دانلود مقاله صله رحم

Word 133 KB 13918 48
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مراعات حقوق اقوام و ذوی‌الارحام از جمله وظائفی است که شریعت مقدس اسلام نسبت به آن تأکید فراوان فرموده و تارک آن را ملعون و مطرود از رحمت خداوند دانسته است.


    امروزه در جامعه اسلامی ما کمتر متوجه می‌شود و صله رحم را یکی از امور عرفی دانسته و اهمیتی به آن نمی‌دهد با اینکه صله رحم یکی از واجبات دین و قطع آن یکی از محرمات بلکه از گناهان کبیره شمرده شده است.

    مرحوم شهید دستغیب در کتاب گناهان کبیره، قطع رحم را در زمره گناهان کبیره ذکر نموده و یادآور می‌شود که چهار امام معصوم ما که عبارتند از حضرت امام صادق و حضرت امام کاظم و حضرت امام رضا و حضرت امام جواد(ع) به گناه کبیر بودنش تصریح کرده‌اند.


    موضوع صله رحم متأسفانه از جمله موضوعاتی است که کمتر به آن توجه شده و لکن در متون اصلی ما فراوان دیده می‌شود که لازم است ترجمه و در اختیار مردم مسلمان قرار گیرد.

    با اهمیتی که این واجب الهی دارد بالاخص که ترک آن نقض عهد در قرآن شمرده شده و در فرمایش امام سجاد(ع) آمده که با قاطع رحم مصاحبت منما که در سه جای قرآن آن ملعون یافتم و در روایت دیگری در بحارالانوار مجلسی(ره) از رسول گرامی اسلام نقل کرده که بوی بهشت از دوهزار سال راه استشمام می‌شود.

    ولکن دو طائفه از آن محرومند: یکی عاق والدین و یکی قاطع رحم می‌باشد.

    لذا بر خود لازم دانستم کتابی در این موضوع بنویسم و اهمیت آن را از نظر آیات و روایات یادآور شوم به امید آنکه جامعه ما به این وظیفه مهم توجه نموده و حقوق اقوام را مور توجه قرار دهد.
    موضوع صله رحم متأسفانه از جمله موضوعاتی است که کمتر به آن توجه شده و لکن در متون اصلی ما فراوان دیده می‌شود که لازم است ترجمه و در اختیار مردم مسلمان قرار گیرد.

    لذا بر خود لازم دانستم کتابی در این موضوع بنویسم و اهمیت آن را از نظر آیات و روایات یادآور شوم به امید آنکه جامعه ما به این وظیفه مهم توجه نموده و حقوق اقوام را مور توجه قرار دهد.

    قرآن کریم نسبت به قاطعین رحم لحن شدید و تندی دارد.

    تا آنجا که آنها را ناقضین عهد و خاسر خوانده و آنها را ملعون و مطرود از رحمتش دانسته است.

    ما ابتدا آیات مبارکی که درباره صله رحم است یادآور می‌شویم و سپس روایات وارده از پیغمبر اسلام(ص) و ائمه طاهرین(ع) را که نسبت به صله رحم تشویق و ترغیب دارد یادآور می‌شویم و من‌الله استعین و هو خیر معین.

    اما آیات شریفه قرآن درباره مراعات حقوق اقوام و ذوی‌الارحام فراوان است که بعضی از آنها سفارش به احسان نسبت به اقوام می‌نماید.

    بعضی بیان عقوبت افرادی است که تارک حقوق آنها می‌باشند و این وظیفه الهی را انجام نداده‌اند که آنها را خداوند متعال در قرآن خاسر و زیانکار خوانده وعده‌ای را هم ناقضین عهد دانسته و آنها را مشمول لعنت و عقوبت در آخرت دانسته از جمله آیه شریفه 27 از سوره مبارکه بقره است که می‌فرماید: ]والذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون: کسانی که عهد خدا را پس از محکم بستن، می‌شکنند و رشته‌ای که آنان را امر به پیوند آن کرده، می‌گسلند و در زمین و میان اهل آن فساد می‌کنند، به حقیقت زیانکاران عالم هستند[.

    خاسر در قرآن کریم برکسی که در آخرت معذب است اطلاق می‌شود و به قرینه دو آیه بعد معلوم می‌شود خاسر در قاطع رحم ملعون می‌باشد.

    و همچنین در سوره رعد آیه 21 می‌فرماید: ]والذین یصلون ما امرالله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب: و کسانی که، آنچه خدا امر به پیوند آن کرده (مانند صله رحم) اطاعت می‌کنند و از خدا می‌ترسند و از سختی و بدی حساب ترس دارند[.

    و در سوره رعد آیه 25 می‌فرماید: ]والذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون ما امرالله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک لهم اللعنه و لهم سوء الدار: آنان که پس از پیمان بستن (با خدا و رسول) عهد خدا را شکستند و نیز آنچه خدا امر به پیوند آن کرده (مانند صله رحم و.‌..) گسستند و در روی زمین فساد و فتنه برانگیختند اینان را لعن خدا و منزلگاه عذاب روح نصیب است[.

    و در سوره محمد(ص) آیه 22 و 23 می‌فرماید: ]فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی‌الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله فأصمهم و اعمی ابصارهم؛ آیا شما منافقان اگر از فرمان خدا و اطاعت قرآن روی بگردانید یا در زمین فساد و قطع رحم کنید باز هم امید (نجات) دارید * همین منافقانند که خدا آنها را لعن کرده و گوش و چشمشان را کر و کور گردانید[.

