رخ داده است ؟» به اراده الهی مرکبش به سخن آمد و گفت : شرمندگی من بسیار شد ، اما علت این است که در این سرزمین فرزند آخرین پیام آور خدا به شهادت خواهد رسید و در همدردی با اوست که خون پاک تو نیز در اینجا جریان یافت.» 6-مجلس اسماعیل علیه السلام : محفل بزرگداشت اسماعیل برای حسین (ع) دهمین مجلس بود و این هنگامی بر پا شد که گوسفندان اسماعیل را چوپانی در سواحل فرات می‌‌چرانید روزی متوجه شد که آنها آب نمی نوشند ؛ جریان را به اسماعیل گزارش کرد و او از پروردگارش چاره جویی کرد که پیام رسید از خود آنان جویا شود .

    از گوسفندان پرسید : چرا از این آب نمی نوشید ؟» گفتند : «ما به نوعی دریافتیم که فرزندت حسین در این سرزمین و در کنار این نهر تشنه به شهادت خواهد رسید : بدین جهت ما در اندوه اواز این آبشخور آب نخواهیم نوشید .» 7-مجلس موسی (ع) در طور سینا بارها مجلس بزرگداشت حسین (ع) بر پا شد .

    در آنجا ذکرمصیبت ضمن وحی از جانب خدا بود و شنونده موسی(ع) .

    در روایت است که : روزی یکی از بنی اسرائیل موسی را دید که چهره اش زرد ، اعضای بدنش لرزان ، اندامش تکیده و چشمش به گودی افتاده و با شتاب بسیار به سوی کوه تور می رود ، او دریافت که به مناجات فرا خوانده شده است .

    گفت :«ای پیامبر خدا !

    گناهی سهمگین مرتکب شده ام از پروردگارت برایم آمرزش بخواه .» هنگامی که موسی به جایگاه نیایش خویش رسید و به راز و نیاز با خدا پرداخت گفت : «پروردگارا!

    تو پیش از بیان من آگاهی که بنده ای از بندگانت گناهی مرتکب شده و بخشایشت را می طلبد .» پاسخ آمد که : «هر کس طلب آمرزش کند ، خواهم آمرزید جزعاقلان حسین را.» موسی گفت :«پروردگارا !

    حسین کیست؟» ندا آمد :«همو که یاد و نام او در طور به تو بیان شد .» پرسید:«چه کسی او را خواهد کشت؟» ندا‌ آمد :«تجاوزکاران طغیانگر ، در کربلا او را به شهادت خواهند رساند ، در حالی که مرکبش به هر سو می دود شهید می کشد و از بیداد تجاوزکاران در مورد فرزند دخت گرامی پیامبر تظلم و دادخواهی می‌کند.

    بدن گرامی او پس از شهادت بدون غسل و کفن بر روی ریگهای تفتیده کربلا افکنده می شود و اموالش غارت و خاندانش را در شهرها به اسارت می‌برند و یارانش به خون پاکشان ، غلطان و سرهایشان همراه سر مقدس سالار خود ، بر فراز نیزه ها می رود .

    تشنگی ، کودکان خردسالی را هم آغوش مرگ می سازد و پوست تن بزرگسالانت را پژمرده و پرچین و چرک می کند .

    آنان فریاد رس می جویند .» موسی (ع) گریست و خدای جهان آفرین فرمود: «ای موسی !

    آگاه باش هر کس عارفانه بر او بگرید یا مردم را بگریاند یا خود را به صورت سوگواران داغدار درآورد ، پیکرش بر آتش دوزخ نخواهد سوخت .‌» آری !

    گوارا باد برکسانی که بر ایمان توحید خود ثابت قدم و تزلزل ناپذیر و مخاطب سخن موسی بودند .

    هرگاه نیاز و مطلبی احساس می کردند یا بخشایش و آمرزش می خواستند ، از کلیم خدا ، تقاضا می کردند تا آن را به هنگام نیایش با خدا به بارگاهش عرضه دارد .

