دانلود مقاله امام رضا ع

Word 72 KB 13907 22
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دوران کودکی :
    هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت و دهمین ستاره از 14 معصوم حضرت امام علی بن موسی الرضا ( ع ) در روز جمعه سوم ذیقعده سال یکصد و چهل و هشت هجری قمری در مدینه منوره به دنیا آمد .
    کنیه امام را اباالحسن ، ابوالقاسم ، ابوعلی ذکر نموده اند پدر بزرگ وارش امام موسی کاظم و مادرش ام البنین که از زنان متقی و پرهیزگار بوده و در فضیلت اخلاقی و خدا پرستی شهرت داشته است .

    یکی از صحابه امام موسی کاظم از ایشان روایتی را نقل نمود که روزی امام موسی کاظم کنیزی را خریداری نمود و فرمود : به فرمان پروردگار او را خریده ام تا از فرزندی به وجود آید .

    که به بهترین مردمان خواهد بود .

    و نام وی را علی خواهم گذاشت درباره ی مادر آن حضرت درکات منتهی الامام علامه مجلسی آمده است که یک روز امام به یکی از نزدیکانش فرمود که به دیدن یکی از تجاری که از اروپا تعداد کنیز باخود آورده است برویم بعد از آنکه به نزد او رفتیم از وی خواستیم تا کنیزکان خویش را به ما نشان دهد او کنیز های خود را آورد اما امام آنها را نپذیرفت و فرمود آیا کنیز دیگری نداری ؟

    تاجر برده فروش گفت : یک کنیز دیگری هم دارم ولی وی بیمار است اگر او را می خواهید باید فردا برای خرید او بیایید امام فردا مرا به آنجا فرستاد تا او را هر قیمتی که پیشنهاد نمود خریداری کنم تاجر برده از من پرسید آن شخصی که دیروز همراه تو بود که بود ؟


    من گفتم : او امام موسی بن جعفر ( ع ) و از سلاله پاک هاشمی بود تاجر برده فروش گفت : حقا که این کنیز متعلق به او است چون که صاحب آن در اروپا گفت : او نصیب عالمی از مشرق زمین خواهد شد .

    و از بطن وی فرزندی که به وجود خواهد آمد که در دنیا نظیرش یافت نخواهد شد بعد از آنگه دختر از امام یار دار شد در کمال شگفتی مشاهده نمود که از درون شکمش صدای خواندن قرآن و تسبیح و تقدیس و تلاوت حمد به گوش می رسد دخترک را هول و ترس برداشت تا اینکه امام به دنیا آمد و بعد از تولد دست ها را بر زمین نهاد و سرش را به آسمان بلند نمود و شروع به مناجات کرد .

    صفات امام رضا ( ع ) : یکی از برکاتی که خداوند نصیب ایرانیان نموده وجود بارگاه پرفیض و ملکوتی آن امام همام در مشهد مقدس می باشد ازکسانی که چون نویسنده سعادت سالهای همجواری با آن امام را داشته و مجاور آستان قدس رضوی بوده اند آن حضرت را بیش از پیش درک و لمس نموده اند .

    از صفات و خصوصیات ظاهری آن حضرت متوسط القامه بودن ایشان و صورتی گندم گون و با جمال و نورانی و چشمانی جذاب بوده است امام هیچ گاه چون اکنون هیچ حاجتمندی را از درگاه خود دست خالی رخنمی کرده و او را شادان و خندان به دیار خویش می فرستد .

    هنوز هم که هنوز است بارگاه مقدس و نورانی آن حضرت نیازمندان را رفع نیاز نموده و دردمندان را شفای عاجل می دهد چه بسیارند از بیمارانی که از اقصانقاط ایران و جهان به حرم امام می آیند و بعد از بهبودی به زادگاه خویش باز می گردند .

    صفات کلی امامان در وجود هشتمین ایشان تجلی نموده بود صبر و شکیبایی و بردباری وکم گویی واینکه جز لبخندی بر لب با صدای بلند نمی خندید از خصوصیات بارز ایشان بود دادن صدقات به نیازمندان و به خانه تهیدستان رفتن و بر سر سفره ایشان نشستند و با ادب سخن گفتن شبها عبادت گذرانیدن و روزها را روزه داشتن از دیگر صفات امام هشتم بود .

    دبیرستانی که نویسنده در آن درس می خواند در مجاورت حرم رضوی قرار داشت از این رو با توجه به دور بودن منزل بود و سفت بودن کلاسهای درس در مدارس نظام قدیم سالهای سال ظهر ها سعادت آنراداشت که ساعتی را در بارگار مطهر اما به نیایش و راز و نیاز بپردازند.

    هر چند زیارت بارگاه امام از عادات مجاوران آن حضرت می باشد ولی دیدار هر روزه در آن سالهای شباب برای جوانی این چشمه سرشار می توانست قدری بنوشد و رفع عطش نماید غنیمت بس بزرگ بود.

    آن روزهای خاطره انگیز هم چون تخیلاتی شاعرانی در مخیله نویسنده که اکنون سالهای مشاب را پشت سر گذاشت.

    و از حرم رضوی به دور مانده هزار گاهی یا رفتن به زادگانی خویش و زیارت حرم مظهر با خداوند خویش و پرداخته باز می گرداند و از سه چشمه ی پر فیض و نورانی آستان قدس رضوی دوباره جرعه ای نوشیده و از اینکه سعادت مجدد یار را داشته است خدا را شکر می گوید.

    به قول حافظه: قبر امام هشتم سلطان امین رضا از جان ببوس بر در آن بارگاه باش سر حیات امام (ع) زندگی امام رضا (ع) را می توان به سه بخش نمود سالهای اولیه عمر ایشان را که قریب به بیست و پنج سال و کودکی و جوانی و شباب را شامل می شده است .

    در این سالها همواره و همراه و در رکاب پدر بزرگوارش امام موسی کاظم (ع) بوده و از تجربیات و علم الوحی استفاده می نموده است امام دومی دوره حیات آن امام بزرگ دوران امامت ایشان بود که به تعلیم و پرورش شیعیان خویش مشغول بود و از علومی که خواند به وی مرحمت داشته آنها را سیراب می نمود این دوران که قبل از ولایتعهدی ایشان بود قریب به شانزده سال به طور انجامید در این روزگار درب خانه امام بر روی مشتاقان ایشان باز بود و آنها برای پاسخ به سوالات خویش از اطراف و اکناف به مدینه روی می آوردند و از فیوضات امام بهره مند می شدند.

    روایات فراوانی از حضرت امام رضا(ع) نقل شده است که حاکی از پشت کار و کوشش ایشان بای تدوین احادیث صحیح و معتبر می باشد .در دوران شانزده ساله امامت ایشان دانشمندان بسیاری از اطراف و اکناف سرزمین های اسلامی به درگاه او می آمدند تا از جلسات درس ایشان کسب بهره و فیض نمایند .

    ولیعهدی امام رضا ( ع) : حسادت ترین حیات امام رضا ( ع ) چند سال آخر عمر ایشان بود که به ولیعهدی در آمده و می باشد بعد از وی خلیفه ی مسلمین شود هنگامی که امین در جنگ با برادرش مامون مقتول گردید و خلافت مامون مسجل گردید شورشهایی در نقاط مختلف کشورهای اسلامی به وقوف پیوست .

    مردم سرزمینهای اسلامی بر علیه خلیفه شورش نمودند و بعضی از آنها را از شهرهای خود بیرون راندند .

    فضل بن سهل که او را ذوالریاستین نامیده و وزارت مامون را بر عهده داشت از کسانی بود که او را بر علیه برادرش امین به نبرد وادار کرد و باعث پیروزی اش گردید از شیعیان امام ( ع ) بود .

    فضل که از نفوذ امام در میان مسلمانان به خوبی آگاه بود ازمامون خواست تا او را به خراسان دعوت نماید و به ولیعهدی خویش انتخاب کند بدین وسیله جلب قلوب مسلمانان را بنماید .

    این فکر بکر با تایید مامون که ارکان خلافت خویش را در دست می دید روبرو شد آنها امام را از مدینه به مرو دعوت نمودند فرستاده های مامون که رجاء بن ضحاک نام داشت و یکی از ماموران و فرستادگان زیرک و باهوش او بود به نزد امام رفت و از ایشان خواست تا همراه او به مرو برود .

    ضحاک خاطر نشان ساخت که در این برهه حساس خلافت نیازمند تدبیر رأی و نظر ایشان می باشد در غیر این صورت ممکن است ارکان مسلمین به خاطر افتاده و دشمنان از فرصت استفاده نموده و با ممالک اسلامی حمله نمایند امام که از رفع اشکال از مسلمین را تکلیف می دانست دعوت مأمون را پذیرفت و به خراسان رفت در آنجا امام با استقبال کم نظیری روبرو شد بطوری که مأمون و فضل بن سهل به اتفاق سایر بزرگان دربار خلیفه تا چند متری مرو به پیشواز امام رفته و از استقبال نمودن و وی را با احترام بسیار به شهر وارد نمودند .

    بعد از آنکه امام به شهر مرو رسید خلیفه از او خواست تا خلافت را بر عهده گیرد و خلیفه ی مسلمین شود .

    امام رضا (ع ) فرمود این کار غیر ممکن است و من تمایلی به خلافت ندارم پس از آن مأموی از وی خواست تا لاقل و لایتعدی را بپذیرد امام فرمود باید سلطان بزرگ و علمای شهر ترتیب دهید تا من در آنجا عقیده ی خود را ابراز دارم .

    در آن ضیافت که همه حضور داشتند امام با ستر و دلی چند ولایت عهدی را پذیرفت گویند اولین کسی که با او بیعت نمود مأمون و بعد از او فضل بن سهل وزیرش بود سپس بزرگان و اکابر علما یکی پس از دیگری با امام بیعت نمود و خبر ولیعهدی امام تا اقص نقاط عالم اسلام پیچید .

    امام بعد از اینکه ولیعهدی را پذیرفت فرمود : هر چند پذیرش این مقام برای من نفعی ندارد ولی ناگزیر هستم آنرا بپذیرم تا میان مسلمانان اختلاف ایجاد نشود هر چند پذیرش آن برای من حکم تکلیفی الهی دارد .

    گویند در سفر خویش به خراسان از مدینه به بصره از آنجا به فارس و بعد به اصفهان رفت و از آن شهر به میامی و از آنجا به نیشابور عزیمت نمود در نیشابور مکانی که بعدها قدمگاه نامیده شد استراحتگاه امام گردید و از آنجا به ده حمرا رفت در حمرا بر اثر قدوم مبارک امام چشمه آبی پدیدار شد که قرنها از درون آن آبی زلال می جوشید و سپس به سناباد رفت در خانه حاکم آن دیار سکنی گزید .

    امام پس از سناباد به سرخس رفت و از آنجا به شهر مرو دارالخلافه مأمون عباسی بود عزیمت فرمود در مرو علاوه بر خلیفه و وزیرش فضل بن سهل همه مردم شهر به استقبال وی می آمدند و بعد از قبول ولایتعهدی به وسیله ی امام ، مأمون فرمود تا آن را رسماً اعلام و در خطبه ها اعلان نمایند و سکه ینام ایشان ضرب زدند .

    » فرمان ولایت عهدی امام (ع) مأمون قبل از این که با برادر خود امین بجنگد و بر او پیروز شود قسم یاد نموده بود که در صورت پیروزی امام را به جانشین خود انتخاب کند ، از این رو بعد از خلافت خویش امام را به خراسان دعوت کرد و او را ولیعهدی خود نمود .

    او ابتدا می خواست خلافت را به امام واگذار نماید ولی بنا به عللی از پذیرش آن خودداری نمود و با این که مأمون ، فضل بن سهل وپسرانش را به خدمت امام فرستاد تا او را به قبول خلافت وا دارند اما آنها نتوانستند کاری از پیش برند فقط توانست امام را به ولیعهدی خلیفه راضی نمایند بعد از آن که ولایت عهدی امام مسجد شد مأمون تصمیم گرفت تا آن را به طور رسمی به بزرگان شهر اعلام نماید .

    روز موعود که مورخان آنرا پنجشبه ذکر نموده اند مقامات دولتی و بزرگان شهر که جملگی به لباس سبز ملبس بودند در دارالخلافه جمع شدند مأمون در حالیکه بر منبر خلافت تکیه زده بود امام را در کنار خود بر روی جایگاه مخصوص ولایت عهدی نشانید اما در حالی که عمامه سیاهی که بر سر و شمیشیری بر میان بسته و جامه ای سبز بر تن نموده بود در میان آن جمع ابهت خاصی داشت بعد از آن که مأمون و پسرش عباس و وزیرش فضل بی سهل با امام بیعت نمودند سایر بزرگان و اکابر مرو با حضرت دست بیعت دادند در آن روز سکه هایی که قبلاً به نام امام رضا ( ع ) مزین نموده بودند بین حاضران توزیع نمودند و شعرا و خطبا اشعار و سخنانی در مدح ایشان قرائت نمودند بعد از آن امام رضا ( ع ) از جا برخاست و به عنوان ولایتعدی خطبه ای را ایراد نمود که شهرت فراوانی دارد .

    علل پذیرش ولایتعهدی از سوی امام ( ع ) سخنان جدّی و موضعگیری های قاطع مأمون در برابر امام ( ع )‍ در جریان قضیّه ولایت عهدی گویای آن بود که وی سرنوشت آینده خود و حکومتش را گره خورده به این قضیه می دانست و در هیچ شرایطی حاضر نبود از این پیشنهاد سرنوشت ساز خود دست بردارد بلکه آماده بود به هر بهایی که شده و با هر پیامدی که در برداشته باشد خواسته اش به انجام رساند و در صورت پافشاری امام برود .

    تهدیدش را عملی ساختند امام و بستگان و پیروان او را به قتل برساند .

    او فرزند کسی که به وی گفته بود « سوگند به خدا » اگر تو هم در کار خلافت با من به ستیز بر خیزی سرت را از تنت بر می گیرم که سلطنت عقیم است و در عمل نیز با کشتن برادرش امین ثابت کرد که حکومت عقیم است و عدالت و برادری نمی شناسد با توجه به این مقدمه اگر امام رضا ( ع ) پیشنهاد مأمون را رد می کرد : اولاً : جان خود و دوستان و شیعیان را در معرض نابودی قرار می داد ، بدون آنکه مرگ آنان اثر مفید و مثبتی داشته باشد زیرا مأمون در پرتو زیرکی و دوراندیشی خاصّی که داشت همان گونه که « فضل بن سهل » را از پای در آورد امام را نیز بدون سروصدا از پای در آوردند و علویان را نیز با این منطق که ما ولایت عهدی و حتی خلافت را به شما واگذار کردیم ولی شما نپذیرفتید .

    بنابراین با چه انگیزه ای با ما مخالفت می ورزید برای همیشه از صحنه ی مبارزه کنار می زد .

    ثانیاً : مردم آنان را به فراموشی سپرده و نسبت به آنها چنین گمان می کردند که امامان ( ع) دانشمندان و فقیهانی هستند که خود را از صحنه ی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی کنار کشیده و نسبت به سرنوشت مردم بی تفاوتند .

    ثالثاً : مصلحت اسلام و امت مسلمان نادیده گرفته می شد پذیرش ولیعدی پس از تهدید مأمون با شرایطی که امام (ع)قرار داد به مصلحت اسلام بود وگرنه آن حضرت نمی پذیرفت هر چند خونش ریخته می شد بیدارسازی امت اسلامی و آشنا ساختن آنان با تعالیم اسلام و بر ملا کردن چهره زمامداران غاسب و ستمگر و در یک کلمه « احقاق حق » از مهم ترین این مصالح بود .

    شاید با توجه به این جهت است که وقتی محمدابن عرفه از اسلام در باره ی علت پذیرفتن ولیعدی پرسید و گفت یابن رسوالله چه موجبی شما را به پذیرش این امر وا داشت ؟

    فرمود « همان موجبی که جدّم امیر مؤمنان را وادار به ورود در شورا کرد » .

    شیخ طوسی و سید مرتضی مسأله احقاق حق را یکی از انگیزه های امیرمؤمنان (ع) از ورود شورای عمر ذکر کرده و گفته اند : علاوه بر جهاد یاد شده ، اثرات و فواید مهم دیگری بر پذیرش ولایتعهدی امام رضا (ع ) مترتب است .

    ضربات شمشیرها و سلامتی جسم هرثمه یکی از اصحاب امام رضا ( ع) است ، حکایت کند : روزی به قصد دیدار مولایم ، حضرت رضا (ع) به طرف آن بزرگوار حرکت کردم وقتی نزدیک آن حضرت رسیدم ، سروصدای مردم را شنیدم که می گفتند : امام رضا (ع) وفات یافته .

    این هنگام یکی از غلامان مأمون به نام صبیح دیلمی – که در واقع از علاقمندان به حضرت بود – را دیدم که حکایتی عجیب را به عنوان محرمانه برایم بازگو کرد .

    گفت : مأمون مرا به همراه سی نفر از غلامانش ، نزد خود احضار کرد چون به نزد او وارد شدیم او را بسیار آشفته پریشان دیدم و جلویش ، شمشیرهای تیزو برهنه نهاده شده بود .

    مأمون با هر یک از ما بطور جداگانه و محرمانه سخن گفت : و پس از آنکه از همه ی ما عهد و میثاق گرفت که رازش را فاش نکیم و آنچه دستور داده بدون چون و چرا انجام دهیم ، به هر نفر یک شمشیر داد.

    و سپس گفت : همین الان – که نزدیک نیمه شب بود – به منزل علیّ ابن موسی الرضا (ع) داخل شوید و در هر حالتی که او را یافتید ، بدون آنکه سخنی بگوئید ، حمله کنید و تمام پوست و گوشت و استخوانش را در هم بریزید و سپس او را در رختخوابش واگذارید ؛ و شمشیرهایتان را همان جا پاک کنید و سریع نزد من آئید که برای هر کدام جوایز و هدایای ارزنده ای در نظر گرفته ام .

    صبح گفت : چون وارد اتاق حضرت امام رضا ( ع ) شدیم .

    دیدیم که در رختخواب خود دراز کشیده و مشغول گفتن کلمات وأذ کاری بود .

    ناگاه غلامان به طرف حضرت حمله کردند لیکن در گوشه ای ایستاده و نگاه می کردم پس از آن که یقین کردند که حضرت به قتل رسیده است او را در رختخوابش قرار دادند و سپس نزد مأمون باز گشتند و گزارش کار خود را ارائه دادند .

    صبح فردای همان شب مأمون با حالت افسرده و سر برهنه دکمه های لباس خود را باز کرد و در جایگاه خود نشست و اعلام سوگواری و عزا کرد .

    و پس از آن ، با پای برهنه به سوی اتاق حضرت حرکت کرد تا خود ، جریان را از نزدیک ببیند .

    و ما نیز همراه مأمون به راه افتادیم ، چون نزدیک حجره ی امام (ع) رسیدیم ، همهمه ای شنیدیم و بدن مأمون به لرزه افتاد و گفت : بروید ، ببینید چه کسی داخل اتاق او است؟!

    صبح گوید : چون وارد اتاق شدیم ، حضرت رضا (ع) را در محراب عبادت مشغول نماز و دعا دیدیم .

    و چون خبر زنده بودن حضرت را برای مأمون بازگو کردیم .

    لباس های خود را تکان داد و دستی بر سر و صورت خود کشید و گفت : خدا شما را لعنت کند ، به من دروغ گفتند و حیله کردید پس از آن مأمون گفت : ای صبیح !

    چه کسی در محراب است ؟

    و آن گاه مأمون به سرای خود بازگشت وقتی وارد اتاق حضرت شدم ، فرمود : ای صبیح!

    تو هستی ؟

    گفتم : بله ، ای مولاو سرورم !

    و سپس بیهوش روی زمین افتاد امام (ع) فرمود : برخیز ، خداوند تو را مورد رحمت و مغفرت قرار دهد ، آنها می خواهند نور خدا را خاموش کنند، ولی خداوند نگهدارنده ی حجّت خود می باشد .

    و بعد از آن که نزد مأمون آمدم ، او را بسیار غضبناک دیدم به طوری که رنگ چهره اش سیاه شده بود ، جریان را بیان کردم ، بعد از آن مأمون لباسهای خود را عوض کرد و با حالت عادی بر تخت خود نشست .

    هرثمه گوید : با شنیدن این جریان حیرت انگیز ، شکر خدا را به جای آوردم و بر مولایم وارد شدم ، چون حضرت مرا دید فرمود ای هرثمه !

    آنچه صبیح برایت گفت : برای کسی بازگو نکن ، مگر آن که از جهت ایمان و معرفت نسبت به مال اهل بیت مورد اطمینان باشد .

    و سپس افزود : حیله و مکر آنها نسبت به ما کارساز نخواهد بود تا زمانیکه أجل و مهلت الهی فرا رسد .

    وادار کردن امام رضا (ع) به عزیمت به سوی بغداد مأمون پس از شکست در توطئه های پیشین خود ، تصمیم گرفت امام (ع) را وادار کند که به تنهایی به سوی بغداد رود و خود به جانشین او در خراسان بماند .

    هدف خلیفه ی عباسی از این توطئه این بود که امام (ع) را در چنگ سرسخت ترین دشمنان خود – آن هم در مرکز قدرت خود آنان که از نفوذ و تسلط کامل برخودار بودند و امام ر ضا در آنجا یار و یاوری نداشت – قرار دهد و بدین ترتیب خود را از دست او راحت کند .

    ولی امام باستنکاف از رفتن به بغداد به تنهایی ، این توطئه مأمون را خنثی کرد شهادت رضا (ع) امام مأمون پس از آنکه در تحقق بخشیدن به اهداف شیطانی اش شکست خورده و ناکام یافت و متوجه شد که کوششهایی نسبت به امام رضا (ع) بر عمر آن همه سرمایه گذاری جز افزونی مقام والای آن حضرت در میان مردم و گسترش پایگاه مردمی وی ثمره ی نبخشیده است ؛ ناچار برای خروج از تنگنای دشواری که خویشتن را در آن افکنده بود و برای رهایی از سرسخت ترین دشمن حکومت خود ، به همان شیوه ای متوسل شد که زمامداران ستمگر گذشته بکار گرفته بودند ، یعنی قتل ولی پیداست که آشکارا کشتن امام با آن موقعیت و جایگاه ممتازی که داشت و نه کار مصلحت حکومت ، از این رو برای اجرای توطئه حیله به کار برد که هم اجرایش آسان بود و هم زیانش برای حکومت کمتر ؛ حیله ای که از سلف خویش ، معاویه آموخته بود او تصمیم گرفته بودبه بغداد برود تا مشکل اساسی این ناحیه را با حضورش به نفع حل کند .

    لیکن لازم بود پیش از ورود به بغداد دو خطر عمده را از سر راه خود بردارند تا صداقتش را برای عربها به اثبات رساند .

    این دو خطر عبارت بود از وزیرش فضل بن سهل ولیعدش حضرت رضا (ع) که وجود هر دوی آنان در دستگاه خلافت ، مأمون از عوامل مهم تا رضایتی نژاد عرب به ویژه مردم بغداد از حکومت وی بشمار می رفت مأمون همراه وزیر و ولیعدش مرو را به مقصد بغداد ترک کرد فضل ابن سهل را در حمام سرخس به طرز حیله گرانه ای به قتل رسانید .

    هنگامی که به طوس رسید امام (ع) را به منزل خود دعوت کرد و به دست خود و بدون هیچ واسطه ای با خورانیدن انگور یا انار مسموم به آن او را شهید کرد .

    بدین ترتیب دومین و بزرگترین مانع از سر راه حکومت مأمون بر داشته شد و راه برای رفتن وی به بغداد هموار گشت .

    تاریخ و شهادت امام رضا (ع) بنا بر قول مشهور ، آخر ماه صفر سال 203 هجری قمری ، یک سال و اندی پس از صدور و فرمان ولایتعهدی به نام آن حضرت ذکر شده است .

    نتیجه گیری نتیجه می گیریم که امام رضا ( ع ) در مدینه منوره به دنیا آمد و کنیهای آن امام ابوالقاسم ، ابو علی بوده است و نام مادر امام ( ع) ام البنین و نام پدر ایشان امام موسی کاظم ( ع ) بوده است و امام می خواست به بغداد برود که فضل بن سهل راه او را قطع کرد و به خانه خود دعوت کرد .

    و امام را با خورانیدن انگور یا انار مسموم شده به آن حضرت داد و اورا به شهادت رسانید .

    پیشنهادات در باره امام رضا ( ع ) در کتاب خانه ما اندک بوده ولی در تلوزیون اندک تر است من توصیه می کنم که هم در تلوزیون زیاد و هم در کتابخانه زیاد کنند تا ما اطلاعات زیادی در باره امام رضا ( ع ) و امامان دیگر و همه شیعیان بدست آوریم چون در آینده بدرد ما می خورد .

    منابع و ماخذ نام کتاب زندگانی امام رضا ( ع ) نویسنده علی رفیعی مترجم فیض الله کاشانی انتشارات 1374 سال انتشار 1380

کلمات کلیدی: امام رضا ( ع )

امام علي ‌بن موسي‌الرضا عليه‌السلام هشتمين امام شيعيان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمين جانشين پيامبر مکرم اسلام مي‌باشند. ايشان در سن 35 سالگي عهده‌دار مسئوليت امامت ورهبري شيعيان گرديدند و حيات ايشان مقارن بود با خلافت خلفاي عباسي که سختي‌ها و رنج

تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در ...

رابطه قصد و رضا در اعمال حقوقى با تاکيد بر ديدگاه امام خمينى(ره) مقدمه به طور کلى، در تمام نظامهاى حقوقى، اراده اشخاص در تحقق اعمال حقوقى نقش اصلى و اساسى را ايفا مى‏کند و عقود و ايقاعات به اراده افراد نسبت داده مى‏شود. در فقه اسلام

ولادت امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بنا به نقل کلينى و شيخ مفيد در يازدهم ذيقعده سال 148 ه ق در مدينه منوره تولد يافت. پدرش موسى بن جعفر(عليه السلام) و مادرش نجمه خاتون بود. گويند نجمه را آغاز تکتم مى ناميدند و پس از ولادت امام رضا او را طاهر

فشرده اي از زندگاني امام رضا(ع) زادگاه هشتمين پيشواي شيعيان امام علي بن نوسي الرضا عليه السلام در مدينه ديده به جهان گشود. کنيه ها ابوالحسن و ابوعلي لقبها رضا، صابر، زکي، ولي، فاضل، وفي، صديق، رضي، سراج الله، نورالهدي، قره عين المؤمنين، مکيده الملحد

زندگينامه امام علي بن موسي الرضا عليه السلام مقدمه : امام علي ‌بن موسي‌الرضا عليه‌السلام هشتمين امام شيعيان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمين جانشين پيامبر مکرم اسلام مي‌باشند. ايشان در سن 35 سالگي عهده‌دار مسئوليت امامت ورهبري شيعيان گرديدند و حيات ا

مقدمه : امام علي ‌بن موسي‌الرضا عليه‌السلام هشتمين امام شيعيان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمين جانشين پيامبر مکرم اسلام مي‌باشند. ايشان در سن 35 سالگي عهده‌دار مسئوليت امامت ورهبري شيعيان گرديدند و حيات ايشان مقارن بود با خلافت خلفاي عباسي که سختي‌ه

امام رضا(ع)و بني عباس: تاکنون اجمالاً با نحوه پيدايش ساسله اي بنام بني العباس آشنا شديم و دانستيم که اينان انسانهاي جاه طلب و دنيا پرستي بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و براي حفظ آن از هيچ جنايت و خيانتي خودداري نکرده و عليرغم اينکه خود را پسر

امام‌ رضا ( ع‌ ) امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، يا پنج‌ شنبه‌ ?? ذي‌ حجه‌ يا ذي‌ قعده‌ يا ربيع‌ الاول‌سال‌ ??? يا ??? هجري‌ در شهر مدينه‌ پا به‌ دنيا گذاشت‌ . ? ولادت‌ ، وفات‌ ، طول‌ عمر و مدفن‌ آن‌ حضرت‌ امام‌ رضا ( ع‌ )

ولادت ثامن‌الحجج(ع) روز يازدهم ماه ذيقعهده سال 148 هجري در مدينه در خانه امام موسي‌بن‌جعفر(ع) فرزندي چشم به جهان گشود که بعد از پدر تاريخ‌ساز صحنه ايمان و علم و امامت شد. او را علي ناميدند و در زندگي به رضا معروف گشت. مادر گرامي او نجمه نام داشت، و

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول