چکیده
مد گرایی ، تجمل گرایی وروند رو به رشد مصرف گرایی در جوامع مختلف در حالی به یکی از چالش های جدی عصر حاضر تبدیل شده که حمایت وتبلیغات گسترده وهمه جانبه غول های تولیدکننده کالاهای مختلف از جمله لوازم الکتریکی ودیجیتالی ، پوشاک وجواهرات وحتی مواد غذایی که از این پدیده سود سرشاری کسب می کنند طرفداران مد وتجملات را هرروز بیشتر از قبل به سوی خود جذب می کنند تا آنجا که در برخی خانواده ها خرید کردن دیگر براساس نیاز وتقاضای کالا نیست وتبدیل به نوعی شخصیت وپرستیژ اجتماعی ووسیله ای برای برتری جویی وکسب شهرت شده ومصرف صحیح ومتناسب خساست وعقب افتادگی نام گرفته است.
تجمل گرایی پدیده ای جهانی است که حتی برخی جوامع مذهبی دنیا را نیز تحت الشعاع آثار وتبعات دنیوی ومادی خود قرار داده است.
توجه به زرق وبرق دنیا ، بی خبری وبی توجهی نسبت به وضعیت محرومان واقشار بی بضاعت ، افزایش شکاف طبقاتی وایجاد یاس وناامیدی در جامعه از جمله اولین آثار این جریان هستند که همواره ادیان مختلف ، پیروانشان را از آلوده شدن به آن برحذر داشته اند.
در دین مبین اسلام نیز توصیه های بسیاری در باره ساده زیستی وجلوگیری از اسراف وجود دارد .خداوند در آیاتی همچون آیه 141 سوره انعام از مردم می خواهد که از اسراف وتبذیر دوری ورزیده وافراد هزینه های خویش را در چارچوب اعتدالی قرار دهند.
در دین مبین اسلام نیز توصیه های بسیاری در باره ساده زیستی وجلوگیری از اسراف وجود دارد .خداوند در آیاتی همچون آیه 141 سوره انعام از مردم می خواهد که از اسراف وتبذیر دوری ورزیده وافراد هزینه های خویش را در چارچوب اعتدالی قرار دهند.
در حقیقت از نظر اسلام وقرآن ، اعتدال در مصرف ، میانه روی وصرفه جویی به معنای مصرف درست ومتناسب ذکرشده که مومنان برای دستیابی به کمال شخصی وجمعی امت اسلامی باید آن را در نظام اقتصادی خویش مد نظر قرار دهند.
مقدمه درو دیوار های شهر را که می نگرید تبلیغات همه رنگ از سروکولش می بارد اگر تا دیروز قیافه و ترکیب شهر به شیوه ای بود که شما را به آرامش فرامی خواند و تمامی خیابان ها و ساختمان هایش ترکیبی یکنواخت ، متعادل و زیبا داشت ، امروز امادرودیوار های شهر را تبلیغات فراگرفته و زیبایی خیابان ها و خانه ها در پشت پرده پلاکارت های تبلیغاتی کاملا محو شده است.
تبلیغات رنگارنگی که هر کدام با شیوه جدید شما را بدنیایی از مصرف زدگی و تجمل گرایی دعوت می کند حتی برخی از شرکت های تولیدی گوی سبقت را از رقبای خود ربوده اند و با اعلام اینکه «خرید یک کالا متضمن خرید رایگان کالاهای دیگر خواهد بود» هیاهو و جال و جنجال به راه انداختند و هر روز به شگردهای تازه ای برای جلب مشتری پناه می برند.
سیل خروشان تبلیغات کالاهای مصرفی در سال های اخیر در کلان شهر های کشورمان دامنه وسیعی را به خود اختصاص داده و حتی اتوبوس های عمومی ، پل های عابر پیاده، زیر گذر ها و ...
نیز از این سیل خروشان در امان نمانده اند .
تبلیغات تلویزیونی ، رادیویی، مطبوعات، نقاشی دیوارهای کوتاه و بلند، پلاکارد در اندازه های مختلف، بروشور، کارت و ...
از جمله ابزارهای مهم تبلیغات هستند، تبلیغاتی که این روزها فرم و قیافه ی شهر ها را باب میل خود طراحی می کنند و در آشفته بازاری رقابتی برای جلب مشتری به هر حیله و نیرنگی پناه می برند.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا تمامی تبلیغاتی که وجود دارد به نوعی مردم رابه سمت دنیای مصرف زدگی تشویق و هدایت می کند و از آنها می خواهد تا به مصرف فلان کالای وارداتی یا تولیدی داخل بپردازند و به راستی حرکت به سمت مصرف زدگی و رواج دامنه تجمل گرایی در جامعه رو به رشد کنونی چه زیان هایی را متوجه کشورمان خواهد کرد و تبعات این مسئله در دراز مدت چه خواهد بود(نظافتی 1386) تغییر الگوهای مصرف در ایران باستان پیشینه الگوی مصرف کنونی (بیرونی) به آغاز حکومت قاجاریان، شکست های ایران از روسیه و انگلیس که منجر به از دست رفتن سرزمین های شمالی ایران ، بخش هایی از خراسان بزرگ و بلوچستان گردید و تحمیل قرار دادهای گلستان و ترکمن چای و پاریس که جداسازی های مزبور را رسمیت بخشید و روابط بازرگانی ویژه ای را با روس ها و انگلیسی ها و دگر ملل اروپایی پدیدار شد برمی گردد.
به موجب قرارداد ترکمن چای کالاهای تولیدی روسیه به دلیل پرداخت حقوق گمرکی کمتر ، ارزانتراز کالاهای تولید داخلی به دست مصرف کننده ایرانی می رسید.
ضمن اینکه امنیت بازرگانان روسی و کالاهای آنان به وسیله دولت ایران تضمین شد و این در شرایط موجود ناامنی برای بازرگانان ایرانی و کالاهای آنان در شرایطی تولید ماشینی کالاهای خارجی و تولید دستی آن در داخل شرایط مناسبی را برای بازرگانان خارجی فراهم کرد و اینان نخستین انتقال دهندگان الگوی مصرف خارجی به داخل بودند بازرگانان خارجی که در دوره صفویه کالاهای محدود برای فروش در داخل داشتند و بیشتر مایل به دراختیار گرفتن صادرات ایران بودند در دوره قاجاریه با استفاده از قراردادهای مزبور و ناتوانی سیاسی و نظامی کشور و همراهی شاهان پس از شکست های یادشده با سفارت خانه های روس و انگلیس برای حفظ پادشاهی خویش به بازار یابی کالاهای خود که اکثرا مشابه کالاهای داخل بود دست زدند و تولید کنندگان داخل را به ورشکستگی کشاندند.
البته تلاش های اولیه بازرگانان خارجی چندان موفق نبود زیرا ایرانیان در آن هنگام به دنبال فرهنگ قبلی خود مصرف کالاهای خارجی را ننگ می دانستند .
در مراحل بعد این حساسیت ها کاهش یافت .
ابتدا از مقاومت در برابر مصرف کاسته شد و سپس در مراحل بعد مصرف این کالاها منزلت تلقی شد.(هم اندیشی 1387) در گام بعد شکل گیری الگوی مصرف که دنباله دوره استعمار نو و آغاز خود استعاماری است پس از کودتای 28 مرداد 32 انجام گرفت.
در این دوره صادرات نفت خام گسترش شدیدی یافت و سیاست توسعه به روش مشابه غربی شدن بطور سطحی مورد توجه قرار گرفت.
تحصیل کردگان اهل فن و تکنو کرات های تحصیل کرده در خارج نقش مهمی در اجرای اصلاحات فرمایشی غرب ایفا کردند.
در این مرحله (خود استعماری ) توسعه مصرف به جای توسعه تولید و مصرف فن شناسی به جای تولید فن شناسی در کشور آگاهانه یا ناآگاهانه اعمال می شد.
(رزاقی) به تدریج با رشد آموزش و پرورش عمدتا به شکل غربی و بی انطباق با فرهنگ و امکانات مادی و معنوی داخل، دانش آموختگان داخلی بسیاری تحت تاویر آموزش و فرهنگ وارداتی پرورش یافتند با ایجاد شهرهای بزرگ و پدیدار شدن محله های اعیان نشین و شمال شهر الگوی مصرف بی رابطه با تولید داخلی نیرومند شد.
کار از مصرف کالاهای وارداتی و شبه وارداتی آغاز و به مصرف رفتار های غربی ، ارزش ها، جهان بینی، زیبا شناسی و حتی آداب و رسوم غربی کشیده شد.
با افزایش وسایل ارتباط جمعی و حمل و نقل مجراهای زیادی پدیدار شدند که ظرف مدت کوتاهی انواع مدها و کالاهای تولید شده غرب را در سراسر کشور رواج داده و الگوی مصرف داخلی را تحت تاویر قرار می دادند.
در فاصله سالهای 1352 و 56 عامل فرهنگی مخالف با رواج الگوی مصرف برونزا تبدیل به عامل فرهنگی موافق می شود.
و افکار عمومی داخل هدف توسعه را گسترش مصرف کالاها و خدمات مزبور تلقی می کند.
(هم اندیشی 1387) ظهور مصرف گرایی نوین و پیدایش فرهنگ خاص آن مصرف گرایی نوین در اثر گسترش سرمایه داری در اروپا بوجود آمد.
یک دیدگاه در مورد توسعه سرمایه داری در اروپا بر اساس نوشته های جامعه شناس بزرگ ماکس وبر بر این باور است که در اروپا در اثر اشاعه تفکرات لوتر و کالوین مبنی بر سخت کارکردن، صرفه جویی، سرمایه گذاری و ایجاد موسسه های اقتصادی بود که روحیه سرمایه گذاری بوجود آمد و به تدریج به یک نظام اجتماعی تبدیل شد.
از لحاظ نظری در اینجا یک تضاد بین تبیین پیدایش سرمایه داری و توسعه مصرف گرایی بوجود می آید اما واقعیت امر این است که سرمایه داری از همان ابتدای پیدایش دارای یک هدف اصلی به نام (سودسازی) بوده است.
برای چنین هدفی تولید بیشتر، فروش بیشتر، سرمایه گذاری بیشتر و مجددا تولید بیشتر مد نظر است به عبارت دیگر در یک چرخه هدف فروش کالاهای بیشتر و در نتیجه سود بیشتر است.
آنها ابتدا فکر می کردند که طبقات بالا و اشراف خریداران اصلی کالاهای سرمایه داری باید باشند اما به تدریج متوجه شدند که سرمایه داری با تولید انبوه نیاز به مصرف کنندگان انبوه دارد از آنجا که طبقات بالا از کمیت کافی برخوردار نبودند پس بنابراین نیاز به مصرف کنندگان انبوه به زودی نمایان شد.
در تولید های اولیه نخست رفع نیاز های بیولوژیک را مد نظر داشتند.
اما از آنجا که نیاز های بیولوژیک انسان محدود است لذا باید نیاز های غیر بیولوزیک در جوامع برای مصرف کالاها بوجود آید.
نیاز غیر بیولوژیک هم در جایی محدود می شد اما تولید کنندگان می بایستی خصلت تولید انبوه خود را به عنوان یکی از اهداف از دست نمی دادند به همین منظور بود که در جوامع سرمایه داری نیاز های کاذب بوجود آمد تا کالاهای انبوه سریعا مصرف شود.
مصرف انبوه بر پایه کالاهای بی دوام امکان پذیر بود.
در غرب گسترش زندگی شهری و شهر نشینی با جنبه های روانی و اجتماعی خاص خود زمینه را برای مصرف گرایی به عنوان سبکب خاص از زندگی بوجود آمد.
نخست در ابتدای قرن بیستم این سبک خاص با الگوهای فرهنگی جدید در میان افراد طبقه بالا و متوسط شهری رواج پیدا کرد.
در شهر ها فروشگاه های بزرگ تاسیس شدند و فرهنگ مصرف گرایی را القا کردند.
در این فرهنگ ویژه یک شعا اصلی رواج پیدا کرد و آن اینکه تا می توانی بخر و هر چه بیشتر مصرف کن .
بر پایه همین شعا بود که رقابت در خرید و مصرف به عنصر اصلی این فذهنگ تبدیل شد .
افراد در خرید بیشتر و مصرف بیشتر از یکدیگر سبقت می گرفتند و تقریبا مصرف گرایی به نوعی وجهه اجتماعی تبدیل گردید.
(لهسائی زاده ،1377) الگوهای مصرف گرایی نوین توسعه انواع فروشگاه های بزرگ (مواد غذایی، اسباب منزل، پوشاک، وسایل الکتریکی و ...
) در زیر یک سقف مردم را به مصرف گرایی انبوه عادت داد.
افراد در محیطی قرار می گرفتند که کالاهای متنوع را در یک جا جلوی چشمان خود می دیدند .
هم زمان مدگرایی بوجود آمد که بر اساس آن کالاها برای دوره های معینی (یا محدودی) تبلیغ و استفاده می شدند.
مردم به این سمت هدایت می شدند که کالاها را در زمان محدودی استفاده کنند.
مصرف گرایی می بایستی سهل و آسان گردد.
پس ابزار مصرف گرایی باید مهیا می شد.
در این جوامع وسایل ارتباط جمعی به مهمترین ابزار مد گرایی و تبلیغ برای کالاها تبدیل شد .
دو نوع ابزار مصرف گرایی در جوامع رواج پیدا کرد: نخست حراج های پی در پی کالاها و دیگری اشاعه کارت های اعتباری.
در کشور های توسعه یافته ، در طول یک سال به بهانه های متعدد، حراج کالاها وجو دارد.
در حراج کالاها از یک روان شناسی استفاده می شودو آن ایجاد احساس نیاز کاذب است.
مشتری جنسی را که در حراج می بیند فکر می کند که نیاز دارد، در حالیکه اگر نیاز نبود چنین احساسی به او دست نمی داد.
از سوی دیگر فرد در بازار باید احساس کند که همه وقت ، پول برای خرید دارد .
در اینجا مسئله از طریق مکانیزم کارت های اعتباری حل می شود.
به عبارت دیگر هرگاه احساس نیاز کردی حتی اگر پول نقد هم نداشته باشی ، با داشتن کارت اعتباری، در واقع پول به همراه خود داری.
بنابراین نیاز هست( اما از نوع کاذب) توانایی خرید هم هست( به شکل مصنوعی).
در جوامع توسعه یافته، همه کالاهای خریداری شده مصرف نمی شوندزیرا نیاز واقعی نبوده اند.
در نتیجه سه راه برای کالاها باقی می ماند: نخست فروش مجدد آنها با قیمت بسیار ارزان، دوم به دور ریختن آنها، و سوم بخشیدن آنها با افراد یا موسسه های خیریه.
افراد نمی توانند این گونه کالاها را نزد خود نگه دارند زیرا تحرک جغرافیایی افراد بسیار بالاست.
بنابراین مجددا خرید و در چرخه باطل در غلطیدن است.(لهسائی زاده ، 1377) مصرف گرایی در بین اقشار مختلف معمولا جمعه شناسان افراد را در جامعه بر پایه سه معیار ثروت، قدرت و وجهه(پرستیژ) به سه طبقه بالا ، متوسط و پایین تقسیم می کنند.
این سه معیار الگوهای متفاوتی از مصرف گرایی را برای سه طبقه به بار می آورند.
هر سه طبقه مصرف گرایی بی رویه دارند اما به شکل های متفاوت.
افراد طبقه بالا با داشتن ثروت ، از طریق مصرف کالاهای لوکس به دنبال پرستیژ بالا هستند.
اینان خدماتی را که فکر می کنند قدرت و وجهه اجتماعی برایشان به ارمغان می آورند را هم به مقدار زیادی مصرف می کنند.
طبقات اجتماعی بالا با پرستیژ و قدرت بالا ، سعی می کنند با مصرف گرایی مفرط خود را هم طراز ثروتمندان نشان دهند.
مصرف گرایی مفرط در واقع یک وسیله خود نشان دادن می شود و اعضای یک طبقه در مصرف گرایی مفرط با یکدیگر رقابت شدید دارند.
این رقابت از نوع رقابت های کاذب است.
اعضای طبقه متوسط همیشه سعی می کنند خود را از طبقات بالا عقب تر نبینند اینان با درآمد کمتر به رقابت با طبقه بالا می پردازند.
بازار برای تشفی کردن آنها ، اجناس ظاهرا لوکس، ارزان به وفور در اختیار آنها قرار می دهد.
پس از خریدن چنین کالاهایی است که از لحاظ روانی یک رضایت مندی کاذب به آنها دست می دهد.
اعضای این طبقه اجتماعی به لحاظ کمی بیشترین مصرف را در جامعه دارند.
همچنین بازار به خرید آنها وابسته است زیرا تعداد افراد این طبقه در جوامع بیش از اعضای طبقات دیگر است و لذا حجم خرید بالایی دارند.
اعضای طبقه پایین با درآمد کم با توجه به مصرف گرایی دیگر طبقات و با توجه به وفور کالا و خدمات در بازار در تلاش است که به هر وسیله ، سهمی از کالا و خدمات را به خود اختصاص دهد.
ترس از کمبودها و عدم امنیت اقتصادی برای خانواده او را به خرید بی رویه و انبار گونه وامی دارد.
خرید اعضای این طبقه عمدتا خرید کالاهای ضروری، مربوط به بقای بیولوژیک است.
بازار مازاد بر مصرف طبقه متوسط را به این طبقه انتقال می دهد.
در واقع الگوی مصرف گرایی طبقات پایین ، یک نوع سودسازی سرمایه دار از سرمایه بالقوه تلف شده است زیرا اگر طبقه پایین نبود، سرمایه دار مجبور به از دست دادن مازاد کالاهای مصرفی طبقات متوسط بود.
چنین است که اعضای طبقه پایین به مصرف گرایی انبوه عادت می کنند.
این عادت برای او درونی شده و بخشی از فرهنگ او را تشکیل می دهد.
(لهسائی زاده ، 1377) خواستگاه مصرف گرایی یکی از زمینه های ترویج و گسترش مصرف زدگی که جامعه را به سمت غرب زدگی پیش می برد مدهای غربی و آن هم توسط وسایل ارتباط جمعی داخلی است.
به عنوان مثال پخش فیلم ها و سریال هایی که به تجمل گرایی و مصرف زدگی بها می دهند و به نشر چنین فرهنگی می پردازند در دراز مدت همین مسئله در جامعه اثر میگذارد و به تدریج تجمل گرایی به صورت فرهنگ خودی در می آید و حساسیت های آن نیز به تدریج از میان می رود از این رو مشارکت با فرهنگ بیگانگان در انتخاب مد و الگوهای تجملاتی زندگی خود در زمینه مصرف گرایی را در جامعه رواج می دهد.
بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران امور اجتماعی معتقدند که تاثیر محیط اجتماعی و نقش جامعه در تکوین شخصیت و هویت یابی و کاهش روحیه مصرف گرایی بسیار مهم و موثر است.
مدرسه ، خانواده، همسالان و شهروندان در جهان امروزه که در حقیقت عصر ارتباطات الکترونیکی محسوب می شود به عنوان نقش های فردی و اجتماعی بر افراد تاثیر می گذارند.
اگر به جامعه پذیری ارزش های اسلامی بیاندیشیم می توانیم در دراز مدت مانع بزرگی در برابر مصرف گرایی ایجاد کنیم چرا که افراد تحت تاثیر فضای فرهنگی هستند که در آن زندگی می کنند.
دکتر محمد کاویانی کارشناس علوم اجتماعی از منظر دیگری به این موضوع می نگرد و معتقد است که دست استکبار جهانی در کار است تا شیوه ای از مصرف گرایی را در جامعه ایران رواج دهد که صرفا مردم را به سمت مصرف کالاهای خارجی سوق دهد.
وی می گوید به عنوان مثال امروز به خوبی شاهدیم تبلیغات خرید تلویزیون های غیر ملی بسیار زیاد تر از تلویزیون های ساخت وطن است و یا اگر به درو دیوار های شهر نگاه کنید یا صفحات تبلیغات و آگهی روزنامه ها و رسانه های ملی را ببینید خواهید دید که درصد بالایی از حجم این تبلیغات به کالاها و اجناس غیر ایرانی اختصاص دارد، از طرفی هم همین کالاهای غیر ایرانی از خدمات دهی مناسب پس از فروش برخوردار است و دفاتر نمایندگی آنها در سراسر کشور به وفور تبلیغ و اعلام می شود، اما کمتر کسی از دفاتر فروش همان محصول از نوع داخلی باخبر است و اصولا از نمونه خدمات پس از فروش ، کیفیت محصولات و قیمت کالاها اطلاعات چندانی در دست نیست و اطلاع رسانی جامع و کاملی در این زمینه صورت نمی گیرد.
وقتی کالاهایی را می خریم که محصول کشور های خارجی است همین مسئله روند مصرف گرایی خارجی بالا و تولید داخلی را پایین می آورد و در عین حال سبب خروج ارز از کشور می شود.
تبعات مصرف گرایی کاهش توان مردم در پس انداز کردن یکی از شگردهای خاص شرکت های خارجی برای عرضه محصول تولیدی شان ایجاد شور و شوق خرید در مخاطب است و از همین ترفند به عنوان شیوه ایی استفاده می کنند که امروزه می بینیم خیلی ها به فکر تعویض مدل گوشی خود هستند یا کارهای دیگری نتیجه همین تبلیغات که در سال های اخیر دامنه وسیعی را به خود اختصاص داده این می شود که مردم توان پس انداز ندارند.
نداشتن پس انداز نیز باعث می شود دولت در زیر ساخت های خرد و کلان اقتصادی تنها باشد و کم کم چرخه اقتصادی کشور به کندی حرکت کند.
دستیابی به اقتصاد بیمار در اثر عدم دستیابی به توسعه پایدار توسعه متوازان و پایدار زمانی در کشور ایجاد می شود که بتوانیم روند تولید و مصرف را مدیریت کنیم ، یعنی تمام مشکلات ما در عرصه تولید و مصرف به نحوه مدیریت اقتصادی بر می گردد، وقتی ورود هر نوع کالایی به کشور آزاد است و از تولید کنندگان واقعی حمایت نمی شود خود به خود به اقتصادی بیمار دست خواهیم یافتکه راه علاجی ندارد.
دولت باید از ورود کالاهای خارجی که مشابه آن با کیفیت مرغوب و استاندارد لازم موجود است جلوگیری کند و یا با تعرفه بالا اجازه عرضه آنها در بازارهای داخلی را بدهد امروزه با این واقعیت روبرو هستیم که واردات بی رویه محصولات خارجی به بازارهای کشورمان سبب ورشکستگی بسیاری از کارخانه های تولید داخلی شده و چه بسا کارخانه هایی که به عمین دلیل تعطیل شده و خیل عظیمی از کارگران آن نیز از کار بی کار شده اند با این کار دولت و دست اندرکاران اقتصادی با مدیریتی توانمند به یاری تولید کنندگان داخلی بشتابند و با حمایت از اجناس ایرانی به احیای شعار معروف « ایرانی جنس ایرانی بخر » بپردازند ( نظافتی 1386).
بنابراین ما نیاز به مهندس فرهنگی داریم یعنی باید این مسئله را به درستی تشریح و تبیین کنیم که جامعه در عین حالی که باید در رفاه باشد در همان حال تفکر و نگرش تولیدی هم داشته باشد.
در جهان امروز که آن را دهکده می نامند دادو ستد از دیرباز تا کنون مرسوم بود اما نکته حائز اهمیت این است که ما باید این دادو ستد را به درستی مدریت کنیم واردات و صادرات بی رویه به اقتصاد جامعه ضربه می زند اما باید اعتراف کرد که در بخش واردات کالا به کشورمان از مدیریت و نظارت قوی و خوبی برخوردار نیستیم.
ما زمانی می توانیم به توسعه پایدار برسیم که روند تولید و مصرف در کشورمان را به بهترین شکل ممکن هدایت ، نظارت و مدیریت کنیم.
افزایش تجمل گرایی مصرف گرایی به تجمل گرایی دامن می زند و سبب گسترش زرق و برق های کاذب در زندگی می شود امروز اگر دقت کرده باشید بسیاری از خانواده ها تحت تاثیر تبلیغات کاذب خود را گرفتار تجمل گرایی های افراطی کرده اند و به خرید کالاهایی می پردازند که چندان به آنها نیاز نیست.
ادامه و گسترش این روند جامعه اسلامی ما را به بیماری مصرف زدگی گرفتار خواهد کرد که خود مصرف زدگی تبعات و زیر شاخه های وسیع تری از جمله تجمل گرایی یا ایجاد شکاف طبقاتی و چشم و هم چشمی می شود.
تجمل گرایی سبب می شود تا فرهنگ مادیت جایگزین معنویت شود یعنی در دنیای تجمل گرایی آن چنان که انسان به وجود وسایلات غیر ضروری وتجملی زندگی در این جهان بها واعتبار می دهند.
نیمی از آن رابه فکر معنویت نیست واصولا در چنین دنیایی همه چیز تجملی است واز عمق ومعنای خاص برخوردار نیست.
ازجمله پیامدهای مصرف گرایی که جامعه را به سمت فقر روانی وآسیب های دیگر اجتماعی به پیش می برد تجمل گرایی است.
در اسلام حدوحدود تامین معیشت برای مردم درزندگی مشترک واجب است.
درزندگی رفاهی انسان در صدد تامین رفاه بیشتر برای خانواده است وتلاش می کند امور روزمره خود را از حد ضرورت فراتر برده خوراک وپوشاک ومسکن بهتر وبیشتری برای خانواده خود فراهم کند.
این قبیل تلاش ها نیز در دستورات اسلامی ستوده شده و از آنها به «جهاد» تعبیر شده است.
یعنی در اسلام زندگی بهتر همراه با رفاه بیشتر منع نشده است.
اما آنچه که جامعه رابه سمت هلاکت نزدیک می کند زندگی تجملی است مصداق زندگی تجملی اصراف در مصرف است به عنوان مثال اگر شخصی که در خانه خود دارای وسیله خوراک پزی مناسب است اما درصدد باشد که چون در منزل اقوام و خویشاوندان نوعی جدید از این وسیله وجود دارد وی نیز باید با فروش آن به سمساری مدل جدید همان کالا را فراهم نماید و به چشم و هم چشمی بپردازد.
این برخورد اولین گام به سمت ورطه تجمل پرستی است.
دنیای مادی غرب با همین تفکر مصرف زدگی و تجل گرایی به دنیای مادیت بیشتر برای کسب لذت گرفتار آمده و در این دنیا هویت ارزشی و انسانی خود را فراموش کرده و تمامی ارزش ها و کرامت های معنادار انسانی را بی معنا و پوچ قلمداد می کند.
کاهش ارز خارجی امنیت و سیست خاورمیانه واشنگتن نتیجه مطالعات سال 2000 خود را منتشر کرده است و در آن تاکید نموده است که صادرات کالاهای مصرفی به ایران باید از سر گرفته شود چون این کار باعث کم شدن ارز خارجی موجود در ایران خواهد شد ممکن است تصور شود که سیاست های فوق مربوط به دشمنی غرب با ایران در نظام جمهوری اسلامی است اما اسناد و مدارک نشانگر آن است که غرب اصولا با ملل مسلمان خصومت داشته و سیاست خویش علیه مسلمانان را حتی در زمان رژیم های دست نشانده نیز دنبال می کرده و برای اعمال همین سیاست ها بوده که با کودتا و 1000 ترفند و توطئه دیگر رژیم های مزدوری را بر کشورها حاکم کرده است.
مصرف گرایی و عدم امنیت اقتصادی در کشورهای در حال توسعه مصرف گرایی با عدم امنیت اقتصادی توام می شود و همین مسئله مصرف گرایی را تشدید می کند و مسائل ارتباط جمعی نیز به مهمترین ابزار مد گرایی و تبلیغ برای کالاهای مصرفی تبدیل می شوند.
دکتر کریک لهسانی رواج مصرف گرایی را از دو زاویه مورد تحلیل قرار می دهد و می گوید:« نخست حراج های پی در پی کالاها و دیگری اشاعه کارت های اعتباری در جوامع کمتر توسعه یافته به رواج مصرف گرایی دامن می زند مثلا در چنین جوامعی در طول یک ماه به بهانه های مختلف حراج کالاها وجود دارد در حراج کالا از یک روان شناسی استفاده می شود و آن ایجاد نیاز کاذب است یعنی مشتری کالاهایی را که در حراج می بیند فکر می کند که نیاز دارد در حالیکه اگر حراجی نبود چنین احساسی به او دست نمی داد.
از سوی دیگر فرد در بازار باید احساس کند که همه وقت پول برای خرید دارد برای حل این مسئله از مکانیزم کارت اعتباری استفاده شده یعنی مشتری هرگاه احساس نیاز کرد حتی اگر پول نقد هم نداشته باشد می تواند با داشتن کارت اعتباری به خرید بپردازد به بیان دیگر باید گفت که در این زمینه از یک طرف نوعی نیاز کاذب ایجاد می کند و از طرف دیگر هم با رواج کارت های اعتباری قدرت خرید را حتی به شکل مصنوعی بالا می برد با این حال در جوامع کمتر توسعه یافته تمامی کالاهای خریداری شده توسط مردم مصرف نمی شود زیرا نیاز واقعی نبوده است».
لذا اگر بتوانیم آگاهی و سطح فرهنگ عمومی مصرف را افزایش دهیم قادر خواهیم بود که هم برای بهره وری تولید را افزایش دهیم و هم از مصرف گرایی جلوگیری نماییم.
(نظافتی 1386) مصزف گرایی و شکاف بین طبقات مردم مصرف گرایی سبب شکاف بین طبقات مختلف مردم می شود این شکاف طبقاتی که منجر به افزایش تمایز اجتماعی شده افزایش نفوذ فرهنگ بیگانگان را به همراه خواهد داشت از طرفی هم هر اندازه توزیع ثروت و درآمد درون جامعه نامتوازن باشد روحیه مصرف گرایی و گسترش سریعتری خواهد داشت (نظافتی 1386).
مصرف گرایی بیش از اینکه یک پدیده اقتصادی باشد یک پدیده اقتصادی- فرهنگی است وقتی در جامعه مصرف گرایی رواج پیدا کند بیش از اینکه مصرف برای رفع نیاز ها و حوائج باشد برای برتری طلبی و به رخ کشیدن و اثبات برتری طبقاتی بر دیگران است و این امر باعث ایجاد طبقه مرفه گردیده و این طبقه خود را به عنوان طبقه مرجع مطرح کرده و بسیاری از رده های مدیریتی را در اختیار گرفت و آنگاه به ترویج ارزش های متناسب با وضعیت خود پرداخت(جلیلی).
مصرف گرایی و اقتصاد خانواده از آنجائیکه مصرف گرایی برداشت بیش از اندازه ی هر فرد از منابع نادر و کمیاب خانواده است لاجرم این موضوع باعث فشارهای متعدد بر خانواده خواهد شد و آنان وادار می شوند از ضروریات اساسی خود و اندوخته ها و دریافتی های خویش به منظور ساختن آینده دست بردارند و برای هم گام شدن و چشم و هم چشمی با سایرین دست به مصرف کالا و خدمات بزنند.
به ناچار می بایستی با تجاوز به حقوق سایرین منابع مورد نیاز و شرایط رفتار مصزف گرایی را هم فراهم بسازند.
در این صورت است که اخلاقیات و احساس همبستگی افراد خانواده به یکدیگر تنزل پیدا می کند و بیگانگی و بی تفاوتی و حتی در بسیاری از موارد حسادت و دشمنی در بین افراد با گسترش روحیه مصرف گرایی رواج بیشتری پیدا می کند.
در نتیجه خانواده که باید پناهگاهی امن برای افراد آن محسوب شود به مرور این عملکرد خویش را از دست می دهد و جای آن را از هم گسیختگی و نا امنی می گیرد که زیمنه اختلال روانی جامعه را فراهم خواهد ساخت.(بیگی 1385) از طرف دیگر هنگامیکه خانواده با چشم و هم چشمی و مد پرستی مواجه شود مرد مجبور می شود به شغل های متعددی روی آورد و حتی زن او هم به اشتغال بپردازد تا بیواند در مقابل الگوی مصرف گرایی سایر خانواده ها کم نیاورند و حفظ آبرو کنند.
اگر فرزندان و یا زن و شوهر را تحت فشار قرار دهند درآمد مصرفی بیشتری ایجاد کنند ممکن است حتی ذهن مرد یا سرپرست خانواده را متوجه رفتارهای تخلف آمیز کند.
برتری سود چنین رفتاری نسبت به هزینه های انحرافی آن ، ذهن آدمیان را متقاعد می کند که می توانند از این طریق به مراتب بالایی در زندگی دست پیدا کنند.
تحت این شرایط تلاش برای کار و تولید کم رنگ می شود و افراد ثروت های بادآورده را ترجیح می دهند (بیگی ، 1385).
مصرف گرایی و تاثیر آن بر کیفیت تولیدات امروز با این واقعیت انکار ناپذیر روبرو هستیم که کیفیت کالاهای مصرفی در قیل و قال تبلیغات کاذب شرکت ها فدای کمیت شده است از یک طرف بسیاری از کالاهای وارداتی به کشورمان که معمولا تولیدی از کشور های چین و کره هستند با بازل ترین کیفیت وارد کشور می شوند و از طرف دیگر هم همین تبلیغات کاذب مردم را در انتخاب کالای مرغوب مورد پسندشان سردرگم می کند.
تبلیغات شرکت های خارجی بسیار وسیع است امام در مقایسه با حجم تبلیغات کالاهای مذکور کیفیت لازم را ندارند.
هجوم تبلیغات کالاهای مصرفی در کشورمان به گونه ای است که هدایت و کنترل نیازها و خواسته های افکار عمومی را در چنبره خود قرار دارند، و اگر نظارت بر شیوه های تبلیغی برخی شرکت های تولیدی صورت نگیرد چه بسا سلیقه های مردم را همین تبلیغات کاذب به نا کجا آباد بکشاند.
امروزه بسیاری از مردم کشورمان از اجناس خریداری شده مصرفی که تبلیغات گسترده ای را پشت سر خود دارند رضایت چندانی ندارند اما شرکت های تولیدی و وارد کنندگان چنین کالاهایی نامرغوب از محصول خود کاملا احساس رضایت می کنند.
جایگزینی فرهنگ مادی به جای معنویت تجمل گرایی سبب می شود تا فرهنگ مادیت جایگزین معنویت شود یعنی در دنیای تجملی آنچنان که انسان به وجود وسایلات غیر ضروری و تجملی زندگی در این جهان بها و اعتبار می دهد نیمی از آن را به فکر معنویت نیست.
و اصولا در چنین دنیایی همه چیز تجملیست و از عمق و معنای خاصی برخوردار نیست.
کارشناسان امور فرهنگی معتقدند که باید تبلیغات کالاهای مصرفی نظام مند شوند و به شیوه ای هدایت گردند تا به جامعه آسیبی وارد نسازد.
دنیای مادی غرب با همین تفکر مصرف زدگی و تجمل گرایی به مدت مادیت بیشتر برای کسب لذت گرفتار آمده و در این دنیا هویت ارزشی و انسانی خود را فراموش کرده و تمامی ارزش ها و کرامت های معنادار انسانی را بی معنا و پوچ قلمداد می کند مانیز باید مواظب باشیم در این میدان هلاکت گرفتار نشویم.
مصرف گرایی و افزایش وابستگی به کشور های دیگر در حال حاضر شرایطی در کشور بوجود آمده است که در بیشتر بخش ها به وارد کننده تبدیل شده ایم و همین امر موجب افزایش مصرف گرایی و درنتیجه کاهش تولیدات و افزایش وابستگی به کشور های دیگر شده است.
کارشناسان مسائل اقتصادی با اشاره به سیاست دولت در جهت آزاد سازی واردات برخی از کالاها خاطر نشان کرده اند: آزاد سازی واردات برخی از کالاها مانند میوه آسیب جدی به تولیدات بومی مانند تولید انگور و حتی انجیر وارد کرده است.
الگوی مصرف در ایران باید منطبق بر الگویب اقتصاد اسلامی و به اندازه نیاز کشور باشد در صورتیکه الگوی مصرف در ایران منطبق با الگوی مصرف کشور های سرمایه داری و لیبرالی غرب است و در شرایطی که کشور ما با مشکل بیکاری مواجه است تبلیغ کالاهای لوکس که همگی وارداتی بوده لطمالت فراوانی بر پیکره تولید کشور وارد می کنند.
دکتر ابراهیم رزاقی در این ارتباط می گوید: « بعد از جنگ رشد مصرف به صورت افسار گسیخته افزایش یافته و در این گذار منابع نفتی به سمت خرید کالاهای مصرفی سوق یافته در صورتیکه مصرف زیاد تجارت کشور را به سمت و سوی واردات سوق داده و افزایش واردات هم وابستگی اقتصاد کشورهای دیگر را دو چندان می کند به طوریکه در سال گذشته 50 میلیارد دلار درآمد نفت صرف ورود کالاهای مصرفی شده در صورتیکه در کشور های غربی و توسعه یافته اگر مصرف بالایی دارد به همان میزان تولید می کتد و میزان اشتغال در آنجا بالا است.