    اما ، بشارتتان باد که ما نیز کلیم الله ، صاحب ید و بیضا و عضا ، آورنده آیات و نشانه های الهی داریم .

    او نه در کوه طور ؛ بلکه بر سمت راست عرش پیوسته در نیایش است و بدون تقاضای ما برایمان طلب بخشایش می کند ؛ با این فرق که رنگ چهره کلیم ما به زردی نگراییده ، بلکه گلگون گشته است اعضا و اندامهایش لرزان نیست ، بلکه اعضا و رگها و پیوندهای بدنش به شمشیر بیداد ، قطعه قطعه شده است .

    8-مجلس زکریا (ع) این مجلس در بیت المقدس بود .

    خداوند در آنجا به طور سربسته به فاجعه بزرگ عاشورا اشاره کرد و زکریا سه روز گریست .

    این مطلب در روایتی از حضرت مهدی (ع) رسیده است که : زکریا از خدا خواست که نامهای مقدس پنجگانه را بدو بیاموزد که جبرئیل را به سوی او گسیل داشت و آنها را بدو آموخت .

    اما ذکریا هنگامی که نام محمد و علی و فاطمهو حسین(ع) به زبان آورد غم و اندوه او رخت بربست ، ولی با به زبان‌آوردن نام حسین (ع) گلویش از اندوه فشرده شد و موج بهت زدگی او را فرا گرفت.

    روزی به بارگاه خدایش روی آورد که :پروردگارا !

    چرا من هنگامی که نام چهار تن از پنج تن نور مقدس را به زبان می آورم از غم و اندوه خویش ، رهایی و به ساحل آرامش پر می کشم .

    اما نام امام حسین(ع) اشک دیدگانم را جاری و ناله جانسوزم را بر می انگیزد؟» خداوند او را از رخداد عظیمی که بعدها به وقوع پیوست با خبر ساخت وفرمود : «کهیعص» «کاف» نام کربلاست .

    «ها» اشاره به شهادت و اسارت خاندان وحی و رسالت.«یا» اشاره به یزدید دژخیم آشام اموی .«ع» اشاره به عطش شدید حسین(ع) .«ص» اشاره به صبر و شکیبایی حیرت انگیزش در راه حق است .

    هنگامی که زکریا این حادثه عظیم را شنید سه روز مسجدش را ترک نکرد و از ورود مردم جلوگیری کرد و به گریه و شیوه بر حسین (ع) روی آورد و اینگونه بر او مرثیه سرایی کرد :«بارخدایا!

    آیا بهترین و برترین مخلوقات خویش محمد(ع) را دچار فاجعه شهادت فرزندش می سازد؟

    آیا گرفتاری و اندوه ایم مصیبت را بر آستان او فرو می فرستی ؟

    آیا بر علی و فاطمه (ع) لباس این مصیبت را می پوشانی ؟

    خداوندا!

    آیا غم و رنج این مصیبت شکننده را در خانه آنان فرود می آوری ؟» آنگاه گفت :«بارخدایا!

    به من پسری ارزانی دار و او را در پیری مایه روشنی چشم ساز ‌و آنگاه که او را به من ارزانی داشتی ، مرا شیفته او کن .

    آنگاه همانگونه که بنده محبوبت محمد(ع) را به فاجعه غمبار شهادت فرزندش گرفتار ساختی ،‌مرا نیز به فاجعه شهادت فرزندم دچار کن.» آنگاه خداوند یحیی را به او ارزانی داشت .

    او را به مرگ فرزندش گرفتار ساخت .

    از شباهتهای جالب این دو فرزند این بود که هر دو شش ماهه متولد شدند .

    عیسی (ع) در کربلا مجلس را هم عیسی (ع) در کربلا بر پا داشت که ذکر مصیبت کننده آن حیوان درنده بود و شنونده عیسی(ع) و یارانش و‌آن هنگامی بود که آنان در سیر علمی خویش به سرزمین نینوا رسیدند و شیری غضبناک را نگریستند ، که راه را بسته است .

    عیسی پیش آمد و گفت : «چرا راه را بسته ای و نمی گذاری برویم؟

    » به اراده الهی گفت :«من نمی گذارم از اینجا بگذرد تا بریزید : قاتل پسر علی و فاطمه(ع) لعن و نفرین نمایید.» نوع سوم محافل پس از ولادت ، پیش از شهادت سومین نوع مجالس بزرگداشتی که برای آن حضرت بر پا گردید ، مجالسی بود که پس از ولادت و پیش از شهادت او بر پا گردید که شماره آنها به سی مجلس می رسد .

    بدین صورت : 1-نخستین آن مجالس ، بر فراز آسمانها و در کنار سدره المنتهی بود .

    این مجلس در شب ولادت او بر پا گردید که بیانگر مصیبت او ، خدا بود و شنونده جبرئیل و هزار گروه از فرشتگان که به فرمان خدا برای عرض تبریک ولادت نور به پیامبر گرامی ، آهنگ فرود به سوی او داشتند .

    جبرئیل دستور یافت که ضمن تبریک به پیامبر و گرامیداشت ولادتش بگوید : «این فرزند گرانمایه ات در راه حق و عدالت مظلومانه و شهادتمندانه به شهادت خواهد رسید.» 2-مجلس دوم در حجره مادرس فاطمه(س) بود .

    3-مجلس سوم در اطاقهای همسران پیامبر عظیم الشان (ع) بود .

    4-چهارمین مجلس ، در مسجد پیامبر بود در آنجا مرثیه سراگاهی خود پیامبر بود و گاهی جبرئیل زمانی فرشته تدبیرگر امور باران بود و زمانی دوازده فرشته ای که به صورت های گوناگون به دیدار پیامبر می آمدند و مرثیه حسین(ع) را بر او می سرودند و گاهی همه فرشتگان .

    در روایت است که : «تمامی فرشتگان فرود آمدند و ضمن عرض تبریک ولادت حسین (ع) به پیامبر شهادت او را نیز تسلیت گفتند.» آری !

    پیامبر از این مجالس بسیار داشت که شمارش آنها مشکل است .

    نوع چهارم محافل پس از شهادت نوع دیگر مجالس بزرگداشت آن حضرت مجالسی بود که پس از شهادت آن حضرت بر پا گردید .

    این مجالس خود اقسام مختلفی دارد که : 1-نخستین آن مجلس پیامبر در مدینه بود که خود آن حضرت با شرایطی خاص مرثیه سرا بود و ام سلمه شنونده و سوگوار .

    2-دومین مجلس در سوگ حسین (ع) مجلس همه جهان و جهانیان بود .

    مجلس پرشکوهی که همه قرون و اعصار ، پدیده های شناخته و ناشناخته آفرینش ، حجابهای چندگانه و ساکنان آنها ، عرش پرشکوه و حاملان آن ، آسمانهای هفتگانه ، فرشتگان ، ستارگان و تمامی پدیده های درون و برون آنها را در بر می گرفت .

    3-مجلس سوم در شهادتگاه آن حضرت بود که مرثیه سرا ، دختر گرانمایه بتول بود و خاندان پیامبر و سپاه دشمن سوگوار و گریان بر حسین(ع) .

    4-مجلس چهارم ، سوگواری پرندگان بود و مرثیه سرا یک پرنده سفید .

    5-مجلس پنجم ، مجلس حیوانات وحشی بود که شب «عاشورا بر کنار جسد به خون آغشته حسین گرد آمده و خود را بر روی پیکر گلگون او انداخته و تا صبحگاهان سوگواری کردند .

    6-مجلس ششم ، مجلس جن بود که در کنار جسد خونرنگ آن حضرت به پا شد .

    7-مجلس هفتم ، مجلس زنان جن بر گرد بدن مطهر پیشوای شهیدان بود .

    8-مجلس دیگر ، مجلس گروهی از جن بود در نقطه ای نزدیک کوفه که شنونده مرثیه و سوگواری بر حسین (ع) گروهی از مردم کوفه بودند و مرثیه‌سرایان گروهی از جن بودند که به یاری حسین(ع) شتافتند اما هنگامی رسیدند که دیر شده بود .

    9-مجلس نهم مجلس همه جن در سراسر گیتی بود که با مرثیه سرایی خاصی همراه بود .

    10-مجلس سوگ دیگر ، مجلسی است که فرشتگان همه روزه در کنار شهادتگاه او بر پا می دارند .

    این محفل رحمت همواره تا روز رستاخیز برپاست .

    نوع پنجم محافل در روز رستاخیز نوع پنجم از مجالس بزرگداشت برای حسین (ع) مجلسی است که در روز رستاخیز از سوی اهل محشر بر پا می گردد که سخنران و اداره کننده آن مادرس فاطمه(ع) است .

    در آن مجلس پرشکوه و بی نظیر ، نخست دخت گرامی پیامبر در حالیکه پیراهن گلگون فرزندش را به دست دارد ، وارد صحرای محشر می گردد و بر سوگ او به شدت می گرید .

    آنگاه پیامبر گرامی و پس از آن همه فرشتگان با او همنوا می گردند و در سوگ حسین (ع) به سوگواری می پردازند و تمامی مومنان در سوگ او سیلاب اشک جاری می سازند.

    در خواص اشک جاری بر حسین(ع) قطرات اشکی که در سوگ حسین(ع) جاری می گردد ، دارای خواص بسیاری است از آن جمله : 1-محبوبترین قطرات اشک در پیشگاه خدا ست .

    2-خاموش کننده آتش قهر خداست به گونه ای که اگر قطره ای از آن در جهنم فرو افتد ، آتش آن را خاموش خواهد ساخت .

    3-فرشتگان قطرات اشک بر حسین (ع) را دریافت و در شیشه های مخصوصی جمع می کنند .

    4-این اشکها را به خزانهداران بهشت می دهند تا با آب گوارای حیات ، در بهشت برین آمیخته سازند و بدینوسیله شیرینی و گوارایی آن هزاران برابر افزایش خواهد یافت .

    5-هر کار شایسته و هر چیزی پاداش ویژه و معلومی دارد مگر پاداش نثار اشک بر حسین که بی نهایت و غیرقابل سنجش است .

    ویژگی های امام حسین(ع) در رابطه با کعبه خداوند برای کعبه کرامت ظاهر و نشانه آشکاری قرار داد که نه پرنده ای بر فراز آن پر می گشاید و نه بر دیوار آن می نشیندو برای حسین (ع) نیز کرامت آشکاری قرار داده شد به گونه ای که آب قبر او نزدیک نشد و گاوها به هنگامی که تصمیم گرفتند تا قبر مطهرش را به مزرعه تبدیل ساخته اثر آن را از بین ببرند ، به قبر او راه نگشود .

کلمات کلیدی: روایت کربلا - کربلا

مقدمه: واقعه کربلا حکايت از رودرويي حق با طل است که نقل عظيم حمايت از حقانيت را با خود مي کشد. پس از اين مسئله ي مهم اسلامي حق خواهان آنرا آئين قرار دادند و براي بيان آرمان خود اين مهم را به گذشته و آينده پيوند دادند. اول از زبان حضرت آدم وبعد ب

مقدمه: واقعه کربلا حکايت از رودرويي حق با طل است که نقل عظيم حمايت از حقانيت را با خود مي کشد. پس از اين مسئله ي مهم اسلامي حق خواهان آنرا آئين قرار دادند و براي بيان آرمان خود اين مهم را به گذشته و آينده پيوند دادند. اول از زبان حضرت آدم وبعد بر تخ

مقدمه در طول تاریخ پر حادثه‌ی ایران ، هنر پیوسته بزرگترین افتخار ایرانیان بوده و دستاورد های هنری، هدیه‌ی دایمی ایرانیان به تاریخ جهان. ویژگی هنر ایران در اولین نگاه پیوند شکوهمندش با زندگی است و تکیه‌یی مطمئن که بر تجربیات بشری در رشته های مختلف دارد. به عبارتی صریح تر،‌از قدیم ترین زمان اگر چه هنر امری عادی و معمول بود، ایرانیان برای زیبایی مقیاسی بلند قایل بودند و در طی قرن ...

واژه ی «نمایش» را بنا به قرار داد –معادل مفهو می به کار می گیریم که به دلیل تفاوت در سنت و سابقه ی فرهنگی / تاریخی ،با مفهوم «تئاتر» متفاوت است. نمایش ارتباط بیشتر و غنی تری با آیین دارد و – جدا از بستگی های گوهری اش به گونه های کهن تر «روایت» و «اسطوره» -مهمترین تفاوتش با تئاتر در این است که نمایش با قصد و هدف حل شدن انسان در تمامیت هستی و رسیدن به حقیقت و جود اجرا می شود، و در ...

عبدالعظيم عليه السّلام فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت مي رسد .پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس .ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال 173 هجري قمر

سرنوشت معاويه و يزيد لعنت الله عليهما چگونه شد؟ معاويه در سفري که از حجاز به سوي شام داشت , بيمار شد و چند روز پس از رسيدن به دمشق , در ماه رجب سال 60 هجري به هلاکت رسيد. مطابق روايت ابي مخنف يزيد روزي براي شکار رفت . او در بيابان ماند و پ

امويان ....نود سال خلافت امويان از دودمان‌هاي تاريخي اسلامي بودند. اينان براي نخستين بار خلافت را تبديل به سلطنت موروثي کردند. اين دودمان از قبيله قريش و از طايفه بني‌اميه بودند. نخستين خليفه اموي معاويه فرزند ابوسفيان و هند مشهور به جگرخوار به دليل

عبدالعظيم عليه السّلام فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت مي رسد .پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس .ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال 173 هجري قمر

غريب کربلا همه ي عالم ديوانه ي اوست نگرش اهل سنت اغلب تاريخ نگاران اهل سنت از جمله محمد بن جرير طبري، بلاذري، ابن سعد، ابن قتيبه دينوري، احمد بن داوود دينوري و ابن اثير واقعه کربلا را به تفصيل و بر اساس روايت ابومخنف بيان کرده اند، ک

برحسب تواریخ اسلام مختار در مدائن از دوره خلافت عمر حکومت داشت و تمام دوره عثمان و حضرت امیر (ع) هم تا آمدن امام حسن (ع) به مدائن آنجا بود و زخمهای امام حسن را در قصر خاص کسری معالجه کرد ابو عبیده پدر مختار در سلک اکابر تابعین بوده در زمان عمر مأمور شد باتفاق ابن حارث شبانی بر کشور ایران حمله کند . مختار در اول هجرت متولد شد و کینه اش ابو اسحق است و حضرت امیر المؤمنین (ع) در ...

بی گمان، آرامگاه، به استثنای آرامگاه، بیشتر از هر نوع بنای معماری در ایران دوره اسلامی مورد توجه عام بوده است. آرامگاه در نسج جامعه و فرهنگ ایرانی ریشه دوانده، کمتر شهری در این کشور است که سهمی از چنین بناها نداشته باشد. بعلاوه، صدها دهکده که درعرض و طول ایران قرار گرفته، هر یک دارای یک یا چند مسجد است، با وجود این، هر گروه ابنیه عمومی، دارای امامزاده ای مخصوص به خود است که مورد ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول