مقدمه
بیش از 700 میلیون مسلمان در نقاط مختلف جهان، طلیعه ی قرن پانزدهم بعثت را جشن گرفتند.
این جشن به خاطر بزرگداشت روزی است که پیامبر پرچم صلح و برادری را به دوش گرفت و با شعار « وَ ما اَرْسَلْناکَ اِلا رَحمَهً لِلْعالَمینَ » پایههای صلح جهانی و همزیستی مسالمتآمیز را استوار ساخت.
اسلام، اختلاف طبقاتی و نژادی را که عامل بسیاری از جنگها و حوادث نامطلوب است؛ به بهترین وجهی حل کرد ولی دنیای متمدن امروزی، هنوز گرفتار آن است و هر روز آتش جنگ را به بهانهای شعلهور می سازد.
صلح جویی و عدالتخواهی اسلام به اندازه است که با کمال صراحت، اهل کتاب را به سوی وحدت و هماهنگی دعوت می کند و با بیانی دلپذیر می گوید : « ای پیامبر ما، به اهل کتاب – یهود و نصاری – بگو در حصار توحید بیایید تا یکدل و یک زبان خدای واحد را پرستش کنیم و به او شرک نورزیم ».
هنگامی که مسلمانان به مدینه هجرت کردند و پرچم پیروزی بالای سر آنان به اهتزاز درآمد، پیشنهادهای صلح از طرف مخالفان تقدیم پیامبر میشد و آن حضرت از آنها استقبال می کرد شاهد زندهی آن، صلح با چند طائفه از یهود بود که در سال اول هجرت انجام گرفت.
اسلام خواهان صلح و همزیستی عمومی است و در این زمینه برنامههای عالی و مفیدی طرح میکند.
جهاد برای چیست؟
اسلام مکتبی زنده و جهانی است که اصلاح نظامات اجتماعی و اقتصادی دنیا را به شیوهی خاصی دنبال میکند.
اسلام مانند آیین رومیان قدیم و یهود و نازیها در چهارچوب جامعه و نژاد محصور نیست؛ بلکه برای عموم جهانیان است و مسلمانان به پیروی از تعالیم اسلام وظیفه دارند در راه نجات تودههای محروم و ستمدیده استقرار صلح و عدالت و آشنایی مردم جهان نسبت به برنامههای زندگی بکوشند.
مجاهدین اسلام درصدد آن نیستند که از راه جهاد به قطعه زمینی دست یابند و یا رژیمی را واژگون کنند و رژیمی همانند آن یا ظالمانهتر، بر ویرانهاش بپا دارند بلکه جهاد، تلاش بشر دوستانه و بیشائبهای است که در راه خدا و تکامل انسانها و نجات تودههای ضعیف انجام میگیرد تا فتنهها زدوده و صلح عمومی برقرار گردد.
این هدف بزرگ و این تعلیمات زنده به خوابآلودگی و ذلت جمعیتی بیمشار خاتمه میدهد و نیز خودکامگی و سودجویی عدهای عزیز بیجهت را که از خون دل بیچارگان زندگی افسانهای میسازند تعطیل میکند.
فطرت انسان حکم میکند که: علفهای هرز و عضوهای فاسد اجتماع باید قطع شوند تا زمینه برای نجات و سعادت تودههای محروم فراهم آید.
بشردوستان، عدالتخواهان و آزادگان به چنین مبارزهای مبادرت میکنند و آنرا میستایند.
چه نیکوست کلام خدا: «اگر خدا برخی از مردم را به وسیلهی برخی دیگر جلوگیری نمیکرد، زمین تباه و فاسد میشد».
در تئوری قانونگذاری اسلام، جنگ، خود هدف نهایی نبوده است بلکه برای جلوگیری از تجاوزها و ستمگریها و نیز بازشدن راه برای سعادت انسانها شایسته وسیلهی نهایی شناخته شده است.
نمایندهی مسلمانان عرب به رستم فرخزاد سردار ایرانی گفت: «خدا ما را برانگیخت تا مردم را از بندهپرستی به خداپرستی، از تنگنای جهان به فراخنای آزادگی و از جور ادیان (باطل) به عدل اسلام دعوت کنیم هرکس دعوت ما را بپذیرد سرزمین او را به خودش واگذار میکنیم و میرویم».
آیا اسلام با شمشیر پیش رفت؟!
هدف اصلی مسلمین از جنگ این بود که ارتباطی بین خود و تودههای محروم برقرار سازند.
تا بدین وسیله آنان از قوانین اسلام مطلع گردند و عظمت و اصالت آن را از نزدیک ببینند مسلمانان در پیکار خود با کفار کسی را مجبور به اسلام نمیکردند آنان میتوانستند با قبول شرایط صلح، به دین خود باقی بمانند در عوض دولت اسلامی از آنان حمایت میکرد پیامبر اسلام در صلج حدیبیه تعهد کرد که: اگر فردی از کفار مکه مسلمان گردد و به مدینه نزد مسلمین بیاید مسلمین او را نپذیرند و به مکه برگردانند و همانطور که تعهد داده بود عمل کرد در صورتی که اگر میخواست میتوانست متقابلاً از دشمنان تعهد بگیرد که افرادی که از دین اسلام خارج میشوند و نزد کفار مکه میروند آنان را به مدینه بازمیگردانند.
پیامبر اسلام در فتح مکه، قریش را آزاد گذاشت و هیچ فردی را به قبول اسلام وادار نساخت تا بلکه خود ایشان دین صحیح را بشناسد و با مسلمانان عهد بست که در مکه کسی را جز چند نفر که کارشان اذیت و اخلال بود نکشند و نیز موقعی که کفار امان میخواستند امانشان میداد تا خود پس از تحقیق اسلام را آزادانه بپذیرند مثلاً صفوان بنیامیه پس از فتح مکه به جده فرار کرد، وقتی از پیامبر اسلام برایش امام خواستند حضرت عمامه خود را برای او فرستاد تا با این نشانه در امان باشد و به مکه وارد شود صفوان از جده برگشت و به پیامبر عرض کرد دو ماه به من اختیار و مهلت بده پیامبر پذیرفت و او چهار ماه مهلت و اختیار داد و او همراه حضرت به حنین و طائف رفت با اینکه کافر بود به اختیار خود مسلمان شد.
و بدین ترتیب معلوم میشود که: به کار بردن شمشیر فقط برای آنها نیست که حق را تشخیص دادهاند ولی با آن مبارزه میکنند و از سعادت و خوشبختی دیگران جلو میگیرند.
و شمشیر برای زدودن فتنهها، نجات تودههای محروم و ایجاد زمینههای مساعد برای ترقی و تکامل بشر میباشد.
ایمان مسلمانان صدر اسلام و استقامت آنان بهترین دلیل است بر اینکه اسلام به زور شمشیر پیش رفته مسلمانات صدر اسلام به اندازهای به دین خود علاقهمند بودند که در برابر تمام مشکلات استقامت میورزیدند و حتی زادگاه خود را ترک میگفتند و هجرت میکردند.
بلال حبشی از جمله کسانی بود که در قبول اسلام پیشی گرفت، ابوجهل او را روی ریگهای گرم حجاز میانداخت و سنگ بزرگی روی سینهی او میگذاشت تا حرارت آفتاب او را بیازارد و به او میگفت: به پروردگار محمد کافر شود ولی و پیدر پی میگفت:اَحد، اَحد و با این شکنجهها و آزارها از آیین پاک اسلام دست نمیکشید و استقامت میورزید.
آیا با این وضع باز هم میتوان گفت: اسلام به زور شمشیر پیش رفته است؟!
دشمنان اسلام چون نقطهی ضعفی در اسلام ندیدند خواستند از این راه اسلام را لکهدار کنند غافل از اینکه اسلام بخاطر سهولت و سادگی، پناه داده به تودههای محروم و ستمدیده و جامعیت خود نسبت به مسائل زندگی، پیش میرود.
دکتر گوستاولوبون فرانسوی مینویسد: « اسلام با طریق سهل و سادهای پیش میرود؛ که واقعاً حیرتانگیز است و باید آن را جزو اختصاصات اسلام شمرد.
هرجا که مسلمین قدم میگذارند، اسلام برای همیشه در آنجا باقی مانده است» یکی دیگر از نویسندگان مسیحی مینویسد: بسط و توسعه جهان اسلام به وسیله تماسهای بازرگانی و فرهنگی در ماوراء مرزهای اسلامی به درجات بیشتر از فتوحات نظامی بوده است.
ایدئولوژی تفاهم بینالمللی: پیامبر اسلام برخلاف زمامداران خود سرجهان، که به منظور کشورگشایی و استثمار نیروهای انسانس و بدست آوردن ثروت ملل دیگر به جنگ اقدام میکنند دست به شمشیر نمیزد بلکه با مشعل کتاب و قانون پیش میرفت و تنها شمشیر را در مورد ضروری، برای جلوگیری از ظلم و ستم از بین بردن خارهای سر راه و برافراشتن پرچم حق و عدالت به کار میبرد نبردهای پیامبر اسلام به جهت برکنار کردن مردمان سودجو بود که بر بندگان پاک خدا ستم روا میداشتند و از نشر حقایق و اعقاید اسلامی جلوگیری میکردند و نیز برای آنکه بشر بتواند در سایه حکومت عدل و انصاف به ایدهئولوژی تفاهم بینالمللی لباس عمل بپوشاند آیا چنین جنگی را میتوان نامشروع دانست!؟
بدیهی است این مبارزات برای هر پیامبری ضروری و لازم است و هر خردمندی آنرا میستاید زیرا رسیدن به هدف به جز این، دیگری ندارد.
حضرت عیسی (ع) چون مدت رسالتش کوتاه بود و شرائط مساعد نبود دست به شمشیر نزد وگرنه او هم علفهای هرزه اجتماع را نابود میکرد.
«دستگاه تبشیری مسیحیت» برای آنکه روحیه ملل اسلامی را ضعیف کند و روح مبارزه با استعمار و فساد را در آنان بمیراند و اگر از گسترش روزافزون اسلام جلوگیری بعمل آورد جنگهای پیامبر اسلام واژگونه تفسیر میکند و آمار مقتولین را هولناک نشان میدهد تا بدین وسیله جنایات ارباب کلیسا را در محاکم تفتیش عقاید و جنگها صلیبی ـ با میلیونها کشتهی بیگناه آن ـ کوچک او طبیعی جلوه میدهد.
ماهیت جنگهای پیامبر (ص): جنگ از باسابقهترین واژگان زندگی اجتماعی است که به هیچ زمان، مذهب و قومی اختصاص ندارد و حیوانات نیز به برخی از وسایل دفاعی مجهزند و این امر از رواج جنگ در زندگی حیوانات حکایت دارد از نظر فلسفی، وجود شرور و مفاسد، همانند جنگها، لازمه وجودی طبیعت و تزاحمات مادی است و عالم طبیعت بدون شرّ تصور نمیشود از این روست که آدم بر فرشتگان برتری دارد.
از نظر جامعهشناسی، انسان از سویی زیست اجتماعی دارد و بدون آن ادامه زندگی برایش امکانپذر نیست و یا با مشکلات تحمّل نشدنی مواجع است از دیگر سو، عواملی مانند جهل، دوست داشتن و منفعتطلبی سبب تزاحم بین منافع افراد جامعه میشود و از بروز کشمکش گریزی نیست گذشته از برخی اسباب طبیعی، علل و عواملِ خاصی مانند وجود افراد ستمگر قدرتطلب نیز از دیگر عوامل درگیری است.
از نظر ادیان ـ به ویژه دین اسلام ـ اختلاف درگیری بین انسانها امری جداییناپذیر از طبیعت و ماهیّت آنان است قرآن کریم، آزمندی، ستمپیشگی و ناسپاسی انسان، جهل و سرکشی او، پرخاشگری و پیروی از گامها و طرحهای شیطانی را از اسباب نزاع برشمرده است تا آنجا که یکی از عوامل بعثت انبیاء، رفع اختلافات و اسباب درگیری قلمداد شده است: فَبَعَثَ اللهُ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أنْزَلَ مَعهُمُ الْکِتابَ بِالحَقِّ لِیَحکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیهَا اخْتَلَقُوا فِیْهِ.
در نظر انسان عاقلی که از فطرت سالم برخوردار است، جنگ و درگیری به سبب آثار ویرانگر آن نکوهیده است و انسان در سایه صلح و آرامش، بیشتر و بهتر به تکامل وجودی که مقصود از آفرینش عالم و آدم است، دست مییابد اما دریغ از اینکه آدمیان به حقوق و رسالت خویش آشنا باشد و مقاصد خود را در هرج و مرج، ناامنی تصاحب خانه و کاشانه و دارایی افراد و جوامع دیگر جستجو نکنند!
در این وضعیت است که به منظور جلوگیری از خودکامگی ستمکاران، نجات محرومان و مظلومان و برداشتن موانع از مسیر راه تکامل انسانها، جنگِ نکوهیده، ضرورت مییابد.
از نظر قرآن و منابع نیز جنگ تنها برای جلوگیری از آلودگی و فساد زمین، محفوظ ماندن پرستشگاهها و جلوگیری از خطر ویرانی مراکزی که در مقابل جبّاران و طاغوتان از حاکمیت قانون الهی دم میزنند، جلوگیری از ستمگری و دفاع از مظلومان و به تعبیری تنها برای مقابله با هر آنچه مانع کمال، رستگاری و سعادت انسان است، مجاز شمرده شده است نه برای استثمار اقتصادی یا برتریطلبی سیاسی یا توسعهطلبی اجتماعی و جغرافیایی مسائلی که در طول تاریخ حیات پررنج انسان، امنیت و آرامش را از آنان سلب کرده، بیشترین زیان و خسارت را بر آنها تحمیل نموده است.
از نظر اسلام اختلافات دینی نیز توجیهگر جنگ نیست و پیروان ادیان و عقاید گوناگون میتوانند در کنار یکدیگر ما مسالمت زندگی کنند و نه تنها از جنگ و خونریزی بپرهیزند، بلکه در ارزشهای مشترک با یکدیگر همکاری کنند خداوند درباره زندگی مسالمتآمیز مسلمانان با اهل کتاب، از زیان پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «اهل کتاب، بیایید بر آن سخنِ که میان ما و شما یکسان است، استواری بورزیم.» درباره رفتار منصفانه، به مسلمانان میفرماید: خدا شما را از دوستی آنان که در دین با شما جنگ و دشمنی نکردند و شما را از دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکنند تا از آنها بیزاری جویید بلکه با آنها به عدالت و انصاف رفتار کنید زیرا خدا مردم عادل و منصف را دوست دارد.
بر پایه آیهای دیگر، دشمنیهای پیشین نباید عامل ستمورزی تازه گردد: [ای اهل ایمان] نباید کینهتوزی گروهی که شما را از مسجدالحرام بازداشتند، شما را به ظلم و بیعدالتی وادارد و [شما ایمان آورندگان] در نیکوکاری و پرهیزکاری به هم کمک رسانید، نه در گناه و ستمکاری.
سیره عملی پیامبر (ص) نیز در تمامی درگیریها با مشرکان، کفار یا یهودیان، بر ترک تجاوز و ستم استوار بود و اساساً فلسفه جهاد در اسلام، برقراری عدالت و تأمین مصالح واقعی آزادیهای مردم، براساس ارزشهای انسانی و دینی بوده است.
در همه نبردها پیامبر (ص) عنصر سیاسی در کنار عنصر دینی قرار دارد و دستاورد اصلی جنگها را ترکیبی از اهداف دینی و سیاسی تشکیل داده است و به هیچ صورت نشانی از کشورگشایی و مقاصد پست دنیوی، انتقام و تجاوز در آن یافت نمیشود.
آنچه حضرت محمّد (ص) را حتی در جنگهایش جاودانه ساخته است، محوریت اعتلای کلمه حق در همه ستمستیزی اوست برهمین اساس آن حضرت نیّت رزمندگان در جنگ با ستمگران و اشراف قریش را نیز میکاود.
در پاسخ آن اعرابی که پرسید: «ای پیامبر، رزمنده برای دستیابی به غنایم مادی، دیگری برای کسب شهرت، سومی برای کسب منصب و مقام میجنگد!
کدامیک از اینها در راه خدا شایسته پذیرش است؟» پاسخ میدهد: تنها رزمندهای نبردش برای خداست که قصد و نیت او پیروزی نام خدا و اعتلای حکم حق باشد و هیچ عملی در پیشگاه خداوند محبوبتر از یاد و ذکر او نیست.
به هر ترتیب ابعاد مختلف سیاست نظامی پیامبر از حوصله این بحث خارج است و فقط به کلیاتی که بتواند زوایای حکومت و عوامل نفوذ حکم آن حضرت را نشان دهد، اشاره میشود.
پیامبر (ص) و بسیج نیروها: برپایه اسناد تاریخی، پیامبر(ص) در پی بسیج نیروهای جهادگری و تضمین مقاومت آنان در صحنه نبرد، این شیوهها را به کار گرفته است: 1- استقبال از رزمندگان و بدرقه آنان 2- برخورد جدّی با کانونهای تبلیغاتی ضدجنگ و شایعهسازان 3- نوید پیروزی و تشویق رزمندگان 4- پیشگام نمودن خویشان در صف اول جنگ 5- طرح مسئلهی شهادت بعنوان کمال آرمانی انسان و بیان اهمیت جهاد در راه خدا 6- استفاده از ابزارهای تبلیغاتی مانند اشعار، سرودها و تلاوت قرآن با صوتهای دلنشین 7- مانورهای نظامی و تبلیغات در هنگام اعزام نیروها 8- دعا و نیایش برای پیروزی رزمندگان 9- استقامت و پایداری کمنظیر در میدان نبرد 10- سخنرانی قبل از اعزام نیرو یا درگیری نظامی 11- سهیمگرداندن زنان مؤمن در تشویق مجاهدان 12- دیدار با مجروحان و دلجویی از آنان تدابیر جنگی: اسلام به عنوان برنامه زندگی و حکومت در صورتی میتوانست به اهداف خود دست یابد که برنامه دفاعی مناسب داشته باشد گفته شد که برخورداری از حداقل ابزار و امکانات دفاعی از حقوق طبیعی انسان، بلکه از لوازم سرشت اوست با کاوش در جزئیترین حوادث 23 سال دعوت و تبلیغ حضرت محمد (ص) و ده سال نبرد و درگیری مخالفان با او به خوبی میتوان دریافت که پیامبر (ص) هم دارای طرح کلان نظامی بوده است و هم در موقعیتهای مختلف از تدابیر مناسب بهره برده است آنچه طراحی دقیق برنامه الهی او را بخوبی مینمایاند، تناقض نداشتن تدابیر با اصول و اهداف طرحهای اوست برخی از اصول جنگی پیامبر عبارت بود از: 1- شناسایی دقیق کامل دشمن از طریق جمعآوری اطلاعات و آمار و خبرگیریهای دقیق 2- اجتناب از جنگهای همزمان در چند جبهه 3- رعایت اصل غافلگیری و مخفی نگهداشتن اسرار نظامی 4- فشار اقتصادی بر دشمن 5- بهرهگیری از نیروهای تهاجمی و ضربتی و سرعت در پوششهای عملیاتی 6- فرماندهی عالی و پیشگامی در تمامی لحظات بحرانی و محورهای تشدید نبرد 7- مراقبت کامل وحدت مجاهدان 8- بهرهگیری دقیق و مناسب از شیوه جنگ روانی 9- توجه به اصول اخلاقی و انسانی 10- توجه به نظرها و پیشنهادهای فرماندهان نظامی به هر ترتیب، چنین شگردهایی تنها بخشی از برنامه هدایتی و حکومتی پیامبر اکرم بوده است.
حکومتی که سنگ بنای آن با لبیک یک مرد جوان و یک زن میانسال آغاز شده بود، با دو دهه فعالیت، در لحظههای واپسین و زمان رحلت بنیانگذارش، بیش از یک میلیون کیلومتر گسترش پیدا کرد و مشتاقانی در آن سوی جهان یافته بود که سفیران او بدانجا گسیل میشدند.
براین اساس، تحلیل مغرضانه برخی مستشرقان که علّت گسترش اسلام در دوران پیامبر را جنگ و ضربت شمشیر مسلمانان دانستهاند و نیز نگرش عدهای از مسلمانان که میپندارند موفقّیتهای پیامبر اکرم (ص) در همه ابعاد، در سایه معجزات بوده است و همه نارواست.
تصور دنیای بدون جنگ و انسانهایی که جنگ و درگیری در میان آنها نباشد، برگرفته از شناخت ناکافی از انسان و ناآگاهی از غرایز روحی و جسمی اوست زیرا انسان همه پیامبر نیستند و رسیدن به مقام آنها در ابعادی محدود نیز نیازمند تلاش و ترتیبهای همه جانبهای است که هرچند محال نیست در عمل ناممکن است.
از سوی دیگر این حقیقت انکار نمیشود که پیامبر اکرم (ص) 27 یا 28 غزوه را که برخی به درگیری انجامیده، خود فرماندهی کرده است؛ اما باید توجه داشت که اصولاً جنگ جنبه فرعی و استثنایی داشته است و سیره و سنت پیامبر (ص) در مواجه و برخورد با این نبردها به خوبی مؤید آن است به هر تحلیل عوامل پیروزی مسلمانان در آن درگیریها را که در قرآن نیز یاد شده است میتوان به سه عامل عمده تقسیم کرد : الف – فرماندهی هوشمندانه پیامبر (ص) جوانب این عامل بدین قرار است : 1-تصمیمگیری سریع و صحیح 2-شجاعت فردی و قدرت جسمی 3-اراده نیرومند 4-روحیه تزلزل ناپذیر 5-دوراندیشی 6-شناخت روحیات و استعدادها 7-اعتماد متقابل و دوستی دو جانبه 8-رعایت مساوات 9-بهره گیری از شیوه های نوین 10-آشنایی و بکارگیری اصول جنگ از جمله اصل غافلگیری، تمرکز نیروها و رازداری.
در بسیاری از نبردها و مأموریت های جنگی رسول خدا (ص) مقاصد نهایی را مخفی میداشت و کمتر اتفاق می افتاد که سرسپردگان دشمن بتوانند اطلاعات دقیق و دستی از کیفیت آمادگی یا سمت و سوی واقعی سپاه اسلام به دست آورند حتی در موارد زیادی که کسی را به فرماندهی گروهی به مأموریتی اعزام می کرد، نامه مهر شده ای به او داد و میفرمود : « بعد از آنکه – مثلاً دو روز به فلان جهت راه سپردی، نامه سر به مهر را باز کن و به دستورهای آن عمل کن.
» ب – روحیه ایمانی و جنگاوری مجاهدان : هدف و انگیزه توحیدی، توکل به خداوند، یقین به نصرت و یاری او، انضباط، آموزش و ساماندهی صحیح و سلاح مناسب و دلدادگی سربازان به فرمانده، از این جملهاند.
در جنگ احد وقتی حلقه محاصره رسول خدا (ص) تنگ تر شد زنی به نام نسیبه خزرجی دلاورانه شمشیر برکشید و به نبرد پرداخت وی در آن روز سیزده زخم برداشت چنانچه از شدت خونریزی بیهوش افتاد پس از آنکه به هوش آمدند درباره شوهر و دو فرزندش که در رکاب پیامبر میجنگیدند چیزی نپرسید بلکه نخستین سؤال و سخن او این بود که رسول خدا چگونه است.
ج – رعایت عدالت در جنگ با دشمن : در این مورد می توان به سه ویژگی مهم اشاره کرد : 1-تمام نبردهای پیامبر (ص) دفاعی و برای تحکیم پایه های صلح بوده است (صلح جویی غیر از تسلیم پذیری و تحمل ذلت است ) 2-غیر نژادی و غیر مادی بودن و جنبه آرمانی و اعتقادی داشتن این نبردها مشخصه ای است که شکست ناپذیری در هر شکل را توجیه میکرد.
3-سازگاری رفتار و عملکرد حضرت و پایبندی ایشان به اصول انسانی از جمله : تعرض نکردن به بی گناهان، زنان و کودکان، مراعات حقوق اسیران، مراقبت از مجروحان.
اسیران باسواد را به آموزش خواندن و نوشتن به یک مسلمان وامی داشت از این طریق آنان را آزاد می کرد و آنان که بضاعت مناسب نداشتند، بدون پرداخت فدیه آزاد مینمود و مالداران را در مقابل پرداخت مبلغ « فدیه » و عدهای را نیز در مقابل آزادی مسلمانان اسیر آزاد می کرد یکی از اسیران جنگ بدر ابو عزیز می گوید : « از بدر که مرا اسیر کردند تا مدینه به نوبت، چند تن از انصار مأمور حفاظت از من بودند و به سفارش اکید رسول خدا (ص)، اینان در هر منزلی که فرود می آمدند، هنگام صرف غذا، نان خود را به من میدادند، تا جایی که من از شرمندگی نان را به آنان برمیگردانم.
» 1- جنگ بدر : پیامبر اسلام و یارانش بعد از بعثت 13 سال در مکه مورد شکنجه و آزار قریش قرار گرفتند و سرانجام پیامبر زادگاه خود را ترک گفت و به مدینه هجرت کرد ولی کفار مکه دست از کارشان برنداشتند و مسلمانان بی دفاع مکه را آزار میدادند و نمیگذاشتند آنان از مکه هجرت کنند و از طرف دیگر تصمیم گرفته بودند مدینه را در یک محاصره شدید اقتصادی قرار دهند و قدغن کردند که هیچ یک از کاروانها آذوقه برای مدینه حمل کنند این محاصره مدتی طول کشید اهالی مدینه به زحمت و عسرت افتادند و برای آوردن آذوقه مجبور بودند تا سواحل دریای سرخ بروند.
ابوجهل نیز پس از هجرت پیامبر (ص) طی نامه ی خشونت آمیزی به آن اخطار کرد در انتظار حمله ی قریش باشد.
اینجا بود که خداوند فرمود : « آنان که مورد هجوم و تجاوز واقع شده اند می توانند در برابر به جنگو دفاع بپردازند، خداوند قادر است انان را از شهر و دیار خود به جرم یکتاپرستی بیرون رانده شده اند؛ یاری کند » پیامبر اسلام (ص) در سال دوم هجرت برای حفظ اسلام و دفاع از حقوق حیاتی مسلمانان و خنثی کردن نقشه های شوم قریش به پا خاست و سرانجام در « بدر » در برابر لشکریان قریش قرار گرفت.
مسلمانان با اینکه جمعیتشان یک سوم کفار بود با نیروی ایمان و یاری خداوند آنها را شکست دادند.
2- جنگ احد : گروهی از کفار چون در جنگ بدر کشته شده بودند قریش ساز و برگ جنگ را فراهم کرد و بعنوان انتقام در سال سوم هجرت رهسپار مدینه شد و با ارتش اسلام در احد روبرو گردید در این جنگ چون عدهای از مسلمانان به راهنمایی پیامبر گوش ندادند به نفع اسلام انجام نشد.
3- جنگ احزاب (خندق) : در سال پنجم هجری گروهی از یهودیان « بنی النضیر» به مکه رفتند و قریش را بر ضد اسلام و مسلمین تحریک کردند قریش از فرصت استفاده کرد و لشکر انبوهی از گروهی مختلف تشکیل داد و به سوی مدینه حرکت کردند.
مسلمانان برای حفظ مرکز اسلام « مدینه » دور شهر خندقی کندند و در برابر ده هزار دشمن صف بستند حضرت علی (ع) سردار آنان را از پای درآورد و سرانجام جنگ به نفع مسلمین تمام شد.
4- جنگ بنی قریظه : بنی قریظه با پیامبر اسلام پیمان صلح بسته بودند ولی در جنگ خندق پیمان شکنی کردند و به کمک قریش پرداختند و چون از نظر پیامبر، افرادی خطرناک شناخته شدن چاره ای جز این نبود که از میان برداشته شوند.
پس از جنگ احزاب پیغمبر (ص) دستور دادند لشکر اسلام به سوی بنی قریظه حرکت کند مدت 25 روز آنان در محاصره مسلمانان بودند و سرانجام تسلیم شدند طائفه اوس از پیغمبر خواهش کرد تا از خونشان درگذرد، حضرت فرمود آیا راضی هستید « سعد معاذ » که یکی از بزرگان شماست دربارهی آنها حکم کند؟
همه پذیرفتند به امید انکه سعد از آنها جانبداری خواهد کرد ولی سعد معاذ به کشتن مردان جنگی و تقسیم اموال و اسیری زنان شان حکم کرد.
پیغمبر (ص) فرمود حکم سعد همان حکمی است که خداوند درباره ی این افراد صادر نموده و تمام جنگجویان آنها را کشتند.
5- جنگ بنی المصطلق : « بنی المصطلق » گروهی از قبیله خزاعه بودند که بر ضد مسلمانان اقداماتی دست زدند.
پیامبر اسلام (ص) از توطئه انها باخبر شد و با لشگری به سویشان حرکت کرد تا از خطر آنان جلوگیری و در محلّی بنام « مریسیح » با آنان جنگید و در این پیکار پیروز شد این جنگ در سال 6 هجری اتفاق افتاد.
6- جنگ خیبر : در قعله خیبر گروه زیادی از یهودیان زندگی میکردند که با مشرکین روابط نظامی و اقتصادی داشتند و چون امنیت مسلمانان از سوی آنان تهدید می شد در سال هفتم هجری مسلمانان به سوی خیبر که ستاد مرکزی دشمن بشمار میآمد حرکت کردند پس از محاصره و جنگ یهودیان تسلیم حکومت اسلامی شدند.
7- جنگ موته : در سال 8 هجری پیامبر اکرم (ص) حارث بن عمیر را با نامهای به سوی پادشاه بصری فرستاد ولی هنگامی که نامه رسان حضرت به موته رسید او را کشتند مسلمانان به دستور پیامبر خدا (ص) به طرف دشمن حرکت کردند و سرانجام در موته با لشکر هر قل پادشاه روم که از صد هزار نفر رومی و غیر رومی تشکیل شده بود برخورد کردند و جنگ و جنگ سختی میان آنها درگرفت در این جنگ « زید بن حارثه » و « جعفربن ابیطالب» و « عبداللله بن رواحه » سرداران لشگر اسلام کشته شدن و مسلمانان نتوانستند در براب رکفار مقاومت کنند و به مدینه بازگشتند.
8- فتح مکه : قریشی ها در پیمان صلح حدیبیه با پیامبران بسته بودند که نسبت به سلمانان و هم پیمانان آنها تجاوز و تعدی نکنند ولی آنها پیمان خود را شکستند و با قبیلهی « بنی بکر » همکاری کردن تا قبیله ی « خزاعه » را که از هم پیمانان مسلمین بودند نابود سازند پیامبر اسلام (ص) برای جلوگیری از تجاوزات آناه بپا خاست و سرانجام بی خبر به طرف مکه حرکت کرد و با تدبیر صحیح وارد مکه شد و شهر مکه را فتح کرد و به زیارت خانهی خدا رفت و خطابه ی تاریخی خود را ایراد نمود و اعلام داشت : « آگاه باشید که شما برای پیامبر بد همسایگانی بودید، به تکذیب او پرداختید و او را اذیت کردید و ما را از دیارمان بیرون راندید و به آن هم راضی نشوید و حتی در مدینه و غیر آن از ما دست برنداشتید و با ما مقاتله کردید، بروید همه شما آزادید » این گذشت و بزرگواری باعث شد تا مردم مکه به اسلام روی آورند و در این فتح پیامبر اسلام به مسلمانان دستور داد تا جنگ نکنند مگر بعنوان دفاع و جلوگیری از تجاوز مشرکین ولی 8 نفر مرد و 4 نفر زن را مهدور الدّم اعلام فرمود از این عده چهار نفر کشته شدن و تنها زد و خوردی که رخ داد بین سپاه خالد و عده ای از مشرکین بود که به سرکردگی عکرمهبن ابی جهل می جنگیدند و عدهای کشته شدند.
9- حنین و طائف : قبیله هوازن لشکری بر ضد اسلام تشکیل دادن، پیامبر (ص) از موضوع با خبر شد و با 12 هزار نفر به سراغ آنها رفت و در وادی حنین جنگ شروع شد و سرانجام کفار شکست خوردند و تسلیم شدند و پس از این جنگ حضرت متوجه طائف شد تا قبیله ثقیف را که با هوازان همدست شده بودند سرکوب کند ولی پس از مدتی محاصره از فتح آنجا صرف نظر کرد و به مکه مراجعت نمود.
و به جز این جنگها چندین نفر تبلیغی و جنگهای کوچک دیگر در زمان پیامبر اسلام (ص) پیش آمد و اینک ارقام مقتولین (مسلمانان و کافران ) در همه جنگهایی که در زمان پیامبر عزیز اسلام (ص) اتفاق افتاد بنابر مدارک معروف و مشهور تاریخ ؛ در جدول ملاحظه میکنید : تعداد کشته شدگان بر اساس منابع تاریخی منابع مورد نیاز : 1- تاریخ صدر اسلام – نوشته محمد نصیری : چاپ چهارم 2- نگرشی کوتاه به زندگی پیامبر اسلام – نویسنده هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق : چاپ پنجم 3- مروری بر زندگانی پیامبر (ص) و امام (ع) – نمایندگی ولی فقیه و مرکز تحقیقات اسلامی : چاپ اول فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمه 1 جهاد برای چیست؟
2 آیا اسلام با شمشیر پیش رفت؟
3 بدین ترتیب معلوم می شود که 4 ایدئولوژی تفاهم بین المللی 5 ماهیت جنگهای پیامبر 6 پیامبر (ص) و بسیج نیروها 9 تدابیر جنگی 10 الف – فرماندهی هوشمندانه پیامبر (ص) 11 ب – روحیه ایمانی و جنگاوری مجاهدان 12 ج- رعایت عدالت در جنگ با دشمن 12 جنگ بدر 13 جنگ احد 14 جنگ احزاب ( خندق ) 14 جنگ بنی قریظه 14 جنگ بنی المصطلق 15 جنگ خیبر 15 جنگ موته 15 فتح مکه 16 حنین و طائف 17 منابع 18 دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر موضوع : سیره نبوی و رعایت اصول اخلاقی در جنگها نام و نام خانوادگی : رضا قندهاری نام استاد : آقای عبدالهادی رضائی نام درس : اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم) رشته : مهندسی کشاورزی زراعت شماره دانشجویی : 84095080 وقوع زمان جنگنام جنگتاریخ طبریبحارالانوارطبقاتتاریخ یخوابیسیرهی ابن هشامدومبدر8484868684سوماحد701091099092پنجمخندق9911149پنجمبنی قریظه850900700750850ششمبنی المصطلقـــ1010ــــــهفتمخیبر3ـــ98ـــ23هشتمموته3ـــ13ـــ13هشتمفتح مکه21ـــ33ـــ20هشتمحنین و طائف8511287ـــ101ـــــبقیه جنگ ها210333119ـــ122مجموع جنگهامجموع جنگها140515571274940122میانگینمیانگین13061306130613061306