    و همچنین در سوره بقره آیه 83 می‌فرماید: ]و اذاخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبودن الاالله و بالوالدین احسانا و ذی‌القربی: و هنگامی که گرفتیم از بنی اسرائیل پیمان اینکه نپرستید مگر خدا را و به پدر و مادر مهربانی کنید و همچنین به نزدیکان و ارحامتان[.

    و همچنین در سوره بقره آیه 177 در بیان خوبی‌ها و اعمال پسندیده فرموده: ]و آتی المال علی حبه ذوی‌القربی؛ و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشاوندان بدهد[.

    رسیدگی مالی یک نوع صله رحم می‌باشد.

    و در سوره نحل آیه 90 ضمن شمردن یک سلسله واجبات و وظائف الهی، عطا نمودن به خویشان را می‌شمرد: ]ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی؛ همانا خداوند فرمان می‌دهد به عدالت و نیکوکاری و بخشش به صابان قرابت و نزدیکان[.

    این بود مجموعه‌ای از آیات کریمه قرآن که نسبت به حقوق خویشان و بستگانش سفارش نموده و نسبت به متخلفین از این وظیفه شرعی تحذیر نموده و آنها را خاسر و در ردیف ناقضین عهد خوانده و مستحق عذاب دانسته است.

    و اما روایات در زمینه صله رحم و مراعات حقوق اقوام و خویشان فراوان است که بخشی از آنها روایاتی است که ثواب و اجر صله کننده را بیان می‌نماید و بخشی عقاب قاطع رحم را و بخشی بیان معنای صله رحم و قطع رحم و اینکه برای صله کننده علاوه بر ثوابهای اخروی موجب کمی عمر و نقص در اموال می‌باشد.

    قبل از ورود در روایات تبرک می‌جویم به کلام عالم ورع، خاتم المحدثین مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره) در کتاب سفینه البحار در ماده رحم که ایشان فرموده‌اند: (صله رحم واجب است و مستحب، واجب آن مقداری است که اگر ترک شود قطع محسوب می‌شود و مستحب بیش از آن است) ولکن در مورد قاطع رحم و اینکه از گناهان کبیره می‌باشد روایاتی است که در قسمت دوم روایات انشاءالله یادآور می‌شویم.

    در اینجا روایتی که از سیدالساجدین(ص) است که در مورد حق ذوی‌الارحام فرموده یادآور می‌شویم به مناسبت نام کتاب که حقوق اقوام است: و اما حق خویشاوندی: ابتدا حق مادرت: ]فحق امک ان تعلم انها حملتک حیث لا یحمل احد احدا و اطعمتک من ثمره قلبها ما لایطعم احد احدا.‌..؛ و اما حق مادرت این است که بدانی او تو را در درون خود حمل نموده که احدی، احدی را در آنجا راه ندهد و از میوه دلش به تو خورانیده که احدی از آن بدیگری نخورانده.‌..[.

    و اوست که تو را با گوشش و چشمش و دستش و پایش و مویش و سراپایش و همه اعضایش نگهداری کرده و بدین فداکاری خرم و شاد و مواظب بوده و هر ناگواری و دردی را و غمی را تحمل کرده تا دست قدرت، تو را از او دفع نموده و تو را از او برآورده و تو را بر روی زمین آورده و باز هم خوش بوده است که تو سیر باشی و او گرسنه و تو جامه‌پوشی و او برهنه باشد، تو را سیراب کند و خود تشنه بماند، تو را به خواب کند.

    شکمش ظرف وجودتو بوده و دامنش آسایشگاه تو و پستانش مشک آب تو و جانش فدای تو، و به حساب تو گرم و سرد روزگار را چشیده، به این اندازه قدرش را بدانی و این را نتوان جز به یاری خدا.

    و اما حق پدرت: و اما حق پدرت را باید بدانی که او بن و ریشه توست و تو شاخه او هستی و بدان که اگر او نبود تو نبودی، پس هر زمانی در خود چیزی دیدی که خوشت آمد بدان که از پدرت داری و خدا را سپاس‌گزار و به همان اندازه شکر کن و لا حول و لا قوه الا بالله.

    و اما حق فرزندت: بدان که او از توست و در این دنیا به تو وابسته است، خوب باشد یا بد، تو مسئولی به سرپرستی او با پرورش خوب و راهنمائی او به پروردگارش و کمک او به اطاعت وی، درباره خودت و درباره خودش؛ و بر عمل او ثواب بری و در صورت تقصیر کیفر شوی.

    پس دوباره او کاری کن که در دنیا حسن اثر داشته باشد و خود را با آن آراسته کنی و در نزد پروردگارش نسبت به او معذور باشی به سبب سرپرستی خوبی که از او کرده‌ای و نتیجه‌ای که از او گرفتی و لا حول و لا قوه الا بالله.

    و اما حق برادرت: بدان او دست توست که با آن کار می‌کنی و پشت توست که به او پناه می‌بری و عزت توست که به او اعتماد داری و نیروی توست که با آن یورش بری.

    مبادا او را ساز و برگ نافرمانی خدا بدانی و نیز وسیله ظلم به حق خدا، و او را درباره خودش یار باش و درباره دشمنش کمک کار و میان او و شیاطین حائل شو و حق اندرز او را به جای آور و به او رو کن برای رضای خدا، اگر منقاد پروردگارش شد و به خوبی از او پذیرا گردید وگرنه خدا نزد تو مقدم باشد و از اویش گرامیتر بدار.

    و اما روایات باب که وعده دادیم و روایاتی که در مورد ثواب و اجر صله کننده می‌باشد، مقدم می‌داریم و در انتخاب عناوین سعی نمودیم که عناوین مطرح شده در کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.

    ثواب صله رحم صاحب بحارالانوار از امالی صدوق از رسول اکرم(ص) فرمود: کسی که برای صله رحم به جان و مال به طرف رحم خود حرکت کند، خداوند اجر یکصد شهید در نامه اعمالش می‌نویسد و به هر قدمی که برمی‌دارد چهل هزار حسنه برای اوست و چهل هزار گناه از او محو شده و چهل هزار درجه برایش بلند می‌شود و مثل این است که یکصد سال بندگی خدا نموده باشد.

    چه افرادی رحم محسوب می‌شوند چون در شرع مقدس معنی خاصی برای رحم ذکر نگردیده پس مراد همان معنای عرفی است که عبارت از مطلق اقارب و بستگان است به معنی خویشاوندان پدری و مادری هر چند به چند واسطه باشد و همچنین خویشاوندی از نظر اولاد.

    برای روشن شدن مطلب این روایت مناسب است.

    عروه بن یزید از حضرت امام صادق(ع) از معنی آیه شریفه سؤال نمود ]والذین یصلون ما امرالله به ان یوصل[ حضرت فرمود: «هی قرابتک» یعنی رحم، پیوند به تمام خویشاوندان است، محرم باشد یا نامحرم، دور باشد یا نزدیک، واسطه بخورد یا نه.

    فرقی بین رحم فقیر و غنی نباید گذارد هرچند عادت اهل دنیا در این است که در بین بستگان آنکه صاحب مال و اعتبار باشد او را وابسته نزدیک خود می‌دانند و اگر فقیر و بی‌اعتبار باشد او را از خود جدا می‌دانند، هرچند نزدیک هم باشد ولی در شرع مقدس هیچ فرقی در حکم صله و قطع رحم بین اقارب نیست و هر چه نزدیکتر باشد و واسطه کمتر بخورد این حکم شدیدتر است.

    شهید ثانی علیه الرحمه این معنی عرفی را که برای رحم ذکر گردیده به اکثر فقهاء نسبت داده است.

    معنی صله چیست؟

    هرکاری که در عرف پیوند را برساند صله است.

    هرچند آن کار در کوچکی مانند سلام کردن یا نیکو جواب دادن باشد.

    در کافی شریف از حضرت صادق(ع) روایتی نقل نموده که حضرت می‌فرماید: صله رحم و نیکی به برادران ایمانی حساب را در روز قیامت آسان می‌گرداند و از گناه نگه می‌دارد.

    پس به نزدیکان خود صله کنید و به برادران خود نیکی کنید.

    هرچند به اندازه سلام کردن و پاسخ دادن باشد.

    بیان شهید ثانی در مراتب صله رحم اعظم مراتب آن صله به نفس «به جان» است که در آن اخبار زیادی رسیده است.

    پس از آن به دفع ضرر است.

    یعنی اگر ضرری متوجه رحم گردد، آن را دفع نماید پس از آن رساندن نفع به اوست پس از آن صله نمودن به کسی که واجب النفقه رحم است مانند زن پدر و زن برادر و کمترین مراتب صله سلام کردن به اوست و کمتر از آن پیغام سلام برایش فرستادن می‌باشد و همچنین در نبودش برایش دعا کردن و در حضورش ستایش گفتن است.

    واقع شدن قطع رحم عرفی است چنانچه صله رحم امر عرفی شد قطع رحم هم عبارت از هر امر عرفی است که در عرف بریدگی از آن فهمیده می‌شود.

    مانند سلام نکردن، رو ترش کردن، رو برگرداندن، ترک احترام و ادب نمودن، در سفر جواب نامه ندادن، در حضر ترک دیدار، عیادت نکردن اگر مریض شود یا از سفر بازگردد و نظائر اینها.

    قطع رحم نسبت به ارحام مختلف، متفاوت است شکی نیست که صدق عرفی قطع و صله رحم به حسب زمان و مکان و مراتب ارحام و خصوصیات آنها فرق می‌کند.

    ممکن است عملی نسبت به رحم نزدیک قطع باشد ولی نسبت به رحم دور قطع نباشد یا ممکن است نسبت به رحم شریفی که دارای مقامی است قطع و نسبت به دیگری نباشد البته در موارد شک باید جانب احتیاط را مراعات نمود که مبادا مرتکب گناه کبیره قطع رحم شود.

    تکبر به رحم فقیر، قطع است از زشت‌ترین اقسام قطع رحم آن است که شخص به واسطه داشتن مال و ثروت و اعتبار دنیوی، اعتنائی به رحم فقیر یا بی‌اعتبار خود نکند و او را رحم خود نداند و بر او تکبر نماید و اگر رحم غنی و معتبر خود را ببیند احترام کند.

    این شخص در حقیقت نسبت به رحم غنی صله رحم نکرده، بلکه به مال و جیفه دنیا اعتنا نموده است، نه به شخص رحم به عنوان رحم زیرا که از رحم فقیر رو برمی‌گرداند.

    حد وجوب صله رحم قدر مسلم از وجوب صله به مقداری است که در ترک آن قطع رحم عرفاً صدق نماید.

    پس هر عملی که صله رحم بر آن صادق باشد به طوری که اگر بجا نیاورد می‌گویند قطع رحم کرده، آن عمل شرعاً واجب است.

    مثلاً هرگاه شخص ثروتمندی رحم فقیری داشته باشد که محتاج مخارج ضروریه مانند نفقه روزانه یا معالجه مرض یا اداء دین شد و از رحم ثروتمند و متمکن خود مطالبه وجهی برای رفع ضرورت کند، اگر از او مضایقه کرد قطع رحم نموده پس، دادن این مال به مقداری که رفع حاجتش گردد، صله رحم محسوب می‌شود و واجب است.

    همچنین هر نوع حاجت ضروری که داشته باشد و به رحم خود عرضه بدارد او هم از عهده برآید و طوری است که اگر اعتنائی نکند در عرف قاطع رحم شمرده می‌شود.

    این نوع هم صله واجب است.

    مگر اینکه انجام حاجتش موجب عسر و حرج باشد یا اینکه حاجتش غیر مشروع باشد یا اینکه در راه انجام حاجتش در معصیت واقع شود که در این مورد هم واجب نخواهد بود مثل اینکه رحم شخص از سفر آمده و اگر از او دیدن نکند در عرف قطع رحم است.

    لیکن اگر صله کند و به خانه‌اش رود گرفتار معصیت می‌گردد، شکی نیست که این قسم صله واجب نیست.

    میزان وصل و قطع رحم عرف است در هر موردی که شک دارد آیا این مقدار از صله واجب است یا نه به عرف رجوع نماید اگر عرف ترک آن را قطع رحم دانستند واجب خواهد بود و گاه می‌شود که ترک سلام یا ترک کمی احسان یا برنیاوردن حاجت مختصری یا ترک دیداری در عرف قطع رحم شمرده می‌شود.

    اگر واجب ادا شد استحباب باقی است گاهی بعضی از این امور در برخی از ارحام و در پاره‌ای مواقع عرفاً قطع رحم نیست پس اگر قطع رحم نبودنش مسلم شد، انجام دادن آن صله‌ای که عدم وجوبش معلوم است مستحب خواهد بود و اگر واجب نبودنش مسلم نیست باید رعایت احتیاط را کرد.

    یعنی حتی‌الامکان کاری کرد که یقین داشته باشد که این گناه بزرگ از او سرنزده است.

    قطع قاطع رحم هم حرام است در صورتی که بعضی از ارحام نسبت به شخص قطع رحم نموده باشد، نمی‌توان با او مقابله به مثل کرد.

    یعنی او هم نمی‌تواند کاری کند که در عرف قطع رحم محسوب شود و به عبارت دیگر قطع رحم نسبت به جمیع ارحام حرام است.

    حتی آنهائی که با او قطع رحم نموده‌اند.

    چنانچه در اخبار آمده و رسول خدا(ص) فرمد: نیاید قطع رحم کنی هرچند رحم از تو ببرد.

    فرمایش حضرت صادق(ع) در مورد قاطع رحم عبدالله‌بن سنان گفت: به حضرت صادق(ع) عرض کردم پسرعموئی دارم که من به او صله می‌نمایم و او از من می‌برد.

    پس من صله می‌کنم او می‌برد تا اینکه می‌خواهم من هم بدین سبب از او ببرم.

    حضرت فرمودند: هرگاه صله خود را از نبری (ممکن است حیاء کند و دیگر از او قطع ننماید) پس خداوند رحمت خود را به تو و پسرعمویت متصل خواهد فرمود و اگر قطع خود را ادامه داد و تو هم قطع نمودی خداوند رحمت خود را از هر دوی شما قطع می‌فرماید.

    نیکی به پاداش بدی رسول خدا(ص) فرمود: با کسی که به تو خیانت نموده خیانت نکن که اگر کنی مثل او خیانتکار خواهی بود و نیز از رحمی که از تو بریده نبر که اگر بریدی مثل او قطع کننده رحم خواهی بود.

    و نیز فرمود بهترین اخلاق پسندیده که آثار دنیوی و اخروی بر آنها مترتب است سه خصلت است: صله نمودن با کسی که از او قطع نموده، عطا کردن به کسی که از او دریغ داشته، عفو کردن از کسی که به او ستم کرده.

    کفر هم سبب برای قطع رحم نیست ظاهر اطلاقات وارده در مقام آن است که فرقی در حرمت قطع رحم نیست بین اینکه رحم مسلمان باشد یا کافر باشد، شیعه دوازده امامی باشد یا از سایر فرقه‌های مسلمان، عادل و پرهیزکار باشد یا فاسق و فاجر، اجمالاً کفر و فسق سبب سقوط حق رحمیت نمی‌شود.

    ابن حمید به حضرت صادق(ع) عرض کرد: بستگان من بر غیر دین من هستند.

    آیا باز برای ایشان حقی بر عهده من است یا نه؟

    حضرت فرمودند: بلی حق رحم به هیچ چیز ساقط نمی‌شود.

    اگر بسگانت بر دین تو بودند دو حق بر تو داشتند، حق رحم، و حق همکیشی و حق برادری دینی.

    صله داوود رقی و پسرعمویش داوود رقی گفت: خدمت حضرت صادق(ع) نشسته بودم که ناگاه ابتدا فرمود: ای داوود روز پنجشنبه اعمال شما شیعیان بر من عرضه شد.

    در بین کارهای تو صله کردن تو به پسر عمویت مرا شاد کرد.

    به درستی که می‌دانم این پیوند تو در برابر بریدن او سبب نزدیک شدن مرگ اوست.

    داوود رقی گوید: مرا پسر عموئی بود معاند و خبیث، گرفتاری و پریشانیش را متوجه شدم.

    پیش از حرکت کردنم به مکه معظمه مبلغی برایش فرستادم تا معیشتش تأمین شود.

    چون به مدینه آمدم حضرت مرا از این موضوع خبر داد.

    رفتار حضرت صادق(ع) با حسن و پسر عمویش از اموری که مؤید مطلب است نبریدن ائمه ما علیهم‌السلام است از بعضی از اقارب خود که از حق منحرف بودند، بلکه در مقام دشمنی و ضدیت با آنان بودند با اینکه دشمنی با امام در مرتبه شرک و کفر است، چنانچه حضرت صادق(ع) وصیت فرمود که هفتاد دینار به حسن افطس به جهت حق رحم بدهند یا اینکه به روی آقا شمشیر کشیده بود و نیز عبدالله بن حسن از کسانی بود که با آن حضرت مخاصمه و مجادله می‌کرد و از آن حضرت مطالبه بیعت با پسرش محمد می‌کرد، مع‌الوصف در کتب روایات و تواریخ دیده نشده که حضرت صادق(ع) کوچکترین جسارتی یا کاری که از آن بوی بریدگی بیاید انجام داده باشند.

    گفتگوی حضرت صادق(ع) با عبدالله حسنی پسرعمویش عبدالله روزی در کوچه مدینه با آن حضرت مجادله زیادی کرد و مردم بسیاری اطراف ایشان جمع شدند در مقابل این خطائی که از او سر زد آن حضرت فردا صبح به خانه‌اش تشریف بردند و برای اینکه عبدالله از کرده دیروز خود پشیمان شود و توبه نماید، فرمود: دیشب آیه شریفه (والذین یصلون ما امرالله به ان یوصل) را خواندم و سخت ترسناک شدم.

    عبدالله متنبه شده و گریان گردید و گفت: مثل اینکه این آیه را فراموش کرده بودم و هر دو، دست را در گردن یکدیگر انداختند.

    تأثر حضرت بر سادات حسنی(ع) زمانی که منصور دوانیقی علیه اللعنه، عبدالله محض و دیگر از سادات حسنی را که بر او خروج کرده بودند اسیر و در زندان کوفه جای داد با اینکه ایشان مخالفت حضرت صادق(ع) را نموده بودند.

    آن حضرت از مصیبت آنها سخت ناراحت و بیست روز بستری شد.

    و نامه مفصلی مشتمل بر تعزیت و تسلیت ایشان به زندان کوفه فرستادند و مکرر جویای حالات آنها بودند و مکرر بر حالشان می‌گریستند.

    صله رحم با بغض کافر منافاتی ندارد آنچه از وجوب صله رحم و حرمت قطع آن ذکر شد که فرقی بین کافر و مسلمان فاسق و پرهیزکار ندارد، این موضوع با حرمت دوست با کفار و فجار و وجوب بغض دشمنی ایشان (چنانچه در بحث حرمت اعانت به ظالم ذکر خواهد شد) منافاتی ندار.

    زیرا صله، حسن سلوک و معاشرت با رحم است به مقداری که در عرف بگویند قطع رحم نکرد و این حسن سلوک با بغض او منافاتی ندارد، زیرا که آن امر، قلبی باطنی است.

    اگر تأیید کفر نشود اگر صله به شخص سبب جرأتش در کفر یا فسق شود، به طوری که اگر از او ببرد ممکن است ترک کفر یا فسق نماید، در این صورت از باب نهی از منکر مانعی ندارد یعنی با اطمینان به اینکه قطع از او موجب ترک آن می‌شود، آن وقت بریدن از او واجب می‌گردد.

    چنانچه در بحث خودش ذکر می‌شود، و در غیر مورد یقین و با احتمال به ترک کفر یا فسق، قطع رحم به حرمت خود باقی است.

    دشمن باید طرد شود در صورت دیگری بریدن از رحم کافر یا فاسق واجب است و آن در وقتی است که در مقام ضدیت و دشمنی و جنگ با دیدن باشد، چنانچه خداوند در سوره المجادله می‌فرماید: کسانی را با ایمان نمی‌یابی که با کسانی که با خدا و رسول دشمنی می‌کنند، دوستی نمایند و هر چند پدران یا برادران یا خویشانشان باشند.

    اگر دشمنی نکند صله واجب است خداوند شما را از دوستی آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی‌کند تا بیزاری جوئید بلکه با آنها به عدالت و انصاف رفتار کنید که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست می‌دارد * و تنها شما را از دوستی کسانی نهی می‌کند که در دین با شما قتال کرده و از وطنتان بیرون کردند و بر بیرون کردن شما همدست شدند تا آنها را دوست نگیرید و کسانی از شما که با آنان دوستی و یاوری کنند ایاشن به حقیقت ظالم و ستمکارند.

    سفر کردن برای صله رحم در شرع مقدس اسلام سفر کردن برای صله رحم و دیدار از اقارب مستحب است چنانچه از رسول خدا(ص) مرویست که به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: یا علی راه دو ساله را برای نیکی به والدین بپیما، یعنی اگر فاصله تو با پدر و مادرت دو سال راه باشد این مسافت را طی کن و آنها را ملاقات نما.

    همچنین فرمود: یک سال راه را برای دیدار و پیوند با اقارب طی کن و یک میل راه برای دیدار مریض و دو میل راه برای تشییع جنازه و چهار میل راه برای زیارت و ملاقات برادر دینی.

    و در اخبار گذشته نقل گردید که هرکس برای دیدار ارحام حرکت کند، به هر قدمی چهار هزار حسنه برایش ثبت و چهل هزار گناه از او محو و چهل هزار درجه به درجاتش افزوده می‌گردد.

    دوری و دوستی (همسایگی با رحم) در مکاتبه‌ای منسوب به امیرالمؤنین(ع) به عمال خود چنین است: (مروا الاقارب ان یتزاوروا و لایتجاوروا) یعنی امر کنید خویشاوندان را که به دیدن یکدیگر روند، اما به هم همسایگی کنند مرحون نراقی در معراج السعاده در شرح این جمله چنین می‌نویسد: «اما با هم همسایگی نکنند» زیرا همسایگی باعث بغض و حسد و قطع رحم گردد و این امری است مشاهد، همچنانکه دراکثر اهل روزگار می‌بینیم که چون خویشان از یکدیگر دور می‌باشند دوستی ایشان با یکدیگر بیشتر و شوق آنان به یکدیگر افزونتر است آری مثلی است مشهور، دوری و دوستی.

    در اینجا مناسب دیدم که داستانی را که قرآن کریم بیان می‌فرماید و طغیان و سرکشی یک پسرعموی ثروتمند را نسبت به پسرعموی روحای خود که فرستاده پروردگار بود یادآور شوم: چگونگی برخورد حضرت موسی(ع) با قارون قرآن کریم قومیت و خویش را صریحاً اعلام کرده و در سوره قصص آیه 76 می‌فرماید: ]ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم و آتیناه من الکنوز ما ان مفاته لتنوء بالعصبه اولی القوه اذ قال له قومه لا تفرح ان الله یا یحب الفرحین: همانا قارون از قوم موسی بود، (پسرعمویش بود) بر آنان ستم کرد، ما به وی از گنجینه‌ها آنقدر داده بودیم که تنها کلید آنها، مردانی نیرومند را خسته می‌کرد، مردمش هرچه می‌گفتند: اینقدر شادی نکن که خدا خوشحالان را دوست نمی‌دارد.[ و در ادامه آیه 77 می‌فرماید: ]و با آنچه خدا به تو داده خانه آخرتت را تأمین کن و بهره‌ات از دنیا را فراموش مکن و همانطور که خدا به تو احسان کرده تو نیز احسان کن و در پی فسادانگیزی در دنیا مباش که خدا مفسدان را دوست نمی‌دارد[.

    آیه 78 ]او در جواب می‌گفت: آنچه برایم فراهم شده با علم خود فراهم شده.

    آیا نمی‌داند که خدا قبل از او کسانی را از نسلهائی هلاک کرده که از او نیرومندتر و دارای نفرات بیشتری بودند؟

    و مجرمان از جرمشان پرسش نمی‌شوند؟[.

    آیه 79 ]قارون غرق در زینتش به سوی قومش بیرون شد.

    آنهائی که تنها هدفشان زندگی دنیا بود، گفتند: ای کاش ما نیز می‌داشتیم آنچه را که قارون دارد که او بهره عظیمی دارد[.

    آیه 80 ]و کسانی که دارای علم بودند، به ایشان گفتند؛ وای بر شما پاداش خدا بهتر است برای آن کس که ایمان آورد و عمل صالح کند و این سخن را فرا نگیرند مگر کسانی که صبر پیشه نمایند[.

    آیه 81 ]پس ما او و خانواده‌اش در زمین فرو بردیم، هیچکس نداشت که او را یاری کند غیر از خدا و نبود از یاری شوندگان[.

    آیه 82 ]آنهائی که دیروز آرزو می‌کردند که مثل وی باشند امروز می‌گفتند: وای بر ما خداست که رزق را برای هر کس از بندگانش بخواهد وسعت می‌دهد و برای هر که نخواهد تنگ می‌گیرد، اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را هم در زمین فرو می‌برد.

    ای وای، گوئی که کافران رستگار نمی‌شوند[.

    آیه 83 ]این خانه آخرت را (بهشت ابدی) به کسانی اختصاص می‌دهیم که نمی‌خواهند در زمین بلندی و فساد کنند و حسن عاقبت برای متقین است.[.

    ثروتمند خودخواه بنی‌اسرائیل عاقبت هلاک شد این بخش از آیات سوره قصص سخن از درگیری مردی ثروتمند و سرکش از بنی‌اسرائیل است، قارون مظهر ثروت آمیخته با کبر و غرور و طغیان بود.

    معروف است که قارون از بستگان نزدیک موسی(ع) (پسرعمو یا پسرخاله او) بود و از نظر اطلاعات و آگاهی از توراه معلومات قابل ملاحظه‌ای داشت، نخست در صف مؤمنان بود، ولی غرور ثروت او را به آغوش خود کشید و به قعر زمین فرستاد، او را به مبارزه با پیامبر خدا وادار نمود و مرگ عبرت انگیزش درسی برای همگان شد که شرح این ماجرا در آیات چنین است.

    نخست می‌گوید: قارون از قوم موسی بود اما بر آنها ظلم و ستم کرد.

    علت این بغی و ظلم آن بود که ثروت سرشاری به دست آورده بود و چون ظرفیت کافی و ایمان قوی نداشت این ثروت فراوان او را فریب داد و به انحراف و استکبار کشانید.

    قرآن می‌گوید: ما آنقدر اموال و ذخائر و گنج به او دادیم که حمل خزائین او برای یک گروه زورمند مشکل بود «ان مفاتحه لتنوء العصبه اولی القوه» (مفاتح) جمع مفتح (بر وزن مکتب) به معنی محلی است که چیزی را در آن ذخیره می‌کنند.

    مانند صندوقهائی که اموال را در آن نگهداری می‌کنند.

    به این ترتیب مفهوم آیه چنین می‌شود که قارون آنقدر طلا و نقره و اموال گرانبها و قیمتی داشت که صندوق آنها را گروهی از مردان نیرومند به زحمت جابجا می‌کردند.

    و با توجه به اینکه «عصبه» به معنی جماعتی است که دست به دست هم دادند و نیرومندند و همچون اعصاب یکدیگر را گرفته‌اند، روشن می‌شود که حجم جواهرات و اموال گرانقیمت قارون چقدر زیاد بوده است.

    بعضی می‌گویند جمله «لتنوء» از ماده نوء به معنی قیام کردن با زحمت و سنگینی است و در مورد بارهای پروزنی به کار می‌رود که انسان آن را حمل می‌کند.

    از سنگینی او را به این طرف و آن طرف متمایل می‌سازد.

    آنچه در بالا در مورد تفسیر «مفاتح» گفتیم چیزی است که گروه عظیمی از مفسران و علمای لغت پذیرفته‌اند.

    در حالی که بعضی دیگر مفاتح را جمع مفتح (بر وزن منبر به کسر میم) به منی کلید دانسته‌اند و می‌گویند کلید گنجهای قارون آنقدر زیاد بود که چندین مرد زورمند از حمل آن به زحمت می‌افتادند.

    کسانی که این معنی را برگزیدند خودشان برای توجیه آن به زحمت افتاده‌اند که چگونه این همه کلید گنج امکان‌پذیر است، به هر حال تفسیر اول روشنتر و صحیح‌تر به نظر می‌رسد.

    زیرا گذشته از این که اهل لغت برای همین کلمه مفتح نیز معنای متعددی گفته‌اند، از جمله خزانه یعنی محل جمع‌آوری مال، و با توجه به این، معنی اول به واقعیت نزدیکتر و دور از هرگونه مبالغه است.

    و به هر حال این لغت با مفاتح که جمع مفتاح که به معنی کلید است نباید اشتباه کرد.

    از این بحث بگذریم و ببینیم بنی اسرائیل به قارون چه گفتند؟

    قرآن می‌گوید: «به خاطر بیاور زمانی را که قومش به او می‌گفتند: این همه خوشحالی آمیخته با غرور و غفلت و تکبر نداشته باش که خدا شادی کنندگان مغرور را دوست ندارد» بعد از این نصیحت چهار اندرز پرمایه و سرنوشت‌ساز دیگر به او می‌دهند، که مجموعاً یک حلقه پنجگانه کامل را تشکیل می‌دهد.

    نخست می‌گویند: در آنچه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن، اشاره به اینکه مال و ثروت برخلاف پندار بعضی از کج‌اندیشان چیز بدی نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیری به کار می‌افتد و اگر به وسیله آن «ابتغاء‌دار آخرت» شود چه چیزی از آن بهتر است؟

    اگر وسیله‌ای برای غرور و غفلت و ظلم و تجاوز و هوسرانی و هوسبازی گردد، چه چیز از آن بدتر؟

    این همان منطقی است که در جمله معروف امیرالمؤمنین علی(ع) درباره دنیا به روشنی از آن یاد شده بود: (من ابصربها بصرته و من ابصر الیها اعمته) کسی که به دنیا به عنوان یک وسیله بنگرد چشمش را بینا می‌کند و کسی که به عنوان هدف نگاه کند نابینایش خواهد کرد.

    و قارون کسی بود که با داشتن آن اموال عظیم قدرت کارهای خیر اجتماعی فراوان داشت ولی چه سود که غرورش اجازه دیدن حقائق را به او نداد.

    در نصیحت دوم مردم افزودند: سهم و بهره‌ات را از دنیا فراموش نکن این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودی از دنیا دارد، یعنی اموالی که جذب بدن او یا صرف لباس و مسکن او می‌شود، مقدار معینی است و اضافه بر آن به هیچ وجه قابل جذب نیست و انسان نباید این حقیقت را فراموش کند.

    مگر یک نفر چقدر می‌تواند غذا بخورد؟

    چه اندازه لباس بپوشد؟

    چند مسکن و چند مرکب می‌تواند داشته باشد؟

    و به هنگام مردن چند کفن با خود می‌تواند ببرد؟

    پس بقیه خواه ناخواه سم دیگران است و انسان امانت‌دار آنها.

کلمات کلیدی: صله رحم

صله رحم «صله» در لغت به معناي احسان و دوستي آمده است و مراد از «رَحِم» خويشاوندان و بستگان مي باشد در اصطلاح، صله رحم محبت و سلوک داشتن با خويشان و نزديکان است در شرع مقدّس اسلام و آيات و روايات، معناي خاصي براي رحم ذکر نشده است. از اينجا مي فهميم

بزرگترين استادي که در نظم و نثر فارسي در قرن نهم تاريخ اسلام در سرزمين ايران به ظهور رسيده است، علي التحقيق نورالدين عبدالرحمان جامي است که صيت فضيلت و دانش او نه تنها در خراسان که وطن اوست بلکه در تمام اقطار ممالک فارسي زبان از هندوستان و افغانستان

سوره مبارکه رحمن تنها سوره‏اى است که خود سوره با یکى‏از اسماء الله آغاز مى‏شود،با اسم مبارک‏«رحمن‏».ما در «بسم الله الرحمن الرحیم‏» بعد از «الله‏» با اسم‏«رحمن‏»روبرو مى‏شویم. «رحمن‏»از نظر لغوى مبالغه در رحمت است،در عنایت وجود وبخشندگى،و این اسم به غیر خداوند اطلاق نمى‏شود،بر خلاف بعضى‏از اسمهاى دیگر مثل‏«رحیم‏»[که]به غیر خدا هم‏«رحیم‏»مى‏شود گفت. در واقع‏«رحیم‏»امرى است که فى ...

تأثیر آموزش مهارتهاى ارتباطى به پرستاران بر رضایتمندى بیماران از نحوه برقرارى ارتباط نویسندگان: خانم مولود فرمهینی فراهانی ، خانم زهرا کاشانی نیا، آقای محمد علی حسینی، آقای اکبر بیگلریان نوع مقاله: روانپرستاری و پرستاری بهداشت روانی چکیده مقاله: تأثیر آموزش مهارتهاى ارتباطى به پرستاران بر رضایتمندى بیماران از نحوه برقرارى ارتباط مولود فرمهینى فراهانى ، زهرا کاشانى‌نیا ، دکتر ...

شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ يان غزل هاى سعدى و حافظ تفاوت هاى فراوان به چشم مى خورد. اين تفاوت ها يا ريشه در معنا و مضمون آن ها دارند، يا در نظر گاه آن ها، يا در طرز تلقى، يا ساخت و پرداخت ادبى و يا زبان و شيوه برخورد با آن. طرح و تحليل هر يک از

دکتر محمد رضا شفيعي کدکني شعر فارسى، به عنوان يکى از برجسته‏ترين و گسترده‏ترين آثار فرهنگِ بشرى، همواره موردِ ستايش آشنايانِ اين وادى بوده است. اين شعر، همان‏گونه که در حوزه مفاهيم و معانى ويژگيهايى دارد که آن را از شعر ديگر ملل امتياز مى‏بخشد، در

پدرم از سادات وعلماي معروف تبريز بود. مسجد داير و پر رونقي دربازار تبريز داشت. بخش عمده اي از بازاريان و تجار و اصناف را دور خود جمع کرده بود. مسئل? مريد و مريد بازي ازميرات هاي بدخيم دور و درازگذشته هاي فرهنگي - اجتماعي دراين سرزمين است که هنوز ا

دوران قاعدگي قاعدگي‌ چيست‌؟ قاعدگي‌ عبارتست‌ از خروج‌ مرتب‌ و دوره‌اي‌ خون‌ از مهبل‌ که‌ به‌ طور طبيعي‌ اتفاق‌ مي‌افتد که‌ از شروع‌ قاعدگي‌ اين‌ دوره‌ تا يکسال‌ نامرتب‌ بوده‌ ولي‌ بعد از يکسال‌ به‌ طور معمول‌ مرتب‌ مي‌شود.آخرين مرحله بلوغ ،‌ قاع

مقدمه مسیحیت ، همانند بسیاری از کیشهای خاورزمین ، دینی بود که مخصوصا ادعای نجات بشریت را داشت ، توفیق بی مانند این دین در گرواندن جمعیت های انبوه شهرهای بزرگ روم در عصر امپراتوان به خود ،توجه مقامات رومی را به آن جلب کرد . مسیحیان چون از به رسمیت شناختن دین دولتی یا کیش پرستش امپراتور سر باز می زدند ، و چون از شرکت جستن در مراسم نسبتا سهل انگارانه آن خودداری می کردند ، خرابکار ...

چه عاملی باعث ایجاد مشکلات رشد می شود ؟ علت مشکل رشد به نوع اختلال رشد بستگی دارد. بعضی مشکلات رشد ژنتیکی هستند، در حالیکه دیگر مشکلات ممکن است ناشی از مشکلات هورمونی یا جذب نامناسب غذاها باشند. علتهای مشکلات رشد معمولاً در طبقه بندی زیر قرار می گیرد : کوتاهی قد فامیلی : کوتاهی قد فامیلی نوعی تمایل ارثی خانوادگی برای کوتاهی قد است . تأخیر رشد ذاتی همراه با بلوغ عقب افتاده : این ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول